سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسادت و تملّق روا نیست، جز در جستجوی دانش . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

تحقیق رابطه هیجانخواهی، شوخطبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ تحت فا

ارسال‌کننده : علی در : 95/3/11 6:24 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق رابطه هیجان‌خواهی، شوخ‌طبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ تحت فایل ورد (word) دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق رابطه هیجان‌خواهی، شوخ‌طبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق رابطه هیجان‌خواهی، شوخ‌طبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
الف) هیجان‌خواهی  
ب) نظریه‌های روان‌شناختی شوخی  
ج) دین‌داری و نگرش دینی  
د) مرگ و هراس از آن  
ابعاد هراس از مرگ  
د) روش تحقیق  
ه‍ ) ابزار‏های تحقیق  
1 پرسش‌نامه هیجان‏خواهی  
2 پرسش‌نامه شوخ‏طبعی  
3 پرسش‌نامه نگرش مذهبی  
4 پرسش‌نامه اضطراب مرگ  
و) یافته‌های پژوهش  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق رابطه هیجان‌خواهی، شوخ‌طبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ تحت فایل ورد (word)

احدی، حسن و فرهاد جمهری، روان‏شناسی رشد (جوانی، میانسالی، پیری)، چ ششم، تهران، نشر پردیش، 1386

بهرامی احسان، هادی، «رابط بین جهت گیری مذهبی، اضطراب و حُرمت خود»، مجله روان‏شناسی، ش 4، زمستان 1381، ص 347-326

توسلی، غلامعباس، ده مقاله در جامعه‌شناسی دینی و فلسف تاریخ، تهران، نشر قم، 1369

جشیره، اکرم و وحیده عیدک زاده، مقایسه نگرش‏های مذهبی، افسردگی و اضطراب مرگ در بین دانشجویان دختر و پسر ساکن در خوابگاه‏های دانشگاه شهید چمران اهواز، پایان‌نامه کارشناسی روان‌شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1383

خدایاری فرد، محمّد، گزارش آماده‌سازی و هنجاریابی مقیاس سنجش دینداری در جامعه دانشجویی کشور، دانشگاه تهران، دانشکده روان‌شناسی و علوم تربیتی، 1385

خالوئی، قاسم، بررسی رابط بین هیجان خواهی و میزان رضایت زناشویی خانواده های شهرستان اراک، پایان‌نامه کارشناسی روان‌شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه اصفهان، 1381

خشوعی، مهدیه‌سادات، رابط شوخ‌طبعی با سلامت روان در افراد 60-20 سال شهر اصفهان، پایان‌نامه
کارشناسی ارشد روان‌شناسی عمومی، دانشکده‏ روان‏شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه آزاد واحد خوراسگان اصفهان، 1384

رجبی، غلامرضا و محمود بحرانی، «تحلیل عاملی سؤال‌های مقیاس اضطراب مرگ»، مجله علوم تربیتی و روان‏شناسی دانشگاه شهید چمران اهواز، ش 20(1)، شهریور 1380، ص 343-331

ریو، مارشال، انگیزش و هیجان، ترجمه: یحیی سیدمحمدی، چ هشتم، تهران، مؤسسه نشر ویرایش، 1387

زنگنه، محمّد، بررسی و مقایس رابط میان نگرش نسبت به رشته‌ تحصیلی، شغل آینده و عملکرد تحصیلی دانشجویان رشته دبیری، کرمان، پژوهشکده تعلیم و تربیت، 1377

عظیمی، مرتضی، بررسی رابط بین هیجان‌خواهی، سبک‌های هویت و میزان اعتیادپذیری دانش‌آموزان پسر مقطع پیش‌دانشگاهی شهر تهران، پایان‏نام کارشناسی روان‌شناسی عمومی، دانشکد علوم تربیتی و روان‏شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، 1388

علیرضایی، زهرا، ساخت و هنجاریابی پرسش‌نامه نگرش‌سنج مذهبی دانش‌آموزان دبیرستانی شهرستان اصفهان، پایان‌نام‌ کارشناسی ارشد، روان‌شناسی بالینی، دانشکد روان‏شناسی، دانشگاه اصفهان، 1382

علیزاده، ابراهیم، بررسی اعتبار و پایایی فرم کوتاه آزمون هیجان‏خواهی زاکرمن در دانشجویان پسر و دختر دانشگاه شهید چمران اهواز، پایان‏نام کارشناسی روان‌شناسی عمومی، دانشکده‏ علوم تربیتی و روان‏شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1378

فتحی آشتیانی، علی و محبوبه داستانی، آزمون‌های روانشناختی ارزشیابی شخصیت وسلامت روان، تهران، بعثت، 1388

قربانعلی‌پور، مسعود، اثربخشی و مقایسه طرحواره درمانی و معنادرمانی بر هراس از مرگ در افراد مبتلا به خودپنداری، پایان‌نامه دکتری (Phd)، روان‌شناسی عمومی، دانشکده علوم تربیتی وروان‌شناسی، دانشگاه علامه طباطبایی، 1389

گروسی فرشی، میرتقی، «لزوم توجه به ارزش‌های دینی در مشاوره و روان‌درمانی»، پژوهشنام علّامه، ش 3، زمستان 1381، ص 106-95

گلستانه، سیدموسی و حمدالله جایروند، بررسی رابطه شوخ‏طبعی با سلامت روانی در دانشجویان پسر ساکن در خوابگاه‌های دانشگاه شهید چمران، پایان‌نامه کارشناسی، روان‌شناسی عمومی، دانشکده‏ روان‏شناسی و علوم تربیتی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1380

مطلب‌زاده، افسانه، بررسی تأثیر شوخ‌طبعی بر سلامت روانی و شادمانی ذهنی در دانش‌آموزان مقطع متوسطه شهر شیراز، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، روان‌شناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روان‌شناسی، دانشگاه شیراز، 1381

معتمدی، غلامرضا، انسان و مرگ، تهران، انتشارات بعثت، 1387

یوسفی، ناصر، مقایس سرسختی روان‏شناختی، هیجان‌خواهی و تیپِ شخصیتی- رفتاری الف در میان مردان و زنان مبتلا به سرطان و افراد عادی 40-20 ساله مراجعه کننده به مرکز مشاوره و روان‌درمانی شهرستان اهواز، پایان‏نامه کارشناسی ارشد، روان‌شناسی عمومی، دانشکده‏ علوم تربیتی و روان‏شناسی، دانشگاه شهید چمران اهواز، 1381

Abel, M., Humor, “Stress and coping strategies”, International Journal of Humor Research, v 15(4), 2002, p 365-

Carroll, J. & J. Shmidt, “Correlation between humorous coping style and health Psychological Reports”, Psychology Reports, v 70, Apr 1992, p 402-

Chiasson, P., “Using Humour in the second language Classroom”, The Internal Tesl Journal, v3, 3, March 2002, pp 7-

Franken, R. E., “SensationSeeking and the tendency to view the world as threatening, Personality and individual differences”, Personality and individual differences, v 13, January 1992, p 31-

Kirk Patrick, L. A., “Attachment, Evolution anThe Psychology of Religion”, Evolutionary Psychology, v 4, July 2006, p 211-

Locknhoff, C. E., “Personality Traits, Spirituality/ Religiousness, and mental health among people living with HIV”, Journal of Personality, v 77, oct 2009, p 1411-

McGhee, D. et al., “A Personality based model of humor development during adulthood”,International Journal of Humor Research, v 5(3), sep 1990, p 348-

Thorson, J. & F. C. Powell, “Development and validation of a multidimensional sense of humor scale”,Journal of Clinical Psychology, v 49(1), January 1993, p 13-

Whisonant, R. D., The Effects of Humor on Cognitive Learning in a Computere-Based Environment, Virginia, Blacksburg,

Zuckerman, M., “Item reversion in the Sensation Seeking Scale”, Journal of Personality and Differences, v 20(4), Apr 1996, p 515-

چکیده

تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه هیجان‌خواهی، شوخ‌طبعی و نگرش دینی با اضطراب مرگ در دانشجویان انجام شده است. بدین منظور، نمونه‌ای به حجم 375 نفر به روش نمونه­گیری تصادفی خوشه­ای چند مرحله­ای از جامعه آماری مورد پژوهش (دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی 89ـ90 انتخاب شده و برای جمع­آوری داده­ها از فرم پنجم پرسش‌نامه هیجان‌خواهی زاکرمن، پرسش‌نامه شوخ­طبعی مارتین، پرسش‌نامه نگرش مذهبی خدایاری­فرد و پرسش‌نامه اضطراب مرگ تمپلر استفاده شده است. داده‌ها با شاخص‌های آماری، چون همبستگی و رگرسیون تحلیل شده است. نتایج تحلیل داده­ها نشان می‌دهد که رابطه­منفی معناداری (363/0-r=)، بین هیجان­خواهی با اضطراب مرگ رابطه مثبت معناداری (408/0r=) بین شوخ­طبعی با اضطراب مرگ و رابطه منفی معناداری (380/0 r=) بین نگرش دینی با اضطراب مرگ وجود دارد(5. /. a=).

