ارسالکننده : علی در : 95/3/11 6:24 صبح
مقاله آموزههای قرآن کریم و نقد نظریه دورکیم مبانی نظریه دین و همبستگی اجتماعی تحت فایل ورد (word) دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله آموزههای قرآن کریم و نقد نظریه دورکیم مبانی نظریه دین و همبستگی اجتماعی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله آموزههای قرآن کریم و نقد نظریه دورکیم مبانی نظریه دین و همبستگی اجتماعی تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
1 دین از منظر دورکیم
معنای لغوی
دین و ویژگیهای آن از منظر دورکیم
تفکیک دو بخش دین
2 همبستگی از دیدگاه دورکیم
انواع همبستگی اجتماعی
نسبت دین و همبستگی اجتماعی
پیش فرضهای دورکیم در نظریه دین و همبستگی
الف. مبانی جامعه شناختی
ب. مبانی روش شناختی
ج. مبانی معرفتشناختی
د. مبانی انسان شناختی
مفهوم دین در قرآن
همبستگی در قرآن
مبانی جامعهشناختی دورکیم
جامعه در قرآن
حقیقی یا اعتباری بودن جامعه
مقایسه
قرآن و مبانی معرفتشناختی و روششناختی
مقایسه
قرآن و مبانی هستیشناختی و انسانشناختی
ارکان هستیشناسی در قرآن
ویژگیهای انسان در قرآن
الف. ویژگیهای مثبت
ب. ویژگیهای منفی
مقایسه
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله آموزههای قرآن کریم و نقد نظریه دورکیم مبانی نظریه دین و همبستگی اجتماعی تحت فایل ورد (word)
ابن شیبه، حسن بن علی، تحف العقول، قم، شریف، بیتا
ابنفارس، احمد، معجم مقاییس اللغه، بیروت، بینا،1410
امزیان، محمد، از اثبات گرایی تا هنجار گرایی، ترجمه عبدالقادر سوادی، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه،1380
آرون، ریمون، مراحل اساسی اندیشه در جامعه شناسی، باقرپرهام. تهران، علمی فرهنگی، 1370
آقایی، محمدرضا، «روششناسی تفسیر اجتماعی»، قرآن و علم، ش 5، 1388
بالس، هفت نظریه درباره دین، ترجمه عزیز بختیاری و;، قم، موسسه آموزشی و بژوهشی امام خمینی(ره)، 1380
بیرو،آلن، فرهنگ علوم اجتماعی،ترجمه باقر ساروخانی، بیجا، کیهان
جان هیک، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، بیجا، الهدی، 1376
جعفری، محمدتقی، فلسفه دین، قم، فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1375
جوادیآملی، عبدالله، شریعت در آینه معرفت، قم، اسراء،
ـــــ ، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، قم، اسراء،
دورکیم، امیل، صور بنیادین حیات دینی، ترجمه، نادر سالارزاده، تهران، دانشگاه علامه، 1382
رشیدی تبریزی، اسد، کارکرد دین، قم، تولی، 1386
طباطبایی، سیدمحمدحسین، تفسیر المیزان، قم، دفتر تبلیغات، 1367
کریمی، مصطفی، قرآن و قلمروشناسی دین، قم، موسسه آموزشی امام خمینی(ره)، 1385
کوزر، لوئیس، زندگی و اندیشه بزرگان جامعه شناسی،ترجمه محسن ثلاثی، تهران، علمی، 1370
گیدنز، آنتونی، دورکیم، ترجمه یوسف اباذری، تهران، نی، 1370
مصباح، محمد بن یعقوب، القاموس المحیط، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1378
مصباحیزدی، محمدتقی، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن، قم، سازمان تبلیغات،
ـــــ ، آموزش عقاید، قم، سازمان تبلیغات، 1375
مطهری، مرتضی، جامعه و تاریخ در قرآن، قم، صدرا، 1378
معین، محمد، فرهنگ معین، تهران، بینا، بیتا
مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، اسلامیه 1368
ویلم، ژان بل، جامعهشناسی ادیان، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، تبیان، 1377
همیلتون، ملکم، جامعهشناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، تبیان ف، 1377
الیاده، میرچا، دین بژوهی، ترجمه خرم شاهی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی، 1379
چکیده
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی ضمن معرفی اجمالی دیدگاه دورکیم در باب دین و همبستگی اجتماعی و نقش و کارکرد آن در جامعه، با ارائه نتیجه گیری از آنها، زمینه ورود به بحث از آموزههای قرآن کریم را فراهم ساخته است. در این خصوص تلاش شده تا مبانی جامعه شناختی،انسان شناختی، هستی شناختی، معرفتشناختی و روششناختی دورکیم مورد نقد و ارزیابی مختصر قرار گیرد. به این امید که زمینه بهره مندی بیشتر از قرآن کریم در عرصههای علمی، به ویژه در حوزه علوم انسانی و از جمله رشته جامعهشناسی فراهم گردد.
کلید واژهها: دورکیم، دین، انسجام اجتماعی، مبانی معرفتشناختی، انشانشناختی و هشتیشناختی.
مقدمه
یکی از موضوعات مهم مطالعات جامعهشناختی و از محورهای مهم دین پژوهی، موضوع دین به عنوان یک مجموعه از قواعد رفتار و هنجارهاست که در کنار سایر نهادهای اجتماعی، دارای تأثیرت ویژهای در عرصههای گوناگون اجتماعی از جمله ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی است. از جمله ایرادهای اساسی علوم انسانی غربی، از جمله جامعهشناسی در تحلیل این مهم و نقش آن در این زمینه است. ناسازگاری عمیق این آموزهها درجنبههای مختلف مبانی، اصول وحوزهها با اهداف متعالی اسلام و اقتضائات جوامع اسلامی، عدم توجه کافی و وافی اندیشمندان اجتماعی به قرآن کریم در استخراج نیازهای علمی و مسائل جامعه بشری و محجوریت روزافزون قرآن در این ساحت موجب رشد اندیشههای ناصواب و غیرتوحیدی شده است. عدم مراجعه به قرآن کریم از سوی محققان و اندیشمندان اسلامی در ردّ و یا اصلاح دیدگاههای غربی در تحلیل پدیدههای اجتماعی، موجب گردیده تا، همچنان ناخواسته دیدگاههای اندیشمندان غربی را اصول مسلم و غیرقابل تغییر بدانیم. و برخی روشنفکران به نوعی از خود بیگانگی مبتلی شد. و این احساس در آنان تقویت شد. تا هیچ اقدام اساسی در کشف و ارائه دیدگاههای قرآن کریم را برنتابند و خواسته یا ناخواسته نظر اندیشمندان غربی را در ناکارآمدی وحی الهی مپذیرند. بر این اساس و جهت اصلاح این رویکرد نادرست و متحجرانه و لازم است اقدام سریع و عالمانهای برای شناخت و معرفی دیدگاههای اسلام ناب با نقد وبررسی دیدگاههای جامعهشناختی آغاز گردد. پژوهش حاضر در صدد است تا در تحقق این هدف متعالی، زمینههای مطالعه علمی و مبتنی بر روش وحیانی را در موضوع دین و نقش آن در همبستگی اجتماعی شناسایی و برخی زمینههای اولیه در استخراج نظریههای قرآن کریم در این خصوص را فراهم سازد
1 دین از منظر دورکیم
معنای لغوی
دین در لغت آیین، روش، شیوه و اخلاق آمده است و در اصطلاح جامعهشناختی، دین عبارت است از امری که دارای خصلتی اجتماعی است که جمع بسیاری با آن زندگی میکند و در بردارنده اعتقادات مشخصی است، مناسکی آشکار دارد، از کیش بیرونی و مشهود بر خوردار است و با مراسمی همگانی همراه است که با سلوک و اعمال معتقدان و ایمان آنان پیوند داشته، در حیات اجتماعی انعکاس مییابد. جامعه نیز به نوبه خود بر آنان تاثیر میگذارد و شرایط محیطی آنان را فراهم میسازد. بدین ترتیب، از نقطه نظر کلی در جامعهشناسی، هر دینی شکل یا بیانی از حیات اجتماعی است که مورد مطالعه جامعهشناس قرار میگیرد
دین و ویژگیهای آن از منظر دورکیم
از نظر دورکیم، آنگونه که در کتاب صور ابتدایی آمده، دین عبارت است از: نظامی واحد و یکپارچه از اعتقادات و اعمالی که به امور مقدس یعنی اموری که ممنوع شدهاند، مربوط میشوند. اعتقادات و اعمالی که در یک اجتماع معنوی موسوم به عبادتگاه (کلیسا) وحدت یافتهاند
با تأمل در ایدههای علمی دورکیم، به ویژه در حوزه مطالعات دینی، به نظر میرسد وی در مطالعات خود دنبال پاسخ این سؤالات است که اساساً دین چیست؟ چرا در امور انسانی این قدر دین مهم و حیاتی است؟ و اینکه دین برای فرد و جامعه چه کاری انجام میدهد؟ به نظر وی، دین و جامعه از هم قابل تفکیک نیستند و برای یکدیگر ضروری اند. جان دیدگاه دورکیم در این مدعا نهفته است که «دین یک امر عمدتاً اجتماعی است». او تأکید میکند که هر چند همه ما به عنوان افراد در زندگی خود حق انتخاب داریم، ولی این انتخاب را در داخل یک چار چوب اجتماعی انجام میدهیم که از روز تولد برای ما تعیین شده است. ما به زبانی صحبت میکنیم که خود آنرا نساختهایم، از وسائلی استفاده میکنیم که خود آنها را اختراع نکردهایم، به حقوقی متوسل میشویم که خود آنرا بنیان نگذاشتهایم، به هر نسلی یک گنجینه دانش انتقال مییابد که خود آنرا جمع آوری نکرده است». در هر فرهنگی، دین ارجمندترین بخش این گنجینه اجتماعی است. دین با فراهم ساختن ایدهها، آئینها و احساساتی که زندگی هر شخصی را هدایت میکنند، به جامعه خدمت میکند
تفکیک دو بخش دین
