ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:51 عصر
مقاله گوشت و بازرسی گوشت تحت فایل ورد (word) دارای 81 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله گوشت و بازرسی گوشت تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله گوشت و بازرسی گوشت تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله گوشت و بازرسی گوشت تحت فایل ورد (word) :
گوشت نیز همانند سایر غذاها دارای مخلوطی از اسیدهای چرب است.
میزان اسیدهای چرب اشباع در گوشتهای مختلف به شرح زیر است:
1- گاو، بره و خوک: کمتر از 50 درصد اسید چرب اسید
2- طیور: 30 درصد اسید چرب اشباع
مهترین اسیدهای چرب گوشت از دیدگاه تغذیه عبارتند از:
1- اسید پالمیتیک به فرمول c16:0
2- اسید استئاریک به فرمول c18:0
3- اسید میریستیک که آرومازاترین اسید چرب گوشت است.
به نظر می رسد که اسید پالمیتیک و اسید استئاریک، کلسترول خون را افزایش نمی دهد. اسید آراشیدونیک در مغزو کبد به مقدار بیشتری یافت می شود.
گوشت یکی از منابع عمده اسیدهای چرب غیراشباع با یک باند دوگانه و به ویژه اسید اولئیک به فرمول c18:1 است. حدود 40درصد اسید چرب گوشت، غیراشباع با یک باند دوگانه است. گوشت نشخوار کنندگان همچنین دارای اسیدهای چرب ترانس می باشد.
مواد ریز مغذی گوشت:
مواد ریز مغذی گوشت از نظر تغذیه ای بسیار مهم هستند زیرا گوشت منبع نسبتاً فشرده ای از ویتامینها، مواد معدنی، عناصر کمیابو تبرخی از ویتامین ها می باشد. که زیست فراهمی بعضی از آنها مانند آهن، مس و روی برای بدن نسبت به غذاهای گیاهی بیشتر است.
مهمترین ریزمغذی های گوشت از دیدگاه تغذیه عبارتند از:
1- اهن
2- روی
3- سلنیوم
4- ویتامینها
1-آهن:
گوشت و به ویژه گوشت قرمز و احشا، یکی از منابع غنی آهن است به طوریکه 100 گرم استیک تهیه شده از ران گاو، 3 میلی گرم آهن دارد. 50 تا 60 درصد آهن گوشت به شکل هم است که حاصل هموگلوبین می باشد و نستب به آهن غیر هموگلوبینی که تنها منبع آهن موجود در گیاهان است به شکل موثرتری جذب بدن می شود. علاوه بر این ممانعت کننده های متعدد جذب آهن مانند فیتات بر روی آهن هم تاثیری ندارند.
بنابراین جذب اهن گوشت به طور معمول 15 تا 25 درصد است که دو برابر جذب اهن در غذاهای با مناش گیاهی می باشد. گوشت همچنین نقش ارزنه ای به عنوان تسریع کننده جذب آهن موجود در غذاهای با منشا گیاهی دارد. بنابراین وجود گوشت در یک وعده غذایی، جذب آهن را از سایر ترکیبات موجود در غذا دو برابر می کند. سطح فریتین سرم که نشانگر آهن ذخیره بدن است، با میزان مصرف آهن هم شدیداً مرتبط است.
گوشت برای گروههای آسیب پذیر به ویژه کودکان نوپا، نوجوانان، زنان در سنین باروری و هنگام عادت ماهیانه برای پیشگیری از کمبود آهن بسیار ضروری است. آهن برای ساخت یاخته های قرمز خون که اکسیزن رابه تمام بدن حمل می کنند،لازم است.
2-روی:
گوشت و به ویژه گوشت گاو، بره و خوک بهترین منبع روی است.قابلیت زیست فراهمی روی نیز همانند آهن غیر هم توسط ممانعت کننده های موجود در برنامه غذایی مانند فیتات و اگزالات کاهش و هنگامی که با پروتئین حیوانی همراه شود افزایش می یابد. پایین بودن سطوح روی در پلاسمای گیاهخواران و خام خواران، علیرغم میزان بالای روی موجود در غذایی انهاف نقش مهم گوشت را بر وضعیت روی بدن نشان می دهد. تقریباً 20 تا 40 درصد روی بدن از طریق مصرف گوشت جذب می شود. کمبود روی سبب عوارضی مانند اختلال رش، اختلال نیروی جسمانی، اختلال رشد جنین، سقط جنین و کم اشتهایی می شود.
3-سلنیوم:
برای جلوگیری از ایجاد عوارض کمبود سلنیوم در حیوانات به غذای آنها افزوده می شود. گوشت چه به صورت خام و چه به صورت پخته از نظر زیست فراهمی، به اندازه سلنیوم فراهم می کند. هر 100 گرم گوشتب ه طور متوسط 10 میکروگرم سلنیوم فراهم می کند که این میزان حدود یک چهارم نیاز روزانه بدن به سلنیوم است.
4-ویتامین ها:
گوشت دارای تمام انواع ویتامینB به غیر از فولات و بیوتین است. گوشت و فراورده های تهیه شده از آن، منبع غنی از تیامین هستند و یک وعده آن، کل نیاز روزانه بدن به تیامین را برطرف می کند. کبد و کلیه، ریبوفلاوین را حتی بیش از نیاز روزانه بدن فراهم می کند. گوشت همچنین غنی ترین منبع نیاسین است هر100 گرم کبد گوساله، نیمی از نیاز روزانه به ویتامین B6 را برطرف می کند. گوشتهای احشایی همچنین منبع غنی از آهن و فولات است. اما برای دوران بارداری تجویز نمی شود. زیرا دارای مقادیر زیادی رتینول است که توانایی ایجاد ناهنجاری در جنین در حال تکامل را دارد. شکل فعال ویتامینA که رتینول نام دار فقط در غذاهای با منشا دامی یافت می شود. همچنین غذاهای با منشا دامی، تنها منبع مهم ویتامین B12 هستند. در افرادی که از گوشت و لبنیات پرهیز می کنند حتماً باید قرصهای مکمل ویتامین B12 تجویز شود. کبد و کلیه منبعی غنی از اسید پانتوتنیک هستند. تجزیه گوشت و کبد مقادیر مشخصی از 25- هیدروکسی کله کلسیفرول را نشان می دهد. که فعالیت زیستی آن 5 بار بیشتر از کله کلیسفرول است. همچنین گوشت و فراورده های گوشتی یکی از منابع اصلی طبیعی تامین ویتامین D غذایی به شمار می روند.
خواص ظاهری، فیزیکی و ترکیب شیمیایی و بیوشیمیایی گوشت
خصوصیات ظاهری گوشت:
خصوصیات ظاهری گوشت شامل: رنگ، بو، طعم، تردی و آبداری می باشد.
1-رنگ گوشت:
مهمترین ترکیباتی که موجب ظهور رنگ درگوشت میشوند رنگدانه هایی هستند که برخی طول موج های نور را جذب کرده، سایر نورها را منعکس می کنند. ساختمان و بافت عضلات نیز بر میزان جذب و انعکاس نور تاثیر دارد.
رنگدانه های گوشت:
1- پروتئین هموگلوبین یا رنگدانه خون
2- پروتئین میوگلوبین یا رنگدانه عضلات که در صورتیکه به خوبی انجام شده باشد. 80 تا 90 درصد رنگدانه گوشت را تشکیل میدهد.
3- انزیم کاتالاز
4- آنزیم سیتوکروم
آنزیم های کاتالاز و سینوکروم بر رنگ گوشت تاثیری جزئی دارند.
ساختمان میوگلوبین:
میوگلوبین دارای یک قسمت پروتئینی به نام گلوبین (پروتئین گلبولی) ویک قسمت غیر پروتئینی به نام حلقه هم می باشد. رنگ گوشت تا حدودی به حالت اکسیداسیون داخل حلقه هم بستگی دارد.
عوامل موثر بر مقدار میوگلوبین عضله:
1- نوع دام: به طور کلی عضلات گاو و گوسفند میوگلوبین بیشتری نسبت به عضلات خوک، گوساله شیری، ماهی و طیور دارند. تفاوت رنگ گوشت این حیوانات نیز به میزان میوگلوبین آنها مربوط است.
2- سن دام: دام های نابالغ میوگلوبین کمتری نسبت به دام های مسن دارند.
3- جنس دام: میزان میوگلوبین در دام های نر بیشتر از دام های ماده است.
4- نوع عضله دام: در طیور عضلات سینه میوگلوبین کمتری نسبت به عضله ران دارند.
5- فعالیت فیزیکی عضله: دام هایی که در مسابقات شرکت داده می شوند عضلات تیره تری از دامهای معمولی دارند.
عوامل موثر بر واکنش رنگدانه های گوشت با اکسیژن:
1- برش دادن گوشت
2- چرخ کردن گوشت
3- قرار دادن گوشت در معرض هوا
4- پوشش گوشت
5- شرایط بهداشتی گوشت
6- دمای نگهداری گوشت
7- میزان نور.
تغییرات رنگدانه های گوشت:
1- رنگدانه های متمیوگلوبین(قهوه ای): درشرایطی که مقدار اکسیژن محیط کم باشد(مثل بسته بندی گوشت در بسته های تحت خلا نسبی یا بسته بندی نیمه تراوا) آهن رنگدانه اکسید شده به رنگ قهوه ای در می آید. اکثر مشتریان، این رنگدانه را به عنوان محصولیکه برای مدتی طولانی نگهداری شده می پندارند.
2- رنگدانه اکسی میوگلوبین(قرمز روشن): وقتی گوشت در تماس کامل با هوا قرار گیرد، رنگدانه های احیا شده با مولکول اکسیژن ترکیب شده، تشکیل رنگدانه نسبتاً محکمی را می دهند که اکسی میوگلوبین نام دارد. رنگ قرمز روشن که مشتریان درمورد گوشت تازه انتظار دارند. مربوط به این رنگدانه است. پوششهای سلوفان، پلی وینیل کلراید و پلی اتیلن، اکسیژن را به حدی عبور می دهند که رنگ قرمز گوشت تا مدتی پایدار بماند.
3- رنگدانه سولفا میوگلوبین(سبز): به علت ترکیب سولفید هیدروژن حاصل از تجزیه پروتئین ها با میوگلوبین این رنگدانه ها ایجاد می گردد.
4- رنگدانه های صفراوی(زرد مایل به سبز): به علت ایجاد پراکسید هیدروژن حاصل از فعالیت باکتری ها و تبدیل میوگلوبین به رنگدانه های صفراوی ایجاد می گردند.
5- رنگدانه نیترید اکساید میوگلوبین(NOMb ): این رنگدانه به علت نمک سود کردن گوشت با نمکهای نیتریت ایجاد می شود.
رنگ طبیعی گوشت گاو و گوسفند صورتی مایل به قرمز روشن است و تغییرات رنگ به قهوه ای یا سبز نشان دهنده ماندگی گوشت، مسن بودن دام، تنش دام هنگام ذبح یا فساد گوشت است. معمولاً رنگ چربی گوشت از دید مصرف کنندگان باید سفید باشد.
2-بوی گوشت:
در اثر تجزیه ATP فرآورده هایی نظیر اینوزین منوفسفات(IMP) هیپوگزانتین(HX) تولید می شوندکه بوی گوشت ناشی از وجود این ترکیبات است.
خواص بوی گوشت:
بوی گوشت به ترشح بزاق و شیره های معدی کمک کرده، سبب تسهیل فرایند هضم، افزایش جذب مواد غذایی و افزایش میزان اشتها به گوشت می شود.
گوشت غیر سالم هرگز نباید بوی غیر طبیعی مانند بوی تعفن یا ترشیدگی بدهد و در صورتی که هنگام پختن، بوی نامطبوع از گوشت به مشام برسد. نباید مصرف شود.
باکتریهای بی هوازی نیز در گوشت، بوی گندیدگی ایجاد می کنند.
3-طعم گوشت:
مهمترین دلیل مصرف گوشت، لذیذ بودن آن است. نسبت عضله به استخوان و چربی، تاثیر قابل توجهی بر خوش طعمی گوشت دارد. عواملی که موجب طعم مخصوص گوشت می گردند ترکیباتی هستند که در آب محول بوده، وارد آب عضله می شوند. طعم متفاوت انواع گوشت حاصل از دام های مختلف، ناشی از برخی مواد آروماتیک محلول در چربی است که در اثر حرارت به حالت فرار در می آیند و بیشتر از ترکیبات کربونیل تشکیل شده اند. برخی ترکیبات معطر گوشت توسط باکتریها و مخمرها و در دراز مدت توسط کپکها تولید می شوند.
طعم دهنده های غیر فرار درگوشت عبارتند از: 1- اسیدهای آمینه 2- پیتیدها 3- اسیدهای کربنیک 4- مواد قندی 5- برخی از نمکهای آلی. برخی از ترکیبهای فرار موثر در ایجاد طعم گوشت عبارتند از: 1- الکلها 2- آلدئیدها 3- ستونها 4- استرها 5- فوران 6- لاکتون 7- مشتقات بنزول.
طعم های نامطلوب که در طی نگهداری گوشت به وجود می آیند مربوط به تغییرات اکسیداتیو در چربی می باشد. تند شدن چربی وقتی رخ می دهد که زنجیز اسیدهای چرب در نقاط غیر اشباع(پیوند مضاعف) از طریق اضافه شدن شیمیایی اکسیژن شکسته شوند. تشکیل کربونیل ها به ویژه آلدئیدهای با وزن مولکولی کم، عامل مستقیم طعم و بوی تند گوشت است/
ترشیدگی استخوان:
اگر لاشه دام به اندازه کافی سرد نشود و یا اگر پخت گوشت کافی نباشد، میکروبها رشد کرده و با تجزیه پروتئینها تغییراتی به وجود می آورند که اصطلاحاً به آن ترشیدگی استخوان و بافتهای مجاور آن گفته می شود.
وجود باکتری های هوازی باعث طعم نامطلوب در گوشت می شود. ترشیدگی و تغییر طعم گوشت نشانه ای مشخص از فاسد شدن گوشت است.
4-تردی گوشت:
تردی یکی از ویژگی های مهم در کیفیت گوشت است و عواملی در بروز و شدت آن تاثیر دارند که عبارتند از:
1- مقدارو ماهیت بافتهای پیوندی(کلاژن و الستین)
2- ویژگی های تارهای عضلانی انقباضی(اکتین، میوزین، تروبومیوزین، تیتین و نیولین)
3- ویژگی پروتئین های سارکوپلاسمیک
4- چربیهای موجود در بافت عضلانی
بافت پیوندی:
هرچه میزان بافت پیوندی گوشت کمتر باشد، تردی افزایش پیدا می کند. مقدار کلاژن درگوشت نشان دهنده سفتی گوشت است. اگرچه اکثر الیاف بافت پیوندی از کلاژن تشکیل شده اند. اما الستین و رتیکولین نیز در سفتی گوشت دخالت دارند. عواملی در میزان بافت پیوندی گوشت موثر می باشند که عبارتند از:
1- نوع فعالیت عضله در زمان حیات دام: برای مثال عضله یا به علت نوع کاری که انجام می دهد. قویتر از عضله پشتی است. بنابراین میزان بافت پیوندی قابل توجهی دارد.
