ارسالکننده : علی در : 95/3/1 2:39 صبح
مقاله حقوق بشر تحت فایل ورد (word) دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله حقوق بشر تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله حقوق بشر تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله حقوق بشر تحت فایل ورد (word) :
حقوق بشر
حقوق بشر حقوقی بنیادین و انتقال ناپذیر است که برای حیات نوع بشر اساسی تلقی میشود.
تاکنون تعریف چندان دقیقی از حقوق بشر که مورد پذیرش عمومی باشد ارائه نشده و این امر خود مشکلی مهم برای تنظیم بین المللی آن بودهاست. تعریف مذکور در بالا میتواند تصویری کلی ومبهم از ماهیت این حقوق به دست دهد. در هر صورت در نوشتههای حقوقی معاصر حقوق بشر به نحو فزایندهای در سه مقوله جداگانه تقسیم شدهاست:
• حقوق نسل اول: حقوق مدنی و سیاسی
• حقوق نسل دوم: حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
• حقوق نسل سوم: حقوق جمعی و گروهی
در حال حاضر حقوق بشر یکی از مهمترین موضوعات در حقوق بین الملل معاصر است، حساسیت بسیاری نسبت به رعایت آن وجود دارد و اسناد جهانشمول متعددی بر مدون کردن این حقوق کوشیدهاند، در بسیاری از کشورها نهادها و کمیتههایی برای پیگیری این موضوع در نظر گرفته شده و یا حتی وزارتخانهای با عنوان حقوق بشر تأسیس شدهاست. و نهایتا در سازمان ملل نیز تلاشهای مستمر کوفی عنان دبیر کل سابق سازمان ملل متحد منجر به ایجاد شورای حقوق بشر به عنوان یکی از ارکان سازمان ملل متحد گردیدهاست، شورایی که با اختیارات اجرایی گسترده تری از سلف خود (کمیسیون حقوق بشر) از دو اهرمهای اجرای تصمیمات ملل متحد میباشد. رعایت کامل حقوق بشر از نگرانیهای همیشگی سازمانهای جهانی است، لویزا آریور رییس کمیساریار عالی حقوق بشر سازمان ملل در این باره گفته است: «هیچ کشوری در جهان حقوق بشر را بطور کامل رعایت نمیکند.»
پیشینه
اندیشه تدقیق و حفظ حقوق بشر قدمتی به درازای تمدن انسانی دارد، ردپای این اهتمام را میتوان در منشور حقوق بشر کوروش بزرگ پس از فتح بابل در سال 538 ق.م که بر کتیبهای گلی به زبان اکدی زبان مردم بابل و زبان بین المللی آن روزگار نوشته شده به روشنی مشاهده کرد.
در دوران جدید اروپا و آمریکا نیز میتوان این متون را تاریخ ساز دانست:
• منشور کبیر (1215) و اعلامیه درخواست حقوق 1628 در انگلستان
• اعلامیه حقوق بشر و شهروند (1789) که پس از انقلاب فرانسه به تصویب رسید.
• اعلامیه حقوق دولت ویرجینیا (1766) و اعلامیه استقلال ایالات متحده آمریکا (1776).
• اعلامیه حقوق مردم زحمتکش و استثمارزده (1918) اتحاد جماهیر شوروی
اعلامیه جهانی
اندیشه حمایت از حقوق بنیادین بشر پس از جنگ جهانی دوم به اوج خود رسید، یکی از نخستین اقدامات سازمان ملل تصویب و انتشار اعلامیهای بود که با اتفاق نظری چشمگیر میان اعضای این جامعه روبرو شد و مفاد آن نیروی اخلاقی اساسی و راهنمای جامعه بینالمللی توصیف شد.
هرچند کوشش بر آن بود تا اعلامیه جهانی حقوق بشر به گونه یک کنوانسیون که جنبه الزامی میداشت به تصویب دولت های عضو سازمان ملل متحد برسد؛ اما بنا بر ملاحظات سیاسی برخی کشورها از جمله ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوری سابق عملی نتوانست شد. اما بعد از تصویب اعلامیه حقوق بشر در دهه 1960 میلادی دو کنوانسیون حقوق مدنی و سیاسی و کنوانسیون حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به تصویب رسیده و لازمالاجرا گشت و پس از آن نیز کنوانسیونهای متعدد دیگری در پیوند با حقوق بشر به تصویب رسید.
وضعیت حقوق بشر در ایران
در تاریخ 18 دسامبر مجمع عمومی قطعنامه ای درباره ی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران را که از سوی کمیسیون سوم امور اجتماعی، انسانی و فرهنگی این مجمع ارائه شده بود به تصویب رساند.
در طی بررسی قطعنامه، جمهوری اسلامی ایران پیشنهادی برای عدم تصویب آن ارائه داد که این پیشنهاد با 84 رأی مخالف در برابر 69 رأی موافق و 25 رأی ممتنع، رد شد. جمهوری اسلامی ایران همچنین دو درخواست شفاه ی اصلاحیه برای حذف بندهای 6 و 7 قطعنامه ارائه داد که آنها نیز رد شدند.
در پایان قطعنامه با 69 رأی موافق در برابر 54 رأی مخالف و 57 رأی ممتنع تصویب شد.
جزئیات آراء:
آراء موافق:
آرژانتین، آلبانی، آلمان، آندورا، اتریش، اسپانیا، استرالیا، استونی، اسرائیل، اسلوواکی، اسلوونی، السالوادور، انگلیس، اوکراین، (ایالات فدراتیو) میکرونزی، ایالات متحده آمریکا، ایتالیا، ایرلند، ایسلند، باهاما، بلژیک، بلغارستان، بوتسوانا، بوسنی و هرزهگوین، پالائو، پاناما، پرتغال، پرو، تووالو، تیمور شرقی، جزایر مارشال، جمهوری چک، جمهوری سابق یوگسلاوی مقدونیه، جمهوری مولداوی، دانمارک، رومانی، زلاند نو، ژاپن، ساموآ، سان مارینو، سنت لوسیا، سوئد، سوئیس، شیلی، فرانسه، فنلاند، فیجی، قبرس، کاستاریکا، کانادا، کرواسی، کریباتی، لتونی، لوکزامبورگ، لهستان،لیبریا، لیتوانی، لیختن اشتاین، مالت، مجارستان، مکزیک، موناکو، مونته نگرو، نائورو، نروژ، وانواتو، هلند، هندوراس، یونان.
آراء مخالف:
آذربایجان، آفریقای جنوبی، ارمنستان، اریتره، ازبکستان، افغانستان، اکوادور، الجزایر، اندونزی، ایران، بحرین، بلیز، بنگلادش، پاکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، توگو، تونس، جمهوری دموکراتیک خلق کره، چین، روسیه سفید، زیمبابوه، سریلانکا، سنگال، سودان، سوریه، سومالی، صربستان، عربستان سعودی، عمان، فدراسیون روسیه، قرقیزستان، قزاقستان، قطر، کنگو، کوبا، کومور، کویت، گامبیا، گینه، لبنان، لیبی، مالاوی، مالزی، مراکش، مصر، موریتانی، میانمار، نیجر، نیکاراگوئه، ونزوئلا، ویتنام، هند، یمن.
آراء ممتنع:
آنتیگوآ و باربودا، آنگولا، اتیوپی، اردن، اروگوئه، امارات متحده عربی، اوگاندا، باربادوس، برزیل، برونئی دارالسلام، بنین، بوتان، بورکینافاسو، بوروندی، بولیوی، پاپوا گینه نو، پاراگوئه، تایلند، جامائیکا، جزایر سلیمان، جمهوری آفریقای مرکزی، جمهوری دموکراتیک خلق لائو، جمهوری دومینیکن، جمهوری کره، جمهوری متحد تانزانیا، چاد، دومینیکا، روآندا، زامبیا، سائوتومه و پرنسیپ، ساحل عاج، سنت کیتس و نویس، سنت وینسنت و گرنادین، سنگاپور، سوازیلند، سورینام، سیرالئون، غنا، فیلیپین، کاپ ورد، کامرون، کلمبیا، کنیا، گرجستان، گرنادا، گواتمالا، گویان، گینه بیسائو، لسوتو، مالی، مغولستان، موریس، موزامبیک، نامیبیا، نپال، نیجریه، هائیتی.
غایبین:
ترکیه، ترینیداد و توباگو، تونگا، جمهوری خلق کنگو، جیبوتی، سیشل، عراق، کامبوج، گابن، گینه استوایی، ماداگاسکار، مالدیو.
متن قطعنامه :
وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران
مجمع عمومی،
به پیروی از منشور سازمان ملل متحد و همچنین اعلامیه جهانی حقوق بشر (قطعنامه 217 (A III، پیمان نامه های بین المللی حقوق بشر (قطعنامه 2200 A XXI، ضمیمه) و سایر قراردادهای بین المللی حقوق بشر،
با یادآوری قطعنامه های قبلی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران، که مورد اخیر آن قطعنامه شماره 168/62 مورخ 18 دسامبر 2007 میباشد،
1- به گزارش دبیرکل در خصوص وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران ((A/63/459 که به قطعنامه مجمع عمومی به شماره 168/62 منجر گردید توجه مبذول می دارد که این گزارش طیف وسیعی از موارد نقض جدی حقوق بشر، شکافها و موانع حقوقی و نهادی در خصوص حفظ حقوق بشر را مشخص می نماید و برخی تحولات مثبت را در طی چند سال مورد بحث قرار میدهد.
2- نگرانی عمیق خود را از موارد نقض جدی حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران اعلام میدارد از جمله:
الف- شکنجه، رفتار و تنبیه تحقیر آمیز و غیر انسانی و خشن از جمله شلاق زدن و قطع اعضاء بدن؛
ب- ادامه تعداد بالای مجازاتهای اعدام شامل اعدام های عمومی و اعدام کودکان که در غیاب پادمان های پذیرفته شده بین المللی صورت میگیرند؛
ج- زندانیانی که کماکان با خطر مجازات مرگ به صورت سنگسار مواجه هستند؛
د- بازداشتها، رفتارهای خشن و محکومیت زنانی که حق تجمع مسالمت آمیز خود را به عمل می گذارند، ایجاد رعب و وحشت میان فعالین حقوق زنان و ادامه تبعیض علیه زنان و دختران در قانون و در عمل؛
ه- افزایش تبعیض و سایر موارد نقض حقوق بشرعلیه افرادی که متعلق به اقلیت های مذهبی، قومی، زبانی و یا سایر اقلیتهای شناخته شده و نشده شامل اعراب، آذری ها، بلوچ ها، کردها، مسیحیان، یهودیان، اهل تصوف و مسلمانان اهل تسنن و مدافعان آنها باشند و به طور خاص حمله به بهائیان و دین آنها در رسانه های تحت حمایت دولت، افزایش شواهد مبنی بر تلاش دولت برای شناسائی و کنترل بهائیان، ممانعت از ورود بهائیان به دانشگاه ها و امرار معاش آن ها، بازداشت و حبس هفت تن از رهبران بهائی بدون اعلام جرم و یا دسترسی به وکیل؛
و- وجود محدودیتهای جدی، سازمان یافته و مداوم در آزادی برگزاری اجتماعات و گردهمایی های مسالمت آمیز و آزادی بیان و عقیده شامل محدودیت هایی که بر رسانه ها، کاربران اینترنتی و اتحادیه های کارگری می شود و افزایش آزار و اذیت، ایجاد رعب و وحشت و پیگرد مخالفین سیاسی و مدافعان حقوق بشر از کلیه بخشهای جامعه ایرانی شامل بازداشت، رفتارهای خشن با رهبران کارگری، اجتماعات مسالمت آمیز جامعه کارگری و دانشجویان بخصوص در فرآیند انتخابات مجلس در سال 2008؛
ز- تحدیدها و محدودیتهای شدید برای آزادی مذهب و اعتقادات شامل مفاد مندرج در پیش نویس پیشنهادی قانون مجازات کیفری که برای ارتداد حکم مرگ واجب قائل است.
ح- کوتاهی مداوم در حفظ حقوق قانونی در جریان رسیدگی و نقض حقوق زندانیان شامل استفاده سازمان یافته و خودسرانه از اعمال طولانی حبس انفرادی.
3- دولت جمهوری اسلامی ایران را به توجه به نگرانی های بنیادی ذکر شده در گزارش دبیر کل و همچنین درخواستهای ویژه بعمل آمده در قطعنامه های قبلی مجمع عمومی و احترام کامل به تعهدات حقوق بشر آن دولت در قانون و عمل، خصوصا موارد زیر دعوت می نماید:
الف- حذف قانونی و عملی قطع اعضاء بدن، شلاق و سایر اشکال شکنجه و سایر مجازاتها و رفتارهای تحقیرآمیز، غیر انسانی و خشن؛
ب- حذف قانونی و عملی اعدام های عمومی و سایر انواع مجازات مرگ که بدون توجه به پادمان های پذیرفته شده بین المللی صورت می گیرند.
ج- توقف اعدام اشخاصی که در زمان ارتکاب جرم زیر 18 سال سن داشته اند، متعاقب تعهدات ماده 37 پیمان نامه بین المللی حقوق کودکان (سازمان ملل، سری معاهدات، جلد 1577، شماره 27531) و ماده 6 پیمان نامه بین المللی حقوق سیاسی و مدنی (قطعنامه 2200 A XXI، ضمیمه)؛
د- حذف استفاده از سنگسار بعنوان یکی از روشهای اعمال مجازات مرگ؛
ه- حذف قانونی و عملی کلیه اشکال تبعیض و سایر موارد نقض حقوق بشر بر علیه زنان و دختران؛
ه- حذف قانونی و عملی کلیه اشکال تبعیض و سایر موارد نقض حقوق بشر در مورد اشخاصی که به اقلیتهای دینی، قومی، زبانی و یا سایر اقلیت ها، به رسمیت شناخته شده و نشده، تعلق دارند و اجتناب از کنترل افراد به دلیل اعتقادات مذهبی شان و حصول اطمینان از دسترسی اقلیتها به امکانات آموزش و استخدام مانند سایر ایرانیان؛
و- به کار بستن گزارش سال 1996 گزارشگر ویژه در خصوص عدم بردباری نسبت به سایر ادیان رجوع به (E/CN.4/1996/95/Add.2.) که راههائی را برای از قید رهانیدن جامعه بهائی به جمهوری اسلامی ایران پیشنهاد نموده است.
ز- خاتمه بخشیدن به اذیت و آزار و ایجاد ترس و وحشت و پیگرد مخالفان سیاسی و مدافعان حقوق بشر شامل آزاد کردن افرادی که به طور خودسرانه زندانی و یا بر اساس عقاید سیاسی خود زندانی شده اند.
ح- حفظ حقوق قانونی در جریان رسیدگی و خاتمه بخشیدن به مصونیت در موارد نقض حقوق بشر.
4- به دستاوردها، پیشرفت ها و قدم های برداشته شده مثبت و هرچند محدود ذکر شده در گزارش دبیرکل توجه می کند ولی این نگرانی کماکان وجود دارد که باید قدم های بیشتری در رابطه با قانون و در عمل برداشته شود.
5- مجددا از دولت جمهوری اسلامی ایران درخواست می گردد تا سابقه همکاری ناکافی خود را با ساز و کارهای بین المللی حقوق بشر، از طریق ارائه گزارش در راستای تعهداتش نسبت به نهادهای ناظر بر پیمان نامه هایی که ایران عضوی از آن است و همکاری کامل با ساز و کارهای بین المللی حقوق بشر، جبران نماید که شامل تسهیل بازدید ها از این کشور توسط فرستادگان ویژه می گردد، دولت جمهوری اسلامی ایران را تشویق می نماید تا به همکاری در زمینه حقوق بشر و اصلاح سیستم قضایی با سازمان ملل شامل دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل ادامه دهد.
6- از دبیر کل گزارش به روز شده ای در خصوص وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران شامل همکاری با ساز و کارهای بین المللی حقوق بشر در جلسه 64ام درخواست می کند.
7- تصمیم می گیرد که به بررسی وضعیت حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران در جلسه شصت وچهارم مجمع عمومی تحت عنوان “ارتقاء و حفظ حقوق بشر” ادامه داده شود.
واحد حقوق بشر یوناما یک نقش مهم را در ترویج و رشد حقوق بشر در افغانستان ایفاء میکند. شورای امنیت ملل متحد وظیفه داده تا نهاد های افغانستان را در ترویج و رشد معیار های بین المللی حقوق بشر کمک نماید و همچنان ملل متحد را در منسجم ساختن حقوق بشر در کار هایش یاری رساند.
بعد از سه دهه جنگ وضعیت حقوق بشر در افغانستان با چالش های زیادی روبرو است. مشکلات دائمی حقوق بشر مانند مصئونیت فرهنگی، حکومتداری ضعیف و فقر شدید در ترکیب با وضعیت روبه وخامت امنیتی مانع توانایی دولت در ارایه خدمات اساسی، امنیت و عدالت میگردند.
واحد حقوق بشر دارای کارمندان داخلی و بین المللی می باشد که جهت انجام مأموریت ها به دفاتر ولایتی در کابل، مزار شریف، کندز، هرات، بامیان، کندهار، جلال آباد و گردیز فرستاده شده اند. این افراد در نظارت و تحقیق در مورد نگرانی های حقوق بشر و همچنان ظرفیت سازی حقوق بشر و فعالیت های انکشافی سهیم هستند.
واحد حقوق بشر به پنج موضوع اولویتی حفاظت از غیرنظامیان، خشونت علیه زنان، عدالت انتقالی، آزادی بیان، فقر و حقوق بشر، کمک و حمایت از کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان متمرکز می باشد.
در طول سال واحد حقوق بشر و دفتر کمنشر عالی حقوق بشر در ژنو گزارش هایی را در مورد وضعیت حقوق بشر در افغانستان به نشر میرسانند.
عدالت انتقالی
واژه “عدالت انتقالی” در سال 1992 حک گردید تا اشکال مختلف عدالت اجتماعی و سیاسی پذیرفته شده از سوی اجتماعات برای انتقال خودشان بعد از یک دوره سوء استفاده فراگیر حقوق بشر و قوانین بشری را مشخص نمایند. عدالت انتقالی با چگونگی گذر یا عبور اجتماعات از جنگ به صلح، یا از حاکمیت مانع شونده به دموکراسی سر و کار دارد و می تواند بدرفتاری های گذشته حقوق بشر را مشخص کند.
یک مشوره سراسری کشوری در سال 2004 از سوی کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان نشان داد که 69 درصد یا 7 هزار نفری که با آنها مصاحبه شده، خود را یا خانواده خود را در جریان 23 سال جنگ قربانی مستقیم نقض حقوق بشر بشمول کشتار غیر قانونی، شکنجه، ناپدید شدن و بیجا شدن ها میدانند.
بر اساس این یافته ها، دفتر رئیس جمهور یک گروه کاری شامل نماینده های کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان و یوناما را گرد هم آورد تا یک پلان عمل ملی برای عدالت انتقالی را در افغانستان طرح ریزی نمایند. دولت پلان عمل صلح، مصالحه و عدالت را به تاریخ 12 دسمبر 2005 تصویب نمود.
پلان عمل صلح، مصالحه و عدالت یک رویکرد ستراتیژیک دولت برای مشخص نمودن قصاوت های گذشته در افغانستان است که به نیاز قربانیان پاسخ میدهد و حسابدهی و ترویج مصالحه را تضمین مینماید. همچنان به اصلاح نهاد های دولت توجه دارد تا حاکمیت قانون، پرورش حکومتداری خوب و جلوگیری از خشونت های آینده حقوق بشر را تقویت کند. هدف اساسی پلان عمل ترویج صلح، مصالحه، عدالت، حاکمیت قانون و ایجاد یک فرهنگ حسابدهی می باشد.
پلان عمل فعالینی را مشخص می سازد که باید در طرح مفصل و تطبیق اقدامات مختلف گنجانیده شده در پلان سهیم باشند. فعالین متذکره شامل: یک شورای ولسوالی، کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، کمیسیون خدمات اجتماعی، دادگاه عالی، شرکای جامعه مدنی بشمول رهبران مذهبی، دانشمندان و مطبوعات میگردد. ملل متحد و همچنان تمویل کنندگان و کارشناسان بین المللی نیز در تطبیق پلان عمل دخیل می باشند.
متن اعلامیه جهانی حقوق بشر
ماده 1 تمامی انسانها با منزلت و حقوقی یکسان به دنیا میآیند. همگی از موهبت عقل و وجدان برخوردارند و همگان باید نسبت به یکدیگر چونان برادر رفتار کنند.
ماده 2 هرکس بدون هیچگونه تمایزی ازحیث نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، باور سیاسی یا هر باور دیگری، خاستگاه ملی یا اجتماعی، دارایی و ولادت یا هر موقعیت دیگری از حقوق و آزادی هایی که در این اعلامیه برشمرده شده است برخوردار است. بعلاوه هیچگونه تمایزی نباید بر پایه موقعیت سیاسی، قضایی یا بین المللی کشور یا سرزمینی که شخص بدان تعلق دارد قایل شد، خواه مستقل باشد، خواه تحت قیمومت کشوری دیگر باشد، خواه غیرخود مختار باشد و یا از حیث تمامیت ملی تحت هرگونه محدودیتی باشد.
ماده 3 هرکس حق حیات، آزادی و برخورداری از امنیت شخصی را دارد.
ماده 4 هیچکس را نباید در بیگاری بردگی نگاه داشت؛ برده داری و تجارت برده باید در تمامی اشکال آن ممنوع گردد.
ماده 5 هیچکس را نباید مورد ظلم و شکنجه و رفتار یا کیفری غیر انسانی و یا تحقیرآمیز قرار داد.
ماده 6 هرکس حق دارد که درهرکجا بهعنوان شخص در پیشگاه قانون به رسمیت شناخته شود.
ماده 7 همگان در پیشگاه قانون یکساناند و حق دارند بدون هیچگونه تبعیضی از پشتیبانی قانون برخوردارشوند. همه حق دارند تا در برابر هرگونه تبعیضی که ناقض این اعلامیه باشد ونیز در برابر هرگونه تحریکی که به هدف چنین تبعیضی صورت گیرد از پشتیبانی یکسان قانون برخوردار شوند.
ماده 8 هرکس حق دادخواهی از محاکم صالحه ملی را در برابر اعمالی دارد که ناقض حقوق بنیادینی است که قانون اساسی یا هرقانون دیگری به او اعطا نموده است.
ماده 9 هیچکس را نباید خودسرانه دستگیر، توقیف یا تبعید کرد.
ماده 10 هرکس حق دارد با مساوات کامل ازامکان دادرسی منصفانه و علنی توسط یک محکمه مستقل و بیطرف برای تعیین حقوق و تکالیف خویش و یا اتهامات جزایی وارده بر خود برخوردار شود.
ماده 11 بند 1) هرکس که به ارتکاب جرمی متهم میشود این حق را دارد که بیگناه فرض شود تا زمانی که جرم او بر اساس قانون در یک دادگاه علنی که درآن تمامی ضمانتهای لازم برای دفاع او وجود داشته باشد ثابت شود. بند2) هیچکس را نباید به دلیل انجام یا خودداری از انجام عملی که در هنگام ارتکاب، طبق قوانین ملی ویا بین المللی جرم محسوب نمیشده است مجرم شناخت و نیز کیفری شدیدتر از آنکه درزمان ارتکاب جرم قابل اجرا بوده نباید اعمال شود.
ماده 12 هیچکس نباید در معرض مداخله خودسرانه در زندگی شخصی، خانواده، خانه یا مکاتبات خود قرار گیرد و یا اینکه شرف و آبروی او مورد تعرض قرار گیرد. هرکس حق دارد که از حمایت قانون در برابر چنین مداخلهها و تعرضهایی برخوردار گردد.
ماده 13 بند1) هرکس حق دارد در محدوده مرزهای هر کشور آزادانه رفت و آمد و اقامت کند. بند2) هرکس حق دارد کشوری – ازجمله کشور خود- را ترک گفته و یا به کشور خود بازگردد.
ماده 14 بند 1) هرکس که تحت پیگرد باشد حق دارد که از کشورهای دیگر طلب پناهندهگی نماید و یا اینکه از پناهندگی برخوردارشود. بند2) این حق در صورتی که پیگرد، حقیقتاً ناشی از جرمهای غیر سیاسی یا اعمال مغایر با اهداف و اصول سازمان ملل متحد باشد قابل استناد نیست.
ماده 15 1) هرکس حق بهرهمندی از تابعیت ( ملیت) را دارد. بند2) هیچکس را نمیتوان خودسرانه از تابعیت (ملیت) خود محروم نمود و یا اینکه حق تغییر تابعیت ( ملیت) را از وی سلب نمود.
ماده 16 بند 1) هرمرد وزن بالغی بدون هیچگونه محدودیتی از حیث نژاد، ملیت و مذهب حق ازدواج وتشکیل خانواده را دارد. مرد وزن در ازدواج، در طول دوره ازدواج و فسخ آن از حقوقی یکسان برخوردارند. بند 2) ازدواج باید با آزادی و رضایت کامل مرد و زن انجام گیرد. 3) خانواده، واحد گروهی طبیعی و بنیادین جامعه است و حق برخورداری از حمایت جامعه و حکومت را دارد.
ماده 17 بند1) هرکس به تنهایی یا همراه با دیگران حق مالکیت را دارد. بند 2) هیچکس را نباید خودسرانه از حق مالکیتش محروم کرد.
ماده 18 هرکس حق دارد ازآزادی اندیشه، وجدان و مذهب بهرهمند گردد، این حق شامل آزادی تغییر مذهب یا باور و نیز آزادی اظهار مذهب یا باور به شکل آموزش، عمل به شعائر، نیایش و بجای آوردن آیینها چه به تنهایی و چه بهصورت جمعی نیز میگردد.
ماده 19 هرکس حق آزادی عقیده و بیان دارد؛ این حق دربرگیرنده آزادی ِ داشتن عقیده بدون مداخله، و آزادی درجست و جو، دریافت و انتقال اطلاعات و عقاید از طریق هر نوع رسانهای بدون در نظر گرفتن مرزها میشود.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/1 2:38 صبح
مقاله تکنیک چه می شد اگر تحت فایل ورد (word) دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تکنیک چه می شد اگر تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تکنیک چه می شد اگر تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله تکنیک چه می شد اگر تحت فایل ورد (word) :
تکنیک چه می شد اگر
موانع عمده ی ذهنی ما برای دستیابی به خلاقیت زیاد هستند و یکی از عمده ترین آن ها این است که ذهن ما خیلی زیاد به واقعیت وابسته شده و به تعبیری به آن چسبیده است و همین عامل مهمی است که باعث می شود که ما خیلی عاقلانه رفتار کنیم و عاقلانه فکر کنیم و از چارچوب فکری معمولی مان بیرون نیاییم و به فراسوی آن نیندیشیم و این تکنیک یک ابزار خوب برای رها کردن ذهن است تا ما از این واقعیت ها جدا شویم .ساده ترین حالت این تکنیک
این است که ما تعاریفی از یک عمل تخیلی یا یک راه حل تخیلی را ارائه می کنیم و بعد آن را توضیح م یدهیم و احتمالات و توالی احتمالات و حوادث را در نظر می آوریم . در عوض ، به جای این که خیلی سریع بگوییم ک این کار بیخود و بیهوده است و به درد عمل نمی خورد و ی
ا به جای این که از آن انتقاد مبهم و گنگی داشته باشیم می توانیم افکار منطقی را دنبال کنیم و در پی آن به تولید و خلق ایده ها بپردازیم .
به طور مثال می توانیم فرض کنیم که : چی می شد که اگر اتومبیل ها متعلق به همه بودند و هر کسی یک کلید داشت و هر ماشینی را د رهر کجا که بود بر می داشت ؟ خب ،نتایج این ایده چیست؟ پارکینگ ها که مساله اصلی و دشواری است در همه جا شلوغ نبود و غیره و حالا یک ایده ی دیگر : اگر خود دولت مراقبت از این ماشین ها را به عهده می گرفت چه ؟ مثلاً د رآن صورت می دیدیم که ماشین ها وضع مرتبی دارند و تمییز هستند و.. هیچ کسی د رروابط بین
فردی اش به خاطر فلان ماشین مغرور نمی شد . البته در روزهای آفتابی ماشین ها خیلی زیاد دردسترس قرار می گرفتند ولی از آن طرف، روزهای سرد و بارانی ، ممکن بود که شما نتوانید به راحتی ماشین پیدا کنید و به این علت که ماشین ها همگانی بودند ، دیگر وسیله ی نقلیه شخصی نداشتید . یا ماشین هایی که خراب می شدند دیگر کسی به فکر تعمیر آن ها نمی افتاد و با انبوهی از ماشین های خراب و رها شده در خیابان مواجه می شدیم و یا این که
شما دیگر نمی توانستید لوازم خودتان را در ماشین بگذارید و درب آن را قفل کنید و بروید
و جالب تر این که شما اصلاً ماشینی را که با آن آمده اید را نمی شناسید که دوباره بخو
اهید با آن برگردید . یا در مثال دیگر : چه می شد اگر ما هیچ اقدامی برای ح
ل هر مشکلی انجام نمی دادیم؟ حالا خودتان نتایج درست و نادرست آن را تخمین بزنید و به همین ترتیب با استفاده از این تکنیک می توانیم به زنجیره ای از نتایج و آثار ایده ی خود دست پیدا کنیم که همهی آن ها به نوعی با یکدیگر مرتبط هستند به طور مثال : چه می شد اگر صخره ها نرم بودند ؟ نتایج : در آن صورت ما می توانستیم آن قطعات بزرگ را به خانه هایمان ببریم
و مانند بالش که در نشیمن به آن ها تکیه می دهیم به کار ببریم . یا می توانیم آن ها را مانند قرص بخوریم که ببینیم چه می شود و یا می توانیم آن ها رامانند حفاظ های آهنی کنار جاده ها امتداد بدهیم که هر گاه ماشینی به آن طرف جاده منحرف شد به آن ها برخورد کند و آسیبی نبیند یا می توانستیم از ساختمان های بلند روی آن ها بپریم یا در میادین ورزشی آن ها را به کار می بردیم که مانند تشک استفاده شوند ولی از آن طرف اگر اینطور باشد آن وقت سنگ آسیاب ها دیگر کارایی نخواهند داشت چرا که سفت نیستند و اصولاً هر چیزی که از این صخره ها ساخته می شد نیز نرم می شدند مانند اجاق داخل یک خانه و غیره که دیگر خوب کار نمی کردند . به مثال دیگر توجه کنید: چه می شد اگر ما می توانستیم بوی خوش یا بوی بد را ببینیم ؟ در آن صورت شما می توانستید عطرها را که دیگران به خودشان زده اند را ببینید و یا ببینید که هر ک
سی چه غذایی را در مدرسه با خودش آورده است و بسیاری از جزییات را که به سختی می فهمیدیم به راحتی در می یافتیم . خواه این طور باشد یا نه ، ایده ی طرح بوها ، به ما این ایده ی جدید را می دهد که ابزار یا ماشینی را اختراع کنیم که بتواند بو را تشخیص دهد یع
نی یک حس گر بوی قوی درست شبیه به آن چیزی که ارتش آمریکا برای یافتن سربازان دشمن به کار می برد . از این رو فایده ی عملی این تکنیک این است که کشفیات غیر واقعی را می تواند به واقعیت تبدیل کند . لازم است که ما برای چند دقیقه به نتایج عقلانی و یا نیازهای
واقعی آن فکر کنیم و آن را بفهمیم که در واقعیت چه می شود؟ مشکل این است افرادی که به نتایج آن در عمل فکر نمی کنند گویی که ایده ای را هرگز مطرح نکرده اند لذا باید به نتایج ایده ها فکرکرد برای مثال ما شنیده ایم که مردم آمریکا می گویند برای حل مصرف کوکایین در آمریکا باید مصرف آن را آزاد گذاشت و آن را قانونی کرد چون د رآن صورت است که افراد
مجرم و سازمان یافته دیگر نمی توانند از این راه پولدار شوند و مشکل افراد مساله دار و تحت تعقیب هم حل می شود بسیار خوب بیاییم ایده ای بدهیم که چه می شد اگر این مواد به صورت قانونی در می آمدند ؟ در آن صورت آیا آن ها برای هر کسی می توانستند قا
نونی باشند حتی برای بچه ها؟ بسیار خوب پس برای افراد بالای 18 سال قانونی باشند . بنابراین آیا همین فروشندگان فروش خود را روی بچه ها ی زیر 18 سال متمرکز نمی کردند ؟ به جای این که روی افراد 18 سال تمرکز کنند ؟ طبعاً یک وضعیت بدتر از آن چه که هست رخ می داد ! یا آیا بزرگسالان اگر می دیدند که کوکایین قانونی شده است دیگر آن را مصرف نمی کردند ؟ آیا اگر آن را قانونی کنیم ولی قیمت آن را بالا ببریم چه ؟ و سوالات و بررسی نتایج گونا
گون ایده را بررسی می کنیم . همین ام را می شود فرضاً برای مساله ی بنزین د رایران طرح کرد و به نتایج آن در عمل اندیشید . ما هنگامی که اموری را معکوس و وارونه
با واقعیت می بینیم یاد گرفته ایم که تفکرمان را متوقف کنیم کثلاً زمان یکه سوال می کنیم : چه می شد اگر آسمان سبز بود؟ بلافاصله پاسخی که به ما می دهند این است که خوب، آسمان که سبز نیست ! بنابراین چرا باید در مورد آن فکر کنیم ؟ ولی اگر غیر از این می شد ، طبعاً فکرکردن در مورد آن تمرین خوبی برای تفکر منطقی خواهد بود . تفکر در مورد آن چیزی که وجود ندارد راه مناسبی برای واقعیت های موجود است . واکن
ش اولیه ی افراد ممکن است به این ایده و تکنیک چه می شد؟ اگر ؟ خنده و تمسخر باشد به جای اینکه نتایج و احتمالات آن را درست بررسی کنند و به همین دلیل است که بسیاری از ایده ها از بین می روند .
اکنون خودتان کوشش به عمل آورید و از موارد ذیل یکی
را انتخاب کنید و سپس نتایج منطقی و قابل قبول آن را بنویسید : نتایج خوب و بد آن را حد اقل 10 مورد برای هر کدام و در یک یا دو جمله بنویسید.
– چه می شد اگر هر کسی می توانست پزشک باشد؟
– چه می شد اگردر هر خانه ای پخش ب
رنامه های تلوزیون فقط به مدت یک ساعت بود؟
– چه می شد اگر یک شهرند فقط تا آخر عمرش در یک اداره کار می کرد؟
– چه می شد اگر بنزین از طریق رشد درختان به دست می آمد ؟
– چه می شد اگر امتحانات و نمرات از دانشگاه ها برداشته می شد؟
– چه می شد اگر حیوانات اهلی و خانگ
ی می توانستند با ما حرف بزنند؟
– چه می شد اگر ما هیچگاه مجبور نبو
دیم بخوابیم ؟
– چه می شد اگر ما می توانستیم ذهن و افکار دیگران را بخوانیم یا آن ها نیز این کار را می توانستند انجام دهند ؟
– چه می شد اگر هر کسی شبیه دیگری بود؟
– چه می شد اگر ساعت ها وجود نداشتند و روزها فق
ط 6 ماه بودند؟
تکنیک های خلاقیت به عنوان ابزاری برای رشد خلاقیت و افزایش توان حل خلاق مسئله کمک شایانی به توان فرد در تمام مراحل خلاقیت و فرآیند حل خلاق مسئله می نماید. به عبارت دیگر هر یک از تکنیک های خلاقیت، مرحله یا مراحلی از فرآیند خلاقیت را تقویت می کنند. این تکنیک ها فردی و گروهی می باشند که تکنیک های فردی شا
مل: توهم خلاق و DOIT و تکنیک های گروهی شامل طوفان فکری، دلفی، سینکتیکس و تکنیک های مشترک شامل اسکمپر، در هم شکستن مفروضات، چرا، مورفولوژیک است. محور اصلی تمام این روش ها و تکنیک ها، شکستن قالب های ذهنی است.
تکنیک طوفان ذهنی:
طوفان ذهنی که یکی از شیوه های برگزاری جلسات و مشاوره و دستیابی به انبوهی از ایده ها برای حل خلاق مسائل می باشد در سال 1938 توسط الکس اس اسبورن ابداع شد. این واژه هم اکنون در واژه نامه بین المللی وبستر اینگونه تعریف می شود: اجرای یک تکنیک گردهمایی که از طریق آن گروهی می کوشند راه حلی برای یک مسئله به خصوص با انباشتن تمام ایده هایی که به طور خود به خود و درجا به وسیله اعضا ارائه می شود بیابند.
تفاوت های طوفان ذهنی فردی و گروهی:
طوفان ذهنی فردی با تولید طیف گسترده تری از ایده ها همراه است و کمتر منجر به ایده هایی کارا و عملی می شود. نکته ی جالب توجه این است که فرد به هنگام انزوا از گروه دیگر ترسی از انتقاد ندارد و بدون هیچ گونه محدودیتی از طرف اعضا برای تجزیه ایده ها آزاد می باشد. اما مزیت طوفان گروهی این است که مشکلات ایده ی فرد به وسیله تجربه و خلا
قیت افراد دیگر حل می شود و از بین می رود. اگر بخواهیم نتیجه مطلوب تری از طوفان ذهنی داشته باشیم می توانیم این دو نوع طوفان ذهنی را ترکیب کنیم.
تکنیک “چرا؟”:
تکنیک “چرا” دقیقا مثل چراهای مکرر کودکی است که کودکان برای گسترش فهم خود از دنیای اطرافشان از والدین می پرسند. اما با این تفاوت که در بزرگسالی باید یاد گرفت
ه هایمان را زیر سوال ببریم سادگی این تکنیک باعث شده است، بسیاری از مردم متوجه اهمیت و نقش آن نشوند و این تکنیک برای ایده یابی و ایده پردازی به کار می رود. به عنوان مثال برای شناسایی و تعریف درست و کامل مسئله می توان از این تکنیک استفاده کرد. بلکه استفاده از این تکنیک به ما کمک می کند تا موقعیت و وضعیت را بهتر و روشن تر مشخص کنیم و در فرآیند آن به ایده های جدیدی دست یابیم.
تکنیک توهم خلاق:
خیلی اوقات آنچه را که فکر می کنیم واقعیت است، واقعیت نیست. واقعیت ها با پنج حس انسان درک می شوند. چیزهایی که چشم می بیند و طوری که مغز آن را تفسیر می کند باعث این خطا می شود. چشم می بیند، اما وظیفه ی ذهن چیز دیگری است. کار ذهن مرتب کردن، دسته بندی و قابل فهم کردن جرقه هایی است که پس از دیدن، مغز آن را ایجاد می کند بنابراین تصا
ویری که در ذهن است، کپی مستقیم اشیاء نیست بلکه کدهای خلاصه ای است که از طریق شبکه ی عصبی مغز می رسد. منظور و هدف این تکنیک این است که شما بتوانید با قدرت توهم بعضی از اوقات با خطاهای عمدی طور دیگری به مسائل نگاه کرده تا بدین وسیله اصل و و
اقعیت موضوع را دریابید. این سعی باعث می شود مقداری اطلاعات از شکاف های موجود در بافت های عصبی، آزاد شده و به وسیله پیوند با اطلاعات قبلی، الگوی ذهنی جدیدی ساخته شود و یا موضوع از الگوی ذهنی قبلی به الگوی دیگری انتقال یابد.
تکنیک پی. ام.آی (P.M.I):
یکی از ارزش های این تکنیک آن است که انسان را مجبور می سازد تا دقایقی بر خلاف قالب های ذهنی اش تفکر کند و به مرور نسبت به قالب های ذهنی خود آگاه تر و مسلط تر شود، لذا آمادگی ذهنی بیشتری برای خلاقیت پیدا می کند. نام این تکنیک بر گرفته از حروف اول سه کلمه به معنی افزودن، کاستن و جالب می باشد. روش کار چنین است که ابتدا فرد توجهش را به نکات مثبت موضوع یا پیشنهاد و سپس به نکات منفی و نهایتا به نکات جالب و تازه ی آن که نه مثبت
است و نه منفی، معطوف می کند و در پایان نسبت به تهیه لیست نکات مثبت یا مزایای موضوع، لیست موانع، محدودیت ها و نکات منفی موضوع و لیست نکات جالب و تازه ی موضوع اقدام می کند. یکی از مهم ترین کاربردهای این تکنیک زمانی است که نسبت به یک قضیه اطمینان داریم نه مواردی که نسبت به آن شک و ابهام داریم. به عبارت دیگر هر چه نسبت به موضوعی بی
شتر بدبین یا خوش بین باشیم استفاده از این تکنیک کار گشاتر و اثر بخش تر خواهد بود. برای یافتن نکات جالب کافی است که جمله ی ((چقدر جالب می شود اگر;;)) را کامل کنیم.
تکنیک DO IT:
نام این تکنیک از حروف اول چهار کلمه ی Define به معنی تعریف کردن Open به معنی باز کردن Identify به معنی شناسایی Transform به معنی تبدیل کردن، تشکیل شده است. منظور از انتخاب این واژگان این است که برای حل مشکل لازم است ابتدا موضوع و مسئله را دقیق تعریف و مشخص نمود. و سپس ذهن را برای راه حل های مختلف باز نگه داشته تا بهترین راه حل شناسایی و در نهایت آن را به عمل تبدیل کرد.
تکنیک شکوفه ی نیلوفر آبی:
این تکنیک توسط یاسوآماتسومورا طراحی و ارائه شده است. طرح این ایده بر گرفته از شکوفه نیلو فر آبی می باشد بدین صورت که گلبرگ های شکوفه نیلوفر آبی به دور یک هسته مرکزی خوشه می زنند و از آن نقطه گسترش می یابند. با ایجاد پنجره هایی مشابه با پنجره های مورد استفاده در برنامه کامپیوتری، بخش هایی از یک تابلوی ایده را می توان به صورتی تقسیم بندی کرد که یک موضوع اصلی برای استخراج ایده در پنجره های جانبی، مورد استفاده قرار گیرد به نوبه خود مراکز مجموعه های جدید پنجره را تشکیل می دهد.
تکنیک چه می شود اگر;.؟
به طور کلی برای خلاقیت باید فکر، از قالب های ذهنی، شرایط موجود، پیش فرض ها، عادات و استانداردها آزاد شود تا بتواند موضوع را از زوایای مختلف رویت و ایده های جدیدی را تداعی کند. بر همین اساس این تکنیک کمک شایانی به آزاد سازی فکر برای جمع آوری ایده های جدید می کند. در این روش توصیه می شود برای یافتن ایده های جدید از سوالات “چه می شود اگر;؟” استفاده کنید و آن را به قدری تکرار و تمرین کنید که برایتان یک عادت شود. از این تکنیک می توان برای یافتن افزایش قدرت خلاقیت بدون داشتن موضوع به خصوصی استفاده کرد،ضمن اینکه به عنوان یک تفریح یا شوخی و سرگرمی در همه ی اوقات قابل استفاده است.
تکنیک اسکمپر SCAMPER:
این تکنیک کاربرد اصلی آن بر پایه ایده یابی فردی طراحی شده است که می تواند به نحو بسیار اثر بخشی برای گروه ها نیز مفید باشد. هدف اصلی این تکنیک قدرت تصور است تا آن را در جهات و بعد مختلف وضروری به حرکت درآورد. این تحریک به وسیله یک سری سوالات تیپ
و ایده بر انگیز صورت می گیرد که شخص در رابطه با مسئله مورد نظرش از خود سوال می کند و در نهایت با افزایش ایده ها، کیفیت ایده ها تضمین و ارتقاء می یابد. واژه SCAMPER
از ابتدای حروف واژه های سوال برانگیز گرفته شده که در دستیابی ایده های نو ب
سیار موثر است.
حرف S بر گرفته از کلمه Substitution به معنی جانشین سازی است
حرف C بر گرفته از کلمه Combine به معنی ترکیب کردن است.
حرف A بر گرفته از کلمه Adapt به معنی رفاه، سازگاری و تعدیل کردن است.
حرف M بر گرفته از کلمه Maginfy به معنی بزرگ سازی است.
حرف P بر گرفته از کلمه Put to other uses به معنی استفاده در سایر موارد است.
حرف E بر گرفته از کلمه Ellimination به معنی حذف کردن است.
حرف R بر گرفته از کلمه Reverse به معنی معکوس سازی است.
تکنیک در هم شکستن مفروضات:
یکی از موانع مهم خلاقیت، مفروضات قبلی است که نا خودآگاه اجازه نمی دهد فکر در همه جهات به حرکت در آید بسیاری از مفروضات قبلی ممکن است در اصل همان زمانی که در ذهن ما ایجاد شده اند، غلط باشند، مثل خطر ناک بودن دوچرخه در ذهن کسی که خواب تصادف شدید با دوچرخه را دیده است. بسیاری از آنها به مرور زمان اعتبارشان را از دست داده اند
یا بسیاری از آنها به دلیل تغییر شرایط بی اعتبار شده اند. اما مسئله این است که فرد متوجه این تغییرات و اشتباهات نیست و هنوز با مفروضات قبلی به مسئله نگاه می کند. ازآنجائی که مفروضات مربوط به قسمت درونی ذهن می شوند و به عبارت دیگر چون آنها امری درونی هستند نمی توانیم آنها را به تنهایی فسخ یا از فکر خود جدا سازیم. مثل آن چاقو که نمی تواند دسته اش را ببرد. شناسایی مفروضات خود و دیگران، اولین قدم برای تغییر مفروضات است.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/1 2:38 صبح
مقاله بحران مالی آمریکا از کجا آغاز شد؟ تحت فایل ورد (word) دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بحران مالی آمریکا از کجا آغاز شد؟ تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بحران مالی آمریکا از کجا آغاز شد؟ تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله بحران مالی آمریکا از کجا آغاز شد؟ تحت فایل ورد (word) :
بحران مالی آمریکا از کجا آغاز شد؟
ریشه بحران اقتصادی امریکا به 11 سپتامبر سال 2001 بر می گردد. به دنبال حملات 11 سپتامبر به برجهای تجارت جهانی بازار آمریکا مستعد رکود اقتصادی شد که البته عمدتا روانی بود. دولت آمریکا که از رکود اقتصادی بیم داشت نرخ بهره را از 6 درصد به یک درصد کاهش داد. در نتیجه نرخ بهره در بازار هم کم شد. زمانی که نرخ بهره وام ها کم شود تقاضا برای دریافت وام افزایش می
یابد. به طور مشخص در آمریکا تقاضا برای وام خرید مسکن که بعضا تا حدود 95 درصد قیمت خانه را شامل می شود افزایش یافت و باعث افزایش قیمت مسکن گردید. در مقابل هم وام اعطایی
بانکها افزایش یافت. افزایش قیمت مسکن، ساخت خانه های جدید را رونق بخشید. به مرور ساخت مسکن در آمریکا افزایش یافت به حدی که در حدود سال 2006 تعداد خانه های موجود از میزان مورد نیاز بیشتر شد. (عرضه بیش از تقاضا) طبیعی است که این امر سبب کاهش قیمت مسکن بشود. افرادی که در چند سال اخیر خانه را به کمک وام و با قیمت بالا خریده بودند و شاهد کاهش قیمت خانه خریداری بودند، از پرداخت اقساط خانه سرباز زدند تا بانک خانه را
تصرف کند. چون در این حالت ضرر کمتری می کردند. لازم به ذکر است که در آمریکا اگر کسی وام خانه را ندهد بانک ها می توانند خانه اش را متصرف شوند.
بانکها برای تعداد بیشماری خانه وام داده بودند ولی اکنون صاحبان آنها دیگر اقساط را نداده و خانه را واگذار می کردند اما این خانه ها دیگر قیمت قبلی خود را نداشتند و حتی از میزان وام رداختی بسیار کمتر شده بودند. لذا اگر بانکها حتی خانه ها را می فروختند پول اولیه ای که وام داده بودند باز نمی گشت. مضافا بر این که در شرایطی که هر روز قیمتها کاهش می یابد کسی هم حاضر به خرید خانه ها نیست لذا دیگر نقد شونده هم نیستند.
زمانی که این وام ها را در تعداد بیشمارش ضرب کنید مبلغ هنگفتی کسری بانکها می شود و به این ترتیب به ناگهان موجودی بانکها به میزان زیادی کاهش یافت.
این نقطه سرآغاز بحران بود که با توجه به پیوستگی حوزه های اقتصادی در داخل و خارج از آمریکا بر سایر حوزه ها نیز تاثیر گذاشته است. از سوی دیگر هزینه های جنگ در عراق و افغانستان و نیز تراز منفی تجاری آمریکا در چند سال اخیر (یعنی میزان صادرات این کشور از واردات کمتر است که باعث خروج پول از کشور می شود) به این بحران دامن زد. دولت آمریکا با تزریق 700 میلیارد دلار به بانکها کوشید تا کسری و نقد ناشوندگی منابع آنها را جبران کند ولی آنقدر شدت بحران زیاد است که تاکنون کمک چندانی ننموده است.
تابلوی شمارشگر بدهی ملی آمریکا کم آورد
میزان بدهی های دولت آمریکا به قدری بالا رفته که تابلوی شمارشگر قروض ملی این کشور که در نیویورک نصب شده، فضای کافی برای ثبت رقم جدید ندارد.
این شمارشگر، میزان بدهی کشور آمریکا را ثبت کرده و نمایش می دهد اما ماه گذشته که میزان این بدهی از مرز 10 تریلیون دلار گذشت، این تابلو دیگر قادر نبود تمام ارقام را نشان دهد.
این تابلو در سال 1989 نصب شد تا وام 27 تریلیون دلاری آن زمان این کشور را نشان دهد.
صاحبان این شمارشگر می گویند که دو صفر دیگر به صفحه آن اضافه خواهند کرد که بتوانند رقم هزار تریلیون را ثبت کند.
داگلاس درست، پسر سیمور درست، مخترع این تابلو امیدوار است که بتواند شمارشگر جدید را اوایل سال آینده میلادی نصب کند.
ماه گذشته که میزان این بدهی از مرز 10 تریلیون دلار گذشت، این تابلو دیگر قادر نبود تمام ارقام را نشان دهد.
علامت دیجیتال دلار روی این صفحه هم با نمونه ارزانتری جایگزین شده تا نشان دهنده وضعیت بد اقتصادی در آمریکا باشد.
بحران مالی آمریکا و چند نکته
بحران مالی آمریکا که با ایجاد شدن حباب در بازار مسکن و بزرگ شدن و ترکیدن این حباب از چند ماه گذشته وارد فاز جدیدی شد، این روزها توجهات بسیاری را به خود معطوف داشته است.
توجه به این بحران نه تنها از جمع اقتصاددانان فراتر رفته، بلکه کل ک
شورها و دولتهای دنیا را به خود معطوف داشته است. جامعه ما هم از این امر مستثنا نیست و خصوصا در چند هفته گذشته، اخبار و تحلیلهای مربوط به بحران بسیار مورد توجه قرار گرفته است.
بدتر از همه این است که در داخل کشور فضای تحلیل بسیار آشفته
شده و تحلیل درست که نیاز به تامل و جمعآوری دادههای بیشتری دارد، به ندرت صورت میپذیرد. این آشفتگ ی فضای تحلیل تا بدان جا پیش رفت که اقتصاددانان مطرح کشور، آخرین کسانی بودند که راجع به بحران موضع گرفتند و تحلیلهای خود را بیان کردند!
ماجرا از چه قرار است؟ آیا نظام بازار آزاد مسبب چنین بحرانی بوده است؟، آیا آزادیهای فردی و مقرراتزدایی بانک مرکزی از بخش مالی چنین بحرانی را به وجود آورده است؟ به منظور پاسخ به این پرسشها، باید به چند نکته اصلی توجه کرد:
1 – هم اکنون اجماع نظری فراگیری میان غالب اقتصاددانان مطرح دنیا در خصوص نقش پررنگ دولت در ایجاد شدن این بحران به وجود آمده است. استدلال در این بخش به یک چهارضلعی تشبیه میشود.
ضلع اول دخالتهای دولت و خصوصا کنگره آمریکا در ایجاد «فردی مک» و «فنی می» و کاهش کفایت سرمایه آنها (به یک چهارم کفایت سرمایه معمول در نظام بانکی آمریکا) در اوایل دهه 90 و حمایتهای بیشمار دولتی و حمایتهای مشهور کنگره از این دو نهاد است. به طوری که بسیاری از فعالان بازار، این دو شرکت را هنوز دولتی تصور میکردند و حتی شرکتهای ارزیاب نیز با توجه به حمایتهای کنگره، به اشتباه، بستههای وامهای رهنی (MBS) این دو نهاد را با ریسک بسیار کم در نظر میگرفتند و همین باعث شد که اغلب بانکها از این بستههای وامهای رهنی خریداری کنند و سهم قابل توجهی از داراییهای با نقدینگی بالای خود را در این بستهها قرار دهند. (به طور خلاصه؛ دخالت مخرب دولت و انحراف از ارزیابیها)
دومین ضلع، فشار بر این دو شرکت برای اعطای وام به افراد کمدرآمد
(خصوصا پس از رسوایی مالی مدیران این دو بنگاه در سال 2004) است. خصوصا قوانینی همچون ایجاد کف 10درصدی وامدهی بانکها به افراد ساکن در محله همان بانک و غیره. فشاری که مشخصا از بلندپروازی سیاستمداران برای ارتقای جایگاه خویش، حال ه هر قیمتی خبر میدهد. البته بخش اعظم این فشارها توسط دولت کلینتون در دور دوم و همچنین در 8سال اخیر از طریق کنگره آمریکا و حزب دموکرات و به منظور سیاست پوپولیستی خانهدار کردن فقرا صورت گرفته است. هر چند که حزب جمهوریخواه هم نسبت به آن بیمیل نبوده است (دخالت مخرب دولت و انحراف تخصیص وامهای رهنی).
ضلع سوم؛ کاهش نرخهای بهره پس از بحران داتکامها و خصوصا در سال 2001 پس از یازده سپتامبر و به طور خلاصه سیاستهای آلن گرین اسپن، رییس سابق فدرال
رزرو است. وی که قبل از کسب سمت ریاست فدرال رزرو، اقتصاددانی بسیار معتقد به اصول اقتصاد بازار بود، پس از کسب این سمت کاملا خلاف آن اصول رفتار کرد. سیاستهای وی که به اصطلاح سیاستهای «هر مشکلی پیش آمد، با دستکاری نرخ بهره قابل حل است» نامیده میشود، تاثیر بسیار تعیینکنندهای حداقل در گسترش و تشدید دامنه بح
ران داشته است.
ضلع چهارم نیز مقررات ناکارآمد (و نه مقررات اندک) فدرال رزرو و نقش آنها در شکلگیری بحران است. به عنوان مثال وقتی به مقررات مالی قبل از بحران دقیق میشویم، میبینیم که دولت کار مهمی برای تغییر ساختار نظام مقررات مالی در آمریکا نکرده بود، در حالی که این ساختار دههها قبل شکل گرفته بود و انبوهی از مقررات وجود داشت، اما مقرراتی که فایدهای نداشتند.
2 – از سوی دیگر این تمام ماجرا نیست؛ چرا که نظام بازار آزاد سیکلهای رونق و رکود دارد و این بحران به قول برخی از اقتصاددانان بیش از هر چیز یک رکود است. رکودی که جزو ذاتی نظام بازار آزاد و البته طبیعت آدمی است.
اما مهم این است که بدانیم دولتها میتوانند در تشدید و یا تضعیف سیکلهای تجاری نظام بازار آزاد، نقش ایفا کنند. البته با بررسی تاریخ دخالتهای دولتی، میتوان ادعا نمود که دولتها در غالب موارد، وضعیت را خرابتر کردهاند و در این مورد نیز دقیقا همین اتفاق افتاده است و دولت و نهادهای دولتی همانند فدرال رزرو (هر چند که فدرال رزرو به اسم دولتی نیست، اما به رسم دولتی است) نه تنها وضعیت را خرابتر کردهاند، بلکه بذر بحران را پاشیدهاند.
3 – همچنین نباید از یاد برد که وسعت یافتن اقتصاد جهانی، از بین رفتن مرزهای سرمایه برای حرکت جغرافیایی، به وجود آمدن ابزارهای مالی و مبادلاتی جدید و ; سبب
میشوند که ابعاد و عمق بحرانها بسیار گستردهتر از قبل باشند. همانطور که هم اکنون ملاحظه میکنیم، تبعات بحران، نه تنها گریبان آمریکا که گریبان اتحادیه اروپا، چین، روسیه و تقریبا تمام اقتصادهای باز و نیمهباز و حتی بسته دنیا را گرفته است.
این امر نباید ما را دچار مغالطه جابهجایی زمینه با علت نماید. به این معنا که ابزارها مالی جدید، گسترش آزادیهای تجاری و آزادی جغرافیایی سرمایه و ; همگی بسیار مفید هستند و از دستاوردهای تکامل مبادلات بشری و علم اقتصاد دانسته میشوند و اینها ه
یچکدام دلیل بحران نیستند. بلکه صرفا زمینههایی هستند که باعث میشوند بحرانها با ابعاد بزرگتری ظاهر شوند. دلیل بحران همانطور که به اختصار شرح داده شد، بلندپروازی سیاستمداران و وفادار نماندن اقتصاددانها به اصول علم اقتصاد است.
به نظر میرسد دنیای جدید و عصر موزاییکی که در آن زندگی میکنیم، بیش از هر چیز به سیاستمدارانی محتاط و محافظه کار و اقتصاددانانی که اصول علم اقتصاد را در عمل به اجرا میگذارند و به اصولشان وفادارند، احتیاج دارد.
کالبد شکافی بحران مالی آمریکا
بحران اخیر موسسات مالی امریکا از نظر ابعاد بزرگترین بحران مالی تاریخ بشریت است. ممکن است نتایج این بحران به بدی بحران سال 1929 امریکا نباشد، اما به احتمال بسیار امریکا را به رکود اقتصادی خواهد کشاند.
برای درک ابعاد این بحران کافی است که فقط به ابعاد دارایی های شرکت هایی که دچار مشکلند توجه کنید. شرکت لمن برادرز بیش از 600 میلیارد دلار بدهی در تراز حساب خود دارد و برای ممانعت از گسترش بحران این شرکت به بقیه بازار (و حتی بعد اعلام ورشکستگی این شرکت در روز دوشنبه)، این شرکت (با پشتیبانی فدرال رزرو) به میزان 138 میلیارد دلار از شرکت جی پی مرگان قرض گرفته است. شرکت دیگری که تنها چند ساعت تا ورشکستگی فاصله دارشت تا آنکه دولت امریکا 85 میلیارد دلار به آن شرکت قرض داد AIG است که به مراتب بزرگتر از لمن برادرز است و در حقیقت بزرگترین شرکت بیمه امریکاست. یا دو شرکتی فنی می و فردی مک سرمایه ای بالغ بر 5000 میلیارد دلار در تراز خود دارند که به مشکل
برخورده اند و دولت فدرال به کمک آنها رفته است.
گمان بر این است که خرج نجات موسسات مالی امریکا بالغ بر یک تریلیون دلار شود که در مقایسه کل مخارج دولت مرکزی آمریکا در سال گذشته حدود 2700 میلیارد دلار بوده است. حدس من این است که کسی هزینه واقعی نجات موسسات مالی امریکا را نمی داند. دلیلش این است که بسته های دارایی که بانک هایی مانند لمن برادرز در اختیار دارند فعلا قابل ارزش گذاری نیستند. به عبارت دیگر خزانه داری امریکا و فدرال رزرو مجبورند برای نجات موسسات مالی این بسته های مالی را از آنها بخرند بدون اینکه واقعا بدانند ارزش آنها چقدر است. مدتها طول خواهد کشید که واقعا مشخص شود بحران اخیر چه خرجی بر روی دست مردم امریکا گذاشته است. سوال این است که ریشه این بحران چیست؟ و این بحران چگونه شروع شده است؟ سعی من آن است که در این یادداشت جوابی تا حد ممکن ساده و خلاصه به این سوال بدهم.
نکته اول: یکی از مهمترین وظایف دولت به حداقل رساندن نوسانات اقتصادی است.
واقعیت این است که اقتصاد کلان یک مملک
ت به آرامی رشد نمی کند. گاهی با رکود مواجه می شود و گاهی با رشد بسیار سریع. نه رکود خوب است و نه رشد سریع تر از روند درازمدت (دلیلش بماند برای یادداشت های دیگر). وقتی کشوری در حالت رکود است (یعنی تولید ناخالص داخلی کمتر از روند درازمدت آن است) دولت آن کشور یا مخارج خود را افزایش ویا مالیاتها را کاهش می دهد. بانک مرکزی آن کشور از سوی دیگر ممکن است نرخ بهره را کاهش دهد.
نکته دوم: نرخ بهره در حقیقت قیمت وام دریافتی از بانکها است. اگر نرخ بهره کاهش یابد وام گرفتن ارزانتر می شود. به همین دلیل وقتی نرخ بهره کاهش می یابد مردم بیشتر وام می گیرند و با آن سرمایه گذاری می کنند. یکی از بزرگترین فرم های سرمایه گذاری در امریکا هم سرمایه گذاری در خرید و ساخت مسکن است.
نکته سوم: اکثریت قریب به اتفاق امریکائیان در هنگام خرید خانه وام می گیرند.
ارزش وام خانه هم گاهی تا 95% ارزش خانه است. مثلا برای خرید خانه 500 هزار دلاری به بیش از 25 هزار دلار آورده نیاز نیست و بقیه ارزش خانه، وام است. (البته اگر آورده بالاتر باشد نرخ بهره بانکی اعمال شده کاهش می یابد و .. )
نکته چهارم: وقتی که فرد وام گیرنده به هر دلیل
قادر به پرداخت اقساط خرید خانه نیست بانک وام دهنده خانه وی را تصاحب می کند.
نکته پنجم: نرخ بهره دریافتی توسط مشتری به اعتبار وی بستگی دارد.
هر چه اعتبار کمتر باشد نرخ بهره دریافتی بیشتر است.
نکته ششم: وقتی نرخ بهره افزایش یابد احتمال بازپرداخت اقساط وام کاهش می یابد و احتمال مصادره خانه به وسیله بانک افزایش می یابد.
داستان بحران اقتصادی امریکا از سپتامبر 2001 شروع می شود. بعد از حمله به برجهای تجارت جهانی و به دلیل اینکه به ناگهان شوک عظیمی (روانی و ناشی از عدم اطمینان به آینده) به بازارهای مالی وارد شده بود و ترس ناشی از
رکودی که ممکن بود به همین دلیل عدم اطمینان از شرایط بازار ایجاد شود، دولت امریکا و بانک مرکزی (فدرال رزرو) این کشور وارد عمل شدند. (واکنش دولت امریکا بماند برای بعد و به این بحث ربطی ندارد).
در سال 2001 فدرال رزرو نرخ بهره (بین بانک
ی)را کاهش داد به طوری که نرخ بهره از حدود 6 درصد در مدت کوتاهی به یک درصد کاهش یافت. از نرخ بهره بازار به تبع این کاهش به صورت کم سابقه ای کاسته شد و (چون بهای وام کاهش یافت) تقاضا برای وام (مخصوصا برای خرید خانه)افزایش پیدا کرد. در نتیجه، تقاضا برای خرید مسکن در امریکا افزایش یافت. از سوی دیگر عرضه مسکن نمی تواند سریعا افزایش یابد(برای افزایش عرضه به زمان نیاز است که به این موضوع برمی گردیم). افزایش تقاضا (و عدم واکنش سریع عرضه) باعث افزایش قیمت مسکن در امریکا شد.
وقتی قیمت خانه در حال افزایش است بانک اعتباردهنده نگران بازپرداخت اقساط وام توسط خریدار خانه نیست. دلیل آن هم ساده است: اگر خریدار خانه به هر دلیل قادر به پرداخت اقساط خرید خانه نباشد خود خریدار خانه را به قیمت بالاتر می فروشد و یا بانک وام دهنده خانه وی را تصاحب می کند (و عملا کسی ضرر نمی کند، نه بانک و نه مشتری). اهمیتی هم ندارد که مشتری بانک با اعتبار باشد یا کم اعتبار. به همین دلیل و از سال 2003 تا 2005 بانکهای امریکا با شرایط بسیار آسانی اقدام به وام دادن کردند. به ویژه آن افراد کم اعتباری که در شرایط عادی قادر به دریافت وام نبودند قادر به دریافت وام شدند. (بازار وام به افراد کم اعتبار اصطلاحاSubprime Market) نامیده می شود. بانکها هم با خوشحالی به این افراد وام می پرداختند.
داخل پرانتز: وقتی قیمت خانه شروع به افزایش می کند، علاوه بر خریدار معمولی مسکن، تقاضای دلالانه برای مسکن نیز افزایش می یابد. همین اتفاق و در سالهای فوق الذکر در امریکا افتاد. خریدارنی از چهار گوشه جهان (از برزیل و ژاپن و نروژ ;) و به امید فروش مسکن به قیمت بالاتر اقدام به خرید خانه کردند که همین باعث افزایش بیشتر تقاضا و افزایش بیشتر قیمت مسکن می شود (شبیه یک فیدبک مثبت عمل می کند).
پرانتز دوم: در امریکا چند نوع موسسه مالی وجود دارد. بانک های سپرده گذاری (شبیه بانک سر کوچه) که مردم در آن حسابهای پس انداز باز می کنند. و بانک های سرمایه گذاری مانند همین لمن برادرز که سرکوچه شما نیست. در امریکا وقتی شما وامی می گیرید، بانک سپرده گذاری سر کوچه شما، این وامها را به صورت بسته ای در می آورد و آنرا به بانکهای سرمایه گذاری می فروشد. موسساتی مانند فردی مک و فنی می ه
م این وامها را تضمین می کنند.
برگردیم به اصل داستان: گفتیم که نرخ بهره کاهش پیدا کرد، تقاضا برای مسکن افزایش یافت و قیمت خانه هم افزایش می یافت;افزایش قیمت به تدریج و با کمی تاخیر عرضه مسکن را در امریکا افزایش داد. ساخت و ساز مسکن به تدریج به حدی افزایش یافت که به تدریج از تقاضا برای مسکن بیشتر شد (سال 2006). و در نتیجه انبوه
ی از خانه های ساخته شده بدون تقاضا ماند(از این قسمت داستان که مردم به هنگام کاهش تقاضا و قیمت در برابر کاهش قیمت مقاومت می کنند و آن را تا می توانند نگه می دارند می گذریم. همین امر باعث تشدید بحران شد. توجه کنید که نگه داشتن خانه خالی در امریکا بسیار پرهزینه است.). به محض آنکه اکثریت آدم های در بازار
متوجه این نکته شوند که قیمت خانه در حال کاهش است حباب قیمت خانه می ترکد واین دقیقا همان چیزی است که در سال گذشته و هم اکنون در امریکا در جریان است.
حال زمانی را در نظر بگیرید که قیمتها شروع به کاهش می کنند. مثلا فرض کنید که کسی خانه ای 500هزار دلاری خریده است، که 475000 دلار آن وام دریافتی از بانک است. پس از پرداخت چند قسط (مثلا 2500 دلار در ماه)، قیمت خانه اش ناگهان به کمتر از 350 هزار دلار می رسد. این فرد ترجیح می دهد که خانه را رها کند و اجازه ده
د که بانک خانه را تصاحب نماید (از مسائل حقوقی هم می گذریم). زیرا اگر خانه را رها کند کمی بیش از 25 هزار دلار ضرر کرده است ولی اگر در خانه بماند حداقل 150 هزار دلار ضرر می کند. بانکی که هم اکنون صاحب این بسته وام است (که معمولا بانکی سرمایه گذاری است)، در این مثال حداقل 100 هزار دلار ضرر کرده است. 100 هزار دلار نقدینگی در مرحله اول و با احتساب ضریب پولی صدها هزار دلار نقدینگی دیگر از سیست
م بانکی به اصطلاح خشک می شود و از بین می رود
.
حال بانکی مانند لمن برادرز را در نظر بگیرید که صدها میلیارد دلار از این نوع وام ها را خریداری کرده است. برای خرید این وامها، این بانک 600 میلیارد دلار از موسسات دیگر قرض کرده است. حال فرض کنید که ناگهان بازار بفهمد که تراز حسابهای این با
نک منفی است. به عبارت دیگر، میزان بدهی های بانک از دارائی های بانک بیشتر است. در این صورت، سرمایه گذاران در این بانک می دانند که این بانک قادر نیست بدهی همه طلب کارانش را بپردازد. هر کسی سعی می کند که آن آخرین نفری نباشد که پولش را از بانک نخواهد گرفت و لذا هجوم به بانک شروع می شود. مشکل بانکها این است که طلب مشتریان را بایستی عندالمطالبه بپردازند اما وام بانکها به مشتریان
طبق یک قرارداد معمولا دراز مدت به بانک برگردانده می شود.بنابراین حتی اگر درصد کمی از مشتریان عمده هم خواهان برداشت پول خود شوند بانک دچار مشکل می شود. اکثر سپرده گذاران عمده بانکهای عمده هم بانک ها و موسسات مالی دیگر هستند که اگر آنها هم موفق به دریافت طلب خود نشوند خودشان هم دچار کسری در تراز حس
ابشان می شوند. به این ترتیب مشکل یک بانک می تواند به بانکی دیگر و از این بانک به یک بانک جدید دیگر و به سرعت به کل بازار سرمایه منتقل شود و بازار را به صورت ناگهانی ساقط کند. همین واقعه در امریکا در حال اتفاق است.
AIG را در نظر بگیرید: همین دوشنبه اعلام کرده اند که این م
وسسه بایستی در عرض چند ساعت دهها میلیارد دلار نقدینگی تهیه کند و الا ورشکست می شود. واقعه ای که بسیار ترسناک است و پتانسیل آنرا دارد که اقتصاد جهان را به رکود کامل بکشاند. اتفاقی که در دهه 1930 در جهان شاهد آن بودهایم.
بازارهای مالی و سرمایه گذاری در ایران، بر خلاف بازارهای عمده مالی جهان که در هم تنیده اند و در اثر این بحران سقوط عمده ای کرده اند، بازارهای ایزوله ای هستند و من شک دارم که مستقیما از این بحران تاثیر بپذیرند. اما اگر اقصاد جهان به تبع این سقوط در بازارهای مالی به رکود فرو رود (که احتمال آن وجود دارد)، قیمت نفت به شدت سقوط خواهد کرد.
سقوط قیمت نفت هم برای اقتصاد ایران که مانند معتادی به درآمدهای نفت وابسته است و به دز بالاتر(درآمد نفت بالاتر) هر چه بیشتر عادت کرده است، مانند ترمز بزرگی عمل خواهد کرد که باعث ایجاد رکود و افزایش تورم خواهد شد. ایران برای مقابله با این بحران او
لا باید بحران را بهتر بشناسد و ثانیا ذخیره ارزی فراهم کند که بتواند با استفاده از آن از نوسانات این بحران در امان بماند.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/1 2:37 صبح
مقاله بیماری ماکروسفال تحت فایل ورد (word) دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بیماری ماکروسفال تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بیماری ماکروسفال تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله بیماری ماکروسفال تحت فایل ورد (word) :
بیماری ماکروسفال
عقب ماندگی ذهنی و انواع آن
تعریف:
به معنای نقص هوشی در اوئل زندگی- در مقابل دمانس می باشد که با محدود شدن عملکرد اجتماعی همراه است.
با اقدامات آموزشی و اجتماعی می توان یک زندگی طبیعی در خارج از بیمارستان را برای این افراد فراهم کرد که شامل مدارس ویژه, انجام کار های خانه داری و صنایع دستی و حمایت از این افراد و خانواده آنان می باشد.
آمار:
در جمعیت 15-19 سال شیوع موارد متوسط و شدید حدود 3-4 مورد در 1000 است.
معادل 6-8 مورد در 2000بیمار یک پزشک عمومی.
این شیوع از سال 1930 اندکی تغییر کرده اما بروز موارد شدید به علت مراقبت های خوب نوزادی و جنینی تا حد یک سوم تا یک دوم کاهش یافته است.
علت ثابت ماندن شیوع, زندگی طولانی تر افراد عقب مانده ذهنی است.
مشکلات جنسی:
شایعترین آن استمناء در معرض عموم است.
برخی مثل بچه ها در مورد بدن سایرین کنجکاو هستند که ممکن است
از آن تعبیر جنسی شود.
بسیاری از عوامل عقب ماندگی ذهنی ارثی نیست و آن دسته که ارثی است باعث ناباروری نیز می شود.
بنا بر این نگرانی اصلی از مقاربت این افراد تولد کودکان عقب مانده نیست بلکه توانائی آنان به عنوان یک پدر یا مادر برای نگهداری یک کودک طبیعی است.
استفاده از روش های جلوگیری مفید است.
بیماریهای جسمی:
شایعترین حالت در موارد شدید و بسیار شدید عقب ماندگی ذهنی دیده میشود که اکثرا ناتوانائی های حسی یا حرکتی و یا صرع دارند.
فقط یک سوم این افراد تحرک دارند و یک چهارم به دیگران وابسته هستند.
مشکلات شنوائی و بینائی مانع دیگری برای توانائی شناختی است.
ناتوانی های حرکتی که شایع نیز می باشد عبارتند از: اسپاستیسیتی-اتاکسی-آتتوز
اثر عقب ماندگی ذهنی بر خانواده:
به محض تشخیص عقب ماندگی ذهنی در نوزاد والدین دچار دیسترس می شوند.
برخی کودک را نمیپذیرند. گرچه این طرد کردن مدت طولانی دوام ندارد معمولا تشخیص پس از سال اول گذاشته می شود.
والدین مجبورند امید ها و انتظارات خود را تغییر دهند که گاهی باعث افسردگی طولانی والدین همراه با احساس گناه و شرم و خشم می شود.
تعداد کمی کودک را نمیپذیرند.
در حالی که بقیه در مورد مشخصات سایر فرزندان شدیدا احساس می شوند.
سرانجام اکثر والدین تطابق پیدا میکنند.
این والدین نیازمند حمایت طولانی مدت هستند.
مشکلات هیجانی و رفتاری:
واکنش ها به وقایع استرس زا:
واکنش آنان مشابه افراد عادی است.
با این حال آنان دیسترس را بیشتر در رفتار خود نشان می دهند تا در کلمات.
تحریک پذیری , آژیتاسیون ترس یا رفتار های دراماتیک ممکن است نشانه یک اختلال حاد استرس باشد. همیشه باید این نکته را در نظر داشت که گاهی این واکنش به یک بیماری جسمی تشخیص داده نشده است.
مشکلات رفتار:
این مشکلات , نسبت به کودکان عادی در سنین بالاتری رخ داده و بیشتر طول میکشند گرچه طی زمان بهبود می یابند.
بسیاری از عقب ماندگان ذهنی, پرفعالیت و حواس پرت تکانشی (impulsive) هستند.
مشکلات جدی تر عبارتند از خود آزاری و رفتار های اوتیسمی
( مثل فعایتهای تکراری بی هدف و استرئو تایپی خم شدن به عقب جلو کوبیدن سر به دیوار).
این مشکلات جدی در عقب ماندگان ذهنی شدید شایعتر است
( 40% کودکان و 20% بزرگسالان).
در تعداد کمی از بیماران رفتار های تهاجمی به حدی شدید است که احتمال آسیب به خود بیمار و مراقبت وی وجود دارد که به آن رفتار های چالشی برانگیز (challenging) میگویند.
تظاهرات بالینی:
نمای کلی عبارت است از کاهش کارائی در همه انواع کار های هوشمندانه مثل یادگیری, حافظه کوتاه مدت, استفاده از مفاهیم و حل مشکل.
گاهی یک عملکرد بیشتر از بقیه مختل میشود مثل زبان.
عقب ماندگی ذهنی خفیف: 70-50
80 % افراد عقب ماندگی دهنی در این گروه هستند.
از نظر ظاهری طبیعی هستند و نقایص حسی و حرکتی آنان خفیف
است.
بنابراین عقب ماندگی ذهنی آنان تا شروع مدرسه تشخیص داده نمیشود.
در سنین بزرگسالی می توانند زندگی مستقلی داشته باشند.
گرچه در مواردی مثل خانه داری, اشتغال و مواجه با موقعیت های استرس زا نیازمند کمک هستند.
عقب ماندگی ذهنی متوسط: 49-35
12 درصد کل بیماران را تشکیل می دهند , یادگیری زبانی در حد برقراری ارتباط کافی است و اکثرا می توانند نحوه مراقبت از خود را یاد بگیرند.
در دوران بزرگسالی اکثرا قادرند کارهای روزمره را انجام بدهند.
عقب ماندگی ذهنی شدید: 34-20
حدود 7% کل بیماران هستند. رشد آنان در دوران پیش دبستانی شدید کاهش یافته است و بنابراین یادگیری آنان در مدرسه نیز همینطور است. البته بسیاری از آنان میتوانند نحوه مراقبت از خود را بیاموزند و با جملات ساده ارتباط برقرار کنند.
در بزرگسالی می توانند وظایف ساده ای را انجام دهند و فعالیتهای اجتمائی محدودی دارند.
بسیاری مشکلات جسمانی همراه دارند.
تعداد اندکی از آنان توانائی شناختی
ویژه ای دارند که در حالت طبیعی نیازمند هوش بالاست مثل محاسبات ریاضی ذهنی یا حافظه قوی .
عقب ماندگی ذهنی بسیار شدید :
کمتر از 21% عقب ماندگان ذهن
ی در این گروهند. تعداد اندکی از آنان می توانند کاملا از خود مراقبت کنند و نیز تعداد کمی می توانند رفتار های اجتماعی یا توانائی سخن گفتن داشته باشند.
کودکان استثنایی;
همواره یکی از دلایلی که ما نمی توانیم اطلاعات کاملاً مربوط و جامعی در مورد کودکان و دانش آموزان استثنایی بدست بیاوریم اینست که معمولاً وقتی با کودک استثنایی مواجه می شویم ذهن ما بخاطر انباشته شدن ، از غیر عادی بودن ذهنی یا جسمی کودک پیشداوری می کند و غالباً ویژگیهای خاصی که کودکان استثنایی دارند ( نابینایی – ناشنوایی – عقب ماندگی و ) مشخصه اصلی آنها می شود .
متاسفانه اکثر والدین از داشتن چنین فرزندانی احساس شرمندگی می کنند ودر قالب موارد سعی در مخفی کردن کودکشان در انظار عمومی دارند .
تعریف کودک استثنایی :
کودک استثنایی اول یک کودک است ( انسان است با همه خصوصیات و صفات یک انسان و بعد کودکی است با خصوصیات و تفاوتهای استثنایی نسبت به سایر کودکان .
و همین ویژگیها و خصوصیات است که معلمان و اولیا باید خودشان را با آن سازگار کنند .
در واقع بین تمام خصوصیات روانی و جسمانی و تمام استعدادهای مختلف هر فرد تفاوتهای مشهودی موجود است پس می توان گفت که هر فرد نسبت به افراد دیگر استثنایی است و کلمه استثنایی بطور اعم و به معنای د
قیق علمی خود نمی تواند فقط به گروههای خاصی از افراد جامعه اطلاق شود .
بنابراین آنچه که ما اصطلاحاً « کودک استثنایی » می گوئیم بدین معناست که کودک از نظر هوشی و جسمی و روانی و اجتماعی بمیزان قابل توجهی نسبت به دیگر همسالان خود متفاوت می باشد و نمی تواند بنحو مطلوب حداکثر استفاده از برنامه های آموزش و پرورش عادی ببرد .
در اینگونه کودکان واکنشها ،
ویژگیهای خاص دارد بدلیل اینکه کودک رشد فکری کامل ندارد و بدلیل اینکه نمی تواند بر رفتارهای خود کنترل داشته باشد و یا اگر عمل خلافی از او سر زد احساس گناه و تقصیر کند ، چون از نظر شخصیتی نارس و نابالغ است ، ناگزیر نیازمند به توجه خاص و آموزش و خدمات فوق العاده ای است .
عنوان کودکان استثنایی در مکاتب امریکا و انگلستان فرق می کند .
در امریکا به تمام کودکانی که بنحوی با کودکان طبیعی و همسن خود از نظر فکری ، جسمی ، عاطفی عقلانی ، رفتاری و … فرق داشته باشد استثنایی گفته می شود و مسلماً با قبول این تعریف یک کودک نابغه ، نابینا ، ناشنوا و عقب مانده ذهنی همه استثنایی هستند .
کلمات کلیدی مطلب : عقب ماندگی – ذهن – مغز –
عقب ماندگی ذهنی
بهره هوشی جمعیت نرمال جامعه از 70 تا 135 متغیر است و میزان
( 100 _ 110 ) حد متوسط آن است .
به افرادی که بهره هوشی کمتر از 70 داشته باشند عقب مانده ذهنی گفته می شود .
« انواع عقب ماندگی ذهنی و شیوع آنها در جامعه »
عقب ماندگی ذهنی میزان بهره هوشی درصد
خفیف 50 تا 70 85
متوسط 35 تا 45 10
شدید 20 تا 34 5/3
عمیق کمتر از 20 5/1
علل عقب مانده ذهنی :
عوامل به چهاردسته تقسیم می شوند :
1_ عوامل پیش از تولد
2_ عوامل زمان تولدسبب شناسی عقب
ماندگی ذهن
1-عوامل قبل از تولد :
بیشتر شامل تأثیرات ژنتیک و تغییرات کروموز می شود .
ضمن این که عفونت های رحمی و ابتلای به بیماری سرخچه و توکسوپلاسموز ( بیماری خطرناکی که از طریق گربه منتقل می شود ) نیز در بروز عارضه نقش دارند .
آنچه مسلم است بیشترین علل عقب ماندگی ذهنی همین عوامل قبل از تولد است که از نظر پیشگیری نیز اهمیت دارند ، به ویژه عوامل کروموزومی مانند سندرم داون و عوامل عفونی مثل سرخچه و توکسوپلاسموز مادرزادی .
در این بین عوامل حین تولد مثل زایمان مشکل و خونریزی جمجمه و اشکالات تنفسی حین زایمان و ;.. نیز مؤثر می باشند .
2-عوامل پس از تولد :
شامل ضربات شدید به جمجه کودک ( یرقان ) سیانوز ( سیاه شدن )، عفونتهای دوران نوزادی به همراه تب و تشنج ، کم کاری تیروئید و ;. اس
ت که با مواظبت از کودک بخصوص قبل از سن چهارسالگی می توان از بروز عقب ماندگی ذهنی تا حدی جلوگیری نمود.
3-عوامل محیطی اجتماعی :
تأثیرات محدودتری در بروز عقب ماندگی ذهنی دارند و شامل فقر ، تغذیه ، ناپایداری خانواده ، وضعیت اقتصادی – اجتماعی بد و محرومیت های فرهنگی و استرسهای مکرر و فوق تحمل در محیط زندگی کودک است.
پیشگیری:
پیشگیری اولیه : جلوگیری از ظهور عوامل ایجادکننده عقب ماندگی ذهنی بخصوص عوامل قبل از تولد ، اهمیت ویژه ای دارند.
آموزش خانواده ، ممانعت از ازدواجهای فامیلی ، جلوگیری از حاملگی بعد از سنین 35 سالگی ، رعایت بهداشت حاملگی ( پرهیز از اشعه ، دارو ، ضربه به شکم ، تغذیه مناسب مادر ، جلوگیری و کنترل نمودن عفونت های مادرزادی و ;. ) در پیشگیری اولیه بسیار مؤثر هستند.
محافظت کودک پس از تولد بخصوص در دوره نوزادی و مداخله ی درمانی به موقع در موارد بیماری ، مثل کم کاری تیروئیدی
( هیپوتیروئیدی ) نیز در جلوگیری از بروز عقب ماندگی ذهنی اهمیت دارد .
پیشگیری ثانویه :
عقب ماندگی ذهنی درمان ندارد و بهترین راه کنترل آن جلوگیری از بروز آن است .
به نظر نمی رسد داروهای خاصی نیز در کنترل پی
شرفت اختلال مؤثر باشد.
مهمترین روش درمانی افراد عقب مانده ذهنی افزایش میزان سازگازی آنها ، محیط زندگی و تنظیم توقعات محیطی و سطح کارآیی این افراد در خانواده و جامعه است.
پیشگیری ثالث
انجام مشاوره خانواده و مشاوره فردی در جهت محدود کردن تأثیرات عقب ماندگی ذهنی ضرورت دارد .
استفاده از روشهای توصیه شده توسط افراد متخصص در تقویت و حفظ کارآیی عملی این افراد می تواند باعث افزایش اعتماد به نفس و سازگاری مناسب تر با استرسهای معمول زندگی افراد عقب مانده ذهنی گردد.
آموزش کودک و خانواده ، آموزش مهارت های کلامی ، محی
طی ، ارتباطی ، اجتماعی ، همچنین آموزش های ویژه و فیزیوتراپی و آموزش های مهارت های جسمی همگی می توانند در سازگاری و رشد بهتر این افراد و توانبخشی آنان کمک مؤثری باشند.
4_ عوامل بعد از تولد.
5_ عوامل محیطی ، اجتماعی ، فرهنگی .
عقب ماندگی ذهنی توان هوشی کمتر از میانگین جامعه (ضریب هوشی کمتر از 70) که با یک آزمون استاندارد ضریب هوشی سنجیده می شود. ضریب هوشی 130-80 طبیعی در نظر گرفته می شود؛ میانگین طبیعی 100 است . اختلال عملکرد هوشی منجر به عدم توانایی فرد در انجام مسؤولیت های عادی زندگی می گردد. عقب ماندگی ذهنی به چهار گروه خفیف (ضریب هوشی 70-50)، متوسط (ضریب هوشی 49-35)، شدید (ضریب هوشی 34-20) و بسیار شدید (ضریب هوشی کمتر از 20) تقسیم بندی می گردد. عقب ماندگی خفیف شایع ترین نوع است .
علایم شایع عقب ماندگی ذهنی خفیف در بسیاری از موارد تا هنگامی ورود کودک به مدرسه تشخیص داده نمی شوند. فعالیت های ذهنی نظیر ریاضیات و حساب کُندتر از معمول انجام می شود، توانایی خواندن مختل بوده و هیجانات کودک ممکن است بچه گانه تر از سن واقعی اش باشد. کودک ممکن است فعال تر از حد معمول بوده و یا حرکات غیرارادی مکرر داشته باشد.
بیمار ممکن است دچار تأخیر تکاملی به صورت مشکلات تکلم و زبان ، تأخیر در مهارت های حرکتی ، نقایص حسی (کُندی در پاسخ دادن به مردم ، صداها، اسباب بازی ها یا غیره )، یا اختلالات عصبی باشد.
تشنج ، بی اختیاری مدفوع و ادرار و مشکلات شنوایی نیز ممکن است وجود داشته باشد.
عقب ماندگی شدید و بسیار شدید اغلب در بدو تولد تشخیص داده می شوند.
علل اختلالات ژنتیکی ـ مادرزادی متابولیسم یا اختلالات کروم
وزومی . نشانگان داون شایع ترین اختلالات کروموزومی عامل عقب ماندگی ذهنی است .
عفونت های مادرزادی داخل رحمی ، اختلال خونرسانی جفت به جنین ، عوارض بارداری (عفونت ها، پره اکلامپسی ، اکلامپسی ، مصرف الکل یا داروها توسط مادر یا سوءتغذیه مادر) قبل از تولد ـ زودرس یا دیررس بودن نوزاد، آسیب های حین تولد و اختلالات متابولیکپس از تولد ـ اختلالات متابولیک یا غددی ، عفونت ها، صدمات ، عوامل سمی یا سایر علل آسیب مغزی ، سوءرفتار با کودک عوامل افزایشدهنده خطرمراقبت های پیش از زا
یمانی ضعیف در مورد مادرسابقه خانوادگی عقب ماندگی ذهنی وضعیت اجتماعی ـ اقتصادی نامطلوب خانواده پیشگیری در بعضی موارد، علت شناسایی نشده و پیشگیری خاصی وجود ندارد.
مشاوره ژنتیک و تشخیص ژنتیکی قبل از زایمان ممکن است در بعضی موارد کمک کننده باشد.
مراقبت های پیش از زایمانی مناسب و خودداری مادر از سوءمصرف الکل یا داروها نیز کمک کننده است .
درمان ها و فن آوری های جدیدی در دست بررسی است که ممکن است میزان بروز عقب ماندگی ذهنی را کاهش دهد.
عواقب موردانتظارافراد دچار عقب ماندگی خفیف ، قابلیت فراگیری برای اداره یک زندگی مفید و بدون وابستگی به دیگران را دارا هستند.
افراد دچار عقب ماندگی متوسط آموزش پذیر هستند، ولی اغلب نیازمند مراقبت های حفاظتی (نظیر خانه گروهی ) می باشند.
افراد دچار عقب ماندگی شدید یا بسیار شدید معمولاً نیازمند مراقبت دایمی هستند.
عوارض احتمالی مشکلات روانی و رفتاری در کودکان تحمیل استرس به خانواده برای تطبیق دادن خود با فرد دچار عقب ماندگی ذهنی سوءاستفاده از فرد دچار عقب ماندگی از جمله سوءاستفاده جنسی درمان اصول کلی اقدامات تشخیصی شامل مشاهده نشانه های عقب ماندگی در فرد توسط اعضای خانواده است .
معاینه فیزیکی و آزمون های هوش توسط یک پزشک در مرحله بعد
بیشتر خانواده ها چنین کودکانی را در منزل نگهداری می کنند.
تمرین های ویژه ، آموزش و اصلاح رفتار باعث افزایش مهارت
های کودک خواهد شد. عقب ماندگی قابل برگشت نیست ، ولی باید سعی شود تا قابلیت های کودک به حداکثر برسد.
حمایت های خانواده از کودک در این زمینه حیاتی است ؛ درمان در جهت آموزش به خانواده در مورد چگونگی پذیرفتن و تطبیق دادن خود با خواسته های کودک و فعالیت های زمان بر لازم برای مراقبت چنین کودکانی سودمند خواهد بود.
داروهای پزشکی ممکن است داروهایی برای درمان مشکلات طبی همراه تجویز نماید مثلاً داروهای ضدتشنج برای موارد تشنج .در مجموع مراقبت افراد عقب
مانده بیشتر آموزشی است نه طبی .
فعالیت تا حدی که وضعیت فیزیکی کودک اجازه می دهد.
رژیم غذایی رژیم خاصی نیاز نیست .
در این شرایط به پزشک خود مراجعه نماید تا نگرانی در مورد روند تکاملی کودک خو دبروز هرگونه علایم جدید یا غیرمعمول در کودک پس از تشخیص عقب ماندگی ذهنی یا ناتوانی در تطبیق دادن خود با وضعیت کودک کمک کند.
منابع:
1)پژوهش در حیطه کودکان استثنایی( 1385شماره19).
2)مقالات علوم پزشکی وروان پزشکی (دانشگاه پزشکی ایران).
3)روان شناسی مرضی کودکان (دکتر حسین آزاد)انتشارات( پاژنگ تهران)سال 1368
4)روانشناسی رفتارغیرعادی بیرجندی
پروین (دهخدا)تهران1362
5)روانشناسی رشد کودکپارسامحمدچاپ پنجمانتشارات پیوندتهران1367
6)روانشناسی کودکان ونوجوانان استثنایی میلانی فر بهروزانتشارات مدرسه عالی پارستهران1356
http://www.mvm.blogfa.com
http://www.mvmm.blogfa.ir
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/1 2:37 صبح
مقاله دستگاه فرز تحت فایل ورد (word) دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله دستگاه فرز تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله دستگاه فرز تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله دستگاه فرز تحت فایل ورد (word) :
دستگاه فرز
دستگاه فرز یکی از ماشینهای ابزار است و در ماشینکاری بکار میرود.
این دستگاه ظاهری شبیه درلهای میزی دارد با این تفاوت که داری حد اقل سه محور حرکتی میز میباشد (x y z)
ابزار برنده این دستگاه را تیغ فرز نامند. برخی کارهایی را که میتوان روی این دستگاه انجام داد
• صفحه تراش
• شیار در آوردن
• برش
• کنار تراشی
• چرخدنده تراشی
• چرخ دنده مارپیچ تراشی
• کارهای کپیه بهوسیله ماشین فرز کپی
• فرم تراشی بهوسیله تیغ فرز فرم.
ماشینهای فرز را به طور کلی میتوان به دو دسته تقسِم کرد:
• ماشینهای فرز عمومی
• ماشینهای فرز مخصوص
ماشینهای فرز عمومی خود به ماشِنهای فرز افقی و عمودی تقسِم میشود:
ماشینهای فرز افقی:
محور این نوع ماشینهای فرز افقی و میز انها در سه جهت عمود بر هم -طولی و عرضی و قائم حرکت می کند. ماشینهای فرز افقی ممکن است ساده یا اونیورسال باشند. میز ماشینهای فرز افقی اونیورسال علاوه بر حرکات مذکور دور محور قائم می چرخد و در نتیجه نه تنها در جهت موازی یا عمود بر محور ماشین بلکه در امتداد هر زاویه ای نسبت به آن در صفحه افقی حرکت می کند. ماشینهای فرز افقی بیشتر برای تراشیدن سطوح و شیارهای مستقیم و مارپیچ و فرم تراشی و رنده تراشی به کار می رود.
قسمتها اصلی ماشین فرز افقی ساده: 1- ستون 2- محور مکانیزم جعبه دنده 3-جعبه دنده سرعت 4- میز 5- بازوی فوقانی 6- گلویی 7- صفحه رنده بند 8- زانوی ماشین
ستون ماشین از آهن ریختگی و به شکل قوطی ساخته شده و در داخل آن الکتروموتور مکانیزمهای محرک، جعبه دنده سرعت، مکانیزم بار و گلویی ماشین سوار شده اند.
زانوی ماشین تکیه گاه محکمی برای میز ماشین است و در قسمت فوقانی ان راهگاههایی جهت حرکت میز تعبیه شده است. برای اینکه بتوان قطعه کار را به طور عمودی بار داد زانوی ماشین را طوری می سازند که بتواند در روی ستون قائم حرکت کند.
گلویی ماشین محوری است فولادی و مجوف که در ان تیغه های فرز ثابت می شوند. جعبه دنده سرعت برای تغییر دادن سرعت دورانی گلویی (محور) در نظر گرفته شده است. جعبه دنده بار برای حرکت میز در سه جهت به کار می رود.
ماشین فرز عمودی
ساختمان ماشین فرز عمودی همانطور که از عکس پیداست شبیه ماشین فرز افقی ست با این تفاوت که محور آن قائم است و میز آن در سه جهت عمود به یکدیگر حرکت می کند. از ماشینهای فرز قائم بیشتر برای تراشیدن سطوح به وسیله فرزهایی که لبه برنده شان روی پیشانی آنها قرار دارد استفاده می کنند.
انواع تیغههای فرز
ابزار برش در این دستگاه عبارتاند از تیغه انگشتی، پولکی، غلتکی، مدولی، چلچلهای عملیات مختلفی که به وسیله تیغه های فرز انجام می گیرد موجب تنوع شکل و اندازه این ابزارها شده است. چنانچه از این لحاظ بر تمام ابزارهای دیگر که در ماشین سازی مورد استفاده واقع می شوند رجحان دارد. با این حال انتخاب تیغه فرز در اغلب موارد به هیچ وجه دشوار نیست زیرا شکل و اندازه سطحی که باید فرز کاری شود و کیفیت عمل فرز کاری (زبر تراشی یا پرداختکاری) شکل و اندازه فرز را مشخص می کند. شکل هندسی تیغه فرز به شکل هندسی رنده برنده است و علاوه بر لبه برنده اصلی یک یا دو لبه فرعی دارد. تیغه های فرز را می توان از لحاظ زیر تقسیم بندی کرد: الف) وضع دندهها نسبت به محور تیغه فرز: فرز های غلطکی و مخروطی و زاویه ای و پیشانی تراشی. ب) شکل دندهها: فرز های دنده راست و دنده مارپیچ و دنده کج. ج) ساختمان داخلی: فرزهای یکپارچه ساده و مرکب و چندپارچه. د) طریقه بستن تیغه فرز: فرزهای سوراخدار و انگشتی. ه) طرز انجام کار: فرزهای غلطکی و پولکی و زاویه ای و پیشانی تراش و فرم تراش و دنده تراش و پیچ تراش و غیره. تیغه های فرز را بر حسب شکل و نوع کاری که انجام می دهند به شرح زیر تقسیم بندی می کنند : 1- فرز های غلطکی: فرز های غلطکی با دنده های راست یا مارپیچ که بر سطح جانبی استوانه ای قرار گرفته است برای تراشیدن سطوح همواره به کار می رود. امروزه بیشتر فرزهای غلطکی را با دنده های مارپیچ می سازند.
لبه برنده این فرزها تدریجا در کار فرو می رود و در نتیجه تیغه فرز آرامتر کار می کند و سطح تراشیده شده به وسیله آن هموارتر و صاف تر میشود. بعلاوه هدایت براده در این فرزها بهتر انجام می گیرد زیرا خود دنده فرز نیز در کنار زدن براده کمک می کند. چون شماره دنده های فرز مارپیچی که در ان واحد با هم کار می کند زیادتر از فرز های دنده راست است می توان از شماره دنده های آن کاست و در نتیجه دنده های آنها را درشت تر از دنده های فرز دنده راست هم قطر آنها ساخت و به این ترتیب هم بر استحکام دنده های فرز افزود و هم فاصله بین دندهها را برای هدایت براده زیادتر کرد. امروزه از فرز های دنده راست فقط برای تراشیدن سطوح به عرض 35 میلیمتر استفاده می کنند. زاویه تمایل دنده های مارپیچی را برای فرز های دنده ریز در حدود 20 تا 25 و برای فرز های دنده درشت در حدود 50 تا 55 درجه انتخاب می کنند. نقص فرز های دنده مارپیچ این است که هنگام فرز کاری با آنها فشار محوری ایجاد می شود. مقدار این فشار به زاویه تمایل دندهها بستگی دارد. به این دلیل گاهی دو تیغه فرز دنده مارپیچ را که جهت تمایل دنده های آنها مخالف یکدیگر (یکی راست و دیگری چپ است) ولی زاویه تمایل آنها مساوی است روی ماشین فرز می بندند تا فشار محوری آنها روی آربور و محور ماشین خنثی شود. 2- فرز های پولکی: این فرزها را برای در آوردن شیارهای مختلف و بریدن فلزات و کارهای دیگر به کار می برند. دنده های فرز شیارتراشی هم از جلو و هم از طرفین کار را می تراشند یعنی سطح جانبی فرز عمل اصلی فرز کاری را انجام می دهد و پیشانی های آن جدار شیار را صاف و پرداخت می نماید. فرز های پولکی برای در آوردن شکافهای باریک (شیار سرپیچها و غیره) و بریدن فلزات به کار می روند و گاهی فرزهای اره ای نیز نامیده می شوند. به وسیله این تیغه فرزها می توان شکاف هایی به عرض 3/0 تا 4 میلیمتر در فلزات ایجاد نمود. فرزهای غلطکی و پولکی بزرگ را اغلب دو پارچه می سازند یعنی بدنه فرز را از فولاد معمولی و تیغه های آن را از فولاد های ابزار یا تندبر ساخته به یکدیگر متصل می کنند. 3- فرزهای انگشتی: این فرزها دارای ساق مخروطی یا استوانه ای هستند که به وسیله کلاهک یا فشنگهای مخصوص در سوراخ محور ماشین فرز محکم می شوند. از این فرزها برای تراشیدن شیارهای باریک به اشکال مختلف استفاده می شود.
تیغههای فرز: این تیغهها نگاتیو دندهها هستند و با براده برداری از دیسک شکل دنده را ایجاد میکنند
ماشینهای فرز و ساختمان آنها
1- ماشین فرز زانوئی و ستونی
2- ماشین فرز تولیدی (دروازه ای)
3- ماشین فرز مخصوص
اگر چه بعضی از عملیات اصلی فرزکاری به وسیله ماشینهای فرز زانوئی ستونی انجام گرفته است ولی قابل فهم و درک است که بر اثر توسعه یافتن مهارتها سازندگان ماشینها انواع ماشینهای فرز مخصوص دیگری را به بازار عرضه نموده، زیرا که برای اجراء کارهای پیچیده و مهم نیاز به ماشینهای پیچیده تر بوده تا بتوان با آنها با صرف وقت کمتری انجام داد. بنابراین این اصل بحث ما درباره ماشین فرز زانوئی ستونی تمرکز خواهد یافت.
ماشین فرز زانویی و ستونی
این نوع ماشین فرز یک نوع ماشین فرز استاندارد شده است. که بر اساس دو جزء اصلی که قبلاً طراحی شده نامگذاری می گردد.
1- ستون که فرم قاب شکلی دارد.
2- زانو که در جلو ستون قرار گرفته که دارای شیارهای دم چلچله ای برای قرار گرفتن میز می باشد.
معمولاً این ماشینها در دو نوع مختلف ساخته و در بازار کار وجود دارد که عبارتند از:
1- ماشین فرز افقی ساده
در این ماشینها میز در جهت طولی حرکت رفت و برگشت داشته و محور اصلی روی کشوئی که در روی ستون به صورت افقی قرار دارد حرکت عرضی می کند. علاوه بر آن محور که در جلو کشوی عرضی نیز به صورت عمودی قرار دارد می تواند به سمت میز ماشین دارای حرکت عمودی بالا و پایین داشته باشد. این حرمت نیز به وسیله هیدرولیک کنترل می گردد. همچنین این ماشین نیز با دستگاه کپی مجهز است که برای تولید قطعات نرم دار طراحی شده است دقت آنها زیاد و ماشینهای بسیار حساسی است.
نوع دیگر ماشینهای فرز با بدنه ثابت که با دستگاههای کپی مجهز می باشند که از این ماشین نیز برای تولید زیاد و همچنین قطعات فرم دار استفاده می گردد. عموماً این نوع ماشینها را با دستگاههای هیدورلیکی انتقال حرکت مجهز می نمایند. قطعه کپی (مدل) در سمت راست میز ماشین کپی قرار گرفته و میله هدایت که در روی مدل قرار گرفته حرکت از مدل به قطعه مورد تراش منتقل شده و فرزکاری قطعات صورت می گیرد.
ماشین فرز با بدنه ثابت برای تولید قطعات به صورت انبوه طراحی شده است. میز ماشین مستقیماً در روی ریل قرار دارد و فقط می تواند حرکت طولی داشه اشد. محورهای ماشین که به صورت افقی جاسازی شده می تواند حرکت عرضی و نیز حرکت عمودی داشته باشد.
2- ماشین فرز عمودی
ماشین فرز عمودی تفاوت کلی با سایر ماشینهای فرز دارد. این نوع ماشینها دارای محور عمودی است که تیغ فرز به صورت عمودی در داخل محور اصلی قرار گرفته و محکم می گردد. البته تیغ فرز را در داخل محور که خود دارای دنباله مخروطی است قرار داده و سپس آنها را در داخل محور اصلی که در داخل دستگاه سر عمودی بوده جاگذاری نموده و محکم می نمایند.
محور اصلی که تیغ فرز در داخل آن قرار گرفته به وسیله چرخ دستی به سمت پائین و یا بالا حرکت می کند، که می توان با این عمل به کار بار داد. در بعضی از ماشینهای فرز عمودی بار عمودی ممکن است به صورت خودکار صورت گیرد.
محور ماشین فرز عمودی درست مثل ماشینهای مته است که در همان سمتی که میز قرار دارد قرار گرفته است. ابزار برش (تیغ فرز) در داخل محور بسته شده بنابراین در این نوع ماشینها از محور تیغ فرز استفاده نمی گردد. بلکه به جای آن از گیره فشنگی (کلت های) مخصوص استفاده می گردد. میز ماشین نیز داری حرکت طولی عرضی و عمودی است.
به طور کلی ماشینهای فرز عمودی مانند سایر ماشینها دارای سرعتهای مختلف بوده که برای انواع تراش فلزات با انواع تیغ فرزهای انگشتی و یا تیغ فرزهای پیشانی تراش استفاده می گردد.
قسمت هایمهم این دونوعدستگاهرا که از متداولترین آنهاست می توان چنین معرفی کرد:
1- پایه میز
2- فلکه تنظیم ارتفاع میز (فلکه حرکت عمودی میز)
3-کشوی حرکت عرضی میز
4- فلکه تنظیم حرکت عرضی میز
5- میز اصلی ماشین
6- دسته حرکت طولی میز ماشین
7- اهرم حرکت اتومات میز
8- سردستگاه (درفرز افقی ) وکلگی ماشین (در فرز عمودی )که قابل تنظیم است
9- ضامن کلگی (درفرز افقی ) وفلکه تنظیم حرکت عمودی محور (درفرز عمودی )
10- محور کار یا درن (درفرز افقی ) ومحورکار یا گلویی (درفرز عمودی )
11- اهرم تغییر عده دوران
12- اهرم تنظیم مقدار پیشروی
13- محدود کننده های حرکت اتومات میز
سیستم خنک کاری
به منظور کم کردن اصطکاک بین ابزار و قطعه کار همچنین حفاظت لبه برنده ابزار لازم است از مواد خنک کاری استفاده شود و بدین منظور در فولادهای معمولی از آب و صابون و در فرز کاری چدن و آلومینیوم از نفت استفاده می کنیم .
برای جاری کردن آب صابون یا ماده خنک کاری در محل براده برداری از پمپ و یا سیستم معینی استفاده می شود.
1- شیر مواد خنک کننده 2- پیچ سفت کننده 3- میله نگه دارنده
کارهائیکه بوسیله ماشین فرز میتوان انجام داد :
در صنعت دستگاه های زیادی موجود است اما دستگاه فرز مهمترین و دقیقترین دستگاه صنعتی ایست که دارای انواع متعددی نیز میباشد.
ابزار برنده این دستگاه را تیغ فرز نامند تقریبا کارهایی را که میتوان روی این دستگاه انجام داد :
1- صفحه تراش 2- سیاردر آوردن 3- برش
4- کنار تراشی 5- چرخدنده تراشی 6- چرخ دنده مارپیچ تراشی
7- کارهای کپیه بوسیله ماشین فرز کپی 8- فرم تراشی بوسیله تیغ فرز فرم.
ماشینهای فرز مدل FP4M
ماشینهای فرز مدل FP4M یک ماشین یونیورسال جدید وقوی و از نظر اندازه متوسط می باشد و برای فرز کاری وسوراخکاری (داخل تراشی) ساخته شده است. با استفاده از تجهیزات اضافی همراه ماشین می توان انواع مختلف از قطعات را به طور ایده آل با ماشین فرز FP4M در کارگاههای ابزار سازی کارخانه های تولیدی آزمایشگاههای صنعتی و تعمیرگاهها ماشین کاری کرد.
ظرفیت زیاد تراشکاری سادگی کار بی خطر بودن و قیمت مناسب ماشین را از نظر اقتصادی در اهمیت ویژه ای قرار می دهد.
تیغه فرز
انتخاب تیغه فرز
برای براده برداری از قطع کار در فرز کاری از تیغه چند لبه استفاده می شود که آن را تیغه فرز می نامند. لبه های برنده تیغه فرز فرم گوه ای دارند(مانند رنده تراشکاری) که در روی محیط دایره ای قرار گرفته اند. در فرزکاری هر یک از لبه های تیغه فرز در حین گردش دورانی خود مدت
کوتاهی براده گیری می کنند و تا نوبت بعدی بدون براده برداری آزاد گردش کرده خنک می شوند ؛از این رو تیغه فرزها مانند رنده تراشکاری در اثر برش تحت فشار دائم قرار نمی گیرند ،و براده برداری با آنها سریعتر انجام میشود.جنس تیغه فرزهاتیغه فرزها از مواد مختلفی ساخته می شوند که چندنمونه از آنها را ذکر می کنیم.
فولاد افزار آلیاژی تند بر: تیغه فرزهایی که از فولادتندبر ساخته می شوند،متداولترین نوع تیغه ها هستندکه در صنعت به منظور صرفه جویی در هزینه از آناستفاده می شود. در جنس این فولادها علاوه بر آهن و کربن عناصری نظیر: وانادیم،مولیبدون،ولفرام و کروم به میزان زیاد آلیاژ شده ،ازاین رو قدرت تحمل و برش زیاد را دارد و تا 600 درجه سانتیگراد قدرت خود را حفظ
می کند و آن را با علامت SS نشان می دهند. نوع دیگر فولاد آلیاژی که آب آلیاژ
فولاد و کربن و ولفرام و کبالت به نام فولادHSS است وتا حدود 900 درجه سانتیگراد قدرت تحمل و برش دارد.کاربیدهای سمانته شده:این تیغه ها از موادی ساخته می شوند که فاقد آهن هستندو آن را به طریق مثال سرامیک از کاربیدهای پودر شده تنگستن و تیتانیوم می سازند. کاربیدها مخلوطی هستند از کربن با فلزات دیر گداز و بهترین شرایط برش را دارا می باشند و قابلیت برش خود را تا حدود 900 درجه سانتیگراد حفظ می کنند. این تیغه ها احتیاجی به عملیات سخت کردن ندارند و از استحکام طبیعی برخوردار هستند.
کاربیدها انواع و اقسام گوناگون دارند که با حروف چون کاربیدهای سمانته گران هستند از این رو فقط لبه های برنده تیغه ها از این جنس انتخاب می شود که به وسیله لحیم کاری یا پیچ بر روی بدنه تیغه قرار می دهند.
سرامیکها: سرامیکها مواد جدیدی هستند و محاسن زیادی دارند و از جمله می توان از مواد ارزان قیمت استفاده کرد مانند اکسید آلومینیوم (Al2O3 ) که در نظر است جایگزین کاربیدها شود فولاد افزار سازی: تیغه هایی که از فولاد افزار سازی ساخته می شوند دارای قدرت براده برداری کم هستند و بدین سبب در مصارف محدود از آنها استفاده می شود. این فولادها مقدار 1 تا 12 % کربن دارند و با توجه به پیشرفت های فنی کنونی استفاده از این تیغه ها مفیدو مقرون به صرفه نیست و تا دمای 300 درجه سانتیگراد می تواند مقاومت کند.
زوایای تیغه فرزها
لبه برنده این تیغه فرزها مانند رنده های تراشکاری دارای زوایا آزاد-براده و گوه است که در شکل زیر نشان داده شد که به تعریف آنها می پردازیم قبل از تعریف این زوایا لازم است سطوح فرز کاری را تعریف کنیم تا از اصطلاحات به کار برده شده در تعاریف زوایا آگاه باشیم
سطوح فرز کاری به دو دسته تقسیم می شوند:
الف) سطوح تیغه فرز ب) سطوح قطعه کار سطوح واقع بر تیغه فرز سطح براده: سطح براده به سطحی از تیغه فرز گفته می شود که در هنگام فرزکاری براده های برداشته از روی قطعه کار بر روی آن قرار می گیرد -سطح آزاد: سطح آزاد به سطحی از تیغه فرز گفته می شود که مقابل سطح برش قرار می
گیرد و ممکن است به نام سطح فاز تیغه فرز نیز نامیده شود
سطوح قطعه کار
سطح کار: سطح کار به سطحی گویند که از روی آن براده برداری می شود
:زاویه بین سطح براده و سطح آزاد را “زاویه گوه تیغه فرز” می نامند و با نشان می دهند و مقدار آن بسته به جنس قطعات فرق می کند.
در اجسام سخت مقدار آن بیشتر و در اجسام نرم مقدار آن کمتر است و مقدار تقریبی آن مانند زوایای رنده های تراشکاری است و در حدود 56 تا 81 درجه است.
زاویه گوهسطح کار شده: سطح کاری که پس از براده برداری در روی قطعه کار ظاهر میسطح برش: سطح برش به سطحی از قطعه کار گفته می شود که مستقیما زیر لبه برنده تیغه شود”سطح کار شده” نامیده می شود.
: زاویه بین سطح آزاد تیغه و صفحه مماس بر سطح برش را “زاویه آزاد تیغه” می نامند و با
علامت نشان می دهند .مقدار آن تقریبا بین 4 تا 14 است زاویه براده : زاویه بین سطح براده و سطح قائم برسطح برش به نام” زاویه براده” می نامند و با علامت نشان می ددهند (شکل2) و مقدار تقریبی آن بین 5 تا 30 است.زاویه برش : مجموع زوایا ی آزاد و گوه را به نام “زاویه برش” می نامند و با علامت نشان می دهند.
زاویه مارپیچ تیغه فرز : تیغه فرز ممکن است دارا لبه های برنده مستقیم (موازی محور فرز) و یا لبه برنده مارپیچ باشند مقدار این زاویه به گام مارپیچ لبه برنده تیغه بستگی دارد .برای براده برداری اجسام سخت مقدار این زاویه کم و در حدود 10 تا 35 است و در اجسام نرم مقدار این زاویه بیشتر و بین 25 تا 45 است الف: لبه های برنده مستقیم(موازی محور فلز) با تمام طول لبه خود براده برمی دارند و به آن سبب کار فرز ضربه ای است و قدرت برش کم است.
ب: لبه های برنده مارپیچ که آرامتر کار می کنند و هنگامی که یک دنده از کار خارج می شود دنده دیگری مشغول براده گیری شده است براده ها هم به پهلو ریخته می شوند
اصول فرزکاری
قطعات مختلفی که جنسشان از فولاد، چدن، فلزات غیرآهنی و یا مواد مصنوعی بوده و لازم باشد که دارای سطوح هموار و یا خمیده و یا اینکه دارای شکاف و دندانه و غیره باشند میتوان فرزکاری کرد. سطوح جانبی قطعاتی که فرز میشوند ممکن است روتراشی شده و یا پرداخت شده باشد لیکن قطعاتیکه احتیاج به سطح تراشیده شده خیلی پرداخت داشته باشند مانند راهنماهای ماشینهای ابزار پس از فرزکاری آنها را شابر زده و یا بوسیله سنگ پرداخت میکنند;
قطعات مختلفی که جنسشان از فولاد، چدن، فلزات غیرآهنی و یا مواد مصنوعی بوده و لازم باشد که دارای سطوح هموار و یا خمیده و یا اینکه دارای شکاف و دندانه و غیره باشند میتوان فرزکاری کرد. سطوح جانبی قطعاتی که فرز میشوند ممکن است روتراشی شده و یا پرداخت شده باشد لیکن قطعاتیکه احتیاج به سطح تراشیده شده خیلی پرداخت داشته باشند مانند راهنماهای ماشینهای ابزار پس از فرزکاری آنها را شابر زده و یا بوسیله سنگ پرداخت میکنند.
طریقه عمل فرزکاری :
در موقع فرزکاری در اثر گردش تیغه فرز که لبههای برنده آن روی محیط دایرهای قرار دارند از کار برادههایی قطع شده و برداشته میشوند تیغه فرز را ابزار چند لبه (دنده) نیز نامیدهاند و برای آن که دندههای تیغه در کار نفوذ داشته باشند فرم گوهای دارند (مانند رنده تراشکاری).حرکت دورانی تیغه فرز حرکت اصلی یا برش نام دارد.برای ایجاد ضخامت براده کار دارای یک حرکت مستقیم الخط و یا به اصطلاح حرکت بار است. حرکت اصلی و بار بوسیله ماشین فرز صورت میگیرد. در فرزکاری هر یک از دندههای تیغه فرز در حین گردش دروانی خود فقط مدت کوتاهی برادهگیری میکنند و تا نوبت بعدی بدون آن که براده بگیرند آزاد گردش کرده و خنک میشوند لذا این ابزار مثل رنده تراشکاری در اثر برش تحت فشار دائم واقع نمیگردد.
فرزکاری بوسیله بدنه و یا پیشانی تیغه فرز (فرز غلطکی و تیغه فرز ساده) :
موقعی که قطعهای را با بدنه فرز غلطکی میتراشند محور تیغه به موازات سطح کار واقع میشود.تیغه فرز فرم غلطکی را داشته و با لبههایی که در دورادور بدنهاش دارد از قطعه کار براده جدا میکند و برادههای جداشده فرم (واو) را دارند. در تراش با پیشانی تیغه فرز محور تیغه فرز عمود بر محور کار قرار میگیرد. در این حال تیغه فرز تنها با دندانههای محیط خود کار نکرده بلکه مقطع دندانهها که همان پیشانی فرز باشد نیز کار میکنند و برادههایی که گرفته میشود دارای ضخامت یکنواخت هستند.
مقایسه تراش با بدنه و تراش با پیشانی فرز :
وقتی بدنه تیغه فرز از کار براده بر میدارد چون برادهها ضخامت نامتساوی دارند فشار بر ماشین فرز یکنواخت نیست و در نتیجه اگر تیغه فرز لنگی محیطی مختصری داشته باشد جلوگیری از آن به سهولت مقدور نخواهد بود.وجود این لنگی باعث میشود که روی سطح فرز شده کار برای هر دور گردش تیغه یک علامت موجی (موج فرز) نقش ببندد.اما موقعی که پیشانی فرز براده بر میدارد همانطور که قبلاً هم ذکر شد ضخامت براده سرتاسر یکنواخت است و به همین جهت هم فشار وارده بر ماشین یکنواخت خواهد بود و در نتیجه قدرت برادهگیری ماشین به طور عموم در حدود 15 درصد الی 20 درصد نسبت به طریقه قبل بیشتر خواهد بود و چنانچه تیغه فرز هم لنگی محیطی مختصری داشته باشد در این حال روی هموار بودن سطح تراشیده شده هیچ اثری نداشته و به همین جهت هم سطوح بدست آمده نسبت به تراش با بدنه تیغه صافتر خواهند بود.لذا توصیه میشود که حتیالامکان سطوح هموار کار را به این طریقه فرزکاری نمایند.
فرزکاری با حرکت همراه و معکوس :
در فرزکاری غلطکی یا با بدنه تیغه حرکت بار قاعد تا بر خلاف جهت گردش تیغه فرز تنظیم میشود لیکن ممکن است که جهت حرکت بار را نیز با جهت حرکت تیغه همراه کرد.در طریقه اول که جهت حرکت تیغه و کار یکی نیست و اکثراً کار با تیغه فرزهای غلطکی این حالت را دارند براده ابتداء از نقطه نازکتر جدا میگردد و قبل از آنکه دندههای تیغه فرز در داخل کار نفوذ کند روی سطح کار سر میخورد و به این جهت اصطکاک زیادی تولید شده و نیروی برش سعی دارد که قطعه کار را به بالا بکشد.
در طریقه دیگر که حرکت بار در همان جهت گردش تیغه فرز انجام میشود برخلاف حالت قبل دندههای برنده تیغه از ضخیمترین نقطه شروع به برادهگیری میکنند و چون در اینجال قطعه کار محکم به تکیهگاه خود فشرده میشود از این طریقه برای فرزکاری قطعات نازک استفاده مینمایند بعلاوه این طریقه را نیز برای حالاتکیه عمق برش زیاد باشد بکار میبرند لیکن بایستی در نظر داشت که وضع ساختمانی ماشین اقتضای انجام اینگونه کار (جهت حرکت بار با جهت گردش تیغه فرز همراه باشد) را داشته باشد نکتهایکه قبل از هر چیز باید مراعات شود این است که میل پیچ میز نبایستی لق باشد زیرا در غیر اینصورت قطعه کار به سمت تیغه فرز کشیده میشود.
انواع ماشین های فرز و ساختمان آنها :
فرم و بزرگی قطعات فرزکاری از نظر مراعات نکات اقتصادی ایجاب میکند که ماشینهای فرز انواع ساختمانی مختلف داشته باشند:
ماشین فرز افقی :
این ماشین تقریباً برای انجام کلیه کارهای عادی فرز مورد استفاده واقع میشود و از این جهت نام فرز افقی به آن دادهاند که میل فرز آن افقی یاطاقان بندی شده است.
بدنه ماشین حامل این میل فرز که افقی یاطاقان شده است به اضافه دستگاه حرکت اصلی و بار و همچنین میز گونیا با کشوی عرضی و میز فرز و سایر متعلقات آن میباشد.
میل فرز معمولاً در یاطاقان ساچمهای یا لغزنده پایداری می شود و برای آنکه کار کاملاً بدون سر و صدا انجام شود ابعاد میل فرز را به اندازه کافی بزرگ انتخاب کردهاند. برای محکم بستن ابزارهای فرزکاری سر میل فرز دارای یک مخروط داخلی و یک مخروط خارجی است.
دستگاه حرکت اصلی به میل فرز حرکت دورانی که همان حرکت اصل باشد میدهد و برای آنکه تیغه فرز با سرعت برش مناسب و صحیحی بگردد عدهگردش ماشین متغیر است. ماشینهای قدیمی دارای دستگاه حرکت پلهای هستند لیکن ماشینهای مدرن بوسیله موتور فلانش (سرخود) کار میکنند و با کمک جعبهدنده و اهرمی ممکن است با 12 سرعت مختلف و یا بیشتر آن نیز کار کرد.
دستگاه بار قطعه کار را روی میز ماشین فرز محکم میبندند و برای عبور دادن کار از جلوی تیغه فرز میز گونیا در جهت ارتفاع و کشوی عرضی در جهت عرضی و خود میز ماشین در جهت طولی قابل حرکت هستند برای به حرکت درآوردن آنها میلههای پیچ شده که وصل به چرخهای دستی میباشند عمل میکنند بعلاوه میز ماشین بوسیله دستگاه بار نیز میتواند حرکت کند. این حرکت مستقیماً از دستگاه حرکت اصلی و یا غیرمستقیم توسط موتور بار مخصوصی صورت میگیرد و بوسیله دستگاه خار متحرک یا دستگاه جعبهدنده ایکه حرکت عرضی دارد میتوان سرعت های بار مختلف و مناسب بکار برد.برای وصل دستگاه بار با میل پیچ شده میز ماشین از یک میله خاردار و یک دستگاه حلزون استفاده میشود و طول بار را ممکن است بوسیله بستهای مخصوص مناسب با کار محدود کرد.
ماشینهای فرز بزرگ اغلب با دندههایی که حرکت سریع دارند مجهز میشوند و با به حرکت درآوردن این دندهها قطعه کار در مدت خیلی کوتاه مقابل تیغه فرز قرار میگیرد.
ماشین فرز عمودی :
با این ماشین اغلب کارهای پیشانی تراشی انجام میشود میل فرز این ماشین به حال عمودی در قسمت فوقانی بدنه یاطاقانبندی شده و این قسمت فوقانی به دور محوری قابل گردش بوده بطوریکه ممکن است میله فرز را که در آن یاطاقان شده در وضع مایلی نیز ثابت نگه داشت. حرکت اصلی و بار در این ماشین نیز کاملاً مطابق با ماشین فرز افقی صورت میگیرد.
ماشین فرز اونیورسال :
فرق اساسی این ماشین با ماشینهای فرز فوقالذکر اینست که میز آن بسمت راست و چپ قابل گردش بوده و در نتیجه موارد استعمال این ماشین برای انواع مختلف کارها مانند درآوردن شکافهای مارپیچ و نظایر آن ها زیاد است.
ماشین فرز طولی :
مورد استعمال این ماشین منحصراً برای کارهای سنگین است.
کلمات کلیدی :