از نظر دورکیم دین دارای دو بخش عقاید و مناسک است که آئینهای آن برعقاید تقدم دارند. این آئینها هستند که اساسیاند و عقاید را میآفرینند. دورکیم میگوید: اگر چیز «جاودانی» درباره دین وجود دارد، این است که جامعه همواره نیاز به آئین دارد؛ یعنی فعالیتهای آئینی مربوط به تجدید عهد. مردم به وسیله این اعمال متذکر میشوند که گروه همواره بیش از هر یک از اعضایش اهمیت دارد. عقاید، برعکس، آنقدر جاودان نیستند. در حالی که، کارکرد اجتماعی آئینهای دینی همیشه ثابت مانده است، محتوای فکری و عقلانی عقیده دینی همواره قابل تغییر بودهاند. عقاید «بُعد نظری» دین میباشند. عقاید ممکن است مسیحی را از یهودی و هندو متمایز سازد، ولی در واقعیت ایدههای خاصی که آنها ابراز میدارند، تفاوت چندانی ندارند. ایدهها همواره در ادیان مختلف، و حتی در یک دین در عصرهای مختلف تغییر مییابند، ولی نیاز به مراسم همواره باقی است. مراسم، منبع واقعی انسجام اجتماعیاند. آنها در هر جامعهای چفت و بستها و پیوندهای واقعی هستند. آنها معنی واقعی دین را بیان میکنند. به عبارت دیگر، دورکیم معتقد است که مناسک و مراسم دین برای کارکرد درست زندگی اخلاقی ما به همان اندازه ضروریاند که برای زنده نگه داشتن زندگی جسمانی ما ضرورت دارد؛ زیرا از طریق مناسک است که گروه خود را تأیید و حفظ میکند
در دیدگاه دورکیم، دین دارای ویژگیهای است که برخی از این ویژگیها از متن تعریف و رویکرد دورکیم به دین قابل برداشت است
1مفهوم خداوند صفت بارز دین نیست
2دین دارای دو بخش عقاید و مناسک است
3دین لزوماً متضمن شناسایی وجود هستیهای فوق طبیعی نیست
4همه جوامع دارای دیناند و در ساده ترین جوامع، ابتدایی ترین صورت دین قابل مشاهده است
5از خصایص عقاید و سمبلهای دینی، بینشی است که درسایه آن دین را از فعالیتهای ابزاری زندگی روزمره کاملاً جدا میکند
6 پیش فرض همه عقاید دینی، تقسیم بندی واقعیت به دو دسته امور لاهوتی و ناسوتی است. امور لاهوتی موضوع ترس و احترامند و از دنیای ناسوتی به طور کامل جدا نگاه داشته میشوند
7 هر دینی با هر صورتی حقیقت دارد؛ یعنی همه ادیان بیانگر شرایط واقعیتهای اجتماعیاند که آنها را بوجود آورده است
8 دین اساساً پدیدهای اجتماعی است و مقولات بنیادی اندیشه بشری مانند زمان و مکان و علّیت از آن سرچشمه میگیرند
9 عناصر ماندگار دین، به عنوان پدیدهای اجتماعی، با سرشت ضرورتاً اخلاقی تمام روابط اجتماعی و تفوق جامعه به عنوان سرچشمه تمام آنچه انسان را میسازد، مربوط میشود
10 دین با بازداشتن افراد از خود پرستی، تمایل به فداکاری و عدم جستجوی نفع شخصی، او را به جز خود پیوند داده، تابع قدرتهای برتری میکند که مظهر آرامشاند
11 اعتقادات دینی سرشت کلیت اجتماعی را بیان کرده، سرچشمه همه اَشکال افکار است
12 هر دینی دارای کلیسا است، به این معنا که دارای سازمان اجتماعی منظم معتقدان است که اعمال اجتماعی مربوط به آن در حیطه چنین سازمانی انجام میگیرد
2 همبستگی از دیدگاه دورکیم
مفهوم «همبستگی» در لغت به معنای یکپارچگی و احساس مسئولیت متقابل و همچنین پیوندهای انسانی و برادری است. در اصطلاح جامعهشناسی عبارت است از: پدیدهای که بر پایه آن در سطح گروه یا جامعه اعضا به یکدیگر وابستهاند و به طور متقابل نیازمند یکدیگر که با پیوستگی درونی جامعه یا گروه ارتباط دارد. در این راستا، در همبستگی گروهی، گروه وحدت خود را حفظ میکند و با عناصر وحدت بخش خویش تطابق و همنوایی دارد. ضمن اینکه این همبستگی متضمن طرد آگاهی و نفی اخلاق مبتنی بر تقابل و مسئولیت نیست، بلکه دعوت به احراز این ارزشها و احساس الزام متقابل میکند
دورکیم در نخستین کتاب مهم خود، «تقسیم کار»، توضیح میدهد که حیات اجتماعی، بنیادیترین وجوه فرهنگ بشری را شکل داده است، ولی نه آنگونه که متفکرین پیشین معمولاً آن را میدیدند و ایدههایی نظیر «قرار داد اجتماعی» را پیشنهاد میکردند،6 بلکه افراد حتی در دورههای ماقبل تاریخ، همیشه اول در گروهها – مانند خانواده، طایفه، قبیله و ملت – متولد شده و در همین زمینهها پرورش مییافتند. زبان، عادات، عقاید و واکنشهای عاطفی آنان – حتی مفهومی که آنها از خویش دارند – همیشه از چارچوب اجتماعیای که آنان را از لحظه تولد شکل میدهد، ناشی میشود. به عنوان مثال، قراردادهای باستانی همواره باید با یک قسم دینی مقدس استحکام مییافت. و این امر نشان میدهد که چنین توافقاتی صرفاً برای راحتی دو گروه مورد نظر نبوده، بلکه به وسیله خدایان تحکیم میشدهاند؛ زیرا همه افراد اجتماع از نتیجه و ماحصل قرارداد نفع میبرند. مفهوم «ملک خصوصی» نیز چنین میباشد. این مفهوم نیز به صورت فردی توسعه پیدا کرده است. بنا بر اندیشه مرسوم، این فکر که شخص حق دارد شیئ یا قطعهای از زمین را مالک شود، از آنجا ناشی شد که این اشیاء ممکن بود توسعه و گسترش خود فردی دانسته شوند. ولی دورکیم در اینجا ادعا میکند که واقعیتهای تاریخ چیز دیگری را نشان میدهد. مالکیتهای نخستین، دارای ویژگی عمومی بودند. نه فردی، که انسانهای اولیه آن را نه متعلق به کشیش و روحانی و یا هر شخص واحد دیگر، بلکه متعلق به کل قبیله میدانستند. این داراییهای «عمومی» نخستین ایدههای مربوط به ملک و مالکیت را فراهم آورد. فرهنگها تنها خارج از محدوده مفهوم حقوق «عمومی» نسبت به اشیائی که همگان مالک آنها بودند ـ اشیائی که برای کل طایفه مقدس بودند – همواره این ایده را توسعه دادهاند که یک شخص به تنهایی و یا چند نفر به طور مجزا، میتوانند چیزی را به طور خصوصی مالک شوند
بنابراین، انسجام اجتماعی همیشه اصل و مقدم بوده است. ساختهای اساسی زندگی نظیر الزام اخلاقی و مالکیت اموال شخصی از مفهوم اساسی گروه ناشی شدهاند. دورکیم میگوید: تفاوت اصلی میان جوامع باستان و جوامع جدید، به شیوههای دستیابی آنها به وحدت و یگانگی آنان مربوط میشود. مثلاً، مطالعه اصول حقوقی و قانونی نشان میدهد که اجتماعات اولیه معمولاً بر «انسجام مکانیکی» مبتنی بودند. رفتار نیک از طریق تنبیه (غالباً سخت) کسانی که اصول اخلاقی گروه را نقض میکنند، تداوم مییابد. چنین کاری، تحکیم بیرونی و خارجی اصول اخلاقی است. از طرف دیگر، در دورههای جدیدتر الگوی متفاوت «انسجام اُرگانیکی» جایگزین الگوی قبلی میشود. معنی تعهد اخلاقی به نحو دیگری توسعه مییابد، زیرا در عصر جدید تقسیم کار وجود دارد و افراد مختلف میتوانند کارهای مختلفی را انجام دهند. در اینجا تعهد اخلاقی از تهدید به تنبیه ناشی نمیشود، بلکه از نیازی که هر شخص به کار دیگران دارد، سرچشمه میگیرد. در اینجا تحکیم اصول اخلاقی باید درونی شود. جوامع باستان نیز «وجدان جمعی» وسیع و نیرومندی داشتند، در آن جوامع تقریباً در تمام امور مربوط به رفتار انسان، توافق یکنواختی راجع به اینکه چه چیزی درست است و چه چیزی نادرست، وجود داشت. جوامع جدید، که بر عکس، با فردگرایی اخلاقی مشخص میشوند، هنوز به یک بنیان و اساس اخلاقی مشترک نیاز دارند. ولی به دلیل اینکه آنها تنوع بیشتر فردی و آزادی شخصی را مجاز کردهاند، قلمرو وجدان جمعی آنها محدودتر است. این وجدان جمعی، به چند دستور و الزام معدود محدود میشود
بنابراین، به نظر میرسد دورکیم معتقد است که همبستگی در هر نوع آن، بیانگر درجه توافق بالای گروه یا جامعه و سهیم بودن آنها در ارزشها، باورها و وحدتی اخلاقی است که عمدتاً منشاء دینی و مقدس دارد
انواع همبستگی اجتماعی
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/11 6:23 صبح
مقاله بررسی نظریه و بنیادهای نظری مارکسیسم ساختاری لویی آلتوسر تحت فایل ورد (word) دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بررسی نظریه و بنیادهای نظری مارکسیسم ساختاری لویی آلتوسر تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بررسی نظریه و بنیادهای نظری مارکسیسم ساختاری لویی آلتوسر تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
زندگی و ریشههای فکری
1 زندگی
2 ریشههای فکری
الف) هگل و مارکس
ب. زبان شناسی
بنیانهای نظری
هستیشناسی
انسانشناسی
معرفتشناسی
روششناسی
نظریه جامعهشناختی
آلتوسر و مسئله زیربنا و روبنا
ایدئولوژی
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بررسی نظریه و بنیادهای نظری مارکسیسم ساختاری لویی آلتوسر تحت فایل ورد (word)
ـ استونز، راب، متفکران بزرک جامعه شناسی، ترجمه مهرداد میردامادی، تهران، مرکز، 1383
ـ فورتر، لوک، لویی آلتوسر، ترجمه احمدی آریان، تهران، مرگز، 1387
ـ اسمیت، فلیپ، درآمدی بر نظریه فرهنگی، ترجمه حسن پویان، تهران، نشر دفتر پژوهشهای فرهنگی، 1387
ـ ریتزر، جرج، نظریه جامعهشناسی در دوران معاصر، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نی، 1374
ـ استریناتی، دومنیک، مقدمهای بر نظریههای فرهنگ عامه، ترجمه ثریا پاک نظر، تهران، نشر گام نو، 1380
ـ کرایب، یان، نظریه اجتاعی کلاسیک مقدمهای بر اندیشه مارکس، وبر، دورکیم و زیمل، ترجمه شهناز مسماپرست، تهران، نشر آگه، 1384
ـ کرایب، یان، نظریه اجتماعی مدرن: از پارسونز تا هابرماس، ترجمه عباس مخبر، تهران، نشر آگه، 1385
ـ میلنر، آندرو، و براویت، جف، درآمدی بر نظریه فرهنگی معاصر، ترجمه جمال محمدی، نشر ققنوس، 1385
