ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:58 عصر
مقاله همسان¬سازی استانداردهای حسابداری و جهانی سازی امور مالی تحت فایل ورد (word) دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله همسان¬سازی استانداردهای حسابداری و جهانی سازی امور مالی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله همسان¬سازی استانداردهای حسابداری و جهانی سازی امور مالی تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله همسان¬سازی استانداردهای حسابداری و جهانی سازی امور مالی تحت فایل ورد (word) :
همسان¬سازی استانداردهای حسابداری و جهانی سازی امور مالی
چکیده
جهان تجارت حسابداری را زبان مشترک تجارت معرفی کرده است و جهانی سازی فعالیتهای مالی بطور فزاینده ای نیازمند استفاده از این زبان مشترک است. با توجه به افزایش سطح تجارت بین¬الملل، افزایش تعداد شرکتهای چند ملیتی و پذیرش چالش¬های تلفیق مالی، سیاستگذاران مالی در صدد برآمدند تفاوتها را بر حسب استانداردهای حسابداری و شیوه¬های عمل در کشورها و منطقه¬ها تعیین نمایند. آنها مجبور به تقویت استانداردهای مالی و همسان کردن استانداردهای محلی با استانداردهای بین¬المللی شدند. هم اکنون همسان-سازی استانداردهای حسابداری در اولویت گزارشگری مالی قرار گرفته و در اقتصاد جهانی بعنوان ضرورتی اجتناب¬ناپذیر مطرح شده
است. از دیدگاه نظری این توافق وجود دارد که داشتن مجموعه¬ی واحدی از استانداردهای با کیفیت بالا، به سود سرمایه¬گذاران است و منجر به کاهش هزینه¬های اداری جهت دسترسی به بازارهای سرمایه در سراسر جهان می¬گردد. در یک بازار سرمایه یکپارچه، منطق وجود مجموعه¬ی واحدی از استانداردها آشکار است، زیرا این مجموعه واحد، مقایسه پذیری و درک گزارشگری مالی را بهبود می بخشد و بکارگیری سرمایه در فراسوی مرزها را کاراتر می سازد. از منظر سیاست پرداز ملی و تحلیلگر روابط مالی بین المللی، سوال مربوطه اینگونه است که
چگونه باید هماهنگ سازی مقررات مالی را دنبال کرد؟ این مقاله برخی جنبه¬های بااهمیت چون: فرآیند و معانی و روش های مختلف هماهنگ سازی حسابداری را مانند هماهنگ سازی رسمی، هماهنگ سازی با اهمیت، شناخت متقابل و استاندارد سازی به منظور درک مفاهیم، پیشینه¬ی تاریخی، انواع همسان¬سازی حسابداری وانتقادات وارده را تشریح می¬کند.
واژهای کلیدی : هماهنگ سازی، استانداردسازی، شناخت دوطرفه
مقدمه
هماهنگ سازی به معنای کاهش تفاوتهای میان استانداردهای حسابداری ملی کشورها به حداقل ممکن است. امروزه شاهد تلاشهای روز افزون برای هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری در سطح بین المللی هستیم. در دنیایی که بازار اوراق بهادار جهانی، ولی سازمانهای نظارتی، ملی هستند همکاری و هماهنگی بسیار مهم است. حال فرصتی بی نظیر برای برداشتن گامی بزرگ به سوی هدف بلند مدت استانداردهای جهانی یعنی گزارشگری مالی برای تمام بازار های بزرگ سرمایه است. شواهد موجود بیانگر این موضوع است که در شرایط فعلی ارتباط اقتصاد و بازارهای سراسر جهان روز به روز بیشتر گردیده وتدوین کنندگان استانداردهای حسابداری باید جریان آزاد سرمایه و دسترسی به بازارهای سرمایه گذاری را تسهیل کنند.
در رابطه با هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری، نوامبر 2008، کمیسیون بورس اورا
ق بهادار(SEC) ، نقشه راهی را برای ترسیم فعالیتهای مورد نیاز تا پذیرش کامل استانداردهای بین المللی پیشنهاد کرد. کمیسیون، پیشرفت کار را در سال 2011 ارزیابی خواهد کرد و تصمیم گرفته خواهد شد که استفاده اجباری از استانداردهای بین المللی از آغاز سال 2014 تصویب شود یا خیر.
فدراسیون بینالمللی حسابداران (IFAC) که نماینده بیش از 160 سازمان حسابداری در نزدیک به 120 کشور جهان است، به همسانسازی به عنوان یکی از مهمترین هدفهای خود نگریسته و آن را برای تحقق رسالت خود در حمایت از منافع عمومی ضروری میداند. به این دلیل است که فدراسیون خود را به شدت متعهد به همسانسازی استانداردهای جهانی دانسته و بیانیوشش خود به منظور گنجاندن استانداردهای بینالمللی در مجموعه استانداردهای ملی متناظر است، صادر کرده است ( پاک مرام و همکاران، 1387).
هماهنگ سازی
هماهنگ سازی فرآیند افزایش قابلیت مقایسه روشهای حسابداری یا محدود کردن میزان تغییرپذیری آنهاست. به عبارت دیگر، هماهنگ سازی فرآیند یکنواخت سازی صورتهای مالی کشورهای مختلف به منظور قابل مقایسه ساختن این صورتهاست. فشار برای هماهنگ سازی در سطح بین المللی از سوی وضع کنندگان مقررات، تهیه کنندگان و استفاده کنندگان صورتهای مالی صورت می گیرد.
اولین هماهنگ سازی حسابداری در سطح بین المللی، معرفی دفتر داری دو طرفه در سال 1458 بود. این هماهنگ سازی برای اطلاعات ورودی حسابداری بود که تحقق نیز یافت.
در حال حاضر، هماهنگ سازی در مورد ستانده های اطلاعات حسابداری صورت می گیرد که از طریق صورتهای مالی به استفاده کنندگان برون سازمانی ارائه می شود. هماهنگ سازی حسابداری شامل هماهنگ سازی موارد زیر است :
1 استاندارد های حسابداری (مرتبط با اندازه گیری و افشای اطلاعات)
2 افشای اطلاعات شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار
3 استاندارد های حسابرسی(دهقانی ، 1387).
استاندارد سازی در برابر هماهنگ سازی
استاندارد سازی یعنی الزام به داشتن استانداردهای حسابداری یکسان در سراسر جهان، به هر حال، بسیاری در امکان پذیر بودن استاندارد سازی کامل مقررات حسابداری تردید دارند در بسیاری از کشورها، نیازهای خاص ناشی از فرهنگ ملی، وجود استانداردهای حسابداری ملی را ضروری ساخته است. در این راستا، به عنوان یک راه حل، مفهوم هماهنگ سازی در میان استانداردهای حسابداری ملی مقبولیت گسترده ای به دست آورده است.
هماهنگ سازی یعنی اینکه تفاوتهای میان استانداردهای حسابداری ملی باید به حداقل ممکن کاهش یابد. این کار، مفاهیم و ذات مقررات یا عملیات حسابداری در کشورهای مختلف را باهم تطبیق می دهد به گونه ای که باهم هماهنگ شده و وجوه افتراق آنها از بین برود (خوش طینت و رحیمیان،1383).
انواع هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری
تمرکز هماهنگ سازی بر روی حذف تفاوتها نمیباشد بلکه بر روی کاهش قوانین مغایر است. در واقع هدف فرآیند هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری کاهش تفاوتها در کل جهان و به منظور رسیدن به قابلیت مقایسهی بهتر صورتهای مالی است.
هماهنگ سازی را میتوان به دو جنبه زیر طبقهبندی کرد :
• هماهنگسازی با اهمیت : که به یکنواختی روشهای حسابداری شرکتهای مختلف در یک جامعه اقتصادی اشاره دارد.
• هماهنگ سازی رسمی : که به فرایند یا میزان یکنواختی موجود میان قواعد حسابداری کشورها یا گروههای مختلف کشورها اشاره دارد(شباهنگ، 1383).
راهکارهایی برای هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری
1- شناخت متقابل (دو طرفه)
شناخت متقابل یعنی اینکه صورتهای مالی داخلی در خارج از مرزها هم قابل قبولاند، اگرچه مطابق اصول حسابداری کشور خارجی تهیه نشده باشند( چوی و همکاران، 2002). هماکنون، امکان شناخت دو طرفه در برخی کشورها (به عنوان مثال میان ایالات متحده آمریکا و کانادا) وجود دارد. یعنی صورتهای مالی شرکتهای آمریکایی که بر اساس اصول پذیرفته شده حسابداری آمریکا تهیه میشود، در بورس کانادا، مورد قبول است. بعلاوه شناخت دوطرفه در میان کشورهای اروپایی ممکن است(اچلیتنر،2000).
2- تطبیق
تطبیق به شرکتهای خارجی اجازه میدهد تا صورتهای مالی خود را براساس استانداردهای حسابداری کشور خود تهیه کنند. هدف تطبیق نشان دادن تفاوتهای مهم میان رویههای حسابداری است. لذا از طریق تطبیق است که سرمایه گذاران خارجی در مورد دارایی و سودی که طبق اصول حسابداری آنهاست، اطلاعاتی بدست میآورند. به عنوان نمونه ممکن است که شرکتهای استفاده کنندهی استانداردهای بینالمللی حسابداری وارد بازارهای سرمایهی آمریکا شوند، اما اگر آنها تطبیق را تنها برای اصول حسابداری آمریکا تهیه کنند، تطبیق مقایسه را برای سرمایه گذاران سادهتر می کند. یکی دیگر از مز
ایای تطبیق این است که مستلزم صرف هزینهای
کمتر از آماده کردن مجموعهی کاملی از صورتهای مالی مطابق با اصول خارجی حسابداری، میباشد. بطور کلی، تطبیق تنها یک خلاصه بوده و نمیتواند تصویر کاملی از شرکت را فراهم کند(چوی و همکاران، 2002).
3- استانداردسازی
استانداردسازی واژهی دیگری منشعب از هماهنگ سازی است. استانداردسازی این گونه توصیف میشود : “فرآیندی است که از طریق آن تمامی شرکت کنندگان موافق پیروی از رویههای حسابداری یکسان یا خیلی شبیه هستند. نتیجهی نهایی حالتی از یکنواختی است ” (روبرت و همکاران، 1998).
این حالت یکنواختی تنها در شرایطی است که همهچیز عادی، همانند و حداقل مشابه باشند. (سامولزوپیپر،1985) چوی و همکارانش ادعا میکنند که استانداردسازی دلالت بر این دارد که تمامی اصول و رویههای حسابداری هماهنگ هستند. استانداردسازی را به عنوان “تحمیل مجموعهای از قواعد مطلق و محدود و بکار بردن یک قاعده یا استاندارد را برای تمامی وضعیتها توصیف می کنند”. هماهنگ سازی فرآیندی است که با تنوع شروع میشود. از این گذشته هماهنگ سازی و استانداردسازی اغلب در یک قالب معنایی استفاده میشوند. بطور کلی چوی و همکارانش معتقدند که تفاوتی بین این دو واژه وجود دارد (چوی و همکاران،2002).
استاندارد سازی فرآیندی است که تمامی کشورها باید روشهای یک کشور را بپذیرند. در مقابل، هماهنگ سازی به عنوان تطبیق جنبههای مختلف، استنباط میشود (ویلسون در ریاحی بلکویی ، 2000). بنابراین هماهنگ سازی فرآیندی است که با گوناگونی آغاز می شود. در ابتدا سیستمهای حسابداری مختلف بررسی و مقایسه میشوند. اگر نقاط مشترکی ملاحظه شود، عمل به هم رسانیدن این سیستمهای متفاوت میتواند شروع شود(سامولز و پیپر،1985). در طول فرآیند بایستی درجهای از هماهنگی بدست آید. این مرحله استا
نداردهای مطلق را بوجود میآورد. نتیجه نهایی وضعیت استاندارد شدهای است که شامل تشابه و یکنواختی است. وضعیت یکنواختی بدین معنی است که بایستی تمامی اصول و رویههای حسابداری هماهنگ باشند ( پاک مرام و همکاران 1387).
دلایل لزوم هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری
صورتهای مالی بر اساس استانداردهای ملی، فایده زیادی ندارد.
شرکتهای چند ملیتی باید گزارشهای مالی متعددی را برای هر کشوری تهیه کنند که در آن فعالیت دارند.
بازارهای مالی به خصوص بازارهای سهام کشورهای دارای مقررات ملی و خاص ، تضعیف
می شوند.
هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری باید صورت گیرد تا سرمایه گذاران خارجی بتوانند صورتهای مالی شرکت های خارجی را متوجه شوند ک
ه قصد سرمایه گذاری در آن را دارند.
شرایط جدید اقتصاد جهانی، سیستم پولی بین المللی، شرکتهای چند ملیتی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی باعث ایجاد محیطی می شود که در آن برای فعالیتهای تجاری، افشای اطلاعات و اندازه گیری فعالیتها نیاز به هماهنگ سازی روشهای حسابداری، احساس می شود (دهقانی ، 1387).
طبق بیانیه شماره دوم مفاهیم حسابداری مالی «ویژگیهای کیفی اطلاعات مالی» هیأت استانداردهای حسابداری
اطلاعات در مورد سودهای یک واحد تجاری هنگامی سودمند است که بتوان آن را با اطلاعات مشابه سایر واحدهای تجاری مشابه در دوره های زمانی یکسان، مقایسه نمود. قابلیت مقایسه اطلاعات،
هماهنگ سازی روشهای مورد استفاده طی دوره های مختلف و ارزش و بار اطلاعاتی تصمیمات متخذه را افزایش خواهد داد. اهمیت و ارزش اطلاعات بخصوص از بعد کمی، بستگی به این دارد که استفاده کنندگان مختلف بتوانند با زبان و علائم یکسان از آن استفاده نمایند.
اطلاعات حسابداری قابل مقایسه، نتیجه گیر
ی در خصوص قوت ها و ضعف های نسبی و نیز
موفقیت های نسبی که بین دوره های مختلف یک واحد تجاری و یا حتی در چند واحد تجاری پدید
می آید را امکان پذیر می سازد. بطور کلی تفاوتهایی که در ماهیت فعالیتهای واحدهای مختلف تجاری وجود دارد و تنوع در اوضاع و شرایط حاکم بر عملیات آنها، اجرای این امر را بسیار مشکل می سازد. به همین جهت قابلیت مقایسه بودن از ویژگیهای اولیه اطلاعات مالی بوده و سعی بر این است که تا حد ممکن این تفاوتها به حداقل برسد. این موضوع در مورد شرکت های چند ملیتی که در کشورهای مختلف فعالیت دارند، مصداق بیشتری دارد.
کشورهای در حال توسعه نیز که شاهد بیشترین حجم سرمایه گذاری از سوی شرکت های چند ملیتی
بوده اند به این نتیجه رسیده اند که اطلاعات موجود آنها برای نظارت موثر بر سرمایه گذاران خارجی کافی نبوده و تقاضای کمک از سازمان ملل و سایر سازمانهای بین المللی کرده اند. با این وجود تنها کشورهای در حال توسعه به دنبال اطلاعات م
ربوط و قابل مقایسه شرکت های چند ملیتی نیستند. جامعه اقتصادی اروپا سازمان همکاری و توسعه اقتصادی نیز تلاش دارند تا کیفیت و کمیت افشاءگری اطلاعات مالی شرکتهای چند ملیتی را بهبود ببخشد (جعفری1372و1373).
فواید هماهنگ سازی
برخی از فواید هماهنگ سازی به شرح زیر است :
• مهمترین فایده هماهنگ سازی، آسان شدن فرآیند شناخت و اندازه گیری افزایش قابلیت مقایسه اطلاعات مالی بین المللی است. این قابلیت مقایسه، باعث از بین رفتن عدم درک صحیح صورتهای مالی و قابلیت اتکای آن شده و این موضوع با
عث حذف بزرگترین مانع بر سر راه سرمایه گذاری بین المللی
می شود(جعفری،1372 و 1373).
• هماهنگ سازی همچنین باعث ارتقای میزان توجه به استانداردهای بین المللی حسابداری در سراسر جهان شده در حالی که با شرایط اقتصادی قانونی و اجتماعی نیز مطابقت دارد.
• هماهنگ سازی برای کشورهایی که هنوز استاندارد های حسابداری و حسابرسی تدوین شده ای ندارند و همچنین برای موسسات حسابرسی بین المللی سودمند است.
• همچنین انتخاب و استفاده از استانداردهای هماهنگ گزارشگری مالی برای شرکت های پذیرفته شده در بورس در اتحادیه اروپا، گامی مهم به سوی بازار سرمایه واحد اروپا خواهد بود و پذیرش آن استانداردها توسط کمیسیون بورس اوراق بهادار آمریکا باعث خواهد شد که تفاوتی بین اصول پذیرفته شده حسابداری آمریکا و بقیه کشورها وجود نداشته باشد (شباهنگ،1383).