2- سن دام: درحیوانات مسن به علت فعالیتهای بدنی زیاد که در طول حیات انجام داده اند، استحکام تار بافت پیوندی بیشتر است. بنابراین عضلات حیوان جوان خیلی تردتر از دام مسن است. در بعضی از حیوانات درمرحله رشد سریع، تردی با زمان افزایش می یابد. زیرا بافت پیوندی کمتر می شود. بنابراین تردی گوشت گاوهای 12 تا 18 ماهه اغلب بیشتر از گوساله های 6 ماهه است . سفتی عمده عضله در گاو در سن 30 ماهگی ظاهر می شود.
ویژگی های تارهای عضلانی انقباضی
عامل دیگر در تعیین تردی گوشت، حالت انقباض بعد از جمود نعشی است. به طور معمول تردی قسمت ابتدا و انتهای عضلات سینه ای از قسمت وسط آن بیشتر است. درجه کشش هر یک از عضلات توسط دستگاه استخوانی و همچنین دمای محیط قبل از جمود نعشی بر طول سارکومر و تردی نهایی گوشت تاثیر دارد. این تفاوت عضلات نسبت به یکدیگر، اساس تغییرای است که سبب می شود تردی یک قطعه گوشت، نسبت به جلوگیری به عمل آورد ولی تشکیل اتصالات عرضی سبب شدن گوشت می شود. فرایند ترد کردن لاشه را با نگهداری ان در دمای 18 تا 20 درجه سانتیگراد به مدت 24 ساعت انجام می دهند. دراین مدت میزان آبگیری پروتئین و واکنش های وابسته افزایش پیدا می کند.
چربیهای موجود در بافت عضلانی
چربیهای داخل عضلانی سبب ترد شدن گوشت می شوند. چربیها، جویدن گوشت را تسهیل می کنند و از این رو باعث بهبود تردی و سهولت فرایند بلعیدن می شوند. چربیهای موجود در گوشت به نوعی است که وقتی مصرف کننده گوشت را می جود، آنرا حس می کند. چربی داخل عضلانی به طور غیر مستقیم سبب تشدید ابداری گوشت می گردد. توزیع یکونواخت چربی در سراسر گوشت باعث جلوگیری از هدر رفتن رطوبت میشود در نتیجه گوشت چروکیدگی کمتری در طی طبخ پیدا کرده آبدارتر باقی می ماند. چربی زیر جلدی مانع از تبخیر آب خشک شدن گوشت در طی کباب شدن می شود.
آبداری
آبدار بودن گوشت عبارتند از: میزان نسبی غنی بودن، صافی و روشنی عصاره گوشت
عصاره گوشت در قطعه شدن و نرم شدن گوشت نقش دارد و به عمل جویدن آن کمک می کند. اگر گوشت آب نداشته باشد، به شدت از کیفیت و لذیذ بودن آن کاسته میشود. از ترکیب چربی ذوب شده گوشت و آب آن، عصاره ای تشکیل می گردد که وقتی گوشت جویده می شود از درون آن به بیرون تراوش می کند. این عصاره بزاق را تحریک کرده، کیفیت و مزه گوشت را بهبود می بخشد.
ویژگی های فیزیکی گوشت:
ویژگی های فیزیکی گوشت شامل: حجم و وزن مخصوص گوشت، مقاومت گوشت در مقابل عامل مکانیکی، آب فعال موجود در گوشت، قدرت هدایت الکتریکی گوشت و امپانس گوشت می باشد.
1- حجم و وزن مخصوص گوشت:
وزن، وزن مخصوص، حجم لاشه و قطعات گوشت بیشتر در صنایع گوشت اهمیت دارند. برای ارزیابی لاشه دستگاههای پیشرفته ای وجود دارند که قادر به عکسبرداری از زوایای لاشه بوده، سطح آن را اندازه گیری می نمایند. با در دست داشتن این اندازه ها و اندازه طول لاشه می توان حجم لاشه را به طور تقریبی به دست آورد.
وزن مخصوص گوشت برای تعیین مقدار چربی به روش فیزیکی دارای اهمیت است. وزن مخصوص جسم جامد توسط دستگاهی به اسم پیکنومتر اندازه گیری می شود. هرچقدر مقدار چربی گوشت بیشتر باشد، وزن مخصوص آن کمتر است.
2- مقاومت گوشت در برابر عوامل مکانیکی:
سفتی و استحکام، چگونگی سیلان، قوام و پایداری بافت گوشت جزو عوامل مکانیکی گوشت هستند. میزان قوام، غلظت و مقاومت گوشت در برابر عوامل مکانیکی درصنایع گوشت از اهمیت خاصی برخوردار است. اندازه گیری غلظت گوشت توسط دستگاه غلظت سنج انجام می شود.
3- آب فعال(aw) در گوشت:
آب فعال یک جسم، نسبت فشار بخار موجود در آن جسم به حداکثر فشار بخار آب در همان دماست. بنابراین آب فعال حداکثر برابر با یک است. برای اندازه گیری مقدار aw در گوشت، قوطی های اندازه گیری به کار گرفته می شوند که براساس روش رطوبت سنج عمل می کنند.
4- قدرت هدایت الکترولیتیک:
قدرت هدایت الکترولیتیک گوشت در صنایع گوشت اهمیت دارد. برهمین اساس دستگاه مخصوص اندازه گیری غلظت املاح در گوشت تحت عنوان نمک سنج ابداع گردیده است.
5- امپدانس گوشت:
امپدانس مقاومت ظاهری برق در مقابل جریان متناوب است که با در دست داشتن مقادیر مقاومت، ظرفیت و فرکانس برق قابل اندازه گیری می باشد. سنجش امپدانس درگوشت برای تعیین میزان تازگی ماهی و همچنین کنترل کمی میکروبی گوشت اهمیت کاربردی دارد.
ویژگی های شیمیایی و بیوشیمیایی گوشت:
ویژگی های شیمیایی گوشت شامل: PH ظرفیت اکسیداسیون و احیا(RH) و ظرفیت نگهداری آب می باشند.
1- PH گوشت:
سنجش مقدار PH گوشت نقشی مهم در صنایع گوشت دارد. گوشتی که دارای PH نهایی بالاست همیشه در معرض خطر آلودگی های میکروبی و فساد قرار دارد و بالا بودن PH نهایی در گوشت گاو، سبب تیره و بد منظره شدن آن می گردد.
عوامل موثر بر PH گوشت: این عوامل عبارتند از: 1- خستگی دام 2- تب دار بودن دام هنگام کشتار 3- کامل و یا ناقص بودن خونگیری در حین کشتار 4- روند تغییرات پس از کشتار 5- نواقص ژنتیکی دام 6- ظرفیت نگهدار و جذب آب در گوشت 7- مراحل رسیدن و نگهداری گوشت 8- میزان تردی گوشت 9- فساد گوشت.
روشهای نگهداری PH درگوشت:
PH گوشت با استفاده از روشهای رنگ سنجی و روشهای الکترومتری سنجیده می شود.
نمونه ها قبل از اندازه گیری PH باید کاملاً مخلوط و همگن شوند.
2- ظرفیت اکسید و احیا(RH) در گوشت:
داشتن ظرفیت اکسید واحیا در صنایع گوشت بسیار اهمیت دارد و د رحال حاضر در اکثر آزمایشگاه ها از محلول های معرف برای اندازه گیری RH استفاده می شود.
3- ظرفیت نگهداری آب در گوشت:
ظرفیت نگهداری آب(WBC) یکی از ویژگی های شیمیایی گوشت بوده و عبارت است از قدرت نگهداری آب در گوشت و همچنین آب افزودنی به آن در زمانی که گوشت تحت فشار قرار گیرد. این فشار ممکن است در اثر خردکردن، حرارت دادن یا فشارهای مکانیکی وارده بر گوشت(پرس کردن) ایجاد گردد.
عوامل موثر بر ظرفیت نگهداری آب در گوشت:
1- PH: میزان WBC در PH=7 به بالاترین میزان می رسد.
2- املاح: نمک طعام ظرفیت نگهداری آب در گوشت را در PH بین 5/5 تا 4/6 تا حدودی بالا می برد. پلی فسفاتها در بالا بردن ظرفیت نگهداری آب، بیشترین تاثیر را دارند.
3- ریز زیستمندان: ریز زیستمندان تا حدودی سبب بالا بردن ظرفیت نگهداری آب در عضله خواهند گردید. هر اندازه میزان آلودگی میکروبی بیشتر باشد افزایش WBC نیز بیشتر خواهد شد.
4- نوع دام: گوشت گوسفند دارای بالاترین WBC بوده و پس از آن به ترتیب گوشت خوک و گاو قرار دارند.
5- موقعیت تشریحی عضلات: در دستگاه عضلانی بدن یک حیوان ظرفیت نگهداری آب در ماهیچه ها، بسته به کار و فعالیت آنها متفاوت است. بطوریکه مقدار WBC درعضله پشتی طویل گاو نر بالاتر از میزان آن در ماهیچه های نیم غشایی و دوقلوی ران است. همچنین WBC درعضلات سینه مرغ بیشتر ا زعضلات ران مرغ می باشد. به طور کلی عضلات با الیاف نازک و ماهیچه هایی که کمتر فعالیت دارند WBC بالاتری نسبت به سایر عضلات دارند.
6- سن و جنس : در گوشت گاو ماده WBC کمی بالاتر از گاو نر می باشد. WBC درگوشت دام های جوان بیشتر از گوشت دامهای مسن است.
7- وضعیت دام قبل از کشتار: کلیه عواملی که سبب افزایش ph پس از کشتار دام می شوند مانند خستگی، گرسنگی و تنش که نهایتاً ذخیره گلیکوژن را پایین می آورند. در افزایش WBC موثر هستند.
مصارف خوراکی و غیرخوراکی قسمتهای مختلف لاشه:
از کشتار دام حدود 30 تا 40 محصول و نزدیک به 400 نوع دارو قابل استحصال است که در زیر بعضی از این محصولات ذکر می شود.
1- استخوانها:
میزان استخوان در لاشه پوست کنده گاو بین 12 تا 28 درصد وبه طور میانگین 15 درصد می باشد. از پودر استخوان توسط آب گرم ماده ای به نام ژلاتین استخراج می شود که برای مصارف آشپزی، شیرینی پزی و تهیه بستنی مورد استفاده قرار می گیرد. همچنین از چربی مغز استخوان نیز می توان برای صابون سازی استفاده نمود.
2- پوست:
پوستها را از نظر مورد استعمال به دو دسته تقسیم می کنند:
دسته اول: پوستهاییکه به دباغ خانه رفته پس از عمل دباغی به اشکال مختلف چرم درآمده برای ساختن زیره و رویه کفش، انواع لوازم سراجی، دستکش وغیره به کار می روند. این پوستها مربوط به حیوانات اهلی مانند گاو، گاومیش گوسفند، بز، فردسمان وغیره و یا مربوط به بعضی از حیوانات وحشی هستند.
دسته دوم: پوستهای تجملی که شامل پوست حیوانات وحسی مانند روباه، خز، سنجاب، خرگوش سگ دریایی، ببر، پلنگ، و یا پوست حیوانات اهلی پوست بره نژاد قره گل است.
مهمترین انواع پوستهای دباغی شده مربوط به گاومیش است. زیرا در ساخت زیره(کف کفش) باید از پوست ضخیم استفاده شود. پوست گوسفند برای تهیه بیش از آستری پوستین، تیماج، دستکش، رویه کفش یا شبرو به کار برده می شود. پوست بز که محکم تر و ضخیم تر از پوست گوسفند و میش است. برای تهیه انواع چرم، ساختن جیر و چرم مخصوص غیر قابل نفوذ به آب استفاده می شود. سالامبور یک نوع محصول نیم ساخته به شمار می آید که از پوست گوسفند و بز پس از چیدن پشم تهیه می شود و دارای اهمیت صادراتی است. پوست گوسفند و بز قبل و بعد از عملیات فرآوری بر روی آن به اسامی گوناگون خوانده می شود که عبارتند از:
الف: پوست خام(پوست سبز): پوستی است که تازه از لاشه جدا شده باشد.
ب: پوست مردار: پوستی است که از لاشه حیوان مرده جدا شده و فاقد هرگونه مرغوبیتی است به علاوه چرم حاصل از آن نیز خشک و نامرغوب می باشد. این پوستها د رصورتی که از دامهای تلف شده به دلیل بیماریهای مشترک انسان ودام مانند سیاه زخم به دست آمده باشند برای کارکنان دباغ خانه و افرادی که با آنها در تماسند خطرناک خواهند بود.
ج: پوست خشک: نوعی پوست خام است که در سایه و در معرض هوا خشک شده باشد. هدف از این کار جلوگیری از فساد است.
د: پوست نمک سود خشک: پوست خام نمک سود شده پوستی است که درمجاورت هوا، دور از نور مستقیم خورشید به شکل آویخته یاگسترده روی زمین یا به روشهای دیگر خشک می شود.
ه: پوست لوت: پوستی است که پوشش پشمی آن به طور نسبی چیده شده است. و طول الیاف پشم آن از 5/1 سانتی متر بیشتر است.
دو بیماری چرب و میاز جلدی اثرات نامناسبی بر روی پوست باقی می گذارند. بیماریهای عفونی و التهابی پوست و آبله نیز سبب بی ارزش شدن آن می شوند. در ایران پوست گوسفند و بز را در کشتار گاه های عددی (جلدی) معامله می کنند و پس از خشک کردن و نمک زدن بر حسب رنگ عدل بندی و با معیار کیلو صادر می نمایند. پوست گاو و گوساله به صورت کیلویی خریدو فروش می شود.
3- پشم:
پشم گوسفند علاوه بر جنبه صادرات در صنعت قالیبافی و نساجی نیز مورد استفاده قرار میگیرد. در ایران گوسفند داری به منظور بهره برداری انحصاری از پشم رواج ندارد. آلودگی های انگلی مانند کنه و ساس سبب کاهش ارزش اقتصادی پشم می شوند . محصول سالیانه گوسفندهی ایرانی به طور متوسط 5/1 کیلوگرم در سال است.