ـ سیدمن، استیون، کشاکش آرا در جامعهشناسی، ترجمه هادی جلیلی، تهران، نشر نی، بی تا
ـ وود، آلن و، کارل مارکس، ترجمه شهناز مسماپرست، تهران، نشر ققنوس، 1387
ـ پین، مایکل، فرهنگ اندیشه انتقادی از روشنگری تا پسامدرنیته، ترجمه پیام یزدانجو، تهران، نشرمرکز، 1382
ـ مک دانل، دایان، مقدمه بر نظریههای گفتمان، ترجمه حسینعلی نوزری، تهران، نشرفرهنگ گفتمان، 1380
ـ هریس، روی، زبان، سوسور و ویکتنشتاین، ترجمه اسماعیل فقیه، تهران، مرکز،1381
ـ آرون، ریمون، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی، ترجمه باقر پرهام، تهران، علمی و فرهنگی، 1381
ـ بشیریه، حسین، تاریخ اندیشههای سیاسی در قرن بیستم اندیشههای مارکسیستی، تهران، نی، 1376
ـ پارسانیا، حمید، هستی و هبوط انسان در اسلام، قم، نشر دفترنشر معارف، 1383
ـ بوریل، گیبسون و مورگان، گارت، نظریههای کلان جامعهشناختی و تجزیه و تحلیل سازمان، ترجمه محمدتقی نوروزی، تهران، سمت، 1383
ـ تریک، راجر، فهم علم اجتماعی، ترجمه شهناز مسمیپرست، تهران نی، 1384
ـ سایر، آندرو، روش در علوم اجتماعی رویکرد رئالیستی، ترجمه عماد افروغ، تهران، نشر پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1385
ـ ملکم همیلتون، جامعهشناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، نشر مؤسسه فرهنگی انتشاراتیتبیان، 1377
چکیده
مارکسیسم ساختاری آلتوسر در واکنش به دو تفسیر از مارکس، و بازخوانی او بسط یافته است. آلتوسر نخست در برابر رهیافت مارکسیسم ارتدکس ایستاد و از آن انتقاد کرد؛ دومین رهیافت مورد انتقاد آلتوسر، مارکسیسم هگلی و حلقه فرانکفورت است. او تلاش کرد نظریه مارکسیستی را هم از جبرگرایی اقتصادی و هم از رهیافت انسانگرایانه لوکاچ و حلقه فرانکفورت برحذر دارد. تلاشهای آلتوسر برای فرار از تقلیلگرایی نظریه مارکسیستی، تا حدودی موفقیتآمیز بود؛ اما چرخش آلتوسر بیشتر درونپاردایمی بود و از نظر ماهوی نظریه مارکسیستی را از محدودیتهای بنیادی در عرصههای هستیشناسی، معرفتشناسی، انسانشناسی و روششناسی نجات نداده است. در این نوشتار، برآنیم تا نظریه و بنیادهای نظری نظریه اجتماعی آلتوسر را ارزیابی کنیم و کجتابیهای اساسی آن را برملا سازیم
کلید واژهها: لویی آلتوسر، نظریه، بنیادهای نظری، مارکسیسم، مارکسیسم ساختاری، مارکسیسم ارتدکس
مقدمه
مارکسیسم یک جهتگیری فلسفی، جامعهشناختی و سیاسی است که تأثیر زیادی بر جریانهای فکری و سیاسی در جهان گذاشته است. این جهتگیری فکری و سیاسی، با محوریت اندیشه مارکس هنوز یک جریان فکری بسیار تأثیرگذار است. مارکس آثار زیادی از خود بر جای گذاشته که موجب برداشتها و تفسیرهای متفاوتی شده است. منشأ این برداشتهای متفاوت، تا حدود زیادی آثار خود مارکس است؛ زیرا او در طول حیاتش یک موضع فکری ثابت نداشته است. نخستین برداشت که به جبرگرایان اقتصادی و مارکسیسم ارتدکس مشهور است، اقتصاد را تعیینکننده و زیربنای سایر روساختها میدانند. رگههای از این برداشت را میتوان در آثار متأخر مارکس یافت. در برابر این برداشت، واکنشهای زیادی شکل گرفت. یکی از این واکنشهای جدی مربوط به لوکاچ، گرامشی و مکتب فرانکفورت است. آثار اولیه مارکس، به ویژه دستنوشتههای سیاسی ـ اقتصادی او، در این طیف قرار میگیرند. رهیافت دیگری که بسیار مهم است و در مقابل دو رهیافت مزبور قرار دارد، مارکسیسم ساختاری لویی آلتوسر است که هم بر تفسیر هگلی از مارکس انتقاد داشت و هم از مارکسیسم ارتدکس ناخرسند بود. لویی آلتوسر رهیافت بسیار متفاوتی را از خوانش مجدد سرمایه به دست داده است. در این نوشتار تلاش میشود ابعاد و محورهای مختلف اندیشه آلتوسر بررسی شود. این موضوع در سه بخش 1 زندگی و ریشههای فکری؛ 2 مبانی نظری اندیشه 3 نظریه جامعهشناسی دنبال میشود
زندگی و ریشههای فکری
1 زندگی
آلتوسر در الجزایر متولد شد و بعدها (در 1930) با والدین خود به فرانسه رفت. او کاتولیکی متعصب بود که یک جنبش دانشجویی مسیحی را پایهگذاری، و فعالیتهای دینی پیشه کرد. در سپتامبر 1939 در آزمون ورودی مدرسه معتبر اکول نرمال سوپریور در پاریس پذیرفته شد؛ آموزشگاهی که در آن استادان بزرگی تدریس میکردند. موقعیت آموزش او شایسته یک متفکر مهم فرانسوی است؛ زیرا تحصیلاتش را در مؤسسات دانشگاهی معتبر پاریس و با کسب تعالیم وسیع فلسفی که زمینه معلومات او را تشکیل میدادند به پایان رساند. آلتوسر در بیشتر عمر خود از چهرههای برجسته روشنفکری حزب کمونیست فرانسه و نیز یکی از شخصیتهای دانشگاهی سرشناس پاریس بود. تأثیر افکار او در آخرین سالهای دهه 1960 که دانشجویان تندرو و اتحادیههای کارگری فعال فرانسه در کانون فعالیتهای سیاستی آن کشور بودند، به اوج رسید. آلتوسر با وجود هوش سرشار خود، نه تنها مستعد ابتلا به افسردگی بود، بلکه از نظر ذهنی وضع بیثباتی داشت. او در سال 1980 همسر خود را کشت و به زندان فرستاده شد. یادداشتهای روزانهاش فاش میکند که اعتماد به نفس ضعیفی داشت و نگران بود ناگهان «فاش شود» که آثار او پوچ است و به منزله یک روشنفکر «تقلبی» مطرح شود
2 ریشههای فکری
الف) هگل و مارکس
یکی از مفاهیم محوری مورد تأکید هگل، دیالیکتیک بود. در فلسفه ذهن هگل، تاریخ تفکر از طریق تکوین پیوسته یک مفهوم و تبدیل آن به ضد خود، و سپس تبدیل آن به شکلی والاتر که این دو متضاد را وحدت میبخشد، پیش میرود. دیالیکتیک، نظری است که میگوید جهان نه از ساختارهای ایستا، بلکه از فراگردها، روابط، پویاییها و کشمکشها ساخته شده است. از نظر مارکس، هگل با این درک از دیالکتیک، قوانین جدیدی برای پیشرفت تاریخی کشف کرد؛ اما به اشتباه این قوانین را بر تاریخ تفکر اعمال کرد. به زعم مارکس، آنچه به شیوه دیالکتیک پیشرفت میکند، جامعه است. هگل در رأس ایدئالیسم قرار دارد؛ در حالی که برخلاف او، فوئر باخ (1872- 1804) یک ماتریالیست است. لودویک فویرباخ پل مهمی میان هگل و مارکس بود. مارکس دو عنصر مهم این دو اندیشمند را دیالیکتیک هگل و مادی اندیشی فویرباخ که خود آنها مهمترین عناصر فکریشان تلقی کردهاند، اقتباس کرد و در جهتگیری خاص خود که همان ماتریالیسم دیالیکتیکی است، ادغام کرد. به باور هگل تاریخ به صورت دیالکتیکی پیش میرود و بر بنیان ایدهها استوار است. برخلاف هگل، از دید مارکس بنیان تاریخ ایدهها نیست، بلکه تاریخ مادی جامعه بشری است
مارکس در طول حیاتش آثار گوناگونی را پدید آورد. از انگلس به بعد، مارکسیستها همواره آن بخشهایی از آثار مارکس را تفسیر کردهاند که وجه ذهنی و اومانیستی بیشتری دارد تا نشان دهند مارکسیسم یک نظام فکری است که تفکر دیالکتیکی را که نخستینبار هگل صورتبندی کرد، به کار میگیرد. آلتوسر این تفسیر را نقد میکند؛ به نظر او مارکس یک گسست معرفتشناختی را در دوره حیاتش تجربه کرده است. از نظر آلتوسر، نوشتههای اولیه مارکس اومانیستی و ذهنیتگرایانه بودهاند و او در آن ایام هنوز تحت تأثیر ایده ایدئالیسم هگلی بود. به اعتقاد او، مارکس در آثار متأخرتر خود مانند سرمایه از رویکرد عینی و علمی حمایت کرده است. به باور آلتوسر، بینش متأخرتر و مادیتگرایانهتر مارکس، بینش برتر است. برداشتن این گام، رابطه آلتوسر با دستنوشتههای اقتصادی و فلسفی مارکس([1848] a 1978) و امکان مراجعه به آن را قطع کرد
ب. زبان شناسی
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/11 6:23 صبح
تحقیق رابطه سبک زندگی اسلامی با شادکامی در رضایت از زندگی دانشجویان تحت فایل ورد (word) دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق رابطه سبک زندگی اسلامی با شادکامی در رضایت از زندگی دانشجویان تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق رابطه سبک زندگی اسلامی با شادکامی در رضایت از زندگی دانشجویان تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
بیان مسئله
پیشینه بحث
وسایل و روشها
ابزار: مقیاس رضایت از زندگی (SWLS)
پرسشنامه شادمانی آکسفورد آرگایل (2001)
پرسشنامه سبک زندگی اسلامی
روشهای تجزیه و تحلیل دادهها
بحث و نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق رابطه سبک زندگی اسلامی با شادکامی در رضایت از زندگی دانشجویان تحت فایل ورد (word)
آرگایل، مایکل، روانشناسی شادی، ترجمه گوهری انارکی وهمکاران، اصفهان، جهاد دانشگاهی واحد اصفهان، 1382
امیدی فر، عبدالله، نقش دعا در زندگی اجتماعی، قم، میثم تمار، 1379
بخشی پور رودسری، عباس، «بررسی رابطه بین رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان»، فصلنامه اصول بهداشت روانی، ش28-27، پاییز و زمستان 1384، ص152-145
پاک نیا، عبدالکریم، حقوق متقابل فرزندان و والدین، قم، کمال الملک، 1382
پسندیده، عباس، رضایت از زندگی، قم، مرکز تحقیقات دار احدیث، 1384
جعفری تبریزی محمدتقی، علم ودین درحیات معقول، موسسه تدوین و نشر آثار استاد علامه محمد تقی جعفری،