• با هماهنگ سازی در صورت مشابه بودن نحوه ارائه آموزشهای لازم و ارتقای مهارت ها و دانش حرفه ای افراد در کشورهای مختلف، امکان استخدام و نقل و انتقال کارکنان موسسات حرفه ای بین المللی در سطح کشورهای مختلف جهان به سهولت امکان پذیر می شود(خوش طینت و رحیمیان،1383).
• برای متخصصان حسابداری انفرادی در صورتی که الزامات آموزشی و استاندارد تخصصی و حرفه ای هماهنگ شود فرصت های شغلی زیادی برای
آنها خلق می شود(خوش طینت و رحیمیان،1383).
• هماهنگ سازی باعث کمک به افزایش سرمایه از طریق سرمایه گذاری خارجی و افزایش کارآیی بازارهای بین المللی می شود چون سرمایه گذاران، تحلیل گران و اعتبار دهندگان خارجی قادر خواهند بود صورتهای مالی کشورهای خارجی را بفهمند و فرصت های سرمایه گذاری را با یک دیگر مقایسه کرده و تصمیمات سرمایه گذاری درستی بگیرند (شباهنگ،1383).
با توجه به عدم کفایت منابع داخلی برای تأمین مالی طرح ها، نیاز به هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری افزایش یافته است تا نیاز روز افزون شرکتها از طریق سرمایه خارجی قابل تأمین باشد. در نتیجه عرضه کنندگان سرمایه داخلی و خارجی در صدد هستند تا از گزارشهای مالی برای اتخاذ بهتر تصمیمات سرمایه گذاری و
اعطای وام استفاده کنند(خوش طینت و رحیمیان،1383).
از آنجایی که مالیات ها براساس درآمد جهانی شرکت اخذ می شود بنابراین اگر درآمد خالص بر اساس اصول و روشهای حسابداری مشابه محاسبه شود این موضوع کمک زیادی به مقامات مالیاتی می کند.
استانداردهای حسابداری و افشای اطلاعات اگر جهانی باشد تحلیل های عملیاتی و رقابتی در مورد فعالیت شرکت راحت تر است.
برای مسئولان مالی شرکتها ارتباط با مشتریان، عرضه کنندگان و دیگران راحت تر خواهد بود و در شرکتهای چند ملیتی ارتباطات مالی بین گروه تسهیل می شود.
موانع هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری
مهمترین مانع بر سر راه هماهنگ سازی، وجود تفاوت قابل ملاحظه بین روش های حسابداری کشورهای مختلف، فقدان نهادهای حسابداری حرفه ای قوی در بعضی از کشورها و تفاوت در سیستم های اقتصادی و حسابداری است.
ملی گرایی نیز تهدیدی جدی برای هماهنگ سازی است. به خصوص، اگر کشورها در سپردن کنترل مقررات حسابداری خود به دیگران محتاط باشند و بدانن
د که مقررات حسابداری کشورهای دیگر جایگزین مقررات حسابداری آنها می شود.
کشورهای مختلف از نظر اقتصادی و فرهنگی تفاوتهایی دارند که این موضوع، مانعی در مقابل تفسیر صورتهای مالی می باشد حتی اگر ارقام با استفاده از اصول حسابداری یکسان، تنظیم شده باشد. استانداردهای حسابداری در هر جامعه مبتنی بر نیازها و چشم اندازهای آن جامعه است. نقش دولت در تعیین استانداردها از هر کشوری به کش
ور دیگر فرق می کند. در انگلستان، سازمانهای حرفه ای تدوین استانداردهای حسابداری را بر عهده دارند در حالی که در فرانسه، این مسئولیت بر عهده دولت است.
ایالات متحده در شرایط ما بین قرار دارد. استانداردهای حسابداری در ابتدا توسط سازمان های حرفه ای تدوین می شود و سپس دولت تصویب کننده نهایی است. در هر صورت، نظارت دقیق دولت در مورد استانداردهای حسابداری در ابتدا توسط سازمان های حرفه ای تدوین می شود و سپس دولت تصویب کننده نهایی است. مانع دیگر دولت ها در کشورهای مختلف هماهنگ کردن خط مشی هایی است که در کشورها حاکم است تا اثرات منفی اقتصادی خارجی حداقل و اثرات مثبت آن حداکثر شود(دهقانی،1387).
توجه به پیامد اقتصادی استانداردهای هماهنگ جدید
کمتر استانداردی را می توان پیدا کرد که پیامد اقتصادی و اجتماعی نداشته باشد. در تدوین استانداردها باید سعی نمود پیامدهای منفی آن را به حداقل کاهش داد. به نظر می رسد تدوین استانداردهای یکپارچه ومتحدالشکل حسابداری برای تمام دنیا به نفع آمریکا است. زیرا این امر باعث افزایش سرمایه گذاری و جذب هرچه بیشتر سرمایه ها به اقتصاد آمریکا خواهد شد. از آنجا که استانداردهای یکپارچه حسابداری با نگاه به اق
تصاد رقابتی کشورهای توسعه یافته تدوین شده است، احتمالاً استانداردهای مزبور برای اقتصادهای غیر رقابتی جهان سوم پیامد اقتصادی مثبتی به همراه ندارد. زیرا برای یکسان نمودن استانداردهای حسابداری باید در درجه اول، اقتصاد کشورهارا متحدالشکل نمود(وکیلی فرد1388).
اجتناب از سیاسی شدن استانداردها
از آنجا که فشار شرکت های چند ملیتی و جامعه سرمایه گذاران آمریکا بر کمیسیون بورس اوراق بهادار آن کشور، علت اصلی یکپارچه سازی استانداردهای حسابداری در سطح دنیاست در این پروژه، سعی بر آن است تا استانداردهای مذکور
در راستای استانداردهای آمریکا تدوین شود. در تدوین استانداردها
دولت ها بیشترین دخالت را دارند. از سویی ممکن است فقدان رقابت در تدوین استانداردهای جهانی، فشارهای سیاسی در تدوین استانداردهای جهانی را افزایش دهد وموجب تنزل کیفیت آنها شود. هرچند تدوین استانداردهای یکپارچه حسابداری، دخالت سیاسی دولت های داخلی کشورها را کاهش می دهد، اما به نظر استانداردهای مزبور نمودی از سیاستهای استعمارگرایانه ی آمریکا می باشد(وکیلی فرد1388).
سایر دلایل برای عدم پذیرش استانداردهای یکپارچه
1- قانون گذاران حسابداری هر کشور در مقابل دولت و استفاده کنندگان و اجتماع خود مسئولیت دارند. احتمالاً قانون گذاری حسابداری در سطح جهان، باعث می شود تا قانون گذاران از
موکل های خود دور باشند و نسبت به آنها، مسئولیت و پاسخگویی کمتری داشته باشند.
2- تغییرات در قوانین جهانی حسابداری باید در لایه های چندگانه به مذاکره گذاشته شود، که عبور از آن لایه ها بسیار مشکل است.
3- قضاوت، جوهره یک حرفه است. تدوین استانداردهای یکپارچه، قضاوت و تفکر را از حسابداران می گیرد.
4- یکپارچه سازی استانداردهای حسابداری رقابتی را به همراه نخواهد داشت. اگر شرکت ها به جای استفاده از استانداردهای یکپارچه حسابد
اری، اجازه انتخاب یک استاندارد از دو استاندارد، یعنی استانداردهای آمریکا و بین المللی را داشته باشند، در آن صورت رقابت میان هیئت های استانداردگذاری باعث کاهش پیچیدگی های استانداردها خواهد شد و رقابت موسسات حسابرسی را به همراه خواهد داشت.
5- ماهیت دستوری واز بالا به پایین بودن استانداردها، آن را به انحطاط خواهد کشاند. (وکیلی فرد، 1388)
پیشینه ی تاریخی هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری
فرآیند بینالمللی هماهنگسازی استانداردهای حسابداری از سال 1959 یعنی قبل از بوجود آمدن کمیتهی بینالمللی استانداردهای حسابداری (IASC)در سال 1973، شروع شد. در سال 1966، سه کشور کانادا، انگلستان و ایالات متحده در تلاشی مشترک، گروه مطالعات بین المللی حسابداری(AISG) را تشکیل دادند.
هدف از ایجاد این گروه، انجام مطالعات مقایسه ای درباره ی تفکرات و عملیات حسابداری در این کشورها بود تا گزارشهای آن پس از تصویب توسط مجامع حرفه ای این سه کشور، بین اعضای آن منتشر شود. گروه مطالعات بین المللی حسابداران در دوران فعالیت خود، 20 گزارش در موضوعات حسابداری و حسابرسی منتشر کرد.
پس از آن، در دهمین کنفرانس در سال 1972 در
شهر سیدنی استرالیا، شرکت کنندگان پیشنهاد کردند که تلاش های واقعی برای هماهنگ سازی بین المللی صورت گیرد که این موضوع به تصویب رسید و مقرر شد سازمانی تأسیس شود تا به تدوین استانداردهای حسابداری هماهنگ در سراسر جهان بپردازد. در این راستا کمیته ی استانداردهای بین المللی حسابداری در ژوئن 1973، اولین جلسه ی خود را در شهر لندن برگزار کرد. در سال 1977، قبل از تشکیل کنفرانس بین المللی بعدی، گروه مطالعات بین المللی حسابداران منحل شد و فدراسیون بین المللی حسابداران(IFAC) در شهر نیویورک در ایالات متحده تشکیل شد(خوش طینت و رحیمیان،1383).
از سال 1992 میلادی، کمیته ی بین المللی استانداردهای حسابداری و چهار کشور استرالیا، کانادا، انگلستان و ایالات متحده آمریکا گروه های کاری مشترکی را تشکیل دادند تا یکنواختی میان استانداردهای تدوین شده را افزایش دهند. این گروه اصطلاحاً جی چهار بعلاوه ی یک نامیده شده است. علاوه بر کشورهای جی چهار بعلاوه ی یک، که فعالانه در جهت یکنواخت سازی استانداردهای حسابداری اقدام می کنند، سایر سازمانها و گروه ها نیز به شرح زیر علاقه مندی خود را به این امر نشان داده اند.
• اتحادیه ی اروپایی
• سازمان ملل متحد
• کمیسیون بین المللی اوراق بهادار
• موافقت نامه ی تجارت آزاد آمریکای شمالی
اقدامات هماهنگ سازی بتدریج با کمک فعالانهای از طرف نهادهای حرفهای ملی و بینالمللی حسابداری، مراجع تدوین استانداردها و سازمانهای توسعهی بینالمللی و تأمین مالی شدت گرفت. مطالعات مختلف به عمل آمده در زمینه هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری، نشان داده است که در فاصله سالهای 1971 تا 1992 میلادی سرعت هماهنگ سازی کم بوده اما در سالهای اخیر با کوششهای IASC این سرعت افزایش چشمگیری یافته است(نیکو مرام و همکاران،1385).
فرهنگ و هماهنگ سازی استانداردها :
پژوهش های دو دهه گذشته نشان می
دهد که ایجاد چارچوب استانداردهای جهانی حسابداری با به رسمیت شناختن فرهنگ موافق است. تفاوتهای فرهنگی، بر اجماع نهایی ملت ها درباره استانداردهای حسابداری تاثیر خواهد گذاشت. با این حال پس از سالها بحث، هنوز برای ترکیب فرهنگ یا فرهنگهای بین المللی و استانداردهای حسابداری راه حلی پیدا نشده است. در سالهای گذشته، هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری(IASB) و هیئت استانداردهای حسابداری مالی در حال مطالعه یک چارچوب مبتنی بر اصول برای استانداردهای جهانی گزارشگری مالی هستند. همکاری آنها این پرسش را مطرح
می کند که: آیا هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری و هیئت استانداردهای حسابداری مالی
می توانند توافقی بین فرهنگ و حسابداری بیابند؟
پژوهش های انجام شده از دهه 1980 تا کنون نشان داده است که استانداردهای حسابداری ملی تحت تاثیر مستقیم محیط فرهنگی که استانداردها در آن فرهنگ ایجاد شده اند قرار می گیرند.
ما مشاوران مالی باید این واقعیت را بپذیریم که استانداردهای بین المللی حسابداری و جهانی شدن در حال استقرارند. سرانجام، مدیران واحدهای تجاری و ملت ها در سراسر دنیا وادار خواهند شد که از استانداردهای بین المللی پیروی کنند. مشتریان ما که در شرکت های خارجی سرمایه گذاری می کنند خواه بطور مستقیم یا غیرمستقیم، و خواه به کمک صندوقهای جهانی بین المللی در سالهای آینده، بیشتر با هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری مواجه خواهند شد. این سیستم فراروی همگان قرار گرفته است و همک
اری هیئت استانداردهای بین المللی حسابداری و هیئت استانداردهای حسابداری مالی، یک سری استانداردهای حسابداری یکنواخت ایجاد خواهد کرد که به مشاوران مالی و سرمایه گذاری امکان می دهد فرصتهای سرمایه گذاری جهانی را در وضعیت یکسانتری ببینند(آزاد، 1388).
نتیجه گیری
از بحث انجام گرفته کاملاً مشهود است که هم
اهنگ سازی استانداردهای حسابداری در ارتقای بازارهای سرمایهی بینالمللی اثری انکارناپذیر دارد و نیز جهت غلبه بر مشکلاتی که از تفاوت در روشهای برخورد با اقلام، ارائه فرآیند، موقعیتها و اشکال تهیه صورتهای مالی ناشی می شوند، ضروری است. مطالعات انجام گرفته مشخص کرد که هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری مزایای چند جانبه را هم برای استفاده کنندگان صورتهای مالی (سرمایه گذاران، ارگانهای دولتی، بانکها و یا مالکان) و هم برای تصمیم گیریهای اقتصادی، در بردارد. سرمایه گذاران بینالمللی، بانکها و یا مالکانی که به ترتیب راغب به سرمایه گذاری در سهام خارجی، تأمین مالی بینالمللی، افزایش منابع مالی جهانی هستند، علاقه مند به کسب اطلاعاتی هستند که آنها را قادر به تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری و تأمین مالی می سازد. صورتهای مالی براساس اصول پذیرفته شده حسابداری جهانی برای استفاده کنندگان، مقایسه ی مفید میان صورتهای مالی کشورها و شرکتهای مختلف را ممکن می سازد. در واقع هرچقدر درجه قابلیت مقایسه بیشتر شود، منجر به فهم بهتر، ریسک کمتر و انتخابهای کارآمد بیشتر سرمایه گذاری میشود. علی رغم اینکه تفاوتهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در بین کشورها وجود دارد. بنابراین چگونگی اجرا و شکل نهایی هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری حائز اهمیت بسیار است. از طرف دیگر در مطالعهی سیر تکامل تاریخی هماهنگ سازی جهانی مشاهد
ه می شود که تمامی نهادهای حرفهای مربوط به توسعهی هماهنگ سازی استانداردهای بینالمللی حسابداری به سرعت ارتقا پیدا کردهاند اما مجدداً باید تلاشهای خود را برای نیل به هدف فوق مضاعف کنند. تحلیل گران و سرمایه گذاران باید تلاش خود را جهت ارتقای هماهنگ سازی جهانی استانداردهای حسابداری در سراسر جهان ادامه دهند و بایستی برای تضمین هماهنگ سازی ح
سابداری فعالانه در فرآیند تدوین استانداردها بصورت ملی و بینالمللی شرکت کنند. و باید اذعان داشت که همگونی استانداردهای حسابداری در صورتی ارزشمند خواهد بود که توسط کشورهای مختلف به طور ارادی و با رغبت پذیرفته شود و در این حالت سودمند خواهد بود. در خاتمه میتوان گفت که هر کشوری
بایستی با در نظر گرفتن موارد فوق و ملاحظات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود نسبت به هماهنگ سازی استانداردهای خود با استانداردهای بینالمللی تصمیم بگیرد.
منابع و ماخذ :
الف) منابع فارسی
آزاد، عبداله، (1388) ” آیا استانداردهای حسابداری یکنواخت اند؟” مجله حسابرس، شماره 44 و 45
پاک مرام ، عسگر ، بحری ثالث ، جمال (1387)” چالش های یکسان سازی جهانی استانداردهای حسابداری ” ، مجموعه مقالات همایش ملی چشم انداز آتی حسابداری و حسابرسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب.