کلیدواژگان: هیجان‏خواهی، شوخ‏ طبعی، نگرش دینی، اضطراب مرگ، دانشجویان 

 

مقدمه

تاریخ زندگی بشر نشان می‌دهد برای انسان حوادثی پیش می‌آید که در اختیار او نیست و سرنوشت حتمی او است. یکی از این حوادث، مرگ است که با تحلیل‌های متفاوتی روبه‌رو است. بعضی آن را مرحله‌ای از مراحل زندگی انسان بر می شمرند و برخی آن را پایان زندگی قلمداد می‌کنند. گرچه به نظر می‌رسد، کسانی که به دیدگاه اول معتقدند کمتر باید از این مسئله نگران باشند، امّا واقعیت این است که عموماً پیروان هر دو دیدگاه از فکر کردن درباره مرگ دچار اضطراب می‌شوند. درست است که به طور طبیعی انتقال از مرحله‌ای به مرحله دیگر، به دلیل بی تجربگی از مرحله جدید تشویش و ناآرامی نسبی به وجود می‌آورد و این وحشت در انتقال از عالم رحم به عالم ماده نیز بر اساس آنچه از آیات و روایات استفاده می‌شود، وجود داشته و از وحشتناک‌ترین مواضع به حساب آمده است، امّا این وحشت دوره نسبتاً کوتاهی داشته که به مرور زمان پایان یافته و حتّی وحشت به لذت از بهره‌مندی نعمت‌های دنیا تبدیل شده‌است. درباره مرگ، برای عموم انسان‌ها این تصور پدید نیامده است که دوره وحشت کوتاه خواهد بود و تردید و اضطراب بالا در انسان‌ها کاملاً مشهود است

آنچه در این زمینه به بررسی و تحلیل نیازمند است، دو عامل است که یکی در بعد عواطف و هیجان‌ها و دیگری در بعد نگرش انسان است

هیجان­خواهی، شوخ­طبعی، نگرش مذهبی و اضطراب مرگ، مفاهیمی هستند که همواره محققان حوزه روان­شناسی بدان توجه کرده و در پی شناخت رابطه این متغیرها بوده‌اند. موضوع مطالعه این پژوهش، بررسی رابطه هیجان­خواهی، شوخ­طبعی و نگرش مذهبی با اضطراب مرگ است. این پژوهش در پی پاسخگویی به سؤالاتی است که ارتباط متغیرهای هیجان خواهی، شوخ­طبعی و نگرش مذهبی را با اضطراب مرگ در قشر دانشجو تبیین می‌کند و به صورت مشخص به تعیین رابطه هیجان‏خواهی با اضطراب مرگ، رابطه‏‏ی شوخ‏طبعی با اضطراب مرگ و رابطه‏‏ی نگرش مذهبی با اضطراب مرگ در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه شهید باهنر کرمان می‌پردازد

 

الف) هیجان‌خواهی

هیجان‏ها پاسخ‌های فیزیولوژی درونی هستند که ادراک، یادگیری و عملکرد ما را تحت تأثیر قرار می‌دهند. کسی که حتی‏ یک‌بار تجربه هیجانی داشته باشد، می‌داند که مهم‏ترین تغییرهایی که هنگام هیجان در بدن ظاهر می‌شود، تغییرهای داخلی است. طبق نظر زاکرمن1(1979م) ساختار هیجان­خواهی به مقدار انگیختگی که دستگاه عصبی مرکزی شخص (مغز و نخاع شوکی) از منابع بیرونی تحریک نیاز دارد، مربوط است. به اعتقاد وی «هیجان­خواهی صفتی است که ویژگی آن، نیاز به هیجان و تجربه­های متنوع، جدید و پیچیده و میل اقدام به خطرهای جسمانی و بدنی به خاطر خود این تجربه­هاست»

هیجان‌خواهی از زمانی که توسط زاکرمن و همکارانش در سال 1964م، معرفی شده، علایق و پژوهش­های فراوانی را به ‏وجود آورده است. زاکرمن3 پیشنهاد می­کند که ساختار هیجان­خواهی به جای اینکه ساختاری واحد باشد، مجموعه مؤلفه­های به ­هم پیوسته است که عبارت‌اند از

1 هیجان‌زدگی و ماجراجویی(4TAS): هیجان‌زدگی و ماجراجویی تمایل پرداختن به فعالیت­های جسمانی و ماجراجویی است. این فعالیت­ها شامل فعالیت­های بیرونی و غیر رقابتی است که خطر، چالش شخصی و خطر‌پذیری در آن است

2 تجربه‌جویی (6ES): جست‌وجوی تجربه که ممکن است با اصطلاح هیپی7 مشخص شود، ماهیتش کسب تجربه برای خود تجربه است

3 بازداری‌زدایی (Dis) 9: این عامل که لذت­طلبی نام‌گذاری شده است، به تمایل بازداری یا جلوگیری نکردن شخص از جست‌وجوی لذت در موقعیت‌های اجتماعی مربوط می­شود

4 حساسیت به یک‌نواختی (BS)10: این عامل به بیزاری از هر نوع کار عادی، چه یک‌نواختی در کار شخص باشد یا تجربه تکراری و یا رویاروشدن با مردم کسل‌کننده، مربوط می‌شود. هنگامی که اوضاع تغییر نمی‌کند، شخصِ حساس به یکنواختی، بیقرار شده و تحمل اوضاع را ندارد

5 هیجان‌خواهی عادی: منظور از هیجان‏خواهی تمایل فرد برای شروع و انجام فعالیت‌‏های مخاطره انگیز یا ماجراجویانه، جست‌وجو‌گری در زمینه تجارب حسی تازه، لذت بردن از هیجان ناشی از تحریک‌های اجتماعی و اجتناب از کسل شدن است. فردی که این خصوصیات را داشته باشد، هیجان‏خواه نامیده می‏شود

ب) نظریه‌های روان‌شناختی شوخی

مفهوم شوخی از زمان‌‏های بسیار گذشته مورد توجه بوده و دست‌کم به زمان ارسطو در چهار قرن قبل از میلاد مسیح باز می‏گردد. افلاطون و ارسطو در این باره اشاره‌های دارند. افلاطون شوخی را پدیده‌ای در نظر می‏گیرد که عناصر درد و لذت، به طور هم‌زمان در آن وجود دارد. ارسطو نیز معتقد است که در لطیفه‏ها و شوخی‏ها نوعی نهفتگی برای سوءاستفاده و آزار دیگران وجود دارد. این دیدگاه که در شوخی، طبیعتی وجود دارد که سرگرمی‏ فرد از بدشانسی و بدبختی و ناتوانایی‌‏های دیگران نشئت می‏گیرد، به نوشته‌‏های فلسفی توماس ‏هابز12 که به سه قرن پیش باز می‏گردد نسبت داده می‏شود

به اعتقاد ویسونانت14 (1998م) در باره علل خندیدن افراد و اینکه چه چیزی شوخ‏طبعی آنها را کنترل می­کند، نظریه­های متعددی وجود دارد. او چهار رویکرد نظری عمده روان‏شناختی را در تبیین علل روانی شوخی و شوخ­طبعی در دیدگاه امروزی بیان می‌کند. در این نظریه­ها هدف شوخی، آزادسازی تنش­های درونی یا هیجانات لذت­بخش است.15 این نظریه‌ها عبارت است از

1 نظریه برتری:16 خاستگاه این نظریه در آرای قدیم است. این نظریه توسط افلاطون مطرح شد و توماس هابز فیلسوف انگلیسی، آن را معتبر شناخت. بر اساس این نظریه، شوخی در درجه اول، روشی است برای ابراز غضب؛ بدین‌سان که هدف از شوخ­طبعی و شوخی، توهین به مخاطب یا شخص ثالث است. صاحب­نظران این رویکرد، معتقدند که شوخی به سبب آنکه جایگزین مناسبی برای روش­های خشن­تر و غیرمؤدبانه­تر ابراز خشم (نظیر توهین و ناسزاگویی) است، مثبت و پسندیده تلقی می‌شود.17 بر اساس این نظریه هیجان­گرا، زمانی به لطیفه­ای می­خندیم یا صحنه­ای ما را به خنده می­اندازد که بتوانیم ناخوداگاه بر فرد یا گروهی که بر ما برتری یا تسلط دارند، چیره شویم. در واقع، خنده عکس­العمل برتری موقتی انسان بر فرد یا گروه مسلط بر اوست. با لطیفه، فرد یا گروهی را که از آن متنفریم تحقیر می­کنیم و هر چه فرد یا گروه مورد هجوم، منفورتر باشد، لذت حاصل از لطیفه، بیشتر است18

2 نظریه تخلیه هیجانی و آسودگی:19 نظریه تخلیه هیجانی یا نظریه رهایی که توسط اسپنسر20 ارائه شد و فروید21 آن را معرفی کرد، از جمله مشهورترین نظریه‌هایی است که در مورد شوخ‌طبعی وجود دارد. بر اساس این نظریه، شوخی از نظر اجتماعی روشی پذیرفته، برای آزادسازی تنش و فشارهای عصبی است. طبق این نظریه، لطیفه،‌ سازوکاری است که به کمک آن می­توان عقده­های سرکوب­شده را دوباره بیدار کرد و با آزاد شدن این انرژی ذهنی، مخاطبِ لطیفه به رهایی می‌رسد. در واقع، طبق نظر فروید، پرچم‌دار این نظریه، لطیفه نوعی سازوکار دفاعی‌بخش ناخودآگاه ذهن است و اثر روانی لطیفه از این رو اهمیت دارد که می­تواند انرژی سرکوب‌شده ذهن را دوباره آزاد کند و ارضای روانی- ذهنی را به ارمغان آورد. همچنین او معتقد است که «خود»22 آنچه را به صورت محرّمات و تابو23 در آن سرکوب شده است، با مبتذل و عامیانه‌کردن آن به شکل لطیفه یا اشکال دیگر طنز، دوباره آزاد کرده و تنش درونی را به صورت موقت هم که شده، تشفّی می‌دهد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله امکان علم دینی؛ بحثی در چالشهای فلسفی اسلامیسازی علوم انسا