روحانی، عباس و دیگران، «رابطه عمل به باورهای دینی با شادکامی و رضایت زناشویی در دانشگاه آزاد اسلامی واحد مبارکه»، دانش و پژوهش در روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی خوراسگان، شماره سی و پنجم و سی و ششم، بهار و تابستان 1387، ص206-
فقیهی، علی نقی، مشاوره در آینه علم و دین، قم، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی،
قمری، محمد، «بررسی رابطه دینداری و میزان شادمانیدر بین دانشجویان به تفکیک جنسیت و وضیعت تاهل».روانشناسی و دین، سال سوم، ش، 1388، ص 91-75
کاویانی ارانی، محمد، طرح نظریه سبک زندگی بر اساس دیدگاه اسلام و ساخت آزمون سبک زندگی اسلامی و بررسی ویژگیهای روانسنجی آن، پایان نامه دکتری روانشناسی عمومی، اصفهان، دانشگاه اصفهان، 1388 ـ 1
کاویانی، محمد، «تربیت اسلامی، گذر از اهداف کلی به اهداف رفتاری»، مجله پژوهشهای میان رشتهای قرآن کریم، ش 3، 1388 ـ 2،
کشاورز، امیر و همکاران
کلینی، ثقهالاسلام، اصول کافی، ج 2،انتشارات اسلامیه،
لاما و کاتلر، دالایی، هنر شادمانگی، ترجمه رفیعی، تهران، کتابسرای تندیس، 1382
مکارم شیرازی، ناصر، زندگی در پرتوی اخلاق، قم، سرور، 1377
مکارم شیرازی، ناصر، یکصد و پنجاه درس زندگی، قم، ناشر امام علی، 1376
مطهری، مرتضی، هدف زندگی، حزب جمهوری اسلامی،
مظاهری، حسین، عوامل کنترل غرایز در زندگی انسان، تهران، ذکر، 1369
موسوی زنجانرودی، مجتبی، ازدواج موقت و اثر آن در اصلاح جامعه، حافظ نوین، 1371
نجفی قوچانی، محمدحسن، سیاحت شرق، شرکت به نشر، 1378
نوری، نرگس،« عوامل مؤثر در شادکامی کارکنان شرکت فولاد مبارکه»، جامعه شناسی کاربردی، بهار
Arrindell, W. A,Heesink,J.Seij.J.A.(1999).”The Satisfacation With Life Scale (SWLS) :Ap-praisal with 1700 healthy young adult in the Netherlands”.Personality and Individual Differences,26-815-
Argyle, M., Lu, L.The happiness of extraverts.Personality and individual differences. (1989)
Bourne,P.A.Morris,C. Eldemire-Shearer,D.”Re-testing theories on the correlations of health status, life satisfaction and happiness”.North American Journal of Medical Sciences, .(2010),2,7,311-
Clark, A. E. &Lelkes,L. “Let us pray: religious interactions in life satisfaction“. PSE Working Papers , PSE (Ecolenormalesupérieure)، 2009
Cummins, R.A., &Nistico, H، Maintaining life satisfaction: The role of positive cognitive bias. Journal of Happiness Studies(2002), 3, 37-
Diener, E. Guidelines for national indicators of subjective well ـ being and ill ـbeing.Available online at ، (2005)
Diner,E,Oishi,S. &Lucas,R.E.”Personality ,Culturesubjectivewellـ being: Emotional and Cognitive evalution of life”.Annual Review of psychology، (2003)، 54,403-
Headey, B. Schupp, J. Tucci, I. Wagner, G.G . Authentic Happiness Theory Supported by Impact of Religion on Life Satisfaction: A Longitudinal Analysis with Data for Germany.The Journal of Positive Psychology، (2010) ,1 ,73
Holder, M. D. Coleman,B. Wallace,J.M. “Spirituality, Religiousness, and Happiness in Children Aged 8–12 Years”. Journal of Happiness Studies, (2010)،11, 2,131-150
Korff, S.C.Religious Orientation as a Predictor of Life Satisfaction Within the Elderly Population. doctoraldissertation,Walden University، (2006)
Lewis,C.A. Maltby,J. &Burkinshaw,S. “Religion and happiness: Still no association”. Journal of Beliefs &Values, .(2000)، 21, 233–236
Lima,C. &Putnam,P.D.”‘Religion, Social Networks,and Life Satisfaction.”American Sociological Review,( 2010)، 75(6), 914–933
Meyrs, D.The friends, funds, and faith of happy people، (2000)
MojtabaAghili and G. Venkatesh Kumar، Relationship between Religious Attitude and Happiness among Professional Employees، Journal of the Indian Academy of Applied Psychology,April 2008, Vol. 34, Special Issue, 66-
STEIN,h، Similarities & differences، (1999):Avalable
Veenhoven, R.، Happiness in nations, subjective appreciation of life in 56 nations 1946-1992.RISBO, Studies in Social and Cultural Transforation nr2. Erasmus University Rotterdam.Netherlands، (1984)
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی رابطه سبک زندگی اسلامی با شادی در رضایت از زندگی دانشجویان شهر اصفهان انجام شد. جامعه آماری از میان دانشجویان سال تحصیلی 89ـ90 شهر اصفهان 300 دانشجو به صورت نمونهگیری تصادفی از 3 دانشگاه (اصفهان، صنعتی مالک اشتر، صنعتی اصفهان) انتخاب و پرسشنامههای 29 سؤالی شادی (آکسفورد)، 5 سؤالی رضایت از زندگی ((SWLS و سبک زندگی اسلامی کاویانی بر روی آنان اجرا شد. این پژوهش با روش آمار توصیفی و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان میدهد که سبک زندگی اسلامی و شادکامی، با رضایت از زندگی دانشجویان در سطح (001/0p<) و شادکامی با 6 خرده مقیاس سبک زندگی اسلامی ((ILST در سطح (001/0p<) و خرده مقیاس سلامت با رضایت از زندگی در سطح (001/0p<) همبستگی مثبت و معناداری دارند.
کلیدواژهها: سبک زندگی اسلامی، شادی، رضایت از زندگی، دانشجویان.
مقدمه
مفهوم «سبک زندگی» در روانشناسی، ابتدا توسط آلفرد آدلر و پیروانش مطرح شد. آدلر بر خلاف بسیاری از روانشناسان، علاوه بر نگاه توصیفی، نگاهی ارزشی و تجویزی هم به روانشناسی داشت. آنچه رویکرد آدلر به روانشناسی، با آنچه ما آن را «رویکرد اسلامی» مینامیم، چند مشابهت دارد؛ بعضی از مشابهتها عبارتند از: 1 توجه به ارزشها؛ 2 کل نگری؛ 3 غایت گرایی؛ 4 جهت یابی فردی؛ 5 خود خلاق؛ 6 جبرگرایی ملایم؛ 7 نظریه میدان اجتماعی؛ 8 تلاش برای برتری؛ 9 اولویت دادن به هشیاری؛ 10 معیارهای آسیبشناسی و درمان؛ 11 تأکید بر پیشگیری؛ 12 کارکردهای سبک زندگی
اما در اسلام و سبک زندگی آن، تفاوتها و برتریهایی نیز وجود دارد. مثل: 1 توجه و عدم توجه به دوره جنینی؛ 2 تعریف کهتری و مهتری واقعی؛ 3 معیارهای احساس کهتری و مهتری؛ 4 تعداد و جایگاه نگرشهای کلی حاکم بر زندگی؛ 5 مبتنی بودن و نبودن بر دین؛ 6 جایگاه اراده در شکلگیری سبک زندگی؛ 7 عدم توجه کافی و صحیح به نگرش معنویت؛ 8 کیفیت عمل کردن به سبک زندگی و ;
مهمترین نوآوری در مفهوم سبک زندگی اسلامی این است که به آموزههای اسلامی و کلیت اسلام نگاه شده است. سبک «زندگی اسلامی» عنوانی است شناخته شده در اکثر علوم انسانی در سطح بین الملل، اما از زاویههای متعدد به آن نگاه میشود و مورد مطالعه قرار میگیرد. سبک زندگی اسلامی، با تمام زندگی افراد و ابعاد آن مرتبط است. سبک زندگی اسلامی، از جهتی با دیگر سبکهای زندگی متفاوت است. در جامعهشناسی، مدیریت، علوم پزشکی و روانشناسی بالینی و ;، نیز بحث از سبک زندگی مطرح است، اما در این قلمروها فقط به رفتاری خاص میپردازند و با شناختها و عواطف ارتباط مستقیم برقرار نمیکنند. اما سبک زندگی اسلامی، از آن جهت که اسلامی است، نمیتواند بیارتباط با عواطف و شناختها باشد. بر این اساس، هر رفتاری که بخواهد مبنای اسلامی داشته باشد، باید حداقلهایی از شناخت و عواطف اسلامی را پشتوانه خود قرار دهد. در سبک زندگی از دیدگاه روانشناختی، جامعهشناختی و علوم پزشکی تنها به رفتار نگریسته میشود، اما در هیچ یک نیت افراد، شناختها و عواطف آنان محسوب نمیشود. سبک زندگی اسلامی، نمیتواتند بیتوجه به نیتها باشد. مانند نماز، که اگر اعتقاد به خداوند و معاد را پشتوانه خود نداشته باشد، رفتار اسلامی محسوب نمیشود
برای معرفی سبک زندگی اسلامی، میتوان به «درخت سبک زندگی» اشاره نمود. آدلر و پیروانش سبک زندگی هر فرد را از شکلگیری تا پیامدها و آثارش به یک درخت تشبیه کردهاند
1 ریشههای این درخت همان ریشههای سبک زندگی است که شکلگیری آن را بیان میکند؛ 2 ساقه این درخت دربار اعتقادات و نگرشهای کلی افراد (شامل اعتقادات و عواطف و حتی آمادگی رفتاری و غیره) است. شاخهها و سرشاخههای این درخت، وظایف زندگی هستند. در حقیقت، سبک زندگیِ واقعی همان شاخهها و سرشاخههاست. سبک زندگی اسلامی (سرشاخهها) در سه سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی مطرح میشود. آنچه در این پژوهش مطرح است، سبک زندگی اسلامی فردی است.3 درخت سبک زندگی اسلامی، به تفصیل از دیدگاه آیات و روایات، استخراج و جامعیت لازم را به دست آورده است و تفاوتهای بین دیدگاه اسلامی و روانشناختی (آدلر و پیروانش) را آشکار کرده است.4 با این نگاه به سبک زندگی است که مجاز خواهیم بود رابطه سبک زندگی اسلامی و هر یک از مؤلفههای آن را با شادکامی بسنجیم. این پژوهش با این هدف انجام شده است