4- روده:
روده از نظر صادراتی اهمیت داشته و جزو چندکالای تعیین کننده ارز کشور است. روده گوسفند جهت تهیه پوش سوسیس و کالباس، آلات موسیقی(آرشه ویلن و بند تار) ، بند توپ فوتبال و کاتگوت(نوعی جراحی قابل جذب) استفاده می شود. واحد روده هنگ نام دارد که معادل 44/91 متر روده با قطرهای یکسان یامختلف است. عفونت دام با بیماری هایی مانند سالمونلوز و سیاه زخم سبب کاهش ارزش اقتصادی روده می شود.
5- گوشت:
گوشت گاو و گوساله چربی کمتری داشه از کیفیت و طعم خوشایندی برخوردار است. اغلب گوشت گاو گرانترین گوشت مورد مصرف مردم جهان است. همچنین تولید سوسیس و کالباس در ایران عمدتاً با گوشت گاو صورت می گیرد.
گوشت گوسفند از نظر درجه بندی به چهار نوع تقسیم می شود:
1- گوشت درجه یک یاکبابی: این نوع گوشت به نواحی راسته و ران گوسفند به شکل بدون استخوان اطلاق می گردد. مقدار راسته گوسفندان با وزن 55 تا 65 کیلوگرم حدود 9/3 تا 2/4 کیلوگرم است.
2- گوشت درجه دو یا گوشت خورشتی: قسمت اعظم گوشت گوسفند در ایران اختصاص به گوشت خورشتی (تحت عنوان گوشت با استخوان) دارد. ناحیه سرسینه، سردست، کتف، و میان پهلو که 60 تا 65% وزن لاشه را تشکیل می دهند. در برگیرنده گوشت درجه دو یا گوشت خورشتی می باشند.
3- گوشت درجه سه یا گوشت آبگوشتی: قسمتی از گوشت گوسفند است که در مجاورت یا لابلای مهره های گردن، دنده ها و نظایر آن قرار گرفته به علت عدم جداسازی آسان آن از استخوان از نظ کیفیت در درجه سوم قرار میگیرد و به نام گوشت آبگوشتی نامیده می شود.
4- گوشت پست یا خوش گوشت: عبارت است از تکه های گوشت به همراه رباطها، زردپی ها، پوششهای سروزی و رگ و پی که بیشتر اطراف امعا و احشا اعضای داخلی را می پوشانند.
6-زبان:
زبان گاو، گوسفند و خوک به صورت تازه و نمک زده یا پخته مورد مصرف غذایی انسان قرار می گیرد. اپیتلیوم زبان در تهیه واکسن و لوازم آرایش به کار می رود.
7-مری و معده:
معده گاو به عنوان گوشت برای تهیه سوسیس استفاده می شود. مری گاو برای پوشش سوسیس کاربرد دارد. از معده های گاو و گوسفند به نام سیرابی و هزارلا و شیردان در خوراک انسان استفاده می شود.
8-پنیر مایه:
از شیردان گوساله های شیرخوار تهیه شده درکارخانه های پنیر سازی برای تهیه پنیر از شیر مورد استفاده قرار می گیرد.
9-کبد:
کبد در درمان کم خونی کاربرددارد. و معمولاً به صورت تازه به فروش می رسد. نوعی عصاره دارویی نیز برای درمان کم خونی وخیم از کبد به دست می آید. صفرا به عنوان پاک کننده و نیز براق کننده د رصنایع چرم سازی استفاده می شود.
10-لوزالمعده:
لوزالمعده را قصابان، خوش گوشت روده می نامند که اغلب به عنوان تقلب به جای خوش گوشت حقیقی که غده تیموس است فروخته می شود. داروی انسولین که در درمان بیماران دیابتی به کار می رود بیشتر از لوزالمعده خوک به دست می آید.
11-طحال:
طحال معمولاً به عنوان غذای سگ و گربه مورد استفاده قرار می گیرد.
12-ریه(جگر سفید یا شش)
ریه در تغذیه انسان و نیز در تغذیه سگ و گربه مورد استفاده قرار می گیرد.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:51 عصر
مقاله مهندسی مجدد رویکردی نوین در مدیریت هزینه برای بهبود سازمانها تحت فایل ورد (word) دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله مهندسی مجدد رویکردی نوین در مدیریت هزینه برای بهبود سازمانها تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مهندسی مجدد رویکردی نوین در مدیریت هزینه برای بهبود سازمانها تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله مهندسی مجدد رویکردی نوین در مدیریت هزینه برای بهبود سازمانها تحت فایل ورد (word) :
مهندسی مجدد رویکردی نوین در مدیریت هزینه برای بهبود سازمانها
چکیده
یکی از ویژگیهای محیط امروزی افزایش سطوح رقابت است.مؤسساتی که خواهان افزایش سهم بازار خود و کسب سود و منافع هستند باید خود را با تغییرات محیط موجود وفق دهند.ازاین رو تغییرات بسیاری در روشهای کسب و کار در حال شکل گیری است یکی از آنها فرآیند مهندسی مجدد کسب و کار است که به عنوان بازاندیشی و طراحی دوباره و بنیادی فرآیندهای کسب و کار به منظور بهبود چشمگیر معیارهای عملکرد امروزی تعریف شده است. امروزه در سراسر دنیا این تغییرات انقلابی را با نام مهندسی مجدد می شناسند،مهندسی مجدد (BPR) روندی است ک
ه در آن وظیفه های فعلی سازمان جای خود را با فرآیندهای اصلی کسب و کار عوض کرده و بنابراین سازمان از حالت وظیفه گرایی به سوی فرآیند محوری حرکت می کند.همین امر موجب سرعت بخشیدن به روند کسب و کار و کاهش هزینه ها و در نتیجه رقابتی شدن سازمان می گردد .مهندسی مجدد در پی اصلاحات جزئی و وصله کاری وضعیت موجود و یا دگرگونیهای گسترشی که ساختار و معماری اصلی سازمان را دست نخورده باقی می گذارد، نیست بلکه به معنای ترک کردن روشهای دیر پا و کهنه و دستیابی به روشهای تازه ای است که برای تولید کار و خدمات به مشتری لازم است.
واژگان کلیدی : مهندسی مجدد، مدیریت هزینه، طراحی مجدد فرآیندهای کسب و کار
مقدمه
اکثر کتابها و مقالات علمی،سابقه مهندسی مجدد را در دهه 1980 دانسته اند در این دهه در بیشتر سازمانهای اقتصادی آمریکا یک نارضایتی فراگیر به علت عدم حصول ارزش افزوده بالا از
فناوری اطلاعات حاکم شد.این شرکتها با اینکه سرمایه عظیمی برای توسعه فناوری اطلاعات صرف کرده بودند اما این سرمایه گذاری تأثیر چندانی در افزایش بهره وری و عملکرد آنها نداشته است برای حل این مشکل نظریه های متفاوتی ارایه شده است که مهمترین آن مهندسی مجدد می باشد.مهندسی مجدد سازمانها از جهات مختلف محصول تکامل طبیعی و عملی استراتژی های کار بردی برخی از رویکردهای مدیریتی می باشد که تأثیر عمده ای بر نحوه نگرش مدیریت و دگرگونی سازمانها داشته است. مهندسی مجدد، تغییر هدفدار و برنامهریزی شده است، یعنی پیش از آنکه تغییر از بیرون سازمان بر سیستم تحمیل شود، سیستم خود را بهبود میبخشد و لایههای اضافی خود را حذف میکند.مهندسی مجدد سازمانها یک رویکرد کل نگر است که طی فرآیندی،استراتژی رقابت سازمان را با پردازشهای درونی و کارکنان آن مرتبط می کند.
تاریخچه مهندسی مجدد
پیش زمینه مهندسی مجدد طرح مطالعاتی مدیریت در دهه نود دانشگاه انیستیتوی تکنولوژی ماساچوست بوده است.مایکل همر نخستین نظریه پردازی است که مفهوم مهندسی مجدد را مطرح کرد او با مقاله اتوماسیون کار ساز نیست،فعالیتهای زاید را حذف کنید، در مجله Harvard Business Review در سال 1991،مهندسی مجدد را به جهان دانش مدیریت معرفی کرد،سپس کتاب مهندسی مجدد،منشور انقلاب سازمانی را با کمک جمیز چمپی در سال 1993 نوشت و مهندسی مجدد را در قالب یک تئوری تشریح کرد.
به عقیده همرنظریه مهندسی مجدد فرایندهای کسب و کاربه اندازه اندیشه های آدام اسمیت در زمان خودش،انقلابی و دور از دسترس می نماید، از طرف دیگر افرادی چون داونیورت،شورت،هارسیون و فیوری معتقد به تعریف چارچوبی مشخص برای مهندسی مجدد هستند و استفاده از تجربیات در مهندسی مجدد را لازم می دانند و معتقدند برای انجام پروژه مهندسی مجدد،ارائه طرحها و برنامه های کاری به همراه آموزش و انگیزش افراد الزامی اس
ت.
مفهوم مهندسی مجدد
مهندسی مجدد ، برای اولین بار توسط همر و چمپی چنین تعریف شد: بازاندیشی بنیادین و طراحی نو و ریشه ای فرآیندها،برای دستیابی به بهبود و پیشرفتی شگفت انگیز در معیارهای حساس امروزی،همچون قیمت،کیفیت،خدمات و سرعت ،که چهار عنصر کلیدی این تعریف عبارتند از:
1) تفکر بنیادین:یعنی ترک پیش فرضهای پذیرفته شده در مورد کار،به فراموش سپردن نحوه انجام کار در گذشته و پاسخ به این پرسش اساسی که شرکت «چه کاری»را باید انجام دهد و «چگونه».
2) طراحی ریشه ای:طراحی ریشه ای یعنی کاری را از بن و دوباره طراحی کردن.
3) نتایج شگفت انگیز:هدف مهندسی مجدد دستیابی به جهش چشمگیر است.مهندسی مجدد از بهبودهای جزئی و تدریجی اجتناب می کند و بهبودهای عظیم در ظرف کمتر از یکسال را باعث می شود.
4) فرآیند:مجموعه گامهایی است که یک یا چند درونداد را به کار گرفته و بروندادی می آفرینند که برای مشتری سودمند و خواستنی است.
آقایان بپارد و رولاتد، مهندسی مجدد را یک فلسفه بهبود می دانند که هدفش دستیابی به بهبودهای مرحله ای در عملکرد به وسیله طراحی مجدد فرآیندهاست و در این طراحی مجدد،سازمان می کوشد فعالیتهای ارزش افزا را به حداکثر و دیگر فعالیتها را به ح
داقل برساند.
و از دیدگاه آقای اُبُلنسکی ، مهندسی مجدد مجموعه کارهایی است که یک سازمان برای تغییر فرآیندها و کنترل های درونی خود انجام می دهد تا از ساختار سنتی عمودی و سلسله مراتبی،به ساختار افقی،میان فعالیتی،مبتنی بر تیم و سطح تبدیل شود که در آن همه پردازشها برای جلب مشتریان صورت میگیرد.
باتوجه به این تعاریف، مهندسی مجدد تحولات تدریجی را نمی پذیرد و با درنظر گرفتن دگرگونیهای پرشتاب فناوری بازار و اقتصاد، دگرگونیهای بنیادین و شدید را مدنظر قرار می دهد. این دانش تمام روشهای سازماندهی، مدیریت تحول و ابزارهای مهندسی صنایع را مورداستفاده قرار می دهد. تا بر ویرانــه ســازمــاندهی بوروکراتیک (دیوان سالاری)، سازمانهای نوین فرایندگرا و انعطاف پذیر را بسازد. مهندسی مجدد با دگرگون سازی و طراحی جدید، تغییر ذهنیت، فرهنگ و نظام ارزشی در ساختار فرآیندها و روش استفاده از منابع و امکانات تحول بنیادی ایجاد مینماید.
بطور خلاصه مهندسی مجدد بر اصول زیر استوار می باشد:
الف) آرمان محوری
ب) تأکید بر فرآیندهای دارای ارزش افزوده
پ) تغییر ریشهای فرآیند محوری
ت) رقابت پذیری
ث) بازنگری در نحوه مصرف منابع و هزینهها
ج) تأکید بر گسترش کاربردهای تکنولوژی اطلاعات
چ) تأکید بر اصل بهبود مستمر فرآیندها
با وجود این اصول، مهندسی مجدد زمانی با معنی خواهد بود که بهبود فرآیند، سازگار و هماهنگ با رسالت و استراتژیهای سازمان باشد.
مقایسه طراحی مجدد و مهندسی مجدد
واژه های طراحی مجدد و مهندسی مجدد گاهی اوقات به جای یکدیگر بکار می روند. اگرچه نتایج مورد نظر این دو ظاهراٌ یکسان به نظر می رسند. اما این دو واژه تفاوت زیادی با یکدیگر دارند؛ فرایند طراحی مجدد روش سیستماتیک که در صدد تسحیل و ساده کرده فرآیندهای فعلی شرکت است در حالیکه مهندس مجدد فرایندهای جدیدی ایجاد می نماید و باعث تغییرات ریشه ای و نوآورانه در شیوه های کسب و کار می گردد، کارشناسان معتقدند که طراحی مجدد فرآیند هنگامی اتفاق افتاده است که ده الی بیست درصد جریان کار تغییر یابد و مهندسی مجدد هنگامی اتفاق افتاده ا ست که هفتاد الی صددرصد فرآیندهای کار تغییر یافته است.
اهداف مهندسی مجدد
اهدافی که مهندسی مجدد به دنبال آنها است اهداف جهشی هستندیعنی رسیدن به این اهداف سبب بهبود و ارتقاء چشمگیر و اساسی در عملکرد سازمان می شود. هدف مهندسی مجدد، بازنگری دوباره فرایند کسب و کار بصورت جامع است یعنی نمی توان واحد یا بخشی از سازمان را مهندسی مجدد کرد، زیرا یک واحد سازمانی مسئول کل یک فرایند نیست، بلکه تنها وظایف محدودی را انجام می دهد. بدون توجه به فرایند کار و داشتن دیدگاه فرایند گرا، هرگونه کوششی برای بهسازی کسب و کار ناموفق بوده و این گونه اصلاحات سیستم را پیچیـــده تر می کند.بر اساس دگرگونیهای که مهندسی مجدد دنبال میکند همه ابعاد سازمانی از استراتژی و برنامهریزی گرفته تا سیستمهای سازمانی و نیروی انسانی و تحول تکنولوژیکی و مهندسی تشکیلات و سازمان را بر پایه نیازهای مشتری و سازماندهی بر محور فرآیندها را در بر میگیرد.
مراحل مهندسی مجدد
معمولا فرایند مهندسی مجدد از طراحی تا اجرا شامل چهار مرحله اساسی می با
شد:
مرحله 1- نیاز سنجی: اغلب ، فعالیتهای مهندسی مجدد زمانی شروع میشود که شرکتها ازوضعیت موجود ناراضی هستند یا از طرف فرایندها و سیستم های موجود جهت پاسخ به فرصتهای تجاری جدید یا به دست آوردن اهداف خاص تحت فشار هستند ، در حقیقت مهندسی مجدد به عنوان ابزاری برای به دست آوردن اهداف کسب و کار جدید یا نشان دادن مشکلات کسب و کار استفاده می شود.