جعفری ، محمد رضا (1372و1373)”همگونی بین المللی گزارشهای مالی ” ، فصلنامه علمی پژوهشی
بررسی های حسابداری و حسابرسی ، شماره 6 و7
خوش طینت ، محسن و رحیمیان نظام الدین (1383) ” هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری ” ، فصل نامه مطالعات حسابداری ، شماره 6
دهقانی ، طوبی (1387) ” عرضه فرامرزی اوراق بهادار و لزوم هماهنگ سازی استانداردهای حسابداری ” ، مجله حسابدار ، شماره 197
شباهنگ، رضا (1383)” یکنواختی استانداردهای حسابداری در سطح جهان” ، مجله حسابرس ، شماره 23
نیکومرام ، هاشم و بنی مهدی ، بهمن (1385) ” جهانی سازی استانداردهای حسابداری : بایدها و نبایدها ” ، مجله حسابدار، شماره 178 ، سال بیست ویکم
وکیلی فرد، حمید رضا وبنی مهدی، بهمن (1388) ” نقدی بر استانداردهای حسابداری”، مجله دانش و پژوهش حسابداری، شماره 17
ب) منابع لاتین
Achleitner ; A . [2000]: International – Accounting – Standards : Ein Lehrbuch Zur international en Rechnungslegung ; Franz Vahlen GmbH ; Munchen ; 2 . Auflage .
Choi.F ; Frost C;Gary. K . [ 2002 ]: International Accounting ; Prentice Hall new Jersey ; 4th edition .
Riahi Belkaoui, A.
[2000]: Accounting Theory, Thomson Learning- Business Press, Padstow, Cornwall, 4th edition.
Roberts, C.; Weetman, P.;Gordon P. [1998]: International Financial Accounting: a comparative approach, Financial Times Pitman Publishing, London.
Samuels, J.; Piper, A. [1985]: International Accounting: A survery, Croom Helm, London.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:58 عصر
مقاله برازش بین طرح سیستم اطلاعات حسابداری (AIS) و عملکرد و نوع استراتژی سازمان ها تحت فایل ورد (word) دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله برازش بین طرح سیستم اطلاعات حسابداری (AIS) و عملکرد و نوع استراتژی سازمان ها تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله برازش بین طرح سیستم اطلاعات حسابداری (AIS) و عملکرد و نوع استراتژی سازمان ها تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله برازش بین طرح سیستم اطلاعات حسابداری (AIS) و عملکرد و نوع استراتژی سازمان ها تحت فایل ورد (word) :
برازش بین طرح سیستم اطلاعات حسابداری (AIS) و عملکرد و نوع استراتژی سازمان ها
چکیده:
در بررسی استراتژی تحلیل گری مایلز و اسنو مقاله حاضر رابطه بین انتخاب استراتژیک ، طرح سیستم های اطلاعات حسابداری(AIS) و عملکرد واحدهای تجاری را بررسی می کند. مدیران واحدهای تدافعی و تهاجمی به اطلاعات خارجی، غیر مالی و جهت داده شده به آینده برای تصمیم گیری نیاز دارند، که این امر نشاندهنده نیاز های اطلاعاتی مدیران می باشد. همچنین نتای
ج تحقیق حاضر از این فرضیه حمایت می کند که نیازهای اطلاعاتی واحدهای دارای استراتژی نوع تحلیل گری متفاوت از واحدهای تدافعی و تهاجی می باشد.
مقدمه
اهداف این مقاله برای فهم رابطه بین استراتژی شغل، طرح سیستم های اطلاعات حسابداری(AIS) و عملکرد واحد شغلی می باشد. نظریه پردازان حسابداری ادعا کرده اند که (از یک جنبه اقتضایی) برای دستیابی به عملکرد
بالا، سیستم اطلاعات حسابداری باید با نوع استراتژی واحد متناسب باشد(Simons,1987; Chenhall and Langfield-Smith ,1998). تنها تحقیقات اندکی این ارتباط ضروری را مورد بررسی قرار داده است، و این محدودیت هایی می باشد که درباره ارتباط بین طرح سیستم اطلاعات حسابداری و استراتژی شناخته شده است
(Longfield-Smith,1997). طراحی و اجرای نامناسب سیستم های اطلاعات، ازجنبه زمانی و پولی برای شرکت ها بسیار پرهزینه است، که این امر نیاز به آزمایشی دقیق درباره ارتباط مناسب بین استراتژی و طراحی سیستم اطلاعات حسابداری را نشان می دهد. برای مثال، تحقیقات قبلی بر این امر دلالت دارد که حوزه وسیع سیستم اطلاعات حسابداری اثر مثبتی بر عملکرد شرکت هایی که تحت شرایط محیط شغلی پویا و رقابتی عمل می کنند و استراتژی ابتکاری دارند می گذارد، در حالی که همان ترکیب سیستم اطلاعات حسابداری ممکن است اثری منفی بر عملکرد شرکت هایی که تحت محیط شغلی ایستا و غیر رقابتی فعالیت می کنند و مطابق با یک استراتژی تدافعی هستند داشته باشد(Gul,1991; Abernethy and Guthrie,1994
).
مطالعات قبلی ارتباط سیستم اطلاعات حسابداری و استراتژی شغل را با شکل استراتژی مایلز و اسنو مورد بررسی قرار دادند، که پاسخگویان را مجبور می کرد واحدهایشان را یا به شکل تدافعی یا تهاجمی طبقه بندی کنند(نمونه ای از این مورد مطالعاتSimons,1987 می باشد). یک چنین طبقه بندی اجباری بین مدافعان و مهاجمان برای واحدهایی که استراتژی تحلیل گری را دنبال می کنند مناسب نمی باشد. مطالعات اخیر پیوسته گزارش می دهند که زمانی که پاسخگویان برای توصیف واحدشان از بین مدافعان، مهاجمان و تحلیل گران
حق انتخاب داشته باشند، اغلب تحلیل گران را انتخاب می کنند(Collins.et al.,1997;Sabherwal and Chan;2001). مایلز و اسنو انتظار داشتند که نیازهای اطلاعاتی برای مدیران واحدهای تحلیل گر متفاوت از واحدهای با استراتژی نوع تدافعی یا تهاجمی باشد.
فهم بهتر نیاز های اطلاعاتی تحلیلگران ، برای تصمیم گیرندگان مهم است، زیرا وجود تناسب مناسبی بین انواع استراتژی و طرح سیستم اطلاعات حسابداری شرط اولیه در رسیدن به عملکرد شغلی بهتر است(Abernethy and Guthrie,1994).
نتایج نشان می دهد که برای استراتژی نوع تهاجمی(و به مقدار کمتر برای مدافعان)وسعت حوزه سیستم اطلاعات حسابداری با عملکرد رابطه دارد. مدیران واحدهای تهاجمی و تدافعی نیاز به اطلاعات خارجی، غیر ما لی و جهت یافته به آینده برای تصمیم گیری دارند.و این بیان کننده نیازهای اطلاعاتی بالای مدافعان می باشد. همچنین نیازهای اطلاعاتی تحلیلگران متفاوت از مدافعان است.
تعریف مفاهیم
استراتژی شغل:
تحقیقات قبلی نشان می دهد که استراتژی شغل کلیدی برای راه اندازی خصوصیات سیستم های حسابداری است(Simons, 1987; Abernethy and Guthrie,1994; Chong and Chong ,1997 ; Banker et el.,2004). البته چندین شکل متفاوت استراتژی وجود دارد، از قبیل استراتژی هایی که مینتزبرگ(1973)، پورتر(1985) و دیگران بیان کرده اند. مایلز و اسنو(1994و1978) چهارچوب نظری مناسبی برای تشخیص خصوصیات اطلاعاتی که مناسب با استراتژی
های شغلی ویژه ای می باشد را فراهم کردند.آنها در نظریه شان،بطور وضوح بیان داشتند که سیستم کنترل یک شرکت باید موافق با استراتژی اش باشد(Simons,1987,359).
مایلز و اسنو سه نوع استراتژی کارآمد را تدوین کردند: مدافعان، مهاجمان و تحلیل گران. مدافعان با یک محیط پایدار مواجه هستند، محصولات و خدمات کمی ارائه می کنند،و از طریق رهبری هزینه سهم بازارشان را حفظ می کنند. مهاجمان با محیطی پویا مواجه هستند، محصولات زیادی ارائه می کنند، و مبتکر هستند. در مقایسه با مدافعان و مهاجمان، تحلیل گران واحدهای شغلی نامتجانس تری دارند. تحلیل گران هسته پایداری از محصولات و خدمات را حفظ می کنند، ولی برای رهبری بسیاری از محصولاتی که هم اکنون مشاغل نوع تهاجمی تولید می کنند تلاش می کنند. همچنین در عمل، برای یک سری از محصولات، تحلیل گران در بازار به عنوان دومین عمل می کنند.
حوزه اطلاعات حسابداری(AIS):
اطلاعات فراهم شده برای مدیران توسط سیستم اطلاعات حسابداری
را می توان به طرق مختلف توصیف کرد. محققان حسابداری، توجه ویژه ای به سه مشخصه داشته اند: تمرکز، کمی کردن و افق زمانی(IMA,1995). تمرکز، بر وسعت تمرکز بر اطلاعات داخلی سازمان (مثل نرخ سوددهی واحد شغلی) یا بر اطلاعات خارج از سازمان و بر عوامل مربوط به محیط سازمان(مثل شرایط اقتصادی) اشاره دارد. کمی کرد
ن، به اطلاعات مالی (مثل حاشیه سود خالص) یا اطلاعات غیر مالی (مثل نرخ غیبت کارمندان) اشاره دارد(Mia,1993). افق زمانی، به اطلاعات قدیمی و تاریخی (از قبیل سود سال قبل)، یا اطلاعات جهت یافته به آینده(از قبیل احتمال تخمین درآمد پروژه آینده) اشاره دارد.
این سه مولفه اطلاعات، مفهوم حوزه سیستم اطلاعات حسابداری را تعریف می کند. بعلاوه طرح سیستم اطلاعات حسابداری به اطلاعات مالی داخلی برای سازمان با افق زمانی تاریخی محدود شده است. بنابراین یک سیستم اطلاعات حسابداری با حوزه باریک تنها شامل اطلاعات قدیمی، مالی و داخلی است. از طرف دیگر ، سیستم اطلاعات حسابداری با حوزه گسترده ، علاوه بر اطلاعات مالی، داخلی و قدیمی، شامل اطلاعات خارجی، غیر مالی و جهت داده به آینده می باشد.
عملکرد واحد شغلی:
عملکرد واحد شغلی به عنوان معیاری در برازش بین استراتژی شغلی و حوزه سیستم اطلاعات حسابداری می باشد. از آنجا که عملکرد واحد شغلی یک مفهوم چند بعدی تشخیص داده شده است، در اینجا بر بعد مالی آن تمرکز شده است.
تحلیل گران مدافعان مهاجمان
عملکرد متفاوت عملکرد پایین تر عملکرد پایین تر حوزه باریک
عملکرد متفاوت عملکرد بالاتر عملکرد بالاتر حوزه وسیع
جور شدن استراتژی نوع تهاجمی و حوزهAIS:
موضوع تئوریکی برای مهاجمان می تواند بر اساس مشکلات مهندسی، مدیریتی و کارآفرینی شان توسعه پیدا کند(Miles and Snow,1994). مهاجمان با محیط پویا مواجه هستند و محصولات و خدمات زیادی را ارائه می کنند.
پیشنهاد شده است که در یک محیط پویا، سیستم های حسابداری باید شامل اطلاعات غیر مالی بیشتر و پیش بینی های بیشتر باشند. درباره مشکلات مهندسی و اداری که راه حل ها در توسعه سیستم های اطلاعاتی با حوزه وسیع و درجه پایین محصولات روتین قرار می گیرد،سیمونز (1990، 1987) دریافت که آن مهاجمانی که در پویش رقیبانشان مهاجم ظاهر می شوند، نیاز به اطلاعات غیر مالی و اطلاعات پیش بینی شرکت دارند. مطابق با این آبرنتی و گوتریه (1994) دریافتند که وسعت حوزه سیستم اطلاعات حسابداری اثر مثبتی بر عملکرد واحدهای شغلی تهاجمی نسبت به تدافعی دارد، اطلاعات جهت دار به آینده، غیر مالی و خارجی، که مربوط به حوزه وسیع اطلاعات است،برای مدیران در مشاغل تهاجمی مناسب تر به نظر می رسد.
ترکیب بین استراتژی نوع تدافعی و حوزه سیستم اطلاعات حسابداری :
تحقیقات قبلی بر این امر دلالت دارد که مدافعان محیطی پایدار را حفظ می کنند. این منجر به سازگاری با اطلاعات قدیمی می شود، تا بدین طریق سیستم
های حسابداری نوعی اطلاعات مالی قدیمی را فراهم کنند و به فرایندهای تولید پایداری اقدام کنند (Govendarajan,1988;Brownell and Merchant,1990). تمرکز مدافعان بر هزینه از اهمیت اطلاعات مالی برای تصمیم گیری حمایت می کند. همچنین مدافعان محصولات کمی ارائه می کنند، که ممکن است نیاز به کنترل محیط خارجی را کاهش دهد(Simons,1990). به نظر می رسد که اطلاعات داخلی، مالی و قدیمی، مربوط به حوزه سیستم اطلا
عات حسابداری باریک، برای مدیران مدافع که خط ارتباطی حوزه باریک مدافعی را پیشنهاد می کند مناسب باشد.
از طرف دیگر با پیدایش توسعه هایی در حسابداری، از قبیل مقایسه با بهترین ها و مدیریت بر مبنای فعالیت، تحقیقات اخیر نشان می دهد که ممکن است عملکرد واحدهای تدافعی ارتقا یابد تا مطابق با سیستم های اطلاعاتی که شامل اطلاعات با حوزه وسیع هستند شود. مخصوصاً ، از زمانی که سیستم های EPR ممکن است اطلاعات مالی و غیرمالی، خارجی و داخلی را با هم ادغام کنند،برنکر دریافت واحدهایی که استراتژی هزینه ای را دنبال می کنند (که مربوط به استراتژی نوع تدافعی است)، با احتمال بیشتری از سیستم های اطلاعاتی مدیران (EPR) استفاده می کنند. بنابراین سیستم های EPR برای واحدهایی که بر روی هزینه رقابت می کنند جذاب تر است(Banker et al.,2001). نیکولا و بتچریا (2006) ارتباطی بین شرکت هایی که مطابق با EPR هستند و عملکرد عالی، گزارش می کنند.
بر اساس تحقیقات اخیربنظر می رسد که اطلاعات خارجی و غیر مالی برای مدیران شغل های با استراتژی تدافعی مناسب باشد ، بنابراین ارتباط، حوزه وسیع تدافع
ی پیشنهاد می شود. استفاده از تکنولوژی اطلاعات برای حمایت از فرایند حسابداری، ممکن است حوزه وسیع سیستم اطلاعات حسابداری را برای مدافعان با ارزش تر نماید.
با این وجود محیط شغلی جاری استفاده از سیستم اطلاعات حسابداری حوزه وسیع را تشویق می کند، واحدهای نوع دفاعی ، تحت عنوان اینکه به کندی با تغیی
رات ، مثلاً تولید سیستم های اطلاعاتی جدید وفق می یابند مشخص شده اند. سیمونز(1987) و گسلین(1997) دریافتند که مهاجمان نسبت به مدافعان در تطبیق با تکنیک های جدید حسابداری آزادتر هستند خلاصه، مدافعان بسیار محتاط بوده و تنها در تغییراتی که آشکارا موفق هستند مشارکت می کنند بنابراین باید عملکرد بالاتری برای حوزه وسیع مدافعان مشاهده کرد که این امر مزایای استفاده از سیستم اطلاعات حسابداری با حوزه وسیع را بازتاب می کند.
استراتژی نوع تحلیلی و حوزه AIS:
بر طبق نظر مایلز و اسنو، بدست آوردن سیستم های کنترل کافی برای تحلیل گران بسیار پیچیده تر از استراتژی نوع تدافعی یا تهاجمی است. برای رسیدن به عملکرد بالاتر، مدیران تحلیل گر باید با سیستم های کنترل متفاوتی مواجه شوند.مایلز و اسنو نظریه زیر را برای تحلیل گران ارائه کرده اند: در واحدهای عملی، سیستم های کنترل متمرکز شده و بر اساس بودجه هستند تا محصولات به صرفه از نظر هزینه را تشویق کنند، اما در گروه های طرح و تولید، سیستم های کنترل تمرکز زدایی شده اند و بر اساس نتیجه هستند تا اثرگذاری را بیشتر کنند(1978pp.76-77). به نظر می رسد که استفاده از سیستم های کنترل مدیریت بوسیله تحلیلگران زمینه ا
ی تر است، که این امر را توضیح می دهد که چرا نیازهای اطلاعاتیشان برای توصیف دشوارتر از مدافعان و مهاجمان است(Chong and Chong,1997).
سیم و تئه(1997) اشاره کردند که برای تحلیل گران، کارآیی هزینه، در واحدهای پایدار مشخص شده است، جایی که ابتکارات در یک بازار جدید تر حمایت شده است
. بنابراین، به نظر می رسد که ممکن است ، مراحل چرخه عمر سازمانی برای تحلیل گران مسئله باشد. برای مثال، مورس و ین (2001) دریافتند که واحد ها با محصولات در مرحله تولد با استفاده از حوزه اطلاعات باریک ارتباط دارند،در حالی که واحدها با محصولات در مرحله رشد با استفاده از اطلاعات با حوزه وسیع ارتباط دارند. تحلیل گران با ترکیبی از محصولات و خدمات جدید، با اهداف کارآیی و نوآوری سروکار دارند، که نوعی از توجه اطلاعاتی دوگانه را پیشنهاد می کند.