دینر5 (2005) شادکامی را به چگونگی ارزیابی افراد از زندگیشان مرتبط میداند. از نظر دینر، ارزیابی شخص در مورد زندگی خود، میتواند به دو صورت باشد: 1 ارزیابی شناختی. آن نوع ارزیابی است که شخص به طور آگاهانه در مورد کل زندگی یا در مورد جنبههای خاصی از آن مانند شغل، تفریح و ازدواج انجام میدهد. 2 ارزیابی عاطفی. آن نوع ارزیابی است که به شکل احساسات و عواطف مطرح است. مانند قضاوت در مورد عواطف خوشایند (مانند لذت) یا ناخوشایند (مانند افسردگی) و به احساسات و هیجاناتی که فرد در تعامل با زندگی اش تجربه میکند، کاری ندارد. به اعتقاد لاما و کاتلر6و7 مهمترین هدف زندگی ما رسیدن به شادی است؛ زیرا انسان هر مذهبی که داشته باشد، حرکت و فعالیت وی برای دستیابی به شادی است. به اعتقاد آرگایل شادمانی سه جزء اساسی دارد: هیجانات مثبت، رضایت از زندگی و فقدان عواطف منفی. همچنین روابط مثبت با دیگران، هدفمند بودن زندگی، رشد شخصی و دوست داشتن دیگران از اجزاء شادمانی هستند. به اعتقاد آرگایل، خلقهای منفی متعددی از قبیل خشم، اضطراب، افسردگی و; و جود دارند. اما در حقیقت فقط یک خلق مثبت وجود دارد که با عنوان «شادی» از آن یاد میشود
رضایت از زندگی عبارت است از: ارزیابی مثبت شناختی ـ عاطفی از زندگی خود. این ارزیابیها از واکنشهای احساسی نسبت به وقایع، به علاوه قضاوتهای شناختی از رضایت و برآورده شدن خواستهها تشکیل شدهاند.8 رضایت از زندگی، نشانگر آن است که فرد چگونه زندگی خود را در کل ارزیابی و برآورد میکند و بر ارزیابی دامنهداری، که فرد از زندگی خود به عمل میآورد، متمرکز است. اصلاح رضایت از زندگی میتواند به عنوان قضاوت فرد در مورد همه حیطههای زندگی در مقطع خاصی از زمان یا به عنوان یک قضاوت یکپارچه در مورد زندگی شخص از بدو تولد تعریف شود
در حقیقت، رضایت از زندگی این مسائل را منعکس میکند که تا چه اندازه نیازهای اساسی بر آورده شدهاند و تا چه اندازه انواع دیگر اهداف، به عنوان اهداف قابل دسترسی میباشند. درحالی که، برای افرادی که در شرایط کمتر پیشرفته زندگی میکنند، ارضای نیازهای اساسی، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/11 6:23 صبح
مقاله درآمدی بر وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم تحت فایل ورد (word) دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله درآمدی بر وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله درآمدی بر وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم
1 تعلیم و تربیت
2 حفاظت و صیانت از محتوای دین
3 ایجاد زمینه برای رونق دینداری و انجام فرائض الهی توسط مردم
4 احیای سنت و پاسداری از دستورات و احکام شرعی
5 تأمین مصالح مادی و معنوی مردم
6 تشویق و هدایت جامعه به خوبیها، و بازداشتن آنها از بدیها و کژیها
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله درآمدی بر وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم تحت فایل ورد (word)
ـ نهج البلاغه، ترجمه صبحی صالح قم، مؤسسه دارالهجره، چ پنجم، 1412
ـ آمدی، عبدالواحدبن محمد تمیمى، غررالحکم و دررالکلم، شرح و ترجمه جمالالدین محمد خوانساری، تهران، دانشگاه تهران، 1376، ج2
ـ ابی جعفر الصدوق، عیون اخبار الرضا، ترجمه محمدتقی اصفهانی، قم، طوس، بیتا
ـ افروغ, عماد، «حدود دخالت دولت در امور دینی»، فصلنامه شورای فرهنگ عمومی، ش 34،
ـ امام خمینی، آیین انقلاب اسلامی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، چ سوم، 1374
ـ امام خمینی، ولایت فقیه، تهران، امیر کبیر، 1357
ـ جوادی آملی، عبدالله، وحی و رهبری، تهران، انتشارات الزهرا، چ سوم، 1368
ـ جوادی آملی، عبدالله، ولایت فقیه، قم، اسراء، 1378
ـ حرانی، ابن شعبه، تحف العقول، ترجمه احمد جنتی، تهران، چاپ و نشر بینالملل، 1384
ـ راغب اصفهانی، مفردات، دفتر نشر کتاب، چ دوم، 1404
ـ زنجانی، عمید، فقه سیاسی، تهران، امیر کبیر، 1377
ـ سروش، محمد، دین و دولت در اندیشه اسلامی، قم، دفتر تبلیغات، 1378
ـ صاحبی، محمدجواد،«قلمرو مسئولیت دولت در برابر دین»، فصلنامه شورای فرهنگ عمومی، ش 34،
ـ فیرحی، داوود، «جهتگیریهای جدید دولت و دین در دهه سوم انقلاب»، فصلنامه شورای فرهنگ عمومی، ش 34،
ـ مصباح یزدی، محمدتقی، نظریه سیاسی اسلام، جلسه بیست و چهارم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1378
ـ مطهری، مرتضی، جهان بینی اسلام، وحی و نبوت، قم، صدرا، 1371
ـ مطهری، مرتضی، سیری در نهج البلاغه، قم، صدرا، 1368
ـ نائینی، محمدحسین، تنبیه الامه و تنزیه المله (حکومت از نظر اسلام)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1386
چکیده
این مقاله با روشی توصیفیـ تحلیلی و با روش کتابخانهای، با هدف بررسی برخی از مهمترین وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم تدوین یافته است. پرسش اساسی این است که، مهمترین وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم چیست؟ در پاسخ به این سئوال، از زمان تشکیل حکومت در اسلام تاکنون، دیدگاههای متفاوت و گاه متضادی مطرح شده که ریشه همه آنها در دو دیدگاه عمده خلاصه میشود: دیدگاهی که اسلام را مساوی با دین، و دولت و جهاد را ابزاری برای گسترش دین و دولت ـ هردو ـ میداند و دیدگاهی که اسلام را مساوی دین و جهاد (توأمان) میداند و دولت را ابزار گسترش جهاد و دین مطرح کرده است. نقطه مشترک دو دیدگاه این است که، دولت در برابر فرهنگ، دینی مردم مسئول نقطه افتراق آن دو این است که دیدگاه اول، دولت و دین را دارای منشأ الهی میداند اما دیدگاه دوم، به اعتبار اینکه دولتْ پدیدهای تاریخی و بشری است و باید به صورت ابزار در خدمت دین و فرهنگ باشد، خاستگاه و منشأ دولت را لزوماً دینی نمیداند
کلید واژهها: دولت دینی، وظایف، دین، اعتقادات مردم
مقدمه
بر اساس مبانی بینشی و تربیت دینی اسلام، دولت به خودی خود یک هدف غایی به شمار نمیآید، بلکه ابزاری است که باید به وسیله آن، قانون و حاکمیت الهی در میان مردم پیاده شود. از این منظر، دولت دینی یا همان حکومت اسلامی به معنای حکومت قانون الهی است. در این دیدگاه، دولت در برابر دین و اعتقادات مردم مسئول است و نمیتواند «بیطرف» و یا «کمتوجه» باشد؛ به همین دلیل، کارگزاران این دولت دینی باید حداکثر کوشش خود را به کار ببرند تا هرگونه نظامسازی، ساختارسازی، چینش سازمانها، وضع مقررات، اعمال مدیریتهای خرد و کلان و نیز سیاستگذاریهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، بر اساس جهانبینی و مبانی معرفتی اسلام صورت پذیرد. این به معنای بیتوجهی به شرایط متغیر جامعه در سطح ملی و یا بینالمللی و یا نادیدهگرفتن برخی مصالح و منافع جامعه نیست. به همین دلیل، کارگزاران دولت دینی مجاز نیستند اصول، مبانی و ساختارهای دولت دینی را با مبانی سایر مکاتب بشری و غیرتوحیدی تلفیق و در اصطلاح التقاط نمایند و سپس با استدلالهایی مانند الزامات دنیای مدرنیته و یا شرایط جهان معاصر، این معجون جدید و معیوب را تحت پوشش نامهای گوناگون، مانند نو گرایی و نو اندیشی در دین، تحویل جامعه دهند. در عین حال، آنان موظفاند از جدیدترین دستاوردهای بشر در حوزه علوم و فناوری، با حفظ استقلال فکری و فرهنگی خود استفاده کنند؛ از اینرو، بر دانشمندان دینی واجب است با تطبیقدادن نظریه اسلام با زندگی، که در واقع هدف اصلی اجتهاد است، کارایی و توانمندی اسلام را در پاسخگویی به نیازهای بشر نشان دهند. بنابراین، همانگونه که دولت دینی در ایجاد و تأسیس، مشروعیت خود را از قانون الهی کسب میکند، تداوم آن نیز بسته به الزام کارگزاران دولت دینی در منحرفنشدن از قوانین الهی است. تجربههای تاریخ اسلام، تاریخ صدساله ایران و نیز آرای اغلب متفکران اسلامی و شیعی، گواهمان این مدعا هستند
هدف اصلی این مقاله توصیفی ـ تحلیلی، که با روش کتابخانهای تهیه شده است، بررسی برخی از مهمترین وظایف دولتدینی در برابر دین و اعتقادات مردم است. پرسش اساسی مقاله این است: مهمترین وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم چیست؟
دولت دینی نمیتواند در برابر دین و اعتقادات مردم بیطرف باشد. اگر دولتمردان، خواستار حیات و بقای حکومت دینی هستند، باید پاسداری و حفاظت از دین را از وظایف اصلی خود به شمارآورند و باحفظ حریمدین، امکانات خود را برای اعتلای فرهنگدینی مصروف دارند و در پرتو درخشش دین، از احکام نورانی اسلام بهرهمند گردند. برخی از این وظایف، متوجه دین و برخی متوجه دینداران است. تعامل میان این دو، به گونهای است که گاه نمیتوان آنها را از هم جدا کرد .ابتدا این موضوع را از منظر متفکران معاصر و در ادامه، آن را از منظر آیات و روایات بررسی میکنیم