مرحله 2- حمایت و پشتیبانی از سوی مقامات بالای سازمان: بدون حمایت فعال و مستمر مدیریت ارشد ، یک فعالیت بنیانی مثل مهندسی مجدد دیر یا زود شکست خواهد خورد .در مهندسی مجدد منابع انسانی مجریان رده بالای منابع انسانی نیاز به حمایت قوی از طرف مدیران ارشد سازمان دارند.بعد از کسب حمایت از طرف مدیریت ارشد سازمان معمولا در این مرحله تصمیمات لازم با توجه به ماموریت فعالیت مهندسی مجدد ، حوزه کاری این فعالیت و منابع مورد نیاز جهت کاراتخاذ میگردد.
مرحله 3- تشکیل تیم راهبری: تیم راهبری متشکل از مدیران ارشد منابع انسانی، مدیران MIS ، مدیران میانی و مشاوران خارجی معمولا در این مرحله تشکیل میشود. در این مرحله تیم راهبری میتواند مسیر کلی مهندسی مجدد را تعیین کرده و مشاوران و فروشندگان درخواستهای سخت افزاری و نرم افزاری را انتخاب کند.
مرحله 4- تشکیل تیم های اجرایی: تیم های اجرایی برای خلق راه حل جهت هریک از فرایند های هدف گیری شده تشکیل میشوند. در این مرحله افراد تیم ، فرایند موجود را شناسایی کرده و راه حلهای چندگانه برای فرایند ایجاد میکنند، برای هر راه حل تحلیل سود- هزینه انجام میدهند و در نهایت ساختار ،نیروی انسانی و نیازهای سیستمی فرایندانتخاب شده راتعیین میکنند.طرحهای عملی برای تست آزمایشی، نصب تجهیزات ، تغییر ،آموزش و استخدام نیز در این مرحله فرمول بندی و اجرا میشود.
در نهایت فعالیتها و فرایند های اصلی باید پیاده سازی و اجرا شوند تا پیشرفت و اثر تجاری فعالیتهای مهندسی مجدد نمایان شود.
متدولوژی های مهندسی مجدد
1-روش مهندسی مجدد کندور :گامهای این روش عبارتند از:
1-1-بهبود مستمر
2-1-درک فرایندهای موجود
3-1-ارزشیابی فرآیندهای مجدد
4-1-بکارگیری فرآیندهای مجدد
2-روش مهندسی مجددجوهانسون 1993
این روش توسط جوهانسون در سال 1993ارائه شد که گامهای تشکیل دهنده این روش عبارتنداز :
1-2-کشف:تنظیم استراتژی ها وچشم انداز برای کسب وکار
2-2-طراحی مجدد:طراحی مجدد کلیه فعالیتها ،مهارتهاوفرآیندها
3-روش مهندسی مجدد کوپرولیبرند 1994
1-3-تشخیص :فرایندهای فعلی مشخص می شوند
2-3-مدل کردن فرآیندهای جاری :باانجام این بخش ،نقاط قوت وضعف آنها مشخص می شود
3-3-اجرا:فرآیندهای طراحی شده به اجرا گذاشته می شوند
4-متدولوژی مهندسی مجدد پتروزو و استبر 1994
1-4- کشف: تشخیص مساله، تنظیم اهداف، تشخیص فرآیندها برای طراحی مجدد و شکل دادن تیم مهندسی مجدد
2-4- جستجو و جمع آوری: تجزیه و تحلیل فرآیند، مستندسازی، الگوبرداری و تشخیص نیازهای فن آوری اطلاعات
3-4- نوآوری و ساخت: تفکر مجدد در خصوص فرآیندها
4-4- سازماندهی مجدد، آموزش مجدد و ابزار سازی مجدد: اجرای فرآیندهای جدید و آموزش فن آوری نوین
مزایای مهندسی مجدد
با توجه به نتایج حاصل از بکارگیری مهندسی مجدد در سازمانهای و شرکتهای مختلف مزایای ذیل برای این رویکرد حاصل شده است:
1) کارمند محوری:شرکتهایی که مهندسی مجدد را بکار بسته اند فرآیندهای کار را نه تنها به صورت افقی بلکه به صورت عمودی به یکدیگر فشرده اند این فرآیند کار در دستیابی به تاخیر کمتر،هزینه کمتر،پاسخ گوئی بهتر و سریعتر به مشتری و تواناتر شدن کارکنان در انجام مسئولیتهایشان خلاصه می شود.
2) جریان طبیعی فرآیندها:مهندسی مجدد موجب می شود تا روند طبیعی پیشرفت کار، جایگزین دستورهای ساختگی و از پیش نهاده شود.این امر موجب می گردد که چندین مرحله همزمان با هم پیش روند،همچنین زمانهای از دست رفته میان پایان یک مرحله و آغاز مرحله بعد حذف می گردد.
3) افزایش رضایت مشتری:از طریق کاهش زمان فرآیند،بهبود کیفیت کالا،خدمات و کاهش قیمت محصول
4) افزایش سودآوری:در نتیجه کاهش هزینه ها،افزایش کارایی منابع سازمان،بهبود روشها و فرآیندهای انجام کار و حذف راکد ماندن سرمایه
5) کاهش موارد اختلاف:یکی دیگر از مزایای مهندسی مجدد کاستن از موارد حل اختلاف است،در این فرآیند،تماسها و دریافت اسناد گوناگون از بیرون به کمترین اندازه می رسد و در نتیجه امکان ایجاد اختلاف و برخورد کمتر می شود.
نقش فناوری اطلاعات در مهندسی مجدد
فناوری اطلاعات در مهندسی مجدد نقش عمده ای ایفا می کند،فناوری به تنهایی وبه صورت انتزاعی نمی تواند موجب تغییر و تحول باشد. با وجود این،فناوری می تواند تأثیر بسیار قوی و گسترده ای از خود بجا بگذارد،خصوصاً وقتی که به نحو صحیح و مطلوبی با یک برنامه مهندسی مجدد ریشه ای که قصد تبدیل سازمان سنتی مبتنی بر فعالیت به سازمان مبتنی بر تیم متمرکز،حول نیازهای مشتریان و تغییر نظام فعالیتی به نظام راهبری فرآیند را دارد،عجین شده باشد.مهندسی مجدد در پی نوآوری است.این فرآیند می خ
واهد با دستیابی به آخرین یافته های تکنولوژی به هدفهای کاملاً تازه ای برسد.یکی از دشوارترین بخشهای مهندسی مجدد،تشخیص توانمندیهای نو و بی سابقه تکنولوژی بجای بهره گیری از توانایی های شناخته شده آن است.خریداری تکنولوژی موجود کاری چندان برجسته نیست بلکه باید جنبه های نهفته و خلاقیت های تازه را کشف و استفاده کرد.پایگاههای اطلاعاتی نوین،امکان دسترسی به آگاهیهایی را که در گذشته ویژه مدیریت بود برای همه کارکنان فراهم کرده است.
فناوری اطلاعات به ایجاد تغییرات در سازمانها که آن هم عمدتاً تغییراتی در ماهیت کار،ادغام وظایف سازمانی و تبدیل نیروهای رقابتی است کمک می کند.فناوری اطلاعات می تواند در ایجاد تغییرات به مهندسی مجدد یاری برساند و از این رو می توان آن را در حکم تسهیل کننده مهندسی مجدد تلقی کرد.لذا طراحی مجدد فرآیندها اغلب به وسیله کمک گرفتن از فناوری اطلاعات صورت می گیرد.در اغلب حالات،فناوری اطلاعات مهمترین عامل توانایی بخش مهندسی مجدد است. همواره پروژه مهندسی مجدد به نیازهای اطلاعاتی جدید نیازمند است و شاید لازم باشد که به منظور رفع این نیازمندیها فناوری جدید به کار گرفته شود.امروزه اجرای فرآیند مهندسی مجدد منابع انسانی با استفاده از فناوری اطلاعات در بخشهای مختلفی همچون حقوق و دستمزد،گزینش و استخدام،آموزشی،ارزیابی عملکرد، پاداش دهی و پیاده سازی فرهنگ سازمانی نقش عمده ای را در راستای دستیابی اهداف ایفا میکند.
عوامل موفقیت و شکست مهندسی مجدد
در رابطه با موفقیت مهندسی مجدد 6 عامل کلیدی وجود دارد که به شرح زیر می باشد:
1) همراهی و حمایت مدیران ارشد سازمان:پشتیبانی مدیر اجرایی
ارشد سازمان نقش اساسی در موفقیت مهندسی مجدد دارد.براین اساس لازم است جلسات پی در پی و منظم با حضور مدیریت ارشد در طول این فعالیت برگزار شود.
2) چشم انداز و مدل واضح و روشن برای تغییرات در منابع انسانی:ارتباط روشن بین مدل کسب و کار و طراحی مجدد منابع انسانی ووضوح استراتژی های تجاری،ارزشها و موقعیت رقابتی سازمان نقش به سزایی در پیشرفت فرآیند مهندسی مجدد منابع انسانی دارد.
3) ارتباطات شفاف،صادق و پیاپی:برای اینکه افراد مرتبط فعالیت مهندسی مجدد با ماهیت کار آشنا شد،و آن را به خوبی درک کنند لازم است تا در موفقیتهای مختلف و به صورت حضوری و رو در رو در مورد آن بشوند و اطلاعات کسب کنند.
4) توانمند سازی کارمندان و مدیران:باید به مدیران و کارمندان اختیارات لازم داده شود تا مسئولیت نتایج کارهایشان و هدفهای مورد نظر را قبول کنند.
5) تغییر در سیستم های حمایتی:باید مدیران به عواملی نظیرپاداشها،ارزیابی،طراحی مجدد شغل جهت حمایت از پرسنل توجه نمایند.
دررابطه با عوامل شکست،فاکتورهای منفی بسیاری وجود دارند در صورتیکه به آنها بها داده شود،زمینه ساز ناکامی مهندسی مجدد خواهند شد،از جمله این عوامل می توان به موراد ذیل اشاره نمود:
1) کوشش برای اصلاح یک فرآیند بجای دگرگون کردن آن : روشهای
توسعه ای همواره مطلوب بوده و کمتر با مخالفت روبه رو می شوند ولی از سوی دیگر مطمئن ترین راه برای شکست در مهندسی مجدد هستند.
2 ) بی توجهی به فرآیندها.
3 ) بی اعتنایی به ارزشهاواعتقادات کارکنان.
4 ) به نتایج مختصرراضی شدن : تجربه نشان داده است که اصلاحات مقطعی دردراز مدت بی تاثیروحتی مخرب است .
5 ) انتظار به راه افتادن مهندسی مجددازپائین سازمان : به دودلیل مهندسی مجدد از پائین سازمان انجام نمی شود، نخست اینکه فشارمورد نیاز مهندسی مجددباید ازبالای سازمان تامین شود چرا که کارکنان رده پائین دیدگاه گسترده ای درمورد سازمان ومشکلات فرآیندهای آن ندارند.دوم آنکه مدیران میانی به دلیل ترس از به خطرافتادن توانایی هاونقوذ واختیارات کنونی ، دست به اینگونه دگرگونی ها نمی زنند.
6 ) طولانی شدن برنامه : مهندسی مجدد برای همه کارکنان شرکت با نگرانی همراه است ،تجربه نشان می دهد که زمانی حدود 12ماه بیشترین وقتی است که سازمان باید برای طراحی یک طرح جدید وآغاز به پیاده سازی آن صرف نماید.
7 ) تنگ نظری در تخصیص منابع : تخصیص منابع محدود این اندیشه رانیز در کارکنان تقویت می کند که مهندسی مجددمرحله ای گذراست.
با توجه به عوامل مختلف ذکر شده در بالا می توان گفت مهندسی مجدد یک شعار یا علامت مرغوبیت کالا و خدمات نیست،بلکه لباس مهندسی مجدد برای بنگاهایی برازنده خواهد بود که قابلیت پذیرش آن را داشته باشند در غیر اینصورت،علاوه بر اینکه مفید نمی باشد هزینه گزافی نیز بر بنگاه اقتصادی و یا نهاد اجتماعی تحمیل می شود.بنگاههای اقتصادی که انحصار کالا و خدماتی را داشته باشند و بازار آنها تضمین شده باشد و نخواهند وارد بازر جهانی شوند ، به هیچ وجه جائز نیست مهندسی مجدد کنند.البته به شرطی که پیش بینی برای ادامه انحصار وجود داشته باشد.
مهندسی مجدد شیوه ای از بهبود و اصلاح است که ایجاد
جهش می کند.بنابراین،بنگاههایی که نیاز به جهش ندارند می توانند از سایر روشهای بهبود و اصلاح بهره گیرند.بحث زمان در مهندسی مجدد بسیار حیاتی است و با توجه به شکل و موضوعهای مطرح،مدت زمان انجام اصلاحات به صورت جهنیاز دارد اگر در روش مهندسی مجدد در 5 سال صورت گیرد جهش محسوب می گردد و همین طور فعالیتی که با سایر روشهای بهبود و اصلاح5 سال زمان نیاز داشته باشد اگر در 2 سال صورت گیرد جهش به شمار می رود.
سازمانهایی که مشکلی به نام زمان ندارند و یا احتیاج به اصلاحات جزئی دارند بهتر است از سایر روشها استفاده کنند و یقیناً اگر چنین سازمانهایی از مهندسی مجدد استفاده کنند موفق نخواهند بود،زیرا مهندسی مجدد برای ترمیم آنچه که از پیش وجود دارد نیست.عامل دیگر عدم موفقیت مهندسی مجدد،تلفیق آن با سایر روشهای بهبود و اصلاح است.برخی گمان برده اند آغاز راه اصلاحات با مهندسی مجدد و ادامه اصلاحات با TQMاست .
نتیجه گیری
امروزه موفقیت هر سازمانی تا حد زیادی بستگی به انطباق فرای
ندهای کسب و کار آن با استراتژی، مأموریت و اهدافش دارد که در اغلب موارد، این انطباق مستلزم ایجاد تغییر در فرایندهای سازمان و طراحی مجدد آنهاست.
مهندسی مجدد، تغییر هدفدار و برنامهریزی شده است، یعنی پیش از آنکه تغییر از بیرون سازمان بر سیستم تحمیل شود، سیستم خود را بهبود میبخشد و لایههای اضافی خود را حذف میکند.