نتایج
هدف این مقاله آزمون رابطه استراتژی، حوزه سیستم اطلاعات حسابداری و عملکرد با استراتژی سازمان می باشد.این یک فرضیه اصلی در تحقیقات حسابداری است که سیستم اطلاعات حسابداری ای که اطلاعات مربوط به مدیران را فراهم می کند، در راستای استراتژی که تعقیب می کند، با عملکرد بالاتر مربوط است(Merchant and Simons,1986,Dehning and Richardson,2002). مقاله حاضر از این امر که استراتژی نوع تهاجمی با حوزه حسابداری وسیع، با عملکرد بالای سازمانی ارتباط دارد حمایت می کند.از طرف دیگر مدیران واحدهای تهاجمی نیاز به اطلاعات خارجی، غیر مالی و جهت یافته به آینده دارند. برای استراتژی نوع تدافعی،نتایج از بسط اخیرشان به سمت استفاده از اطلاعات حسابداری با حوزه وسیع حمایت می کند. برای تحلیل گران نتایج از این امر حمایت می کند که نیازهای اطلاعاتی شان متفاوت از مدافعان و مهاجمان است، و همچنین پیچیده تر نیز می باشد.
در اینجا منظور از عملکرد تنها جنبه مالی مد نظر بوده است،در حالی که عملکرد یک ترکیب چند بعدی است و می توان در تحقیقات آتی به بررسی دیگر جنبه های عملکرد پرداخت.
4- منابع:
1-Abernethy MA, Guthrie CH. An empirical assessment of the fit between strategy and management information system
design. Account Finance 1994;34(2):49–66
2- Banker RD, Janakiraman SN, Konstans C, Slaughter SA. Economic drivers of decision to use ERP systems: an empirical
investigation.Working paper presented at the 2001AAAAnnual ConferenceMeeting held inAtlanta,USA,August; 2001.
3- Banker RD, Chang H, Pizzini M. The balanced scorecard: judgmental effects of performance measures linked to strategy.
Account Rev 2004;79(1):1–23
4- Brownell P. Research methods in management accounting. Coopers and Lybrand accounting research methodology,
Monograph 2, Australia and New Zealand; 1995. p. 3.
5- Brownell P, Merchant KA. The budgetary and performance influences of product standardization and manufacturing
process automation. J Account Res 1990;28(2):388–97
6- Chan YE, Huff SL, Barcaly DW, Copeland DG. Business Strategic Orientation, Information Systems Strategic
Orient
ation, and Strategic Alignment. Inf Syst Res 1997;8(2):125–50
7- Chenhall RH. Management control systems design within its organizational context: findings from contingency-based
research and directions for the future. Account Organ Soc 2003;28:127–68
8- Chenhall RH, Langfie
ld-Smith K. The relationship between strategic priorities, management techniques and management
accounting: an empirical investigation using a system approach, accounting. Organ Soc 1998;23(3):243–64
9- Chong VK, Chong KM. Strategic choices, environmental uncertainty and SBU performance: a note on the intervening role
of management accounting systems. Account Bus Res 1997;27(4):268–76
10- Chrisman JJ, Hofer CW, Boulton WR. Toward a system for classifying business strategies. Acad Manage Rev 1988;13(3):
413–28
11- Daft RL, Weick KE. Toward a model of organizations as interpretation systems. Acad Manage Rev 1984;9(2):284–95
12- Dehning B, Richardson VJ. Returns on investments in information technology: a research synthesis. J Inf Syst 2002;16(1):
7–30
13- Doty DH, Glick WH, Hub
er GP. Fit, equifinality, and organizational effectiveness: a test of two configurational theories.
Acad Manage J 1993;36(6):1196–250
Financial Performance Indicators for Canadian Business, Statistics Canada, last edition.
14- Gerdin J, Greve J. Forms of contingency fit in management accounting research: a critical review. Account Organ Soc
2004;29(3/4):303–26
15- Gordon L, Miller D. A contingency framework for the design of accounting information systems. Account Organ Soc
1976:59–76
16- Gosselin M. The effect of strategy and organizational structure on the adoption and implementation of activity-based
costing. Account Organ Soc 1997;22(2):105–22
17- Govindarajan VJ. A contingency approach to strategy implementation at the SBU level. Acad Manage J 1988;31(4):
828–53
18- Govindarajan VJ, Gupta AK. Linking control systems to business unit strategy: impact on performance. Account Organ
Soc 1985;10(1):51–66
19- Gul FA. The effects of management accounting systems and environmental uncertainty on small business managers’
performance. Account Bus Res 1991;22(85):57–61
20- Gul FA, Chia YM. The effects of management accounting systems, perceived environmental uncertainty and
decentralization on managerial performance: a test of three-way interaction. Account Organ Soc 1994;19(4/5):413–26
21- Langfield-Smith K. Management controls systems and strategy: a critical review. Account Organ Soc 1997;22(2):207–32
22- Mia L. The role of MAS information in organizations: an empirical study. Br Account Rev 1993;25:269–85
23- Miles RE, Snow CC. Organizational strategy, structure and process. New York: McGraw Hill; 1978.
24- Miles RE, Snow CC. Fit, failure, and the hall of fame. New York: The Free Press; 1994.
25- Mintzberg H. Strategy making in three modes. Calif Manage Rev 1973:44–53
26- Moores K, Yuen S. Management accounting systems and organizational configuration: a life-cycle perspective. Account
Organ Soc 2001;26:351–89
27- Nicolaou AI, Bhattacharya S. Organizational performance effects of ERP systems usage: the impact of postimplementation
changes. Int J Account Inf Syst 2006;7:18–35
28- Porter ME. Competitive advantage: creating and sustaining superior performance. New York: The Free Press; 1985.
29- Sim AB, Teoh HY. Relationship between business strategy, environment and controls: a three country study. J Appl Bus
Res 1997;13(4):57–73
30- Simons R. Accounting, control systems and business strategy: an empirical analysis. Account Organ Soc 1987;12(4):
357–74
31- Simons R. The role of management control systems in creating competitive advantage: new perspectives. Account Organ
Soc 1990;15(1/2):127–43
32- Snow CC, Hrebiniak LG. Strategy, distinctive competence, and organizational performance. Adm Sci Q 1980(25):317–36
33- Young SM. Survey research in management accounting: a critical assessment. CGA Canada Research Foundation,
Research methods in accounting: issues and debates, research monograph #25, vol. 3. 1996. p. 55–68 Chapter.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:58 عصر
مقاله عقب ماندگی ذهنی کودکان تحت فایل ورد (word) دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله عقب ماندگی ذهنی کودکان تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله عقب ماندگی ذهنی کودکان تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله عقب ماندگی ذهنی کودکان تحت فایل ورد (word) :
عقب ماندگی ذهنی کودکان
علل عقب ماندگی در هنگام تولد :
1- چگونگی زایمان
اگر کودک به صورت طبیعی و بدون اشکال به دنیا بیاید هیچ گونه مسئله ای نیست ولی اگر زایمان مشکل باشد و کودک وضعیت مناسبی برای خروج از رحم مادر نداشته باشد و زایمان سخت و طولانی شود برای کودک مشکل ساز خواهد شد.
2- بیهوشی
چنان چه بیهوشی روی مادر زیاد مصرف شده باشد و طول دوره بیهوشی زیاد باشد روی رشد عقلی او تأثیر می گذارد.
3- ضربه وارد شدن به سر
چنان چه هنگام تولد ضر به هایی به سر نوزاد وارد شود یا اینکه هنگام به دنیا آمدن سرش به زمین بخورد ومویرگ های سر دچار انقباض شود و خونریزی کند مغز دچار اختلال می شود.
4- پیچیدگی ناف دور گردن
در حرکت هایی که نوزاد مایع شکمی دارد، بند ناف دور گردنش پیچید، مشکل می آفریند و در نقص عقل او تأثیر دارد.
5- دشواری تنفسی
چنان چه وقتی نوزاد به دنیا می آید در هنگام تولد و بیرون آمدن از مجرای زایمان وقفه ای ایجاد شود هر چند کوتاه نوزاد از اکسیژن محروم شود یا از نظر تنفسی دچار مشکل شود عاملی است برای عارضه نقص عقلی.
6- وسایل جراحی
که اگر ماما از دستگاه قاشقک برای خروج جنین از شکم مادر کند و در اثر فشار نابجا بر سر و جمجمه وارد کند در او ایجاد عقب ماندگی خواهد کرد.
7- زایمان نارس یا زود رس
ممکن است کودک حدود 9 ماه را در شکم مادر به سر برده باشد اما به طور نارس به دنیا بیاید یعنی اندام های او به اندازه کافی رشد لازم را پیدا نکرده باشد و همچنین ممکن است کودک 6 یا 7 ماه به دنیا بیاید که باز هم ممکن است به خاطر کافی نبودن دوره زیست کودک دچار نقص و عقب ماندگی شود.
علل عقب ماندگی بعد از تولد :
1- انواع منژیت ها :
چنانچه کودک مورد حمله این بیماری قرار بگیرد سلول های عصبی بیشتر مورد حمله قرار می گیرد و عقب ماندگی ظاهر می شود.
2- مسمومیت ها :
ماده غذایی مسموم وارد بدن شود و کودک را مسموم کند این مسمومیت ممکن است روی سلول های مغزی اثر بگذارد و موجب عقب ماندگی می شود.
3- وراد شدن ضربه به سر :
دیده شده که مادران بچه های خود را در بلندی قرار می دهند یا دردکتر بچه را می خوابانند برای آوردن شیشه شیر از پیش او می روند با یک تکان کودک به زمین می خورد که خونریزی مغزی را دراو ایجاد می شود ، یا کودکان کم سن آن ها را بغل می کنند و از دست آ نها می افتد که بالتعب کودک را دچار نقص عضو می کند.
4- اختلالات غدد داخلی :
چنان چه غدد داخلی در ترشح هورمون به خون دچار مشکل شود در کودک عقب ماندگی ایجاد می شود به کریتیلیزیم اشاره کردیم که در اثر کم کاری تیروئید ایجاد می شود.
5- خستگی های جسمی و روانی :
در اثر کار زیاد و فعالیت و خستگی بدن و مشکلات روحی و روانی نیز بر ذهن تأثیر می گذارد و در رشد آن وقفه ایجاد می کند.
6- اختلالات عاطفی :
چنانچه به خاطر مسائل درونی و بیرونی در او اختلال عاطفی صورت بگیرد این افسردگی ها و تحریکات عاطفی بر کار کردن مناسب ذهن تأثیر می گذارد و کندی ایجاد می کند.
7- عوامل محیطی و فرهنگی :
اگر محیط و فرهنگ او ازنظر کیفیت غنی باشد، هم رشد قابل توجیهی می کند و حالت بالقوه به بالفعل در می آید و پتانسیل آن هر چه قدر هست شکوفا می شود و فقر فرهنگی باعث می شود کودک شکوفا نشود و کند شود.
روان شناسی رشد – مرحله نوجوانی :
دوران بیش از بلوغ ( 13-12 سالگی ) :
که در این سن تعادل جسمی نوجوان بهم می خورد. کودک که وارد این مرحله می شود دیگر خود را کودک نمی داند، احساس استقلال می کند وارد جمع بزرگ سالان می شود و ما با این رفتارهایش می فهمیم که او می خواهد ابراز هویت کند که این دوره، دوره منفی گفته می شود که پر تشنج است.
دوره منفی و تشنج ( 12 تا 16-15 سالگی ) :
این مرحله دوره طوفان، عصیان و شورش تلقی می شود که دانشمندان آن را دوره بحرانی تلقی می کنند، رشد از نظر جسمی ، ذهنی ، عاطفی دارای یک تحولات خاص خودش می باشد.
رشد بدنی ( دختران 11 تا 16 سالگی ) :
از رشد بدنی خوبی در این سن برخوردارند لباس ها در این سن مدام تنگ می شوند و مدام باید لباس تهیه کنند .
رشد بدنی ( پسران 12 تا 18 سالگی ) :
در این سنین از خود رشد مناسبی نشان می دهند . البته قبل از بلوغ پسران از دختران کمی جلوتر هستند اما در بلوغ دختران از نظر رشد جسمی از پسران پیشی می گیرند. همچنین د رمورد مسائل جنسی دختران از پسران جلوتر هستند.
نیم رخ نوجوانی :
1- تغییرات عمیق و کسب شخصیت :
همان طور که از نظر جنسی شاهد تغییرات هستیم از نظر شخصیت نیز شاهد تغییراتی از نوجوان هستیم نوجوان می خواهد احساس کند وارد دنیای بزرگ سالان شده است با مسائل جنسی آشنایی پیدا کرده است. به فکر مسائل آینده خود می باشد که برای خودش شغل آتی را مجسم می کند که حتی به فکر ازدواج های ایده آل در رویای خودش می اندیشد.
2- درگیری والدین و درهم شکسته شدن سازشها :
نوجوان بخاطر ویژگی های خاص خودش و رشد ذهنیت، خود درگیری های محیطی و اجتماعی اش دیدگاهی پیدا می کند که تحت تأثیر ریزش هورمون های جنسی به امر و نهی های والدین واکنش نشان می دهد. قبل از این وقتی کودک وارد مرحله بلوغ شده است از والدینش تمکین می کرد ولی زمانی فرا می رسد که در همین سن نوجوان از والدینش تمکین نمی کند روی حرف والدین و مربی اش حرف می زند و حتی داد می زند که به خواسته های آن توجه نمی کند وما یک نوع لجاجت ، در نوجوان مشاهده می کنیم. و والدین با این بحران آشنا هستند، می توانند با مهربانی و آرامی با این بحران کنار بیایند تا این دوره به پایان برسد.
علل عقب ماندگی
عوامل متعددی وجود دارد که باعث بروز عقب ماندگی می شود :
1 اختلالات زیادی که علل اصلی آنها شناخته شده نیست ولی با عقب ماندگی همراهند ، عده ای از عفونتها ، مسمومیتها ، عوامل مکانیکی مانند ضربه ، عوامل کروموزومی ناشناخته ، اشعه ایکس و …
2 عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بارداری ، شکی نیست که رشد جنین از بدو تشکیل تحت تاثیر شرایط بدنی و روانی مادر قرار می گیرد . بعلت رابطه بسیار نزدیک بین مادر و جنین باید گفته دکتر آرنولد گزل را پذیرت که می گوید : « اهمیت حوادث دوران نسبتاً کوتاه بارداری از حوادث دوران زندگی کمتر نیست » . دکتر گزل به آثار عوامل ارث در رشد و تکامل هوش و شخصیت زیاد تأکید می کند و عقیده دارد که کودکان همانطوری هستند که بدنیا آمده اند . هر کودک با دیگر کودکان فرق دارد و لو اینکه در محیط یکنواخت زندگی کرده باشد وی بهیچ وجه اثر عوامل محیطی را انکار نمی کند .
در مرحله زندگی داخل رحمی بعلت رشد فوق العاده جنین ، سه چهار ماهه اول دوران بارداری اهمیت بسزایی و اکثراً اختلالات بدنی و نقایص عضوی در همین دوران از زندگی جنین بوجود آمده و به رشد خود ادامه می دهند .
عواملی که در دوران بارداری بر روی جنین اثر دارند عبارتند از :
1 بیماریهای مادر :
سفلیس ، بیماری سرخجه ، توکسوپلاسنموریس و …
2 سن مادر و حالات روانی او :
تحقیقات نشان می دهد که در کروموزوم خانمها از سی سالگی به بعد تغییراتی پیدا می شود که ممکن است باعث زائیدن کودکان عقب مانده ذهنی بشود . بهترین سن ازدواج و زایمان طبق تحقیقات انجام شده بین 20 تا 28 سالگی گزارش شده . قبل از این دوران بعلت عدم رشد کافی اعضای تناسلی احتمال زایمانهای مشکل زیاد است و بعد از این سن نیز مخاطرات آوردن کودک عقب مانده بیشتر می شود .
ضمناً اثر ناراحتیهای روانی مادر غیر قابل انکار است . چون اکثر بیماریهای روانی باعث بی اشتهایی . اختلالات خواب و تغییرات بیوشیمی و هورمونی می شود مسلماً این تغییرات در جنین در حال رشد بی تأثیر نخواهد بود .
3 اثر اشعه ایکس :
تأثیر اشعه ایکس در جنین قطعی است واکثراً باعث اختلالاتی از قبیل عدم رشد جنین ،کمبود وزن ، عدم رشد مغز ، میکروسفالی ،هیدرو سفالی ، نارسائیهای هوشی و بالاخره نقایص بدنی می شود . اگر اشعه ایکس به مدت طولانی و درمانهای اولیه بارداری به بدن و مخصوصاً به شکم و ناحیه لگن مادر تابیده شود خطر آن به مراتب بیشتر است. اثر اشعه ایکس در اواخر دوران بارداری یا نزدیک زایمان با روشهای صحیح آن به مدت خیلی کوتاه و یک یا دوبار خالی از خطر گزارش شده است .