به طور کلی، مقوله وظایف دولتدینی در برابر دین و اعتقادات مردم، ذیل مبحث «دین و دولت» مطرح شده است. در خصوص تعامل دین و دولت، از دیرباز دیدگاههای متفاوت و گاه متضادی مطرح شده است. شاید بتوان همه این دیدگاهها را در دو دیدگاه کلیتر خلاصه کرد. پرسش اصلی هر دو دیدگاه این است: آیا حکومت (سیاست و قدرت) در برابر دین (شریعت و اعتقادات مردم) وظیفهای دارد؟
داوود فیرحی، معتقد است، از زمان به وجودآمدن دولت در جهان اسلام، دو دیدگاه درباره دین و دولت وجود داشت که تا به امروز هم ادامه دارد؛ یک دیدگاه این است که اسلام را مساوی با دین میداند و دولت و جهاد را ابزاری برای گسترش دین و دولت میداند و دیدگاه دوم، اسلام را مساوی دین و جهاد (توأمان) میداند و دولت را ابزار گسترش جهاد و دین مطرح کرده است. نقطه مشترک هر دو دیدگاه این است که دولت باید به تقویت فرهنگ دینی (دین و اعتقادات مردم) کمک کند و نقطه افتراق آن، این است که دیدگاه اول، خاستگاه دولت را دین میداند؛ به بیان دیگر، دین و دولت از یک منشأ و آن هم دین الهی سرچشمه میگیرند، اما دیدگاه دوم، به اعتبار این که دولت صرفاً ابزار و وسیلهای برای گسترش دین به شمار میآید و پدیدهای تاریخی و بشری است، خاستگاه و منشأ دولت را لزوماً دینی نمیداند. البته این تفاوت، مبنایی است. براساس دیدگاه دوم، بسیاری از وظایف انسان به دولت منتقل میشود
عماد افروغ، با نگاهی منتقدانه، اما اصولی به این موضوع نگریسته است و بر این باور است، دولت باید سیاستگذار و حامی فرهنگ دینی باشد، اما به گونهای که این سیاستگذاری و حمایت به تصدیگری و دولتی شدن دین منجر نشود. وی در همین ارتباط، ضمن طرح مقوله حقوق اجتماعی شهروندی، که در آن علاوه بر رعایت حقوق فردی، مدنی و سیاسی، حقوق فرهنگی و اعتقادی فرد هم لحاظ شده است، معتقد است، دولت دینی موظف است فرهنگ دینی مردم را توسعه دهد و این بخشی از حقوق اجتماعی مردم بر والیان میباشد. وی معتقد است، دولت در برابر دین و باورهای فکری و فرهنگی مردم مسئول است، اما در این فرآیند نباید به استقلال دین، حوزه و روحانیت آسیبی وارد شود و یا دین از حالت جوهری و اصیل آن، به صورت ابزاری درآید
محمدجواد صاحبی، یکی از ابتداییترین وظایف یک جامعه دینی و دولت دینی را گسترش اندیشه و فرهنگ دینی میداند. وی همانند افروغ، با تصدیگری دولت در امور دینی و فرهنگی مخالف است و نقش دولت را بسترسازی و ایجاد زمینههای رشد و تعالی فرهنگ دینی مردم میداند. ایشان وضع موجود را آسیبشناسی نموده و تعدد مراکز و سازمانهایی که به امر توسعه فرهنگ دینی میپردازند را یکی از این آسیبها میداند. به اعتقاد ایشان، این آسیب سبب موازیکاری، پراکندهکاری، تعدد مدیریت در امر توسعه فرهنگ دینی، مشخصنبودن متولی و عدم مسئولیتپذیری سازمانهای موجود در زمینه کاستیهای فرهنگ دینی شده است
اینک به برخی از مهمترین وظایف دولت دینی و دولتمردان آن در برابر دین واعتقادات مردم، از منظر آیات و روایات میپردازیم
وظایف دولت دینی در برابر دین و اعتقادات مردم
1 تعلیم و تربیت
یکی از اهداف مهم بعثت پیامبران، تعلیم و تربیت جامعه، ارتقای دانش و بینش مردم و اصلاح امور اجتماعی، سیاسی و اخلاقی جامعه در مسیر شناخت و بندگی خداوند متعال است. این اهداف برای حاکمان اسلامی به صورت طبیعی، در قالب وظیفه مقرر شده است، بهگونهای که امام علی(ع)، عمدهترین وظیفه حکومت اسلامی را همین موضوع میداند و میفرماید
حق شما بر من این است که شما را در مقولههای گوناگون آموزش دهم تا آگاهی شما افزایش یابد و دچار جهل و گمراهی نشوید و اینکه شما را بهگونهای تربیت کنم که راه و رسم چگونه زندگیکردن را بیاموزید
کارگزاران دولت دینی عهدهدار تأمین علم و دانش شهروندان قلمرو حکومت خود هستند. آنان موظفاند زمینههای کسب دانش و افزایش آگاهیهای مردم را در عرصههای گوناگون فراهم سازند. در این مورد آیاتی مانند: )هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الْأُمِّیّنَ رَسُولًا مِنْهُمْ یتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِه وَ یُزَکّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَهَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ(، (جمعه: 2) به خوبی وظیفه کارگزاران دولت دینی را در متابعت از فلسفه بعثت روشن میکند. تعلیم و تربیت، بخش عمده فلسفه بعثت انبیا را تشکیل میدهد. در سوره بقره نیز آمده است: «همانطور که در میان شما رسولی از خودتان فرستادیم، تا آیات ما را برای شما تلاوت کند و شما را تربیت نماید.»(بقره: 151)
مشکل اساسی جامعه در جاهلیت جدید یا کهن، ندانستن اصول «تمدن ناب» و یا عمل نکردن به آن در فرض دانستن است؛ یعنی جهالت و ضلالت، دو عامل قطعی انحطاط در جامعه جاهلی است و مهمترین هدف حکومت اسلامی در بخش فرهنگ به معنای جامع، جهالتزدایی و ضلالتروبی است، تا با برطرف شدن جهل و نادانی، علم و کتاب و حکمت جایگزین آن گردد و یا با برطرف گشتن ضلالت و گمراهی اخلاقی و انحرافِ عملی، تزکیه و تهذیب روح جانشین آن شود؛ از اینرو، در آیه مزبور و مانند آن، که اهداف و برنامههای زمامـداران اسـلامی مطـرح میشـود، جهلزدایی توسط تعلیم، و ضلالتروبی توسط تزکیه، از شاخصههای اصلی آن قرار گرفته است و آیه مذکور، جامعه امّی؛ نادان و بیسواد را به فراگیری دانش تشویق میکند تا از امّیبودن برهند و به عالِم و آگاهشدن برسند و نیز جامعه گمراه و تبهکار را به طهارت روح فرا میخواند تا از بزهکاری برهد و به پرهیزکاری و وارستگی باریابد. خداوند متعال در توصیف اهداف و برنامههای پیامبراکرممیفرماید
یکی از اهداف پیامبران این است، غل و زنجیرهایی که توسط ادیان تحریف شده به دست و پای مردم زده شده است را آزاد سازد و با زدودن اوهام و خرافات و آگاه ساختن آنان، حریت و آزادی را در فکر و اندیشه آنان به ارمغان آورد
امام علی(ع) شرایط زمان بعثت را چنین ترسیم میکند
و شهادت میدهم که محمدبنده خدا و فرستاده اوست. خداوند او را با دینی آشکار و نشانهای پایدار و قرآنی نوشته شده و استوار و نوری درخشان و چراغی تابان و فرمانیآشکارکننده فرستاد، تا شک و تردیدها را نابود سازد و با دلایل روشن استدلال کند و با آیات الهی، مردم را پرهیز دهد و از کیفرهای الهی بترساند
با نگاهی به سیره پیامبرمشخص میشود، حاکم اسلامی نمیتواند نسبت به جهل و نادانی مردم بیطرف باشد، بلکه باید تمامی توان و امکانات خود را برای جهلزدایی و روشنگری مردم به کار گیرد و تمام موانع را از سر راه تربیت و آگاهی جامعه بردارد و زمینه شکوفایی جامعه را فراهم سازد
پیامبر اکرماین وظیفه را به خوبی انجام داد و ائمه اطهارنیز در همین مسیر قدم نهادند. ایشان مهمترین مسئولیت و وظیفه خود را حفظ و پاسداری از دین، از طریق روشنگری و تبلیغ صحیح و روشمند میدانستد؛ برای مثال، آنگاه که پیامبرمیخواست، معاذ بن جبل را به عنوان فرماندار یمن بفرستند، دستورالعمل جامعی برای ایشان صادر میفرمایند. در این دستورالعمل، پیامبر اکرممهمترین وظایف حکومت اسلامی را در قبال دین و اعتقادات مردم بیان داشته و از فرماندار خود خواسته است
ـ قرآن را به همگان بیاموز؛
ـ مردم را براساس اخلاق پسندیده تربیت کن؛
ـ سنتهای جاهلی و غلط را از میان بردار؛
ـ دستورات اسلام را در جامعه زنده و آشکار کن؛
ـ بیشترین توجه به برپایی نماز باشد؛
ـ مردم را موعظه کن و معاد را به آنها متذکر شو؛
ـ معلمان و مبلغان را در میان مردم اعزام کن
امام علی(ع) هنگامی که حقوق متقابل حکومت و مردم را مطرح میکند، آموزش عمومی، رشد اخلاق و فضایل اخلاقی و تربیت مردم را از حقوق مردم بر حکومت میشمارد و میفرماید
حق شما بر من آن است که از خیرخواهی شما دریغ نورزم، و بیتالمال را در راه شما صرف کنم، و شما را تعلیم دهم تا از جهل و نادانی نجات یابید، و تربیتتان کنم تا فرا گیرید
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/11 6:23 صبح
مقاله اقتضائات اصل توحید نظری در اندیشه سیاسی اسلامی؛ با تأکید بر دیدگاه کلامی و سیاسی آیت الله مصباح و آیتالله جوادی آملی تحت فایل ورد (word) دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله اقتضائات اصل توحید نظری در اندیشه سیاسی اسلامی؛ با تأکید بر دیدگاه کلامی و سیاسی آیت الله مصباح و آیتالله جوادی آملی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله اقتضائات اصل توحید نظری در اندیشه سیاسی اسلامی؛ با تأکید بر دیدگاه کلامی و سیاسی آیت الله مصباح و آیتالله جوادی آملی تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
مفاهیم
الف. سیاست
ب. توحید
مراتب توحید
الف. توحید ذاتی و استلزامات سیاسی آن
ب. توحید صفاتی و استلزامات سیاسی آن
1 توحید در صفات ذات
1ـ1 توحید در حیات
1ـ2 توحید در علم
1ـ3 توحید در قدرت
2 توحید در صفات فعل
2ـ1 توحید در خالقیت
2ـ2 توحید در مالکیت
2ـ3 توحید در ربوبیت
