ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:52 عصر
مقاله مجمع عمومی فوق العاده تحت فایل ورد (word) دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله مجمع عمومی فوق العاده تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مجمع عمومی فوق العاده تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله مجمع عمومی فوق العاده تحت فایل ورد (word) :
مجمع عمومی فوق العاده
شرکت سهامی سه رکن اصلی دارد، رکن تصمیم گیرنده، که مجامع عمومی شرکت هستند. رکن اداره کننده که شامل هیئت مدیره میباشد. رکن نظارت کننده که همان بازرسان شرکت میباشند.
مجامع عمومی به ترتیب عبارتند از: مجمع عمومی موسس، مجمع عمومی عادی، مجمع عمومی فوق العاده (ماده 73 لایحه قانونی 1347).
مجمع عمومی فوق العاده: مجمعی است که برای تغییر اساسنامه و امور دیگری که قانونگذار بر عهدهشان گذاشته تشکیل میشوند.[1]
ترکیب مجمع عمومی فوق العاده
کلیه دارندگان سهام – حتی اگر یک سهم داشته باشند – حق شرکت در مجمع عمومی فوق العاده را دارند. فرقی نمیکند که سهام آنها بانام یا بینام، ممتاز یا عادی باشد.
حضور نماینده و یا وکیل اشخاص حقیقی و حقوقی به منزله حضور سهامدار است (ماده 102 لایحه قانونی 1347). فقط سهامدارانی حق ورود به مجمع را دارند که با مراجعه به شرکت ورقه ورود به جلسه را دریافت کرده باشند (ماده 99 لایحه قانونی 1347).
تشکیل مجمع عمومی فوق العاده
أ. دعوت از مجمع عمومی فوق العاده. بر خلاف مجمع عمومی عادی که دعوت کننده تشکیل جلسه مشخص است در مجمع عمومی فوق العاده دعوت کننده مجمع مشخص نیست. فقط در مورد انحلال شرکت بر اثر زیان وارده موضوع ماده 141 لایحه قانونی 1347 قاون هیأت مدیره را مکلف به دعوت از مجمع عمومی فوق العاده کرده است.[2]
روش دعوت مجمع به وسیله نشر آگهی میباشد. فاصله بین نشر آگهی و تشکیل مجمع حداقل ده و حداکثر چهل روز خواهد بود. در این آگهی باید دستور جلسه، تاریخ و محل تشکیل مجمع قید شود. فقط سهامدارانی حق ورود به مجمع را دارند که ورقه ورود به جلسه را دریافت کرده باشند( مواد97 الی 100 لایحه قانونی)
ب. برگزاری جلسات مجمع.
1 هیأت رئیسه. مرکب از رئیس، یک منشی و دو ناظر است به جز منشی باید بقیه از بین سهامداران انتخاب شوند. در صورت عدم پیش بینی در اساسنامه ریاست مجمع با رئیس هیأت مدیره است. (ماده 101 لایحه قانونی 1347).
2 صورت جلسه. از مذاکرات و تصمیمات مجمع ترتیب داده میشود و به امضای هیأت رئیسه میرسد(ماده 105 لایحه قانونی 1347).
3 حد نصاب جلسه. در دعوت اول با حضور بیش از نصف سهامداران حاصل میشود. در صورت به حد نصاب نرسیدن، مجمع دوم با حضور بیش از یک سوم سهامداران که حق رأی دارند، رسمیت مییابد (ماده 84 لایحه قانونی 1347).
4اکثریت لازم برای اتخاذ تصمیم. تصمیمات مجمع عمومی فوق العاده همواره به اکثریت دو سوم آرای حاضر در جلسه رسمی معتبر خواهد بود. (ماده 85 لایحه قانونی 1347).
5 شیوه اخذ رای. در مجامع معمولا با ورقه است، اما میشود از روشهای دیگری هم استفاده کرد. اگر سهامدار ورقهای خود را بطور سفید تحویل دهد؛ ورقه مزبور جزو آراء، درنظر گرفته نخواهد شد.[3]
6 اعلام تنفس. زمانیست که درباره تمام موضوعات دستور مجمع اخذ تصمیم نشود، و هیأت رئیسه با تصویب مجمع اعلام تنفس میکند.
تمدید جلسه، جلسه جدید نیست و حد نصاب جلسه دوم همان حد نصاب جلسه اول است (ماده 104 لایحه قانونی 1347).
وظایف و اختیارات مجمع فوق العاده
هر گونه تغییر در مواد اساسنامه یا در سرمایه شرکت یا انحلال شرکت قبل از موعد منحصرا در صلاحیت مجمع عمومی فوق العاده است. (ماده 83 لایحه قانونی 1347). چه تغییر در اساسنامه جزیی باشد (مانند تغییر نشانی شرکت) و یا اساسی باشد (مانند تغییر موضوع شرکت) فقط در صلاحیت مجمع عمومی فوق العاده است.
این مجمع نمیتواند اختیارات خود را به مجمع عمومی و یا هیأت مدیره تفویض کند. البته اگر در در اساسنامه پیش بینی نشده باشد که هیأت مدیره میتواند چنین تغییری در اساسنامه بدهد. (ماده 40 لایحه قانونی 1347).
محدودیت تغییر اساسنامه
هیچ مجمعی نمیتواند تابعیت شرکت را تغییر دهد یا بر تعهد سهامداران بیفزاید و یا به حقوق فردی صاحبان سهام خدشه وارد کند.
همچنین مجمع عمومی فوق العاده نمیتواند تصمیماتی اتخاذ کند که در صلاحیت مجمع عمومی عادی یا نهادهای دیگر شرکت است.
[1] اسکینی، ربیعا؛ حقوق تجارت شرکتهای تجاری، تهران، سمت، 1380، چاپ نهم، جلد 2، صفحه110
[2] خزعلی، حسین؛ حقوق تجارت شرکتهای تجاری، تهران، نشر قانون، 1385، چاپ اول، جلد دوم، صفحه 87
[3] عرفانی، محمود؛ حقوق تجارت، تهران، نشر ماجد، 1377، چاپ هشتم، جلد2، صفحه 98
مجمع عمومی فوق العاده صاحبان سهام
مجمع عمومی فوق العاده صاحبان سهام شرکت عبارت است از اجتماع صاحبان سهام شرکت به طور فوق العاده طبق و قوانین تجاری و مالی و مقررات اساسنامه شرکت به منظور اتخاذ تصمیمات بنیادی نسبت به آنچه که قانونا در صلاحیت این مجمع عمومی است. (ماده 83 (ل.ا.ق.ت.)
در مجمع عمومی فوق العاده دارندگان بیش از نصف سهامی که حق رای دارند باید حاضر باشند. اگر در اولین در دعوت حد نصاب مذکور حاصل نشد مجمع برای بار دوم دعوت می شود و با حضور دارندگان بیش از یک سوم سهامی که حق رای دارند رسمیت یافته و اتخاذ تصمیم خواهد نمود. به شرط آن که دردعوت دوم نتیجه دعوت اول قید شده باشد. (ماده 84 (ل.ا.ق.ت)).
طبق ماده 85 لایحه قانونی تجارت: (تصمیمات مجمع عمومی فوق العاده همواره به اکثریت دو سوم آرای حاضر در جلسه رسمی معتبر خواهد بود ) و طبق ماده 72 لایحه اصلاحی قانون تجارت مصوب 1347 شرکت مجاز است حق رای سهامداران را منوط به داشتن حداقل تعداد مشخصی سهم کند. این راه حل قانونگذار در رابطه با مجامع عمومی فوق العاده قابل انتقال است زیرا وظیفه این مجامع عمدتا تغییر اساسنامه شرکت است و اساسنامه حاصل کار مجمع عمومی موسس می باشد که در آن تمام شرکا بلااستثنا حق حضور و رای دارند. در واقع راه حل قانونگذار متضمن این تالی فاسد است که عده ای ازشرکا میتوانند بعد از تصویب اساسنامه و بدون حضور دیگران اساسنامه را تغییر داده و به حقوق دیگران لطمه وارد کنند. به نظر می رسد که اگر قانونگذار راه حل قانون فرانسه را اعمال نماید منطقی تر باشد. زیرا به موجب قانون فرانسه در مجمع عمومی فوق العاده نیز مانند مجمع عمومی موسس هر صاحب سهم بدون توجه به اینکه چه تعداد سهام را مالک است حق حضور و رای دارد و پیش بینی شرط خلاف آن در اساسنامه باطل است.
ماده 103 لایحه مذکور نسبت به موارد اکثریت ضابطه کلی به دست داده و مقرر می دارد: (در کلیه مواردی که در این قانون اکثریت آرا در مجامع عمومی ذکرشده است مراد اکثریت آرای حاضرین در جلسه است.)
وظایف و اختیارات مجمع عمومی فوق العاده
گاهی در شرکت ضرورتی پیش می اید که اقدام به تغییر و تبدیلاتی را ایجاب می نماید. اخذ تصمیم درباره این تغییرات و تبدیلات از وظایف مجمع عمومی فوق العاده صاحب سهام است.
در حقوق انگلیس قانون شرکت ها مصوب 1985 مجمع عمومی فوق العاده را تعریف نموده و تصریح شده اگر مجمعی غیر از مجمع عمومی عادی سالیانه تشکیل گردد مجمع عمومی فوق العاده نامیده می شود. ملاحظه می شود که عدم تشکیل مجمع عمومی فوق العاده هیچگونه مسئولیتی را متوجه مدیران نمی کند و تشکیل مجمع اخیر الذکر به موجب مواد 36 و 37 موکول به نظر مدیران شرکت می باشد ضمنا طبق ماده 368 قانون شرکت ها مجمع عمومی فوق العاده بنا به درخواست سهامداران تشکیل می گردد و تصمیمات فقط برای آن طبق ماضی لازم الجرا خواهد بود (بطور مثال درمورد درخواست صاحبان سهام ممتاز.)
افزایش سرمایه شرکت و انواع آن
افزایش سرمایه شرکت می تواند بنا به دلایلی متعددی انجام پذیر .از قبیل توسعه فعالیت های شرکت فراهم نمودن امکان تادیه شرکت ویا تبدیل شرکت به نوع دیگری از انواع شرکت های تجاری.
– اجباری : شرکت های سهامی در پاره ای موارد به موجب قانون مکلف به افزایش تاسیس به هر علت از حداقل قانونی کمتر شود که باید ظرف یک سال نسبت به افزایش سرمایه تا میزان حداقل مقرر اقدام لازم صورت پذیرد (ماده 5 لایحه اصلاحی قانون تجارت.)
هم چنین به موجب ماده 61 لایحه اصلاحی در صورتی که اوراق قرضه قابل تعویض با سهام شرکت باشد مجمع عمومی فوق العاده باید بنا به پیشنهاد هیئت مدیره و گزارش خاص بازرسان شرکت مقارن اجازه انتشار اوراق قرضه افزایش سرمایه شرکت را اقلا برابر مبلغ قرضه تصویب کند.
– اختیاری : علاوه بر موراد مذکرو در بالا شرکت های سهامی می توانند هر وقت که مایل باشند بارعایت مقررات قانونی نسبت به افزایش اقدام نمایند.
افزایش سرمایه شرکت اعم از موارد اجباری یا اختیاری از طریق صدور سهام جدید و یا از طریق بالا بردن مبلغ اسمی سهام موجود امکانپذیر می باشد (ماده 157 لایحه اصلاحی )
هر گونه تغییر در میزان سرمایه شرکت منحصرا در صلاحیت مجمع عمومی فوق العاده می باشد (ماده 83 لایحه اصلاحی.)
مجمع عموم فوق العاده به پیشنهاد هیئت مدیره پس از قرائت گزارش بازرس یا بازرسان شرکت درمورد افزایش سرمایه شرکت اتخاذ تصمیم می کند. ماده 161 لایحه اصلاحی.
پیشنهاد هیئت مدیره راجع به افزایش سرمایه باید متضمن توجیه لزوم افزایش سرمایه و نیز شامل گزارشی درباره شرکت از بدو سال مالی در جریان و اگرتا آن موقع مجمع عمومی نسبت به حساب های سال مالی قبل تصمیم نگرفته باشد گزارش باید حاکی از وضع شرکت از ابتدای سال مالی قبل باشد. گزارش بازرس یا بازرسان باید شامل اظهانامه درباره پیشنهاد هیئت مدیهر نیز باشد (تبصره 2 ماده 161 لایحه اصلاحی.)
مجمع عمومی فوق العاده می تواند به هیئت مدیهر اجاز می دهد که ظرف مدت معینی که نباید از پنج سال تجاوز کند. سرمایه شرکت را تا میزان مبلغ معینی به یکی از طرق مذکور قانون افزایش دهد (ماده 162 لایحه اصلاحی).
اساسنامه شرکت نمی تواند متضمن اختیار افزایش سرمایه برای هیئت مدیره باشد. بدیهی است که مادام که سرمایه شرکت به طور کامل تادیه نشده باشد افزایش سرمایه شرکت تحت هیچ عنوانی مجاز نخواهد بود (مواد 164 و 165 لایحه اصلاحی)
افزایش سرمایه از طریق صدور سهام جدید.
در این روش شرکت سهامی بدون اینکه به میزان مبلغ اسمی سهام بیافزاید اقدام به انتشار سهام جدیدی می نماید. مجمع عمومی فوق العاده که در مورد افزایش سرمایه اتخاذ تصمیم می کند شرایط مربوط به فروش سهام جدید وتادیه قیمت آن را تعیین و یا اختیار تعیین آن را به هئیت مدیره واگذار خواهد کرد.
روشهای پرداخت قیمت سهام جدید:
تایده مبلغ اسمی سهام جدید به یکی از طرق زیر امکانپذیر می باشد:
– پرداخت مبلغ اسمی سهم به نقد: درشرکت سهامی عام افزایش سرمایه فقط به صورت نقدی امکانپذیر است. به عکس در شرکت سهامی خاص به طورغیر نقدی هم می توان سرمایه را افزای شداد (تبصره 1 ماده 158 لایحه اصلاحی.)
– تبدیل مطالبات نقدی حال شده اشخاص از شرکت سهام جدید: در صورتی که مجمع عمومی فوق العاده صاحبان سهام افزایش سرمایه شرکت را از طریق تبدیل مطالبات نقدی حال شده اشخاص از شرکت تصویب کرده باشد سهام جدیدی که در نتیجه این گونه افزایش سرمایه صادر خواهد شد باامضای ورقه خرید سهام توسط طلبکارانی که مایل به پذیره نویسی سهام جدید باشند انجام می گیرد.(ماده 185 لایحه اصلاحی)
چنین اقدامی زمانی از طرف شرکت قابل اعمال است که شرکت در فروخته شدن سهام جدید خود تردید داشته باشد زیرا طلبکاران شرکت حاضر نمی شوند بدون کسب امتیازتی از قبیل سلب حق تقدم خرید سهام جدید از بعضی و یا کل سهامداران شرکت به تبدیل مطالبات حال شده خود به سهام مذکور مبادرات نمایند مگر اینکه شرکت از نظر مالی وضع موفقیت آمیزی داشته باشد دراین صورت نیز شرت حاضر نخواهد بود از سهامداران خود در خرید سهام جدید سلب حق تقدم کرده بدین ترتیب موجبات نارضایتی آنان را فراهم سازد زیرا سهامداران که با سرمایه گذاری در شرکت سرمایه خود را به خطر انداخته است به هیچ وجه راضی نخواهد بود که از مزایای اضافه ارزش متعلقه به سهام جدید صرفنظر کند.
– انتقال سود تقسیم نشده یا اندوخته یا عواید حاصله از اضافه ارزش سهامی جدید به سرمایه شرکت: (این روش افزایش سرمایه هم برای شرکا مفیداست و هم برای شرکت. در واقع شرکت می تواند عواید حاصله از اضافه ارزش سهامی فروخته شده را به اندوخته اختیاری منتقل کند (ماده 160 لایحه قانونی 1347) و شرکا نمیتوانند او را به تقسیم آن بین خود وادار کنند. تخصیص سهام جدید به شرکا به نسبت حقشان نسبت به اندوخته به آنان امکان می دهد با فروش سهام دریافتی به اشخاص ثالث وجه نقد به دست آورند. شرکت نیز بیدن وسیله اندوخته ها و سود تقسیم نشده را که در حساب بدهکاری خود نگاهداری می کند به حساب سرمایه منتقل کرده از طلبکاران (بابت اندوخته و سود تقسیم نشده ) شریک می سازد. بیهوده نیست که استفاده از این نوع واکنش سرمایه بسیار رواج دارد.
– تبدیل اوراق قرضه به سهام: تنها شرکت سهامی عام می تواند به موجب قانون تجارت مبادرت به انتشار اوراق قرضه نماید و در صورتی که اوراق مزبور قابلیت تبدیل یا تعویض با سهام شرکت را داشته باشد شرکت باید سرمایه خود را تامیزان مبلغ این اوراق افزایش دهد . شرکت سهامی خاص حق انتشار اوراق قرضه را ندارد و در تیجه از این طریق نمی تواند نسبت به افزایش سرمایه اقدام نماید. تشریفات تبدیل وتعویض اوراق قرضه با سهام شرکت در مواد 69 و 70 و 71 لایحه اصلاحی بیان گردیده است.
هرگاه مورد فوق العاده ای برای شرکت به وجود آید که استحضار و تصمیم صاحبان سهام لازم باشد ، و در واقع امری خارج از جریان عادی پیش آمد کند ، مثلاً شرکت بخواهد مدت خود را تمدید و یا سرمایه را زیاد کند و با تصمیم به انحلال خود بگیرد و یا اجازه صدور اوراق قرضه را بدهد ، مجمع عمومی فوق العاده تشکیل می شود.
علت این که این مجامع را فوق العاده نامیده اند اختیارات فوق العاده مجمع است . فرق بین مجمع عمومی عادی را با فوق العاده از تصمیمات آنها می توان پی برد . زیرا مجمع عمومی عادی اموری را که هر شرکت عادتاً در جریان خود قرار دارد رسیدگی می نماید ، و بنا به مقتضیات و فوق العاده پیش آمده است. به موجب ماده 84 اصلاحی در مجمع عمومی فوق العاده باید دارندگان بیش از نصف سهام که حق رأی دارند حاضر باشند . و تصمیمات مجمع عمومی فوق العاده در هر حال با
اکثریت دو ثلث آراء عده حاضرین معتبر خواهد بود . و هرگاه در اولین دعوت حد نصاب مذکور حاصل نشود مجمع برای بار دوم و با حضور بیش از یک سوم سهامی که حق رأی دارند رسمیت یافته و اتخاذ تصمیم خواهد نمود ، مشروط به این که در دعوت دوم نتیجه جلسه اول قید شود .مسلم است تصمیمات در جلسه دوم هم مانند جلسه اول با اکثریت دو ثلث آراء حاضرین خواهد بود. مطالبی که ممکن است در مجمع عمومی فوق العاده تصمیم گرفته شود دادن اختیار نسبت به اشخاص یا عده معین و ایجاد سهم ممتاز باشد و نیز هر نوع تغییر در اساسنامه که روابط بین شرکاء را ایجاد نموده است. بنابراین مجمع عمومی فوق العاده حق دارد :
1 مدت شرکت را تمدید نماید و یاتقلیل دهد.
2 نام و مرکز شرکت را تغییر دهد.
3 سرمایه شرکت را افزایش یا تا میزان حد اقل کاهش دهد.
4 سهام ممتاز را ایجاد نماید.
5 موضوع شرکت را تغییر دهد.
6 در عده مدیران و مدت خدمت آنها و همچنین عده بازرسان تغییراتی بدهد مشروط بر این که عده مدیران از میزانی که در قانون تصریح شده کمتر نباشد و مدت خدمت آنها بیش از دو سال نباشد و مدت خدمت آنها بیش از دو سال نباشد.
7 مقررات راجع به دعوت مجمع عمومی را تغییر دهد .
8 اجازه صدور اوراق قرضه را بدهد.
9 شرکت را قبل از امضاء مدت منحل نماید.
و به جمله در تمام مواد اساسنامه تغییر دهد مشروط بر این که این تغییرات خلاف قانون نباشد . زیرا در بعضی از موارد دستور قانونی به عنوان تکلیف معین شده و چون تراضی اشخاص به خلاف قانون مؤثر نیست لذا مجمع عمومی مثلاً نمی تواند مدت خدمت مدیران را بیش از دو سال قرار دهد و یا تابعیت شرکت را تغییر دهد زیرا قانون مدت خدمت مدیرا را حد اکثر دو سال قرار داده و طبق ماده 94 مقرر شده هیچ مجمع عمومی نمی تواند تابعیت شرکت را تغییر دهد .