4 اعتیادات ( الکل ) :
اعتیاد والدین بخصوص مادر به مشروبات الکلی موجب مسمومیت و بدین وسیله باعث نقص عقلی ضعف عمومی و ناهنجاریهای حسی و حرکتی می شود . مطالعات نشان داده که مستی در زمان لقاح بعلت آلوده بودن اسپرم یا اوول ممکن است باعث ناهنجاری جسمانی و عقلانی شود . امروزه به الکلیسم مادر اهمیت بیشتری می دهند ، زیرا الکل خون مادر ، در بدن جنین جریان یافته و باعث اختلالات بیوشیمیایی می شود .
5 دخانیات :
تحقیقات نشان داده است که نیکوتین ماده ای سمی که بر روی ارگانیزم مادر و در نتیجه جنین اثر نامطلوب دارد . حرکات قلب جنین پس از کشیدن سیگار توسط مادر بعلت کم شدن اکسیژن خون جنین شدت یافته و باعث فشار روی قلب می شود . اگر کشیدن سیگار مرتباً تکرار شود باعث بزرگی قلب جنین و اختلال در اعصاب تنظیم کننده جریان قلب می شود . این نکته مسلم است که غالباً خانمهای سیگاری تقریباً همیشه بچه های خود را زودتر از مودعد بدنیا می آورند و عقب ماندگی در کودکانی که زودتر از موعد به دنیا می آیند بیشتر است و هر چه کودک نارس تر باشد نارسایی هوشی شدیدتر خواهد شد . استفاده از دخانیات در دوران بارداری باعث کم شدن وزن نوزاد و حتی سقط جنین می شود . حتی مادرانی که بعد از تولد کودکشان سیگار می کشند استنشاق دود سیگار استعداد ابتلا به سینه پهلود ، برونشیت و آسم را در کودکانشان بیشتر می کند
6 داروهای شیمیایی :
مصرف هر داروی بیجا بخصوص در زمان بارداری و مخصوصاً در سه چهار ماهه اول خالی از خطر نیست بخصوص اگر این داروها در مدت زمان طولانی و به مقدار زیاد مصرف شود . داروهای خواب آور و مسکن به مقدار زیاد بعلت ایجاد وقفه تنفسی واختلال در جریان خون جنین و اختلالات عضوی شدید ایجاد می کنند و اکثراً کودکان ناقص الخلقه به دنیا می آیند . استعمال داروهای آرام بخش و ضد افسردگی و ضد صرع به مقدار زیاد و طولانی مدت خطرناک گزارش شده که البته همانقدر که به این خطرات اشاره شده به قطع ناگهانی و یا بدون مشورت پزشک اینگونه داروها به علت بوجود آمدن عوارض بعد نیز تأکید بسیار شده است . در کل مصرف دارو و یا عدم مصرف آن در زمان حاملگی حتماً با نظر پزشک متخصص باید صورت گیرد .
7 عامل ار هاش Rh
بغیر از گروههای خونی A . B . AB و O گروههای خونی دیگری وجود دارند . یکی از گروههای خونی وجود عامل ارهاش یا عدم آن است . از سالیان دراز متوجه شده بودند که گاهی اوقات نوزاد بعضی از مادران در زایمانهای دوم و سوم دچار ناراحتی یرقان شده و بعلت همولیز گلبولهای قرمز خون و کم خونی شدید فوت می کنند .
انتقال عامل ارهاش یا عدم انتقال آن یک مسئله ارثی است و تجربه ثابت کرده است که اگر پدر ارهاش مثبت و مادر ارهاش منفی داشته باشد در بارداری اول تعدادی از عامل ارهاش جنین که از پدرش گرفته داخل خون مادر می شود و در خون مادر ماده ضد ارهاش را بعنوان آنتی کور می سازد و همین آنتی کور که در زایمانهای بعدی باعث خراب شدن خون جنین شده و بیماریهای بوجود می آورد . معمولاً کودک مبتلا پس از بدنیا آمدن ضعیف است و اکثراً قبل از موعد به دنیا می آید . جفت بزرگتر و جثه نوزاد کوچکتر از طبیعی و اکثراً پف آلو و زرد رنگ است که باید بلافاصله خونش تعویض و خون همگروه ارهاش منفی تزریق شود .
عقب ماندگی بعلت حوادث زایمانی و دوره بعد از زایمان
بدیهی است زایمانهای مشکل و بکار بردن وسایل مکانیکی در زایمانها تاثیرات نامطلوبی بر مغز جنین خواهد داشت . طرز قرار گرفتن جنین ، پیچش بند ناف به دور گردن ، اختلالات و نارسایی جفت در رساندن خون ممکن است باعث کم خونی مغز و خرابی سلولهای آن شود .
در زایمانهای قبل از موعد نارسایی رشد هوشی بیشتر دیده می شود زیرا هنوز سلسله اعصاب مرکزی کودک رشد کافی ندارد و کودک بدلیل حساس بودن امکان ابتلا به بیماریهای عفونی را دارد .
از بیماریهای مهم که احتمالاً بر اثرضربه های زایمانی اتفاق میافتد فلج مغزی است این بیماران اکثراً مبتلا به حملات صرع هستند واختلال تکلمی ، یادگیری، بینایی و حتی حرکات غیرارادی و تکراری بدون هدف در این کودکان شایع است .
عواملی که بعد از تولد اهمیت بیشتری دارند :
1 – بهداشت کودک : خصوصاً در ماههای اول زندگی در رشد هوشی یا عقب ماندگی اهمیت فراوانی دارد . خوشبختانه اکثر بیماریهای عفونی رایج را با استفاده از واکسیناسیون می توان پیشگیری کرد .
2 – تغذیه :
کمبود مواد غذایی موجب کمبود رشد جسمانی و روانی و در نتیجه ناتوانی جسمی و عصبی می شود که ممکن است نارسایی رشد هوشی تولید نماید . سوء تغذیه در دراز مدت اثرات قطعی بر روی بهره هوشی کودک به همراه خواهد داشت .
عقب ماندگی بعلت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی
شکی نیست که عوامل محیطی در ایجاد نارسایی رشد هوش سهمی بسزا دارد منتها اهمیتی که برای این عوامل قائل هستند یکسان نیست .
علل عقب ماندگی
عوامل متعددی وجود دارد که باعث بروز عقب ماندگی می شود :
1 اختلالات زیادی که علل اصلی آنها شناخته شده نیست ولی با عقب ماندگی همراهند ، عده ای از عفونتها ، مسمومیتها ، عوامل مکانیکی مانند ضربه ، عوامل کروموزومی ناشناخته ، اشعه ایکس و …
2 عقب ماندگی به علت اتفاقات دوران بارداری ، شکی نیست که رشد جنین از بدو تشکیل تحت تاثیر شرایط بدنی و روانی مادر قرار می گیرد . بعلت رابطه بسیار نزدیک بین مادر و جنین باید گفته دکتر آرنولد گزل را پذیرت که می گوید : « اهمیت حوادث دوران نسبتاً کوتاه بارداری از حوادث دوران زندگی کمتر نیست » . دکتر گزل به آثار عوامل ارث در رشد و تکامل هوش و شخصیت زیاد تأکید می کند و عقیده دارد که کودکان همانطوری هستند که بدنیا آمده اند . هر کودک با دیگر کودکان فرق دارد و لو اینکه در محیط یکنواخت زندگی کرده باشد وی بهیچ وجه اثر عوامل محیطی را انکار نمی کند .
در مرحله زندگی داخل رحمی بعلت رشد فوق العاده جنین ، سه چهار ماهه اول دوران بارداری اهمیت بسزایی و اکثراً اختلالات بدنی و نقایص عضوی در همین دوران از زندگی جنین بوجود آمده و به رشد خود ادامه می دهند .
عواملی که در دوران بارداری بر روی جنین اثر دارند عبارتند از :
1 بیماریهای مادر :
سفلیس ، بیماری سرخجه ، توکسوپلاسنموریس و …
2 سن مادر و حالات روانی او :
تحقیقات نشان می دهد که در کروموزوم خانمها از سی سالگی به بعد تغییراتی پیدا می شود که ممکن است باعث زائیدن کودکان عقب مانده ذهنی بشود . بهترین سن ازدواج و زایمان طبق تحقیقات انجام شده بین 20 تا 28 سالگی گزارش شده . قبل از این دوران بعلت عدم رشد کافی اعضای تناسلی احتمال زایمانهای مشکل زیاد است و بعد از این سن نیز مخاطرات آوردن کودک عقب مانده بیشتر می شود .
ضمناً اثر ناراحتیهای روانی مادر غیر قابل انکار است . چون اکثر بیماریهای روانی باعث بی اشتهایی . اختلالات خواب و تغییرات بیوشیمی و هورمونی می شود مسلماً این تغییرات در جنین در حال رشد بی تأثیر نخواهد بود .
3 اثر اشعه ایکس :
تأثیر اشعه ایکس در جنین قطعی است واکثراً باعث اختلالاتی از قبیل عدم رشد جنین ،کمبود وزن ، عدم رشد مغز ، میکروسفالی ،هیدرو سفالی ، نارسائیهای هوشی و بالاخره نقایص بدنی می شود . اگر اشعه ایکس به مدت طولانی و درمانهای اولیه بارداری به بدن و مخصوصاً به شکم و ناحیه لگن مادر تابیده شود خطر آن به مراتب بیشتر است. اثر اشعه ایکس در اواخر دوران بارداری یا نزدیک زایمان با روشهای صحیح آن به مدت خیلی کوتاه و یک یا دوبار خالی از خطر گزارش شده است .
4 اعتیادات ( الکل ) :
اعتیاد والدین بخصوص مادر به مشروبات الکلی موجب مسمومیت و بدین وسیله باعث نقص عقلی ضعف عمومی و ناهنجاریهای حسی و حرکتی می شود . مطالعات نشان داده که مستی در زمان لقاح بعلت آلوده بودن اسپرم یا اوول ممکن است باعث ناهنجاری جسمانی و عقلانی شود . امروزه به الکلیسم مادر اهمیت بیشتری می دهند ، زیرا الکل خون مادر ، در بدن جنین جریان یافته و باعث اختلالات بیوشیمیایی می شود .
5 دخانیات :
تحقیقات نشان داده است که نیکوتین ماده ای سمی که بر روی ارگانیزم مادر و در نتیجه جنین اثر نامطلوب دارد . حرکات قلب جنین پس از کشیدن سیگار توسط مادر بعلت کم شدن اکسیژن خون جنین شدت یافته و باعث فشار روی قلب می شود . اگر کشیدن سیگار مرتباً تکرار شود باعث بزرگی قلب جنین و اختلال در اعصاب تنظیم کننده جریان قلب می شود . این نکته مسلم است که غالباً خانمهای سیگاری تقریباً همیشه بچه های خود را زودتر از مودعد بدنیا می آورند و عقب ماندگی در کودکانی که زودتر از موعد به دنیا می آیند بیشتر است و هر چه کودک نارس تر باشد نارسایی هوشی شدیدتر خواهد شد . استفاده از دخانیات در دوران بارداری باعث کم شدن وزن نوزاد و حتی سقط جنین می شود . حتی مادرانی که بعد از تولد کودکشان سیگار می کشند استنشاق دود سیگار استعداد ابتلا به سینه پهلود ، برونشیت و آسم را در کودکانشان بیشتر می کند .
6 داروهای شیمیایی :
مصرف هر داروی بیجا بخصوص در زمان بارداری و مخصوصاً در سه چهار ماهه اول خالی از خطر نیست بخصوص اگر این داروها در مدت زمان طولانی و به مقدار زیاد مصرف شود . داروهای خواب آور و مسکن به مقدار زیاد بعلت ایجاد وقفه تنفسی واختلال در جریان خون جنین و اختلالات عضوی شدید ایجاد می کنند و اکثراً کودکان ناقص الخلقه به دنیا می آیند . استعمال داروهای آرام بخش و ضد افسردگی و ضد صرع به مقدار زیاد و طولانی مدت خطرناک گزارش شده که البته همانقدر که به این خطرات اشاره شده به قطع ناگهانی و یا بدون مشورت پزشک اینگونه داروها به علت بوجود آمدن عوارض بعد نیز تأکید بسیار شده است . در کل مصرف دارو و یا عدم مصرف آن در زمان حاملگی حتماً با نظر پزشک متخصص باید صورت گیرد .
7 عامل ار هاش Rh
بغیر از گروههای خونی A . B . AB و O گروههای خونی دیگری وجود دارند . یکی از گروههای خونی وجود عامل ارهاش یا عدم آن است . از سالیان دراز متوجه شده بودند که گاهی اوقات نوزاد بعضی از مادران در زایمانهای دوم و سوم دچار ناراحتی یرقان شده و بعلت همولیز گلبولهای قرمز خون و کم خونی شدید فوت می کنند .
انتقال عامل ارهاش یا عدم انتقال آن یک مسئله ارثی است و تجربه ثابت کرده است که اگر پدر ارهاش مثبت و مادر ارهاش منفی داشته باشد در بارداری اول تعدادی از عامل ارهاش جنین که از پدرش گرفته داخل خون مادر می شود و در خون مادر ماده ضد ارهاش را بعنوان آنتی کور می سازد و همین آنتی کور که در زایمانهای بعدی باعث خراب شدن خون جنین شده و بیماریهای بوجود می آورد . معمولاً کودک مبتلا پس از بدنیا آمدن ضعیف است و اکثراً قبل از موعد به دنیا می آید . جفت بزرگتر و جثه نوزاد کوچکتر از طبیعی و اکثراً پف آلو و زرد رنگ است که باید بلافاصله خونش تعویض و خون همگروه ارهاش منفی تزریق شود .
عقب ماندگی بعلت حوادث زایمانی و دوره بعد از زایمان
بدیهی است زایمانهای مشکل و بکار بردن وسایل مکانیکی در زایمانها تاثیرات نامطلوبی بر مغز جنین خواهد داشت . طرز قرار گرفتن جنین ، پیچش بند ناف به دور گردن ، اختلالات و نارسایی جفت در رساندن خون ممکن است باعث کم خونی مغز و خرابی سلولهای آن شود .
در زایمانهای قبل از موعد نارسایی رشد هوشی بیشتر دیده می شود زیرا هنوز سلسله اعصاب مرکزی کودک رشد کافی ندارد و کودک بدلیل حساس بودن امکان ابتلا به بیماریهای عفونی را دارد .
از بیماریهای مهم که احتمالاً بر اثرضربه های زایمانی اتفاق میافتد فلج مغزی است این بیماران اکثراً مبتلا به حملات صرع هستند واختلال تکلمی ، یادگیری، بینایی و حتی حرکات غیرارادی و تکراری بدون هدف در این کودکان شایع است .
عواملی که بعد از تولد اهمیت بیشتری دارند :
1 – بهداشت کودک : خصوصاً در ماههای اول زندگی در رشد هوشی یا عقب ماندگی اهمیت فراوانی دارد . خوشبختانه اکثر بیماریهای عفونی رایج را با استفاده از واکسیناسیون می توان پیشگیری کرد .
2 – تغذیه :
کمبود مواد غذایی موجب کمبود رشد جسمانی و روانی و در نتیجه ناتوانی جسمی و عصبی می شود که ممکن است نارسایی رشد هوشی تولید نماید . سوء تغذیه در دراز مدت اثرات قطعی بر روی بهره هوشی کودک به همراه خواهد داشت .
عقب ماندگی بعلت عوامل محیطی ، اجتماعی و فرهنگی
شکی نیست که عوامل محیطی در ایجاد نارسایی رشد هوش سهمی بسزا دارد منتها اهمیتی که برای این عوامل قائل هستند یکسان نیست .
عوامل قطعی مؤثر در رشد هوش :
1) فقر انگیزه های محیطی :
بدیهی است برای آنکه قوای ذهنی کودک به نحو احسن رشد کند احتیاج به محرکات طبیعی دارد و هر قدر شرایط محیطی از نظر ایجاد محرک نامناسب تر باشد قوای ذهنی کودک رشد کمتری خواهد داشت . تقریباً همه بررسیها نشان داده اند که رشد قوای ذهنی با شرایط محیطی ارتباط مستقیم دارد ، یعنی کودکان محیطهای نامساعد با کودکان همسال خود در محیطهای مساعد از لحاظ هوشی در درجات پایینتری قرار دارند .
2) کمبودهای عاطفی :
کودکانی که از نظر پیوندهای عاطفی با مادر یا اطرافیان دچار فقر شدید بوده اند اکثراً به اختلالات شخصیتی ، ناسازگاریهای اجتماعی و نارسائیهای هوش مبتلا شده اند . این اختلالات در خانواده هایی که به عللی از هم پاشیده شده اند یا احیاناً روابط عاطفی والدین با کودک نامساعد بوده است زیاد دیده می شود . آثار سوء اختلافات خانوادگی گاهی یا اکثراً بیشتر از خانواده های از هم گسسته است زیرا نزاع و مشاجره یا عدم توافق والدین احساس حقارت و حس ناایمنی شدیدی در کودک تولید می کند .
3) مسائل بهداشتی و پزشکی :
همانطور که بیماریهای مختلف ، حوادث و تصادفات در خانواده های بی بضاعت فراوان است عقب ماندگیهای ذهنی نیز بعلت محدودیتهای بهداشتی و پزشکی در این خانواده ها زیاد به چشم می خورد . از نظر آماری رابطه فقر و عقب ماندگی و همچنین عقب ماندگی و نواحی پر جمعیت ثابت شده است .
گروه بندی عقب ماندگی از نظر آموزشی ، تربیتی و درمانی
از نظر آموزشی به کودکی مانده گفته می شود که بعلت استعداد محدود به روشهای خاص آموزشی آموزش درمانی نیاز داشته باشند . آموزش درمانی عبارت از مجموعه اصول آموزش روانشناسی و پزشکی است که بتواند معلولین جسمانی یا ذهنی را تا حد امکان به عضو مفید جامعه تبدیل کند .
عقب مانده ها را از نظر درمانی ، تربیتی و آموزشی به دو گروه بزرگ تقسیم می کنیم :
الف – عقب مانده های ذهنی درمان نا پذیر یا افراد پناهگاهی
ب – عقب مانده های ذهنی درمان پذیر
این دسته به نوبه خود به دو دسته دیگر تقسیم می شوند :
1 – گروه آموزش پذیر
2– گروه تربیت پذیر
( به کودکانی که از نظر آموزشی دیرآموز هستند عقب مانده ذهنی اطلاق نمی شود )
الف ) عقب مانده های درمان ناپذیر :
عقب مانده های عمیق هوشی که بیشتر به علل ارثی و مادرزادی مبتلا به ناهنجاریهای متعدد شده اند در این گروه قرار می گیرند . هوشبهر این افراد از 25 تجاوز نمی کند . اغلب این افراد علاوه بر نارسایی عمیق هوشی نارسایی حسی ، حرکتی و نقایص عضوی نیز دارند . و چون خانواده ها قادر به نگهداری این نوع کودکان نیستند و بعلت پیشرفتهای پزشکی هم از مرگ و میر آنان کاسته شده لذا در آسایشگاهها تحت حمایت خاص قرار می گیرند .
ب ) عقب مانده های درمان پذیر :
این گروه که اکثریت بسیار زیاد عقب مانده ها را تشکیل می دهند درجات متفاوتی از نارسائیها و ناهنجاریهای هوشی را دارا هستند . به کمک تدابیر پزشکی و روشهای تربیتی بهبود نسبی حاصل می شود . این افراد به دو دسته آموزش پذیر و تربیت پذیر تقسیم می شوند .
1 – گروه آموزش پذیر :
افرادی که هوشبهر آنان بین 51 تا 70 است آموزش پذیر خوانده می شوند . این افراد از لحاظ دانستن لغات ضعیف اند و مفاهیم را خوب درک نمی کنند . آموزش کلامی ندارند و از لحاظ عاطفی واکنشهای لازم را بدست نمی آورند .تمرکز دقت در آنها محدود است و برای یادگیری از خودشان انگیزه نشان نمی دهند ، که شاید بعلت شکستهایی بوده که در حین یادگیری با آن مواجه شده اند . در این گروه ممکن است افرادی پیدا شوند که از لحاظ یادگیری در کارها عملی و غیر کلامی به حد متوسط کودکان عادی برسند ، مشروط بر اینکه در موسسات خاص و تحت نظارت مربیان کار آزموده فعالیت کنند .
گاهی شاهد هستیم که تعداد زیادی از افراد آموزش پذیر در مدارس عادی و با کودکان معمولی که خود موجب بروز اشکالاتی در تدریس و آموزش سایر دانش آموزان می شود به تحصیل مشغولند علت این نابسامانی یکی تعصب بیش از حد والدین است مبنی بر اینکه کودکشان در مدارس ویژه و با عقب ماندگان تحصیل نکنند و دیگر اینکه هزینه چنین موسساتی فوق العاده گران است و از عهده هر خانواده ای بر نمی آید .
تعداد زیادی از مربیان بر این عقیده اند که کودکان آموزش پذیر نباید جدا از دیگر همسالان خودشان و در مدارس ویژه تحصیل کنند ولی عیب این روش در این است که مدارس کشور ما واجد شرایط مطلوب برای این گونه کودکان نیست و چنین افرادی خیلی زود به کمبودهای خود پی می برند . همکلاسانشان آنها را به بازی نمی گیرند و تمسخر می کنند و معلمانشان هم بدلیل عدم پیشرفت توجهی به آنها نمی کنند و عقده حقارت هم به کمبودها و نارسائیهایشان اضافه می شود .
کودکان دیرآموز از هوشبهر بالاتری نسبت به گروههای دیگر برخوردارند بیشتر در مدارس عادی تحصیل می کنند و کمتر اتفاق می افتد که به مدارس ویژه نیاز داشته باشند .
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:57 عصر
مقاله علل بدخطی دانش آموزان در مقطع ابتدایی تحت فایل ورد (word) دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله علل بدخطی دانش آموزان در مقطع ابتدایی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله علل بدخطی دانش آموزان در مقطع ابتدایی تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله علل بدخطی دانش آموزان در مقطع ابتدایی تحت فایل ورد (word) :
علل بدخطی دانش آموزان در مقطع ابتدایی
مقدمه :
در بررسی علل بدخطی دانش آموزان دور ابتدایی، علاوه بر عوامل آموزشی و تربیتی مؤثر بر دست خط آنان، باید عوامل مربوط به وضعیت جسمی و روانی کودکان نیز مورد توجه قرار گیرد. چه بسا بدخطی دانش آموزان به دلیل ضایعات استخوانی، عصبی یا حالات عاطفی و روانی نامطلوب باشد. در این صورت آموزش های معلم در زمین خوشنوسی کافی نخواهد بود و ارجاع به یک متخصص، امری الزامی است.
از میان هم مهارت های تحصیلی، نوشتن، ملموس ترین آن هاست، زیرا فرد با استفاده از این مهارت، سندی از خود بر جای می گذارد. به همین دلیل مهارت در خوشنویسی اهمیت بسزایی دارد.
شناخت علل و عوامل مؤثر بر بدخطی از آن جهت اهمیت دارد کــه بـــا ریشه یابی و رفع آنها می توان تا حد زیادی به مهارت در خوشنویسی کمک کرد. در این مقاله، ضمن بررسی علل بدخطی کودکان به ارائ راه کارهای مناسب برای رفع این مشکل می پردازیم.
عوامل مؤثر بر بدخطی دانش آموزان
به طــور کلی عوامل مؤثر بر بــدخطی نویسی را می تــوان در سه گروه عمده جای داد که عبارت اند از:
1 عوامل مربوط به خانواده
2 عوامل مربوط به معلم و شیوه های آموزشی و تربیتی مدرسه
3 عوامل مربوط به دانش آموزان
1- عوامل مربوط به خانواده
نقش خانواده را در یادگیری مطلوب دانش آموزان نباید نادیده گرفت. از آن جا که خوشنویسی مهارتی است که مانند سایر مهارت ها باید آموخته شود، «چنانچه کودک در خانواده ای زندگی کند که اعضای آن از ذوق و استعداد هنری بیشتری برخوردار باشند و به فرزندان خود توجه کافی مبذول دارند، کودک کمتر گرفتار معضل بدخطی می شود. نقط مقابل چنین خانواده ای، خانواده هایی اند که نسبت به فرزندان خود بی تفاوت اند و از تشویق و تنبیه به موقع برای انجام تکالیف فرزندانشان استفاده نمی کنند و در واقع انگیز لازم را برای اجرای بهتر تکالیف در فرزندان خود به وجود نمی آورند. چنین کودکانی اغلــب با اکـــراه و بی میلی اقدام به نوشتن می کنند که طبیعتاٌ نتیج عملکرد آنها نیز رضایت بخش نخواهد بود.»
کودکانی که در خانواده های به هم ریخته یــا خانواده هایی زندگی می کنند که محرومیت فرهنگی و اجتماعی دارند، از لحاظ عاطفی آسیب شدیدتری می بینند در زمینــه خط ضعیف هستند .
2 عوامل مربوط به معلم و شیوه های آموزشی و تربیتی مدرسه
«انگشتان کوچک ما را آرام آرام و با حوصله و با حوصله با خامه و قلم و نوشتار صحیح آشنا کنید»
از بین عوامل مربوط به معلم، مهمترین آنها شیوه های آموزشی معلم است. اگر معلم خود دست خط بــدی داشته باشد، بنا به مثل معروف «رطب خورده منع رطب کی کند»؟ قادر به تربیت دانش آموزان خوش خط نخواهد بود.
نکت دیگر، «طرز برخورد معلم با دانش آموزانی است که شخصیت اضطرابی دارند. این گونه افراد، بیش از سایرین از شکست می ترسند. اضطراب این دسته از دانش آموزان، گذشته از عواملی که مربوط به محیط خانواده می باشد، ممکن است ناشی از شکست، ناکامی، تجربه های ناموفق، تنبیه و فشار معلمان برای موفقیت باشد. لذا معلمان باید به شرایط خاص روحی آنها توجه کنند و اساس کار خود را بر کاهش تنش قرار دهند.»
همچنین معلمانی کـــه بیش از حد تکالیف نوشتنی به شاگردان خود می دهند، سبب خستگی دانش آموزان و در نتیجه بدخطی آنها می شوند.
از نکات دیگری که معلم باید به آنها توجه کند، طرز صحیح قرار گرفتن کاغذ بدن دانش آموزان و نیز طرز صحیح به دست گرفتن قلم در هنگام انجام تکالیف است.
شماری از دانش آموزان در هنگام نوشتن سرشان را به کاغذ می چسبانند یا کاغذ را بیش از حد کج می گذارند. عده ای از آنها قلم را طوری در دست می گیرند که نوشته های خود را نمی بینند. بعضی از آنها نیز آن قدر قلم را بالا می گیرند که قادر به کنترل حرکات دست در هنگام نوشتن نیستند. با این توضیحات، معلم به کودکان نحو صحیح قرار گرفتن کاغذ و بدون و شیو صحیح گرفتن قلم را بیاموزد. هم چنین باید به کودک بیاموزد که در هنگام نوشتن به آن چه می نویسد، یعنی جهت حرکت دست خود بر روی کاغذ، نگاه کند. در غیر این صورت، حروف را در هم نوشته یا به سمت بالا یا پایین خط زمینه منحرف می شود .
3 عوامل مربوط به دانش آموزان
بررسی مسئله و موضوع خط در جمعیت دانش آموزان ما، در بردارند نکات قابل تأملی است. بعضی از دانش آموزان در مورد علت هــای بدخطی از تنـــدنویسی نام می برند. بعصی دیگر می گویند: «نمی توانیم بنویسیم یا بلد نیستم و ;» .
برای این که کودک بتواند نوشتن را به نحو احسن انجام دهد، لازم است از سلامت کافی در زمینه های جسمی و روانی برخوردار باشد. در این جا عواملی که به نوعی در بدخطی کودکان مؤثرند، مورد بررسی قرار می گیرند.
الف) اختلال در عملکرد دست و انگشتان، به علت ضایعات ارتوپدیک (استخوانی)
«یک کودک سالم و طبیعی باید بتواند قلم را با سه انگشت شست، اشاره و وسط بگیرد. اگر به هر دلیلی، اختلالی در عملکرد انگشتان وجود داشته باشد، کودک نه تنها نوشتن را به نحو مطلوب انجام نمی دهد، بلکه برای انجام آن به وقت بیشتری نیز، نسبت به سایر دانش آموزان، نیاز دارد. به عنوان مثال، دانش آموزان راست دستی را در نظر بگیرید که عصب میانی دست راست او آسیب دیده است. از آن که این عصب مسئول حرکت مقابل انگشت شست می باشد، زمانی که آسیب می بیند، شست قادر به حرکت مقابل نخواهد بود و به جای این که در مقابل سایر انگشتان حرکت کند، در کنار آنها قرار می گیرد و دست کودک حالتی پیدا می کند که اصطلاحاً به آن «دست میمون» گفته می شود. به این ترتیب کودک نمی تواند قلم را به نحو صحیح در دست بگیرد و این نکت مهمی است که بــــر روی دست نوشته های او تأثیر می گذارد و او را بدخط می سازد» (والاس و لافلین، ترجم طوسی، 1370، ص 75).
علاوه بر این، وجود هر گونه زخم یا عاملی که باعث درد در انگشتان شود، بر روی دست خط دانش آموزان تأثیر می گذارد. همچنین کودک برای این که بتواند خوب بنویسد، لازم است که هیچ گونه ضایعه ای در قسمت های فوقانی دست، مثل آرنج، ساعد و بازو نداشته باشد. وجود سوختگی، شکستگی، کوفتگی و زخم در هر یک از این قسمت ها، موجب بدخطی می شود، محدودیت حرکتی در مفاصل مچ، انگشتان، آرنج و بازو نیز از جمله عوامل بدخطی اند.
ب) اختلال در عملکرد دست و انگشتان، به دلیل ضایعات عصبی
در هم اختلالات مربوط به عملکرد دست و انگشتان، به دلیل آسیب دست و چشم و توان عضلات، خط دانش آموزان خیلی بد و بعضاً ناخواناست.
از میان اختلالات می توان به انواع فلج مغزی، آسیب مغزی، صرع و میوپاتی (بیماری عضلاتی) اشاره کرد.
بچه های فلج مغزی را می توان به چند دسته تقسیم کرد:
1 اسپاستیک: این دسته از کودکان فلج مغزی به دلیل سفتی موجود در عضلاتشان بدخط می نویسند و آن هم در صورتی است که این سفتی در حدی نباشد که به طور کلی مانع نوشتنشان شود. ممکن است این سفتی، محدودیت حرکتی در مفاصل دست، نظیر: مچ، آرنج و بازو و ایجاد کند که در هنگام نوشتن اجاز مانور به فرد نمی دهد.
2 هیپوتانیا: کودکان مبتلا به هیپوتانیا به سبب پایین بودن توان عضلاتشان قادر به استفاد صحیح از قلم نیستند. این کودکان قدرت کافی برای گرفتن قلم را ندارند و معمولاً نوشته های آنها بسیار کمرنگ و عاری از هرگونه ظرافتی است.
3 آتتوئید: بچه های آتئوئید به علت حرکات زایدی که در اندام های خود، خصوصاً دستهایشان دارند، بسیار بدخط می نویسند. این کودکان قادر به کنترل قلم نیستند و در هنگام نوشتن به بالا و پایین خط زمینه منحرف می شوند.
4 آتاکسی: این کودکان به دلیل لرزش موجود در دست هایشان بدخط می نویسند.
افراد مبتلا به صدمات مغزی نیز، بسته به نوع ضایعه ای که دچار آن شده اند، شبیه کودکان فلج مغزی عمل می کنند.
کودکان مبتلا به ضایعات مخچه ای دچار ماکروگرافی اند، یعنی کلمات را بزرگتر از آن چه باید، می نویسند. در بعضی از افراد مبتلا به میوپاتی نیز ممکن است عملکرد دست ها دچار اختلال شود که این معضل بر روی دست نوشته های آنان مؤثر است. کودکان مصروع زمانی که دچار حملات تشنجی می شوند (به مدت چند روز)، قـــادر به استفاد درست از قلم نیستند؛ یعنی دست هایشان قدرت گرفتن را ندارند و آن دسته از کودکانی که دچـــار حملات تشنجی مکرر می شوند، حتی اگر این تشنج تحت کنترل هم باشد، به دلیل لرزش ظریفی که در دست هایشان دارند، بـدخط می نویسند. در واقـــع لرزش ظریف انگشتان را بر روی دست نوشته های آنان می توان دید» (والاس و لافلین، ترجم منشی طوسی، 1370، ص 82).
ج) عدم غلب طرفی مغز
«کودک پیش از نوشتن باید غلب طرفی را به دست آورد. در کودکانی که این اتفاق نیفتاده است، نوشتن به سختی انجام می شود. کودکانی که غلب طرفی تثبیت نشده دارند، از هر دو دست خود به طور متناوب در نوشتن استفاده می کنند، حال آن که در هیچ یک به انداز کافی مهارت ندارند» (سیف، 1385، ص 70).