لذا سازمانهای موفق به منظور فراهم آوردن شرایط ادامه حیات در محیط رقابتی امروز، به کمک مهندسی مجدد دست به دگرگونی و نوآوری می زنند که پیامدهای این اقدام ارائه خدمات و محصولات با کیفیت به مشتری، کاهش هزینه ،سرعت بخشیدن
به امور و در نهایت بهبود عملکرد سازمان است . بررسی ادبیات مرتبط با اجرای مهندسی مجدد مبین آن است که علی رغم تکامل مفاهیم و متدولوژی های مهندسی مجدد،بسیاری از سازمانها در اجرای موفق آن ناکام مانده اند.گوناگونی نتایج ناشی از اجرای مهندسی مجدد،این نکته را به ذهن متباور می کند که دلیل این شکستها چیست؟لذا زمینه سازی،توجه به چگونگی اجرا و شناخت مجموعه عواملی که اجرای مهندسی مجدد را تسهیل می کند از اهمیت خاص برخوردار است . به این ترتیب مهندسی مجدد تنها یک ضرورت برای بنگاههای اقتصادی نیست بلکه الزامی برای بقای هر نهاد اجتماعی است.
منابع
1) پرخوان. مصطفی ،” مهندسی مجدد کسب و کار” ، سمینار مدیریت صنعتی ، تهران 1380
2) چمپی . جیمز،1377 ،” طرحریزی دوباره مدیریت . دستور کار رهبری نوین” ، ایرج پاد، تهران، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی .
3)عیسی خانی ،احمدومیرقادری ،سیدهادی”مهندسی مجددفرآیندهای کسب وکار:مدل تحلیلی اجرایی” مجله تدبیر،شماره 165،بهمن 84
4) همر . مایکل،1375،” طرحی نو در مدیریت: مهندسی دوباره شرکتها، منشور انقلاب سازمانی”، عبدالرضا رضایی نژاد، چاپ اول ، تهران ، مؤسسه فرهنگی رسا .
5) نوده فراهانی. محمد رضا ، پرخوان رازلیقی . مصطفی ،” نقش فن آور
ی اطلاعات در فرآیند مهندسی مجدد کسب و کار “، ماهنامه تدبیر، شماره 133، تهران 1382
Hammer, M :Champy , J,
Redesign of the Business , Barcelona , Spain1994:Parramon(6
7) Kettinger, W. Teng, J. & Guha, S,.” Business Process Change, Mis Quarterly”, March 1997.
8)Yeung, Arthur ,” Reengineering through information technology”, Human resources planning , June 1995.
http://www.reengineering.com/articl;manresource.htm(9
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:51 عصر
مقاله مبانی هنرهای تجسمی تحت فایل ورد (word) دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله مبانی هنرهای تجسمی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مبانی هنرهای تجسمی تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله مبانی هنرهای تجسمی تحت فایل ورد (word) :
مبانی هنرهای تجسمی
مبانی هنرهای تجسمی چیست؟
ایجاد آثار هنرهای تجسمی و درست درک کردن آن ها نیاز به یک شناخت اولیه از اصول و مبانی هنرهای تجسمی دارد. همین دلیل این مبانی را می توان به الفبا و قواعد درک زبان و ابدع در هنرهای تجسمی و بصری تعبیر کرد. آشنا شدن با مبانی هنرهای تجسمی می تواند تا حد زیادی در درک کردن جهان بصری مؤثر باشد.
آنچه در روزگار ما در قالب هنرهای تجسمی جای می گیرد عبارت است از : عکاسی، گرافیک، نقاشی ، طراحی و مجسمه سازی. به طور کلی می توان گفت همه هنرهایی که به صورت بصری ارائه یا دیده می شوند و با تصویر سر و کار دارند، اصول و مبانی مشترکی دارند که «مبانی هنرهای تجسمی» یا «مبانی هنرهای بصری» نامیده می شوند. بنابراین در مبانی هنرهای تجسمی الفبای تجسم یا تصویر کردن و همچنین درک آثار هنرهای تجسمی را تجربه خواهیم کرد.
عناصرو کیفیت نیروهای بصری
عناصر و کیفیت نیروهای بصری در هنرهای تجسمی به دو بخش کلی تقسیم می شوند:
1 بخشی که با آنها به طور فیزیکی و ملموس سر و کار داریم مانند : نقطه، خط، سطح، رنگ، شکل، بافت ، اندازه و تیرگی – روشنی.
2 کیفیات خاص بصری که بیشتر حاصل تجربه و ممارست هنرمند در به کار بردن عناصر بصری می باشند مانند : تعادل، تناسب، هماهنگی و کنتراست که به نیروهای بصری یک اثر تجسمی استحکام می بخشند.
دیدن
در یک معنای کلی عمل دیدن واکنش طبیعی و خود به خود است که عضو بینایی در مقابل انعکاس نور از خود نشان می دهد و انسان به طور طبیعی رنگ، شکل ، جهت، بافت ، بعد و حرکت چیزها را به وسیله پیام های بصری دریافت می کند. اما در هنر و نزد هنرمندان دیدن می تواند فراتر از یک عکس العمل طبیعی تعبیر شود. در نگاه هنرمند جهان به صورت عمیق تر ادارک و تعبیر می شود. او علاوه بر دیدن اشیاء به روابط و تناسبات آن ها با یکدیگر به دقت توجه می کند. همین توجه و نگاه موشکافانه به جهان و پدیده ها به نحوی در آثار او جلوه گر می شود که گویی هیچ کس دیگر قبلاً آن ها را آن گونه ندیده است.
کادر در هنرهای بصری
کادر یا قاب تصویر محدودهی فضا یا سطحی است که اثر تجسمی و تصویری در آن ساخته می شود. به طور کلی منظور از کادر در هنرهایی که با سطح سر و کار دارند و بر سطح به وجود می آیند همان محدوده ای است که هنرمند برای ارائه و اجرای اثر خود بر می گزیند.
کادر می تواند اندازه ها و شکل های گوناگون داشته باشد مثل مربع، مستطیل، لوزی، ذوزنقه، دایره، بیضی چند ضلعی یا حتی تلفیقی از این اشکال به صورت منظم و غیرمنظم باشد.
هنرمند با انتخاب بخشی از فضا و جدا ساختن آن از سایر بخش ها و فضای پیرامون توسط کادری مشخص دو کار انجام می دهد : اول اینکه ارتباط کادر را با محدوده ی داخلی اثر برقرار می کند و انرژی بصری را که از درون به بیرون گرایش دارد، محصور می سازد. دوم اینکه انرژی های بصری بیرون از کادر را که می خواهند به درون آن نفوذ کنند به کنترل درخواهد آورد.
حجم
به اجسامی که دارای سه بعد : طول، عرض و ارتفاع یا عمق باشند، حجم گفته می شود.
معمولاً همه ی اشیای مادی در طبیعت دارای حجم هستند.
در هنر تجسمی چنانچه یک نقطه را در سه بعد گسترش دهیم و یا یک پیاژه خط را در جهت های مختلف حرکت دهیم، تجسمی از حجم به وجود می آید. به همین جهت درهنر تجسمی حجم ممکن است همیشه ملموس و مادی باشد ولی از نظر بصری وجود داشته باشد که در این صورت می توان به آن حجم مجازی گفت.
همان طور که سه شکل دایره، مربع و مثلث به عنوان اشکال پایه برای سطح نام برده شدند. کره ، مکعب و هرم را نیز می توان به عنوان اجسام هندسی پایه نام برد. این سه نوع حجم به طور کاملاً منظم به ندرت در طبیعت دیده می شوند. اما به طور کلی همه ی حجم های طبیعت از ترکیب یا تغییر شکل این سه حجم پایه و هندسی به وجود می آیند.
حجم می تواند تو خالی یا توپر باشد. به همین نسبت درون یا بیرون آن اهمیت پیدا می کند. معمولاً فضایی را که حجم اشغال می کند مثبت می گویند و فضای پیرامون آن یا ما بین دو حجم و یا حفره ی میان یک حجم توخالی را فضای منفی و گاه حجم منفی می نامند مثل فضای داخل یک لوله قطور.
حجم نمایی در نقاشی
در نقاشی و طراحی حجم با ترفند برجسته نمایی به وسیله سایه – روشن و رنگ و یا با تغییر شکل و اندازه ی اشکال در اثر عمق نمایی خطی القا می شود. ثبت سه بعدی اشیاء و طبیعت در عکاسی نیز به واسطه نور و سایه روشن صورت می گیرد. در حالی که با نوعی نورپردازی خاص می توان برجستگی و فرورفتگی اجسام را از بین برد و یا در نشان دادن آنها اغراق کرد.
حجم در مجسمه سازی
حجم ، عنصر اصلی کار مجسمه سازان است. نمایش حجم در فضا و روابط متقابل آن با فضای پیرامونش اصل مهم مجسمه سازی است. این روابط در نقش برجسته سازی که از یک سو با نقاشی و از سوی دیگر با معماری در ارتباط است اهمیتی به سزا دارد. نقش برجسته که از یک سمت بسته و محدود است به حجمی گفته می شود که در آن اشیا به صورت کم و بیش برآمده از سطح به نمایش درآمده باشند. در مجموع نقش برجسته حالتی بینا بینی میان نقاشی و مجسمه سازی دارد.
نور و حجم
نقش نور در بازنمایی حجم و خصوصیات آن نیز شایسته توجه است. این نور است که امکان رویت اجسام را در فضا برای ما به وجود می آورد. بسیاری از مجسمه ها و نقش برجسته ها بدون رنگ پردازی ساخته می شوند. به همین دلیل توجه به میزان تیرگی و روشنی برجستگی ها و فرورفتگی ها و ایجاد سایه هایی که در اثر تابش نور به روی آن ها شکل می گیرد قابل اهمیت است.
عناصر بصری ( نقطه، خط، سطح و حجم) نقطه
در هنر تجسمی وقتی از نقطه نام برده می شود، منظور چیزی است که دارای تیرگی یا روشنی، اندازه و گاهی جرم است و در عین حال ملموس و قابل دیدن است. از این نظر در ظاهر تشابهی میان این مفهوم از نقطه با آن چه که در ریاضیات به نقطه گفته می شود، وجود ندارد. در ریاضیات موضوعی ذهنی است که در فضا یا بر صفحه تصور می شود، بدون اینکه قابل دیدن و لمس شدن باشد. نقطه در زبان هنر تجسمی چیزی است کاملاً ملموس و بصری که بخشی از اثر تجسمی را تشکیل می دهد و دارای شکل و اندازه نسبی است. به عنوان مثال وقتی از فاصله ی دور به یک تک درخت در دشت نگاه می کنیم. به صورت یک نقطه تجسمی دیده می شود. اما وقتی به آن نزدیک می شویم یک حجم بزرگ می بینیم که از نقاط متعدد ( برگ ها) و خطوط ( شاخه ها) شکل گرفته است. بنابراین محدوده ی فضا یا سطح که همان کادر است نقش تعیین کننده ای در تشخیص دادن نقطه ی تجسمی و معنا پیدا کردن آن دارد. در صورتی که اندازه لکه یا عنصر بصری نسبت به کادر به قدری کوچک باشد که به طور معمول نتوانیم جزئیات آن ها را به صورت سطح یا حجم تشخیص بدهیم، می توانیم به آن نقطه تجسمی یا بصری بگوییم.
موقعیت های مختلف نقطه
بسته به این که نقطه ی بصری در کجای کادر قرار گرفته باشد، موقعیت های متفاوتی را به وجود می آورد. یک نقطه روابط محدود ساده ای با اطراف خود دارد و به همان نسبت توجه مخاطب را به خود جلب می کند. اما چنانچه نقاط بصری متعددی در یک کادر وجود داشته باشند، بر اساس روابطی که از نظر شکل، اندازه ، تیرگی ، روشنی ، رنگ ، بافت ، دوری و نزدیکی با یکدیگر دارند تأثیرات بصری متفاوتی به وجود خواهند آورد.
گاهی ممکن است نقطه به عنوان کوچک ترین بخش تصویر تلقی شود. در این صورت در اثر تراکم نقطه های تیره تیرگی حاصل می شود و در اثر پراکندگی آنها روشنی دیده می شود.
خط
در زندگی روزمره و در طبیعت، خط حضور چشمگیری دارد. در این زمینه می توان مثال های متفاوتی ذکر کرد. نقوش خطی روی لباس ها، ردیف صندلی ها در سالن امتحانات، خطوط آجرهای چیده شده، سیم ها و تیرهای برق، تنه درختان در کنار خیابان ها ، شیارهای شخم و ..
تنوع مثال ها و نمونه ها به خودی خود نشان می دهد که منظور از خط تجسمی معنایی نسبی از خط است و آن نشان دادن یک حرکت ممتد و پیوسته بر سطح یا در فضاست. بنابراین خط می تواند دو بعدی یا سه بعدی باشد.
جهت خط
خطوط تجسمی بر اساس جهت حرکت مداوم در یک مسیر کلی به چهار دسته ی اصلی تقسیم می شوند که عبارتند از :
الف) خطوط عمودی که در طبیعت به شکل تنه درختان، تیرهای برق و ساختمان های مرتفع دیده می شوند. مفهوم این خطوط می تواند ایستادگی ، مقاومت و استحکام باشد.
ب) خطوط افقی که در طبیعت به صورت سطح زمین، خط افق، پهنه دریا یا یک انسان خوابیده دیده می شود. مفهوم این نوع خط می تواند آرامش ، سکون یا اعتدال باشد.
ج) خطوط مایل که در طبیعت به شکل کناره های کوه، خط رعد در آسمان و سراشیبی دیده می شوند. و در یک اثر تجسمی برای نشان دادن تحرک ، پویایی ، خشونت و عدم سکون و ثبات به کار می روند.
د) خطوط منحنی که معمولاً در طبیعت به شکل تپه ماهور، انتشار امواج، پست و بلندی زمین و حرکت بعضی از جانوران دیده می شوند و در یک اثر تجسمی ممکن است برای نمایش دحرکت سیال و مداوم، ملایمت و ملاطفت به کار گرفته شود.
حالت خط
خطوط می توانند در مسیر حرکت خود دارای شرایط زیر باشند :
1 – ضخیم یا نازک، قوی یا ضعیف ، تیره یا روشن شوند.
2 – به صورت خطوط باریک یا ضخیم یکنواخت باشند.
3 – می توانند در جهت مسیر اصلی خود به صورت بریده بریده و یا متعدد باشند.
4 – می توانند در جهت مسیر اصلی خود به شکل زیگزاگ، شکسته و یا موجی در می آیند.
5 – می توانند به صورت منظم و یا نامنظم در مسیر اصلی حرکت خود تغییر جهت دهند.
کاربرد خط
خط عنصر اصلی طراحی است. ترسیم خطوط پیرامونی یک شکل می تواند تصویر اشیا را به نمایش بگذارد. تراکم و انبساط هاشورها حجم و سایه روشن را نشان می دهد. با ضخیم و نازک کردن خط در طراحی، قسمت های سایه دار مشخص می شوند و حالت خطوط جنسیت و بافت اشیا را از لحاظ نرمی، سختی و استحکام مشخص می کند.