24 توحید در الوهیت
25 توحید در ولایت و حاکمیت
نتیجه گیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله اقتضائات اصل توحید نظری در اندیشه سیاسی اسلامی؛ با تأکید بر دیدگاه کلامی و سیاسی آیت الله مصباح و آیتالله جوادی آملی تحت فایل ورد (word)
ابوالحمد، عبدالحمید، 1376، مبانی سیاست(جامعه شناسی سیاسی)، تهران، طوس
ابن منظور، محمدبن مکرم، 1412ق، لسان العرب، قاهره، دارالمعارف
پازارگاد، بهاء الدین، 1348، تاریخ فلسفه سیاسی، تهران، زوار
جعفری، محمدتقی، 1379، حکمت اصول سیاسی اسلام، تهران، بنیاد نهج البلاغه
جوادی آملی، عبداله، 1383، توحید در قرآن (تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج2)، قم، إسراء
ـــــ، 1382، سرچشمه اندیشه، جلد4، گردآورنده عباس رحیمیان محقق، قم، إسراء
ـــــ، 1375، شمیم ولایت، گردآورنده سیدمحمود صادقی، قم، اسراء
ـــــ، 1379، عید ولایت، گردآورنده علی اسلامی، قم، إسراء
ـــــ، 1389، ظهور ولایت در صحنه غدیر، گردآورنده محمد صفایی، قم، إسراء
ـــــ، 1381، نسبت دین و دنیا؛ نقدی بر نظریه سکولاریسم، قم، إسراء
ـــــ، 1379، ولایت فقیه؛ ولایت فقاهت و عدالت، قم، اسراء
حائری یزدی، مهدی، 1995م، حکمت و حکومت، بی جا، شادی
حلی، جعفربن حسن، 1407ق، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تعلیق حسن حسن زاده آملی، قم، نشر اسلامی
موسوی خمینی، سیدروح اله، 1378، صحیفه نور، جلد 4، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی
دهخدا، علی اکبر، 1373، لغت نامه دهخدا، زیر نظر محمد معین و سیدجعفرشهیدی، تهران، موسسه لغت نامه دهخدا
دوورژه، موریس، 1349، اصول علم سیاست، ترجمه ابوالفضل قاضی، تهران، فرانکلین
راغب اصفهانی، حسین بن محمد، 1404ق، المفردات فی غریب القرآن، بی جا، الکتاب
شرتونی، رشید، 1403ق، أقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، قم، مکتبه المرعشی النجفی
صدوق، جعفر محمد، 1413ق، منلایحضره الفقیه، قم، نشر اسلامی
صدرالمتألهین، محمد بن ابراهیم، 1422ق، شرح الهدایه الثیریه، بیروت، موسسه التاریخ العربی
ـــــ، 1354، المبدأ والمعاد، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران
طباطبائی، سیدمحمدحسین، 1374، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی
فارابی، ابونصر محمد، 1348، إحصاء العلوم، ترجمه حسین خدیو جم، تهران، بنیاد فرهنگ ایران
کلینی، محمدبن یعقوب، 1413ق، اصول کافی، بیروت، دار الاضواء
مصباح، محمدتقی، 1374، توحید در نظام عقیدتی و نظام ارزشی اسلام، تهران، شفق
ـــــ، 1379، آموزش عقاید، تهران، بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی
ـــــ، 1383(الف)، آموزش فلسفه، چ چهارم، تهران، امیرکبیر
ـــــ، 1383(ب)، در پرتو ولایت، تنظیم و نگارش محمدمهدی نادری قمی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
ـــــ، 1388، انقلاب اسلامی؛ جهشی در تحولات سیاسی تاریخ، نگارش قاسم شبان نیا، چ سوم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
ـــــ، 1384، حقوق و سیاست در قرآن، نگارش محمد شهرابی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
ـــــ، 1386، فلسفه سیاست(2)؛ روش شناسی در حوزه فلسفه سیاسی اسلامی ، معرفت فلسفی، ش 3، ص 11ـ36
ـــــ، 1389، خداشناسی، جهان شناسی، انسان شناسی معارف قرآن(1-3)، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
ـــــ، 1390(الف)، انسان سازی در قرآن، تنظیم محمود فتحعلی، چ سوم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
ـــــ، 1390(ب)، سجاده های سلوک، نگارش کریم سبحانی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
ـــــ، 1390(پ)، نظریه سیاسی اسلام، نگارش کریم سبحانی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
ـــــ، 1391(الف)، پاسخ استاد به جوانان پرسشگر، چ هشتم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
ـــــ، 1391(ب)، پرسش ها و پاسخ ها، چ هشتم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
ـــــ، 1391(پ)، پیش نیازهای مدیریت اسلامی، چ چهارم، نگارش غلامرضا متقی فر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
ـــــ، 1391(ت)، چکیده ای از اندیشه های بنیادین اسلامی، ترجمه حسین علی عربی، تدوین محمدمهدی نادری قمی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
ـــــ، 1391(ث)، شکوه نجوا؛ شرحی بر مناجات شعبانیه و مناجات المریدین، نگارش محمدرضا غیاثی کرمانی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
ـــــ، 1391(ج)، گفتمان روشنگر درباره اندیشه های بنیادین، تدوین علی زینتی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره
ـــــ، 1391(چ)، نظریه حقوقی اسلام، نگارش محمدمهدی نادری قمی و محمد مهدی کریمی نیا، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
ـــــ، 1391(خ)، نگاهی گذرا به نظریه ولایت فقیه، تدوین محمدمهدی نادری قمی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی
مجلسی، محمدباقر، 1404ق، بحارالانوار، بیروت، الوفاء
مطهری، مرتضی، 1374، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران، صدرا
ـــــ، 1368، مجموعه آثار، تهران، صدرا
معین، محمد(1378)، فرهنگ فارسی، تهران، امیرکبیر
مومن قمی، محمد، 1428ق، الولایه الالهیه الاسلامیه، قم، نشراسلامی
هیوود، اندرو، 1389، مقدمه نظریه سیاسی، ترجمه عبدالرحمن عالم، تهران، قومس
چکیده
اصل «توحید»، اساسیترین اصل نظام عقیدتی اسلام و «سیاست» نیز از اساسیترین علوم عملی است که در نظام ارزشی اسلام وجود دارد. توحید به عنوان «مبدأ»، «جهت» و «مقصد» در همه مؤلفههای سیاسی اسلام، ظهور دارد، بهطوری که میتوان ادعا کرد مبانی و مسائل سیاست اسلامی از توابع و ملزومات قریب و بعید توحید میباشند
این نوشتار، با روش توصیفی ـ تحلیلی در پی این است تا با تحلیل اقتضاءات و استلزامات دو بُعد توحید ذاتی و صفاتی در سیاست اسلامی، ابعاد و زوایای توحیدی بودن نظریه سیاسی اسلام، که منشأ تمایز حقیقی نظام سیاسی اسلام با سایر نظامهای سیاسی الحادی است، روشن نماید. همچنین نتایج حاصله از تحقیق حاضر، میتواند به مثابه پاسخی برای اصلاح نابسامانیهای سیاست داخلی و خارجی اسلامی، بخصوص طرحی برای تحقق «وحدت گروی»، در عین کثرت سیاسی، در عرصه داخلی، وحدت امت اسلامی و حتی جامعه انسانی محسوب گردد
کلیدواژهها: خداوند، توحید نظری، توحید ذاتی، توحید صفاتی، ولایت، سیاست
مقدمه
مجموعه معارف دین اسلام را به طورکلی می توان به صورت دو نظام مرتبط با هم، که کل نظام اسلامی را تشکیل می دهند، در نظر گرفت. در اسلام از یک سو، یک مجموعه عقاید اصولی مطرح است که جنبه نظری دارند و فرد با پذیرش آنها، در جرگه اسلام درمی آید. از سوی دیگر، یک سلسله ارزش هایی وجود دارد که فرد مسلمان باید آنها را هنگام رفتار و عمل مراعات کند. بخش اول نظام عقیدتی و بخش دوم، نظام ارزشی اسلام نامیده می شود. بین این دو نظام، رابطه اصل و فرع وجود دارد. ازاین رو، در ادبیات اسلامی، عقاید را اصول دین و نظام ارزشی را فروع دین نامیده اند (مصباح، 1374، ص13)
سنگ بناى نظام عقیدتی و ایدئولوژى اسلامی را خداشناسى و خداپرستى شکل می دهد. این نقطه، درست همان نقطه جدایى جهان بینی الهی از جهان بینی مادّى است (همان، 1391، ص 166). سیاست نیز از بارزترین مصادیق نظام ارزشی اسلام است. متفکران اسلامی، علوم را به دو دسته نظری و عملی تقسیم (همان، 1384، ص73 و130؛ جوادی آملی، 1381، ص 177ـ178)، و سیاست را از علوم عملی برشمرده اند (مصباح، 1383الف، ج1، ص27). حکمت مدنی حاوی دو بخش است: بخش نخست، اموری متعلق به مملکت داری و سلطنت است که علم سیاست نامیده می شود و دیگری، مواردی است که متعلق به نبوت و شریعت است که علم نوامیس (قانون) خوانده می شود (صدرالمتألهین، 1422ق، ص 4ـ5). با توجه به وجود رابطه منطقی میان دانش و ارزش، نظام رفتاری در سیاست زمانی از اعتبار لازم برخوردار خواهد بود که سیاستمدار پیش از آن، شناخت های نظری صحیح را به دست آورده باشد (مصباح، 1386). این بیان خود، بیانگر طرح مبانی توحیدی به عنوان مبنای ضروری سیاست اسلامی است
معتقدیم که میان دو اصل توحید و سیاست، رابطه زیربنا و روبنا وجود دارد؛ باید های سیاسی مستقیم یا غیرمستقیم، ریشه در هست های توحیدی دارند. عدم تفکیک سیاست از توحید یک حقیقت است، نه یک امر قراردادی و ادعایی. میزان پیوند توحید و سیاست را می توان از این جمله امام خمینی ره به روشنی برداشت کرد که فرمود
دیانت اسلام یک دیانت عبادی تنها نیست. همین طور یک مذهب و دیانت سیاسی تنها نیست، عبادی است و سیاسی؛ سیاستش در عبادتش مدغم است و عبادتش در سیاستش مدغم است؛ یعنی همان جنبه عبادی یک جنبه سیاسی دارد (موسوی خمینی، 1378، ج 4، سخنرانی20/8/57، ص 63)