تشکیل مجمع عمومی فوق العاده اغلب در نتیجه احتیاج شرکت بوده و از صاحبان سهام به وسیله مدیران شرکت دعوت به عمل می آید. دستور مجمع عمومی در آگهی دعوت قید می شود تا دارندگان سهام متوجه شوند برای چه منظور و موضوع است و اگر مدارکی دارند همراه بیاورند . ممکن است تشکیل مجمع عمومی فوق العاده ضمن مجمع عمومی سالیانه باشد ، به این طریق که مجمع عمومی هم ترازنامه را تصویب کند و هم اساسنامه را تغییر دهد . در این صورت باید دستور جلسه در آگهی ، در روزنامه کثیرالانتشاری که آگهی های شرکت در آن درج می شود تصریح شده باشد .
در مجمع عمومی فوق العاده نیز حضور دارندگان بیش از نصف سهامی که حق رأی دارند ضروری است .
اگر در اولین جلسه حد نصاب به عمل نیامد و عده کافی حاضر نشدند مانند مجامع عمومی عادی برای بار دوم دعوت به عمل می آید و با حضور بیش از یک سوم سهامی که حق رأی دارند رسمیت یافته و به اکثریت دو ثلث آراء اتخاذ تصمیم خواهد نمود ، مشروط بر این که در دعوت دوم نتیجه جلسه اول قید شده باشد.
با تمام این احوال بر تعهدات صاحبان سهام با هیچ اکثریتی نمی توان افزود زیرا تراضی اشخاص بر علیه دیگران مؤثر نخواهد بود و در صورتی که عده حاضر در مجمع 99 درصد صاحبان سهام باشد و همگی بر ازدیاد تعهد صاحبان اتفاق داشته باشند نسبت به یک درصد که حاضر نشده و یا در رأی موافقت نداشته مؤثر نخواهد بود . بلکه باید تمام دارندگان سهام با افزودن تعهد خود موافق باشند .
طرز کار شرکت سهامی – مجمع عمومی فوق العاده
1- حد نصاب برای تشکیل مجمع و اتخاذ تصمیم
مجمع عمومی فوق العاده با حداقل دارندگان بیش از یک دوم سهامی که حق رای دارند یا نمایندگان آنها در جلسه رسمیت خواهد داشت. اگر این حد نصاب دراولین دعوت حاصل نشود مجمع برای مرتبه دوم دعوت خواهند شد و حد نصاب در این مجمع با حضور بیش از یک سوم سهام صاحبان سهام با حق رای شرکت است مشروط بر آنکه در دعوت دوم نتیجه دعوت اول ذکر شده باشد . تصمیمات مجمع عمومی فوق العاده با شرکت دو سوم آرا صاحبان سهام حاضر در جلسه معتبر خواهد بود (مواد 84 و 85 ل.ا.ق.ت)
2- وظایف واختیارات مجمع عمومی فوق العاده
وظایف مجمع عبارت است از:
افزایش سرمایه
کاهش سرمایه
تغییرات اساسنامه
انحلال شرکت قبل از موعد و یا تغییر نوع شرکت.
اولا – افزایش سرمایه:
حدود اختیارات مجمع عمومی فوق العاده درمورد افزایش سرمایه: افزایش از نظر حقوقی وقتی صورت می گیرد که سرمایه شرکت تماما تادیه شده باشد که این افزایش به چهار صورت تحقق می یابد:
افزایش سرمایه از طریق پرداخت مبلغ اسمی سهم به نقد .
به وسیله تبدیل سود تقسیم نشده یا اندوخته یا عواید حاصله از اضافه ارزش سهام به سرمایه شرکت.
به صورت تبدیل مطالبات نقدی حال شده اشخاص از شرکت به سهام جدید.
بالاخره با تبدیل اوراق قرضه به سهام .
مجمع عمومی فوق العاده می تواند به هیئت مدیره اختیار دهد که در ظرف مدت معینی که از 5 سال تجاوز ننماید سرمایه شرکت را تا میزان مبلغ معینی به یکی از طرق مندرج در ماده 159 (ل.ا.ق.ت) افزایش دهد (مواد 161 و 162 ل.ا.ق.ت) این تفویض اختیار به هیئت مدیره به طور استثنا است زیرا افزایش سرمایه در صلاحیت اصلی مجمع عمومی فوق العاده می باشد.
1- افزایش سرمایه از طریق پرداخت مبلغ اسمی سهم به نقد : شرکت سهامی برای ادامه کار و فعالیت تجاری خود از طریق فراهم ساختن سرمایه ضروری مبادرت به انتشار سهام جدید عادی می نماید و چنین اقدامی در صورتی نتیجه بخش خواهد بود که شرکت از اعتبار کافی برخوردار باشد والا اگر شرکت متحمل زیان شد و ذخائر خود را نیز مصرف کرده باشد اصلح است که به عوض سهام عادی جدید مبادرت به صدور سهام ممتازه و یا اوراق قرضه بنماید.
بدیهی است اگر شرکت اطمینان از فروش سهام عادی جدید خود داشته باشد دراین صورت نه امتیازی به سهامداران جدید خود می دهد و نه بار مالی پرداخت بهره اوراق قرضه را در مواعد معین تحمل می نماید.
ارزش اسمی سهام جدید که منتشر می گردد باید مساوی با بهای اسمی سهام قدیم باشد زیرا برابر ماده 32 (ل.ا.ق.ت) مبلغ اسمی سهام و همچنین قطعات سهام در صورت تجزیه باید متساوی باشد . بدین ترتیب ارزش اسمی کلیه سهام شرکت در طول مدت حیاتشرکت چه در صورت تجزیه سهام به قطعات باید متساوی باشد.
منظور از اضافه ارزش هر سهم که د ر ماده 160 (ل.ا.ق.ت) اشاره گردیده مبلغی علاوه بر مبلغ اسمی هر سهم است که شرکت می تواند به مناسبت افزایش از پذیره نویسان مطالبه نماید وعلت چنین مطالبه ای هم این است که سهامداران قدیم شرکت متضرر نشوند.
در مورد پاسخ به این سئوال که آیا جمع اضافه ارزشهای دریافتی شرکت از پذیره نویسان جزو سرمایه شرکت محسوب می شو و یا م توان آنها را در ردیف منافع محول نموده و می گوید : شرکت می تواند از عواید حاصله از اضافه ارزش سهام فروخته شده را اندوخته منتقل سازد یا نقدا بین صاحبان سهام سابق تقسیم کند یا در ازا آن سهام جدید به صاحبان سهام سابق بدهد.
بر طبق ماده 166 (ل.ا.ق.ت) حق تقدم صاحبان سهام قدیم پیش بینی شده است که می گوید: در خرید سهام جدید صاحبان سهام شرکت به نسبت سهامی که مالکند حق تقدم دارند واین حق قابل نقل وانتقال است مهلتی که طی آن سهامداران می تواننند حق تقدم مذکور را اعمال کنند کمتر از 60 روز نخواهد بود . این مهلت از روزی که برای پذیره نویسی تعیین می گردد شروع می شود.
مجمع عمومی فوق العاده می تواند به هنگام تصویب افزایش سرمایه از طریق فروش سهام حق تقدم سهامداران را نسبت به پذیره نویسی تمام و یا قمستی از سهام جدید از آنان سلب نماید مشروط بر آنکه چنین تصمیمی پس از قرائت گزارش هیات مدیره و بازرس و بازرسان شرکت اتخاذ گردد و الا تصمیم مزبور باطل خواهد بود (ماده 167 ل.ا.ق.ت).
در صورتی که حق تقدم در پذیره نویسی سهام جدید از سهامداران سابق سلب شده یا صاحب سهام از حق تقدم خود در ظرف مدت مقرر استفاده ننمایند تمام یا باقیمانده سهام جدید حسب مورد عرضه شده و به متقاضیان فروخته خواهد شد (ماده 172 ل.ا.ق.ت).
بر طبق ماده 171 (ل.ا.ق.ت) گواهینامه حق خرید سهامی که صاحبان سهام حق تقدم در خرید آن را دارند باید شامل نکات زیر باشد:
نام و شماره ثبت مرکز اصلی شرکت
مبلغ سرمایه فعلی و نیز مبلغ افزایش سرمایه شرکت.
تعداد و نوع سهامی که دارنده گواهینامه حق خرید آن را دارد با ذکر مبلغ اسمی سهم و حسب مورد مبلغ اضافه ارزش آن.
نام بانک و مشخصات حساب سپرده ای که وجوه لازم باید در آن پرداخته شود.
مهلتی که طی آن دارنده گواهینامه می تواند از حق خرید مندرج در گواهینامه استفاده کند.
گواهینامه مذکور باید لااقل به امضای دو نفر که به موجب مقررات اساسنامه تعیین می شود برسد.
شرکت سهامی عام باید قبل عرضه سهام جدید جهت پذیره نویس مردم ابتدا طرح اعلامیه پذیره نویسی سهام جدید برای افزایش سرمایه را به مرجع ثبت شرکتها تسلیم و رسید دریافت نماید که اعلامیه مزبور الزاما باید به امضای مجاز شرکت رسیده باشد و نیز شامل نکات مقرر در مواد 174 و 177 (ل.ا.ق.ت)باشد سپس مراجع ثبت شرکتها پس از بررسی طرح اعلامیه مزبور و ضمائم مربوط اجازه انتشار آن را صادر مینماید و شرکت اعلامیه پذیره نویسی سهام افزایش سرمایه را باید علاوه بر روزنامه کثیرالانتشار که آگهی های شرکت در آن منتشر می گردد لااقل در دو روزنامه کثیرالانتشار دیگر آگهی نماید و نیز در آگهی مزبور باید در تاریخ شروع پذیره نویسی سهام افزایش سرمایه و تاریخ خاتمه آن که مجموعا نباید کمتر از 2 ماه باشد قید شود.
حال اگر مقدار سهام خریداری شده بیشتر از کل سهم تعیین شده برای افزایش سرمایه باشد هیئت مدیره باید نسبت به تعدیل سهام مذکور با تعیین تعداد سهام هر خریدار دستور استرداد وجه سهام اضافه خریداری شده را به بانک مربوط صادر نماید (ماده 881 ل.ا.ق.ت).
مطابق ماده 82 (ل.ا.ق.ت) و ماده 76 همان قانون اگر قسمتی از افزایش سرمایه به صورت غیر نقدی تادیه شود باید بدوا آورده های غیر نقدی طبق نظر کتبی کارشناس رسمی وزارت دادگستری ارزیابی گردد و گزارش مربوط به ارزیابی آورده های غیر نقدی در اختیار مجمع عمومی فوق العاده قرار گیرد اگر آورده های غیر نقدی یا مزایای که مطالبه شده مورد تصویب مجمع عمومی فوق العاده قرار نگیرد دومین جلسه مجمع اخیرکه حد نصاب آن حضور بیش از نصف پذیره نویسان هرمقدار سهام جدید و صاحبان سهام شرکت می باشد . به فاصله مدتی که از یک ماه تجاوز ننماید تشکیل می شود و در فاصله دو جلسه مذکور صاحبان آورده های غیر نقدی که آورده آنها مورد تصویب واقع نشده می توانند تعهد غیر نقدی خود را به تعهد نقدی تبدیل و مبلغ معادل آن را پرداخت کنند وهمچنین کسانی که مزایای مورد مطالبه آنان از طرف مجمع عمومی فوق العاده پذیرفته نشده است در صورت تمایل می توانند از مزایای مزبور انصراف حاصل و در شرکت باقی بماننند.
در شرکت سهامی خاص قانونگذار تشریفات کمتری برای افزایش سرمایه از طریق صدور سهام قائل شده است. به منظور ثبت افزایش سرمایه شرکت مزبور فقط تسلیم اظهارنامه به ضمیمه مدارک مندرج در ماده 183 ناظر به ماده 169 (ل.ا.ق.ت) کافی خواهد بود.
برای افزایش سرمایه در شرکت سهامی خاص از طریق فروش سهام جدید مجمع عمومی فوق العاده باید بنا به پیشنهاد هیات مدیره و پس از قرائت گزارش بازرس یا بازرسان شرکت دراین مورد مراتب را تصویب نماید.
در صورتی که سلب حق تقدم در پذیره نویسی سهام جدید از بعضی از سهامداران به نفع بعضی دیگر انجام پذیرد صاحبن سهامی که سهام جدید برای تخصیص به آنان درنظر گرفته شده است حق شرکت در اخذ رای درباره سلب حق تقدم مورد بحث ندارند و در حدنصاب رسمیت جلسه و اکثریت برای اتخاذ تصمیم نیز آرای آنان به حساب نخواهد آمد و همچنین مهلتی که طی آن صاحبان سهام می توانند حق تقدم خود را در خرید سهام جدید به مناسبت افزایش سرمایه شرکت اعمال کنند حداقل 60 روز خواهد بود و این مهلت از روزی که برای پذیره نویسی تعیین می گردد شروع می شود (مواد 166 و 167 و 168 ل.ا.ق.ت)
شرکت سهامی خاص نمی تواند در اساسنامه خود اختیار افزایش سرمایه را برای هیات مدیره تفویض نماید و ضمنا مادامی که سرمایه شرکت کلا تادیه نشده باشد افزایش سرمایه مجاز نخواهد بود (مواد 164 و 165 ل.ا.ق.ت)
2- افزایش سرمایه به وسیله تبدیل سود تقسیم نشده یا اندوخته یا عواید حاصله از اضافه ارزش سهام به سرمایه شرکت:
سود قابل تقسیم عبارت است از سود خالص در هر سال مالی منهای زیانهای سالهای مالی قبل و اندوخته ها(اختیاری – مالیاتی و قانونی) و حسب مورد به علاوه سود قابل تقسیم سالهای قبل که تقسیم نشده منهای پاداش اعضای موظف هیات مدیره با در نظر گرفتن شرایط مقرر درماده 241 (تلفیقی از مواد 238 و 239 و 241 ل.ا.ق.ت).
اگر شرکت بخواهد سود تقسیم نشده یا اندوخته و یا عواید حاصله از اضافه ارزش سهام راتبدیل به سرمایه بنماید(بند 3 از ماده 158 ل.ا.ق.ت) . در چنین حالتی شرکت با استفاده از منابع مالی مربوط از یک نوع خودکفائی برخوردار می باشد و چون سهامداران شرکت هیچگونه مبلغ جدیدی از بابت افزایش سرمایه مذکور پرداخت نمی نمایند. لذا توزیع اوراق تعهد سهام بین صاحبان سهام از طرف شرکت برای پذیره نویسی و به طریق اولی انتشار اعلامیه و آگهی مربوط پذیره نویسی الزامی نخواهد بود.
مطابق تبصره 2 از ماده 158 (ل.ا.ق.ت) انتقال اندوخته قانونی به سرمایه ممنوع شده است و این امر شاید به منظور تضمین بیشتر مطالبات اشخاص ثالث از شرکت بوده است ولی عملا اگر اندوخته های قانونی به سرمایه منتقل شود موجب افزایش سرمایه شرکت خواهد بود و چنین اقدامی به نفع طلبکاران شرکت می باشد نه به ضرر آنان گر چه ممکن است اندوخته مذکور با صدور سهام جدید مجانی بین سهامداران تقسیم گردد.
در صورتی که کلیه صاحبان سهام با افزایش مبلغ اسمی سهام شرکت موافق باشند. در این صورت سهام سابق شرکت باطل و به عوض آنها سهام جدید با مبلغ اسمی بیشتر تعیین شده از طرف شرکت صادر می گردد.
مطابق ماده 188 (ل.ا.ق.ت) در موردی که افزایش سرمایه از طریق بالا بردن مبلغ اسمی سهام موجود صورت گیرد کلیه افزایش باید نقدا پرداخت شود.
افزایش سرمایه شرکت موجب بالا رفتن اعتبار آن درمقابل اشخاص طرف قرارداد با شرکت بالاخص با بانکها و موسسات مالی معتبر می گردد.
در صورتی که شرکت ذخائر قابل تقسیم و یا اضافه ارزش سهام فروخته شده را بدوا بین صاحبان سهام تقسیم و سپس مبادرت به صدور سهام جدید با پرداخت مبلغ اسمی بنماید کاری بیهوده و عبث خواهد بود زیرا حتی در صورتی که سهامداران شرکت پس از دریافت سود متعلقه به خود مجددا آنها راصرف خرید سهام جدید شرکت بنمایند شرکت ناچار خواهد بود برای پذیره نویسی سهام جدید تشریفات قانونی که مستلزم هزینه و اتلاف وقت است انجام دهد.
مجمع عمومی فوق العاده می تواند راسا مبادرت به افزایش سرمایه نماید یا این کار را به هیئت مدیره محول می کند درهر حال هیات مدیره مکلف است در هر نوبت پس از عملی ساختن افزایش حداکثر مدت یک ماه مراتب را ضمن اصلاح اساسنامه در قسمت راجع به میزان سرمایه ثبت شده شرکت جهت ثبت به مرجع ثبت شرکتها اعلام کند تا پس از انجام تشریفات ثبت نتیجه جهت اطلاع عموم آگهی شود (مواد 161 و 162 و 163 ل.ا.ق.ت).
3- تبدیل مطالبات نقدی حال شده اشخاص از شرکت به سهام جدید:
مطابق ماده 185 (ل.ا.ق.ت) مجمع عمومی فوق العاده اختیار دارد از طریق تبدیل مطالبات نقدی حال شده طلبکاران شرکت به سهام جدید سرمایه شرکت را افزایش دهد و این در صروتی استکه شرکت در فروخته شدن سهام جدیدی خود تردید داشته باشد زیرا طلبکار شرکت حاضر نمی شوند بدون کسب امتیازاتی از قبیل سلب حق تقدم خرید سهام جدید از بعضی و یا کل سهامداران شرکت به تبدیل مطالبات حال شده خود به سهام مذکور مبادرت نمایند مگر اینکه شرکت از نظر مالی وضع موفقیت آمیزی داشته باشد.
با توجه به ماده 185 (ل.ا.ق.ت) ملاحظه می گردد که برای تبدیل مطالبات نقدی حال نشده اشخاص به سهام جدید علاوه بر اتخاذ تصمیم مجمع مزبور تمایل طلبکاران در تبدیل مطالبات حال شده آنان به سهام جدید الزامی می باشد.
حال باید دید که آیا بین دین شرکت و دین طلبکار شرکت که پس از خرید سهام جدید ایجاد می شود تهاتر حاصل خواهد شد یا خیر؟
مطابق ماده 188 (ل.ا.ق.ت) که اشاره ای به تهاتر نموده است کلیه افزایش سرمایه از طریق مذکور باید نقدا پرداخت شود و به هنگام پذیره نویسی تمام سهام جدید بر حسب مورد کلا پرداخت یا تهاتر شود.
با توجه به اینکه تهاتر قهری مندرج در ماده 295 قانون مدنی ایران نمی تواند در این مورد مصداق داشته باشد اگر طرفین با رعایت مواد 298 و 299 قانون مذکور در شرایط تهاتر توافق نمایند آیا بین دیون تهاتر حاصل می شود یا خیر؟
مجمع عمومی فوق العاده که تبدیل مطالبات حال شده اشخاص را به سهام جدید برای افزایش سرمایه تصویب نموده و طلبکار نیز به این امر رضایت داده است تصور نمی شود که به حقوق اشخاص ثالث لطمه وارد شده باشد مگر اینکه این شرکت به نفع اشخاص اخیر توقیف شود.
اگر طلبکار شرکتی ورقه تعهد سهام جدید شرکت مزبور را به منظور تبدیل مطالبات خود به سهام پذیره نویسی نماید آیا اشخاص ثالث می توانند قبل از به ثبت رسیدن افزایش سرمایه دیون شرکت به طلبکار مزبور را تامین یا توقیف نمایند؟
مطابق ماده 184 (ل.ا.ق.ت) وجوهی راکه به حساب افزایش سرمایه پرداخت می شود و باید در حساب سپرده مخصوص نیز نگهداری شود قابل تامین و توقیف و انتقال به حسابهای شرکت نیست مگر اینکه افزایش سرمایه شرکت مزبور در مرجع ثبت شرکتها به ثبت رسیده باشد.
ورقه تعهد سهم مذکور درمورد شرکتهای سهامی عام باید مشتمل بر نکات مندرج در ماده 186 (ل.ا.ق.ت) ناظر به ماده 179 همان قانون باشد و همچنین شرکت مکلف است برای به ثبت رسانیدن افزایش سرمایه با تبدیل مطالبات نقدی حاصل شده اشخاص از شرکت به سهام جدید مدارک مذکور در ماده 187 (ل.ا.ق.ت) را به مرجع ثبت شرکتها تسلیم نماید.
4- تبدیل اوراق به سهام:
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:52 عصر
مقاله نظام تأمین مالی در توسعه صادرات و تجارت بینالمللی در مناطق آزاد تجاری تحت فایل ورد (word) دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نظام تأمین مالی در توسعه صادرات و تجارت بینالمللی در مناطق آزاد تجاری تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نظام تأمین مالی در توسعه صادرات و تجارت بینالمللی در مناطق آزاد تجاری تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله نظام تأمین مالی در توسعه صادرات و تجارت بینالمللی در مناطق آزاد تجاری تحت فایل ورد (word) :
نظام تأمین مالی در توسعه صادرات و تجارت بینالمللی در مناطق آزاد تجاری
چکیده:
در مورد تامین مالی و توسعه صادرات و تجارت بین المللی در مناطق آزاد باید اذعان نمود که هیچ کشوری جزیره ای نیست که فی نفسه کامل باشد. بلکه هر کشوری تکه ای است از قاره ای و جزئی است از کل. همانطوریکه هر موجود زنده ای برای ادامه حیات خود ناگزیر است خود را با عوامل محیطی سازگار نماید یکی از اهداف اصلی تشکیل مناطق آزاد تجاری و مبادلات برون مرزی
یا بعبارتی تجاری بین المللی است که همراه با ارتباط یک منطقه آزاد با منطقه آزاد دیگر صورت می گیرد. در تامین منابع مالی مناطق آزاد بانکها و موسسات اعتبار دهنده داخلی همچنین بانکهای و موسسات مالی خارجی نقش ارزنده ای ایفا می نمایند. در ارتباط با فعالیت این نهادهای کشوری و بین المللی که عامل اساسی تاثیر گذار می باشند. یکی عوامل مستقیم عملکردی هر منطقه، دیگری عواملی غیر مستقیم عملکردی آن منطقه اعم از مقررات رو بنائی و زیر بنائی و مسائل توسعه کشور می باشد. در این نوشته سعی گردیده است برای حل چالشها و مشکلات این مناطق راه حلها و پیشنهاداتی ارائه گردد. تا چه قبول شود و چه در نظر آید.
واژه های کلیدی:
مناطق آزاد تجاری – سرمایه گذاری در مناطق آزاد تجاری – ارگانهای تامین کننده مالی منا
طق آزاد تجاری – عوامل عملکردی مستقیم و غیر مستقیم مناطق آزاد تجاری
مقدمه :
تغییر تحول در عرصه های مختلف اجتماعی- اقتصادی- سیاسی، فرهنگی;..
در عصر حاضر اجتناب ناپذیر است و این تغیر و تحول به نوبه خود از پیشرفتهائی که بطور روزم
ره در علوم و تکنولوژیهای مختلف در سطح جهانی رخ میدهد نشأت میگیرد. از این گذشته نیازمندیهای بشر نیز مزید بر علت است. تا براساس شرایط موجود اجتماعی تغیر تحولاتی نیز در عرصه زندگی او پدید آید. از آنجائی که جهان پیچیده امروزی به دنبال تغیر تحولات فرص
تها وتهدیدهایی گستردهای نیز ایجاد میشود و لذا سازمانها و شرکتها به روشها، راه حلها و طرز نگرشهای تازه برای برخورد صحیح و اصولی با این تهدیدها و فرصتها نیاز دارند. بطوریکه بتوانند فرصتها را غنیمت شمرده و به مقابله با تهدیدها بپردازند
برای مقابله با تهدیدهای جهانی به مولدین جامعه که کار- سرمایه- زمین میباشند باید توجه بیشتر مینمود. هر قدر عوامل تولید در جهان تکامل بیشتری پیدا مینمایند مکانیزم عمل آنان پیچیدهتر میگردد از این رو برای شناخت روابط جهانی بایستی فرآیند عوامل تولید را بصورت جهانی شناخت زیرا از طریق این فرآیند میتوان به صدور کار- سرمایه- زمین از رشته به رشته دیگر و از منطقهای به منطقه دیگر پی برد و بالاخره به راز روابط این کشورها در جهان و ادامه تغییر آن را بصورتهای مختلف آگاهی پیدا کرد. پایداری در دهکده جهانی و حفظ استقلال و تامین منافع ملّی مستلزم شناخت دقیق و علمی از قابلیتها و انطباق پتانسیل و توانائیهای محلی با مقررات و مسائل اقتصاد و بین الملل است و صحنه اقتصاد بین المللی جهان یک مجموعه به هم پیوسته است و آگاهی فزاینده در جهت اتکاء به یکدیگر توسعه و بهبود همکاری جهان بر مبنای تأمین منافع متقابل و شکل دادن به یک اجتماع نوین که رفاه را برای همه در اقتصاد جهان تضمین کند یک ضرورت است.
در جهان امروز کشوری وجود ندارد که اقتصاد آن با اقتصاد سایر کشورها مرتبط نباشد زیرا وضع صنایع بازرگانی، تکنولوژی، سطح درآمد و سطح زندگی افراد یک ملت از طریق شبکه پیچیدهای از مبادلات کالا و خدمات و روابط مالی و پولی با اقتصاد و بین المللی پیوسته است. در این نوشته سعی گردیده است با آگاهی کافی و اعمال اصول و سیستمهای مناسب مبادلات بین المللی کالا وخدمات برای پیشرفت اقتصاد ملی توضیح داده شود.
1- منطقه آزاد تجاری چیست؟(F.T.Z)
بنابه تعاریف بین المللی منطقه آزاد محدوده حراست شده بندری و غیر بندری است که از شمول برخی مقررات جاری کشور متبوع خارج بوده و با بهرهگیری از مزایانی نظیر معافیتهای مالیاتی، بخشودگی سود و عوارض گمرکی عدم وجود تشریفات زاید ارزی اداری و مقررات دست و پاگیر و همچنین سهولت و تسریع در فرآیندهای صادرات و وادرات با جذب سرمایهگذاری
خارجی و انتقال فن آوری به توسعه سرزمین اصلی کمک مینماید. مناطق آزاد که به منطقه آزاد پردازش صادرات معروف است به ناحیه صنعتی ویژهای در خارج از مرکز گمرکی که تولیداتش جهت گیری صادراتی دارند گفته شود. فلسفه این اصطلاح را میتوان در تغییر استراتژی واردات به استراتژی توسعه صادرات دانست همچنین مناطق ویژه تجاری صنعتی را میتوان بصورت زیر تعریف نمود «محدوده جغرافیایی مشخص که قوانین گمرکی محدوده گمرکی کشور در آن اجرا نمیشود به منظور تسهیل در امر واردات و صادرات کالا و حمایت از صنعت داخلی کشور همچنین جذب فناوریهای نوین در امر تولید و توسعه منطقه در مبادی گمرکات و نقاط مرزی کشور ایجاد میشود را منطقه ویژه تجاری- صنعتی مینامند.
2- شرحی از اهداف تشکیل مناطق آزاد در کشور
به طور کلی اهداف و فلسفه شکل گیری مناطق ویژه در جهان را به صورت زیر بیان میکنند:
– جذب سرمایههای خارجی
– ایجاد فرصت های شغلی جدید
– کسب درآمد ارزی و افزایش صادرات
– دست یابی به فناوری پیشرفته
– جذب نقدینگی سرگردان داخلی و کمک به مهار تورم
– محدودیت زدائی از مناطقی که امکان رشد و توسعه بالقوه را دارند
از سوی دیگر ماده 1 قانون چگونگی اداره مناطق آزاد- صنعتی جمهوری اسلامی ایران مصوبه مجلس شورای اسلامی در تاریخ 31/6/1372، اهداف تشکیل مناطق آزاد تجاری- صنعتی را به شرح زیر بیان میکند: «سرمایهگذاری و افزایش درآمد عمومی، ایجاد اشتغال س
الم و مولد، تنظیم بازار کار و کالا، حضور فعال در بازارهای جهانی و منطقهای، تولید و صادرات کالاهای صنعتی و تبدیلی و ارائه خدمات عمومی».
3- تسهیلات قانونی کلیه مناطق آزاد ایران چیست؟
مناطق آزاد تجاری جهت توسعه کشور و مسائل رفاهی آن ایجاد گردیده است. برای این منظور قوانین و مقررات گستردهای بایستی وضع گردد اهم مواردی که بتواند منظور ما را شفافتر نماید
عبارتند از:
– معافیت مالیاتی 15 ساله برای دریافت کنندگان مجوز فعالیت اقتصادی
– اسکان ورود اتباع خارجی بدون اخذ روادید «ویزا»
– کار آئی سرعت و خدمات کامل بانکهای دولتی خصوصی و شرکتهای بیمه
– عدم محدودیت انتقال ارز به دیگر مناطق آزاد ایران با سایر کشورها
– 100 % مالکیت خارجی
– آزادی کامل ورود و خروج سرمایه
– ثبت ساده و آسان شرکتها مؤسسات صنعتی فرهنگی و مالکیت معنوی
– امکان ورود و خروج کالا از منطقه به خارج از کشور بدون تشریفات اداری
– مقررات آسان برای ورود قانونی کلیه کالاها طبق جدول عوارض گمرک
4- نقش بانکهای داخلی- و مؤسسات مالی- نهادهای بینالمللی در تأمین مالی مناطق آزاد تجاری
هرج و مرج پولی و مالی جهانی در دوران جنگ جهانی دوم این عقیده را در میان اغلب کارشناسان اقتصادی اغلب کشورها ایجاد کرد که دنیای بعد از جنگ به ثبات در زمینه روابط پول
ی و مالی بینالمللی نیاز مبرمی میدارد. بهمین دلیل متخصصان پولی و مالی دنیا تشکیل سازمانها بانکها و نهادهای مالی را با میدان وسیع فعالیت که قادر باشند برای نظام پولی و مالی دنیا استقرار بخشند. پیشنهاد کردند. ارگانهای ذیربط یکی پس از دیگری نسبت
به نیاز جامعه و عملکرد خود تأسیس شدند.
در جهت نظام تأمین مالی و توسعه صادرات و تجارت بینالمللی همچنین مسائل سرمایهگذاری در مناطق آزاد تجاری در مباحث قبل مختصری اشاره نمودیم حال این سئوال مطرح میگردد که در این مناطق تأمین مالی چه شکلی صورت میگیرد. مناطق آزاد تجاری که جزئی از کشور محسوب میگردند. تأمین منابع مالی این مناطق نیز تابع نیز تابع قوانین و مقررات کشوری است ولی لازم بذکرات که روشهای تأمین مالی در این مناطق را مختصر آنالیز نمائیم. راههای تأمین مالی در این مناطق از طریق تزریق پول توسط نظام بانکداری کشور در راستای توسعه و اجرای پروژههای اساس و کوتاه مدت همچنین تولید پول از طریق صادرات و واردات و یا بعبارتی
تجارت بینالمللی صورت میگیرد.
5- تامین منابع مالی مناطق آزاد از طریق سیستم بانکی و موسسات بینالمللی
با جهانی شدن بازارهای مالی در سراسر جهان واحدهای اقتصادی که در هر کشور دنیا نیاز مالی دارند ناچار نیستند خود را به بازارهای خارجی محدود نمایند. سرمایهگذاران یک کشور نیز نباید خود را به دارائیهای مالی منتشر شده و بازارهای داخلی محدود کنند
. عواملی که باعث یکپارچه شدن بازارهای مالی شدهاند عبارتنداز:
– کاهش مقررات و آزاد نهادن بازارها و فعالیت مشارکت کنندگان در بازار مراکز عمده جهان.
– پیشرفتهای تکنولوژیکی «نظارت بر بازار جهانی- اجرای سفارشات و تحلیل صورتهای مالی».
– تشدید روند نهادی شدن بازارهای مالی.
و بسیاری از این قبیل موارد رقابت جهانی دولتها را واداشته است که از جنبههای گوناگونی بازارهای مالی خود را آزاد بگذارند تا واحدهای مالی آنها بتوانند رقابتی موثر در سراسر جهان داشته باشند.از آنجایی که به علت محدودیت تعداد صفحات مقاله نمیتوان عملکرد کلیه نهادهای بین المللی را تشریح نمود لذا تنها به نام نهادهای مالی اکتفا میگردد.اهم این نهادها عبارتند از:
– صندوق بین المللی پول (I.MF)
– بانک بین المللی ترمیم و توسعه(I.B.R.D)
– گروه بانک جهانی
– تجارت گات(G.A.T.T)
– بانکهای توسعه چند جانبه (M. D.B)
– شرکت مالی بین الملل(I.F.C)
و هدف اصلی این نهادها جملگی کمک به توسعه و ارتقاء سطح زندگی کشورهای عضو و نظارت بر پروژههای اقتصادی کشورهای عضو و پرداخت تسهیلات قانونی به این کشورها میباشد.
6- بانک توسعه اسلامی (I.D.B)
یکی دیگر از نهادهای مستقلی که میتواند در تامین منابع مالی جهت سرمایهگذاری در مناطق آزاد تجاری نقش داشته باشد بانک توسعه اسلامی است.این بانک با همکاری کشورهای اسلامی در سال 1974 میلادی تاسیس گردیده است مرکز این بانک در جدّه میباشد. منابع مالی این بانک اصولاً از طریق کشورهای صادر کننده نفت O.P.E.C تامین میگردد. کشورهای صادر کننده نفت که تعداد آنها 13 کشور است بر اساس مقررات تعیین شده از طرف
O.P.E.C درصدی از فروش نفت و انرژیهای دیگر خود را جهت کمک به کشورهای اسلامی در اختیار این بانک قرار میدهند.
هدف از اتخاذ چنین سیاستی تامین سرمایه مورد نیاز کشورهای جهان سوم در راستای اجرای برنامههای توسعه و عمران است.زیرا بدلیل پایین بودن تولید ناخالص ملی تولید سرانه و بازده تولید و نیز بالا بودن میل به مصرف و پایین بودن میزان پسانداز امکان تامین سرمایه از
داخل کشور وجود ندارد.
اهداف و وظایف این بانک عبارتنداز:
– روان کردن همکاری پولی و افزایش همکاری بینالمللی برای رفع مشکلات ک
شورهای اسلامی.
– پرداخت وام به کشورهای جهان سوم خصوصاً کشورهای اسلامی.
– پرداخت کمکهای بلاعوض به شرکتهائی که به این نوع کمکها نیازمند میباشند.
– پرداخت تسهیلات به پروژههای زیربنائی در کشورهای در حال توسعه.
– تامین مالی پروژههای مربوط به رفع آثار ناشی از تعدیلات اقتصادی بر کشورهای فقیر و کم درآمد.
– همبستگی مالی کشورهای اسلامی خصوصاً کشورهای صادر کننده نفت در مقابل بانکهای غول پیکر جهانی. کشورهای عضو میتوانند از مزایای مالی این صندوق در جهت توسعه کشور و سرمایهگذاری در مناطق آزاد خود استفاده نمایند.
7- علل عدم موفقیت مناطق آزاد تجاری
با در نظر گرفتن ارتباط بین کشورها اعم از سرمایه گذاری , فرهنگ ,آداب و رسوم , سنین, دین,مذهب و گذشته از عناصر مدیریتی و عملکردهای سیستمی و مدار توسعه یافتگی امکان توسعه و یا سرمایه گذاری پر رونق در مناطق آزاد به سختی انجام خواهد شد زیرا عناصر مدیریتی در کشور ما با در نظر گرفتن قانون اساسی با عناصر مدیریتی کشورهای هم پیمان مناطق آزاد تجاری فرق فاحشی دارد همچنین از نظر عملکرد سیستمی مسائل زیربنایی و رو بنایی کشور ما با کشورهای هم پیمان بسیار متفاوت میباشد . از نظر حرکت ها و تصمیم گیری
های سیاسی قوانین کشور ما با قوانین کشورهای همجوار مطابقت ندارد بنابراین با در نظر گرفتن این عوامل که توضیح مختصر آنان در مقاله آورده شده است علی رغم سعی تلاش مسئولین و ملت دارا بودن قوانین دست و پا گیر مانع توسعه و رشد مناطق آزاد در کشور میباشد بطوریکه در توضیحات بیان گردیده است «هیچ کشوری جزیرهای زندگی نمیکند» بلکه با تمام وجود بصورت سیستماتیک با کشورهای دیگر در ارتباط میباشد. تا زمانی که قوانین و م
قررات این کشور با کشورهای دیگر مطابقت نداشته باشد امکان سرمایهگذاری و یا فعالیت بصورت آزاد در بین دو کشور امکان پذیر نخواهد بود.
اهم مواردی که موجب توسعه نیافتگی و یا بعبارتی رکود بازار مناطق آزاد تجاری میتوانند تاثیر پذیر باشند عبارتنداز:
1- ناهموار بودن بستر سرمایهگذاری و نامطمئن بودن در امور سرمایهگذاری و تجارت منطقهای.
2- دور بودن از مراکز اصلی و مشکلات خدمات دهی و بازاریابی.
3- روابط اجتماعی حاکم در بین دو کشور که ارتباط مناطق آزاد دارند.
4- عدم گردش سرمایه در این مناطق.
5- عدم سوددهی سرمایهگذاریها در مقایسه با سرمایهگذاریهای مشابه.
6- عدم مداخله دولت در سرمایهگذاریهای این مناطق.
7- تاثیر سیستم سیاسی دولت.
8- مشکلات سیستم تجاری دولت.
9- وضعیت و مقررات مشکل آفرین در صادرات و واردات کشور.
10- بازنگری در مقررات سرمایهگذاری.
11- تاثیر سیاستهای ارزی «روش ارز ثابت» دولت در روی نظام.
12- ناهماهنگی مقررات بانکداری داخلی.
13- عدم هماهنگی بانکداری خارجی با در نظر گرفتن روابط بین کشورها.
14- بی اعتبار جلوه نمودن مناطق آزاد تجاری از نظر نهادهای مالی.
15- ریسک سرمایهگذاری در مناطق آزاد بعلت نوار مرزی بودن.
16- نقش عناصر مدیریتی دستوری در مناطق آزاد.
17- بافت اجتماعی مناطق آزاد.
18- آربیتراژ کردن ارز از طریق سرمایهگذاران با در نظر گرفتن سود بیشتر.
19- نبودن انگیزه سرمایهگذاری در مناطق آزاد.
20- عدم حمایت دولت از سرمایهگذاران.
21- کافی نبودن معافیتهای مالیاتی و یا مسایل مختلف سازمانهای د
ولتی.
22- مقررات دست و پاگیر گمرکی.
8- عملکرد مناطق آزاد تجاری
همانطور که در چکیده مقاله آورده شده است در فعالیت مناطق آزاد تجاری دو نوع عوامل تاثیر گذار می باشند. یکی عوامل مستقیم عملکردی که عبارتند از بخشنامه های درون سازمانی آن منطقه و مقررات فعالیتی آن . دیگری عوامل غیر مستقیم عملکردی که عبارتند از عناصر مدیریت – عوامل سیتمی – بافت اجتماعی – عوامل توسعه ای می باشند. این عوامل عملکردی مکمل یکدیگرند. هر چند مناطق آزاد ایران استعداد لازم جهت مرکزیت خارمیانه را دارند هنوز مجموعه فضای مناسبی جهت اجرای این مهم حاصل نشده است. به همین منظور باید مجموعه فضای مناسب نیز از تجمع و هماهنگی مجموعه ابزارهای نزم افزاری (کلیه قوانین و مقررات و امتیازها) و سخت افزاری (زیر بناها- راه – آب ، برق و ارتباطات) و محیط سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و اجماع باورها بدست آید. برای اجرای بهره برداری صحیح و مطلوب از سرزمین و مدیریت آن باید آمایش سرزمین مورد توجه قرار گیرد و ضوابط مکان یابی اعمال شود تا در آینده جمهوری اسلامی ایران با ایجاد مناطق آزاد جدید ضمن ساده سازی روشها و تحکیم ارتباطات بین
المللی با ایجاد مناطق آزاد جدید موفق به اجرای اهداف مناطق آزاد گردد.
9- نتیجهگیری و پیشنهادات
واضح و آشکار است که کندی توسعه در کشورهای در حال توسعه تاحد زیادی ناشی از وجود موانع بنیادی دوران توسعه است تقریباً تا زمانی که این موانع
رفع نشود توسعه واقعی غیر ممکن خواهد بود. پس یکی این نخستین برنامهها در کشورهای کم توسعه انجام تغیرات بنیادی است که توسعه آتی را میسر میسازد.
بنابراین مناطق آزاد تجاری که بخشی از کشور را در بر میگیرند شامل این پیش فرض میشود پس جهت رفع موانع توسعه و بهتر شدن اوضاع مناطق آزاد تجاری پیشنهاداتی بشرح زیر را ارائه میگردد.
1- دولت میبایستی از طریق سیاست سیستم بانکداری داخلی نسبت به تامین مالی مناطق آزاد اقدام نماید.
2- دولت از طریق سیاست بانکداری خارجی و نهادهای مالی بینالمللی نسبت به تامین منابع مالی و پیشبرد اهداف توسعه مناطق آزاد اقدام نماید.
3- همانگونه که در مباحث نوشته حاضر آورده شده است. دولت
میتواند از طریق بازنگری در سیستم مدیریت- قوانین روبنائی و زیر بنائی کشوری نسبت به تامین منابع مالی منطقه اقدام نماید.
4- علاوه بر بانک جهانی دولت میتواند از طریق سازمانهای گات- انکتاد- بانک توسعه اسلامی و نهادهای مالی دیگر که ذکر اسامی جملگی آنان امکان پذیر نمیباشد برابر مقررات بینالمللی نسبت به تامین منابع مالی با بهرههای نازل و طویل مدت اقدام نماید.
5- دولت میتواند از طریق ایجاد معافیتهای مالیاتی و امتیازات دیگر نسبت به تشویق سرمایهگذاران در مناطق آزاد اقدام نماید.
6- دولت موظف است امنیت سرمایه را در مناطق آزاد فراهم نموده و ریسک سرمایهگذاری در این مناطق را به حداقل برساند.
7- دولت جهت ایجاد انگیزه در سرمایهگذاران میتواند زمین رایگان و منابع مالی بلاعوض در اختیار سرمایهگذاران مناطق آزاد قرار دهد.
8- جهت همبستگی و ایجاد امنیت مالی دولتهای هم پیمان میتوانند نسبت به گشایش بانکهای مخصوص مناطق آزاد تجاری با شرایط خاص خود اقدام نمایند.
9- جهت توسعه مناطق آزاد تجاری در قوانین مناطق آزاد بایستی بازنگری بعمل آید.
علاوه بر این موارد پارامترهای زیر نیز میتوانند در توسعه منطقه نقش داشته باشند.
1- سیاست خصوصی سازی.
2- سیاست کاهش هزینهها و کاهش نقش دولت در اقتصاد کشور.
3- سیاست ایجاد تسهیل برای سرمایهگذاری خارجی.
4- سیاست تسهیل بازرگانی آزاد در بین کشورها.
5- ثبات سطوح دستمزدها.
6- تشویق تجارت مرزی و مناطق آزاد تجاری.
7- استاندارد کردن تدریجی کالاها محصولات منطقه.
8- ایجاد ساز و کار برای مدیریت روابط تجاری درون منطقهای مطابق با مقررات و چارچوب سازمان تجارت جهانی.
9- تلاش مشترک برای دسترسی آزاد به مواد خام و کالاهای تمام شده کشورهای هم پیمان.
10- تشویق مطالعات علمی و فنآوری و تامین دانشگاههای اسلامی در محلهای مورد نیاز همراه با تامین مالی آنها در خاتمه لازم بذکر است در سالهای اخیر کشور ما ایدههای اقتصادی قابل توجهی از قبیل تامین مناطق آزاد تجاری- صنعتی- خصوصی سازی و تک نرخی کردن ارز را برداشته است بطوری که مثلاً در مناطق آزاد واردات جای صادرات را گرفته و نیز خصوصی سازی بعلت عدم ضمانت کافی با دقت لازم به شیوه مطلوب پیشی نرفته است.تا زمانی که در قوانین گمرکی و صادرات بینالمللی کشور تجدیدنظر بعمل نیاید و هماهنگیهای لازم با کشورهای هم پیمان صورت نگیرد و محدودیتهای مصوب قوانین وضع شده بدون کارشناسی و تجزیه تحلیل نهائی به کشورهای همکاری کننده اعمال گردد. امکان فعالیت مناطق آزاد تجاری محدودتر خواهد بود و نتیجه مطلوب از عملکرد دولت در این مناطق بدست نخواهد آمد.
فهرست منابع
الف) منابع فارسی
1)نگرشی کوتاه بر تحولات پولی بین المللی- اردیبهشت 137 -تازههای اقتصادی
2)وضعیت نسبی دولتها و ارزها در دهه 1990 تازههای اقتصادی
3)تحولات واحد پول و نرخ برابر در ایران قسمت 4
4)اوضاع اقتصادی و سیاستهای پولی و ارزی ایران علی رشیدی بهمن ماه سال 1380
منابع انگلیسی
1)Accountancy systems in third world economies North Holand publicasting comp Amesterdam Enthoven Adolt. J.H 2008.
2)An essay on free trade/ By Richard Hawley. (New York, by Richard Hawley (page [N.Y.] : G.P. Putnam’s Sons, 1878) (images at Hathi Trust)
Bank for infernational settlement monetary and economic department.
3)Exchang, Falmouements and their impact on trade an investment in the APEC Regin Takatoshi Washington, D.C. 1.M.F 1998.
ب) منابع ترکی استانبولی
1)Atilla Gnenli isletmelerde yatrm Karalari i.ü. iktisat Fakültesi yayn istanbul 2008
2)Bozkurtü sermaye piysasi Analizleri.i.ü isletme Fakültesi Teksir Edilmi DersnotLar
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:52 عصر
مقاله عالم برزخ تحت فایل ورد (word) دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله عالم برزخ تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله عالم برزخ تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله عالم برزخ تحت فایل ورد (word) :
عالم برزخ
مقدمه:
روح انسان بعد از مرگ به عالمی به نام برزخ میرود. عالم برزخ را «عالم مثال» یا «عالم خیال» نیز میگویند. در عالم برزخ، ماده نیست بلکه صورت محض است.
صورت مثالی ما در خواب حرکت میکند و اعمالی را انجام میدهد، بدون این که بدن حرکتی کند. این صورت مثالی چیزی در کنار بدن و در کنار روح نیست، بلکه بدن و صورت مثالی و روح، با یکدیگر، اتحاد دارند و در واقع سه مرحله از واقعیّت انسان هستند.
انسان در موقع خوابیدن، علاقهاش از بدن کم میشود. مرگ هم که برادر خواب است به معنای قطع علاقه روح از بدن است. بنابراین طبق استدلالات عقلانی و نیز آیات و روایات صریح و فراوان، روح پس از مرگ زنده است و به نعمتها یا عذابهای الهی مشغول میشود.
خداوند در آیه 169 سوره آل عمران میفرماید: « ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الیه امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون »؛ (ابداً گمان مکن که آنان که در راه خدا شهید شدهاند، مردهاند، بلکه زندهاند و در نزد پروردگارشان روزی میخورند.)
بنابراین انسان، پس از مرگ، وارد عالم برزخ میشود و هیچ فاصله ای بین مرگ و عالم برزخ نیست.
رسول خدا فرمود:« من مات فقد قامت قیامته» ) هر کس بمیرد قیامت او بر پا شده است.(
و نیز فرمود:«القبر روضه من ریاض الجنه او حفره من حفرالنیران »؛ (قبر باغی است از باغهای بهشت یا گودالی است از گودالهای جهنم. (
آیات و روایات در مورد بقای روح و عالم برزخ بسیار فراوان است، به طوری که جای هیچ شکی باقی نمیگذارد.
عالمى به نام عالم برزخ
(نظر جمعى از مفسرین در باره زنده بودن شهداء)
(و لا تقولوا لمن یقتل فى سبیل الله اموات بل احیاء، و لکن لا تشعرون)بعضى از مفسرین چهبسا گفته باشند: که خطاب(نگوئید)به مؤمنین است که به خدا و رسول و روز جزا ایمان دارند ومعتقدند که بعد از زندگى دنیا زندگى دیگرى هست و دیگر از چنین کسانى تصور نمىرود که
1 – بقره آیه 45
2 – سوره لقمان آیه 17
3 – سوره فصلت آیه 35
4 – سوره زمر آیه 10
5 – سوره عنکبوت آیه 45
6 – سوره حدید آیه 4
بگویند: آنهائى که در راه خدا کشته شدهاند بکلى از بین رفتهاند، با اینکه دعوت حقه دین رااجابت کردهاند و آیات بسیارى از قرآن را که در باره معاد صحبت مىکند شنیدهاند.
علاوه بر اینکه آیه شریفه سخنش در باره عموم مردم نیست بلکه براى خصوص شهداء کهدر راه خدا کشته شدهاند، خبر از زندگى بعد از مرگ میدهد و این خبر را به مؤمنین که هنوزشهید نشدهاند و به همه کفار میدهد، با اینکه زندگى بعد از مرگ اختصاص به شهیدان ندارد، وشهید و مؤمن غیر شهید، و کفار، همه این زندگى را دارند پس باید گفت: منظور از زندگى بعد ازشهادت این است که نام شهید زنده میماند و در اثر مرور زمان ذکر جمیلش کهنه نمیشود، ایننظریه جمعى از مفسرین است و ما باین تفسیر چند اشکال داریم:
(چند اشکال بر این نظر)
اول اینکه این حیاتى که شما آیه را با آن معنا کردید، جز یک گول زننده چیز دیگرى نیست، و اگر پیدا شود تنها در وهم پیدا مىشود نه در خارج، حیاتى استخیالى که بغیر از اسم، حقیقتدیگر ندارد و مثل چنین موضوع وهمى، لایق به کلام خداى تعالى نیست، خدائیکه جز بحقدعوت نمىکند، و میفرماید: (فما ذا بعد الحق الا الضلال، بعد از حق غیر از ضلالت چه مىتواندباشد)، (1) (آنوقت چگونه به بندگانش مىفرماید: در راه من کشته شوید و از زندگى چشم بپوشید تابعد از مرگ مردم بشما بگویند(چه مرد خوبى بود)؟.
منظورش (2) ذکر خیر آیندگان نبوده، بلکه منظورش این بوده که دعوتحقهاش در انسانهاى آینده نیز باقى باشد و لسان صادقش همواره گویا بماند، نه اینکه بعد از اوذکر خیرش را بگویند و بس.
بله این سخن دل خوش کننده و باطل و وهم کاذب، با منطق مردمى مادى و طبیعى مسلک، جور در مىآید، براى این که آنها نفوس را هم مادى مىدانند و معتقدند وقتى انسان مرد بکلىباطل و نابود مىشود و اعتقادى به زندگى آخرت ندارند.
از سوى دیگر احساس کردند که انسان بالفطره احتیاج دارد به اینکه در راه امور مهمهقائل به بقاء نفوس و تاثرش بسعادت و شقاوت بعد از مردن، بوده باشد، چون رسیدن و ارتقاء بههدفهاى بلند، فداکارى و قربان شدن لازم دارد، مخصوصا هدفهاى بسیار مهم که بخاطر آنباید اقوامى کشته شوند تا اقوامى دیگر زنده بمانند.
و اگر بنا باشد هر کس بمیرد نابود شود، دیگر چه کسى خود را فداى دیگران مىکند و چه اداعى دارد
1 – یونس آیه 32
2 – سوره شعراء آیه 84
کسى که معتقد به موت و فوت است، ذات خود را باطل کند تا ذات دیگران باقى بماند، نفس خود را از زندگى محروم سازد تا دیگران زنده بمانند.لذائذ مادى را که میتواند از راه جور وزندگى جابرانه بدست آورد، از دست بدهد، تا دیگران با داشتن محیطى عادلانه از آن لذائذبهرهمند شوند؟
آخر هیچ عاقلى هیچ چیزى را نمىدهد، مگر براى اینکه چیزى دیگر بگیرد، و اما دادن ونگرفتن و صرفنظر کردن بدون گرفتن، کار عاقلانهاى نیست هیچ عاقلى حاضر نیست بمیرد براىزندگى دیگران، محرومیت بکشد بخاطر بهرهمندى دیگران.
پس فطرت انسان هرگز چنین معامله بى سودى را نمىپذیرد، جوامع و افراد طبیعى مسلکو مادى، این فطرت را دارند و چون این معنا را مىفهمند، لذا مجبور شدند براى دلخوشى خوداوهام و خرافاتى کاذب را درست کنند، خرافاتى که جز در عرصه خیال و حظیره وهم، موطنىدیگر ندارد، مثلا میگویند: انسانهاى حر و آزاد مردانى که از قید اوهام و خرافات رهیدهاند، بایدخود را براى وطن و یا هر چیزى که مایه شرف آدمى است فدا کنند تا به زندگى دائم برسند، بهاین معنا که دائما ذکر خیرش در صفحه روزگار باقى بماند و براى رسیدن به این منظور مقدس، ازپارهاى لذائذ خود بخاطر اجتماع صرفنظر کند تا دیگران از آن بهرهمند شوند و در نتیجه امراجتماع و تمدن استقامت بپذیرد و عدالت اجتماعى بر قرار گردد و آن که جان خود را در این راهداده، به حیات شرف و علاء برسد.
کسى نیست از ایشان بپرسد: وقتى شخص فداکار کشته شد، ترکیب مادى بدنیش از همپاشید و جمیع خواص زندگى که از آن جمله حیات و شعور است از دست داد، دیگر چه کسىهست که از زندگى شرف و علاء برخوردار گردد و چه کسى هست که این نام نیک را بشنود و ازشنیدنش لذت ببرد؟و آیا این حرف از خرافات نیست؟.
دوم اینکه ذیل آیه یعنى جمله(و لکن لا تشعرون)با این تفسیر مناسبت ندارد، چون اگرمنظور از جمله(بلکه زندهاند، و لکن شما نمیدانید)، نام نیک بود.جا داشت بفرماید: (بلکه نامنیکشان زنده و باقى است و بعد از مردنشان مردم به خیر یادشان مىکنند)، چون مقام، مقامدلخوش کردن و تسلیت است.
سوم اینکه نظیر این آیه – که در حقیقت مفسر آیه مورد بحث استحیات شهداء بعد ازکشته شدن را بوصفى توصیف کرده که با این تفسیر منافات دارد و این آیه این است: (و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون، زنهار مپندارى که آنان که در راه خدا کشته شدهاند مردگانند.نه، بلکه زندهاند و نزد پروردگار خود روزى میخورند)، (1) و ششآیه بعد از آن، و معلوم است که این زندگى یک زندگى خارجى و واقعى است نه ذهنى و فرضى.
چهارم اینکه گفتند: همه مسلمانان معتقد بودند به بقاء بعد از مرگ، در پاسخ میگوئیم: این آیهشریفه در اواسط رسالت رسول خدا(ص)نازل شده و در آن هنگام بى اطلاعى بعضى از مردم ازبقاء بعد از مرگ خیلى بعید نیست، چون آن ایمانى که عموم مسلمانان نسبت به زندگى آخرتدارند و قرآن هم نصوصى پشتسر هم در بارهاش دارد که قابل تاویل نیست، زندگى بعد از بعثو قیامت است، اما زندگى ما بین مرگ و بعث – یعنى حیات برزخى – هر چند که آن را نیز قرآنکریم سر بسته و مجمل ذکر کرده و از معارف حقه قرآنى است و لیکن از نظر وضوح به حدىنیست که از ضروریات قرآن شمرده شود و کسى جاهل و منکر آن نشود.
بلکه حتى اجماعى هم نیست، و بسیارى از مسلمانان حتى امروز هم منکر آنند، چون منکرتجرد نفس از مادیت هستند و معلوم است که وقتى نفس آدمى مادى باشد، مانند بدن، با مرگ وانحلال ترکیب از بین میرود، اینها معتقدند که انسان بعد از مردن روح و بدنش همه از بین میرود ونابود مىشود و آنگاه در روز قیامت دوباره هم روح و هم بدن خلق میشود.
بنا بر این ممکن است مراد از حیات خصوص شهداء این باشد که تنها این طائفه حیاتبرزخى دارند و این معنا را بسیارى از معتقدین به معاد جاهلند، هر چند که بسیارى هم از آن آگاه باشند.
(مراد از حیات بعد از شهادت، حیات حقیقى(در عالم برزخ)است)
و سخن کوتاه اینکه مراد به حیات در آیه شریفه حیات حقیقى است نه صرفدل خوش کننده مخصوصا با در نظر گرفتن اینکه قرآن کریم در چند جا زندگى کافر را بعد ازمردنش هلاکت و بوار خوانده و از آن جمله فرموده: (و احلوا قومهم دار البوار، قوم خود را بدارهلاک وارد کردند) (2) و آیاتى دیگر نظیر آن، مىفهمیم که منظور از حیات شهیدان، حیاتى سعیدهاست نه صرف حرف، حیاتى است که خداوند تنها مؤمنین را با آن احیاء مىکند، همچنان کهفرمود: (و ان الدار الاخره لهى الحیوان، لو کانوا یعلمون، و بدرستى خانه آخرت تنها زندگىحقیقى است، اگر مىتوانستند بفهمند)، (3) و اگر بعضى نتوانستند بفهمند، بخاطر این بود که حواسخود را منحصر در درک خواص زندگى در ماده دنیائى کردند و غیر آن را نخواستند بفهمند، وچون نفهمیدند، لذا نتوانستند میان بقاء بان زندگى و فنا فرق بگذارند و آن زندگى را هم فناپنداشتند و این پندار اختصاص بکفار نداشت، بلکه مؤمن و کافر هر دو در دنیا دچار این اشتباه هستند.
1- سوره آل عمران آیه 169
2 – سوره ابراهیم آیه 28
3 – سوره عنکبوت آیه 64
و به همین جهت در آیه مورد بحث به مؤمن و کافر خطاب مىکند: به اینکه شهدا بعد ازمردن نیز زندهاند، ولى شما نمىفهمید، یعنى با حواس خود درک نمىکنید، همچنانکه در آن آیهدیگر باز مىفرماید: (لهى الحیوان لو کانوا یعلمون)، یعنى اگر مىتوانستند یقین حاصل کنند، چونعلم در اینجا به معناى یقین است، بشهادت اینکه در آیه: (کلا لو تعلمون علم الیقین، لترون الجحیم، حاشا اگر بعلم یقین میدانستید، جهنم را مىدیدید)، (1) علم به آخرت را مقید به علم یقین کرده است.
و بنا بر آنچه گذشت – هر چند خدا داناتر است – معناى آیه اینطور مىشود: کسانى که درراه خدا کشته شدهاند مرده مگوئید و آنان را فانى و باطل نپندارید که آن معنائى که از دو کلمهمرگ و حیات در ذهن شما هست بر مرگ آنان صادق نیست، چون مرگ آنان آنطور که حسظاهر بین شما درک میکند به معناى بطلان نیست، بلکه مرگ آنان نوعى زندگى است، ولى حواسشما آنرا درک نمیکند.
1 – سوره تکاثر آیه 6
خواهى گفت: این سخن در برابر کفار بجا است، ولى خطاب در آن به مؤمنین که یا همه و یابیشترشان علم به بقاء زندگى انسان در بعد از مرگ هم دارند و مرگ را بطلان ذات انساننمىدانند، چه معنا دارد؟در پاسخ مىگوئیم: درست است که مؤمنین این معنا را مىدانند و لیکن درعین حال وقتى تصور کشته شدن را مىکنند، قهرا ناراحت میشوند و دچار قلق و اضطرابمیگردند چون پاى جان در میان است و شوخى نیست، لذا در آیه شریفه براى بیدار شدن آنانهمان علم و ایمان را که دارند به رخشان مىکشد، تا آن قلق و اضطراب از دلهاشان زایل شود.
و معلوم است که این خطاب، هم اولیاء کشته شده را بیدار مىکند و مىفهمند که کشته شدنعزیزشان بیش از جدائى چند روز چیز دیگرى نیست، آنان نیز پس از زمانى کوتاه بوى ملحقمیشوند و این جدائى چند روزه در مقابل مرضات خداى سبحان و آن درجاتیکه عزیزشان به آنرسیده، غیر قابل تحمل نیست.
و هم افراد فدائى و آماده کشته شدن را بیدار مىکند و تشنه جهاد میسازد، چون مىفهمندکه در برابر شهادت به حیاتى طیب و نعمتى دائم و رضوانى از خدا مىرسند، در حقیقتخطابدر آیه نظیر خطاب به رسولخدا(ص)است، که میفرماید: (الحق من ربک، فلا تکونن منالممترین، حق از ناحیه پروردگار تو است، پس زنهار که از دودلان مباش) (2) الخ، با اینکهرسولخدا(ص)هم میدانست که حق از ناحیه خداست و هم به آیات پروردگارش یقین داشت و
2 – سوره بقره آیه 147
اولین موقن بود و لکن اینگونه خطابها کلامى است کنایهاى، میخواهد بفرماید: آنقدر مطلب، یقینىو روشن است که حتى خطور و تصور بر خلافش را هم تحمل نمىکند.
(نشئه برزخ)تا اینجا فهمیدیم که آیه مورد بحث به روشنى دلالت دارد بر اینکه بعد اززندگى دنیا و قبل از قیامتحیاتى هست بنام برزخ، و این دلالت را آیه دیگرى که نظیر آیه موردبحث استیعنى آیه(و لا تحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء، عند ربهم یرزقون) (1) وآیات بسیارى دیگر دارند.
(سخن بسیار عجیب بعضى مردم در باره آیه شریفه و رد آن)و از عجیبترین امور سخنى است که بعضى از مردم در باره این آیه گفتهاند، و آن این استکه آیه در باره شهداى بدر نازل شده و مخصوص بایشان است و شامل غیر ایشان نمیشود و چهخوب گفتهاند بعضى از محققین که بعد از نقل این سخن در ذیل آیه(و استعینوا بالصبر و الصلوه) (2) الخ گفته: پروردگارا بما صبرى بده تا در مقابل امثال این سخنان نامربوط، تحمل بخرج دهیم.
من براستى نمىفهمم منظور اینها از این سخنان چیست؟و حیات شهداى بدر را چگونهحیاتى تصور مىکنند؟که فقط مخصوص آنها باشد، با اینکه در باره همه مردگان میگویند: آدمى بعداز مرگ و یا کشته شدن بکلى نابود گشته و اجزایش از یکدیگر جدا و باطل میگردد آیا درخصوص شهداى بدر معتقد به معجزهاى شدهاند؟آیا میگویند: خداوند خصوص آنانرا به کرامتىاز خود اختصاص داده که حتى پیامبر اکرم و سایر انبیاء و مرسلین، و اولیاء مقربین را به آنکرامت اکرام نکرده؟در میان تمامى خلایق، خصوص آنان داراى چنین زندگى هستند؟قطعا اینمعنا به اعجاز نبوده، چون چنین چیزى محال است، آنهم محالى که محال بودنش ضرورى و بدیهىاست و معجزه بامر محال تعلق نمىگیرد، و اگر عقل جائز بداند که چنین حکم ضرورى و بدیهىباطل شود، دیگر براى هیچ حکم ضرورى دیگر اعتبارى نمىماند.
و یا میگویند: حس در همه جا درست احساس مىکند، الا در خصوص کشتگان بدر، کهنسبت به آنها دچار اشتباه شده، خیال کرده که آنان مردهاند، ولى نمردهاند و زندهاند و نزدپروردگار خود مشغول اکل و شرب و سایر لذائذاند، چیزى که هست چشم ما نمىبیند و از نظر ماغائبند و آنچه چشمها دید که اعضاى آنها قطعه قطعه شد و بدنها سرد گشت، همه را اشتباه دید؟.
و اگر ممکن باشد که حس انسانى تا این پایه خطا کند و هیچ معیارى هم در خطاء وصوابش نداشته باشد، یکجا بدون جهت هر چه مىبیند خطا باشد، جاى دیگر باز بدون جهت هرچه مىبیند درست باشد، دیگر چه اعتبارى براى حس باقى میماند.
1 – سوره آل عمران 169
2 – سوره بقره آیه 45
و اگر بگوئى: در جنگ بدر که خطا رفت بدون جهت نبود بلکه جهتش اراده الهیه بود، درپاسخ میگوئیم: این جواب اشکال را بر طرف نمىکند.براى اینکه نقل کلام به اراده الهیه میشود، مىگوئیم: چه علتى باعثشد که خدا در خصوص شهداى بدر چنین ارادهاى بکند؟پس بازاشکال بى اعتبارى حس به حال خود باقى است، چون باز هم ممکن است چیزى را که واقعیتندارد، واقع ببینیم و حس کنیم، و چگونه یک آدم عاقل به خود جرات میدهد که لب به چنینسخنى بگشاید؟آیا این حرف غیر از سفسطه چیز دیگرى است؟
این مفسرین مسلک خود را از عوام محدثین گرفتهاند که معتقدند امور غیبى یعنى آنچه ازحواس ما غایب است، و از سوى دیگر ظواهر دینى از کتاب و سنت آنها را اثبات مىکند، از قبیلملائکه و ارواح مؤمنین و هر چه از این قبیل است، موجوداتى مادى و اجسامى لطیف هستند کهمیتوانند در اجسام کثیف حلول و نفوذ کنند، مثلا بصورت انسان و یا چیز دیگر در آیند و همهکارهاى انسانى و یا آن چیز دیگر را انجام دهند، و همه آن قوائى که ما انسانها داریم داشته باشند، چیزى که هست محکوم به احکام ماده و طبیعت نمیشوند، تغییر و تبدل و تجزیه و تحلیلنمىپذیرند، مرگ و حیات طبیعى ندارند و هر وقتخدا اجازه دهد براى حواس ما ظاهر میشوند، و اگر بخواهد که ظاهر نشوند نمیشوند و شیتخدا، مشیتخالص است، دیگر علت و جهت ومخصصى در ناحیه حواس ما و یا در ناحیه خود آن موجودات لازم ندارد، (خلاصه دیگر نبایدپرسید: چرا من همه چیز را مىبینم، ولى شهداى بدر را نمىبینم و یا شهداى بدر چرا بر خلاف هرموجود دیگرى براى حواس ما ظاهر نمیشوند)؟
و منشا این نظریه محدثین این است که ایشان منکر علیت و معلولیت میان موجوداتاند، درحالیکه اگر این احتمال پوچ و خیال واهى درست باشد باید فاتحه تمامى حقایق علمى و احکامعلمى را خواند تا چه رسد به معارف دینى، و آنوقت دیگر نوبت نمىرسد به اجسام لطیفى که موردکرامتخدا باشند و دست تاثیر و تاثر مادى و طبیعى به آنها نرسد.
پس از آنچه گذشت روشن گردید: که آیه شریفه بر حیات برزخى دلالت دارد و این حیاتبرزخى همان عالم قبر است، عالمى است متوسط میان مرگ و قیامت که در آن عالم، افراد یامتنعم هستند و یا معذب، تا آنکه قیامت، قیام کند.
(چند آیه قرآنى که دلالت بر”برزخ”دارند)
و از جمله آیاتیکه دلالت بر برزخ دارد آیه مشابه با آیه مورد بحث است که مىفرماید: (و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا، بل احیاء عند ربهم یرزقون، تو مپندار کسانیکه در راه خداکشته شدهاند اموات هستند، بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى میخورند)، (فرحین بماایتهم الله من فضله و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم، الا خوف علیهم و لا هم یحزنون،
به آنچه خدا از فضل خود بایشان داده خوشحالند و به یکدیگر مژده میدهند که فلانىها هم ازدنبال ما خواهند آمد، در حالیکه ترس و اندوهى نداشته باشند) (1) که در سابق گفتیم: چگونه این دو آیه بر وجود عالم برزخ دلالت دارد.
و اگر مفسرینى که گفتهاند: این آیات مربوط به شهداء بدر است، در آن دقت کنند، خواهنددید که سیاق آنها دلالت دارد بر اینکه غیر شهداى بدر هم با شهداى بدر در این جهتشرکتدارند و عموم مؤمنین بعد از مرگ داراى چنین حیاتى و تنعماتى هستند.
و نیز از آیاتیکه دلالت بر مطلوب ما دارد آیه: (حتى اذا جاء احدهم الموت، قال ربارجعون لعلى اعمل صالحا فیما ترکت، کلا انها کلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الى یوم یبعثون) (2) است، که مىفرماید: (تا آنکه مرگ یکى از ایشان برسد، آنوقت میگوید: پروردگارا مرا برگردانید، تا شاید عملهاى صالح کنم و آنچه را نکردهام جبران نمایم، حاشا این سخنى است که او(از دربیچارگى)مىزند، تازه در پشتسر برزخى دارند تا روزیکه مبعوث شوند).
که دلالت آن بر وجود حیاتى متوسط میان حیات دنیائى و حیات بعد از قیامت بسیار روشناست، و انشاء الله تمامى حرفهائى که در این آیه داریم در تفسیر خود آن خواهد آمد.
باز از آیاتیکه دلالت بر این معنا دارد آیات: (و قال الذین لا یرجون لقاءنا لو لا انزل علیناالملائکه، او نرى ربنا، لقد استکبروا فى انفسهم، و عتوا عتوا کبیرا.یوم یرون الملائکه، لا بشرىیومئذ للمجرمین، و یقولون: حجرا محجورا.و قدمنا الى ما عملوا من عمل فجعلناه هباء منثورا.
اصحاب الجنه یومئذ خیر مستقرا و احسن مقیلا.و یوم تشقق السماء بالغمام، و نزل الملائکه تنزیلا.الملک یومئذ الحق للرحمن و کان یوما على الکافرین عسیرا) (3) است که چون ترجمهاش رابخوانى بروشنى بدلالت آن بر وجود عالم برزخ پى مىبرى، و اینک ترجمه آن:
و کسانیکه امید دیدار ما را ندارند، میگویند: چرا ملائکه بر خود ما نازل نمیشود؟و یا چراپروردگارمان را نمىبینیم؟ راستى چقدر از خود راضى و در پیش خود طغیان کردند، و چه طغیانىبزرگ، روزى که ملائکه را مىبینند(و پر واضح است که مراد به این روز، اولین روزیست کهملائکه را مىبینند و آن روزى است که مرگشان مىرسد و به جان دادن مىافتند، چون آیات دیگرنیز بر این معنا دلالت دارد)در آنروز دیگر براى مجرمان خوشى و بشارتى نیست و پى در پى امانمیخواهند و ما به آنچه کردهاند مىپردازیم و همه را هیچ و پوچ مىکنیم، مردمان بهشتى در آنروزدر بهترین قرارگاه و بهترین خوابگاه قرار مىگیرند روزیکه آسمان پاره پاره میشود(و مراد به این روز، روز قیامت است و ملائکه
1 – سوره آل عمران 171
2 – سوره مؤمنون آیه 100
3 – سوره فرقان آیه 21 – 26
پشتسر هم نازل میشوند در آنروز ملک حقیقى تنها از آن رحماناست، و روزى است که بر کافران بسیار سخت است).
چون در این آیات مىفرماید که قبل از پاره شدن آسمان در قیامت اصحاب جنت منزلگاهىدارند که بهترین منزلها است، پس باید زندگى داشته باشند تا محتاج به منزل باشند و انشاء اللهتوضیح و تفصیل سخن در ذیل خود این آیات خواهد آمد.
و نیز از آیاتیکه بر وجود برزخ دلالت دارد آیه: (قالوا: ربنا امتنا اثنتین، و احییتنا اثنتین، فاعترفنا بذنوبنا، فهل الى خروج من سبیل؟گفتند: پروردگارا تو ما را دو بار میراندى و دو بارزنده کردى، اینک به گناهان خود اعتراف مىکنیم آیا راهى براى بیرون شدن هست (1) ؟.
که مىفهماند در روزى که این سخن میگویند، دو بار مردهاند و دو بار هم زنده شدهاند، واین جز با وجود برزخ تصور ندارد، باید برزخى باشد تا آدمى یکبار در دنیا بمیرد و یکبار دربرزخ زنده شود، و یکبار هم در برزخ بمیرد و در قیامت زنده شود، تا بشود دو بار مردن، و دو بارزنده شدن، و گر نه اگر زندگى منحصر در دو عالم باشد، یکى در دنیا و یکى در آخرت، دیگر دو بارمیراندن درست نمیشود، چون در اینصورت انسان فقط یکبار مىمیرد، در ذیل آیه: (کیف تکفرونبالله و کنتم امواتا فاحیاکم) (2) نیز پارهاى مطالب در باره برزخ گذشت بدانجا مراجعه شود.
و نیز از آیاتیکه در باره برزخ گفتگو دارد آیه: (و حاق بال فرعون سوء العذاب، الناریعرضون علیها غدوا و عشیا، و یوم تقوم الساعه: ادخلوا آل فرعون اشد العذاب، آل فرعون راعذاب بدى فرا گرفت، عذاب آتش که هر صبح و شام بر آن عرضه میشوند، و روزیکه قیامت بپاشود، بایشان گفته میشود اى ملائکه آل فرعون را بدرون شدیدترین عذاب در آورید) (3) میباشد، براى اینکه همه میدانیم که روز قیامت صبح و شام ندارد روزى است غیر سایر روزها علاوه براین در اول آیه که بنظر ما راجع به برزخ است مىفرماید آتش بایشان عرضه میشود و در آخرشکه باز بنظر ما راجع به قیامت است، مىفرماید بدرون عذاب در آورید پس معلوم میشود عذاب اهلدوزخ دو نوع است، یکى دلهره از دیدن آتش و یکى داخل شدن در آن، پس یکى عذاب برزخاست و دومى عذاب قیامت.
و آیاتیکه از آن این حقیقت قرآنى استفاده میشود و یا به آن اشاره دارد، بسیار است، مانندآیه: (تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلک فزین لهم الشیطان اعمالهم فهو ولیهم الیوم، و لهم عذابالیم، به خدا سوگند رسولانى بسوى امتها که قبل از تو بودند گسیل داشتیم، ولى شیطان اعمال زشت آنان را در نظرشان زیبا
1 – سوره مؤمن آیه 11
2 – سوره بقره آیه 28
3 – سوره مؤمن آیه 45 – 46
جلوه داد ، امروز هم همان شیطان سرپرست آنها است، و عذابىدردناک در پیش دارند)، (1) که مىرساند کفار همین الآن در تحتسرپرستى شیطان زندگى دارند، تادر روز قیامت به عذاب دردناکى برسند، و همچنین آیاتى دیگر.
1 – سوره نحل آیه 63
ارتباط با برزخ
وقتی انسان به حال احتضار درآمد و مرگش نزدیک شد، غالباً چشم برزخی او باز میشود و افراد یا مناظری را می بیند و پس از آن هم از دنیا می رود، ولی بعضی از افراد بوده اند که تا این مرحله رفته اند و خداوند دوباره آنها را به دنیا برگردانده است و زنده نگاه داشته است.
یکی از علماء سامراء در حال احتضار :
یکی از کسانی که از حال احتضار به دنیا برگشته، یکی از علماء سامراء است که می گوید:
به مرض حصبه مبتلا شدم. مرا برای معالجه به کاظمین بردند و از بغداد، طبیبی برای من آوردند. داروهای او هم اثری نکرد و من لحظات آخر عمر خود را میگذارندم. ناگهان دیدم حضرت عزرائیل با لباسی سفید و بسیار زیبا وارد شد و بعد از او رسول اکرم و امیراالمؤمنین و فاطمه زهرا و امام حسن مجتبی و امام حسین صلوه الله علیهم به ترتیب وارد شدند و نشستند.
من با آن انوار پاک مشغول صحبت بودم که دیدم مادرم از پله ها بالا رفت و روی پشت بام رو کرد به گنبد مطهر حضرت موسی بن جعفر علیه السلام و شفای مرا از امام خواست. در این حال دیدم امام هفتم هم به اطاق ما تشریف آورد و شفای مرا از حضرت رسول اکرم تقاضا کرد. رسول خدا هم به عزرائیل فرمود:«حالا برو تا زمان دیگری که خداوند مقرر فرماید
همین که مادرم از پله ها پائین آمد، من نشستم و گفتم:«چرا نگذاشتی من بروم؟ میخواستم همراه پیغمبر اکرم بروم. چرا جلوی مرا گرفتی؟
پذیرایی سلمان از زائرانش
– مرحوم حاج شیخ محمد جواد انصاری همدانی رضوان الله تعالی علیه میفرمود:
– ما یک روز به زیارت قبر حضرت سلمان رفتیم و با جمع دوستان کنار قبر نشستیم که ناگهان حضرت سلمان پدیدار شد و از ما پذیرائی فرمود.
– روح او چنان لطیف و صاف و واسع و زلال بود که ما را در عالمی از لطف و محبت و صفا فرو برد که مانند فضای بهشت پرلطف و صفا بود. من که تا آن زمان به زیارت غیر ائمّه اطهار نمی رفتم، شرمنده شدم. از آن پس به زیارت علماء و اولیاء خدا می روم و از آنها نیز کمک میگیرم.
نمونه هایی از نعمت و عذاب برزخی
افرادی که با عالم برزخ ارتباطی داشته اند و حجاب ماده را از جلوی چشم آنها برداشته است نعمتها و عذابهای برزخی را به چشم برزخی دیده اند و حکایت در این مورد اولاً از افرادی است که شکی در تقوی و طهارت و صدق آنها نیست ثانیاً مواردش بقدری زیاد است و قرائن درستی آن بحدی است که جای هیچ گونه انکار باقی نمی گذارد.
1- مرحوم محدث قمی آقای شیخ عباس که صاحب تألیفات نافعه فراوانی است می فرمود روزی برای زیارت اهل قبور به وادی السلام نجف اشرف رفتم که ناگهان از دور صدای نعره شتری که می خواهند او را داغ کنند بلند شد، او صیحه ای می کشید و ناله ای می کرد که گوئی زمین وادی السلام می لرزید، من به سرعت بطرف صدا رفتم دیدم شتری در کار نیست بلکه جنازه ای است که برای دفن آورده اند و این نعره ها از اوست ولی اطرافیان اصلاً متوجه نیستند.
2- این جنازه، مرد متعدی و ظالمی بود که در اولین وهله از ارتحالش به چنین عقوبتی دچار شده بود.
3- مرحوم آیه الله آقای حاج سید جمالالدین گلپایگانی که از اعاظم علما و مراجع تقلید نجف اشرف بودند و سه مقام کرامت نفس و پاکی روح و تزکیه و تهذیب و اجتناب از هواهای نفسانیه رسیده بودند می فرمودند: من در اصفهان که بودم نزد دو استاد بزرگ مرحوم آخوند کاشانی و مرحوم جهانگیرخان درس اخلاق و سیر و سلوک می آموختم و به دستور آنها به قبرستان تخت فولاد می رفتم، عادت من این بود که شب پنجشنبه و جمعه می رفتم و یکی دو ساعت در بین قبر ها حرکت می کردم و در عالم مرگ و ارواح تفکر می نمودم، بعد چند ساعتی استراحت می کردم و سپس برای نماز شب و مناجات بر می خاستم.
شبی از شبهای زمستان که برف می آمد آمدم و در یکی از حجره ها رفتم، خواستم دستمالم را باز کنم و چند لقمه ای غدا بخورم که در اینحال در مقبره را زدند و جنازه ای را آوردند و گفتند که متصدی آن مقبره تا صبح قرآن بخواند و آنها صبح برای دفن جنازه بیایند.
همراهیان، جنازه را گذاشتند و رفتند و یکمرتبه دیدم ملائکه عذاب آمدند و چنان گرزهای آتشین بر سر او می زنند که آتش به آسمان زبانه می کشید و فریاد هایی از این مرده بر می خواست که گویی تمام قبرستان متزلزل شده بود.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:52 عصر
مقاله محرکها و روشهای مدیریت سود تحت فایل ورد (word) دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله محرکها و روشهای مدیریت سود تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله محرکها و روشهای مدیریت سود تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله محرکها و روشهای مدیریت سود تحت فایل ورد (word) :
محرکها و روشهای مدیریت سود
و راهکارهای کشف آن
چکیده
نوشتار حاضر به بررسی دلایل و انگیزههای محرک مدیریت سود میپردازد. سپس روشهای بکار رفته جهت مدیریت سود را مورد مطالعه قرار داده و اطلاعاتی را درباره اینکه چگونه مدیران تلاش میکنند سود را مدیریت کنند، ارائه میدهد. تلاش مدیران در این زمینه بر اساس روش اصلی بکار گرفته شده جهت مدیریت سود طبقهبندی شده است. این روشها عبارتند از شناخت هزینه،
شناخت درآمد، تلفیق تجاری و سایر روشها. در مقابل روشهای مدیریت سود، 10 سرنخ عالی برای کشف ارائه گمراه کننده نیز آورده شده است. همچنین در این نوشتار س
عی شده است تا به تبیین تمایز بین مدیریت سود و تقلب پرداخته شود. مدیریت سود غیرمحافظهکارانه چندین سال است که برای نهادهای قانونگذار نگران کنند WorldCom و برخی شرکتهای بزرگ تشدید شده است.
درک بهتر اینکه مدیریت سود چگونه صورت میگیرد به گروههای زیر کمک می کند:
1- قانونگذاران و تدوینکنندگان استانداردها حیطه نیازمند تغییر قوانین را بشناسند؛
2- حسابرسان کیفیت سود شرکت را ارزشیابی و گزارش کنند.
3- مدیران اجرایی، مدیران مالی، کمیتههای حسابرسی و سرمایهگذاران توجهشان را بروی آن حوزه از صورتهای مالی که باید مورد تردید واقع شود، متمرکز کنند؛
محیط تجاری امروزی، پتانسیل برخی واحدهای اقتصادی را در پرداختن به مدیریت سود و نقش حسابرسان در رسیدگی به چنین فعالیتهایی مورد تاکید قرار داده است. این نوشتار رهنمودی را ارائه میکند که:
ممکن است برای حسابرسان در شرایطی که مدیریت سود توسط شرکت شرکت، نگران کننده و در خور رسیدگی است، مفید باشد.
حسابرسان را نسبت به تنگناهای گوناگون داخل شرکت که مشوق مدیریت سود است، آگاه میکند ؛
بین مدیریت سود غیرمحافظهکارانه (افراطی) و تقلب، تمایز قائل شوید؛
بطور کلی، این نوشتار بایستی به سرمایهگذاران، حسابرسان، کمیتههای حسابرسی و سایر کسانی که در فرایند گزارشگری مالی شرکت دارند و بایستی نسبت به روشهای مدیریت سود هوشیار باشند، کمک کند.
واژههای کلیدی : مدیریت سود، ریسک، هموارسازی واقعی، تقلب، انگی
مقدمه
از نظر استفاده کنندگان صورتهای مالی، به ویژه سرمایهگذاران، یکی از مهمترین جنبههای گزارشگری مالی شرکتهای سهامی، تعیین سود خالص است؛ زیرا از نظر هیئت مدیره و صاحبان سهام سود خالص هر مؤسسه معیاری جهت سنجش کارایی مدیریت مؤسسه میباشد. از طرفی ارزش بازار هر سهم و مبلغ سود هر سهم به مقدار سود خالص و روند سودآوری شرکتهای سهامی در سالهای متمادی بستگی دارد. افزایش سالیانه سود شرکتهای سهامی موجب اطمینان سهامداران و جلب سرمایهگذاران جدید برای خرید سهام شرکت شده و بانکها و سایر مؤسسات اعتباری برای اعطای وام، بیشتر ترغیب خواهند شد.
مدیریت سود زمانی رخ میدهد که “مدیران، قضاوت را در گزارشگر
ی مالی و سازماندهی رویدادها دخیل می کنند تا از این طریق با تحریف گزارشات مالی، بینش و استنباط سهامداران را نسبت به عملکرد اصلی و اقتصادی شرکت و نتیجهگیریهای مبتنی بر ارقام حسابداری گزارش شده، تحت تاثیر قرار دهند. ”
اقدام به مدیریت سود، بطور بالقوه شفافیت عملکرد یا وضعیت مالی شرکت را تحت تاثیر قرار می دهد؛ به حدی که تصمیمات مرتبط با تخصیص منابع در نبود مدیریت سود متفاوت خواهد بود.
اگر گروههای مختلف کاربران به یک اندازه از وجود مدیریت سود و پیامدهای آن باخبر نباشند، حسابرسان و قانونگذاران احتمالاً بیشتر در مورد این اقدام نگران هستند و آن را بیشتر مد نظر قرار میدهند.
دست کم از دهه 1930 بسیاری از شرکتها، جهت دستیابی به اهداف مطلوبشان سود را مدیریت کردهاند. گرچه اعمال مدیریت سود روند صعودی پیدا کرده است، اما بر خلاف الزامات کمیسیون بورس و اوراق و اصول پذیرفته شده حسابداری در زمینه گزارشگری مالی است. مواردی وجود داشته است که مدیران به تقلب محکوم و برای سالها زندانی شدهاند. حرفه حسابداری از منظر اخلاق با مقوله حاد مدیریت سود روبرو میشود.
مدیریت سود اسامی گوناگونی دارد. در میان آنها هموارسازی سود، حسابسازی و مدیریت افشا وجود دارد. مدیریت سود اینگونه تعریف میشود:
“دخالت هدفمند در فرایند گزارشگری مالی برون سازمانی به منظور دستیابی به منافع شخصی”
روشی که شرکتها معمولا برای حسابسازی استفاده مینمایند عبارتست از شناسایی زود هنگام درآمدها، شناسایی درآمدهای تقلبی، بالا بردن سود از طریق شناسایی سودهای غیر عملیاتی بطور یکجا، انتقال زمان شناسایی هزینهها و درآمدها به عقب و جلو، عدم افشای کامل بدهیها و تغییر در برآوردهایی مانند: مطالبات سوخت شده، هز
ینههای اقامه دعوا، عمر مفید داراییهای سرمایهای و تعهدات مربوط به حقوق بازنشستگی.
تقلب در افراطیترین نقطه مدیریت سود قرار دارد. گرچه تقلب یک مفهوم قانونی کاملا واضح است، اما حسابرسان به اقدامات متقلبانهای رسیدگی میکنند که منجر به تاثیر باهمیتی در ارائه صورتهای مالی به شکل غلط و نادرست گردد. بنابراین، تقلب در زمینه گزارشگری مالی شامل مدیریت ارقام حسابداری است به نحوی که عمدا از استانداردهای پذیرفته شده حسابداری تخطی نماید. تقلب اینگونه تعریف میشود:
“یک اقدام عمدی توسط یک یا چند نفر از مدیران، افراد مسئول یا ناظر، کارمندان یا اشخاص ثالثی که برای بدست آوردن منافع غیرقانونی یا غیرمنصفانه به حیله و فریب متوسل میشوند”
دلایل و انگیزه های مدیریت سود
اگر مدیریت سود آشکارا سیاستهای حاکم را نقض میکند، پس چرا شرکتها همچنان از آن استفاده میکنند؟ در اکثر موارد دلیل بسیار سادهای وجود دارد و عبارتست از اینکه آنان این کار را در راستای منفعت سهامدارانشان انجام میدهند. ارزش سهام یک شرکت بر عوامل متعددی مبتنی است؛ از جمله سود، ریسک و پیشبینی. اصولا شرکتی که برای هر دوره سه ماهه درصد افزایش مشابهی را نشان میدهد، بسیار کمریسکتر از آنهایی است که سودشان نوسانات شدیدی دارد. بنابراین هموارسازی سود، ریسک را پایینتر نشان میدهد تا سهام شرکت بیشتر مورد توجه سرمایهگذاران قرار گیرد.
راههایی وجود دارد که از طریق آن هموارسازی سود بدون تخطی از اصول پذیرفته شده حسابداری قابل دستیابی است. هموارسازی واقعی عبارتست از تغییر زمانبندی و وقوع رویداداهای واقعی برای دستیابی به اهداف مورد نظر.
بسیاری از طرحهای پاداشی مدیران رده بالا، حول برنامه سهامدارسازی کارمندان و پاداش بر مبنای افزایش ارزش سهام میچرخد. این عامل، افزایش ارزش سهام را به مطلوبیتهای یک مدیر (به منظور کسب منافع شخصی) اضافه میکند.
مدیریت سود ممکنست از منظر کنترل فشارهای وارده بر واحد تجاری مورد توجه قرار گیرد و خود را به شکل بالاترین درجه محافظهکاری یا خوشبینی نشان دهد. بطور کلی پیامدهای به شدت خوشبینانه است که برای حسابرسان و قانونگذاران نگرانکننده بوده است حسابرسان و قانونگذاران به حفظ کیفیت گزارشگری مالی و اطمینان در بازارهای سرمایه میپردازند و اعتبار و موقعیت بالای اجتماعی حسابرس مستقل در این فرایند مستتر است. برای حسابرس اهمیت دارد که نسبت به گزارشگری بیش از حد محافظه کارانه، آگاهی داشته باشد. به عنوان نمونه، ایجاد اندوخته در شرایط سوددهی زیاد به منظور برگرداندن آن در شرایط سوددهی کم که پیامدهای آن در خصوص کیفیت گزارشگری مالی، درست همانند گزارشگری بیش از حد خوشبی
نانه است.
حسابرس بایستی نسبت به آن دسته از گزارشگریها که بیش از حد محافظهکارانه هستند (به عنوان نمونه، ایجاد اندوخته در شرایط سوددهی زیاد به منظور برگرداندن آن در شرایط سوددهی کم)، آگاه باشد و از پیامدهای آن در خصوص کیفیت گزارشگری مالی، که درست همانند گزارشگری بیش از حد خوشبینانه است، جلوگیری کند.
همچنین برای حسابرس آگاهی از شرایط شرکت که نشان دهنده احتمال بیشتر وقوع مدیریت سود و بالاخص مدیریت سود غیرمحافظهکارانه است، اهمیت دارد . تنگناهایی که انگیزه های مدیریت سود را ایجاد میکند به دو دسته کلی طبقهبندی شود : انگیزه های رفتاری و انگیزه های بر مبنای بازار. نمونههایی از تنگناهای هر طبقه در زیر توضیح داده میشوند:
انگیزه های رفتاری :
ملاحظات سیاسی که انگیزههای مدیریت ارقام حسابداری را (به عنوان نمونه خودداری از رعایت مقررات یا افزایش صلاحیت دریافت امتیازات من جمله وامها) ایجاد می کند
حقوق مدیران اجرایی ،بالاخص پاداش، که شدیدا مبتنی بر عملکرد قیمت سهام است میتواند انگیزه حفظ یا بهبود قیمت سهام را ایجاد کند.
واحدهای تجاری جدید یا موجودی که مبادلات اصلی آنها در استانداردهای حسابداری دارای ابهام یا انعطافپذیری است (یا درجایی که استانداردهای حسابداری وجود ندارد) فرصتهایی برای آزادی عمل درمدیریت ارقام حسابداری فراهم میکند.
سایر موقعیتهایی که انگیزه ایجاد یک موقعیت مثبتتر از واقعیت را شکل میدهد، عبارتست از:
• بحران مالی یا نزدیک بودن به محدودیتهای قراردادهای وام
• سروکار داشتن با سازماندهی مجدد (در زمان جاری یا زمانی قریب الوقوع)
• مالکیت و ساختارهای مالی پیچیده
• مبادلات اشخاص وابسته
انگیزه های مبتنی بر بازار سرمایهداشتن نرخ پرداخت سود سهام در سطوح بالا
موقعیتهای عملکرد مالی نامعتدل. عملکرد بسیار خوب انگیزه های هموارسازی و ذخیرهسازی بخشی از این عملکرد را ایجاد میکند . عملکرد بسیار بد انگیزههای تقویت عملکرد بطور ساختگی را ایجاد میکند .
جابجایی مدیریت، بالاخص مدیریت رده بالا میتواند انگیزه به دست آوردن سود را ایجاد کند؛ به گونه ای که عملکرد آتی شرکت باید بهبود یافته به نظر برسد.
کنترل شرکت توسط یک شرکت دیگر، خرید یک جای سهام شرکت توسط مدیریت یا خصوصی سازی.
پیگیری چشمگیر از سوی تحلیلگران، بالاخص وقتی تحت پوشش رسانه ها قرار گیرد، حتی در شرکتهای سودآور میتواند تنگنایی جهت مدیریت سود ایجاد کند، تا بدان وسیله پیشبینیهای تحلیلگران برآورده گردد، نسبت به سود سال قبل افزایش وجود داشته باشد و از هرگونه زیان جلوگیری به عمل آید.
شرکتهای با سابقه رشد بالا هر گونه برداشت و تصور در خصوص کاهش سرعت رشد را از بین ببرند.
سهامدار شدن اشخاص درون سازمان بطور عمده، اگر چه کمک میکند تا انگیزههای مدیران و سهامداران همراستا شوند، ولی همچنین میتواند تنگناهایی جهت حداکثر کردن قیمت سهام ایجاد کند که احتمال میرود این هدف از طریق مدیریت سود تامین شود.
مدیریت سود : محدوده آزادی عمل
جایی که اختیار و انتخاب در استانداردهای حسابداری وجود دارد، یا جایی که هیچ استاندارد حسابداری با توجه به بحث حسابداری خاص وجود ندارد، فرصتی برای مدیریت سود به وجود می آید.
چهار طبقه وسیع که در آن مدیریت سود به وسیله شرکت صورت پذیرد، عبارتست از:
تخطی های عمدی از استانداردهای حسابداری یا سایر شرایط گزارشگری مالی که تک تک اهمیتی ندارد
شناسایی نامتناسب درآمد
هزینه های حذف عمده طی فرایند سازماندهی مجدد
برآورد نادرست بدهی ها در طول دوره های سود ده به منظور برگرداندن آن در زمان مورد نیاز
جدول صفحه بعد نشان میدهد چگونه
نظریههای حسابداری و سطح تطابق
آنها با GAAP، در ایجاد یک محدوده از راهکارهای حسابداری و رفتارهای گزارشگری و در طول دامنه پیوستهای که از مدیریت سود نسبتا بیضرر و بیغرض شروع و تا تقلب آشکارا ادامه دارد، ارتباط متقابل دارند .
نظریه حسابداری حسابداری محافظهکارانه حسابداری واقعی حسابداری غیرمحافظهکارانه حسابداری متقلبانه
ارتباط با اصول پذیرفته شده حسابداری مطابق است تخطی میکند
تمایل به بیان کمتر از واقع سود و بیش از واقع بدهیها تمایل به بیان بیش از واقع سود و بیش از واقع داراییها
مثال
راهکارهای حسابداری شناسایی افراطی اندوخته، بیان بیش از واقع هزینههای سازماندهی مجدد سود ناشی از عملکرد واقعی بیان کمتر از واقع ذخیره مطالبات مشکوک الوصول، کاهش شجاعانه و افراطی ذخیرهها و اندوختهها ثبت فروش قبل از تحقق، ثبت فروش غیرواقعی، تاریخگذاری فاکتورهای فروش قبل از تاریخ واقعی، ثبت غیرواقعی موجودی
روشهای مربوط به جریان نقد واقعی به تاخیر انداختن ثبت فروش، تسریع در شناسایی هزینههای تحقیق و توسعه و تبلیغات به تعویق انداختن هزینههای تحقیق و توسعه و تبلیغات، تسریع در شناسایی فروش
قرار دادن حد و مرزهایی میان سطوح مدیریت سود قابل قبول و غیر قابل قبول پیچ
یده است و دانش حسابرس نسبت به صنعت و ماهیت شرکت، همراه با ملاحظات سطح اهمیت در قضاوت حسابرس برای چنین تمایزاتی، امری حیاتی است. از نظر حسابرس، نگرش شک و بدبینی حرفهای در تشخیص شرایطی که در آن شرکت جهت دست یافتن به منافعش محافظهکاری را کنار میگذارد تا بتواند بهترین تصویر را از شرایطش ایجاد کند، ارزشی ندارد.
روشهای بکار رفته در مدیریت سود
بر اساس تحقیقات تجربی انجام گرفته تلاشهای انجام شده جهت مدیریت سود به چهار روش طبقهبندی میشود:
1- هزینه ها و سایر زیانها
پرکاربردترین روش مدیریت سود به وضوح “شناسایی بیش از حد یا کمتر از حد ذخیره در سال جاری” است. به عنوان مثال، موارد متعددی از تلاشهایی که با سازماندهی مجدد ذخیره ها مرتبط هستند، ذخیره گرفتن برای موجودیها، ذخیره زیان وامها، ذخیره مطالبات مشکوک الوصول، ذخیره ارزشیابی در مقابل مالیاتهای انتقالی به دوره های عادی، ذخیره زیان دعاوی.
سایر تلاشهای مرتبط با هزینه ها و زیانهای عادی بیشتر در مقوله دارایی های بلندمدت متمرکزند.” سرمایه ای کردن یا انتقال به دوره های آتی که بیش از حد یا کمتر از حد انجام می شود”، با ایجاد دارایی های ثابت سروکار دارند. “شناسایی بیش از حد یا کمتر از حد کاهش ارزش دارایی” همانند سایر ساختارها با مستهلک کردن داراییهای ثابت سروکار دارند. “اصلاح دوره استهلاک پذیری” یا “اصلاح روشهای استهلاک” با به هزینه بردن دارایی های ثابت در چند دوره
سروکار دارد.
2- درآمدها و سایر سودهای نا ویژه
بسیاری از تلاشها با “دستکاری های ناشی از انقطاع زمانی” سروکار دارند (به عنوان مثال؛ انتقال شناخت درآمد بین چند روز گذشته تا چند روز آتی به منظور تغییر دوره حسابداری). تلاشها همچنین با “انتقال بیش از حد یا کمتر از حد درآمد به دوره های آتی” در طول دوره قرارداد سروکار دارد. همچنین تلاشهای متعددی به دلیل اینکه شرکت تلاش می کند درآمد را در دوره جاری با فروش در پایان سال شناسایی کند، انجام می شود. به عنوان مثال؛ “صدور ص
ورت حساب فروش و عدم ارسال کالای فروش رفته به خریدار”، فروشهایی که دارای “حق برگشت از فروش” بطور آشکار و بی چون و چرا، زمانیکه شرکت “منافع با اهمیت را انباشته می کند” یا زمانیکه فروش بصورت “کامل نشده ” باشد. سایر تلاشها با روشهای مختلفی در راستای “زمان بندی شناسایی سود یا زیانهای تحقق یافته یا تحقق نیافته سرمایه گذاریها” مرتبط است. با این وجود سایر تلاشها با شناسایی “قراردادهای فروش و اجاره مجدد” یا “معاملات با اشخاص وابسته” مرتبط است. برخی تلاشها با” حسابهای درآمدی و غیر درآمدی درهم و برهم” یا “اشتباه گزارش کردن ارزش دریافتی ها” درگیر می شوند. در نهایت برخی روشها با روش درصد پیشرفت کار یا تغییرات در روش شناخت درآمد ارتباط دارند.
3- ترکیبات تجاری
تلاشهای متعددی با “بیان بیش از واقع یا کمتر از واقع داراییها، بدهیها و تهاتر با سرقفلی” در ترکیبات تجاری به روش خرید مرتبط هستند. در حالیکه این تلاشها معمولا هیچگونه اثری بر سود سال جاری ندارند، اغلب آنها با بیان بیش از واقع بدهیها و سرقفلی همراه هستند، بدین طریق یک ذخیره بدهی ایجاد میگردد که می تواند در دوره آتی کاهش یابد تا سود را افزایش دهد. سایر تلاشهایی که بر “اظهار بیش از واقع یا کمتر از واقع هزینه هایی که با تحصیل در یک دوره سروکار دارند” مبتنی هستند، اغلب آنها را هزینه ها ی تحقیق و توسعه تشکیل می دهند. سایر تلاشها با “حسابهای مبادلاتی یا غیر مبادلاتی وضع شده در نزدیکترین دوره تحصیل” سروکار دارند. بیشتر این تلاشها با تغییرات نامتناسبی (یا نقص در ایجاد تغییرات لازم) در سرقفلی و ذخیره ها در سال بعد از تحصیل همراه هستند، بنابراین بر سود سال تحصیل اثر
می گذارد. در نهایت برخی تلاشها با تلاشهایی سروکار دارد که ترکیب تجاری از نوع اتحاد منافع را بیان می کند.
4- سایر روشها
سایر روشهای مدیریت سود با “نحوه طبقه بندی صورت سود و زیان” یا جابجایی در راستای افزایش یک جمع فرعی در صورت سود و زیان (انتقال درآمد یا سودها به سمت بالا یا هزینه ها و زیانها به سمت پایین در صورت سود و زیان )، طبقه بندی مبالغ به
عنوان غیر مستمر سروکار دارند. تلاشهای دیگر با افشای نامناسب از قبیل افشای ناقص تغییرات حسابداری یا معاملات با اشخاص وابسته مرتبط است. سایر تلاشها با اقلام انعکاس نیافته در ترازنامه (به عنوان مثال؛ بکارگیری نحوه عمل عدم انعکاس داراییهای اجاره ای در ترازنامه) سروکار دارند. در نهایت بسیاری از تلاشها، حسابداری سرمایه گذاریهای کلان را در بر میگیرد. این تلاشها عموما ترجیح مدیران برای استفاده از روش بهای تمام شده بجای روش ارزش ویژه ( و از آن طریق اجتناب از شناسایی زیان) و اجتناب از ادغام (و از آن طریق اجتناب از ثبت داراییها و بدهیها به مبلغ بالاتر و گزارشگری بازده داراییها به رقم بالاتر و اهرم پایینتر) را منعکس می سازد.
حیطه مسئله
زمانی که یک شرکت، سود را مدیریت میکند، به گذشته برمیگردد و برآوردهایش ، مثلا عمر مفید داراییهای سرمایهای، را تغییر میدهد. از آن هنگام که در برآوردهایشان تغییر ایجاد میکنند، بایستی آن را در یادداشتهای همرا افشا کنند. بنابراین هموارسازی ساختگی باید برای آنانی که میدانند چگونه آن را بازشناسند، بسادگی قابل کشف باشد. متاسفانه تمام استفادهکنندگان، یادداشتهای همراه را نمیخواند یا حتی اهمیت آنرا درک نمیکند و اینست دلیل اینکه چرا برخی شرکتها از نظر مزیت رقابتی به شرکتهایی که هموارسازی انجام نمیدهند، نزدیک میشوند. چنین شرکتهایی سهامداران را به گونهای فریب میدهند که آنها میپندارند سهامشان کمریسکتر از سایر سهام است؛ در حالیکه این کارشان مشابه غلتاندن یک گلوله برفی روی یک کوه برفی است. دیر یا زود این مسئله به قدری بزرگ میشود که نمیتوان جلوی آن را گرفت و هرچیزی که در مسیرش قرار گیرد، در هم میکوبد. به عنوان مثال اگر میزان فروش شرکتی کاهش یابد و سطح فروش بیشتری را پیشبینی نموده باشد، در آن صورت کمی سود را هموارسازی میکند. فروشهای دوره بعد به همین نحو باقی میماند؛ در حالیکه پیشبینیها روند صعودی دارد. بنابراین باز هم اقدام به هموارسازی سود میکند و الی آخر. اکنون راهکارهای پیش روی چنین شرکتی عبارتست از گزارشگری آنچه که واقعا رخ داده است و دچ
ار آسیب جدی شدن یا آنقدر به این کار ادامه دهد تا در نهایت این اغواگری و عوامفریبی را به پایان رساند.