در آثار نقاشان طبیعت گرا که شکل های اشیا به دقت ترسیم می شوند، وجود خط به عنوان پایه ی اصلی طرح قابل مشاهده است در نقاشی ایرانی خط همواره جایگاهی پراهمیت دارد. خط همچنین در رشته های دیگر هنر تجسمی نقش متناسب خود را در شکل دهی به اثر بازی می کند. در هنر گرافیک استفاده از خط کاربردهای متنوعی را در طراحی نشانه، در طراحی و ساخت اعلان، تصویرسازی و صفحه آرایی دارد. همچنان که در طراحی لباس، نقشه کشی، طراحی صنعتی، مجسمه سازی و عکاسی نیز خط همواره پایه اصلی اجرا و ترکیب بصری اثر را به عهده دارد.
سطح
شکلی که دارای دو بعد (طول و عرض) باشد سطح نامیده می شود. در طبیعت و در پیرامون ما سطوح به اشکال متنوع وجود دارند. سطح چیزها در طبیعت گاه به صورت هموار و گاه ناهموار و دارای بافت ها نقش های مختلف است.
در هنر تجسمی سطح را به انحای مختلف می توان تجسم بخشید و به وجود آورد، مانند شکل زیر :
سطح ممکن است مستوی باشد مانند یدوار یا کف اتاق، سطح زمین فوتبال یا سطح روی یک کتاب
همچنین سطح ممکن است منحنی باشد مانند سطح یک سقف گنبدی.
همه ی سطح ها از سه شکل هندسی دایره، مربع، مثلث یا ترکیبی از آن ها به وجود می آیند. این شکل ها هر یک خصوصیات قابل مطالعه ای دارند.
دایره : دایره شکل کاملی است که حرکت جاودانه و مداومی را نشان می دهد. همچنین دایره نماد نرمی، لطافت، سیالیت، تکرار، درون گرایی، آرامش روحانی و آسمانی، پاکی و صمیمیت به شمار می آید.
مربع : مربع بر خلاف دایره نماد صلابت، استحکام و سکون است. این شکل مظهر قدرت زمین و مادی و در عین حال از زیباترین اشکال هندسی است.
مثلث : مثلث به واسطه زوایای تندی که دارد سطحی مهاجم و شکلی ستیزنده به نظر می رسد که همواره در حال تحول و پویایی است. بر اساس ترکیب هایی از مثلث می توان ترکیب های ساختاری بسیاری به وجود آورد. استفاده از مثلث و شبکه های مثلثی یک اصل ساختاری در طبیعت و در معماری به شمار می رود.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:51 عصر
مقاله مانیتورهای LED تحت فایل ورد (word) دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله مانیتورهای LED تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مانیتورهای LED تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله مانیتورهای LED تحت فایل ورد (word) :
مانیتورهای LED
LED مخفف واژه Diode Light Emitted و به معنای دیود ساطع کننده نوراست.دیودهای ساطعکننده نور در واقع جزو خانواده دیودها هستند که دیودها نیز زیر گروه نیمه هادیها به شمار میآیند.خاصیتی که LEDها را از سایر نیمههادیها متمایز میکند این است که با گذرجریان از آنها مقداری انرژی به صورت نور ازآنها ساطع میشود.
LEDها تا اواخر دهه گذشته فقط میتوانستند سه نور آبی، سبز و قرمز تولیدکنند که این موضوع باعث کاربرد محدود آنها بود، اما این اواخر LEDهایی با رنگ آبی وارد بازار شدهاند که میتوانند نور سفید با هالهای از رنگ آبی تولید کنند.به همین دلیل درآینده نزدیک میتوان شاهد استفاده از این تکنولوژی در تولید تلویزیون و مانیتور بود.
کاربردهای LED
LEDها که از دهههای گذشته در الکترونیک مورد استفاده قرار میگرفتند، عموما برای نمایش خاموش یا روشن بودن نمایشگرها در لوازم مولتی مدیا مورد استفاده قرار گرفتند. اما درحالحاضر LEDها به نحوی ساخته میشوند
که نور را در جهت خاصی متمرکز میکنند و به صورت چیپهای کوچکی هستند که معمولا داخل یک شیشه گنبدی شکل قرار میگیرند و دارای سایز چوب کبریت هستند و به سختی میشکنند.
طبق اعلام محمد جمشیدی، یک کارشناس حوزه سختافزار، بزرگترین مشکل لامپهای LED رنگ آنها بود. اما اکنون به آسانی با تغییر در ساختار فیزیکی و مواد تشکیلدهنده LED، نور در رنگها و شدتهای مختلف و با طول موج مشخص با رنگ کاملا خالص تولید میشود.
به عبارتی LEDها فاقد پرتوهای مادون قرمز و فرابنفشی هستند که سایر صنایع روشنایی ایجاد میکنند و LEDها به سلامت چشم و محیط آسیب نمیرسانند. به گفته این کارشناس، LEDهای سفید قابلیت تولید همه رنگ را داشته و علاوه بر آن از انرژی بسیار کمی در مقایسه با سایر لامپها و LEDهای قدیمی، برای تولید روشنایی استفاده میکنند. به همین دلیل روزبهروز استفاده از آنها بیشتر شده است.
به گفته این کارشناس با توجه به مزایای استفاده از لامپهای LED پپشبینی میشود تا کمتر از 5 سال آینده شاهد تحولات عمدهای در عرصه محصولات روشنایی و حتی تصویری باشیم.
لامپهایLED همچنین شمارهها را روی ساعتهای دیجیتالی نشان میدهند، اطلاعات را از کنترل تلویزیون میفرستند و نور آنها نشان میدهد که چه زمانی تلویزیون روشن است.
LEDها همچنین تصاویر را روی تلویزیونهای پلاسما نشان میدهد و با توجه به مصرف پایین و شدت نور بسیار عالی در رنگهای مختلف در روشنایی و چراغهای خودرو کاربرد وسیعی دارند.
فانوسهای LED نیز که در چراغهای راهنمایی به منظور صرفهجویی در مصرف برق و کاهش خطای دید رانندگان قرار گرفته یکی دیگر از کابردهای لامپهای LED است.
البته لامپهای LED امروزه در لپتاپها نیز به کار برده میشوند و باعث روشنایی و وضوح بیشتر تصویر میشوند.
شرکتهای تولیدکننده مانیتور نیز در این زمینه اقداماتی کردهاند.
نمایشگرهای LED
اگرچه کارشناسان معتقدند استفاده لامپهای LED نسبت به لامپهای فلورسنت و ; مزایای بیشتری دارد اما به دلایلی هنوز در بخش تولید تلویزیون و مانیتور شرکتهای تولیدکننده، محصولات زیادی به بازار عرضه نکردهاند.
بهکارگیری لامپهای LED در تولید مانیتور و تلویزیون باعث میشود وضوح تصویر حدود 100 برابر بالاتر از LCDهای معمولی شود. اما هنوز استفاده از این لامپها در مانیتور و تلویزیون چندان رایج نشده است و شرکت سونی در این زمینه تنها یک مدل تلویزیون در سایز پایینتر از 27 اینچ وارد بازار کشور ژاپن کرده است.
LED یک تکنولوژی جدید است که هنوز در زمینه مانیتور وارد بازار داخلی نشده است و دلیل این مساله را نیز مشخص نیست.
به دلیل اینکه لامپهای LED نمیتوانند نور سفید خالص تولید کنند استفاده از این تکنولوژی در تولید مانیتور با اختلال روبهرو شده است.
عرضهکننده مانیتورهای BENQ نیز از عدم استفاده از لامپهای LED در تولید مانیتورهای این شرکت خبر داد و گفت: مانیتورهای LED حتی در سطح جهانی نیز در بازار موجود نیستند.
لامپهای LED نسبت به لامپهای فلورسنت و ; که در تولید مانیتور به کار میروند بزرگتر هستند و کاربرد چندانی در تولید مانیتور ندارند.
به گفته وی، از این لامپها در ساخت تابلوهای تبلیغاتی لامپی که در سطح شهر موجود است استفاده میشود و مانیتوری که از لامپهای LED در ساخت آنها استفاده شده باشد وجود ندارد.
LED، یک تکنولوژی جدید است که از نظر کارایی تفاوت چندانی با تکنولوژی سابق مانیتورها ندارد و مزیت مهم آن برگشتپذیری به چرخه طبیعت است.
اپل به منظور حمایت از محیطزیست، قصد دارد از موادی در تولید کالاهای خود استفاده کند که به طبیعت برگشتپذیر هستند. به همین منظور به جای استفاده از پلاستیک در تولید محصولاتش از آلومینیوم و تیتانیوم استفاده میکند و در تولید مانیتورهایش نیز قصد دارد از لامپهای LED استفاده کند.
لپتاپهای LED
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:50 عصر
مقاله تکنیکهای نوین هزینه یابی : هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، هدف و کایزن تحت فایل ورد (word) دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تکنیکهای نوین هزینه یابی : هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، هدف و کایزن تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تکنیکهای نوین هزینه یابی : هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، هدف و کایزن تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله تکنیکهای نوین هزینه یابی : هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، هدف و کایزن تحت فایل ورد (word) :
تکنیکهای نوین هزینه یابی : هزینه یابی بر مبنای فعالیت ، هدف و کایزن
چکیده
سودآوری، رویا و آرزوی تمامی شرکتها ومدیران است، اما مانعی بزرگ به نام هزینهها، میتواند آنها را دستنیافتنی کند. همان مقدار که صاحبان شرکتها به هزینهها حساسیت نشان میدهند، مشتریان نیز احساس مشابه نسبت به واژه “قیمت “دارند. در دنیای کسب و کار، هرچه شرایط رقابتیتر میشود، اهمیت مسائلی نظیر کیفیت، قیمت و زمان تحویل، بهشدت افزایش مییابد. با توجه به اهمیت قیمت گذاری محصولات برای شرکتها و رضایت مندی مشتریان از یک سو و بقاء شرکتها در رقابت جهانی ، استفاده ار تکنیکهای نوین هزینه یابی را برای شرکتها ملزم
ساخته است که از حیث اهمیت در این مقاله به سه نوع از این تکنیکهای نوین هزینه یابی که شامل: هزینهیابی برمبنای فعالیت (ABC) هزینهیابی برمبنای هدف (TC)، هزینهیابی کایزن می باشند اشاره می شود .
هزینه یابی برمبنای فعالیت از این باور سرچشمه می گیرد که محصولات، فعالیتها را م
صرف می کنند وفعالیتها منابع را. در این روش، هزینه ها به فعالیتها تخصیص می یابد و سپس هزینه های تخصیص یافته به فعالیتها، برمبنای استفاده هریک از محصولات از فعالیتها، به محصولات تخصیص داده می شود . هزینه یابی هدف یک ابزار راهبردی قوی است که سازمان را همزمان قادر به یافتن سه بعد،کیفیت، هزینه و زمان می کند. و هزینه ها را قبل از وقوع کنترل می کند. همچنین هزینه یابی هدف فرهنگی را مقدور می دارد که به مشتری ارزش می دهد. و همه فعالیتهای هزینه یابی هدف را نیازهای مشتریان هدایت میکند. هزینه یابی کایزنی یعنی حفظ سطوح هزینه فعلی برای تولید محصولات در جریان ساخت و انجام کار سیستماتیک برای کاهش مستمر هزینه ها تا سطح مطلوب و هدف آن پیگیری سرسختانه فعالیتهای کاهش هزینه در تمام مراحل ساخت و به منظور کمک به حداقل کردن فاصله بین سود هدف و سود تخمینی است.
واژه های کلیدی : هزینه یابی ، بهای تمام شده ، سودآوری ، رضایت مشتریان
مقدمه
با گسترش روزافزون مباحث مربوط به سازمان تجارت جهانی و پیوستن تدریجی کشورها مختلف به این سازمان لزوم توجه به تکنیکهای مدیریت هزینه بیش از پیش احساس می شود. کشورهایی که به این پیمان می پیوندند به دنبال ساز و کارها و ابزارهایی هستند
که بتوانند به دوام و بقاء اقتصادی آنها در بازار پر رقابت جهانی کمک کنند و بتوانند پیش از ورود به این رقابت همه جانبه، قابلیت های مناسب و آمادگی لازم را کسب نمایند. در بازار یک پارچه دنیای آینده، کسانی قادر به رقابت هستند و می توانند به دوام و بقاء واحد های تجاری خود امیدوار باشند که بتوانند کالاهایی با مزایای رقابتی ، تولید و به بازار عرضه کنند. عرضه کنندگانی که بتوانند محصولاتی را با کیفیت و کارکرد مشابه اما با قیمت های پایین تر به بازار ارائه کنند، گوی سبقت را از دیگر رقبا خواهند ربود و سهم خود را در بازار افزایش خواهند داد[3] . سودآوری، رویا و آرزوی تمامی شرکتها ومدیران است، اما مانعی بزرگ به نام هزینهها، میتواند آنها را دستنیافتنی کند. وقتی نمودارها، نشانگر روند صعودی هزینههای سازمان هستند، نه تنها نشان میدهند که سلامت سازمان در خطر است بلکه زنگ خطر را برای مدیران به صدا درمیآورند. هزینه، برای مدیران و سهامداران، واژهای دوستداشتنی نیست. همان مقدار که صاحبان شرکتها به هزینهها حساسیت نشان میدهند، مشتریان نیز احساس مشابه نسبت به واژه “قیمت “دارند. در دنیای کسب و کار، هرچه شرایط رقابتیتر میشود، اهمیت مسائلی نظیر کیفیت، قیمت و زمان تحویل، بهشدت افزایش مییابد. مهمترین تکنیک هایی که می توانند مؤسسات را در این راه کمک کنند سیستم های هزینه یابی هدف ، هزینه یابی بر مبانی فعالیت و کایزن می باشند.
هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیر تکنیک های هزینه یابی در موفقیت شرک
تها در عرصه رقابت جهانی می باشد. زیرا در بازر جهانی تنها شرکتهایی می توانند در عرصه رقابت باقی بمانند و به فعالیت خود ادامه بدهند که بتوانند محصولاتی تولید کنند که ضمن داشتن کیفیت و کارکرد مناسب و قابل رقابت با رقبا، بهای تمام شده کم تری داشته باشد. در مورد هر یک از تکنیک های هزینه یابی فوق تحقیقات زیادی انجام شده و مقالات زیادی به رشته تحریر درآمده که از جمله :
دستگیروعرب یار محمدی (1384) با بررسی موانع بکارگیری هزینه یابی ه
دف در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در تهران به این نتیجه رسیدند که شرکتهایی می توانند در عرصه رقابت باقی بمانند که بتوانند محصولاتی را تولید کنند که ضمن داشتن کیفیت مناسب ، بهای تمام شده کم تری داشته باشند. و همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهدکه در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران هیچ یک ار عناصر هزینه یابی هدف اجرا نمی شود[3].
شالچی (1385) با بررسی و طراحی الگوی بهای تمام شده خدمات بانکی به روش ABC در بانک مسکن به این نتیجه رسیده که محاسبه صحیح بهای تمام شده محصول و خدمات، نیازمند اطلاعاتی است که سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت به مراتب بهتر از یستم های سنتی حسابداری مدیریت فراهم می آورد و همچنین نتایج این تحقیق نشان می دهد که بدلیل فقدان یک سیستم بهای تمام شده مناسب، بهای تمام شده خدمات بانکی دقیقاً برآورد نمی شود [5]. خوش طینت و جامعی (1380)با بررسی هزینه یابی هدف، شناخت، کار
برد و ضرورت بکارگیری آن به نتیجه رسیدند که مکانیزم هزینه یابی هدف در فضای رقابتی کاربرد دارد و وجود بازار رقابت برای کسب قیمت به منظور رسیدن به هزینه و سود هدف الزامی است[2].
هزینه یابی هدف
هزینه یابی هدف یک تکنیک مدیریت هزینه است که به طور عمده تمرکز خود را بر مدیریت هزینه محصولات آتی تولیدی معطوف می کند. در هزینه یابی هدف نگرش این است که چون پس از طراحی یک محصول بخش عمده ای از هزینه های آن تعهد می شود، کاهش هزینه امکان پذیر نیست مگر با طراحی مجدد محصول. در این تکنیک قبل از مرحله طراحی به مدیریت هزینه توجه می شود تا محصولی با بهای تمام شده از پیش تعیین شده تولید تا سود مورد نظر مدیریت تأمین شود. هزینه یابی هدف یک تکنیک تعیین و اندازه گیری بهای تمام شده نیست ، بلکه یک برنامه جامع کاهش هزینه است که حتی قبل از اولین مراحل تولید یک محصول است. هزینه یابی هدف به دنبال شناسایی هزینه های تولید یک محصول پیشنهادی است، تا وقتی محصول به فروش می رسد سود دلخواه و مورد نظر ایجاد کند. در سیستم های رایج، یک محصول پس از طراحی و تولید، هزینه یابی شده و پس از تعیین بهای تمام شده آن، سود مورد نظر به آن افزوده و با قیمت تعیین شده به بازار عرضه می شود. اما در دنیای پررقابت آینده، تولید کننده نمی تواند بدون لحاظ نمودن بهایی که مشتری حاضر به پرداخت است به تولید و عرضه محصول بپردازد. هزینه یابی هدف یک مهندسی معکوس است که در ابتدای مراحل طراحی محصول نتایج احتمالی را با تحقیقات بازار پیش بینی کرده و سعی دارد محصولی با بهای تمام شده مشخص که هم تأمین کننده سود مورد نظر مدیریت و هم تأمین کننده نیازهای مشتری(از لحاظ قیمت، کیفیت و کارکرد) باشد را ارائه کند. لذا باید هزینه ها و بهای تمام شده را به سطحی رساند که با فرض قیمت از پیش تعیین شده فروش و حداقل سود انتظاری، هزینه ها از سطح و میزان پیش بینی شده فزونی نباید. آنچه کار مدیریت بنگاه را در این معامله دشوارتر می سازد. این است که کاهش و کنترل هزینه ها باید با حفظ و حتی گاهی ارتقاء کیفیت نیز همراه باشد. به همین لحاظ می گوی
ند، هزینه یابی هدف بخشی از فرآیند مدیریت جامع برای بقاء سازمان در
محیط رقابت فزاینده است[3].
معادله سود و هزینه را به طور ساده میتوان به صورت «سود برابر است با قیمت فروش منهای هزینهها» بیان کرد.
هزینهها- قیمت = سود
در تفکر هزینهیابی سنتی، پس از محاسبه هزینههای تولید، سود مورد انتظار به آنها اضافه شده و قیمت فروش تعیین میشود.
مثلا، اگر هزینه کالایی 1000 واحد پولی است و شرکت بخواهد 20 درصد سود حاصل کند، قیمت فروش آن را 1200 واحد پولی تعیین خواهد کرد. در دیدگاه هزینهیابی برمبنای هدف، شرایط به گونهای دیگر است. در این تفکر، فلسفه مدیریت برهزینه حاکم است. در شرایط رقابتی، یک شرکت نمیتواند قیمت تعیین کند بلکه قیمت برای او تعیین میشود. بنابراین در معادله بالا، قیمت در دست شرکت نیست و ازمیان سه متغیر سود، قیمت و هزینه، تنها دو متغیر سود و هزینه باقی میماند. بنابراین، شرکت باید بتواند با یافتن راهکاری میان سود وهزینه، توازن لازم را
برقرار کند. حال اگر شرکت سود هدف خود را X تعریف کند، حداکثر هزینهای که میتواند متحمل شود، برابر است با: (سود هدف- قیمت رقابتی= هزینه هدف) ، این دیدگاه، چیزی نیست جز هزینهیابی هدف [1].
با مرور تحقیقات و مقالات مختلف در زمینه هزینه یابی هدف مشخص گردید شش اصول عمده هزینه یابی هدف عبارتند از :
1- هزینه یابی قیمت بازار 2- تمرکز بر مشتری
3- تمرکز بر فرآیند طراحی 4- عملکرد متقابل
5- زنجیره ارزش 6- هزینه یابی بر مبانی فعالیت
1- هزینه یابی قیمت بازار: شدت رقابت، بیان کننده میزان توجهی است که واحد اقتصادی در فرآیند هزینه یابی بر مبنای هدف باید به آن بپردازد. با انتقال فشار رقابتی، به طراحان محصول و تهیه کنندگان قطعات. احتمال واقع شدن محصول جدید در اقدام به تولید آن در منطقه بقا افزایش می یابد. در سیستم هزینه یابی هدف برای بدست آوردن هدفهای هزینه، قیمت بازار به کار گرفته می شود. و هزینه های هدف با استفاده از فرمول زیر محاسبه می گردد[2]. حاشیه فروش مطلوب – قیمت بازار = هزینه هدف
2- تمرکز بر مشتری: توجه به نیاز مشتری و در نظر گرفتن وضعیت شرکت از نظر رقابتی امری ضروری است در هزینه یابی هدف یکی از رویکردها این است که طراحان به تشریح نیازها و خواسته های مشتری در خصوص کیفیت قیمت و زمان به طور همزمان در تصمیمات محصول و فرآیند می پردازد. کیفیت محصول و بهبود کارکرد تنها در صورتی امکان پذیر است که[2]:
محصولات، انتظارات مشتری را برآورد سازد.
مشتریان حاضر باشند بابت آن محصول، پولی بپردازند .
سهم بازار یا حجم فروش افزایش یابد.
3- تمرکز برفرآیند طراحی:
در سیستمهای هزینه یابی هدف هزینه ها قبل از وقوع مورد نظارت و کنترل قرار می گیرند.
سیستم هزینه یابی هدف مهندسان تولید را به اثر هزینه محصول، فناوری و طرح فرآیند تولید و چالشهایی که در این زمینه وجود دارد متوجه می سازد.
سیستمهای هزینه یابی هدف موجب می شود وظایف مشترک کلیه بخشهای شرکت در زمان طراحی مورد تحلیل و آزمون قرار گیرد. در نتیجه تغییرات مهندسی یا مراحل تولید قبل از رسیدن محصول به مرحله تولید. انجام می شود.
در سیستم هزینه یابی هدف مهندسی همزمان محصولات و مراحل تولید (به جای مهندسی ترتیبی) باعث کاهش دوره زمانی تولید می شود. زیرا امکانی را فراهم می آورد تا برای هر مشکلی بتوان قبل از شروع تولید راه حلی ارائه کرد[1] .
4- عملکرد متقابل: در سیستم هزینه یابی هدف گروههای عملیاتی و تولید را اعضای بخش طراحی و مهندسی تولید، خط تولید، فروش و بازار یابی، واحد تدارکات، دایره حسابداری
صنعتی، دایره خدمات و پشتیبانی تشکیل می دهد و از افراد خارج سازمان، از قبیل تأمین کنندگان قطعات، مشتریان، فروشندگان، توزیع کنندگان، ارائه کنندگان خدمات و عرضه کنندگان مواد اولیه نیز بهره گرفته می شود. مسئولیت این گروهها از مرحله طراحی اولیه محصول شروع و تا تولید ادامه می یابد. عملکرد متقابل می تواند زمان عرضه محصول را کاهش دهد[2].
5- زنجیره ارزش: تمامی عناصر زنجیره ارزش از قبیل تأمین کنندگان قطعات، فروشندگان، توزیع کنندگان و ارائه کنندگان خدمات در هزینه یابی هدف مدنظر قرار می گیرد. هزینه یابی هدف تلاشهای مربوط به کاهش هزینه را از طریق ایجاد یک رابطه همکاری با اعضای خارج از سازمان بر سراسر زنجیره ارزش انجام می دهد. هزینه یابی هدف بر اساس منافع دراز مدت و متقابل تولید کنندگان و سایر عناصر زنجیره ارزش طراحی می شود[2].
6- هزینه یابی بر مبنای فعالیت (ABC)
در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970، برخی نویسندگان حسابداری به رابطه بین فعالیت و هزینه اشاره نمودند. اما در دهه 1980 به دنبال انعکاس ضعف ها و نارسایی های سیستم های رایج حسابداری در ارائه اطلاعات دقیق هزینه، توجه جدی در محافل دانشگاهی و حرفه ای به این رابطه بیشتر جلب گردید. این توجه عمدتاً براساس پیدایش سه سازه اصلی به شرح زیر بود:
سازه اول تغییر نوینی بود که در دنیا جهت معرفی تکنولوژی مدرن، مکانیزم های تولیدی جدید در کشورهای مختلف بویژه در ژاپن و ; رخ داد.
سازه دوم این بود که در دهه 1980 فلسفه فکری بسیاری از مدیران شرکت ها دستخوش تغییرات عمده گردید و علاوه بر سود آوری، رقابت در سطح جهانی، افزایش رضایت مشتریان، تأکید بر کنترل کیفیت محصولات و کاهش هزینه ها نیز جزو اهداف اصلی مدیران قرار گرفت.
سازه سوم این بود که عده ای از نویسندگان حسابداری به تشریح فضای جدید تولید، نقشهای گوناگون تکنولوژی و دیدگاههای جدید مدیران پرداختند. نویسندگان مذکور ادعا کردند که سیستم های سنتی حسابداری صنعتی نه تنها پاسخگوی احتیاجات مدیران نیست بلکه استفاده از اطلاعات حاصل از آنها سبب گمراهی و تصمیم گیری های نادرست مدیر
ان می شود. به دنبال آن، این نویسندگان اقدام به معرفی سیستم جدید تحت عنوان «هزینه یابی بر مبنای فعالیت» نمودند[5].
نیاز به اطلاعات عملیاتی در مورد هزینه ها، مقدمه ظهور سیستم دوبعدی ABC را فراهم آورد. این نگرش جدید مشخصاً به منظور ارائه اطلاعات مفید جهت دستیابی به اهداف اصلاحی در داخل و خارج از سازمان پدید آمد. این سیستم دارای دو دیدگاه اساسی
می باشند. دیدگاه اول بیانگر تخصیص هزینه ها از منابع به فعالیت ها و از فعالیتها به اهداف (موضوع) هزینه (شامل مشتریان و محصولات) می باشد. اطلاعات فراهم شده در این بخش پشتیبان تصمیمات کلیدی سازمان مانند قیمت گذاری، تعیین ترکیب محصول تأمین منابع و تعیین الویت هایی برای اقدامات اصلاحی است. دیدگاه دوم پاسخگوی نیاز سازمان به اطلاعاتی درباره عوامل موثر بر فعالیتهاست. به عبارت دیگر چه عواملی باعث انجام کارها می شوند و چگونه می توان این فعالیتها را به نحو مطلوب انجام داد. چنین اطلاعاتی به سازمان کمک می کند تا علاوه بر بهبود عملکرد خود، ارزش دریافتی توسط مشتریان را نیز اصلاح نماید[5].
سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت یکی از سیستم های نوین هزینه یابی محصولات و اصول اساسی هزینه یابی هدف می باشد که نیازهایی از قبیل محاسبه صحیح بهای تمام شده محصول، بهبود فرایند تولید، حذف فعالیت های زائد، شناخت محرک های هزینه، برنامه ریزی عملیات و تعیین راهبردهای تجاری را برای واحد اقتصادی برآورده می سازد. این سیستم به جای پرداختن به نشانه و معلول، علت ایجاد هزینه و تولید را کالبدشکافی می کند و اگر فعالیتی دارای فلسفه توجیهی، متقاضی و حتی ارزش افزوده نباشد، زمینه حذف، تعدیل یا بهبود آن را فراهم می کند[5].
در ادبیات حسابداری تعاریف مختلفی از هزینه یابی بر مبنای فعالیت ارائه شده است.
• می هر و دیکین معتقدند : «هزینه یابی بر مبنای فعالیت یک روش هزینه یابی است که بهای تمام شده محصولات را از جمع هزینه فعالیتهایی که منجر به ساخت محصول می شوند بدست می آورد».
• هیلتون می نویسد: «هزینه یابی بر مبنای فعالیت روشی است که در آن هزینه ها بر مبنای نسبت سهم فعالیتهای صرف شده بوسیله هر محصول، از یک مخزن هزینه به محصولات مختلف تخصیص داده می شود» [6].
هزینه یابی مبتنی بر فعالیت از این باور سرچشمه می گیرد که محصو
لات، فعالیتها را مصرف می کنند وفعالیتها منابع را. در این روش، هزینه ها به فعالیتها تخصیص می یابد و سپس هزینه های تخصیص یافته به فعالیتها، برمبنای استفاد
ه هریک از محصولات از فعالیتها، به محصولات تخصیص داده می شود .در واقع، هزینه یابی مبتنی بر فعالیت، شیوه ای است که براساس آن، هزینه محصول به عنوان جمع هزینه فعالیتهایی که به خاطر ساخت آن محصول انجام میشود، به دست میآید[7].
کایزن
کایزن یک شیوه مدیریتی ژاپنی است که براساس دیدگاههای دکتر دبلیو . ای . دمینگ و دکتر جی.ام.جوران (اساتید رشته مدیریت در آمریکا) شکل گرفته است و بعدها با استفاده توسط ژاپن کلید قدرت مند رقابت آنها گردید[4].
مفاهیم کایزنی
ایمایی کسی که اصطلاح کایزن را در سال 1986 ارائه داد، آن را به عنوان مداخله همه افراد ، مدیریت ارشد، مدیران میانی، کارگران، برای بهبهود و پیشرفت تعریف
میکند. کایزن به مفهوم بهسازی و بهبود مستمر برسه بعد استوار است:
بالا بردن کیفیت محصولات و خدمات
به صفر رسانیدن ضایعات
تأمین رضایت مشتری
به منظور دستیابی به این اهداف همه اعضای سازمان باید در م
ورد بهینه سازی مستمر در خود احساس تعهد نمایند.
در فلسفه کایزن به رضایت مشتری توجه خاصی می شود و فرض را بر آن میگذارد که تمام فعالیتها و بهبودها باید به رضایت مشتری منجر گردد. برای دستیابی به این هدف از روشهای سهگانه زیر استفاده می شود که به مثلث جوران معروف است:
1) کنترل کیفیت
2) بهبود کیفیت
3) تضمین کیفیت
کایزن روی تغییرات تدریجی در فرایندها تأکید دارد و در مقایسه با دیگر روشها بسیار کم هزینه است، اما در مجموع به تحولات شگرفی میانجامد. فلسفه کایزن بر این اصل استوار است که شیوه زندگی انسان، شغلی ، اجتماعی ، خانوادگی، میباید پیوسته بهبود یابد. پیام استراتژی کایزن را میتوان در این جمله خلاصه کرد:
«حتی یک روز را نیز نباید بدون ایجاد نوعی بهبود در یکی از بخشهای شرکت یا سازمان سپری کرد».
کایزن به اصطلاحات جزئی به عمل آمده در وضع موجود از
طریق تلاشهای بی وقفه مربوط است و نوآوری به اصلاحات کلی ناشی از سرمایه گذاری وسیع در تکنولوژی اطلاق می گردد. میتوان عنوان کرد که رضایت خاطر دشمن شماره یک کایزن است. اعتقاد به اصلاح و بهسازی در عمق جان ژاپنیها ریشه دوانیده است و این باور را میتوان در ضربالمثل سالخوردگان ژاپنی یافت که میگویند: اگر
شخصی را بعد از سه روز دیدید باید به دقت بررسی کنید که در این مدت چه تغییراتی در او بوجود آمده است. این گفته بر این مطلب تأکید دارد که هر شخصی در هر لحظه باید تغییر و البته بهبود یابد[4].
کایزن شیوه برخورد مدیران ژاپنی و برداشت خاص ایشان از مدیریت کیفیت جامع (TQM) است که در حال حاضر در 600 شرکت ژاپنی بکار گرفته شده است.کایزن همانند کنترل کیفیت و سیستم پیشنهادی به عنوان یک روش جهت دستیابی به توسعه در بسیاری از کشورهای دنیا شناخته شده است. ماهیت عملیات کایزن دارای پیچیدگی و دستورالعملهای پیچیده نیست و تقریباً نیاز به زمان جهت تجهیز و راهاندازی ندارد، این سادگی باعث میشود که تمامی کشورها، بدون توجه به نوع و حجم فعالیتهای خود بتوانند از این شیوه استفاده کنند.
برخلاف هزینهیابی هدف که از کاهش هزینهها در مرحله طراحی و توسعه محصول حمایت میکند و به دنبال کاهش هزینهها به سطحی پایینتر از سطح هزینههای قبلی در مرحله تولید محصولات موجود است ، در سیستم هزینهیابی کایزن از کارگران انتظار میرود که بطور مداوم هزینهها را کاهش دهند و کارایی را بالا ببرند. هزینهیابی استاندارد بر رسیدن به بهای تمام شده استانداردی که مدیریت تعیین میکند تمرکز دارد در حالیکه هزینهیابی کایزن روی کاهش مداوم هزینهها متمرکز است.
جامعه صنعتی در حال پیشرفت و ورود به عصر اطلاعات و ارتباطات است. بنابراین همواره باید به دنبال یافتن راهحلهای کاراتر و سودبخشتر برای تولید محصول و انج
ام خدمات باشیم، در دنیای رقابتی اخیر بهای تأخیر در بکارگیری روشهای اصلاح شده مدیریتی کمتر از بهای تأخیر بکارگیری آخرین تکنولوژیها نیست.
مراحل اجرای طرح کایزن به شرح زیر است:
شناخت مشکلات و وضع موجود
چاره جویی
تجزیه و تحلیل مشکل
ردیابی یا مشخص نمودن علل مشکل
پیش بینی و مشخص نمودن تدابیر لازم
به اجرا درآوردن راه حل
ارزیابی نتایج
کایزن و هزینه یابی
هزینه یابی کایزنی یعنی حفظ سطوح هزینه فعلی برای تولید محصولات در جریان ساخت و انجام کار سیستماتیک برای کاهش مستمر هزینه ها تا سطح مطلوب و هدف آن پیگیری سرسختانه فعالیتهای کاهش هزینه در تمام مراحل ساخت و به منظور کمک به حداقل کردن فاصله بین سود هدف و سود تخمینی است. این رویکرد هم از نظر مفهومی و هم از منظر روش اجراء با مدیریت هزینه که در سیستم هزینهیابی استاندارد اعمال می شود، متفاوت است[4]. دو نوع هزینه یابی کایزنی کلی وجود دارد که هر کدام به زیربخشهایی قابل تفکیک است:
الف) هزینه یابی کایزنی در سطح شرکت
ب) هزینه یابی کایزنی برای محصول مشخص
جهت بهبود مستمر و تدریجی با بهرهگیری از مشارکت کارکنان که جهت رسیدن به هدف کاهش هزینه میباشد میبایست مراحل زیر را انجام داد.
1-کلیه فعالیتهایی که هزینه زا هستند ولی ازش افزوده ندارندباید حذف شوند.(muda)
2-فعالیتهایی که به شکلی در جایی دیگر به صورت موازی انجام می شوند با همدیگر تلفیق می شوند.(muri)
3-آن دسته از فعالیتهای که برای تکمیل وبهبود سطح کیفی محصول وخدمات لازمند به فعالیتهی سازمان اضافه شوند.(mura)
اتلاف (مودا) از نگاه ژاپنیها به هر فعالیتی اتلاق میشود که برای سازمان ایجاد هزینه میکند ولی ارزش افزودهای تولید نمیکند. به عبارتی مودا مجموعه فعالیتهایی است
که از نظر مشتری نهایی ارزش ندارد و مشتری تمایلی به پرداخت پول برای این فعالیت ندارد طبق نظریه تایی چی اوهنو معاون تولید شرکت تویوتا موارد زیر را به عنوان مودا معرفی کرده است :
1- مودای تولید بیش از نیاز بازار
2- مودای انتظار و تأخیر کارکنان
3- مودای حملونقلوجابجایی وسایل و تجهیزات و کالای نیمه ساخته و ساخته
4- مودای حرکتهای اضافه در محیط کار
5- مودای انبار (موجودی اضافی)
6- مودای ایراد در فرایند
7- مودای تولید ضایعات و دوبارهکاری
کاهش هزینهها از طریق حذف اتلافات موجود صورت میگیرد. به منظور کاهش هزینهها باید به توسعه فعالیتهای هفتگانه پرداخت : 1- بهبود کیفیت 2- بهبود تولید 3- کاهش موجودی انبار 4- کوتاهسازی طول خطوط تولید 5- کاهش زمان توقف و خرابی دستگاهها و تجهیزات 6- کاهش فضای مورد استفاده 7- کاهش زمان آغاز تا انجام عملیات .
همچنین علاوه بر اتلاف (مودا)، عدم تطابق و موارد اختلافزا (مورا) و شرایط خستگیزا و طاقتفرسا (موری) در سازمان وجود دارند هرگاه در جریان عملیات ارسال قطعات؛ استفاده از دستگاهها و برنامه تولید نقصانی ایجاد شد مورا اتفاق افتاده است.
مثال : اگر کارگری در خط تولید وظیفهای به صورت تکرار انجام میدهد و کار را برای نفر بعدی میفرستد اگر زمان عملیات یکی از دیگر بیشتر باشد عدم تطابق (مورا) به اضافه اتلاف (مودا) رخ میدهد، زیرا روند عملیات به مخاطره میافتد در اینجا باید از ساز و کارهای کایزن برای رفع اختلاف بهره گرفت. خستگی یا طاقتفرسا (موری) به معنای شرایط طاقتفرسا برای کارکنان؛ تجهیزات و فرایند کاری است برای مثال اگر کارگری تازه کار بجای کارگری خبره و با تجربه استخدام شود و آموزش لازم را نبیند کار برای او طاقتفرسا میشود. که لازم است برای اینگونه کارکنان دورهای آموزشی برقرار کرد. بنابراین اتلاف (مودا)؛ عدم تطابق (مورا) و طاقتفرسا (موری) با یکدیگر فهرست را برای تشخیص موارد غیرعادی و نقص بوجود میآورند.
مراحل هزینهیابی کایزن
کاهش هزینه در شرکتهای ژاپنی شامل کاهش در هزینههای ثابت و متغیر است، اما بدلیل وجود هزینههای ثابت برای رشد و پویایی کارخانه، تأکید اساسی بر روی کاه
ش هزینههای متغیر است.
(A) بهای تمام شده واقعی یک اتومبیل در دوره قبل = جمع بهای تمام شده دوره قبل ÷ کل تولید واقعی
(B) برآورد بهای تمام شده در این دوره = (A) × برآورد تعداد تولید دوره جاری
(C) بهای تمام شده مورد نظر کایزن دوره جاری = (B) × نسبت کاهش هزینه مورد نظر به کل هزینه برآوردی
(D) نسبت تخصیص
= هزینهای که مستقیماً بوسیله هر واحد تولید کنترل شده ÷ کل هزینه کنترلی کارخانه
جمع هزینه کایزن برای هر کارخانه = (C) × (D)
مقایسه هزینهیابی کایزن و هزینه یابی هدف
هزینهیابی کایزن در هدف اصلی خود که کاهش هزینه میباشد همانند هزینهیابی هدف میباشد با این تفاوت که هزینهیابی کایزن بر روی کاهش هزینهها در طول مرحله ساخت تمرکز دارد اما هزینهیابی هدف بر روی کاهش هزینهها در مرحله طراحی و برنامهریزی تأکید دارد. در هزینهیابی هدف بحث اصلی طراحی تولید و کاهش هزینههای تولید است ولی در هزینههای کایزن بحث در فرایند تولید است.
مشکلات موجود در بکارگیری سیستم هزینه یابی هدف در ایران
مکانیزم هزینه یابی هدف در فضای رقابتی کاربرد دارد و وجود بازار رقابت برای کسب قیمت به منظور رسیدن به هزینه و سود هدف الزامی است. در شرایط کنونی ح
اکمیت نوسانات اقتصادی بر کشور، امکان تعیین قیمت هدف اگر غیر ممکن نباشد، بسیار مشکل است. دیگر اینکه طرز فکر مشتری مداری در اقتصاد ایران رایج نشده است و مشتری حق انتخاب محدود دارد. همچنین فقدان روحیه کار گروهی و مستقر نبودن سیستمهای صحیح بهای تمام شده از جمله عوامل دیگری است که مانع به کارگیری سیستم هزینه یابی هدف می باشد.
نتیجه گیری
در یک نتیجه گیری کلی می تون بیان نمود که در بازار جهانی، رقابت میان شرکت ها و بنگاه ها پیچیده و فشرده شده و مشتریان نیز در انتخاب فرآورده ها و خدمات دلخواه خود ، قدرت اختیار بیشتری یافته اند. اکنون برخلاف گذشته در اثر سرعت پیشرفت فناوری و فرآورده ها و خدمات مشابه فراوان تر و گزینه های خرید مشتری بیشتر شده است. در این شرایط شرکت هایی می توانند در عرصه رقابت باقی بمانند و به فعالیت خود ادمه بدهند که بتوانند محصولاتی را تولید کنند که ضمن داشتن کیفیت و کارکرد مناسب و قابل رقابت با رقبا، ب
های تمام شده کم تری نیز داشته باشند تا بتوانند سهم خود را در بازار حفظ و افزایش دهند و سود مورد نظر خود را نیز کسب نمایند.
ابزاری که می تواند این ویژگی را تأمین نماید سیستم هزینه یابی هدف و کایزن می باشد که هزینه یابی بر مبنای فعالت نیز جزء اصول اساسی هزینه یابی هدف می باشد .
پیشنهادات
1- با توجه به اینکه تمرکز بر مشتری راهنمایی برای کاهش بهای تمام شده محصولات است، از این رو پیشنهاد می شود شرکت ها به طور مداوم با مشتریان خود جهت دریافت نظرات آنها ارتباط برقرار سازند و نظرات آنها را در طراحی محصولات مورد توجه قرار دهند.
2- با توجه به اهمیت چند مهارتی ساختن نیروی انسانی در دنیای رقابتی امروزی و نقش آن در افزایش کیفیت و کاهش هزینه محصولات به شرکت ها پیشنهاد می شود به چند مهارتی ساختن نیروی انسانی خود اقدام نموده و کارگروهی را جایگزین کار سنتی و فردی نمایند.
3- هزینه یابی بر مبنای فعالیت سیستمی است که باعث کاهش هزینه ها و هم چنین محاسبه دقیق تر بهای تمام شده محصولات می شود، از اینرو به شرکت ها پیشنهاد می شود که هزینه یابی برمبنای فعایت را جایگزین سیستم های سنتی نمایند.
منابع
1- حجازی، رضوان (1382)« مدیریت هزینه یابی بر مبنای هدف » مجله دانشگاه علوم اداری و اقتصاد دانشگاه اصفهان، شماره1 .
2- خوش طینت، محسن و اشرف جامعی (1380)«هزینه یابی هدف، شناخت، کاربرد و ضرورت بکارگیری آن» مجله حسابرس شماره 10
3- دستگیر، محسن و جواد عرب یار محمدی (1384)« بررسی موانع بکارگیری هزینه یابی هدف در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در تهران» فصلنامه بررسی های حسابداری و حسابرسی شماره39 .
4- سلیمی، محمد حسین، ماساکی ایمایی « کایزن کلید موفقیت
رقابتی ژاپنی » مرکز نشر دانشگاه صنعتی امیر کبیر.
5- شالچی ،افشین(1385) « بررسی و طراحی الگوی بهای تمام شده خدمات بانکی به روش ABC در بانک مسکن» پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز.
6- عالی ور، عزیر « حسابداری صنعتی ، مفاهیم و کاربردها در هزینه یابی »جلد اول ، انتشارات سازمان حسابرسی ، نشریه 158
7- عرب مازار یزدی، محمد وناصری، مهدی(1384)«امکان سنجی طراحی مدل محاسبه بهای تمام شده سپرده های بانکی به روشABC در بانک رفاه» فصلنامه بررسی حسابداری و حسابرسی.
کلمات کلیدی :