ارسال‌کننده : علی در : 95/3/11 6:24 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله امکان علم دینی؛ بحثی در چالش‌های فلسفی اسلامی‌سازی علوم انسانی تحت فایل ورد (word) دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله امکان علم دینی؛ بحثی در چالش‌های فلسفی اسلامی‌سازی علوم انسانی تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله امکان علم دینی؛ بحثی در چالش‌های فلسفی اسلامی‌سازی علوم انسانی تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
محور اول: شرایط علم‌شناختی امکان علم دینی  
1 ناموجه بودن تمایز روشی علوم  
2 امکان ورود معرفتی پیش‌فرضها به عرصه علم  
3 امکان بحث معرفتی درباره ارزش‌ها  
محور دوم: شرایط دین‌شناختی امکان علم دینی  
1 معرفت‌زا بودن گزاره‌های متون دینی  
2 تداخل قلمروی دین با قلمروی علم  
3 امکان دینی قلمداد کردن پاره‌ای از دستاوردهای معرفت بشری  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله امکان علم دینی؛ بحثی در چالش‌های فلسفی اسلامی‌سازی علوم انسانی تحت فایل ورد (word)

ابن‌سینا، حسین بن عبدالله، برهان من کتاب الشفاء، تصحیح ابراهیم مذکور، قاهره، بی‌نا، 1977

امام خمینی(ره)، 1377، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1384

آیر. آلفرد ج، زبان، حقیقت، منطق، ترجمه منوچهر بزرگمهر، تهران، دانشگاه صنعتی شریف، بی‌تا

باقری، خسرو، «علم دینی، امکان، ماهیت و ضرورت»، مجموعه مقالات کنفرانس توسعه دانش و فناوری در ایران، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ج 1، ص94 ـ 71، 1386

باقری، خسرو، هویت علم دینی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1382

بستان، حسین و همکاران، گامی به سوی علم دینی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1384

پارسانیا، حمید، علم و فلسفه، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1383

پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، درآمدی بر فلسفه دین، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، 1376

جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آیینه معرفت، قم، ‌نشر فرهنگی رجاء، 1372

جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، قم، اسراء، 1386

چالمرز، آلن ف، چیستی علم، ترجمه سعید زیباکلام، تهران، سمت، 1378

خراسانی، [آخوند] محمدکاظم، کفایه الاصول، تحقیق و تعلیق عباس‌علی زارعی سبزواری، قم،‌موسسه النشر الاسلامی، 1384

زیباکلام، سعید، معرفت‌شناسی اجتماعی، طرح و نقد مکتب ادینبورا،‌ تهران، سمت، 1384

سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، صراط، 1385

ـــــ ، تفرج صنع، گفتارهایی در اخلاق و صنعت و علم انسانی، تهران، سروش، 1370

ـــــ ، درس‌هایی در فلسفه علم الاجتماع، تهران، نی، 1376

ـــــ ، علم چیست؟ فلسفه چیست؟، تهران، صراط، 1375

ـــــ ، فربه‌تر از ایدئولوژی، تهران، صراط، 1382

ـــــ ، قبض و بسط تئوریک شریعت، تهران، صراط، 1373

سوزنچی، حسین، «جایگاه «روش» در علم، تاملی انتقادی در باب ماهیت علم در فرهنگ جدید»، راهبرد فرهنگ، ش4، زمستان1387

ـــــ ، علم دینی، «دیدگاهی در باب نحوه تعامل علم و دین»، راهبرد فرهنگ، ش7، پاییز 1388

ـــــ ، معنا، امکان و راهکارهای تحقق علم دینی، تهران، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1389

طباطبایی، سیدجواد، «سیطره سیاست‌زدگی بر علم سیاست» مهرنامه، ش4، اردیبهشت 89، ص69-73

طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1422، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1389

کانت، ایمانوئل، تمهیدات، مقدمه‌ای بر هر مابعدالطبیعه آینده که به عنوان یک علم عرضه شود، ترجمه غلامعلی حدادعادل، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1367

گیلیس، دانالد، فلسفه علم در قرن بیستم، ترجمه حسن میانداری، تهران، سمت و کتاب طه، 1381

مصباح‌یزدی، محمدتقی، تعلیقه بر نهایه الحکمه علامه طباطبایی، تهران، الزهراء(س) ، 1363

مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، صدرا، 1368

ـــــ ، آشنایی با علوم اسلامی، ج1، تهران، صدرا، 1369

ـــــ ، سیری در نهج‌البلاغه، تهران، صدرا، 1354

ـــــ ، فطرت، تهران، صدرا، 1370

ـــــ ، هدف زندگی، در: تکامل اجتماعی انسان. تهران: صدرا، 1378

مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، تهران، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1410

ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی، جستارهایی درباب عقلانیت و معنویت، تهران، نگاه معاصر، 1381

هاشمی، محمدمنصور، دین اندیشان متجدد، روشنفکری دینی از سروش تا ملکیان، تهران، کویر، 1386

هایدگر، مارتین، «عصر تصویر جهان»، ترجمه یوسف اباذری، ارغنون، ش 11 و 12، پاییز و زمستان 1375

Carnap, R, “The Elimination of Metaphysics through Logical Analysis of Language”, In A. J. Ayer (ed.) Logical Positivism, Free Press, pp 60 ـ 81, 1959

Shand, John, Philosophy and Philosophers, London: University College London,

چکیده

از آنجا که برخی از مبانی حاکم بر علوم جدید با مبانی معرفتی اسلامی تعارض دارد، ورود علوم جدید،‌ به ویژه علوم انسانی به کشور ما، از ابتدا چالش‌هایی را به همراه آورد.. عده‌ای راهکار را در تولید «علم دینی» معرفی کردند. از این رو، مهم‌ترین سؤال این است که «علم دینی» به چه معنا و تحت چه شرایطی ممکن است؟

مبانی معرفتی امکان علم دینی، به دو دسته مبانی علم‌شناختی و مبانی دین‌شناختی تقسیم می‌شود. در محور اول، سه چالش وجود دارد: یکی، اینکه هویت علم و معرفت در گروی بهره‌مندی از روش تجربی قرار گرفته است. دوم، اینکه ارزش‌ها کاملاً خارج از حوزه علم و معرفت دانسته شده و سوم، اینکه هرگونه ورود معرفتی پیش‌فرض‌ها به عرصه علم نفی شده است. در محور دوم، مهم‌ترین چالش، تبیین معرفت‌زا بودن گزاره‌های موجود در متون دینی است. با پذیرش این امر، قلمروی دین با علم تداخل جدی دارد. از این‌رو، علم دینی نه‌تنها ممکن است، بلکه اساساً علم نمی‌تواند به گزاره‌های دینی بی‌اعتنا باشد. از این‌رو، مفهوم «علم دینی»، نه از حیث «علم» بودن و نه از حیث «دینی» بودن به هیچ تناقض و نابسامانی‌ای مبتلا نمی‌باشد.

کلیدواژه‌ها: علم، دین، علم دینی، اسلامی شدن دانشگاه، علوم انسانی و سکولاریسم.

 

مقدمه

از آنجا که برخی از مبانی معرفتی و ارزش‌های حاکم بر علوم جدید تفاوت‌های اساسی با مبانی معرفتی و ارزش‌های اسلامی داشته، ورود علوم جدید به کشور ما از همان ابتدا چالش‌هایی را به همراه آورد و این مسئل، به ویژه در حوزه علوم انسانی مشهودتر بود. مسئله اصلی، ناهمخوانی بسیاری از بحث‌ها، رویکردها، مبانی و ارزش‌های حاکم بر این علوم با معارف و دغدغه‌های اسلامی رایج در جامعه ما بود و همین دغدغه‌ها چند سالی است در قالب بحثی با عنوان «علم دینی»، خود را عرضه کرده است. اما از همان ابتدا این بحث با چالش‌هایی روبه‌رو شد، از جمله: «مگر علم، دینی و غیر دینی دارد؟ علم، علم است و علم دینی به هیچ معنای قابل قبولی امکان ندارد». بدین ترتیب، به نظر می‌رسد اولین و مهم‌ترین گام در بحث علم دینی آن است که: «علم دینی» به کدام معنا و تحت چه شرایطی ممکن است؟

بحث از امکان علم دینی فقط یک رویکرد دفاعی در برابر شبهات و مخالفت‌ها نیست، بلکه از جهت دیگری نیز اهمیت دارد. اگر به قاعده «تلازم حد و برهان» توجه کنیم،1 برهان ما بر اثبات امکان علم دینی، در تعیین مراد از علم دینی نیز بسیار مؤثر خواهد بود، به ویژه با توجه به معانی مختلفی که از این مطلب اراده می‌شود، نه تنها محصولات کاملاً متفاوتی به عنوان علم دینی پدید خواهد آمد، بلکه بر اساس هر معنا، برنامه‌ریزی‌های علمی نیز سمت وسوی خاصی پیدا می‌کند