د) عوامل روحی و روانی و تأثیر آن بر روی نوشتن
«ممکن است بدخطی با عوامل نظیر: اضطراب و اختلالات نوروتیک (عصبی) همراه باشد و در بعضی از اوقات حالات عصبی موجب گرفتگی عضله در کودکان می شود. یعنی ماهیچه های دست کودک متعاقب نوشتن چند سطر دچار انقباض شده، کودک دیگر قادر به نوشتن نیست. در این صورت علائمی نظیر بی مهارتی و پاراتونی (انقباض یک عضله و سپس شل نشدن آن) و واکنش های اضطرابی در ارتباط با نوشتن ممکن است مشاهده شود. بی قراری، بیش فعالی و کوتاهی دامن توجه و تمرکــــز نیز از جمله عــــواملی اند که بــر روی خط دانش آموز تأثیر می گذارند» (هر گنهان و اولسون، ترجم سیف، 85).
هـ) چپ دستی
«در مــورد کودکان چپ دست این سؤال مطرح می شود که چرا این کودکان در شروع نوشتن بد خط اند؟ پاسخ این است که این کودکان نمی توانند آن چه را که می نویسند، به خوبی ببینند، زیرا دست آنها روی نوشته هایشان را می پوشاند و همیــن عامل سبب بدخطی کودکان چپ دست می شود.
بسیاری از کودکان چپ دست نیز برای پرهیز از کثیف شدن نوشته ها، دست خود را به صورت قلاب کج می گیرند. این شکل در واقع به کج گذاشتن کاغذ مربوط می شود. اگر چپ دست ها کاغذ را برخلاف جهتی که راست دست ها می گذارند، قرار دهند، برای نوشتن در وضعیت طبیعی و راحت قرار می گیرند» (بیابانگرد، 1385، ص 25).
و) نبود دید کافی
بسیاری از کودکان به دلیل نداشتن دید کافی، چشم های خود را به کاغذ بسیار نزدیک می کنند. دست نوشته های این کودکان معمولاً خط خوردگی ها و پاک کردن های فراوان دارد.
اشکال مختلف بدخطی نویسی
«با بررسی دست نوشته های دانش آموزان به این نتیجه می رسیم که بدخطی در آنان به اشکال و انواع مختلف مشاهده می شود که بعضی از آن ها عبارت اند از:
1 درشت نویسی و ریزنویسی.
2 فاصله گذاری نامناسب بین حروف و کلمات.
3 نامرتب نوشتن.
4 کج نوشتن حروف و کلمات.
5 خارج شدن از خط زمینه (مجل کودکان استثنایی، اردیبهشت 1385).
شیوه های ترمیمی
روش های ترمیمی زیر می تواند توسط معلمان و والدین مورد استفاده قرار گیرد:
1) پس از ارزیابی کودک، چنان چه متوجه شدید که کودک الگوی صحیح گرفتن قلم را نمی داند، به عنوان مثال از حرکت شست برای گرفتن قلم استفاده نمی کند، او را به یک پزشک متخصص ارتوپدی ارجاع دهید. مشکل نوشتن چنین کودکی ممکن است با استفاده از آتل دست حل شود. با این وسیله کمکی، کودک قادر خواهد بود قلم را به نحو صحیح بگیرد و خوش خط تر بنویسد.
2) اگر کودک قلم را با فاصل زیادی از نوک آن می گیرد یا بیش از حد پایین می گیرد، با گره زدن یک نخ بر روی قلم، محل مناسب برای گرفتن قلم را مشخص کنید.
3) چنان چه کودک از اختلال عاطفی و روانی رنج می برد، او را به یک روان شناس ارجاع دهید.
4) «اگر کودک در هنگام نوشتن دچار تنش و اضطراب می شود، برای کاهش تنش در کودک به شیوه های زیر عمل کنید:
الف) سعی کنید در ذهن کودک تصویری مثبت از خودش ایجاد کنید.
ب) از سرزنش کردن کوچک به خاطر بدخطی او خودداری کنید.
ج) از ایجاد تنش و اضطراب در کودک جلوگیری کنید. به طور مثال، تعیین وقت محدود برای انجام یک تکلیف، در دانش آموز مضطرب، باعث ایجاد تنش و اضطراب و در نهایت بدخطی بیشتر می شود» (بیابانگرد، 1385، ص 40).
5) اگر کودک در دست های خود دچار ضعف یا محدودیت حرکتی باشد، می توانید از تمرینات زیر بهره بگیرید:
الف) تمرینات روی تابلو:
از کودک بخواهید با استفاده از حرکات آزاد و گسترد دست و به کارگیری عضلات شانه، بازو و انگشتان، بر روی تابلو طراحی کند.
ب) پرورش حرکات نوشتن با دیگر وسایل:
از کودک بخواهید به جای استفاده از قلم، از انگشت خود و رنگ گواش استفاده کند یا عمل نوشتن را بر روی یک سینی خاکستر انجام دهد. هم چنین با استفاده از یک تکه گچ یا ذغال، حروف و کلمات درشتی بر روی آسفالت کوچه بنویسد.
چنان چه مشکل کودک در زمین حرکات دست با این تمرینات بر طرف نشد، او را به یک کارشناس توانبخشی (فیزیوتراپی ـ کاردرمانی) ارجاع دهید.
6) اگر لرزش ضعیفی در انگشتان کودک مشاهده می کنید یا سابق کودک گویای حملات تشنجی است، با مشورت کمی کنید یا سابق کودک گویای حملات تشنجی است، با مشورت با خانواد دانش آموزان، وی را به یک متخصص مغز و اعصاب ارجاع دهید.
7) اگر کودک سر خود را خیلی به کاغذ می چسباند یا مشکوک به ضعف بینایی است، او را به چشم پزشک ارجاع دهید.
8) اگر متوجه شدید که در نیمکره های مغزی کودک، غلب طرفی ایجاد نشده است، می توانید به ترتیب زیر عمل کنید:
الف) از کودک بخواهید با پای راستش به یک توپ لگد بزند.
ب) لوله ای را به دست کودک بدهید و از او بخواهید که با یک دستش روی چشم چپش را بگیرد و با چشم راستش درون لوله را نگاه کند.
ج) رادیوی کوچکی را به دست کودک بدهید و از او بخواهید آن را نزدیک گوش راستش بگیرد و به آن گوش کند.
د) اگر عملکرد کودک نشان می دهد که تمایل او برای استفاده از سمت چپ بیشتر است، از او بخــواهید همین اعمال را با سمت چپش انجـــام دهد. به این ترتیب، یک سمت بدن کودک غالب می شود (سیف، 1385، ص 136).
9) چنان چه کودک چپ دست است، از او بخواهید هنگام نوشتن، سمت چپ کاغذ را به سمت بالا کج کند. اگر کودک راست دست است، از او بخواهید سمت راست کاغذ را به طرف بالا کج کند.
10) اگر کودک کلمات را بیش از حد بزرگ یا کوچک می نویسد، می توانید انداز متوسطی برای کلمات در نظر بگیرید و با گذاشتن خط فاصله بین کلمات از کودک بخواهید فاصله تعیین شده را فقط با یک کلمه پر کند.
11) اگر کودک بیش از حد پر رنگ یا کمرنگ می نویسد، به ترتیب زیر عمل کنید:
کاغذ سفیدی را زیر برگه کاربن و کاغذ سفید دیگری را بر روی آن قرار دهید. از کودکی که با فشار زیاد می نویسد بخواهید آن قدر ضعیف مداد را فشار دهد که اثر زیادی از کلمه بر روی کاغذ زیرین باقی نماند. از کودکی که فشار کمتر از حد معمول به مداد وارد می کند، بخواهید آن قدر به مداد فشار آورد که اثر آن بر روی کاغذ زیر کپی پر رنگ باشد.
12) اگر کودکی از خط راست خارج می شود، از او بخواهید خط کشی را بالای خط زمینه قرار دهد، به گونه ای که هنگام نوشتن نوک مدادش مرتباً با لب خط کش تماس پیدا کند. هم چنین می توانید بالا و پایین خط زمینه، دو خط کمرنگ بکشید و از کودک بخواهید کلمات را طوری بنویسد که از این دو خط خارج نشود.
13) کج نوشن کلمات، از کج گذاشتن بیش از حد کاغذ ناشی می شود. اگر با دانش آموزی برخورد کردید که دست نوشته های کجی داشت، از او بخواهید کاغذ را در وضعیت بهتری قرار دهد.
14) نامرتب نوشتن تکالیف توسط دانش آموز، ممکن است به علت محدودیت حرکتی در دست باشد با این که مداد را بیش از حد محکم در دست می گیرد یا وضعیت درستی در هنگام نوشتن به خود نداده است. بنابراین با بر طرف کردن هر یک از یک از این علل، دانش آموز می تواند دست خط بهتری داشته باشد.
علل بد خطی دانش آموزان
می گویند خط هر کس نشانه ای از روح او در خود دارد و هر که را می توان از خط او شناخت . ناهنجاری در نوشتار ، با قبول فرض های فوق ، نا هنجاری در روح و روان است . اما این پرسش اساسی است که ناهنجاری روح در دست خط اثر می گذارد یا ناهنجاری دست خط ، روح و روان را دستخوش تأثیر قرار میدهد و آیا اصلاح هر یک دراصلاح ساختار دیگری مؤثر است ؟
می توان اهم تنگناها و عوامل بد خطی دانش آموزان را معلول موارد ذیل دانست
:
1- کتاب ، مجله ، روزنامه و دیگر رسانه های نوشتاری که جنبه ی نوشتاری – دیداری دارند و معمولاً از خط های گرافیک شده ی نا مناسب به نام های خط فانتزی ، تزئینی و غیره استفاده می نماید و آن ها را به عنوان نوآوری و ابداع در دسترس همگان قرار می دهند .
2- ماشینی شدن وسایل نگارش
3- عدم آگاهی دانش آموزان از نحوه ی درست گرفتن مداد .
4- عدم آگاهی دانش آموزان از نحوه ی درست نشستن هنگام نوشتن
5-هماهنگ نبودن عضله چشم و دست و عدم توانایی کافی آن دو
6- عدم توجه به خط زمینه ی دفتر و تخته ی کلاس
7-نداشتن آمادگی جسمانی ، روحی و روانی هنگام نوشتن
8- نداشتن اعتماد به نفس هنگام نوشتن
9- نداشتن هدف برای زیبا نوشتن
10- حجم زیاد تکالیف درسی
11- تند نویسی در هنگام انجام تکالیف
12- استفاده از خودکار ، روان نویس و; خصوصاً در مقطع ابتدایی
13- آشنایی دانش آموزان در اول ابتدایی با خط ماشینی و مشکل شدن یادگیری خط نستعلیق در کلاس های بالاتر
14- استفاده از مدادهای کوتاه در مقطع ابتدایی
15- تراکم بیش از حد در کلاس ها و نداشتن فضای لازم برای نوشتن
16- عدم دقت و تمیزی در نوشتن و عدم توجه معلمان به این امر
17-عدم آشنایی معلمان ابتدایی به خط نستعلیق
18- واکنش های منفی و نامناسب در خورد با نوشته های دانش آموزان
19- عدم توجه خانواده های به درس هنر و خط
20- نبود انگیزه ، تخصص و حوصله در معلمان ابتدایی به لحاظ توجه به نوشته های دانش آموزان
21- بدخطی معلمان و اولیاء به عنوان سرمشق نامناسب برای الگوپذیری در کودکان
22- عدم توجه به زیبایی هنری که باعث تقویت روح لطیف و شادابی کودکان دارد .
پیشنهادات :
این راه کارها می تواند در جهت رفع بد خطی دانش آموزان مورد استفاده قرار گیرد :
1- در کلاس اول ابتدایی اولاًً از خوش خط ترین ثانیاً مجرب ترین ، علاقمندترین و با ذوق ترین معلم استفاده شود .
2- معلمان خود با اصول صحیح نوشتن آشنا و خط خوش داشته باشند .
3- دوره های ضمن خدمت آموزش خط نستعلیق برای معلمان فراهم شود .
4- معلمان در ارتباط با خط ، بچه ها را سرزنش و توبیخ قرار ندهند .
5- انگیزه های هنری در بچه ها تقویت شود خصوصاً خوش و تمیز نوشتن .
6- تکالیف متناسب با توانایی بچه ها باشد .
7- تکالیف ساده ، کم و هدفدار به گونه ای که باعث تثبیت یادگیری شود .
8- از کلمات زیبا مانند: بسیارخوب ، عالی ، آفرین ( پسریا دختر خوب ) در زیر نوشته های بچه ها استفاده شود .
9- تکالیف بچه ها را با بی توجهی خط نزنید .
10- نحوه درست به دست گرفتن مداد یا قلم را بیاموزید .
11- نحوه درست نشستن را به دانش آموزان بیاموزید .
12-زیاد درشت و زیاد ریز ننویسید .
13- کتب درسی ابتدایی با شیوه ی نستعلیق چاپ شود .
14- معلمان در زیبانویسی و خوشنویسی اهتمام ورزند چرا که نگاه به خوش نویسی
تأثیر زیادی در جریان یادگیری و تقویت انگیزه خوشنویسی دارد .
15- به ساعات هنر خصوصاً در مقطع ابتدایی توجه وافر شود .
16- از نستعلیق تحریری در تکالیف بچه ها بیشتر استفاده شود .
علل بد خطی کودکان (گزینشی از کتاب خانواده و مسائل مدرسه ای کودکان –دکتر علی قائمی )
1-مسئله خط و شکل نوشتاری از پیچیده ترین شکل ارتباطی است در سلسله مراتب مهارتها نوشتن آخرین مرحله ای است که آموخته می شود .
2-اهمیت درست نویسی و خوانا نویسی امری مهم و قابل ذکر است مسئله هایی که باید مورد توجه قرار گیرد این است که همه افراد ضوابط را در نوشتن رعایت نمی کنند . ین گونه افراد را بد خط و نارسا نویس می خوانند
3-اهم صورت های بد خطی
– عدم تناسب در حروف (واو را در یک کلمه درشت و یا بسیار ریز می نویسند )
– اشکال در جهت حروف مثل اینکه حروفی را چپ یا راست یا در جهت مخالف بنویسند
– بی نظمی در ابعاد حروف مثل دندانه ای را با فاصله رسم کنند و با بین دو حرف نسبت را رعایت نکنند .
– بد سازمان دهی متن،بالا و پایین نوشتن ،بی جهت علامتگذاری کردن ،جاهای فعل و فاعل را جابجا نوشتن
– اشکال در نوشتن ناشی از تلفظ (خواهر که خاهر یا علی را الی )
– علل حرکتی – (ضعف کار کردها و واکنش های حرکتی ، عدم هماهنگی دست و چشم ، وجود اشکال در چگونگی حرکت دادن قلم که مربوط است به انقباض مفرط دست و خشکی حرکت آن فقدان تحریک انگشتان)
– علل ذهنی روانی (دشواری در تبدیل و انتقال ادراک حس به حس از بینایی به حرکتی ،دشواری در نگهداری و تأثرات بینایی ،وجود اشکال و نابسامانی در تجسم و تشخیص فضایی ،ضعف در توان بیرون ریختن اطلاعات درونی ،افت هوش یا عقب ماندگی ذهنی که خود علت العلل است وجود اختلالات روانی و یا ذهنی در افراد و یا بیماریهای روانی )
– علل عاطفی :نارسایی و کمبود محبت گاهی عامل بد خطی است چون شرایط روحی مناسب ندارد .
رفع مشکلات بد خطی دانش آموزان در دوران ابتدایی
ما معلمین هنگام آموزش و تدریس به مشکلات و کوره راههایی بر می خوریم، چاره ای جز پژوهش و پیدا کردن یک راه حل نداریم .
آموزش و تدریس زمانی موفقیت آمیز است که مطالعه و پژوهش بر آن انجام گرفته باشد. زیرا پژوهش راهها و شیوه های نوبتی بر خلق خواهد کرد و مشکلات و موانع را بر سر راه آموزش و پرورش بر خواهد داشت و ما را از بن بست نجات خواهد داد.
بیان مسئله
آنچه در دوران تدریسم به آن برخورد کردم، شیوه نوشتن و بدخطی دانش آموزان ابتدایی بود. احساس کردم، بدخطی دانش آموزان راهنمایی، دبیرستان و حتی دانشجویان، ریشه در دوران ابتدایی آنها دارد که به خط دانش آموزان توجه جدی نشده و مورد آموزش قرار نگرفته .
کلاس ما که پایه دوم بودند. جز یکی دو نفر، بقیه (دانش آموزان) به خط کج و معوج می نوشتند. چنین موضوعی باعث شد، به دنبال راه حلی بگردم. برای این منظور به مطالعه پژوهش پرداختم. راهی را باید انتخاب می کردم، باید هم ساده و هم در کمترین زمان ممکن آموزش داده شود و در حد توان و استعداد دانش آموزان باشد. از طرفی زبان و خط فارسی که یکی از زیباترین خطها، در جهان است باید به زیبایی نوشتن آن توجه شود و نباید هر کسی به هر شکلی که مایل است، آنرا بنگارد.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:57 عصر
مقاله فرهنگ کار تحت فایل ورد (word) دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله فرهنگ کار تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله فرهنگ کار تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله فرهنگ کار تحت فایل ورد (word) :
فرهنگ کار
وضعیت فرهنگ کار در کشور برای توسعه اقتصادی و اجتماعی مطلوب نیست.