این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال اصلی است که توحید ذاتی و صفاتی، که از شئون توحید نظری می باشند، دارای چه اقتضاءات و استلزامات نظری و عملی در عرصه سیاست اسلامی است
گرچه تحلیل ذات و صفات خداوند، با رهیافت کلامی صرف، یا تحلیل نظریه سیاسی اسلام به صورت مستقل، در آثار کلامی و سیاسی زیادی از سوی متفکران مسلمان مورد بحث قرار گرفته است، اما موضوع استلزامات سیاسی اصل توحید، به نحو محدود، غیرمستقیم و پراکنده مورد توجه محققان قرار گرفته است. این تحقیق بر آن است تا با بهره گیری از دیدگاه کلامی ـ فلسفی، علامه مصباح و علامه جوادی آملی، به طور مستقیم به تحلیل و تبیین اقتضاءات سیاسی اصل توحید نظری بپردازد
مفاهیم
الف. سیاست
در لغت نامه های عربی و فارسی، سیاست ، به معانی اداره کردن امور مملکت، حکومت، ریاست، حراست، محافظت حدود ملک، امر و نهی، سزا و جزا، پرورش و پروراندن و پرداختن به امور مردم بر طبق مصالح شان تعریف شده است (معین، 1378؛ ابن منظور، 1412ق؛ ذیل سیاست ) در أقرب الموارد سیاست اصطلاحاً، به معنای همت گماشتن به اصلاح مردم با ارشاد و هدایت آنان به راهی که در دنیا و آخرت موجب نجاتشان است، بیان شده است (شرتونی، 1403ق، ذیل سوس ) این تعریف، با آموزه های اسلامی موجود در منابع روایی و متون دینی سازگار است. در برخی روایات، سیاست به واگذاری تدبیر امور دین و دنیا به رهبران الهی برای اعمال سیاست نسبت به بندگان خدا تعریف شده است (کلینی، 1413ق، ج1، ص 266). در زیارت جامعه کبیره، ائمه معصومین با وصف ساسه العباد (صدوق، 1413ق، ج 2، ص 610) و در روایات، با تعبیر عالم بالسیاسه (کلینی، 1413ق، ص202)، یاد شده اند. از منظر فارابی، به حاصل خدماتی که حاکم در جهت نشر فضایل و اخلاق و به منظور رسیدن به سعادت انجام می دهد، سیاست گویند (فارابی، 1348، ص 107ـ108؛ ابوالحمد، 1376، ص 12ـ33). علامه جعفری، در تعریف سیاست می گوید: مدیریت و توجیه و تنظیم زندگی اجتماعی انسان ها، با نظر به واقعیت های انسان آنچنان که هست ، در مسیر حیات معقول یعنی از دیدگاه هدف های عالی مادی و معنوی و با نظر به انسان آن چنان که باید (جعفری، 1379، ص 47). سیاست در قالب حکومت اجرایی می شود. حکومت رهبری منسجمی است که در سطح کلان جامعه، امر و نهی و اعمال قدرت می کند (جوادی آملی، 1381، ص 20)
باید توجه داشت که سیاست در عرف جامعه، یک معنای منفی هم دارد؛ به این معنا که سیاستمدار برای رسیدن به مقاصد خود، از مکر و دروغ و; استفاده می کند. این معنا نزد متفکران اسلامی، مذموم و با تعبیر سیاست شیطانی نام برده می شود و در سیاست اسلامی جایی ندارد (مصباح، 1391الف، ص 17؛ نهج البلاغه، خ 200). سیاست مدنظر اسلام، امری عبادی، مقدس و در طراز یکی از باارزش ترین تکاپوهای انسانی است که در هدف بعثت انبیاء الهی منظور شده است و در خدمت دین، اخلاق و توحید می باشد (جعفری، 1379، ص48). حاصل آنکه، سیاست عبارت از: مدیریت و تدبیر امور جامعه برای تأمین مصالح جامعه (اعم از مادی و معنوی) می باشد (مصباح، 1390پ، ج1، ص42)
ب. توحید
توحید در لغت، مصدر فعل وحّد و به معنای انفراد، یکی بودن و یکی دانستن و از غیر مبرا کردن است. راغب اصفهانی می نویسد
وحدت یعنی انفراد. برخی چیزها واحد شمرده می شوند به علت نظیر نداشتن و برخی به علت عدم امکان تجزیه. خدا واحد است؛ یعنی تجزی و تکثر در او راه ندارد. اگر احد در معنای ثبوتی و به عنوان وصف استعمال شود تنها برای خدا جایز است (راغب اصفهانی، 1404ق، ذیل وحد )
در نزد متکلمان و فلاسفه امامیه وجود واجب متعال امری فطری است (صدرالمتألهین، 1354، ص 16)
اصل توحید به عنوان یک اصل اسلامی هیچ معنایی جز یکی دانستن و یکی شمردن خداوند ندارد (مصباح، 1389، ص 58). توحید درواقع مبدئی است که نظام هستی از آنجا آغاز شده است (جوادی آملی، 1383، ج2، ص23)
مراتب توحید
توحید به دو مرتبه کلی نظری و عملی تقسیم می گردد. مقصود از توحید نظری ، یگانه دانستن خداوند در همه شئون به لحاظ اعتقادی و نظری می باشد. این مرتبه از توحید، خود دارای سه شأن ذاتی، صفاتی و افعالی می باشد. تکرار سه باره کلمه وحده در شعار لا اله الا الله وحده وحده وحده ، بیانگر مراتب سه گانه مذکور است، نه آنکه از سنخ تکرار باشد (همان، ص201؛ مصباح، 1389، ص 87ـ89)
جایگاه توحید عملی یعنی یگانه دانستن خداوند در مقام عمل نیز متعالی و گستره آن متواسع است. آنچه در شئون مختلف بشر متجلی است و در صیرورت و شدن انسان مؤثر است و هر کسی شب و روز با آن سروکار دارد، توحید عملی و در رأس آن توحید عبادی است. جلوه های توحید عملی نیز ذیل چند عنوان متبلور می شود: توحید در عبادت، توحید در حمد، توحید در دعا (جوادی آملی، 1383، ص 510)
در اینجا به دلیل گستردگی بحث، به مبحث توحید ذاتی و صفاتی و استلزامات سیاسی آن دو اکتفا شده است
الف. توحید ذاتی و استلزامات سیاسی آن
توحید ذاتی به این معناست که ذات خداوند متعال یکتاست و شریکی در ذات برای او نیست. توحید ذاتی مشتمل بر دو بُعد است: اول اینکه، خداوند، احد و یکتاست؛ یعنی برخلاف شیء مرکب، دارای هستی محض و بسیط است و درون او هیچ جزیی و ترکیبی فرض ندارد. این بُعد از توحید ذاتی را توحید اَحَدی می نامند که نافی هرگونه ترکیب و کثرت درون ذاتی از خداوند سبحان است. دوم اینکه خداوند واحد و یگانه است؛ یعنی شریک و شبیهی برای او متصور نیست. این بعد از توحید ذاتی توحید واحدی نامیده می شود که به معنای نفی هرگونه کثرت برون ذاتی و بیانگر بطلان تعدد خداوند از جمله ثنویت، یا تثلیث است. اساساً ترکیب یا تعدد ذات الهی محال است. همین ویژگی خداوند را واجد کمالات همه اشیاء و مبرا بودن از هرگونه نقص و عیب قرار می دهد (همان، ص 201ـ202؛ مصباح، 1389، ص 87). منظور از وحدت و یگانگی خدا، وحدت وجودی حقیقی است نه وحدت عددی و شخصی؛ زیرا وحدت عددی توهم امکان وجود یا فرض دیگری را پیش می آورد و این معنا با مطلق و نامنتها بودن وجود خدا سازگار نیست. وحدت شخصی رایج نیز در برابر وحدت صنفی، نوعی و جنسی است. می توان گفت: بازگشت آن به وحدت عددی است. افزون بر این، با بسیط الحقیقه بودن خدا و صرف الوجود بودن او قابل جمع نیست. بنابراین، وحدت عددی از صفات سلبیه حق تعالی است (جوادی، 1383، ص203). توحید واحدی، مستلزم یکپارچگی جهان و وحدت گروی است. چه عالم را یک واحد بدانیم، که دارای اجزایی خواهد بود و چه متعدد؛ یعنی مرکب از نظام های مستقل که رابطه ارگانیکی و عضوی با هم نداشته باشند، نمی توان وحدت نظام، همبستگی، پیوستگی، تفاعل و تأثیر و تأثر میان موجودات را انکار کرد. چنین جهانی نمی تواند چند خدا یا چند آفریننده داشته باشد (مصباح، 1389، ص 80ـ87). بازگشت همه کثرت های ترکیبی و عددی، به ذات واحد الهی است. فلاسفه از این مبنا، با اصطلاح وحدت در عین کثرت و کثرت در عین وحدت تعبیر می کنند (مصباح، 1383الف، ج1، ص 368 و 391)
به طور کلی، از این اعتقاد مبنایی در اثبات سایر گزاره های توحیدی استفاده خواهد شد. از لوازم توحید اَحَدی، مطلق و نامتناهی بودن ذات الهی است. این اطلاق ذات، در حوزه صفات و افعال خداوند متعال جریان می یابد که خود منشأ استلزامات سیاسی متعددی است که در مباحث آتی بیان خواهد شد
همچنین یکی از براهین فلسفی در اثبات توحید ذات، برهان واجب الوجود بودن خداست که خود مقتضی پذیرش امکان و فناء در حیات نظام سیاسی و دولت ها و ملاحظه دست علّی و هستی بخش خداوند در امور سیاسی است. در اثبات برخی گزاره های مبنایی سیاست، مانند وحدت انسان در عین برخورداری از ماهیتی تألیفی از جسم و روح (مصباح، 1379، ص 349ـ350)، وحدت اعتباری جامعه، ذیل دین و توحید، در عین کثرت افراد (همان، 1391ب، ج1، ص 160)، نظام وارگی در عالم سیاست از این مبنا بهره می بریم. رساندن کثرت های سیاسی به وحدت، از اهداف فلسفه سیاسی اسلامی است. بر این اساس، ولایت های متکثر سیاسی (ولایت حاکم، استاندار و فرماندار و;) و نیز کثرت های سیاسی در سطوح متعدد دیگر نظیر احزاب، گروه ها و;، باید در امتداد و طول ولایت الهی (باواسطه ولی منصوب) به وحدت برسند. وحدت ولایت نیز رجوعش به وحدت ذات است. توحید واحدی مقتضی این است که ما در حوزه مشروعیت و حقانیت عمل سیاسی، به صراط واحد سیاسی، با ملاحظه ملاک صراط مستقیم (حمد: 6)، و حزب واحد (مبتنی بر شاخصه های حزب الله ) (مجادله: 22) معتقد باشیم
ب. توحید صفاتی و استلزامات سیاسی آن
توحید صفاتی ، به معنای آن است که ما صفاتی را که به خداوند متعال نسبت می دهیم، چیزی غیر از ذات خداوند نیست. نه اینکه موجوداتی خارج از ذات خدا باشند که به ذات خدا ملحق شوند (مصباح، 1391ب، ج1، ص 88). صفات خداوند از یک جهت، به دو دسته صفات ذات و فعل تقسیم می شوند
1 توحید در صفات ذات
کلمات کلیدی :