جهت سومی که ضرورت این بحث را نشان می‌دهد، این است که سیطره علوم مدرن بر فضای رسمی اغلب مراکز علمی کشور، درک و تلقی خاصی از مفهوم علم را با خود به همراه داشته که این تلقی ناخودآگاه بسیاری از بحث‌ها را به بیراهه می‌برد. این تلقی که می‌توان آن را تلقی پوزیتیویستی (یا حداکثر، تلقی پوپری) از علم نام نهاد، عمدتاً در آرای کانت، فیلسوف آلمانی، ریشه دارد. بر اساس این تلقی، علم دینی و اسلامی‌سازی علوم انسانی هیچ معنای موجهی ندارد و هدف از آن فقط «تسویه حساب سیاسی با دانش و دانشگاه»2 است. اما اشکال‌های حاصل از این تلقی، صرفاً به همین‌ مخالفت‌ها ختم نمی‌شود، بلکه این تلقی به‌قدری شدید و تأثیرگذار بوده است که حتی بسیاری از مدعیان علم دینی که حتی در آثار خود تلقی‌ پوزیتیویستی را مانعی جدی بر مسیر تحقق علم دینی قلمداد کرده‌اند،3 دیدگاه‌هایی مطرح نموده‌اند که ناخودآگاه بر اساس مبانی معرفت‌شناختی همین تلقی‌، شکل گرفته و از این‌رو، بسیاری از اشکال‌های وارد بر این تلقی‌ بر این دیدگاه‌ها نیز وارد است.4 تا زمانی که بحث از «امکان علم دینی» که مستلزم کاوشی جدی در مبانی فلسفی و معرفت‌شناختی علم است به سرانجام نرسد، معنای دقیق و عمیقی از اسلامی‌سازی علوم انسانی نیز در کار نخواهد بود و به تبع، با لغزش‌های متعددی روبه‌رو خواهیم شد و فضای عمومی جامعه، این لغزش‌ها، سطحی‌نگری‌ها و تعصب‌ورزی‌ها را در باب علم، مصادیقی از علم دینی خواهد پنداشت

با توجه به اینکه تعبیر «علم دینی» ترکیبی از دو واژه «علم» و «دین» است، طبیعتاً مبانی معرفتی بحث را می‌توان به دو دسته مبانی علم‌شناختی و مبانی دین‌شناختی تقسیم کرد، از این‌رو، بحث در دو محور می‌یابد

محور اول: شرایط علم‌شناختی امکان علم دینی

مقصود از «علم» در بحث حاضر، «رشته علمی» (discipline) و به تعبیر دقیق‌تر، مجموعه گزاره‌های منسجمی است که وحدت خاصی با یکدیگر پیدا کرده و حوزه دانش خاصی را پدید آورده‌اند. تحولات معرفتی پس از رنسانس در غرب، تلقی خاصی را از علم شکل داده که پوزیتیویسم، ثمره طبیعی آن بوده است. چنان‌که گفته شد این تلقی مهم‌ترین مانع معرفتی پذیرش امکان علم دینی است. اهم ابعاد این تحول آن بوده است که: 1 هویت علم و معرفت در گروی بهره‌مندی از روش تجربی قرار گرفته؛ 2 ارزش‌ها کاملاً خارج از حوزه علم و معرفت دانسته شده است. این دو مطلب که مشخصاً با ظهور کانت در فلسفه غرب مستقر گردید، به‌تدریج زمینه پیدایش مطلب سومی را پدید آورد و آن؛ 3 نفی هرگونه ورود معرفتی پیش‌فرضها به عرصه علم است؛ یعنی اگرچه پساپوزیتیویست‌ها با نشان دادن حضور پیش‌فرض‌ها در هر دانشی از دانش‌های مدرن، محال بودن سودای خام پوزیتیویست‌ها را در باب علم تجربی (که طرف‌دار خالص‌کردن علم از هرگونه گزاره غیر تجربی بودند) نشان دادند، اما از آنجا که همچنان در پس ذهن خویش، شناخت عینی و واقعی را منحصر در معرفت تجربی می‌دانستند، عملاً ماهیت این پیش‌فرض‌ها را نیز همواره غیر معرفت‌زا قلمداد کرده و با نفی معرفت‌زایی تجربه از سویی، و نفی هر گونه امکان بحث معرفتی در باب پیش‌فرض‌ها از سوی دیگر، عملاً در بن‌بست شکاکیت گرفتار آمدند، در حالی که این بن‌بست چاره‌پذیر است. در قسمت اول مقاله حاضر، تلاش می‌شود با تبیین محل اشکال در هر یک از این سه مطلب، مبنای علم‌شناختی قابل دفاعی برای علم‌دینی مطرح شود

1 ناموجه بودن تمایز روشی علوم

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله تقابل فرایندهای خودشناختی با «آستانه گذری» تحت فایل ورد (w

ارسال‌کننده : علی در : 95/3/11 6:24 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تقابل فرایندهای خودشناختی با «آستانه گذری» تحت فایل ورد (word) دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تقابل فرایندهای خودشناختی با «آستانه گذری» تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تقابل فرایندهای خودشناختی با «آستانه گذری» تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
روش  
مقیاس تجدیدنظر شده آستانه‌گذری  
مقیاس خودشناسی انسجامی  
مقیاس بهوشیاری  
مقیاس کوتاه خود مهارگری  
یافته‌ها  
بحث و نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تقابل فرایندهای خودشناختی با «آستانه گذری» تحت فایل ورد (word)

آقابابائی، ناصر و دیگران، «معنویت و احساس شخصی رواندرستی در دانشجویان و طلاب»، مجله علوم روان‌شناختی، ش 31، 1388، ص 372-360

شاه محمدی، خدیجه و دیگران، «تاثیر پیش بین خودشناسی انسجامی، بهشیاری و سبکهای دفاعی بر سلامت»، مجله روان‌شناسی و علوم تربیتی، ش 39(9)، 1388، ص 119-99

ـــــ، «نقش خودشناسی در تنیدگی، سبکهای دفاعی و سلامت جسمانی»، روان‌شناسان ایرانی، ش 3(10)، 1385، ص 156-145

کازبی، پل سی، پایه‌های پژوهش در علوم رفتاری، ترجمه حجت اله فراهانی و حمیدرضا عریضی، تهران، روان، 1386

Argyle, M, Psychology and Religion an Introduction, London, Routledge,

Banfield, J, F., et al., “The cognitive Neuroscience of self-regulation”, In R. F. Baumeister& K. D. Vohs (Eds.), Handbook of Self-Regulation Research, Theory, and Applications, New York, The Guilford press, 2004, p 62-

Banks, W, P, & Farber, I, “Consciousness”, In A. F. Healy & R. W. Proctor (Eds.), Handbook of Psychology, Experimental Psychology, New Jersey, John Wiley & Sons, Inc, v 4, 2003, p 3-

Booth, J. N., et al., “Increased feelings of the sensed presence and increased geomagnetic activity at the time of the experience during exposures to transcerebral weak complex magnetic fields”,International Journal of Neuroscience, v 115, 2005, p 1053-

Bradbury, D. A., et al., “Psychosis-like experiences in the general population: An exploratory factor analysis”, Personality and Individual Differences, v 46, 2009, p 729-

Brown, K. W., et al., “Mindfulness: Theoretical foundations and evidence for its salutary effects”,Psychological Inquiry, v 18(4), 2007, p 211-

Brown, K. W., Ryan, R. M., “The benefits of being present: Mindfulness and Its role in psychological well-being”, Journal of Personality and Social Psychology, v 84(4), 2003, p 822-

Bryant, A. N., “Gender differences in spiritual development during the college years”, Sex Roles, v 56, 2007, p 835-

Creswell, J. D., et al., “Neural correlates of dispositional mindfulness during affect labeling”,Psychosomatic Medicine, v 69, 2007, p 560-

D’Argembeau, A., et al., “Self-referential reflective activity and its relationship with rest: a PET study”,NeuroImage, v 25, 2005, p 616-

Del Prete, G. &Tressoldi, P. E., “Anomalous cognition in hypnagogic state with OBE induction: an experimental study”, Journal of Parapsychology, v 69(2), 2005, p 329-

Duckworth, A. L. & Seligman, M. E. P., “Self-discipline outdoes IQ in predicting academic performance of adolescents”, Psychological Science, v 16(12), 2005, p 939-

Fleck, J. I., et al., “The transliminal brain at rest: Baseline EEG, unusual experiences, and access to unconscious mental activity”, Cortex, v 44, 2008, p 1353-

Francis, L., “The psychology of gender differences in religion: A review of empirical research”,Religion, v 27, 1997, p 81-

Frewen, P. A., et al., “Individual differences in trait mindfulness predict dorsomedial prefrontal and amygdala response during emotional imagery: An fMRI study”, Personality and Individual Differences, v 49, 2010, p 479-

Gailliot, M. T., et al., (2008). “Self-regulation”, In O. P. John, R. W. Robins & L. A. Pervin (Eds.), Handbook of Personality Theory and Research, New York, The Guilford press, 2008, p 472-

Ghorbani, N., “Processes of self-knowledge”, Unpublished Manuscript, university of Tehran,

_____, et al., “Comparative analysis of integrative self-knowledge, mindfulness, and private self-consciousness in predicting responses to stress in Iran”, International Journal of Psychology, v 45(2), 2010, p 147-

_____, et al., “Philosophy, self-knowledge, and personality in Iranian teachers and students of philosophy”, The journal of Psychology, v 139(1), 2005, p 81-

_____, et al., “Integrative self-knowledge scale: Correlations and incremental validity of a cross-cultural measure developed in Iran and the United States”, The Journal of Psychology, v 142(4), 2008, p 395-

_____, et al., “Mindfulness in Iran and the United States: Cross-cultural structural complexity and parallel relationships with psychological adjustment”, Current Psychology, v 28(4), 2009, p 211-