ذخایر، حیطه گسترده دیگری برای نگرانی است. به این ترتیب که از شناسایی سودها در دورهای که باید شناسایی گردند، خودداری میشود و برای دورههای کمسود یا زیانده نگه داشته میشود. این ذخایر که برای روز مبادا نگهداری میشود، از سوی GAAP مجاز شمرده نشده است. سود زمانی باید در صورت سود و زیان ظاهر شود که کسب شده و تحقق یافته باشد. چنین ذخایری معمولا غیرقابل کشف هستند؛ چرا که
در برخی اوقات تنها چند مدیر ممکنست نسبت به ذخایر پنهانی آگاهی داشته باشند.
آیا مدیریت سود جرم سنگینی است؟
چگونه چنین جرمی با فروشندگی مواد مخدر، جاسوسی و سرقت از بانک مقایسه میشود؟ اگرچه دستکاری ارقام به اندازه سرقت از بانک گرانبار نیست، اما مبلغی که با آن سروکار پیدا میکند، بسیار زیاد است. مدیر اجرایی کمیسیون بورس اوراق بهادار میگوید که مواردی که به دادگاه جزایی منتهی میشوند، مواردی هستند که در آن، شرکت یا مدیر عامل دانایی بیشتری را نشان داده (مدیریت آگاهانه و عمدی) و به گونهای عمل مینماید که قانون را زیر پا گذارد، استانداردهای حسابداری را بطور اشتباه بکار گیرد و گزارشگری مالی را متاثر سازد. سایر عوامل عبارتست از دروغهایی که به حسابرسان گفته میشود یا معاملات احتمالی ایجاد شده توسط مدیر عامل که وی تصویری نادرست از سلامت مالی (ثروت) شرکت ارائه میکند.
آسیب به هوش تجاری شرکتها
رئیس شرکت بیمهای (Progressive Auto Insurance) معتقد است که مدیریت سود برخلاف اصول حرفهای است و راه او را به منظور جلب رضایت سرمایهگذاران تغییر نخواهد داد. او معتقد است که شرکتها با مدیریت سود، هوش تجاری خود را آسیب میزنند. او ادعا میکند که :
‘‘ جزء اصلی حسابداری که برای هموارسازی مورد نیاز است
، مسائلی است که باعث میشود مدیریت خود را گمراه کند.‘‘
سهام این شرکت، بخاطر صداقت نسبت به سرمایهگذاران، بسیار بیثبات است و ارزش سهامش بسرعت تغییر میکند. چنین نوسانی در ارزش بازار معمولا باعث میشود سرمایهگذاران در زمینه خرید اوراق بهادارشان تغییر عقیده دهند.
نمونههای مدیریت سود
اکثر موارد حساس و پیچیده ذخیرهسازی در دسامبر 1998 و در مورد شرکت (W.R. Grace) بدست آمد. در اوایل دهه 1990 بخاطر تقسیم سود شرکت
(National Medical Care)، شرکت(W.R. Grace) بیشتر از انتظارش سود برد. آنها بجای گزارشگری تمام سود حاصله، بخش مازاد بر انتظارشان را تحت عنوان ذخیره برای روز مبادا کنار گذاشتند. سپس در سال 1993، سود شرکت نیاز به ثبات از طریق متبلور شدن داشت، بنابراین آنها شروع به انتقال ذخیره به سود کردند. SEC پی برد که چه اتفاقی افتاده است و در مقابل این شرکت اقامه دعوی کرد. شرکت (W.R. Grace) کارش به توافقنامهای منتهی شد که یک صندوق آموزشی یک میلیون دلاری بابت آگاهی بیشتر از GAAP را ایجاد کند. به دلیل رفتار حرفهای ناشایسته گواهینامه حسابدار رسمی سه کارمند این شرکت، اعم از مدیر اجرایی و مدیر مالی، باطل شد. این به آن معناست که آنها دیگر نخواهند توانست صورتهای مالی شرکتهای سهامی عام و شرکتهای ثبت شده در بورس اوراق بهادار را تهیه کنند. یکی از وکلای حقوقی این شرکت، که کارمند SEC نیز بود، بحث اهمیت را به چالش کشید تا بدین وسیله از موکلش دفاع نماید. او دفاعیه خود را اینگونه بیان کرد که ((اگر شما میپندارید که آنچه موکل من انجام داد، بنیان تقلب را تاسیس میکند، پس تمام 500 شرکت امریکایی که از نظر فروش در صدر قرار دارند، به تقلب میپردازند.)) به بیان دیگر منظور واقعی او این بود که سایرین نیز این کار را انجام میدهند.
سایر مثالهایی که میتوان در خصوص روشهای مدیریت سود نام برد به شرح زیر است:
• ثبت زود هنگام درآمدها
• شناسایی درآمدهای تقلبی
• بالا بردن سود از طریق شناسایی سودهای غیر عملیاتی بطور یکجا
• انتقال هزینههای دوره جاری به دوره قبل یا بعد
• عدم افشای کامل بدهیها
• انتقال درآمد جاری به دورههای بعد
• انتقال هزینههای آتی به دوره جاری
کشف و محدود کردن مدیریت سود
اکثر روشهای مدیریت سود با بدهیهای ناشی از دریافت کالا و خدماتی که وجه آن هنوز پرداخت نشده است، سر و کار دارند. آگاه بودن نسبت به س
طح تعهدات در شرکتهای هم صنعت شرکت مورد رسیدگی و در خود آن شرکت، بالاخص چنانچه این تعهدات ماهیت اختیاری داشته باشند، از قبیل مواردی که بر اندوختههای جاری اثر میگذارند، یک ابزار تحلیلی برای حسابرسان به شمار میرود. در مورد تعهدات اختیاری سطوحی وجود دارد که به طور متوسط در یک صنعت و در یک شرکت «عادی» به نظر میرسد. سطح «غیرعادی» تعهدات اختیاری، بالاخص تعهداتی که سود و دارایی ها را افزایش میدهند، ممکن است نشاندهنده مدیریت سود از سوی شرکت باشد و حسابرس برای کشف آن قضاوت تخصصی یا حرفه ای اعمال کند و وجود آن کاملا غیر قابل قبول است. همچنین باید بر شناسایی مناسب بدهی ها نیز توجه زیادی اعمال شود .
شناخت و آگاهی حسابرس از تعهدات و بالاخص تغییرات غیر موجه در تعهدات اختیاری در شناسایی و کشف مدیریت سود مفید است .
ده سر نخ عالی برای کشف مدیریت سود به شرح زیر است:
• وجود مدیریت متقلب
• محیط کنترلی ناکافی و نامناسب
• تغییرات در حسابرسان، مشاوران قانونی برون سازمانی و مدیران مالی ارشد
• تغییر در اصول و برآوردهای حسابداری
• کسری زیاد در گردش وجوه نقد عملیاتی مرت
بط با سود خالص
• ناهمخوانی اساسی بین رشد مطالبات و فروش
• ناهمخوانی اساسی بین رشد موجودی و فروش
• افزایش یا کاهش زیاد در سود ناویژه
• ثبت درآمد درحالیکه هنوز احتمال ریسک برای فروشنده وجود دارد
• وجود تعهدات و بدهیهای احتمالی
محیط امروزی
کتاب ‘‘کردار شناسی در شرایط تنش‘‘ تشریح مینماید که چطور یک دانشجوی قدیمی نگرانیاش را به استادش اعلام میکند؛ زیرا مدیرش از او خواسته بود که درآمدهای نادرستی را ثبت نماید و سود را مدیریت کند. استاد به وی میگوید که نباید چنین کاری را انجام دهد و دانشجو پاسخ میدهد که شغلش را رها میکند. این یک مثال است از اینکه حسابدار در چه موقعیتی میتواند کار درستی انجام دهد و به عبارت دیگر اخلاق نقش مهمی در حسابداری ایفا میکند.
زمانی درست مثل الآن، حسابدار با یک تصمیم اخلاقی روبرو میشود، که میتواند شغل، حرفه، روحیه آتی و حتی ثروت شخصی او را تحت تاثیر قرار دهد. تاکید بر اثرات منفی مدیریت سود به کسانی که سعی در بکارگیری آن دارند، بر عهده حسابداری است. آنها نیاز به تشویق برای سلامت شرکت در بلندمدت دارند.
نتیجه گیری
آگاهی مداوم نسبت به پتانسیل مدیریت سود و حفظ شک و بدبینی حرفهای در مورد تاییدیههای مدیریت بهترین ساز و کارهای در اختیار حسابرس هستند که به منظور تسهیل بررسی کافی اقدام به مدیریت سود به کار میبرد .
در استانداردها و بیانیه های حسابرسی موجود ، اصول، فرآیندها و رهنمودهایی وجود دارد که به شناسایی روشهای نشان دهنده مدیریت سود کمک می کنند . این استانداردهای حسابرسی، حسابرسان را از تنگناها و فشارهای وارده بر شرکت (که انگیزههای مدیریت ارقام حسابداری را شکل میدهد) آگاه میکند . همچنین رهنمودهایی را جهت تدوین و شکلگیری قضاوتهای مرتبط با تشخیص مرز بین گزارشگری قابل قبول و غیرقابل قبول را ارائه میدهد. تقویت استقلال حسابرس و تبعیت از فرایندهای اطمینانبخش کیفیت کار حسابرسی، برای کشف مدیریت سود و انجام اقدام مناسب در رابطه با مدیریت سود امری حیاتی است.
منابع
1- Auditing and Assurance Standards Board (AuASB) of the Australian Accounting Research Foundation .” Audit & Assurance Alert10: Earnings Management by Entities: Audit Considerations and Issues “,2001
from: http://www.auasb.gov.au/docs/AAARA10_11-01.pdf
2- Timothy Davin .The Line Between Managed Earnings and Fraud ,2000
from: http://webhost.bridgew.edu/af/
3- Mark W. Nelson.”How are earnings managed Examples from auditors”Accounting Horizons, ( January, 2003)
From: http://goliath.ecnext.com/coms2/browse_R_A098
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/2/27 1:51 عصر
مقاله تئوری محدودیت ها و حسابداری عملکرد سیستم (Throughput Accounting) تحت فایل ورد (word) دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تئوری محدودیت ها و حسابداری عملکرد سیستم (Throughput Accounting) تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تئوری محدودیت ها و حسابداری عملکرد سیستم (Throughput Accounting) تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله تئوری محدودیت ها و حسابداری عملکرد سیستم (Throughput Accounting) تحت فایل ورد (word) :
تئوری محدودیت ها و حسابداری عملکرد سیستم (Throughput Accounting)
رویکردی نوین در حسابداری مدیریت
چکیده
در این نوشتار سعی بر این است که ادبیات ، مفروضات و تکنیک اساسی رویکرد نوینی از حسابداری مدیریت با عنوان حسابداری عملکرد سیستم ، مبتنی بر تئوری محدودیت ها ،مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد.انواع تصمیمات استراتژیک شامل قیمت گذاری محصولات ، نحوهترکیب محصولات ، تصمیمات مربوط به تولید یا خریدو; بایستی به درستی اتخاذ شده و سازمان را در جهت رسیدن به هدف خود که همانا افزایش ثروت می باشد ، یاری نماین
د .در این خصوص معیارهای مبتنی بر TOC و نحوه استفاده از آنها در تصمیمات ارائه می گردد همچنین با توجه به اینکه تئوری محدودیت ها هرگونه حسابداری مبتنی بر بهای تمام شده را در ارائه اطلاعات مربوط جهت تصمیم گیری غیر اثربخش می داند ، چالش های اساسی عنوان شده در این رابطه نیز اشاره شده است.
واژه های کلیدی: تئوری محدودیت ها،حسابداری مدیریت ، حسابداری عملکرد سیستم ، محدودیت(گلوگاه) سیستم ، حسابداری بهای تمام شده، ارزیابی عملکرد، بازده
سرمایه گذاری و سود خالص.
مقدمه
امروزه ، رقابت پیچیده تر از همیشه شده است . این رقابت شدید باعث شده تا سازمان ها تغییرات را به عنوان یک اصل ، قاعده وضرورت انکارناپذیر بپذیرند . یک تغییر ، کافی نیست . به عبارت دیگر بهبود مستمر لازم است. سازمان ها برای رویارویی با این پدیده قبل از هر چیز باید تفکر و ذهن خود را تغییر دهند .
در این راستا ، باید درک خود را از سازمان و چگونگی مدیریت سازمان تغییر دهیم و سازمان را به منزله موجود زنده ای در نظر بگیریم که می باید همه اجزای آن هماهنگ با هم کارکنند تا به سمت هدف مورد نظر خود حرکت نماید.
برای ایجاد این الگو در سازمان ، می بایست مفاهیم و روش های مدیریت سنتی کنار گذاشته شوند و مفاهیم جدیدی مورد استفاده قرار گیرند . گلدرت ، همانند سایر افراد ، از لزوم تغییر نحوه اداره سازمان ، لزوم نگرش کلی و سیستمی به سازمان و لزوم ایجاد سازمان یادگیرنده صحبت می کند اما در ضمن ابزار ایجاد تحول را نیز در اختیار ما قرار می دهد . این ابزار ، فرآیند های تفکر گلدرت نام دارد . فرآیند تفکر ، اساس ایجاد انگیزه و حرکت در سازمان است تا سازمان در فرآیند بهبود مستمر قدم نهد . رضه محصول دلخواه مشتری با پائین ترین قیمت ، در عین حال دارای کیفیت مناسب و خدمات عالی به مشتریان(تحویل به موقع و;) می باشد .رقابت جهانی مستلزم تعادل میان کیفیت، قیمت تمام شده وزمان تحویل (کارکرد)است. در این خصوص یک مشکل اساسی ، اطلاعاتی است که توسط سیستم حسابداری بهای تمام شده فراهم می گردد . این اطلاعات به نحوی نیست که مدیریت را در شناسایی ، اولویت بندی و حل مشکلات یاری نماید .
مدیران کارخانه ها ، تصمیمات خود را بدون توجه به ” مربوط بودن” اطلاعات و فقط بر اساس اطلاعات “در دسترس” اتخاذ می کنند(برلینروبرایمسون ،1988(19: با وجود تغییرات بازار در طول یک قرن اخیر ، این رشته هنوز تغییر نکرده است و این سکون موجب ” نامربوط بودن ” اطلاعات فراهم شده توسط سیستم حسابداری مدیریت شده است . در واقع مفروضات حسابداری بهای تمام شده مبتنی بر پارادایم مدیریت علمی در ابتدای قرن اخیر است. با وجود تغییرات اساسی در محیط تجاری ، پیشرفت های تکنولوژی و تغییر در روش های تولید و ساختار هزینه ها این مفروضات تغییر نکرده است. در واقع تکنیک های نوین هزینه یابی نیز کماکان مبتنی بر همان مفروضات ، مانند تخصیص مخارج بر مبنای عوامل اختیاری با هدف بهینه سازی موضعی ، هستند.
چندین روش پیشنهادی جهت رفع نقصان مربوط ب
ودن وجود دارد ؛ در ادامه متدولوژی پیشنهادی توسط تئوری محدودیت ها(TOC) که بیشترین هماهنگی را با رویکرد نوین تجارت یعنی رقابت پذیری دارد بیان خواهد شد .
تاریخچه :
تئوری محدودیتها (TOC) در دهه70 زمانیکه یک فیزیکدان به نام الیاهوگلدرت با مشکلات ناشی از منطق وتدارک تولید مواجه شد، آغاز گردید . گلدرت ، آشنایی قبلی با امور تجارت نداشت ، اما او از روش های حل مسئله در فیزیک جهت حل مشکلات منطق و تدارکات تولید بهره برد. بر همین اساس برخی از طرفداران وی (مانند کوربت ،1998( حسابداری مبتنی بر TOC را انتقال یک پارادایم در حسابداری مدیریت می دانند .
گلدرت یک روش کاملاً جدید در تدارکات تولید ایجاد نمود . او زمانی به شگفت آمد که متوجه شد روش های تولید سنتی فاقد کارایی منطقی در عمل هستند .
روش گلدرت بسیار موفقیت آمیز بود و توانست بسیاری از شرکت ها را جذب کند . سپس گلدرت خود را وقف توسعه،گسترش و انتشار این تئوری کرد . در ابتدای دهه 80 ، او کتابی در مورد تئوری خود نوشت این کتاب که”هدف” نام دارد ، مشکلات و چالش های مدیریت کارخانه را در قالب داستان بیان کرده است . در این داستان ، مدیران اصول تئوری گلدرت را کشف کرده و رقابت پذیری رادرسازمان احیاء می کنند .
بسیاری از شرکت ها که روش تدارکات تولید گلدرت را به کار گرفتند توانستند عملکرد تولید خود را بهبودبخشند بطوریکه مشکلات در بخش های دیگری مانند تدارکات توزیع و فروش و مدیریت پروژه ظهور پیدا کرد . وی معتقد است شرکت ها باید بیاموزند چگونه خودشان مسائل را حل کنند و بهبود مستمرداشته باشند تا آینده را تضمین نمایند .
فرض اساسی فرایند تفکر در TOC این است که برای تمامی معلول ها ، علت یا علت هایی وجود دارد و این علت ها نیز معلول علت های اساسی تری می باشند . این زنجیره علی کمک می کند تا دید سیستماتیک از شرکت پیدا کنیم .
گلدرت در سال 1994 کتاب دیگری به نام”این یک شانس نیست” را نوشت و در این کتاب با استفاده از فرآیند تفکر سعی در حل مشکلات استراتژیک شرکت
می نماید . او همچنین در دهه 80 ، حسابداری بهای تمام شده را با عنوان بهترین فراهم کننده اطلاعات جهت تصمیم گیری ، دشمن شماره یک بهره وری معرفی می کند .
مفاهیم اصلی تئوری محدودیت ها :
قبل از تبیین ارتباط حسابداری مدیریت و تئوری محدودیت ها ، به مرور کلی و اجمالی از مفاهیم پایه ای این تئوری در تدارکات تولید خواهیم پرداخت و سپس بیان می کنیم چطور این مفاهیم حسابداری مدیریت را پوشش می دهند
TOC، شرکت ها را به عنوان یک سیستم در نظر می گیرد که از مجموعه ای ازاجزاء به هم وابسته تشکیل شده اند و عملکرد کل سیستم وابسته به عملکرد همه این اجزاء می باشد .
یکی از اساسی ترین مفاهیم ، تشخیص اهمیت نقش “محدودیت سیستم یاگلوگاه” می باشد . مرحله اول ، تشخیص هدف سیستم می باشد که سیستم برای آن به وجود آمده است . قبل از اینکه به بهبود هر بخش از سیستم پرداخته شود ، باید هدف کل سیستم و معیارهای ارزیابی اثر هر زیر مجموعه و هر تصمیم جزئی بر هدف کلی سیستم تعریف شده باشند . محدودیت سیستم نیز چنین تعریف می شود :
“هر عاملی که عملکرد سیستم را در راستای اهدافش محدود نماید “
در حقیقت هر سیستم دارای تعدادی محدودیت است و در یک زمان مشخص هر سیستم حداقل دارای یک محدودیت می باشد(گلدرت،1990(4:،درغیراین صورت،سود شرکت بی نهایت می بود .
فرآیند بهبود مستمرو TOC از این تفکر ناشی شده که همواره بایستی تمام تلاش ها بر هدف سیستم متمرکز گردد . این فرآیند، اساس روش های مورد استفاده در تئوری محدودیت ها و نیز در حسابدار ی مدیریت می باشد .
این فرآیند دارای 5 مرحله به ترتیب زیرمی باشد :
1- شناسایی محدودیت(های) سیستم .
2- تصمیم گیری در مورد چگونگی بهره برداری از محدودیت سیستم تا حد امکان .
3- تابعیت و فرمانبرداری همه بخش ها از محدودیت جهت بهره برداری بیشتر از محدودیت .
4- افزایش سطح عملکرد محدودیت(های)سیستم .
5- اگر در مراحل قبلی محدودیت رفع شد ، به مرحله اول بازگردید ، امابه واسطه رفع یک محدودیت فرایندرفع محدودیت(های)سیستم نباید متوقف گردد .
مرحله 1 ) شناسایی محدودیت(های)سیستم
همواره حداقل یکی از منابع درهر کارخانه ای ، جریان و گردش تولید را درآن کارخانه محدود می کند . همانطور که در هر زنجیر حداقل یک حلقه وجود دارد که دارای ضعیف ترین استحکام است ، جهت بهبود جریان تولید در سیستم یعنی بهبود استحکام زنجیر بایدمنبع محدود کننده ظرفیت (CCR) یاهمان ضعیف ترین حلقه شناسایی گردد. در واقع جمله طلایی TOC بدین شرح است :
“قدرت زنجیر برابر با قدرت ضعیف ترین حلقه آن است”
البته محدودیت می تواند یک محدودیت فیزیکی در تولی
د، یک واحد سازمانی و یا یک عامل برون سازمانی به عنوان مثال بازار باشد .
مرحله2)تصمیم گیری درموردچگونگی بهره برداری ازمحدودیت( های) سیستم تا حد امکان :
اکنون که منبع محدود کننده جریان تولید شناسایی شد ، باید بیشترین استفاده از آن به عمل آید. به عبارت دیگر باید با ارتقای عملکرد منبع محدودکننده ظرفیت ،عملکرد کل سیستم را ارتقاء داد. هر دقیقه اتلاف در این منبع ، معادل یک دقیقه اتلاف در تولید محصول می باشد .
مرحله 3 )تابعیت و فرمانبرداری همه بخش هااز محدودیت جهت بهره برداری بیشتر از محدودیت :
همه منابع باید آهنگ حرکت خود را با محدودیت
تنظیم کنند ، نه بیشتر و نه کمتر،بطوریکه اجازه ندهند خطر کسری و فقدان موجودی مواد و قطعات، محدودیت و در نتیجه عملکرد کل سیستم را تهدید کند . در صورتیکه آهنگ حرکت منابع دیگر بیشتر از سرعت گلوگاه باشد ، میزان تولید سیستم افزایش نخواهد یافت بلکه فقط مقدار کار در جریان ساخت (WIP)افزایش خواهد یافت(همان،;) .
مرحله 4 ) افزایش سطح عملکرد محدودیت (های) سیستم
در مرحله دوم تلاش شد تا حداکثر بهره برداری از ” محدودیت ” صورت پذیرد . در این مرحله جهت افزایش ظرفیت تولیددر محدودیت،راه های مختلف جهت سرمایه گذاری از قبیل : افزایش شیفت تولید ، افزودن منابع تولیدو;بررسی وانجام می شود ، تا محدودیت ظرفیت رفع گردد .
مرحله 5 ) اگر در مراحل قبل محدودیت رفع شد ، به مرحله اول بازگردید ، یعنی اجازه ندهید سکون منجر به محدودیت سیستم گردد .
با تقویت ضعیفترین حلقه ، به نقطه ای می رسیم که دیگر حلقه مورد نظر به هیچ وجه ضعیفترین حلقه نیست ، البته این موضوع به این معنی نیست که دیگر حلقه ضعیف نداریم بلکه به این معناست که نیاز داریم مراحل 1 تا 4 را دوباره تکرار کنیم تا حلقه ضعیف جدید را پیدا کنیم.
یکی از مفروضات بنیادی تئوری محدودیت ها ، وجود حداقل یک محدودیت در هر سیستمی است ، بنابراین برای بهبود عملکرد سیستم نیاز به مدیریت محدودیت داریم . ” راه دیگری وجود ندارد . یا ما باید محدودیت را مدیریت کنیم و یا محدودیت ها ما را مد
یریت می کنند . محدودیتهاخروجی سیستم راتعیین می کنند،چه آنها را مدیریت کنیم و چه نکنیم”(نورین وهمکاران ،1995).محدودیت ها ذاتاً خوب یا بد نیستند ، آنها فقط وجود دارند . اگر آنها را نادیده بگیریم ، بد خواهند بود و اگر آنها را شناسایی و مدیریت کنیم،به یک فرصت بزرگ برای تجارت موفق تبدیل می شوند .
ارزیابی عملکرد وحسابداری عملکرد سیستم:
قبل از اینکه به بهبود بخشهای مختلف سیستم فکرک
نیم،بایستی هدف کلی سیستم را به روشنی بیان نمائیم . همچنین باید معیارهایی که ما را قادر به ارزیابی اثر هر تصمیم جزئی و فرعی بر هدف کلی سازمان می سازند،تعیین شوند (گلدرت ،4:1990). اکنون هدف شرکت را ایجاد پول در حال و آینده تعیین می کنیم. جهت برقراری ارتباط بین NP ، ROI وتصمیمات روزانه مدیران TOC از 3 معیار استفاده میکند . این معیارها کاملا مالی هستندو حرکت در راستای هدف شرکت را آشکار می سازند. برای ارزیابی حرکت شرکت در راستای هدف باید به 3 سوال ساده زیر پاسخ دهیم : 1) چه مقدارپول به وسیله شرکت ایجاد شده است ؟ 2)چه مقدار پول توسط شرکت تصرف شده است؟ و3) چه مقدار پول می باید جهت عملیات آن خرج گردد؟ بایستی این سوالات به تعاریفی عملیاتی تبدیل شوند و معیارها نوعا” متنوع هستند(گلدرت،19:1990).
معیارهای TOC عبارتند از :
عملکرد سیستم (Throughput) : نرخی است که سیستم با این نرخ و از طریق فروش ،پول یا واحد هدف ایجاد می کند .
سرمایه گذاری (Investment) : سرمایه گذاری عبارتست از تمام پولهایی که سیستم صرف خرید اقلامی که قصد فروش آنها را دارد، می نماید.
هزینه های عملیاتی(Operating Expense) : هزینه های عملیاتی تمام پولهایی است که سیستم صرف تبدیل سرمایه گذاری به تروپوت (عملکرد سیستم) می کند.
عملکرد سیستم (T) :
در تعریف عملکرد سیستم ، عبارت “ازطریق فروش”اهمیت ویژه ای دارد.همانطور که میدانید ممکن است سازمانی با دریافت بهره بانکی پول کسب کند ، این پول قطعا”عملکرد سیستم” است .پس چرا عبارت “ازطریق فروش” به تعریف فوق اضافه شده است ؟ برخی از
مدیران تولیدی بر این باورند که هر محصولی را تولید کنند ،سزاوار عملکردسیستم نامیدن است . اما عملکردسیستم هیچ ارتباطی با انتقال پول در داخل شرکت ندارد. عملکرد سیستم به معنای کسب پول جدید از خارج سازمان است و به همین دلیل عبارت “از طریق فروش”به تعریف اضافه شده است (همان).
عملکرد سیستم به عنوان تمام پولهایی که وارد شرکت می شوند منهای پولی است که به فروشندگان پرداخت می شود.این پولی است که توسط سیستم ایجاد شده است واز طرف دیگر پولی که به فروشندگان پرداخت می گردد، مرتبط با پولی است که توسط سایر شرکتها ایجاد شده است.این مفهوم با دیدگاه نوین کسب وکاریعنی ارزش آفرینی وخلق ثروت تطابق دارد.فرمول محاسبه تروپوت به شرح زیر است :
Tu = P – TVC
Tu: تروپوت هر واحد محصول
P: قیمت فروش هر واحد محصول
TVC:هزینه های متغیر کل ،هزینه هایی که با هرواحد افزایش در فروش محصول تغییر می کنند(دراکثرموارد فقط شامل مواد خام می باشد). به عبارت دیگر کل هزینه های متغیر شرکت اعم از تولیدی و غیر تولیدی به ازای هر واحد مد نظر است.
TTp = Tu * q
TTP:کل تروپوت هر محصول
q : تعدادفروش در یک دوره
TTP : کل تروپوت شرکت
برای مثال فرض کنید شرکتی دارای 2 محصول AوB است. جدول زیر مقادیر متغیرهای فوق را برای این شرکت ارایه می دهد:
جدول شماره 1- محاسبه T
B A
100 90 قیمت (P)
40 45 هزینه های متغیر کل (TVC)
60 45 تروپوت هرواحد محصول Tu (P-TVC)
3,000 4,500 کل تروپوت هرمحصولTTp (Tu*q)
عملکردسیستم دارای 2 بخش است ، درآمد وهزینه های متغیرکل(TVC).استفاده از کلمات “متغیر”و”هزینه” ممکن است با معیارهای مورد استفاده در حسابداری بهای تمام شده اشتباه شود.
بدون شک عنصر اساسی لغت “کل”( Totally ( می باشد که به معنای کلا” متغیر در ارتباط با واحدهای فروخته شده است. یک TVC مبلغ هزینه ایست که با یک واحد فروش بیشتر روی می دهد.مثال آشکار، هزینه های مواد خام می باشد. برای هر واحد فروخته شده اضافی ، شرکت با ارزش مواد خام برای آن محصول مواجه است . سایر موارد،بستگی به ماهیت عملیاتی که دارند ، ممکن است در طبقه بندی TVC قرارگیرند .
اگر تغییر هزینه مستقیما” به نسبت تغییر در حجم تولید باشد،آن هزینه یک TVC خواهد بود و بایستی از قیمت فروش محصول کسر گرددتا عملکردسیستم به دست آید.
سرمایه گذاری (I) :
تمام پولهایی که سیستم صرف خرید اقلامی که قصد ف
روش آنهارا دارد، می نماید.این معیار(که گلدرت آن را موجودی می نامد) ممکن است با معیار مرسوم دارائیها در حسابداری اشتباه گرفته شود ، اما
این دو معیار در محاسبات کار درجریان ساخت و موجودی کالای ساخته شده کاملا” بایکدیگر متفاوت هستند.
چه ارزشی را باید به محصول ساخته شده که در انبار نگهداری می شود ، منتسب کرد ؟باتوجه به تعریف فوق ، فقط می بایست مبلغ پرداختی بابت مواد خام و قطعات خریداری شده از فروشندگان را به محصول تخصیص دهیم و سیستم به خودی خود ارزش افزوده ای برای کالا ایجاد نمی کند(حتی دستمزدمستقیم)(گلدرت،23:1990).
ارزش مورد نظر جهت کار در جریان ساخت (WIP) و موجودی کالای ساخته شده همان TVC می باشد.یکی از اهداف ، حذف “سودهای ظاهری “درجریان فرآیند تخصیص هزینه می باشد.در این روش افزایش سود درکوتاه مدت از طریق افزایش کار در جریان ساخت و موجودی کالای ساخته شده غیرممکن است. به عبارت دیگرتاخیردرشناسایی برخی هزینه ها که منجر به افزایش سود دوره جاری و کاهش سود دوره های آتی می گردد،امکان پذیرنیست.
برطبق این معیار، اقلامی چون زمین ،ساختمان ،ماشین آلات ،وسائط نقلیه،اثاثه و کامپیوتر در این طبقه قرار می گیرند.
هزینه های عملیاتی (OE) :
تمام پولهایی که سیستم صرف تبدیل سرمایه گذاری به تروپوت می کند.باید توجه داشت که “حذف ارزش افزوده از موجودیها به معنای غیرپولی بودن هزینه های عملیاتی نیست “. در روش جدید ،ارزش افزوده ای برای محصول در نظر گرفته نمی شود.به عبارت دیگر هزینه های عملیاتی(OE)تمام پولهایی است که دائما” هزینه می شوند تا چرخ کارخانه حرکت کند . کلیه دستمزدها از مدیرعامل تا کارگر مستقیم ،اجاره ها ،انرژی وغیره . هزینه های عملیاتی عبارتست از همه هزینه ها به جزء هزینه های متغیر کل (TVC).
TOC هزینه ها را به ثابت ، متغیر، مستقیم وغیر مستقیم طبقه
بندی نمی کند.رایجترین اشتباه دراین تفکر، این است که TOC، هزینه های عملیاتی را ثابت در نظر می گیرد.TOC در پی طبقه بندی هزینه ها به ثابت و متغیر و نیمه متغیر نیست ، در این روش هزینه ها،یا TVC هستند یا نیستند.
در زمان تصمیم گیری نیازمند بررسی و ارزیابی اثر تصمیم بر هر 3 معیار هستیم.TOC بیان می کند که این 3 معیار جهت برقراری ارتباط بین NP، ROI و تصمیمات یا فعالیتهای روزانه مدیران کافی هستند. در زیر فرمولهای ایجاد این ارتباط بیان شده اند:
NP = T – OE
ROI = ( T – OE )/I
T: کل تروپوت شرکت (TTP)
OE: کل هزینه های عملیاتی شرکت
I: کل سرمایه گذاری
به وسیله3 معیار T، I وOE قادر به تعیین اثر هر تصمیم در کلیه سطوح شرکت هستیم . ایده آل زمانیست که تصمیم مزبور منجر به افزایش T و کاهش I وOE گردد.هرتصمیمی که دارای اثر مثبت بر ROI باشد ، در راستای اهداف شرکت نیزخواهد بود.قضاوت نهایی در تائید یا رد بودن تصمیم ، توسط ROIصورت می گیرد.
نیازی به محاسبه NP و ROI برای کل شرکت نخواهد بود ، با محاسبه NPو ROI در تمام تصمیمات و فعالیتها ، اگر این دو معیار مثبت بودند و ROI بزرگتر یا مساوی مقادیر ازقبل تعیین شده بود ، آنگاه تصمیم مزبور قابل قبول است. به عبارت دیگر در هر مورد بایستی ROI تفاضلی بر اساس روش پیش گفته محاسبه و با مقادیر مورد انتظار مقایسه گردد.
تصمیم گیری در TOC:
با استفاده از شباهتهای سازمان به زنجیر می توان برخی اصول TOC را بیان نمود. اگریک زنجیر کشیده شود ازضعیفترین حلقه شکسته خواهد شد.اگرهدف این زنجیراستقامت در برابر کشش باشد،بایستی ضعیفترین حلقه را استحکام بخشیدکه همان محدو
دیت سیستم می باشد.افزایش استحکام سایر حلقه ها قبل از ضعیف ترین حلقه چیزی جز اتلاف زمان و منابع نیست ، زیرا عملکرد کل زنجیر توسط ضعیف ترین حلقه تعیین می گردد.به این دلیل است که گام اول در فرآیند بهبود مستمر، “شناسایی محدودیت(های)سیستم یا ضعیف ترین حلقه “می باشد.
برای مثال پروسه تولید ساده زیر را در نظر بگیریدکه دارای 5 ای
ستگاه می باشدو تقاضای بازار نیز نامحدود است .مواد اولیه از ایستگاه A وارد می شود وپس از انجام فرآیند بر روی آن در ایستگاه E کامل شده و جهت فروش آماده می باشد.اعداد روی هر ایستگاه بیانگرمیانگین ظرفیت هرمنبع برحسب “قطعه درساعت” می باشند.زمان دردسترس این خط تولید 8 ساعت در روزو 22 روز در ماه یعنی 176 ساعت در ماه می باشد.بهای مواد اولیه 35 واحد پولی وقیمت فروش 100 واحد پولی می باشد.
منبع C به عنوان منبع محدودکننده ظرفیت (CCR) ، کل ظرفیت کارخانه را محدود می سازد.این منبع ظرفیت کارخانه را به 7 قطعه در ساعت محدود کرده است که منجر به 80080 واحد پولی تروپوت در ماه میگردد.
قطعه در ماه 1232 = 22*8*7 = ظرفیت در دسترس
واحد پولی درماه 80080 =1232 *(35-100)= تروپوت
جهت افزایش عملکرد کارخانه تمام تلاشها می باید بر روی منبع C تمرکز یابد.بهبود عملکرد سایرایستگاهها (حلقه ها) هیچ تاثیری در بهبود عملکرد سیستم ندارد. اکنون طرح زیر را با الگوی تصمیم گیری TOC و با معیارهای T ،I و OE بررسی وارزیابی می نمائیم:
فرض کنید منبعC بهینه گرددو تولید آن از 7 قطعه در ساعت به 71 قطعه در ساعت افزایش یابدکه این افزایش از محل ظرفیت اضافی منبع E به منبع C اختصاص یا
فته و تولیدمنبع E از 11به10 قطعه در ساعت کاهش می یابد.همچنین مبلغ مورد نیاز سرمایه گذاری 5000 واحد پولی می باشد.آیا این سرمایه گذاری سودآوراست؟
T: به میزان 1,144 واحد پولی در ماه افزایش می یابد.
قطعه 176 =01*176
واحد پولی در ماه 1,144=176*(35-100)ته است.
OE: به میزان 4167 واحد پولی در ماه بابت هزینه استهلاک ناشی از سرمایه گذاری جدید افزایش یافته است.(با فرض نرخ استهلاک 10%سالانه)
بنابراین NP ماهانه به مبلغ 1,10233 واحد پولی افزایش می یابد و درنتیجه ROI این تصمیم معادل 265% در سال خواهد بود.
واحد پولی در سال 9613,227=12*331,102
265%= 5000 /13,22796 =ROI
جهت اندازه گیری تاثیر انواع تصمیمات بر روی 3 معیار TOC ، باید اثر محدودیت روی این معیارها بررسی شود. هر تصمیمی که دارای اثر مثبت بر ROI است سودمند تلقی می گردد. برای اندازه گیری سود خالص و ROI ، نیاز به محاسبه بهای تمام شده محصولات نیست.
T: برای افزایش آن بایستی مبلغ و/یا تعدادفروش افزایش یابد و/ یا هزینه های متغیر کل (TVC) کاهش یابد.در این خصوص محدودیت سیستم نقش اساسی درافزایش T دارد.
I: برای کاهش آن بایستی مواد وقطعات خریداری شده توسط شرکت بدون افزایش در سایر سرمایه گذاریها به سرعت فروخته شوند.همچنین تمام عناصرسیستم بر این معیار تاثیرگذار هستند.
OE: برای کاهش آن بایستی هزینه ها تقلیل یابند.همچنین تمام عناصر سیستم بر این معیار تاثیرگذار هستند.
در یک نگاه کلی ، معیار T از سایرین مهمتر است.هدف هر سیستم
انتفاعی،افزایش Tاست و در سیستم تنها معیاریست که بهبود آن محدودیت ندارد ولی بهبود IوOE در نهایت به محدودیت صفر شدن آنها می انجامد.
تمرکز بر روی T به مدیران کمک می کند تا ازهر تلاشی جهت بهبود بخشهای مختلف سیستم بدون توجه به هدف کلی سیستم اجتناب کنند.T به طور مستقیم با محدودیت سیستم در ارتباط بوده وهرنوع بهبود آن نیازمند نگرش کلی به سیستم جهت بهبود محدودیت می باشد. بر این اساس ارزیابی برنامه ریزی و ارزیابی عملکرد سیستم از دیدگاههای مختلف نیز بایسستی با تمرکز بر این معیار باشد . به عنوان مثال سرعت گردش سرمایه گذاری را می توان با استفاده از نسبت زیر محاسبه نمود :
سرمایه گذاریT / = گردش سرمایه گذاری
بحث و نتیجه گیری
از دیدگاه روش شناسی ، به نظر می رسد برداشت های متفاوت از روش شناسی حسابداری مبتنی بر TOC انجام گرفته است . به عنوان مثال نتیجه گیری موسسه حسابداران مدیریت دریک گزارش 200 صفحه ای در سال 1995 در خصوص اجرای واقعی TOC در صنعت به شرح زیر است :
“حسابداری در TOC زمینه آشنایی برای حسابداران مدیریت است. با وجود آنکه عباراتی که در TOCبه کار می روندبا آنچه ما معمولا” استفاده می کنیم تفاوت دارند اما هزینه متغیر، استفاده از منابع کمیاب و حسابداری مسئولیت عباراتی هستند که از ده ها سال قبل در کتابهای حسابداری به کار می روند. از لحاظ تئوری مقدار کمی از TOC در عالم حسابداری جدید به حساب می آید. نکته در اینجاست که برخی مباحث ، به طور خاص استفاده ازمنابع کمیاب(محدودیت ها)،ازآنچه ما فکرمیکردیم مهمتربودند ودرTOC به آنهاتوجه بیشتری شده
است .”
این در حالی است که به عقیده هواداران این روش حسابداری مبتنی بر TOC از ابزاری مانند الگوی رفتار هزینه ها استفاده نمی کند و یا حتی تعریف آن از سرمایه گذاری و سود متفاوت است. به نظر می رسد که یک جنبه اساسی TOC و الگوی حسابداری مبتنی برآن تاکید بر بهره وری از عامل زمان است ، حتی در مواردی که محدودیت سیستم ظاهرا عاملی به غیر از ظرفیت زمانی عامل محدودکننده است.
منابع و ماخذ
1-Berliner and Brimson.Cost Mangement for Today’s Advanced Manufacturing.Boston:Harward Business School Press,1988.
2-Blocher,E.Chen,K.Lin,T.Cost Management,A Strategic Emphasis.Termeh,2007.
3– Corbett,T. Throughput Accounting, North River Press,1998.
4- Corbett,T. Throughput Accounting and Activity – Based Costing : The Driving Factors Behind Eeach Methodology, 2000
5-Goldratt,E.Self- Learning Kit.Production the TOC Way.Avraham Y.Goldratt Institute.
6-Goldratt,E.The Haystack Syndrom. Croton-on-Hudson:North River Press,1990.
7-Goldratt,E.What Is This Thing Called the Theory of Constraint and How Should It Be Implemented Croton-on-Hudson:North River Press,1990.
8- Goldratt,E.and Cox,j.The Goal.Croton-on-Hudson:North River Press,1986.
9-Hutagalung.N, Throughput Accounting = End of Cost Accounting and Activity – Based Management Approachs, 2003
10- Noreen,E. Smith, D. & Mackey, J.T. The Theory of Constraints and Its Implications for Management Accounting, Great Barington; MA : North River Press, 1995.
11-Wichmann,L.Profit Velocity Pumps up Revenue Potential.2006
12- www.maaw.info
کلمات کلیدی :