مجموعه ارزشها، باورها و دانشهای مشترک و پذیرفته شده یک گروه کاری را فرهنگ کار میگویند.
فرهنگ کاری حاکم بر سازمان را ارزشها و نگرشهای درونی شده و موردپذیرش جمعی تشکیل میدهد.
چنانچه فرهنگ کار در سازمان ضعیف باشد به این معنی است که کارکنان تمایلی به انجام کار مفید و مولد ندارند و درنتیجه فعالیتهای آنها فاقد اثربخشی و بهرهوری است.
ارزشهای درونی و بیرونی کار دوعامل تعیینکننده فرهنگ کار در هر سازمانی است.
تبعیض و بیعدالتی سازمانی به شدت به فرهنگ کار آسیب وارد میکند.
برای تحول در سازمانها بایستی عوامل بازدارنده و پیشبرنده فرهنگ کار موردتوجه قرار گیرد و نگرش به کار و تولید ارتقا یابد.
مقدمه:
وضعیت فرهنگ کار در کشور ما برای توسعه اقتصادی و اجتماعی مطلوب نیست و از اینرو بایستی متحول گردد. در مقایسه با مفاهیمی همچون فرهنگ سازمانی، فرهنگ عمومی و نظایر آن، مفهوم فرهنگ کار کمتر تعریف شده است. این درحالی است که درجهان پیشرفته صنعتی با وقوف بیشتر به نقش استراتژیک نیروی انسانی و نگرشهای آن به کار و تولید، مفهوم فرهنگ کار از اهمیت فزایندهای برخوردار شده است. این امر در راستای تحولات دو دهه اخیر در زمینه تغییر نگرش مدیران نسبت به نیروی انسانی است و این تغییر در دو مرحله صورت گرفته است.
در اولین مرحله، مفهوم مدیریت پرسنل به مدیریت منابع انسانی تغییر یافت. در این فرایند روی کارکنان به عنوان دارائی ارزشمندی تاکید شده است که میتوان آنها را به صورت نظاممند مدیریت کرد. درمرحله دوم تغییر مفهوم مدیریت استراتژیک منابع انسانی مطرح گردید. بدینمعنا که ویژگیهای نیروی انسانی بایستی متناسب با نیازهای سازمان بوده و قابلیتها و نحوه ساختاردهی آنها و نیز ایجاد انگیزه در آنان بایستی برمبنای آینده سازمان و بازار باشد.(1) بر این اساس، در نگاه استراتژیک به منابع انسانی بحث فرهنگ کار از اهمیت بالایی برخوردار میشود.
مفهوم فرهنگ:
اصطلاح فرهنگ کار(WORK CULTURE) ترکیبی از دو مفهوم فرهنگ و کار است. هنگامی که سخن از فرهنگ به میان میآید. مراد روش یا چگونگی انجام و عینیت یافتن موضوعی مشخص است.(2) چگونگی کنش یا رفتار در قلمرو مشخص ریشه در باورها، اعتقادات، دانش، معلومات و درمجموع پذیرفتهشدههای مشترک اعضای یک جامعه یا گروه دارد. بهعنوان مثال، هنگامی که از «فرهنگ مصرف موادغذایی» شهروندان ایرانی سخن به میان میآید. منظور نوع نگرش، دانش و اعتقادات درونی شده مردم درمورد مصرف مواد خوراکی است. چنین پنداشتهایی – که غالباً نانوشته است – به رفتارهای خاصی (مثلاً افراط یا بیتوجهی به مقدار کافی غذا در هنگام رفع گرسنگی یا جشنها) منجر میگردد. در رابطه با مفهوم فرهنگ، ادگار شاین (1999) میگوید: فرهنگ ساخته یک گروه انسانی است. هر کجا که یک گروه دارای حد کافی از تجارب مشترک باشد فرهنگ شکل میگیرد. خانواده و گروههای کاری اولین محلهای شکلگیری یک فرهنگ است. ملیت، دین، مذهب، زبان، زمینههای فنی و علمی مشترک مربوط به یک گروه کوچک یا بزرگ (جامعه) عوامل ایجاد فرهنگ است.(3) هنگامی که فرهنگ یک گروه یا جامعه شکل گرفت و به تدریج بهبودیافت. افراد آن حوزه فرهنگی، کیفیت تمایلات، ذهنیات و رفتارهای خود را با آن منطبق ساخته و بهگونهای رفتار خواهندکرد که هنجارها و ارزشهای فرهنگی شکسته نشده و فردی غیرعادی(ABNORMAL) شناخته نشوند.(4(
مفهوم کار:
کار دارای تعاریف چندگانهای است. در فلسفه، کار به معنای هر فعلی است که از فاعل (به معنای عام آن) سرزند. در این حالت تمام موجودات هستی منجمله خداوند، کار میکنند. در فیزیک کار به انرژی در حرکت اطلاق میشود. در عرصه کسبوکار، کار به هر نوع مصنوع تکنولوژی یا انسان خطاب میشود ولی تعریف موردنظر در فرهنگ کار، بعد اقتصادی آن است که به معنای فعالیتهای فکری و یدی انسان است که موجب ایجاد ارزشافزوده در تولیدکالا یا خدمات گردد. بهعنوان مثال، معلم به هنگام انتقال مطالب به فراگیران، داروساز به هنگام آزمایش عناصر شیمیایی برای تولید دارو، کارگر در زمان ساخت یک محصول و; انجامدهنده کار هستند. انجام کار غالباً دربردارنده درآمد یا منافع مادی و معنوی برای انجامدهنده آن است.
فرهنگ کار:
چنانچه به اختصار فرهنگ را مجموعه ارزشها، باورها و دانشهای مشترک و پذیرفته شده یک گروه دانسته و کار را فعالیتهای اقتصادی منجر به ارزشافزوده درنظر بگیریم. «فرهنگ کار» عبارت است از: «مجموعه ارزشها، باورها و دانشهای مشترک و پذیرفته شده یک گروه کاری در انجام فعالیتهای معطوف به تولید و یا ایجاد ارزش افزوده». به کلام دیگر، اینکه در وجود کارکنان یک سازمان چه ارزشها و نگرشهایی درونی شده و موردپذیرش جمعی قرار گرفته است. فرهنگ کاری حاکم بر آن سازمان یا گروه را تبیین میکند. براساس این رویکرد، میتوان «فرهنگ سازمانی»ORGANIZATIONAL ) CULTURE) را بهعنوان پدیده عامتری درنظر گرفت که بخشی از آن مربوط به چگونگی انجام کار بوده و به آن فرهنگ کار گفته میشود.(5( براین اساس، هنگامی که فرهنگ کار در یک سازمان یا جامعه ضعیف ارزیابی میشود. بدینمعناست که کارکنان به انجام کار مفید و مولد تمایل نداشته و درنتیجه فعالیتهای آنها از راندمان و اثربخشی کمتری برخوردار است و منابع به کار گرفته شده حداکثر بازده ممکن را نخواهند داشت.
آثار فرهنگ کار:
مجموعه نگرشها و ارزشهای پذیرفته شده کارکنان در مورد مقوله کار میتواند به آثاری منجر گردد که در دو وضعیت مثبت و منفی (فرهنگ کاری ضعیف و قوی) پیامدهای زیر را بهدنبال خواهد داشت.
شکل 1 – آثار فرهنگ کار
در شکل یک، درحالت وجود فرهنگ کاری قوی و مثبت درمیان کارکنان یک سازمان، انگیزه و کیفیت بالا و همکاری و همدلی و همفکری امری معنیدار است. بهعلاوه محیط بانشاط است از تغییرات استقبال میشود. کسی درپی دریافت حق بیش از ضوابط پذیرفته شده نیست و سلامت کارکنان حفظ میگردد. درحالت عکس چنین شرایطی (فرهنگ کاری ضعیف) افراد بهدنبال گریز ازکار، علیه یکدیگر بودن و حفظ منافع فردی هستند. ازسوی دیگر درنتیجه کیفیت و کمیت تولیدات پایین و به دلیل روابط کاری نامناسب، انواع استرسهای مخرب محیط کاری و بیماریهای روحی افزایش یافته و ایمنی محیط کار در اثر بیدقتیها، کاهش خواهدیافت.. موارد فوق و بسیاری دیگر از آثار و پیامدهای فرهنگ کاری، حاکی از اهمیت موضوع است. آنچه بیش از آثار بایستی موردتوجه قرار گیرد. عوامل و شرایطی است که فرهنگ کاری سازمان را شکل میدهند و یا در آن ایجاد تغییر میکنند.
عوامل و مؤلفهها:
پرسش اساسی این است که چه عوامل یا مؤلفههایی فرهنگ کار یک سازمان را شکل میدهند؟ در ادبیات موضوع به مواردی نظیر، میزان آمادگی و توان کاری پرسنل، تسلط کارکنان بر ماهیت شغل، میزان حمایت سازمان از کارکنان، میزان انگیزه و تعهد کارکنان به کارفرما و سازمان، کیفیت ارائه بازخورها، میزان اعتبار و تطابق تصمیمات با قوانین سازمانی، نگرشها و روحیه کار جمعی، اخلاق کاری و; اشاره شده است. در این راستا طی پژوهشی که توسط نگارندگان انجام شده است با جمعبندی متغیرهای مورداشاره در منابع مختلف، شش دسته عامل شناخته شده است. این عوامل خود معلول شرایط اقتصادی اجتماعی و فرهنگی حاکم، نظام شخصیت و نظام مدیریت و سازمان کاری است. در شکل 2 این مفهوم منعکس شده است:
شکل 2 – مدل نظری کلان بررسی فرهنگ کار
آثار فرهنگ کار فرهنگ کاری قوی
فرهنگ کاری ضعیف (به درجات مختلف(
عوامل سازنده فرهنگ کار
1 – ارزشهای کار (درونی و بیرونی(
2 – تصویر ذهنی از استعداد کاری خود
3 – احساس مفیدبودن سازمانی
4 – میزان عدالت سازمانی
5 – میزان وضوح نقشها و روشهای کار
6 – میزان پذیرش تغییرات و روشهای کاری جدید
نظام فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی جامعه
نظام مدیریت و سازماندهی
نظام شخصیت افراد: در شکل شماره 2 نخستین عامل تعیینکننده فرهنگ کار در یک سازمان میزان ارزشمند دانستن کار توسط شاغلان است. ارزشهای کار(VALUE OF WORK) خود به دو دسته تقسیم میگردند: بعد اول ارزشهای درونی کار است و مراد از آن میزان خیر، صحیح و سازنده بودن کار برای انسان، نزد شاغلان است. در بعد دوم ارزشهای بیرونی کار مدنظر قرار میگیرد و منظور از آن، میزان دستیابی به مزایا و امکانات اقتصادی و اجتماعی نظیر احترام، ثروت و منزلت اجتماعی، ازطریق انجام کار مفید و مولد است. بدیهی است که ارزش کارنزد شاغلان در اثر تعامل با محیط و قرارگرفتن افراد در فرایند اجتماعی شدن، تعیین شده و درونی میگردد. لیکن در هر حال وضعیت این عامل، چگونگی فرهنگ کاری افراد را تاحدود زیادی تعیین میکند.. عامل دوم، پنداشت یا تصویر ذهنی فرد از توان و قابلیتهای خود برای انجام کار است. خروجی نهایی و ستانده کار یک فرد برابر با پنداشت فرد نسبت به استعداد و قابلیتهای خود است.(6) درواقع اینکه یک شاغل چقدر خود را ماهر، مجرب، دقیق و مسلط به کار میداند، بر میزان کار واقعی او اثر گذارده و از مجموع چنین پنداشتهایی درنهایت فرهنگ کاری حاکم بر سازمان متاثر میشود. در این زمینه بایستی توجه داشت که توانمندیهای هر فرد برای کار و سازمانی خاص ارزشمند است. برخی از دانستهها نیز زمانی ارزشمند میگردد که با دیگر توانمندیهای فرد ترکیب شده و توان یا مهارت جدیدی را موجد گردد.(7). عامل بعدی، میزان احساس مفید و موثر بودن است. کارکنان سطوح مختلف سازمان مایلند که نقش آنها در سازمان مفید و ارزشمند درنظر گرفته شده و سازمان بهوجود آنها افتخار کند. در چنین حالتی فرد احساس میکند که موثر است و با تعهد و صرف انرژی فکری و یدی بیشتری به کار خواهدپرداخت. در سازمانی که به هنگام انجام فعالیتهای مطلوب، به انحأ مختلف به کارکنان بازخور مثبت داده شده و اهمیت کار و وجود آنها برای سازمان بهصورت مستقیم و غیرمستقیم اعلام گردد. فرهنگ کاری پرسنل بهتدریج تقویت خواهدشد.. چهارمین عامل که در ایجاد فرهنگ کار نقش زیربنایی دارد، میزان عدالت سازمانی است. بدین معنی که کارکنان تاچه حد بر این باورند که درآمدها، اختیارات و اطلاعات موجود سازمان بهصورت عادلانه و به حق بین افراد توزیع میشود. عکس این مفهوم، تبعیض و بیعدالتی سازمانی است که به شدت فرهنگ کاری سازمان را دچار آسیب و ضعف میکند. قابل ذکر است که آنچه بر رفتار نهایی کارکنان اثرگذار است، نه خود عدالت سازمانی بلکه میزان این متغیر توسط کارکنان است.. عامل پنجم در زمره عوامل سازنده فرهنگ کاری یک سازمان، میزان شفافیت نقشها، وظایف سازمانی و روشهای انجام کار است. بدیهی است چنانچه پرانگیزهترین کارکنان در اختیار باشد لیکن نقش و روش و ابزارهای کاری آنها مشخص و مهیا نباشد، امکان تحقق هدف وجود نداشته و بهتدریج فرهنگ کاری شرکت آسیب خواهد دید. عدم شفافیت تا حدود بسیار زیادی به عملکردهای سازمانی و مدیریت بستگی داشته و با عوامل قبل اندکی متفاوت است.. درنهایت عامل مهم دیگری که سازنده فرهنگ کاری بوده و خود متاثر از عوامل درونی و بیرونی سازمان است، میزان تغییرپذیری و همراهی با روشهای نوین است. بحث مقاومت درمقابل تغییر و دلبستگی شدید به وضعیتهای ایستا و ثابت ازجمله مهمترین معضلات سازمانهایی است که میل دارند متحول شوند.. درمجموع میزان آمادگی و استقبال از تغییر (بویژه روشهای مربوط به افزایش بهرهوری) و یا مقاومت درمقابل آن، فرهنگ کاری سازمان را تحت تاثیر قرار داده وتقویت یا تضعیف خواهدساخت.. یادآوری میشود که 6 عامل فوق، نسبت به دیگر علل و عوامل مذکور در منابع مدیریت و جامعهشناسی کار و شغل، از انسجام و ارتباط بیشتری با مقوله فرهنگ کار برخوردارند. اگرچه عوامل اثرگذار بر فرهنگ کار محدود به 6 عامل ذکر شده نیست.
وضعیت فرهنگ کار. در پژوهشی که در سال 1380 توسط نگارندگان انجام شد وضعیت فرهنگ کار در دو شرکت تولیدی و صنعتی از طریق پرسشنامه و مصاحبه موردبررسی قرار گرفت. این بررسی بهمنظور آزمون و کاربردی کردن متغیرهای مذکور انجام گرفت. یافتههای این پژوهش با وجود محدودیت کمی و آماری، در نوع خود معنادار بوده و بیانگر وضعیت عوامل مختلف فرهنگ کار در سازمانهای تولیدی است.. در این پژوهش برای هریک از عوامل یا شاخصهای شش گانه تحقیق – که بعداً با تفکیک شاخصهای ارزش درونی و بیرونی کار به هفت شاخص تبدیل گردید – گویههایی ساخته شد و مورد آزمون اولیه(PRETEST) قرار گرفت و به لحاظ روائی با بهرهگیری از نظرات صاحبنظران و ازنظر اعتبار درونی ازطریق ضریب آلفای گرومباخ قدرت سنجش گویهها تایید گردید. سپس در شرکتهای منتخب بین 30 تا 35 درصد کارکنان سطوح مختلف به عنوان نمونه انتخاب و در سطوح مختلف، پرسشنامه توزیع شد. تعداد نمونه موردبررسی در هر دو شرکت 180 نفر بوده است. درنهایت پس از جمعآوری، پردازش و تحلیل دادهها نتایج زیر حاصل شد. (توضیح اینکه امتیاز هر شاخص بر اساس ارزشهای عددی یک – پایینترین امتیاز – تا 5 (بالاترین امتیاز) نمرهگذاری گردیده است.. جدول 1 – وضعیت فرهنگ کار در دوشر
کلمات کلیدی :