Hood, R. W., Jr. &Belzen, J. A., “Research methods in the psychology of religion”, In R. F. Paloutzian& C. L. Park (Eds.), Handbook of the Psychology of Religion and Spirituality, New York, The guilford press, 2005, p 62-

Hood, R. W. Jr., “Mystical, spiritual, and religious experiences”, In R. F. Paloutzian& C. L. Park (Eds.),Handbook of the Psychology of Religion and Spirituality, New York, The guilford press, 2005, p 348-

_____, “Mystical, religious, and spiritual experiences”, In M. de Souza et al. (Eds.), International Handbook of Education for Spirituality, Care and Wellbeing, New York, The guilford press, 2009, p 189-

Houran, J., et al., “Perceptual-personality characteristics associated with naturalistic haunt experiences”, European Journal of Parapsychology, v 17, 2002, p 17-

_____, et al., “Methodological note: Erratum and comment on the use of the revised transliminality scale”, Consciousness and Cognition, v 12, 2003, p 140-

Howell, A. J., et al., “Mindfulness predicts sleep-related self-regulation and well-being”, Personality and Individual Differences, v 48, 2010, p 419-

Keenan, J. P., et al., “The neural correlates of self-awareness and self-recognition”, In T. Kircher& A. David (Eds.), The Self in Neuroscience and Psychiatry, cambridge, Cambridge university press, 2003, p 166-

Lange, R., et al., “The revised transliminality scale: reliability and validity data from a rasch top-down purification procedure”, Consciousness and Cognition, v 9, 2000, p 591-

Makarec, K. &Persinger, M. A., “Electroencephdographic validation of a temporal lobe signs inventory in a normal population”, Journal of Research in Personality, v 24, 1990, p 323-

Ochsner, K. N., et al., “The neural correlates of direct and reflected self-knowledge”, NeuroImage, v 28, 2005, p 797-

Ryan, R. M. &Deci, E. L., “Self-determination theory and the role of basic psychological needs in personality and the organization of behavior”, In O. P. John, R. W. Robins & L. A. Pervin (Eds.),Handbook of Personality Theory and Research, New York, The guilford press, 2008, p 654-

Tangney, J. P., et al., “High self-control predicts good adjustment, Less pathology, better grades, and interpersonal success”, Journal of Personality, v 72(2), 2004, p 271-

Thalbourne, M. A. &Delin, P. S., “A common thread underlying belief in the paranormal, creative personality, mystical experience and psychopathology”, Journal of Parapsychology, v 54, 1994, p 3-

_____, “Transliminality: its relation to dream life, religiosity, and mystical experience”,International Journal for the Psychology of Religion, v 9(1), 1999, p 45-

_____, “Transliminality, The mental experience inventory and tolerance of ambiguity”, Personality and Individual Differences, v 28, 2000, p 853-

_____, “Patterns of self-reported happiness and substance use in the context of transliminality”,Personality and Individual Differences, v 38, 2005, p 327-

_____, “Transliminality, thin boundaries, unusual experiences, and temporal lobe lability”,Personality and Individual Differences, p 44, 2008, p 1617-

Thalbourne, M. A., et al., “Temporal lobe lability in the highly transliminal mind”, Personality and Individual Differences, v 35, 2003, p 1965-

Van Dam, N. T., et al., “Measuring mindfulness An item response theory analysis of the mindful attention awareness scale”, Personality and Individual Differences, v 49, 2010, p 805-

van der Meer, L., et al., “Self-reflection and the brain: A theoretical review and meta-analysis of neuroimaging studies with implications for schizophrenia”, Neuroscience and Biobehavioral Reviews, v 34, 2010, p 935-

WHOQOL SRPB Group, “A cross-cultural study of spirituality, religion, and personal beliefs as components of quality of life”, Social Science & Medicine, v 62, 2006, p 1486-

چکیده

پژوهش حاضر با هدف مقایسه «آستانه گذری» با فرآیند‌های هشیاری که در فعالیت‌های لوب پیشانی، ریشه دارند، و با توجه به نقش جنسیت انجام گرفته است. بدین منظور 266 دانشجو علاوه بر مقیاس «آستانه گذری» به پرسشنامه‌های فرایندهای خودشناختی، شامل بهوشیاری، خودشناسی انسجامی و خودمهارگری پاسخ داده‌اند. تحلیل داده‌ها نشان می‌دهد که زنان در «آستانه گذری» نمره‌های بالاتری دارند. همچنین ارتباط فرایندهای خودشناختی با هم مثبت و قوی بوده، اما نمره‌های آزمودنی‌ها در مقیاس «آستانه گذری» با فرایندهای خودشناختی، رابطه منفی دارد. بر پایه این یافته‌ها «آستانه گذری» به عنوان گونه‌ای از هشیاری که در ناحیه گیجگاهی ریشه دارد، با فرایندهای خودشناختی به عنوان هشیاری‌های مرتبط با ناحیه پیشانی، رابطه تقابلی دارند. بالاتر بودن نمره زنان در «آستانه گذری»، توجیهی برای بالاتر بودن گرایش‌های معنوی آنان است.

کلید واژه‌ها: هشیاری، آستانه گذری، فرایندهای خودشناختی، روان‌شناسی دین، جنسیت.

 

مقدمه

هشیاری1، اصطلاحی فراگیر برای دسته‌ای از ابعاد اصلی تجربه شخصی ماست. هشیاری، عرصه‌ای است برای خودشناسی، میدانی است برای چشم‌انداز فردی و قلمروی است برای هیجانها و افکار خصوصی ما. در سال‌های اخیر، روش‌ها و فناوری‌های جدید، بینش چشمگیری از ماهیت هشیاری ارائه کرده‌اند. به طور ویژه، علم عصب‌شناختی به آشکار ساختن جزئیات پیوند پدیده‌های مغزی، تجارب ذهنی و فرایندهای شناختی پرداخته است. اثر این پیشرفت‌ها آن بوده است که هشیاری، نقشی محوری در یک‌پارچه ساختن زمینه‌های مختلف روان‌شناسی و پیوند دادن آنها با پیشرفت‌های علم عصب‌شناختی پیدا کرد.2 در این مطالعه به بررسی دو دسته از پدیده‌های هشیاری که پژوهش‌ها از ارتباط متفاوت آنها با مناطق مغز، حکایت می‌کنند، پرداخته خواهد شد. ابتدا فرایندهای خودشناختی3بررسی می‌شود

نظریه‌های متعددی در مورد فرایندهای خودشناختی ارائه شده است. بر پایه یک مفهوم‌سازی، فرایندهای خودشناختی فرایندی به هم پیوسته است که با بهوشیاری4 آغاز می‌شود، از گذرگاه خودشناسی می‌گذرد و با خودمهارگری5 پایان می‌یابد6 طبق تعریف، بهوشیاری عبارت است از آگاهی و توجه پذیرنده7 به رخدادها و تجربه زمان حال. بهوشیاری در فعالیت‌های بنیادین هشیاری، یعنی توجه و آگاهی8 ریشه دارد.9 این مفهوم به دو صورت مطالعه می‌شود: به عنوان یک تجربه در یک زمان مشخص (یعنی حالت) و به عنوان یک گرایش پایدارتر (یعنی صفت). بهوشیاری به افراد اجازه می‌دهد چشم انداز درونی‌شان را سیاحت کنند و به چرایی رفتارهایشان بصیرت یابند. در پژوهش‌های براون و رایان هر دو نوع بهوشیاری، با انگیزش خودپیرو بیشتر، عاطفه مثبت بیشتر، و بهزیستی بهتر همبسته‌اند.10 خودشناسی انسجامی11، همه جنبه‌های شناخت خود را در بر می‌گیرد و شامل خودآگاهی و تجسم‌های پایدار خود است که توانایی فرد را در دسترسی به حالت‌های روان‌شناختی جاری و پردازش محتوای تجربه‌های کنونی و گذشته و تفکیک آنها از هم می‌سنجد و قدرت فرد را در پردازش شناختی اطلاعات مربوط به خود، ارزیابی می‌کند.12 خودمهارگری که معمولاً به آن خودتنظیم‌گری13 می‌گویند، توانایی فرد در نادیده گرفتن افکار، هیجانها، تکانه‌ها، و رفتارهای خودکار یا عادت‌هاست که او را با محیط‌های جدید و مطالبات آنها سازگار می‌کند. عملکرد اجرایی14 خود، به ابعاد فعال و ارادی شخصیت بر می‌گردد و خودتنظیم‌گری یکی از عملکردهای اجرایی است. خودتنظیم‌گری با دیدگاه کنترل دو پردازشی هماهنگ است که در آن افراد در پی هماهنگی خود و محیط هستند. در این دیدگاه، افراد یا تلاش می‌کنند دنیا را تغییر دهند تا با خودشان هماهنگ شود یا تلاش می‌کنند خود را تغییر دهند تا با دنیا هماهنگ شوند. معمولاً خود برای هدایت فرد به اجرای عملکردهای شناختی پیچیده نیازمند است. این پردازش‌های شناختی، منبع انرژی مشترکی با خودتنظیم‌گری دارند. در نتیجه، فعالیت‌هایی که نیازمند پردازش‌های فکری است، به‌ویژه آنهایی که به توجه و راهنمایی خود نیاز دارند، اگر بعد از خودتنظیم‌گری اجرا شوند، ناموفق‌ترند

تلاش برای روشن کردن همبسته‌های مغزی خودآگاهی، قرن‌ها وجود داشته است. اکنون بر پایه پژوهش‌های مبتنی بر مطالعه موردی و عصب‌نگاری نوین، مشخص شده است که نیمکره راست و قشر پیشانی، و احتمالاً قشر پیش پیشانی راست، در پردازش‌های مرتبط با خود غالب است. پژوهش‌های دلالت‌کننده بر قشر پیشانی/ نیمکره راست، بر خودتنظیم‌گری، تشخیص چهره خود، حافظه رویدادی از خود و معرفت به خود،16 تمرکز دارند.17 برای مثال، اوشنر و همکارانش18 نشان داده‌اند که ارزیابی خود، با فعالیت قشر میانی پیش پیشانی19 همراه است. دی آرگمبو و همکارانش20 نیز افکار ارجاعی به خود را با افزایش جریان چند منطقه، از جمله قشر شکمی میانی21 پیش پیشانی همراه یافته‌اند. به باور آنها این منطقه برای آگاهی مربوط به خود، حیاتی است. آزمایش فرون و همکارانش22 هم نشان می‌دهد که تفاوت‌های فردی در ویژگی بهوشیاری توانسته است فعالیت قشر پشتی میانی پیش پیشانی23 را پیش‌بینی کند. آزمایش کرس ول و همکارانش24 نشان داده است که تفاوت‌های فردی در ویژگی بهوشیاری با فعالیت گسترده قشر پیش پیشانی و کاهش فعالیت بادامه همبسته است. ضمن اینکه در افرادی که نمره صفت بهوشیاری آنها بالا بوده، پاسخ‌های قشر پیش پیشانی و بادامه راست، همبستگی منفی داشته است. منطقه اولیه خودمهارگری نیز قشر پیش پیشانی است که آسیب آن سبب اختلال در خود مهارگری می‌شود.25 و سرانجام آنکه فراتحلیل وندر میر و همکارانش26نشان داده‌ است که دو منطقه از قشر میانی پیش پیشانی برای پردازش خوداندیشی27 مهم هستند: شکمی28 و پشتی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

تحقیق علل پرخاشگری کودکان ، ناسزاگویی و بدهنی فرزندان و دانش آمو

ارسال‌کننده : علی در : 95/3/11 6:24 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق علل پرخاشگری کودکان ، ناسزاگویی و بدهنی فرزندان و دانش آموزان تحت فایل ورد (word) دارای 59 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق علل پرخاشگری کودکان ، ناسزاگویی و بدهنی فرزندان و دانش آموزان تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق علل پرخاشگری کودکان ، ناسزاگویی و بدهنی فرزندان و دانش آموزان تحت فایل ورد (word)

مقدمه    
تغییرات رشدی    
ثبات پرخاشگری    
ادراک مقاصد دیگران و رفتار پرخاشگرانه    
تفاوت های جنسیتی    
الگوی خانواده و پرخاشگری    
نحوه کنترل عصبانیت در کودکان    
با کودکان پرخاشگر چگونه رفتار کنیم    
علل‌ خشونت‌ و پرخاشگری‌ در کودکان‌ :    
روش هایی برای درمان پرخاشگری کودکان    
الگوهای پرخاشگری در کودکان    
کودکان و خشونت در تلویزیون    
کودکان ناسزاگو    
بد دهنی کودکان    
عوامل موثر بر پرخاشگری از نگاهی نو    
ارائه دلایل مشکل پرخاشگری    
‌راههای کاهش‌ پرخاشگری دانش‌آموزان‌    
راه‌های اصلاحی برای از بین بردن حالت پرخاشگری    
ویژگیهای رفتاری و روانی دانش آموزان در آموزش کلاسی    
پرخاشگری در روانشناسی از دیدی علمی    
طرفداران ذاتی بودن پرخاشگری    
طرفداران منشاء اجتماعی پرخاشگری    
فرضیه ناکامی – پرخاشگرانه    
عوامل خانوادگی پرخاشگری    
عوامل محیطی (اجتماعی – فرهنگی)    
زیان‌های پرخاشگری    
تکنیک‌هایی لازم برای کنترل پرخاشگری در محیط خانواده    
درمان پرخاشگری    
نتیجه‌ گیری‌    
منابع    

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق علل پرخاشگری کودکان ، ناسزاگویی و بدهنی فرزندان و دانش آموزان تحت فایل ورد (word)

اکبری، ابوالقاسم، مشکلات نوجوانان و جوانان، چاپ دوم، نشر ساوالان، تهران، سال 1381، ص
1    نوابی نژاد، شکوه : رفتارهای بهنجار و نابهنجار کودکان و راه‌های پیشگیری و درمان، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 1372، ص 42و
2    نوابی نژاد، شکوه : رفتارهای بهنجار و نابهنجار کودکان و راه‌های پیشگیری و درمان، انتشارات انجمن اولیاء و مربیان 1372، ص
3    (فرقان رئیسی سال 1376 ص 83و 84)
4    (والر دوب-مورد سیرز-1939)
5    نلسون، ریتاولکس، الن سی، ایزارائل : اختلالات رفتاری کودکان محمد تقی منشی طوسی، چاپ چهارم، انتشارات آستان قدس رضوی مشهد، سال1369، ص 522-
6    اکبری، ابوالقاسم، مشکلات نوجوانان و جوانان، چاپ دوم، نشر ساوالان، تهران، سال 1381، ص197و
7    اکبری، ابوالقاسم، مشکلات نوجوانان و جوانان، چاپ دوم، نشر ساوالان، تهران، سال 1381، ص 199و

مقدمه

روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساساً با هم توافق ندارند. موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را براساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا براساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد

گروهی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است بدنی باشد ( زدن – لگد زدن – گاززدن) یا لفظی ( فریاد زدن، رنجاندن) یا به صورت تجاوز به حقوق دیگران ( چیزی را به زور گرفتن)، نقطه قوت این تعریف عینی بودن آن است به رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود. نقطه ضعف آن این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود

پرخاشگری وسیله ای رفتاری است در جهت رسیدن به هدفی؛ پرخاشگری خصمانه رفتاری است در جهت آسیب رساندن به دیگران ، بیشتر پرخاشگری های بین کودکان کوچک از نوع «وسیله ای» است

این نوع پرخاشگری به خاطر متعلقات است. کودکان از یکدیگر اسباب بازی می قاپند، یکدیگر را هل می دهند تا به اسباب بازی که می خواهند بازی کنند دست یابند. به ندرت اتفاق می افتد که کودکان بخواهند به کسی آسیب برسانند یا از روی عصبانیت دست به پرخاشگری بزنند

پرخاشگری را باید از جرئت ورزی متمایز دانست. جرئت ورزی، دفاع از حقوق یا متعلقات (مانند ممانعت کودک از این که کسی به اسباب بازی اش دست بزند) یا بیان امیال و آرزوها را بر می گیرد.مردم معمولاً شخص با جرئت را پرخاشگر می دانند، در صورتی که کسی که از حق خود دفاع می کند با جرئت است نه پرخاشگر

تغییرات رشدی

کودکان در 12 ماهگی وقتی با هم هستند شروع به ابراز رفتار پرخاشگرانه وسیله ای می کنند یعنی رفتار پرخاشگرانه آنان غالباً به خاطر اسباب بازی و متعلقات دیگر است و در ارتباط با همسالان ابراز می شود. کودکان گاهی اوقات به والدین و کودکان بزرگتر حمله ور می شوند، ولی این گونه پرخاشگری در مقایسه با پرخاشگری با همسالان، نسبتاً نادر است. کودکان همچنان که به سال های پیش از مدرسه و مدرسه نزدیک می شوند، کمتر دست به اعمال پرخاشگرانه می زنند و در نوع پرخاشگری آنان هم تغییراتی ایجاد می شود. یعنی وقتی که پرخاشگری ابراز می شود غالباً خصمانه است و کمتر «وسیله ای» است. به این معنا که کودکان برای به دست آوردن هدف های وسیله ای کمتر مستقیماً از حربه های جسمانی استفاده می کنند؛ ولی وقتی که به کسی حمله لفظی یا بدنی می کنند بیشتر امکان دارد که با قصدی خصمانه این کار را کرده باشند

پرخاشگری لفظی، دست کم در سال های قبل از مدرسه افزایش می یابد

ثبات پرخاشگری

هرچند که سطح پرخاشگری کودکان از موقعیتی به موقعیت دیگر فرق می کند ولی کودکان از لحاظ تداوم رفتار پرخاشگرانه در طول زمان با هم فرق دارند. کودکانی که در سال های اولیه به شدت پرخاشگرند به احتمال زیاد در جوانی و بزرگسالی هم پرخاشگر خواهند بود و کودکانی که پرخاشگر نیستند به احتمال زیاد در بزرگسالی هم پرخاشگرنخواهند بود

بعضی از مطالعات نشان می دهد که ثبات پرخاشگری دخترها در طول زمان کمتر از پسرهاست و چند تحقیق دیگر نشان داده است که دخترها و پسرها از این لحاظ تفاوتی ندارند. البته کودکان به هنگامی که با وقایع تنش زا مثل جدایی پدر و مادر یا به دنیا آمدن کودکی جدید رو به رو می شوند بیشتر پرخاشگر می شوند، ولی پرخاشگری شدید که بیش از چند ماه به طول انجامد غالباً حاکی از تداوم داشتن این الگوی رفتار است. پرخاشگری در حد معمول کمتر جای نگرانی دارد. به خصوص در سال های پیش از مدرسه شاید این اندازه پرخاشگری صرفاً نشان دهنده این باشد که کودک می خواهد انواع مختلف کنش متقابل اجتماعی را داشته باشد

ادراک مقاصد دیگران و رفتار پرخاشگرانه

کودکان در مورد پرخاشگری دیگران برحسب این که آن را عمدی یا تصادفی بدانند قضاوت های متفاوتی می کنند. تحقیقی که پسرهای بسیار پرخاشگر را با پسرهای غیر پرخاشگر مقایسه می کند نشان می دهد که پسرهای پرخاشگر احتمالاً از مقاصد دیگران، درکی متفاوت از پسرهای غیر پرخاشگر دارند. براساس درجه بندی معلمان و همسالان تعدادی از پسرها در کلاس های دوم، چهارم، ششم به عنوان بسیار پرخاشگر یا غیر پرخاشگر طبقه بندی شدند. سپس این عده در موقعیتی آزمایشی مشاهده شدند که به آنان برای جور کردن قطعات پازل جایزه ای تعلق می گرفت. قرار بر این شد که وقتی که قسمتی از پازل کامل شد پسر بچه دیگری ( که همدست آزمایشگر) بود آن را به هم بزند. در حالت اول، پسر بچه آن را عمداً به هم زد؛ در حالت دوم، طوری به هم زد که تصادفی جلوه کند و در حالت سوم انگیزه های پسر بچه مبهم بود. کودکان مورد آزمایش این امکان را داشتند که با خراب کردن پازل این کودک «تلافی» کنند. کودکان پرخاشگر و غیر پرخاشگر وقتی که احساس کردند که این کودک عمداً خرابکاری کرده تلافی کردند و وقتی که دیدند عملش غیرعمدی بوده تلافی نکردند، ولی واکنش آنان به انگیزه های مبهم این کودک بدین ترتیب بود که پسر بچه های پرخاشگر تلافی کردند و طوری واکنش نشان دادند که گویی این کودک عمداً این کار را کرده است. کودکان غیر پرخاشگر تلافی نکردند و طوری عمل کردند که گویی اعمال او غیرعمدی بوده است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی: «اندیشه سیاسی ثابت» و «الگو

ارسال‌کننده : علی در : 95/3/11 6:24 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی: «اندیشه سیاسی ثابت» و «الگوی سیاسی» تحت فایل ورد (word) دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی: «اندیشه سیاسی ثابت» و «الگوی سیاسی» تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی: «اندیشه سیاسی ثابت» و «الگوی سیاسی» تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
1 تبیین سه واژه  
اندیشه سیاسی  
محیط سیاسی  
عمل سیاسی  
2 تفکیک میان اندیشه سیاسی ثابت و الگوی سیاسی  
3 تطبیق بر چند نمونه تاریخی  
4 نکات تکمیلی  
5 جمع بندی  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تفکیک دو مقام در اندیشه سیاسی: «اندیشه سیاسی ثابت» و «الگوی سیاسی» تحت فایل ورد (word)

آبرکرامبی، نیکلاس و دیگران، 1376، فرهنگ جامعه شناسی، ترجمه حسن پویان، تهران، چاپخش

آقابخشی، علی و مینو افشاری راد، 1379، فرهنگ علوم سیاسی، تهران، چاپار

اشتراوس، لئو، 1373، فلسفه سیاسی چیست؟، ترجمه فرهنگ رجایی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی

افلاطون، 1367، دوره کامل آثار افلاطون، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی

بشیریه، حسین، 1376، تاریخ اندیشه های سیاسی در قرن بیستم، تهران، نشر نی

بیرو، آلن، 1375، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه باقر ساروخانی، چ سوم، تهران، کیهان

حبل المتین (کلکته)، 1329ق، سال نوزدهم، ش 9، ص9ـ11

حقیقت، صادق، 1383، گزارش جلسه نقد کتاب اندیشه سیاسی صدرالمتألهین، علوم سیاسی، ش 28، ص293ـ313

خراسانی، محمدکاظم، 1406ق، حاشیه کتاب المکاسب، به کوشش سیدمهدی شمس الدین، تهران، وزارت ارشاد اسلامی

راسخ، کرامت الله، 1391، فرهنگ جامع جامعه شناسی و علوم انسانی، جهرم، دانشگاه آزاد اسلامی واحد جهرم

رجایی، فرهنگ، 1373، مقدمه مترجم، در: لئواشتراوس، فلسفه سیاسی چیست؟، ترجمه فرهنگ رجایی، تهران، علمی فرهنگی

رِدهِد، برایان، 1373، اندیشه سیاسی از افلاطون تا ناتو، ترجمه مرتضی کاخی و اکبر افسری، تهران، آگاه

زرگری نژاد، غلامحسین، 1377، رسایل مشروطیّت، چ دوم، تهران، کویر

سیدباقری، کاظم، 1388، فقه سیاسی شیعه: سازوکارهای تحول در دوران معاصر، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

عالم، عبدالرحمن، 1390، بنیادهای علم سیاست، چ بیست و دوم، تهران، نشر نی

عنایت، حمید، 1386، بنیاد فلسفه سیاسی در غرب، به اهتمام حمید مصدق، چ پنجم، تهران، زمستان

کدیور، محسن، 1387، نظریه های دولت در فقه شیعه، چ هفتم، تهران، نشر نی

گولد، جولیوس و ویلیام ل.کولب، 1376، فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه گروهی از مترجمان، تهران، مازیار

لکزایی، نجف، 1383، سیر تطور تفکر سیاسی امام خمینی، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

ماکیاولی، نیکولو، 1374، شهریار، ترجمه داریوش آشوری، چ دوم، تهران، کتاب پرواز

مظفر، محمدرضا، 1405ق، المنطق، چ دوم، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات

موسوی خمینی، سیدروح الله، بی تا، کشف الاسرار، بی جا، بی نا

میراحمدی، منصور، و دیگران، 1389، درس گفتارهایی در فقه سیاسی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی

ناظم الاسلام کرمانی، محمد، 1377، تاریخ بیداری ایرانیان (بخش اول)، تهران، پیکان

هیوود، اندرو، 1387، مفاهیم کلیدی در علم سیاست، ترجمه حسن سعید کلاهی و عباس کاردان، تهران، علمی و فرهنگی

چکیده

اندیشه سیاسی از منظَر کلی و دایمی یا ناظر به محیط سیاسی خاص بودن، بر دو قسم تقسیم می شود. نگارنده، این دو قسم را به: اندیشه سیاسی ثابت و الگوی سیاسی نام گذاری کرده است. اندیشه سیاسی ثابت عبارت است از: مجموعه گزاره های انتزاعی، کلی و دایمی در حوزه سیاست که اصالتاً ناظر به محیط سیاسی و زمان و مکان خاص نیست. در مقابل، الگوی سیاسی مجموعه گزاره های عینی در حوزه سیاست است که اصالتاً ناظر به محیط سیاسی خاص می باشد. به عبارت دیگر، الگوی سیاسی بخشی از اندیشه سیاسی است که بر اساس مبانی و اندیشه سیاسی ثابت، اصالتاً در پاسخ به محیط سیاسی ارائه شده، و درباره نوع حکومت، بیانگر الگوی حکومتی مطلوب و قَدر مقدور متناسب با آن عصر است. در نسبت سنجی عمل سیاسی با دو نوع اندیشه مذکور، می توان گفت: برخلاف ارتباط زیادی که میان عمل سیاسی با الگوی سیاسی وجود دارد، اما از عمل سیاسی مشکل می توان به اندیشه سیاسی ثابت پی برد

کلیدواژه ها: اندیشه سیاسی، اندیشه سیاسی ثابت، الگوی سیاسی، محیط سیاسی، عمل سیاسی

 

مقدمه

انسان موجودی اجتماعی است و لازمه نظم اجتماعی، تشکیل حکومت می باشد. بر این اساس، وجود حکومت در میان بشر، دارای قدمتی دیرین است. از سوی دیگر، تفکر و اندیشیدن ویژگی ذاتی انسان را تشکیل می دهد. بخشی از تفکر، درباره مسائل اجتماعی و از جمله موضوع حکومت است. اندیشه سیاسی در فضای تفکر و تأمل در باب حکومت، معنا و مفهوم می یابد که طبعاً از قدمت زیادی برخوردار است. این نوع اندیشه گستره وسیعی داشته، گرایش ها و گونه های متعدد (فلسفی، فقهی، کلامی، اخلاقی و;) را شامل می شود. از آنچه ذکر شد، می توان سخن متفکر سیاسی معاصر، لئو اشتراوس را دریافت که می نویسد

اندیشه سیاسی تأمل درباره آراء سیاسی یا ارائه تفسیری از آنهاست و منظور از رأی سیاسی، خیال، مفهوم، یا هر امر دیگری است که برای تفکر درباره آن، ذهن به خدمت گرفته شود و با اصول اساسی سیاست نیز مرتبط باشد. بنابراین، هر فلسفه سیاسی اندیشه سیاسی است، اما هر اندیشه سیاسی فلسفه سیاسی نیست; اندیشه سیاسی که فلسفه سیاسی نیست، خود را افزون بر چیزهای دیگر، در قوانین، مقررات، شعر، داستان، یا نشریات و سخنرانی های عمومی بیان می کند. اما شکل مناسب برای ارائه فلسفه سیاسی، رساله است. اندیشه سیاسی به قدمت نژاد بشر است (اشتراوس، 1373، ص 4ـ5)

اما غیر از گستره وسیع اندیشه سیاسی و توجه به گرایش های گوناگون علمی درباره آن، نکته دیگری که در بررسی تفکرات سیاسی اهمیت دارد، توجه به مقام اندیشه پردازی است: اینکه یک متفکر، در چه شرایط، با چه انگیزه و ناظر به چه چیزی، تأمل و اندیشه نموده است؟ آیا اندیشه وی کاملاً انتزاعی و فرازمانی و فرامکانی بوده، یا با انگیزه حل مشکل زمان و مکان خویش و ناظر به محیط سیاسی شکل گرفته است؟ هر یک از این دو اندیشه پردازی دو مقام و رویکرد هستند که به رغم ارتباط با یکدیگر، مستقل و مغایر بوده، اقتضائات متفاوتی دارند

عدم توجه و عنایت به تفکیک میان این دو مقام، اشتباهات و خلط های زیادی را در شناخت و بررسی اندیشه های سیاسی متفکران، به ویژه اندیشه سیاسی فقهای شیعه (که هم دغدغه ارائه اندیشه های انتزاعی داشتند و هم دغدغه ارائه اندیشه های ناظر به عمل) به وجود آورده است. برای نمونه، برخی نویسندگان در گزارش از تاریخ فقه سیاسی شیعه و تبیین اندیشه سیاسی فقهای دوره صفویه و قاجار، نوشته اند: فقهای این مقطع تاریخی به مشروعیت دو قطبی حاکمیت ـ که در یک طرف، فقها قرار داشتند و در قطب دیگر، سلاطین ـ اعتقاد داشتند. از سوی دیگر، در بررسی دیدگاه فقیهانی که از نظام مشروطیت حمایت کردند، گفته شده است: فقهای مشروطه خواه به مشروعیت حضور مردم ـ در کنار فقها و سلاطین ـ معتقد بودند. بر همین اساس، اختلاف علما در مشروطه، بر مبنای تفاوت دیدگاه آنها درباره مشروعیت نقش مردم در حکومت تفسیر شده است؛ چنان که از منظر نویسندگان و تحلیل گران مذکور، بیشتر فقهای معاصرِ دوره های صفویه، قاجار و مشروطه، به عمومیت ولایت فقیه اعتقاد نداشتند (کدیور، 1387، ص58-60، 73-78 و 112-126؛ زرگری نژاد، 1377، ص15-46). همچنین ـ به عنوان نمونه ای دیگر از خلط صورت گرفته درباره دو مقام اندیشه ورزی ـ در تحلیل اندیشه سیاسی امام خمینی ره برخی برآنند که ایشان اندیشه ثابتی نداشت و بنا بر موقعیت ها و اقتضائات متفاوت، اندیشه سیاسی ایشان تغییر می کرد؛ چنان که زمانی حکومت سلطان عادل با انتخاب و نظارت مجلس فقها را پیشنهاد نمود، و در دوره ای، نظام مشروطه سلطنتی را تأیید کرد، و زمانی نظریه ولایت عامه فقیه را بیان نمود، و در دوره ای نیز اندیشه جمهوری اسلامی را مطرح کرد (برای اطلاع از چند نقل در تحلیل تضاد ظاهری اندیشه امام، ر.ک: لکزایی، 1383، ص69-90)

به نظر می رسد در دهه های اخیر، بخش قابل توجهی از خلط صورت گرفته در تفسیر و تحلیل اندیشه متفکران سیاسی عموماً و فقهای شیعه خصوصاً، در سایه استفاده از چارچوب های نظری برخاسته از فضای فکری پست مدرن، از جمله نظریات گفتمان، صورت گرفته و رواج یافته است

نوشتار حاضر گامی در جهت عرضه چارچوبی جدید در تحلیل اندیشه های سیاسی، به ویژه اندیشه فقهای شیعه، به شمار می رود که البته نقد چارچوب های مبتنی بر نسبیت گرایی را نیز درون خود دارد

1 تبیین سه واژه

اندیشه سیاسی

با وجود استعمال و کاربردِ زیاد اصطلاح اندیشه سیاسی (Political Thought)، متفکران سیاسی کمتر به توضیح آن پرداخته اند. در تعاریف ارائه شده نیز اختلاف نظرهایی وجود دارد (اشترواس، 1373، ص 4ـ5؛ رِدهد، 1373، ص 11؛ بشیریه، 1376، ص 16ـ17)

مفهوم مورد نظر از واژه اندیشه سیاسی تا حدی تعریف عامِ استنباط شده از عبارات لئو اشتراوس است که در سطور قبل ذکر شد؛ همچنان که برخی محققان و نویسندگان مفهوم عام را از عبارات مذکور دریافته اند (رجایی، 1373، ص یک ـ چهار؛ سیدباقری، 1388، ص 25؛ حقیقت، 1383، ص294ـ295)

بر این اساس، اندیشه سیاسی را چنین تعریف می کنیم: مجموعه تأملات انجام شده از سوی یک اندیشمند یا گزاره های ارائه شده از سوی یک مکتب، در عرصه اصول اساسی سیاست

مطابق این تعریف، برای تحقق اندیشه سیاسی، لازم نیست: 1 اندیشه، منسجم (منظم و سازگار) باشد. 2 بر آنها استدلال شده باشد. 3 توسط متفکری که دارای عنوان متفکر سیاسی است، صورت پذیرد. 4 از مرحله تأمل، به قالب بیان و ارائه درآمده باشد. آنچه در صدق اندیشه سیاسی اهمیت دارد سه نکته است: 1 مجموعه تفکر و گزاره باشد، نه تفکر موردی و تک گزاره یا گزاره های بسیار محدود. 2 تفکر و گزاره در عرصه اصول اساسی سیاست باشد، نه آنکه مربوط به حوادث جزئی سیاسی و ارائه تحلیل در این حوزه باشد. 3 اندیشه ورزی ـ نه از سوی یک فرد عادی، بلکه ـ از سوی یک مکتب یا متفکر مصطلح (که درعرف و مقام استعمال، عنوان متفکر و اندیشمند بر او صدق کند)، صورت گیرد

تعریف و تفسیر مختار از اصطلاح اندیشه سیاسی، مطابق ارتکاز ذهنی و استنباط و فهم عمومی است

محیط سیاسی

اگرچه به تعریف روشنی از واژه محیط سیاسی دست نیافتیم، اما در فرهنگ نامه های علوم اجتماعی و سیاسی، درباره واژه محیط (Environment) و نیز محیط اجتماعی (Social Milieu) برخی تعاریف و توضیحات ذکر شده است (گولد و کولب، 1376، ص758؛ بیرو، 1375، ص 366؛ آقابخشی و افشاری راد، 1379، ص 546)

با کمی تغییر و اصلاح در تعاریف ارائه شده، محیط چنین تعریف می شود: شرایط خارجی که یک موجود زنده در آن جای گرفته و موجود زنده را دربر دارد. همچنین محیط اجتماعی ـ با بهره گیری از تعریف آلن بیرو (بیرو، 1375، ص 366) ـ عبارت است از: مجموع شرایط، اوضاع و مقتضیات چارچوب حیات اجتماعی که اعضای یک جامعه یا گروه با آن مواجه می شوند

با توجه به آنچه ذکر شد، می توان محیط سیاسی را ـ که خود جزئی از محیط اجتماعی است ـ چنین تعریف کرد: مجموع شرایط، اوضاع و مقتضیات سیاسی که اعضای یک جامعه یا گروه با آن مواجه می شوند. به عبارت کوتاه تر، محیط سیاسی عبارت است از: وضعیت سیاسی حاکم بر زندگی فرد یا گروه

عمل سیاسی

براساس تحقیق انجام شده، واژه ترکیبی عمل سیاسی در کتاب ها و فرهنگ نامه های مرتبط، کمتر مورد توجه و تفسیر قرار گرفته است (درباره برخی تعاریف، ر.ک: عالم، 1390، ص 28؛ راسخ، 1391، ص 800؛ میراحمدی و دیگران، 1389، ص 99 و 133ـ134)

به رغم تعاریف محدود از عمل سیاسی، اما واژه مشابه فارسی آن، یعنی رفتار سیاسی، بسیار به کار گرفته می شود: رفتار سیاسی (political behavior) اصطلاحی است که وسیعاً مختص علوم سیاسی آمریکایی دانسته شده است و اشاره دارد به فعالیت های سیاسی افراد و پیامدهایی که این فعالیت برای نهادهای سیاسی دربر دارد. بر این اساس، مطالعه رفتار سیاسی، موضوعاتی مانند مشارکت یا عدم مشارکت در سیاست، رفتار رأی دهندگان، تکوین سلوک سیاسی، و شکل گرفتن افکار عمومی را دربر می گیرد (آبرکرامبی و دیگران، 1376، ص 285؛ نیز ر.ک: گولد و کولب، 1376، ص 443؛ هیوود، 1387، ص105ـ106)

مقصود از واژه عمل سیاسی متفاوت از رفتار سیاسی مصطلح است. تعریف نگارنده از عمل سیاسی عبارت است از: موضع و اقدامی که یک فرد یا گروه در فضای محیط سیاسی و ناظر به شرایط زمانی و مکانی خاص انجام می دهد

با استفاده از اصطلاح سنّت در فقه شیعه و اقسامی که برای آن ذکر می شود، می توان عمل سیاسی را دارای اقسام سه گانه ذیل دانست: قول سیاسی (اعم از نوشتار و گفتار)، فعل سیاسی و تقریر سیاسی

2 تفکیک میان اندیشه سیاسی ثابت و الگوی سیاسی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >