ارسالکننده : علی در : 95/3/2 3:6 صبح
مقاله انقلاب اطلاعاتی تحت فایل ورد (word) دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله انقلاب اطلاعاتی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله انقلاب اطلاعاتی تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله انقلاب اطلاعاتی تحت فایل ورد (word) :
انقلاب اطلاعاتی
در عصری که ما رندکی میکنیم به عصر انقلاب ارتباطات واطلاعات مشهور است
انقلاب اطلاعات محصول همکرایی در دو حوره
و جریان مهم فن اوری است .تحول در حوره ارتباطات واطلاعات به موارات هم بیش می روند که نماد فن اوری ارتباطات مخابرات تلویریون و برر کرا ههای اطلاعاتی ورسانه های کروهی است این دونماد تحول جشمکیری در جهان ایجاد کرده که رندکی تم اتم انسانها را تحت تاثیر قرار داده است تبدیل دهکده جهانی به د هنیت جهانی وانقلاب ارتبا طات به اطلاعات دلالت برتحول شکرف وعمیق در نطام ارتبا طات بشر ح ریر شده است :دوسویه بودن وتعاملی بودن وسرعت فوق العاده و جند رسانه بو دن و در دسترس بودن وانحصار بدیر بودن و
جهان کرایی است
انقلاب اطلاعاتی بسیاری از مفاهیم را متفاوت کرده است. در این منظومه حتی عدهای معتقد هستند که باید واقعیت را هم به گونهای دیگر تعریف کرد و از چیزی به نام واقعیت مجازی سخن به میان میآورند. کار و اشتغال هم در این بستر تفاوت مفهومی مهمی را به خود دیده است.
فرایند کار در مرکز ساختار اجتماعی قرار دارد. دگرگونی تگنولوژیک و مدیریتی نیروی کار و روابط تولید، در درون و پیرامون بنگاه شبکهای اصلی ترین اهرمی است که الگوی اطلاعاتی و روند جهانیشدن به وسیله آن بر جامعه تأثیر میگذارند.
در هر فرایند تحول تاریخی، یکی از بارزترین جلوههای تغییر نظاممند، دکرگونی اشتغال و ساختار اشتغال است.
در واقع نظریههای فرا- صنعتی و اطلاعاتگرایی، ظهور یک ساختار اجتماعی نوین را که گرایش به خدمات به جای کالا، افزایش مشاغل مدیریتی و حرفه ای، از میان رفتن مشاغل کشاورزی و تولیدی، و افزایش محتوای اطلاعاتی پیشرفتهترین اقتصادها از ویژگیهای بارز آن است
، قویترین دلیل تجربی تغییر مسیر تاریخ میدانند. در بیشتر این فرمولبندیها، نوعی قانون طبیعی اقتصادها و جوامع نهفته است که حرکت در مسیر مدرنیته را که جامعه امریکا پیشتاز آن بوده است ، تنها راه ممکن به شمار میآورد.
اگر چه اقتصادهای اواخر قرن بیستم آشکارا با اقتصادهای پیش از جنگ جهانی دوم تفاوت دارند، به نظر نمی رسد خصوصیتی که این دو نوع اقتصاد را از یکدیگر جدا می کند عمدتاً در منبع رشد بهره وری آنها نهفته باشد. تمایز اصلی تمایز میان اقتصاد صنعتی و فرا- صنعتی نیست بلکه بین دو شکل مختلف از تولید صنعتی ، کشاورزی و خدماتی است که بر مبنای دانش بنا شدهاند.
خدمات اجتماعی در برگیرنده کل قلمرو فعالیتهای دولتی، و همچنین مشاغلی است که
به مصرف جمعی مربوط میشوند خدمات فردی خدماتی هستند که به مصرف فردی ارتباط دارند و از سرگرمی و تفریحات گرفته تا مکانهای خوردن و نوشیدن را شامل میشوند. اگر چه
باید پذیرفت که این تمایزها وسیع هستند ، ولی به ما اجازه میدهند که درباره تحول ساختار اشتغال در کشورهای مختلف بهگونههای متفاوتی بیندیشیم و تحلیلهایمان دست کم عمیق تر از شرحهای آماری متعارف باشد.
وقتی جوامع به جای تغییر تدریجی مسیر صنعتی، در دوره کوتاهی به نابودی گسترده مشاغل تولیدی می پر دازند، این مسأله لزوماً به دلیل پیشرفته بودن آنها نیست بلکه بدین دلیل است که آنها از سیاستها و راهبردهای ویژهای پیروی میکنند که بر مبنای زیر بنای فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی آنان استوار است. راههایی که برای هدایت دگرگونی اقتصاد ملی و نیروی کار اتخاذ میشود تأثیرات شگرفی بر دگرگونی ساختار استغال دارد که زیر بنای نظام نوین طبقاتی جامعه اطلاعاتی را شکل می دهد.
باید پذیرفت که اکثریت نیروی کار در اقتصادهای پیشرفته حقوق بگیر هستند. ولی تفاوت سطح، ناهمگونی فرایند، و روند معکوس در برخی از موارد دیدگاهی متفاوت با الگوهای دگر گونی ساختار اشتغال را ضروری میسازد. حتی میتوان این فرضیه را مطرح ساخت که به موازات تبدیل شبکه و انعطافپذیری به ویژگی بارز سازمان صنعتی جدید و دستیابی شرکتهای کوچک به جای
گاهی مناسب در بازار که از طریق تکنولوژیهای جدید میسر گشته است، شاهد احیای خود اشتغالی و وضعیت شغتی ترکیبی هستیم.
بنابراین وضعیت مشاغل در جوامع اطلاعاتی – که در این مرحله تاریخی در حال پدیدار شدن هستند- متنوعتر از آن چیزی است که در دیدگاه شبه طبیعت گرایانه موجود در نظریه فرا- صنعتی تصور می شود. در واقع این نظریهها تحت تأثیر قوم گرایی امریکایی هستند که حتی از تجربه امریکا نیز تصویر دقیقی عرضه نمیکند.
شکلگیری کشورهای مجازی که از قابلیت تولیدات وابسته به زمین در آن کاسته شده، نتیجه منطقی این رهایی از قید سرزمین است. با توجه به اینکه اطلاعات از ابتدا دارای اهمیت ویژهای بوده، این سؤال مطرح میشود که تفاوت دوران جدید با دورانهای پیشین چیست؟ با اوصاف یاد شده است که باید گفت دغدغه مطلب حاضر توصیف چگونگی تاثیر این انقلاب اطلاعاتی – رسانهای بر مفهوم دولت – ملت است.
از ابتدای شکلگیری واحدهایی به نام دولت- ملت، اطلاعات برای آنها دارای اهمیت حیاتی بوده است، پس چه تفاوتی میان دوره فعلی و دوران پیشین وجود دارد؟ پاسخ این سؤالات در اصطلاح «انقلاب اطلاعات» نهفته است. انقلاب اطلاعات به مجموعهای از دگرگونیهای اساسی در حوزه اطلاعات و اطلاعرسانی گفته میشود که سرعت فوقالعاده، گستردگی و وسعت انتشار آزاد مطالب مهمترین ویژگیهای آن است.
سرعت فوقالعاده پردازش اطلاعات و ایجاد ارتباط منطقی میان میلیونها داده اطلاعاتی در گستره وسیع جهانی در حوزههای گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و
در دسترس قرار دادن آزاد این نوع اطلاعات از طریق شبکههای اطلاعرسانی جهانی به انقلاب اطلاعات شکل دادهاند.
مردم و ملل در دهههای پیش رو قادر خواهند بود رقابتی سودمند در فناوری اطلاعات داشته باشند. یک فضای الکترونیکی فراملی ایجاد شده و سلطه حکومتها و شرکتها در زمینه اطلاعات [بهدلیل هزینه رو به افزایش آن] در حال رقیقتر شدن است.
بازارها و حتی جوامع در قالب شبکههای اطلاعاتی تغییر شکل میدهند و در حال خارج شدن از قالب موجودیتهای مکانی و فضایی تعریف شده هستند. توسعه و گسترش اطلاعات میان مردم و به حاشیه رانده شدن دولت بهعنوان تسهیلکننده امور فقط بهعلت قابلیت فناوریک صورت نگرفته بلکه بر این درک نیز مبتنی است که اطلاعات به همان اندازه که ایجاد رقابت میکند، باعث همکاری نیز میشود. اطلاعات تبدیل به واسطه تولید شده و هزینهها را کاهش داده است. استانداردها و عملکردها بیشتر جهانی شده و مردم بدون محدودیتهای وجود مرزهای سیاسی با یکدیگر ارتباط داشته و مبادله اطلاعات میکنند.
اینترنت و دیگر اشکال ارتباطات منجر به تضعیف سل
سله مراتب علمی شده و کشورهایی که ممانعت کمتری برای جریان آزاد اطلاعات ایجاد میکنند سریعتر پیشرفت میکنند؛ اما نباید این تصور را داشت که انقلاب اطلاعات صرفا بهعنوان فرآیندی خنثی یا مثبت در جهت اطلاعرسانی و آگاهیبخشی عمل میکند بلکه واقعه مزبور یک واقعه تکبعدی نیست. همان طور که اشاره شد حکومتها و شرکتها سلطه کامل بر کنترل اطلاعات ندارند، لیکن جلوگیری از د
سترسی به اطلاعات نیز برای آنها نمیتواند انتخاب
مناسبی باشد. اطلاعات نگرشها را تغییر میدهد و مقایسه را چه در قالب ملی و چه در قالب بینالمللی تحریک میکند. بهترین انتخاب برای حکومتها رقابت در بازار اطلاعات برای تحتتأثیر قرار دادن بینندگان، شنوندگان و خوانندگان است.تر است که بسیار دشوار، خلاقانه و فناوری محور است. دولت- ملتها و در راس آن دولت- ملتهای پست مدرن با ارزشگذاری بر نقش اطلاعات به منزله یک سرمایه اصیل و ارزیابی فناوریهای پردازش و گسترش اطلاعات، مجموعهای از تواناییهای متفاوت را برای افراد، گروهها، سازمانها و واحدهای سیاسی- اقتصادی به وجود میآورند. این ویژگیها خود موجب به بار آوردن پیامدهای جدی در حوزههای متفاوت تفکر و تمدن بشری میشوند. بهرهبرداری از این ابزار نوین، ورود به
عرصهای جدید از جنگ میان ارتشهای مدرن و پست مدرن را با یکدیگر و با گروهها، سازمانها و افراد به وجود آورده است که امروزه تحت عنوان جنگ اطلاعاتی شناخته میشود.
جنگ اطلاعاتی به نوعی از جنگ اطلاق میشود که در آن هدف از بین بردن اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی دشمن با حفظ اطلاعات و سیستم اطلاعاتی خودی است و بهطور دقیقتر گفته شده است که جنگ اطلاعاتی مجموعهای از عملیات برای دستیابی به برتری اطلاعاتی و شبکههای کامپیوتری است و نیز حفظ سیستم و فرآیندهای اطلاعاتی خودی. در این جنگ اطلاعات و تهاجم فراگیر شبکهای و هجوم اطلاعات انبوه، خطر شکلدهی اذهان تصمیمگیرندگان و دخالت دشمن در تصمیمسازیها و نیز افکار مردم تحت حکومت تصمیمگیرندگان براساس عنصر اطلاعات بسیار قابل توجه است و مدیریت اندیشه بیش از پیش مطرح میشود. مدیریت اندیشه یک عامل مهم امنیتی است و برای تنظیم و حفظ حمایتهای داخلی درخصوص عملکردهایی که سیاستگذاران انجام میدهند و برای شکل دادن به عقاید درباره
حقانیت یک قضیه و برنامهریزی درخصوص تصور از قدرت و سلطه لازم و ضروری است.
تبلیغ، سانسور و فریب به خدمت گرفته شدند و قدرت کنترل جراید جهانی و خبررسانی آنها نفوذ در عمق شیوه تفکر جهانیان را آسان کرده است که شاهد عملکرد آنها در بسیاری از مناطق از جمله سومالی، گرانادا، هائیتی، بوسنی و بودهایم. جراید و نیروهای سازمان یافته اطلاعاتی بهصورت جهانی در حال شکل دادن به تصورات، ارزشها و ع
قاید در سطح جهانی هستند. تجربه و تمایلات بهطور مداوم بیشتر به هم شبیه میشوند و فاصله جغرافیایی در شکل دادن به هویت و; منافع اهمیت پیشین خود را از دست داده است.
پیش از اقناع در داخل، مرزها در انحصار دولت بود؛ لیکن جراید جهانی و ماهوارهها که بنیان پارادایم جراید جهانی را متحول کردهاند این انحصار را با چالش مواجه ساختهاند. با توجه به مسائل یاد شده صرفا دسترسی به اطلاعات کافی نخواهد بود بلکه تولید اطلاعات جایگاه بسیار مهمی را بهخود اختصاص میدهد. لذا در رقابت برای اطلاعات، برنده طرفی خواهد بود که بیشترین هزینه را صرف تولید اطلاعات میکند. در این حوزه، اطلاعات صرفا شامل اخبار علمی، سیاسی و; نمیشوند بلکه شامل بسیاری از موارد چون فیلمها و سریالهای تلویزیونی، داستانهای رادیویی و دیگر موارد میشود.
در این چارچوب اتاقهای خبر جهانی به یک واقعیت قابل لمس
ت
بدیل میشوند، اما موضوعی که اهمیت بیشتری دارد شاید ظهور شرکتهای خبری جهانی با منافع وسیع فراملی باشد که از دهه 1980 شکل گرفتند. تهیه بر
نامههای تلویزیونی، خبرها و فیلمها به همراه سیدیها و دیگر ابزار دیجیتالی، خانهها و مراکز تجاری را به مراکز اطلاعات متصل میکنند بهطوری که مکان
و زمان اهمیت خود را از دست میدهند. مصرفکنندگان خبرها بیشتر به مندرجات جراید خبری بینالمللی توجه میکنند نه به صاحبانشان. ظهور ماهواره و کانالهای خبری، اخبار و اطلاعات را تب
دیل به کالاهای در دسترس عموم کردهاند.
به عبارت دیگر محتویات جراید جهانی شده منعکسکننده منافع، ارزشها و حافظ امنیت سردمداران جهان اول که در راس آنها دولت- ملتهای پستمدرن قرار دارند
، است. کوتاه سخن «مانوئل کاستلز» به منطق مسلط جهان تحت عنوان «اطلاعات گرایی» اشاره میکند. همین منطق مسلط است که این دوره را از دورههای پیشین جدا میکند. در این دوره امنیت برای دولت- ملتهای پست مدرن درصورتی به بالاترین میزان خود میرسد که بیشترین اطلاعات را تولید و صادر کنند. همانگونه که اشاره شد درکنار تولید اطلاعات، صدور آن نیز اهمیت ویژهای دارد، زیرا اطلاعاتی که در داخل مرزها محصور ب
ماند قادر نخواهد بود در خارج از مرزها ایجاد امنیت کند.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/1 3:2 صبح
مقاله اثبات وجود خدا در تأملات دکارت و نقد کانت بر آن تحت فایل ورد (word) دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله اثبات وجود خدا در تأملات دکارت و نقد کانت بر آن تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اثبات وجود خدا در تأملات دکارت و نقد کانت بر آن تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله اثبات وجود خدا در تأملات دکارت و نقد کانت بر آن تحت فایل ورد (word) :
اثبات وجود خدا در تأملات دکارت و نقد کانت بر آن
مقدمه
رنه دکارت ( René Descartes = Renatus Cartesius; 1596-1650 ) در کتاب معروف خود به نام «تأملات در فلسفه ی اولی» ، که مشتمل بر شش تأمل ( Meditation ) است، می کوشد تا با عقل نظری به اثبات وجود خدا بپردازد. وی نخست در تأمل اول به وجود همه چیز شک می کند، سپس در تأمل دوم به وجود خود بعنوان «من» شک کننده و اندیشنده پی می برد و تأمل سوم و پنجم کتاب خود را به اثبات وجود خدا اختصاص می دهد.
در اثبات وجود خدا دو راه کاملاً متمایز از هم وجود دارد:
1- اثبات پسینی خدا ( Gottesbeweis a posteriori )
2- اثبات پیشینی یا اوّلی خدا ( Gottesbeweis a priori )
در نوع اول، خدا از طریق برهان نظم و برهان علّی یا جهان شناختی اثبات می شود، بدین معنی که چون نظم در جهان وجود دارد، پس این نظم نیازمند ناظم است، یا اگر سلسه ی حوادث جهان را از جهت علت و معلولی آنها دنبال کنیم، به ناچار باید به وجود علت العلل یا علت اولی معترف شویم. آشکار است که پایه ی هر دوی این استدلال بر یقین داشتن به وجود جهان خارج متکی است، امری که با روش دکارت در تأملات ناسازگار است. هرآینه شکی در این بنیان بیفتد، این شک به وجود صانع و ناظم و علت العلل نیز سرایت خواهد کرد.
از همین روست که دکارت به نوع دوم اثبات خدا روی می آورد و آن اثبات خدا از طریق برهان وجودی ( ontologischer Gottesbeweis , ontologischer Argument ) است که در تأمل سوم و پنجم بازتاب یافته است.
لازم به یادآوری است که آنسلم پیش از دکارت از این برهان اس
تفاده کرده بود. اما دکارت به آن صورتی نوین داد و از آن در تأسیس متافیزیک نوین خود سود برد. مزیت این دلیل بر دلائل دیگر این است که بر هیج عامل خارجی مانند جهان عینی بیرونی یا علوم طبیعی متکی نیست که اگر تردیدی در وجود یا درستی آنها باشد، اثبات وجود خدا نیز با مشکل روبرو شود. استدلال دکارت بر وجود خدا در تأمل سوم و پنجم را می توان به صورت گزاره های زیر خلاصه کرد:
مقدمات:
1- من می اندیشم، پس من هستم.
2- من موجودی متناهی و ناکاملم (ص 50 تأملات در فلسفه ی اولی)
3- هر چیزی را که با وضوح و تمایز کامل ادراک کنم، کاملاً حقیقت دارد (ص62 )
4- علت فاعلی و علت تامه دست کم باید به اندازه ی معلولش مشتمل بر واقعیت باشد. (ص70 )
5- من مفهوم خدا را به عنوان جوهری نامتناهی و کامل با و
ضوح و بطور متمایز در خود می یابم (ص76 )
استدلال و نتیجه:
– پس من که متناهی ام نمی توانم علت ایده ی خدا باشم و لزوماً باید خدائی وجود داشته باشد که این ایده را در من نهاده است. پس خدا وجود دارد. (تأمل سوم)
– ضرورت کمال مطلق آن است که وجود هم داشته باشد چه اگر چیزی وجود نداشته باشد کامل نیست. پس خدا وجود دارد.(تأمل پنجم)
بررسی دلایل دکارت
1- در گزارهی «می اندیشم، پس هستم» این پرسش مطرح می شود که چگونه می توان از «منِ» سوبژکتیو (یا شناسا و اندیشنده) به «منِ» انتولوژیک (یا وجودی) گذر کرد. برخی نیز این ایراد را وارد کرده اند که منظور از «من»، وحدت نفس و بدن است و کسی که می گوید «می اندیشم» پیشتر به وجود بدن و هستی خود اعتراف کرده است، از این رو «می اندیشم، پس هستم» تاتولوژی یا تکرار معلوم است.
2- گزارهی «می اندیشم، پس هستم»، متکی بر اصل علیت است. دکارت که مدعی است در همه چیز شک کرده است، چگونه توانسته است به چنین حکمی دست یابد؟ آشکار است که اگر او در هر چیز شک کرده باشد، در اصل علیت کوچکترین تردیدی نداشته است. اما این پرسش پیش می آید که یقین به اصل علیت و درستی آن از کجا بر خواسته است؟
3- ظاهراً از مقدمه ی سوم و چهارم چنین بر می آید که اصل علیت امری بدیهی است و هر چه بدیهی باشد درست و حقیقی است. این که ما در خود برخی امور را بدیهی می یابیم، البته محل بحث است. زیرا معانی بداهت و وضوح و تمایز برای افراد مختلف متفاوت است و ممکن است کسی چیزی را بدیهی بداند و دیگری آن را بدیهی نداند. اما مهمتر از همه، از کجا معلوم است که آنچه واضح و بدیهی است، درست و صادق هم هست؟ با هیچ دل
یل عقلی نمی توان گزاره ی «بداهت نشانه ی صدق است» را اثبات کرد و دکارت که می کوشد خدا را از طریق عقلی اثبات کند، خود پایه را بر امری غی
ر عقلی نهاده است.
4- بحث در ناممکن بودن اثبات گزاره ی «بداهت نشانه ی صدق است» را به اختصار در این جا می آوریم.
نخستین پرسش این است که دلیل درستی این گزاره چیست؟ از دو حال خارج نیس
ت:
الف- یا این گزاره متکی به مقدمات پیش از خود است و نتیجه ی آن ها می باشد. در این صورت اثبات آن یا به تسلسل بی فرجام خواهد کشید، زیرا هر مقدمه ای را باید از مقدمات دیگر استنتاج کرد و این رشته را پایانی نیست و یا مجبور خواهیم بود که رشته ی تسلسل را در جائی قطع کنیم و بگوئیم این گزاره دیگر بدیهی است. در این صورت به همان فرضی متوسل خواهیم شد که خود مورد مناقشه هست یعنی بداهت را نشانه صدق گرفته ایم.
ب- یا این که قائل به بداهت این گزاره باشیم. یعنی بگوئیم گزاره ی «بداهت نشانه ی صدق است» خود یک گزاره ی بدیهی است. آشکار است که در این جا بداهت را با تمسک به بداهت توجیه کرده ایم و در این جا دوری واقع شده است.
اما موضوع دیگر این است که از کجا معلوم است که آن چه به نظر بدیهی می آید در نفس الامر خود بدیهی باشد. این فرض در واقع مبتنی بر این گزاره است که «هر چه بدیهی به نظر آید، بدیهی است» نادرستی این گزاره را می توان با استفاده از پارادوکسهای راسل نشان داد.
5- اما مهمترین موضوعی که در اثبات خدای دکارت مورد بحث است، همانا مسله ی وجود و ماهیت است.
دکارت در تأمل پنجم چنین می نویسد:
«زیرا من که عادت کرده ام که در تمام اشیاءِ دیگر میان وجود و ماهیت فرق بگذارم آسان معتقد می شوم که در مورد خداوند هم ممکن است وجود از ماهیت جدا باشد و بنابراین می توان تصور کرد که خداوند وجود خارجی نداشته باشد. اما با این همه وقتی دقیق تر فکر می
کنم، با وضوح می بینم که وجود از ماهیت خداوند به همان اندازه انفکاک ناپذیر است که تساوی مجموع سه زاویه با دوقائمه از ماهیت مثلث راست گوشه، و یا مفهوم کوه از مفهوم دره غیر قابل انفکاک است. بنابراین تصور خدائی (یعنی ذات کامل مطلقی) که فاقد وجود (یعنی فاقد کمالی) باشد همان قدر مطرود ذهن است که بخواهیم کوهی را بدون دره تصور کنیم.» ن پرسشی که در این جا مطرح است این است که منظور از آوردن مثال های مثلث و کوه و دره آیا از باب تمثیل منطقی است یا از جهت تقرب ذهن؟ اگر از باب نزدیک کردن ذهن به موضوع ایراد شده است، پس همچنان دلیل عدم جداانگاری ماهیت و وجود در نزد خدا باقی است. و این دو مثال جای استدلال ننشسته است. اما اگر این دو مثال بعنوان دلیل یاد شده اند، باید گفت که تمثیل در زنجیره ی استدلال ضعیف ترین حلقه است و برای اثبات امری چنین مهم نمی توان از تمثیل و شباهت سود جست. زیرا این که کوه و دره را نمی توان از هم جدا تصور کرد دلیل نمی شود که وجود و ماهیت را در خدا نتوان از هم جدا تصور کرد.
مثال مثلث نیز با پدید آمدن هندسه های غیراقلیدسی بی اعتبار شده است، زیرا اکنون می توان مثلثی را تصور کرد که مجموع زاویای آن کمتر (در هندسه ی هذلولوی) و یا بیشتر (در هندسه ی بیضوی) از 180 درجه یا دوقائمه باشد. کافی است که کره ای را فرض کنید و بر خط استوای آن دو خط عمود کنید. این دو خط همدیگر را در قطب کره قطع می کنند و مثلثی که پدید می آید مجموع زوایایش بیش از 180 درجه خواهد بود.
حتی اگر مثال مثلث را به شکلی که کانت در کتاب سنجش خرد ناب آورده است تصحیح کنیم و عدم تفکیک وجود از ماهیت خدا را شبیه عدم تصور مثلث از سه زاویه بدانیم و بدین سان وجود را از لوازم ذاتی ماهیت خدا بدانیم و قضیه ی «خدا وجود دارد» را یک قضیه ی ذاتی
به حساب آوریم، آن گاه این ایراد وارد است که در این نوع قضایا وجود از آن جهت که وجود است، در موضوع قضیه ملحوظ نیست و می توان موضوع قضیه را عاری از وجود و عدم فرض کرد. یعنی این که اگر مثلثی بخواهد وجود داشته باشد، باید حتماً دارای سه گوشه باش
د، اما می توان در این نوع قضایا فرض را بر این نهاد که اصلاً مثلثی وجود ندارد. در این صورت چیزی که فرض وجود و عدم را بتوان برای آن قائل شد دیگر واجب الوجود یا خدا نخواهد بود. این استدلال، ما را به سوی بحث کانت می کشاند، زیرا همو بود که محکم ترین دلایل را علیه برهان وجودی آورده است. از این رو نظر کانت را در این جا با شرح بیشتری می آوریم.
نقد کانت بر برهان وجودی دکارت
6- کانت در کتاب معروف خود «سنجش خرد ناب» یا نقد عقل محض ( Kritik der reinen Vernunft ) در کتاب دوم، فصل سوم، بهره ی چهارم ( B620 به بعد) تحت عنوان در باره ی عدم امکان برهان هستی شناختی وجود خداوند، به طور مفصل به نقد استدلال برهان وجودی آنسلم و دکارت می پردازد. وی پیشتر متذکر می شود که دلایل وجود خدا را می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1- برهان غائی یا گیتی یزدانشناختی 2- برهان کیهان شناختی 3- برهان هستی شناختی یا وجودی یا انتولوژیگ و اضافه می کند که «بیش از این برهانی وجود ندارد و هم نمی تواند وجود داشته باشد» (ص656 ). همین نوع برهان وجودی است که آنسلم و دکارت در اثبات خدا پیش گرفته اند.
نخستین پرسشی که کانت مطرح می کند این است که آیا می توان خدا را اندیشید؟ یعنی موجودی نامشروط و مطلقاً ضروری را به اندیشه در آورد؟
مردمان در همه ی زمانها از هستومند[یا ذات] مطلقاً ضروری سخن گفته اند اما چندان به خود زحمت نداده اند فهم کنند که: آیا اصلاً شیئ [چیزی] از این دست را می توان به اندیشه آورد و چگونه؟ به عکس ایشان بیشتر متوجه ی استوار کردن برجاهستی [یا وجو
د] او بوده اند. (ص657 )
Man hat zu aller Zeit von dem absolutnotwendigen Wesen geredet, und sich nicht so wohl Mühe gegeben, zu verstehen, ob und wie man sich ein Ding dieser Art auch nur denken ِ knne, als vielmehr, dessen Dasein zu beweisen. (B620 )
وی سپس اضافه می کند که بدست دادن تعریف اسمی (Namenerklrung) از این ماهیت مطلقاً ضروری، البته کار ساده ای است، یعنی بگوئیم که «این مفهوم چنان چیزی است که عدمش ناممکن است» اما آیا ما با این کار از آن شرط هائی که یک امر را ضرور
ی می سازند تا عدمش را ناممکن بدانیم اطلاعی بدست می آوریم؟ نظر کانت بر این است که ما آگاهی بیشتری در این رابطه بدست نمیآوریم و از قضا این شرط ها همان هائی هستند که می خواهیم در باره ی آنها چیزی بدانیم. کانت پرسش خود را به نحوی دیگر مطرح می کند و می پرسد که آیا ما بوسیله ی این مفهوم، یعنی مفهوم ماهیت یا هستومندِ مطلقاًِ واجب، که فیلسوفان اسلامی از آن با عنوان «واجب الوجود» نام می برند، و کانت این مفهوم را یک مفهوم خرد ناب ( ein reiner Vernunftbegriff ) یا یک ایده ی محض می داند، اصلاً چیزی را می اندیشیم یا نه؟ این که خرد به این ایده ی محض نیاز دارد، به هیچ وجه دلیلی بر این نیست که این ایده، یعنی ایده ی خدا واقعیت عینی هم دارد. اگر من همه ی شرط هائی را که فهم ( Verstand ) برای فهمیدن این که وجود یک چیز ضروری است به آنها نیاز دارد، بدور افکنم تا به یک امر نامشروط یا باصطلاح قدیم لابشرط برسم و نام آن را خدا بگذارم، آیا اصلاً چیزی را می اندیشم؟ اصل سخن کانت چنین است:
زیرا این که : به میانجی واژه ی نامشروط، همه ی شرط هائی را که فهم همواره بدان ها نیاز دارد تا چیزی را همچون ضروری بنگرد، به دور افکنیم، باز به هیچ روی برای من فهم پذیر نمیسازد که سپس: آیا من از راه مفهوم یک عنصر ضروری نامشروط باز چیزی را می اندیشم، یا شاید اصلاً هیچ چیز را نمیاندیشم؟
Denn alle Bedingungen, die der Verstand jederzeit bedarf, um etwas als notwendig anzusehen, vermittelst des Wortes: Unbedingt, wegwerfen, macht mir noch lange nicht verstndlich, ob ich alsdenn durch einen Begriff eines Unbedingnotwendigen noch etwas, oder vielleicht gar nichts denke (B621 )
کانت با این مقدمات به نقادی سخن دکارت می پردازد. او این کار را در سه گام عملی میکند:
گام نخست:
جان سخن کانت در این مرحله چنین است: باید میان وجودِ داوری ها یا احکام ( Dasein von Urteilen ) و وجود اشیاء ( Dasein von Dingen ) تفاوت گذارد. مثال مثلث که کانت از دکارت وام گرفته است، بقدر کافی روشنگر است: این که یک مثلث لزوماً باید دارای سه زاویه باشد (یا بقول دکارت باید مجموع زوایایش 180 درجه باشد) یک داوری یا حکم ضروری است، یا بقول فیلسوفان ما قضیه ای است که دارای ضرورت ذاتی است. اما و صد اما این ضرو
رت ذاتی هیچ ضرورتی برای وجود مثلث ایجاد نمی کند. تنها زمانی که یک مثلث وجود داشته باشد، آن گاه داشتن سه زاویه برای آن ضروری است. اما این که اصولاً مثلثی (با سه زاویه ی ضروری برای آن) وجود دارد، به هیچ وجه امری ضروری نیست. این نوع قضایای ضروری به قضایای شرطی تحویل می شوند و گویا صدرالدین شیرازی نیز در کتاب اسفار خود متذکر این موضوع شده است و از این رو اثبات خدا را از این طریق ناممکن دانسته است. اگر من وجود مثلثی را فرض کنم، اما داشتن سه زاویه را برای آن نفی کنم، دچار تناقض شده ام. اما اگر وجود مثلث را به همراه سه زاویه ی آن یک جا نفی کنم، به هیچ وجه دچار تناقض نشده ام. کانت چنین می نویسد:
همه ی نمونه های ادعائی بی استثناء فقط از داوری ها [ یا حکم ها] گرفته شده اند، نه از شئ ها و برجاهستی [یا وجود] شئ ها. ولی ضرورت نامشروط داوری ها یکی نیست با ضرورت مطلق چیزها. زیرا ضرورت مطلق داوری، فقط عبارت است از ضرورت مشروط یک چیز [یا یک موضوع] یا ضرورت مشروط محمول در داوری. گزاره ی: مثلث سه زاویه دارد، نمی گوید که سه زاویه مطلقاً ضروری اند، بلکه: بر پایه ی این شرط که یک مثلث برجا باشد (داده شده باشد) سه زاویه نیز (در آن مثلث) به سانی ضروری برجایند. (ص 685) [به زبانی دیگر گزاره ی یاد شده نمی گوید که که سه زاویه ضروری اند بلکه می گوید که بشرط این که مثلثی وجود داشته باشد وجود سه زاویه برای آن ضروری است]
Alle vorgegebene Beispiele sind ohne Ausnahme nur von Urteilen, aber nicht von Dingen und deren Dasein hergenommen. Die unbedingte Notwendigkeit der Urteile aber ist nicht eine absolute Notwendigkeit der Sachen. Denn die absolute Notwendigkeit des Urteils ist nur eine bedingte Notwendigkeit der Sache oder des Prdikats im Urteile. Der Satz sagt nicht, dass drei Winkel schlechterdings notwendig sein, sondern, unter der Beding
ung, dass ein Triangel da ist (gegeben ist), sind auch drei Winkel (in ihm) notwendiger Weise da. (B622 )
کانت ادامه می دهد که اگر کسی در یک قضیه که متشکل از موضوع و محمول است، مانند قضیه ی «مثلث دارای سه زاویه است»، که در آن مثلث موضوع و سه زاویه محمول قضیه و بر موضوع حمل شده است، موضوع را نگاه دارد ولی محمول را حذف کند، آن گاه دچار تناقض خواهد شد. اما اگر موضوع و محمول را با هم نفی کند از این کار تناقضی پدید نخواهد آمد. سخن کانت چنین است: وع و محمول آن اتحاد و این همانی حاکم است، مانند قضیه ی مثلث دارای سه زاویه است] محمول را [وجود سه زاویه را] رفع کنم و موضوع را[وجود مثلث را] نگه دارم از این کار یک آخشیج [= پادگوئی = تناقض] پدید خواهد آمد. از این رو می گوئیم: محمول ضرورتاً به موضوع تعلق دارد. ولی اگر موضوع را همراه با محمول یکجا از میان بردارم، دیگر هیچ گونه تناقض ایجاد نخواهد شد، زیرا دیگر چیزی برجا نیست که پاد گفته آید [تناقض گوئی شده باشد]. اگر مثلثی را وضع کنیم ولی همهنگام سه زاویه ی آن را وازنیم [برداریم] این متناقض است. ولی اگر مثلث را همراه با سه زاویه ی آن یک جا منکر شویم، این دیگر به هیج روی تناقض نیست. درست همین امر در باره ی مفهوم یک هستومندِ [یا ذاتِ] مطلقاً ضروری نیز صدق می کند. اگر شما برجاهستی چنین هستومندی [یا وجود چنین ذاتی] را رفع کنید، آنگاه شما این شئ [یا چیز] را همراه با همه ی محمول هایش از میان بر میدارید. پس دیگر تناقض از کجا زاده خواهد شد؟ (ص659)
Wenn ich das Prdikat in einem identischen Urteile aufhebe und behalte das Subjekt, so entspringt ein Widerspruch; und daher sage ich: jenes kommt diesem notwendiger Weise zu. Hebe ich aber das Subjekt zusamt dem Prdikat auf, so entspringt kein Widerspruch; denn es ist nichts mehr, welchem widersprochen werden knnte. Einen Triangel setzen und doch die drei Winkel desselben aufheben, ist widersprechend; aber den Triangel samt seinen drei Winkel aufheben; ist kein Widerspruch. Gerade ebenso ist mit dem Begriff eines absolut notwendigen Wesen bewandt. Wenn ihr das Dasein desselben aufhebt, so hebt ihr das Dasein selbst mit allen seinen Prdikaten auf; wo soll alsdenn der Widerspruch herkommen
اگر کسی وجود خدا را، که به حسب تعریف کامل ترین موجود است، بپذیرد اما در کمال او شک کند، آن گاه به تناقض گوئی گرفتار خواهد شد. اما اگر صفات و ذات خدا را به همراه وجود او نفی کند، آن گاه چیزی باقی نمانده است که بخواهیم او را متهم ب
ه تناقض گوئی کنیم. در بیرون چیزی وجود ندارد که بگوئیم او متناقض سخن گفته است و در درون او نیز چیزی وجود ندارد که به اتکای آن وی را تناقض گو بخوانیم. اگر شما بگوئید که
خداوند قادر مطلق است و بر هر چیز داناست و کمالش نیز مطلق است، این سخن شما تنها یک داوری و حکم ضروری است. زیرا اگر شما به خدا که کمال و همه دانی و همه توانی در مفهومش مندرج است، معتقد باشید آن گاه قادر نخواهید بود منکر این صفات
خدا شوید، و اگر چنین کنید البته دچار تناقض شده اید. اما اگر بگوئید « خدا ن
یست» در این حال نه صفت همه دانی در او مندرج است و نه صفت کمال و نه هیچ یک از دیگر صفات و محمول هایش. زیرا همه ی آنها همراه موضوع رفع شده اند و در این کار کوچکترین تناقضی روی نداده است. اگر من محمول یک قضیه را همراه موضوع آن یک جا منکر شوم، هیچ تناقضی روی نخواهد داد، حال محمول هر چه می خواهد باشد. شاید مدعی بگوید که موضوع هائی مانند خدا وجود دارند که هرگز رفع نمی توانند شد و همواره باقی اند. معنای این سخن این است که «موضوع هائی وجود دارند که مطلقاً ضروری اند» (همانجا ص 660 ). اما این دقیقاً همان فرض پیشین است که در درستی اش شک کرده ایم و مدعی می خواهد امکان و درستی آن را به ما نشان دهد.
گام دوم:
در این مرحله کانت ادعای بالا را مورد بررسی نقادانه خود قرار می دهد: مدعی می گوید که اگر دلایل یادشده در باره ی همه چیز صادق باشد، تنها در یک مورد صادق نیست. فقط یک مفهوم و در حقیقت همین یک مفهوم وجود دارد که رفع ( Aufhebung ) و عدم برابرایستای آن موجب تناقض می شود و آن مفهوم حقیقی ترین ذات (به زبان فلاسفه ی اسلامی) و یا «مفهوم واقعی ترین هستومند» ( der Begriff des allerrealsten Wesen ) (به زبان کانت)، یعنی مفهوم خداست که اگر ما وجود او را منکر شویم دچار تناقض گوئی شده ایم. مدعی می گوید این مفهوم و تنها این مفهوم «همه ی واقعیت» ( alle Realitt ) یا به زبان فلسفهی اس
لامی همه ی حقیقت را داراست. منظور مدعی از این که این مفهوم همه ی حقیقت را داراست، این است که وجود یا برجاهستی ( Dasein ) نیز درون آن گنجانیده شده است. به زبان دیگر در مفهوم خدا مفهوم وجود نیز نهفته است و انکار وجود خدا چیزی جز تناقض گوئی نیست. دکارت در تأمل پنجم این موضوع را با صراحت مطرح می سازد:
«مگر چیزی هم واضح تر و بدیهی تر از این فکر هست که: خدائی یعنی ذات متعال و کاملی وجود دارد که وجود واجب یا سرمدی در همان مفهومش [یا ماهیتش] مندرج است و بنابراین او وجود دارد؟»
به نظر می رسد که حریف بازی را برده است اما این برد از نظر کانت فریبی بیش نیست. کانت پاسخ می دهد که اگر شما در مفهوم چیزی، حال این چیز ( Ding ) هر چه می خواهد باشد، مفهوم وجود را نیز بگنجانید، در واقع این شما هستید که به تناقض گوئی افتاده اید، زیرا در واقع چیزی نگفته اید و مرتکب یک همانگوئی محض شده اید. اگر بگوئید مفهوم وجود در مفهوم خدا موجود است، آن گاه این جمله ی شما که می گوئید «خدا وجود دارد» یک همانگوئی محض و تکرارکردن معلوم است و چیز جدیدی نگفته اید. کانت نقادی خود را این گونه ادامه می دهد. می پرسد: من از شما می پرسم گزاره ی فلان یا بهمان چیز ; وجود دارد ; آیا یک گزاره ی آناکاوی [=تحلیلی] است یا یک گزاره ی همنهادی [= ترکیبی]؟
Ich frage euch, ist der Satz: dieses oder jenes Ding ; existiert, ist ; dieser Satz ein analytischer oder synthetischer Satz (B625 )
از جهت یادآوری اضافه می شود که گزاره ی تحلیلی گزاره ای است که «محمول ب چنان به موضوع الف تعلق دارد که ب در مفهوم الف به طور مستتر گنجانیده شده است» ( B11 ) مثلاً گزاره ی «همه ی جسم ها دارای بُعدند»، یگ گزاره ی تحلیلی است، مفهوم جسم مفهوم بعد را در درون خود نهفته دارد و مفهوم بعد از تحلیل خود مفهوم جسم حاصل می شود. پس در واقع این گزاره چیزی نمی گوید. از سوی دیگر حفظ موضوع و نفی محمول عین تناقض است. یعنی اگر بگوئیم «جسم بُعد ندارد» دچار تناقض شده ایم، زیرا جسم یعنی چیزی که دارای بعد باشد، نمی تواند بدون بعد باشد.
گزاره ی ترکیبی گزاره ای است که محمول «ب سراسر بیرون از مفهوم الف» قرار گرفته باشد. وقتی می گوئیم که «چمدان سنگین است» سنگینی در مفهو
م چمدان نیست، بلکه بر آن اضافه شده است. در این مورد اگر بگوئیم که چمدان سنگین نیست، دچار تناقض گوئی نشده ایم، هر چند که ممکن است گفته ی ما درست نباشد و چمدان سنگین باشد.
با این یادآوری به سخن اصلی کانت باز می گردیم. باید پرسید که مثلاً قضیه ی «کتاب وجود دارد» چه نوع گزاره ای است؟ تحلیلی است یا ترکیبی؟
حالت اول این است که این گزاره تحلیلی است. اگر تحلیلی باشد پس شما با این جمله و از طریق نسبت دادن وجود به کتاب به اندیشه ی خود از کتاب چیزی نی
فزوده اید. در این حال یا باید اندیشه ای که در شماست خود کتاب باشد و یا شما وجود را متعلق به کتاب فرض کرده اید «و این چیزی نیست جز یک همانگوئی رقت انگیز» ( eine elende Tautologie ) زیرا یک معلوم را تکرار کرده اید. اکنون آن سخن کانت در گام نخست بهتر درک می شود که گفته بود، باید میان وجود داوری ها و وجود چیزها فرق گذارد و این وجود را با آن وجود برابر نگرفت. اگر گزاره ی «خدا قادر مطلق است» یک داوری یا حکم تحلیلی باشد، زیرا در مفهوم خدا قدرت مطلق نهفته است من هرگز نخواهم توانست از این داوری به حکمی تحلیلی در مورد وجود و هستی رئال خدا فرا روم.
حالت دوم این است که این گزاره ترکیبی است یعنی «بپذیرید – همچنان که منصفانه هر انسان بخرد اذعان می باید کرد- که هر گزاره ی وجودی»، مانند خدا وجود دارد، ترکیبی است. پس چگونه حکم می کنید که اگر ما محمول وجود را حذف کنیم آنگاه مرتکب تناقض شده ایم حال آن که این امتیاز تنها متعلق به گزاره های تحلیلی است.
کانت این پندار فریب آمیز را نتیجه ی «در هم آمیختن محمول منطقی با محمول واقعی، یعنی با تعیین یک شئ» (ص 662 ) میداند. همه چیز می تواند به منزله ی محمول منطقی در آید، حتی خود موضوع می تواند عیناً محمول خویش قرار داده شود، زیرا در منطق همه چیز منتزع می شوند، اما تعین ( Bestimmung ) محمولی است که به مفهوم موضوع افزوده می شود و آن را بزرگتر میسازد. بنابر این نباید در خود مفهوم موضوع گنجانیده شده باشد. کانت با این سخن گام سوم و پایانی خود را بر می دارد.
گام سوم:
حرف اصلی کانت در این بخش، که مبتنی بر دو بخش پیشین است، این است که هستی یا وجود اصلاً محمول رئال نیست، یعنی مفهوم شئ دیگری نیست که بتواند به مفهوم یک شئ افزوده شود. مثلاً اگر بگوئید که «این میوه شیرین است»، محمول شیرینی را که ممکن است از شکر گرفته باشید، بر مفهوم میوه حمل کرده اید. اما آیا محمول «هستی» یا «وجود» مانند محمول های دیگر است؟ یعنی شما هستی را از چیزی دیگر گرفته اید و بر م
فهوم موضوع افزده اید و یا این که غیر از این است؟ پاسخ کانت روشن است:
استن/ هستن/ بودن آشکارا هیچ گونه محمول واقعی نیست، یعنی مفهومی از چیزی نیست که بتواند به مفهوم یک شئ افزوده شود. (662)
Sein ist offenbar kein reales Prdikat, d.i. ein Begriff von irgend etwas, was zu dem Begriffe eines Dinges hinzukommen knne. (B626 )
شاید بهتر باشد که در این جا real را به واقعی ترجمه نکنیم. کانت توضیح می دهد که sein در کاربرد منطقی در حکم یک ربط ( Kopula ) است. مثلاً وقتی می گوئیم «خدا همه توان است» یا قادر مطلق است ( Gott ist allmchtig ) این گزاره دو مفهوم «خدا» و «همه توانی» را در درون خود جمع دارد. واژه ی کوچک است یا هست ( ist ) محمول اضافه نیست، بلکه رابط است، یعنی همه توانی را به خدا ربط می دهد. اکنون اگر من موضوع خدا را با همه ی صفات و محمول هایش، که قادر مطلق بودن نیز در شمار آنهاست، با هم جمع کنم و بگویم «خدا هست« یا «خدا وجود دارد»، در این حال من هیچ محمول تازه ای به مفهوم خدا نیفزوده ام. بلکه فقط موضوع یعنی خدا را با همه ی صفات و محمول هایش یکجا وضع کرده ام. کانت سپس نتیجه می گیرد که امر واقعی ( das Wirkliche ) هیچ چیزی بیشتر از امر صرفاً ممکن ( das blo Mgliche ) در بر ندارد. وی مثالی می زند که شاید در نگاه نخست نادرست به نظر آید. می گوید صد تالر واقعی پشیزی هم بیش از صد تالر ممکن در خود نمی گنجاند (تالر پول قدیمی آلمان است). منظور کانت از این سخن چیست؟ فرض کنیم من یک اسکناس 100 یورویی را در ذهن تصور کنم که با آن می توان یک رادیوی کوچک خرید. 100 یوروی واقعی نیز چیزی غیر از این نیست، زیرا اگر غیر از این بود، پس آن 100 یوروی تصوری من غیر از این برابرایستا می بود و من در واقع چیز دیگری را اندیشیده بودم. کانت اضافه می کند که البته وضع دارائی من بر اثر صد تالر واقعی دیگر سان خواهد بود تا بر اثر مفهوم محض صد تالر(یعنی امکان صد تالر). اما چرا؟ زیرا که یک شئ یا برابرایستا در بودن خود به شکل تحلیلی در مفهومش مندرج نیست، بلکه بصورت ترکیبی به مفهوم آن ا
ضافه می شود. به عبارت دیگر برای این که 100 یوروی تصوری من به 100 یوروی واقعی تبدیل شود، به چیزی بیشتر نیاز است که این چیز بیشتر از عهده ی “برهان وجودی دکارت” بر نم
ی آید. بنا براین وقتی من بگویم «100 یورو وجود دارد»، کمترین چیزی به 100 یورو اضافه نمی شود. به زبان دیگر هستی یا وجود همانند محمول های دیگری به شئ افزدوه نمی شود. تصورِ مفهومی من از یک اسکناس 100 یورویی، وقتی که آن را در جیب داشته باشم، باصطلاح برایم موجود باشد، با وقتی که تنها در بارهی آن بیندیشم اساساً فرق
ی نمی کند. یعنی اگر من این پول را نداشته باشم و بعداً بدست آورم به تصور مفهومی من از یک اسکناس 100 یورویی چیزی اضافه نشده است، بلکه تنها به موجودی جیبم افزوده شده است.
به زبان فلسفی وجود، محمول یا صفتی نیست که بتواند جزء تعریف یک مفهوم باشد. اگر من به وجود چیزی اقرار کنم به مفهوم آن چیزی اضافه نکرده ام، بلکه آن چیز را با همهی صفات و محمول هایش تصدیق کرده ام. و اگر کسی بگوید که وجود خدا در مفهوم او نهفته است، همان طور که گفته شد همانگوئی کرده است، یعنی اول وجود را داخل مفهوم موضوع قرار داده است و سپس می گوید که آن موضوع وجود دارد. این عین مصادره به مطلوب و بقول کانت یک همانگوئی رقت انگیز است و جز فریفتن خود معنائی ندارد. معنای سخن کانت که می گوید وجو
د برای موضوع محمول رئال نیست، این است که اگر کسی وجود خدا را نفی کند، محمولی از موضوع را نفی نکرده است که با توجه به تعریف خدا دچار تناقض شود، بلکه کل موضوع را با همه ی محمول هایش نفی کرده است و از این کار او هیچ تناقضی حاصل نخ
واهد شد.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/1 3:1 صبح
مقاله جرم محاربه تحت فایل ورد (word) دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله جرم محاربه تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله جرم محاربه تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله جرم محاربه تحت فایل ورد (word) :
جرم محاربه
محاربه لغتی عربی است که به معنی «جنگ کردن با خدا» بوده و یک اصطلاح قرآنی و جرم جزایی است و در فقه اسلامی برای آن مجازات اعدام درنظر گرفته شدهاست. فاعل این جرم، محارب نام دارد.
تاریخچه
در زمان حکومت پیامبر اسلام بر شهر مدینه، گروهی از راهزنان به مردم و چوپانان حمله مینمودند و آنان را به وضع فجیعی به قتل میرساندند. لذا آیه 33 سوره مائده در این باب نازل شد و حکم به اعدام یا تبعید آنان صادر گشت.
محاربه در فقه
بغی در فقه اسلامی به جرایم سیاسی گفته میشود. بنابراین انتصاب محاربه به جرایم سیاسی از دید بسیاری از فقها غلط بوده و نمیتوان به باغی اتهام محاربه وارد نمود. از دید فقه اسلامی اتهام محاربه نیازمند آماده بودن سلاح و سلب امنیت از مردم است. خمینی در تحریرالوسیله گفتهاست:
« محارب کسی است که سلاح خود را آخته وآماده سازد وبه ترساندن مردم وسلب امنیت و ایجاد فساد در جامعه اقدام نماید خواه در صحرا باشد، یا در دریا، و یا درشهرها باشد یا در جادهها، شب باشد یا روز، زن باشد یا مرد، در همه حالات محارب نامیده میشود و احکام محاربه با خدا در مورد او اجرا میگردد. »
برخی از علما مانند حسینعلی منتظری، علاوه بر «مسلح بودن» و «سلب کردن امنیت» از مردم، شرط «قصد ترساندن» داشتن را نیز برای احراز این جرم لازم میدانند.
محاربه در قوانین ایران
یکی از مهمترین جرایم علیه امنیت ملی در حقوق جمهوری اسلامی ایران محاربهاست که در قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 از ماده 183 تا 196 مورد اشاره قرار گرفتهاست.
• اسلحه کشیدن برای ترسانیدن مردم
o ماده 183: هر کس که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد محارب و مفسد فیالارض میباشد. براساس تبصره 3 ماده فوق، میان سلاح سرد و سلاح گرم فرقی نیست.
• برهم زدن امنیت از طریق سرقت مسلحانه و قطع الطریق
o ماده 186: هر گروه یا جمعیت متشکل که در برابر حکومت اسلامی قیام مسلحانه کند مادام که مرکزیت آن باقی است تمام اعضاء و هواداران آن، که موضع آن گروه یا جمعیت یا سازمان را میدانند و به نحوی در پیشبرد اهداف آن فعالیت و تلاش موثر دارند محارباند اگرچه در شاخه نظامی شرکت نداشته باشند.
• ریختن طرح براندازی حکومت اسلامی
o ماده 187: هر فرد یا گروه که طرح براندازی حکومت اسلامی را بریزد و برای این منظور اسلحه و مواد منفجره تهیه کند و نیز کسانی که با آگاهی و اختیار، امکانات مالی موثر و یا وسایل و اسباب کار و سلاح در اختیار آنها بگذارند محارب و مفسد فیالارض میباشند.
• نامزد شدن برای یکی از پستهای حساس حکومت کودتا
o ماده 188: هر کس در طرح براندازی حکومت اسلامی خود را نامزد یکی از پستهای حساس حکومت کودتا نماید و نامزدی او در تحقق کودتا به نحوی موثر باشد، «محارب» و «مفسد فی الارض» است.
o ماده 190: حد محاربه و افساد فیالارض یکی از چهار چیز است: 1.قتل 2.آویختن به دار 3.اول قطع دست راست و سپس پای چپ 4.نفی بلد
o ماده 191: قاضی در انتخاب هر یک از این امور چهارگانه مخیر است.
• تشکیل یا اداره یا عضویت در دسته یا جمعیت به قصد برهم زدن امنیت کشور
o ماده 498: هر کس با هر مرامی، دسته، جمعیت یا شعبه جمعیتی بیش از دو نفر در داخل یا خارج از کشور تحت هر اسم یا عنوانی تشکیل دهد یا اداره نماید که هدف آن برهم زدن امنیت کشور باشد و محارب شناخته نشود به حبس از دو تا ده سال محکوم میشود.
o ماده 499: هرکس در یکی از دستهها یا جمعیتها یا شعب جمعیتهای مذکور در ماده (498) عضویت یابد به سه ماه تا پنج سال حبس محکوم میگردد مگر اینکه ثابت شود از اهداف آن بی اطلاع بودهاست.
o ماده 499: در مورد کسانی که عضو نبوده بلکه صرفا حامی دسته یا جمعیتی میباشند قابل اعمال نیست.
محاربه مصدر باب مفاعله و مشتق از ثلاثی مجرد [حرب] و نقیض واژ سلم(صلح) میباشد. محاربه در اصل به مفهوم سلب و گرفتن است.
به هر کسی که سلاح خود را بکشد و ظاهر کند و آماده کند برای ترساندن مردم و قصد افساد فی الارض داشته باشد محارب است و اصطلاحاً به چنین عملی محاربه گفته میشود.
نقش توبه در محاربه
تمام مفسران و فقهای امامیه و عامّه به این امر اذعان دارند که اگر پیش از تسلط بر محارب او توبه کند عفو میشود؛ مگر اینکه حقوق الناس بر گردنش باشد که در این صورت باید مجازات شود. شهید ثانی در کتاب شرح لمعه و صاحب جواهر درج 41 ص 581 جواهر الکلام بر این مطالب اشاره کردهاند.
کیفر محاربه: مجازات جرم محاربه بر اساس آیه شریفه 33 سور مائده و همان گونه که ماده 190 قانون مجازات اسلامی نیز حاکی است یکی از چهار مجازات ذیل است و در این خصوص تردیدی نیست:
1- قتل؛
2- صلب و به دار آویختن؛
3- قطع دست راست و پای چپ؛
4- نفی بَلَد.
اما آنچه مورد اختلاف واقع شده این است که آیا این اعمال مجازاتهای مذکور توسط قاضی به نحو تخییر است یا ترتیب؟
1- قول ترتیب – تنویع؛
2- قول تخییر؛
3- قول مختار؛
مراعات تناسب بین جرم و مجازات اولی است و فلسفه مخیر بودن حاکم و قول تخییر نیز مبتنی بر همین اولویت است و اتفاقاً الزام به رعایت قول ترتیب چه بسا گاهی ممکن است با این اولویت در تعارض آشکار بوده و موجب نقض اصل تناسب و مغایر مصالح فردی و اجتماعی ناشی از آن باشد؛ در حالی که در قول ترتیب به منظور تعیین و اعمال مجازات منحصراً جرم واقع شده مورد عنایت قرار میگیرد.
بنابراین میتوان گفت که منطقیترین و سازگارترین قول با مبانی حقوقی قول تخییر مبتنی بر اصل تناسب بین جرم و مجازات است نه تخییر علی الاطلاق.
الف) چگونگی اجرای قتل
قتل مذکور در ماده 190 ق.م.ا عملاً و نیز از جهت نظری دو جایگاه متفاوت دارد گاهی ممکن است به عنوان قصاص و زمانی هم محتمل است به عنوان حدّ اجرا شود. چنانچه قتلی توسط محارب واقع شود ولی اولیاء دم عفو کنند و یا به اخذ دیه تراضی کنند قاضی میتواند به عنوان مجازات محاربه وی را بکشد و این فرض مستلزم رعایت و اعمال شرایط قصاص نمیباشد. اما اگر اولیاء دم تقاضای اجرای قصاص را کنند قصاص مقدم بر اجرای حدّ بوده و با لحاظ شرایط و مراعات عمومات باب قتل به اجراء در میآید عدهای قائلند اجرای قتل بعنوان حدّ محاربه باید با استفاده از شمشیر و گردن زدن باشد و این در حالی است که از ظاهر مفهوم لغوی: یقتلوا; در آیه شریفه استفاده میشود که ملاک نه شمشیر بلکه کشته شدن مفتضحان محارب است.
ب) چگونگی اجرای صلب
صلب در لغت به معنای سخت است و بدین اعتبار پشت انسان و حیوان را نیز صلب گویند اما یصلبوا; در آیه محاربه از باب تفعیل و مبالغه در صلب است و مراد از آن به دار آویختن توأم با ذلت و مشقت به منظور عبرت گرفتن دیگران است در صلب حلقه و گِره طناب نباید بگونهای باشد که موجب کشته شدن محارب شود و نباید حداکثر بیش از سه روز بر بالای چوبهدار باقی بماند و بعد از گذشت سه روز اگر محارب زنده ماند نباید او را کشت بلکه باید آزاد شود.
ج) چگونگی اجرای قطع
آیه شریفه محاربه در زمین چگونگی اجرای قطع اجمال دارد چرا که نه تنها ترتیب قطع را بیان نمیکند بلکه مبین حدود و میزان قطع نیز نمیباشد مثلاً دست راست یا پای چپ باشد به هر حال در این گونه موارد برای رفع ابهام و اجمال لازم است به فتاوی فقهاء مراجعه شود که معلوم میشود.
مراد از دست و یا چهار انگشت دست و چهار انگشت از پا میباشد و در مورد ترتیب قطع، امام خمینی در تحریر گفته احتیاط واجب آن است که بعد از قطع دست صبر کنند تا خون بند آید بعد پای او را قطع کنند و اگر طرف دست راست ندارد یا هر دو عضو را فاقد است حاکم غیر از قطع از دیگر مجازاتها انتخاب نماید.
د) چگونگی اجرای نفی بَلَد
در خصوص مفهوم نفی بَلَد و چگونگی اجرای آن در میان فقهاء و اندیشمندان حقوق اسلامی اتفاق نظر وجود ندارد و اقوال متواتر و مختلفی در این زمینه وجود دارد.
1- نفی بَلَد در قالب حبس
برخی از متفکرین با استفاده از برخی روایات نفی بلد را در معنای حبس گرفتهاند.
2- نفی بلَد به شکل تبعید
واژه نفی به اعتبار لغوی به معنای طرد و ابعاد و اخراج از یک مکانی به مکان دیگر آمده است که امام خمینی در شرح تبصره اجرای تبعید را اخراج از محل وقوع بزه و انتقال به شهر دیگر دانستهاند.
3- نفی بَلَد به نحو تبعید توأم با زندان
برخی از فقهای اهل سنت صرف تبعید را برای تحقق مفهوم نفی بَلَد کافی به مقصود ندانستهاند و قائل شدهاند که محارب تبعید شده باید در همان محل تبعید زندانی شود.
4- نفی بَلَد به عنوان اعدام
پارهای از فقیهان اصل واژه نفی را به مفهوم هلاک نمودن و اعدام کردن دانستهاند لذا قائل شدهاند که در مورد اعمال مجازات نفی بَلَد محارب باید به نحوی از روی زمین نابود شود تا نفی بَلَد معادل مجازاتهای قتل و صلب باشد.
اما علیرغم این نظرات به نظر میرسد مستفاد از مفهوم مضایقی است که در مواد 193 و 194 در مقام بیان این تضییقات آمده است که مراجعه شود.
محارب و محاربه
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/1 3:1 صبح
مقاله آشنایی با رشته مهندسی کشاورزی تحت فایل ورد (word) دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله آشنایی با رشته مهندسی کشاورزی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آشنایی با رشته مهندسی کشاورزی تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله آشنایی با رشته مهندسی کشاورزی تحت فایل ورد (word) :
آشنایی با رشته مهندسی کشاورزی
دیباچه:
کشور ایران با وجود 37 میلیون هکتار اراضی دارای قابلیت کشاورزی، 18 تا 100 میلیارد متر مکعب منابع آبی قابل استفاده و گسترش و تنوع آب و هوایی در 14 اقلیم گوناگون، پتانسیل بسیار خوبی در بخش کشاورزی دارد. البته برای توسعه این بخش مهم
که به حق آن را محور توسعه اقتصادی کشور تلقی کردهاند، باید از کشاورزی سنتی فاصله گرفت و با بهرهگیری از دانش کشاورزی، به کشاورزی مکانیزه نزدیک شد. دانش و تخصصی که در گرایشهای مختلف مهندسی کشاورزی آموزش داده میشود. این رشته در سه گرایش آب، اقتصاد کشاورزی و ماشینهای کشاورزی از بین داوطلبان گروه آزمایشی علوم ریاضی و فنی دانشجو میپذیرد.
گرایش آب:
هدف این رشته استفاده از آب در کشاورزی است. بنابراین یک مهندس آب باید با آب و ویژگیهای آن، طریقه استحصال آب، طریقه انتقال آب به محل مصرف و طریقه مصرف آب آشنا باشد و برای تسلط به موارد فوق لازم است که از دانشهای دیگری از قبیل زمینشناسی، هواشناسی، خاکشناسی، گیاهشناسی، طراحی و ساخت تأسیسات آبی و مکانیزم مصرف آب توسط خاک و گیاه اطلاع داشته باشد. به عبارت دیگر این گرایش ، علم آب و خاک است و دانشجویان درباره نحوه رساندن آب تا مزرعه توسط کانالها یا لولههای انتقال آب و شبکههای توزیع آب در زمین زراعی، تأمین نیاز محصولات زراعتی و باغی با روشهای مختلف آبیاری، خارج ساختن آبهای اضافی از پیرامون ریشه به منظور تنفس ریشه گیاه توسط شبکههای زهکشی و احداث سدهای انحرافی و خاکی برای آبیاریِ کشاورزی آموزش میبینند.
تواناییهای لازم :
مهندسی کشاورزی دارای 10 گرایش است که در این میان سه گرایش مهندسی آب، مهندسی اقتصاد کشاوری و مهندسی ماشینهای کشاورزی از بین داوطلبان گروه آزمایشی ریاضی و فنی دانشجو میپذیرند. به عبارت دیگر در این سه گرایش دانشجویان باید بر دروس ریاضی و فیزیک مسلط بوده و بتوانند بخوبی تجزیه و تحلیل کرده و محاسبه کنند و از عهده دروس مهم این رشته از قبیل نقشهبرداری یا استاتیک برآیند.
موقعیت شغلی در ایران :
در کشور ما کشاورزی محور توسعه شناخته شده است و محور کشاورزی نیز آب است. پس باید در این زمینه سرمایهگذاری کنیم. هر چند که در زمینه منابع آب سرمایهگذاری بسیاری خوبی شده است و این سرمایه گذاری ادامه نیز دارد تا جایی که به جرأت میتوانیم بگوییم که اگر زمانی در مملکتمان پولی برای راهسازی نداشته باشیم، حتماً پولی برای استحصال و توزیع آب کنار خواهیم گذاشت. بنابراین فارغالتحصیلان این رشته بازار کار خوبی دارند و در آینده بازار کار
آنها بهتر نیز خواهد شد. در حال حاضر نیز فارغالتحصیلان این رشته در بخش خصوصی، وزارت نیرو، وزارت جهاد کشاورزی، مهندسین مشاور آب و خاک، پیمانکاریهای مختلف و شیلات زمینه کاری دارند. برای مثال در بخش شیلات، طراحی استخر برای پرورش ماهی در حیطه کار مهندسین آب است.
درسهای این رشته در طول تحصیل :
دروس مشترک در گرایشهای آب، اقتصاد کشاورزی و ماشینهای کشاورزی:
ریاضیات عمومی ، فیزیک عمومی ، شیمی عمومی ، آمار و احتمالات ، برنامهنویسی کامپیوتر، هواشناسی، آبیاری عمومی ، اقتصاد کشاورزی ، خاکشناسی عمومی ، زراعت عمومی، مسّاحی و نقشهبرداری ، باغبانی عمومی ، عملیات کشاورزی، زراعت غلات ، آشنایی با کامپیوتر.
دروس تخصصی مهندسی کشاورزی ـ آب :
استاتیک، مقاومت مصالح ، هیدرولیک ، نقشهبرداری ، طراحی سیستمهای آبیاری ، اصول زهکشی ، هیدرولوژی آبهای سطحی ، آبهای زیرزمینی، مهندسی زهکشی ، پمپاژ و ایستگاههای پمپاژ، تأمین آب شرب روستاها، مصالح و روشهای ساختمانی، هیدرولیک انهار، طراحی ساختمانهای انتقال آب، حفاظت آب و خاک ، اقتصاد مهندسی.
گرایش اقتصاد کشاورزی:
مهندسی اقتصاد کشاورزی، قوانین کلان اقتصاد را در بخش کشاورزی پیاده میکند تا بتوان از امکانات و منابع موجود بهترین استفاده را کرد و بیشترین سود را به دست آورد. به عبارت دیگر در این علم مسائل اقتصادی در بخش کشاورزی اعمال میشود تا با استفاده از منابع موجود اعم از زمین، آب، کود، بذر، نیروی انسانی و سرمایه حداکثر محصول و حداکثر سود به دست آید. این رشته تلاش میکند از یک سو فعالیت کشاورزان و مدیران واحدهای کشاورزی را بهینه کند و از سوی دیگر در بهبود برنامهریزی سیاستمداران و مدیران دولتی در بخش کشاورزی نقش داشته باشد.درباره تفاوت دو رشته اقتصاد گرایش اقتصاد کشاورزی و مهندسی کشاورزی گرایش اقتصاد کشاورزی باید گفت که هر چند دروس اختصاصی هر دو رشته یکی است، اما دانشجویان رشته اقتصاد گرایش اقتصاد کشاورزی پایه رشته تحصیلیشان بر علم اقتصاد استوار است و دانشجویان رشته مهندسی اقتصاد کشاورزی پایه دروسشان بر دانش کشاورزی استوار شده است به عبارت دیگر دانشجوی اقتصاد کشاورزی با دانش کشاورزی و عوامل طبیعی از قبیل آب، خاک و هوا آشنایی لازم را ندارد.
تواناییهای لازم :
دانشجویی که به کشاورزی علاقه دارد و از کار و فعالیت در مزارع و دامداریها
لذت میبرد، میتواند در این رشته پیشرفت کند چون یک فارغالتحصیل مهندسی اقتصاد کشاورزی نمیتواند از محیطهای روستایی و قطبهای تولید کشاورزی فاصله بگیرد و در پشت میز، محاسبات اقتصادی خود را انجام دهد. همچنین دانشجوی این رشته باید در درس ریاضی توانمند باشد تا بتواند به خوبی محاسبه کرده و اطلاعات به دست آمده را تجزیه و تحلیل کند.
موقعیت شغلی در ایران :
متأسفانه در کشور ما جایگاه فارغالتحصیلان مهندسی کشاورزی و از جمله مهندس اقتصاد کشاورزی به درستی مشخص نیست و در حال حاضر 40 هزار مهندس کشاورزی بیکار در کشور داریم که از دانشگاههای دولتی و آزاد فارغالتحصیل شدهاند. البته این به آن معنا نیست که فارغالتحصیلان این رشته هیچ موقعیت کاری ندارند بلکه فارغالتحصیل این رشته در صورت توانمندی میتواند در شرکتهای خصوصی طرحهای اقتصادی و کشاورزی ارائه دهد یا در جهاد کشاورزی به برنامهریزی کوتاه مدت، میان مدت و بلند مدت برای واحدهای کشاورزی مثل مزارع، مرغداریها و کارخانههای صنایع غذایی بپردازد یا در مورد علل موفقیت و عدم موفقیت واحدهای مختلف کشاورزی و نحوه سرمایهگذاری در زمینه محصولات کشاورزی تحقیق کند.
دروس تخصصی مهندسی اقتصاد کشاورزی :
بازاریابی محصولات کشاورزی ، اقتصاد خرد، اقتصاد کلان، اقتصاد ریاضی، اقتصادسنجی ، مدیریت مزرعه ، اقتصاد منابع طبیعی ، تهیه و ارزیابی طرحهای کشاورزی ، روش تحقیق ، اقتصاد توسعه و سیاست کشاورزی، حسابداری، اقتصاد تولید.
گرایش ماشینهای کشاورزی:
محاسبه ماشینهای مورد نیاز برای یک مزرعه و نگهداری و رسیدگی به تعمیرات و برنامهریزی برای زمان و نحوه کار ماشینهای مورد نظر به وسیله فارغالتحصیل این رشته انجام میگیرد. به عبارت دیگر مهندسی ماشینهای کشاورزی، کاربرد مهندسی مکانیک در کشاورزی است و هدف آن تربیت کارشناسانی است که بتوانند در زمینههای کاربرد، نگهداری، تعمیر و ترویج ماشینهای کشاورزی، برنامهریزی منطقهای، مکانیزاسیون کشاورزی و مجری و ارزیاب پروژههای عملیاتی فعالیت نمایند.
تواناییهای لازم :
بسیاری از داوطلبان آزمون سراسری تصور میکنند که مهندسی ماشینهای کشاورزی همان مهندسی مکانیک است در حالی که این رشته در مقطع کارشناسی حدفاصل مهندسی کشاورزی و مهندسی مکانیک است و دانشجویان این رشته باید از هر دو علم اطلاعات کافی داشته باشند. همچنین دانشجویان این رشته باید در دو درس ریاضی و
فیزیک قوی و توانمند باشند چون دروس این رشته ارتباط زیادی با این دو درس دارد. برای مثال دانشجویان ماشینهای کشاورزی باید از مقاومت قطعات ماشینهای کشاورزی اطلاع داشته باشند. در نتیجه لازم است دروسی از قبیل مقاومت مصالح و استاتیک بخوانند. و باز به همین دلیل دانشجویان این رشته از بین داوطلبان گروه ریاضی و فنی انتخاب میشوند.
موقعیت شغلی در ایران :
اگر یک مهندس طراح از خواص مکانیکی محصولات کشاورزی اطلاع نداشته باشد، نتیجه کار، کیفیت خوبی نخواهد داشت. برای مثال اگر قرار است در یک کارخانه تراکتورسازی، تراکتوری برای درو کردن خوشههای گندم طراحی شود، باید تیغه کمباین برای بریدن این محصول حساب شده باشد و زاویه برش مشخص گردد و البته این کار در حیطه تخصص مهندس ماشینهای کشاورزی است. خوشبختانه در حال حاضر مدیران کارخانجات ساخت ماشینهای کشاورزی نیز به همین نتیجه رسیدهاند و فارغالتحصیلان این رشته بهطور نسبی از فرصتهای شغلی خوبی برخوردارند.
دروس تخصصی :
استاتیک، مقاومت مصالح، دینامیک، مکانیک سیالات، ترمودینامیک، نقشهکشی صنعتی، طراحی اجزای ماشین، مواد ساختمانی ادوات کشاورزی، تکنولوژی موتور، شناخت و کاربرد تراکتور، ماشینهای کشاورزی ، برق و الکتریسیته.
از آنجایی که سال ها بحث بیکاری فارغ التحصیلان رشته های کشاورزی به عنوان یکی از دغدغه های بخش کشاورزی مطرح است و هفته هم مزین به بزرگداشت جهاد است ؛ مصاحبه ای با آقای دکتر مجتبی رجب بیگی رییس موسسه آموزش عالی علمی کاربردی جهاد کشاورزی انجام گرفت. ایشان در محدوده این مصاحبه به بیان دیدگاه ها و نظرات خود در مورد آموزش در بخش کشاورزی پرداخت که نظر شما خوانندگان محترم را به مشروح این مصاحبه جلب می کنیم.
آقای دکتر ضمن تشکر از حضور جنابعالی در این مصاحبه ، سال هاست که بحث بیکاری فارغ التحصیلان رشته های کشاورزی به عنوان یکی از دغدغه های این بخش مطرح می شود؛ هر چند که بحث بیکاری فارغ التحصیلان مختص به رشته های کشاورزی نمی باشد؛ ولی در مقایسه با سایر رشته ها اولین موضوعی که در این مورد به ذهن خطور می کند وجود گسترده مزارع و مراتع با پتانسیل های بالقوه فراوان در کشور است که براستی با توجه به این منابع عظیم خدادادی علت این خیل بیکاری چیست؟
برای ورود به بحث سعی می کنم با مقدمه ای کوتاه مطلب را آغاز کنم . در حال حاضر فرهنگ کاردر جامعه، به گونه ای است که افراد به اشتغال در بخش دولتی تمایل پیدا می کنند . بعضی گمان می برند که کار یعنی اینکه دریافتی ثابتی در پایان ماه داشته باشند. این تفکر مهمترین مانع در توسعه اشتغال بویژه در بخش کشاورزی است. حتی کسانی که به کار غیر دولتی مشغول هستند ؛ معتقدند که برای تامین احتیاجات خودشان و آینده شان و از ه
مه مهمتر منزلت اجتماعیشان حتما باید در بخش دولتی نیز مشغول به کار شوند . به عبارت دیگر دو شغل را برای خود انتخاب می کنند که در واقع شغل اول همان شغل غیردولتی است .
شکل گرفتن این تفکر در سیاست های کلان و فرهنگ کشور کم کم رسوخ کرده و می توان گفت این پدیده سالیان سال است که شکل گرفته است. اگر شغل را همچنان این گونه تعبیر کنیم و براساس بحث فرهنگی و سیاست گذاری به سمتی برویم که تامین امکانات ، آتیه و رفاه را فقط در بخش دولتی جستجو کنیم؛ همچنان با معضل و مشکل بیکاری نه در بخش کشاورزی بلکه در سایر بخش ها مواجه خواهیم بود. این مسئله هم از نظر فرهنگی و اجتماعی باید مورد توجه قرار گیرد. اگر روش ها در جهتی باشد که کسی که در بخش غیر دولتی مشغول به فعالیت می باشد از رفاه ، تامین اجتماعی ، آتیه و مستمری و از همه مهمتر منزلت اجتماعی برخوردار باشد و این مسئله در فرهنگ ما غالب شود؛ می توان مشکل را از بین برد .
در بخش کشاورزی متاسفانه این مسئله حادتر است به دلیل این که کشاورزان ، کشاورززادگان ، دامپروران ، مرغداران و;; نیز ممکن است از نظر منزلت اجتماعی مشکلاتی داشته باشند؛ به عبارت دیگر در سایر کشورها یک کشاورز ممکن است فردی متمکن و از نظر اجتماعی نیز همچون یک بازرگان از وجهه خوبی برخوردار باشد .
فرهنگ سازان ما مانند رسانه ملی باید این فرهنگ را ترویج کنند تا مشاغلی مثل کشاورزی، دامداری ، تولید کننده کرم ابریشم ، زنبور داری و ; دارای منزلتی اجتماعی گردد و نشان دهند که کشاورز دارای مهارت های زیادی است که از طریق آن مهارت ها به مکنت خوبی می تواند دست یابد و یک کارآفرین باشد. باید بحث نوآوری و
کارآفرینی در بخش کشاورزی تبلیغ و ترویج شود .
من مجددا بحث را به فارغ التحصیلان فاقد کار می برم به نظر شما مسئول این بیکاری کیست؟
منظور از بیکاری چیست ؟ آیا منظور این است که شغل دولتی ندارند؟ یا پشت میز نشین نیستند؟ اگر منظور این است می توان گفت این تعبیر مناسب نیست . روح شغل کشاورزی پشت میز نشینی نیست بلکه تلاش و فعالیت در مزرعر بیکاران بیشتری در این زمینه باشیم . از طرف دیگر دانش آموختگان باید مهارت های لازم و کافی را در دانشگاه ها کسب کنند و فقط به مبانی نظری نپردازند. . ترس و عدم اعتماد به نفس بدلیل اینکه دانش آموختگان فاقد مهارتهای لازم رشته خود می باشند ارمغانی جز بیکاری برای آنها به همراه ن
خواهد داشت . خوشبختانه براساس آمار موجود در حال حاضر بیش از 75 درص
د فارغ التحصیلان رشته های علمی کاربردی بخش کشاورزی به دلیل
کسب مهارت های لازم در حرفه های مورد نظر بخش کشاورزی مشغول بکار
و فعالیت می باشند؛یا به عبارت دیگر شاغل هستند.
شما به دوره های علمی کاربردی اشاره کردید و یکی از مهمترین علل بیکاری فارغ التحصیلان بخش را عدم مهارت کافی ذکر کردید؛ برای رفع این نقیصه چه تمهیداتی اندیشیده شده؟
شاید نظام آموزش های علمی کاربردی و تداوم تقویت این نظام نوپا در کشور بتواند تا حد بسیار زیادی این نقیصه را رفع نماید ؛ به عنوان مثال دانشجویان ما در موسسه آموزش عالی علمی کاربردی جهاد کشاورزی ، مهارت و علم را به موازات یکدیگر فرامی گیرند ، در طول دوره انگیزههای لازم به دانشجو داده میشود؛ ترس از کار عملی و میدانی از او گرفته می شود و با افزایش مهارت در او اعتماد به نفسش تقویت می گردد؛ نوآوری و کارآفرینی باید در فرد عملا تقویت شود ؛ در طول دوره دانشجو مهارت های لازم را عملا کسب می کند ؛ یکی از ویژگی های کارآفرینی ریسک پذیری است چه موقع فرد ریسک پذیر می شود؟ ، زمانی که ترسش می ریزد؛ چه موقع ترسش می ریزد؟ زمانی که تجربه های لازم را در کار خود بدست آورد . به عنوان مثال دانشجویان رشته شیر و فرآوردههای مواد لبنی کلیه دروس تخصصی خود را در پایلوت هایی که ازروی کارخانجات بزرگ طراحی شده در طول دوره با حضور عملی خود، فرامی گیرند ؛ تمام موارد و مسائلی که در یک کارخانه بزرگ ممکن است رخ دهد در این پایلوت می آموزند و خودشان به تنهایی تجربه می کند و بدین وسیله بهترین تجربه و مهارت را کسب می کند .
یکی از محسنات رشته های علمی کاربردی بخش کشاورزی که در موسسه آموزش عالی علمی کاربردی جهاد کشاورزی انجام می شود ؛ تخصصی بودن رشته ها است مثلا در دانشگاهها یک رشته کلی بنام دامپروری وجود دارد ولی در اینجا به زیر شاخه های رشته دامپروری توجه می شود مانند : زنبور عسل ؛ پرورش طیور، پرورش گاو، پرورش اسب، پرورش گوسفند و بز و ;. پس در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی بدلیل اینکه رشته ها به صورت عمومی مطرح می گردند ؛ عرصه و مزارع عملیاتی کمتری را در اختیار دارند و دانشجو مهارت های لازم را در مورد رشته خود کسب نمی کند ؛ در صورتی که بیش از 60 هزار هکتار عرصه های عملیاتی در
سراسر کشور توسط وزارت جهاد کشاورزی در اختیار دانشجویانش قرار گرفته است .
دانشگاه ها و موسسات آموزشی ما باید روحیه کارآفرینی را در دانشجویان خود تقویت کنند ولی متاسفانه بدلیل اینکه عرصه های عملیاتی آنها محدود است؛ کمتر می توانند این کار را انجام دهند و شاید یکی از علل بسیار مهمی که آموزش عالی کشور مشارکت دستگاه های اجرایی کشور را طلب کرده همین باشد که از پتانسیل های وسیع بخش های ذینفع برای
تربیت نیروی انسانی مورد نیاز خود حداکثر بهرهبرداری را بعمل آورند .
یکی دیگر از علل بیکاری فارغ التحصیلان در عدم وجود ارتباط و تعامل فی مابین دانشگاه با بهره بردار و سیاستگذاران بخش که اغلب دولتی هستند می باشد و این عدم ارتباط به تولید فارغ التحصیل بیکار می انجامد لذا نیاز به یک پیوند و ارتباط بسیار تعاملی و محکم در اینجا وجود دارد.
آقای دکتر اگر فارغ التحصیل مهارت کافی و لازم را در رشته خود داشته باشد و دنبال کار دولتی هم نباشد با دست خالی چگونه می تواند کارآفرین شود؟
در اینجا است که فرد نیاز به سرمایه و حمایت های مالی دارد؛ خوشبختانه با توجه به تسهیلات،منابع و امکاناتی که توسط منابع دولتی و خصوصی، تعریف شده و در اختیار این دسته از علاقمندان قرار می گیرد؛ می توانند؛ فعالیت خود را در حجم کوچک با همان سرمایه محدود آغاز کنند و بعد کم کم به کارشان رونق دهند؛ به عنوان مثال برای احداث یک گلخانه یا یک دامداری کوچک ، سرمایه آنچنانی نیاز نیست شاید در حد 5 تا ده میلیون تومان بتوان انها را راه اندازی کرد و بعدا با تسهیلاتی که از منابع اعتباری کشور اخذ خواهند کرد؛ با ایجاد مهارت های بیشتر کار را توسعه دهند . ما نمونه های بسیار زیادی از این نوع فارغ التحصیلان ، کارآفرین در رشته های علمی کاربردی کشاورزی داریم که با دست خالی شروع کردند و امروز یکی از تولید کنندگان و یا صادر کنندگان محصولات خود در کشور محسوب می شوند و در کنار آن سرمایه مناسبی را بدست آورده اند .
برای آن دسته از فارغ التحصیلان بخش کشاورزی چه باید کرد؟
همانطور که قبلا عرض شد هیچ فارغ التحصیلی در بخش کشاورزی بیکار نیست مگر آنکه کار را در شغل دولتی جستجو کند و از مهارت و انگیزه کافی هم برخوردار نباشد .
باور ما این نیست که تعداد دانش آموختگان بخش کشاورزی زیاد است نیاز بخش بیش از این رقم ها است ؛ وقتی براساس آمار اعلام می شود بیش از 80 درصد بهره برداران فاقد آموزشهای علمی کاربردی هستند ، برای اصلاح این وضعیت و برای دستیابی به یک ر
قم 50 درصدی با توجه به حدود 3/4 میلیون نفر بهره بردار بخش کشاورزی باید دو میلیون کاردان به این جمعیت تزریق شود . پس حالا دو میلیون نفر کجا و چهل تا پنجاه هزار نفر کجا؟ همانگونه که ملاحظه می فرمایید چقدر با نیاز فاصله داریم ؟
آقای دکتر از برنامه ها و فعالیت های موسسه برای خوانندگان عزیز ما بگویید؟
موسسه آموزش عالی علمی کاربردی وزارت جهاد کشاورزی با هدف ج
وان سازی؛ دانش محوری و کارآفرینی در بخش کشاورزی در سال 71 تاسیس شد و اولین گروه دانشجویان خود را در سال 75 از طریق آزمون دانشگاه جامع علمی کاربردی پذیرش نمود .
در این موسسه ده گروه تخصصی وجود دارد که مسئولیت نیازسنجی ،طراحی ، تصویب و راه اندازی و نظارت بر اجرای دوره های علمی کاربردی را عهده دار می باشند. در حال حاضر 71 رشته در مقطع کاردانی ، 20 رشته در مقطع کارشناسی و 2 رشته در مقطع کارشناسی ارشد طراحی و به تصویب شورای عالی وزارت علوم تحقیقات و فناوری رسیده است.
برگزاری بیش از هفتصد دوره کاردانی و کارشناسی ناپیوسته علمی کاربردی در 60 مرکز و پردیس آموزشی متعلق به وزارت جهاد کشاورزی در سراسر کشور و پذیرش بیش از چهل هزار نفر دانشجو را از دیگر فعالیت های این موسسه می توان به حساب آورد.
تکمیل فضاهای آموزشی ، تجهیز و تکمیل آزمایشگاه ها ؛ کارگاهها و پایلوت ها ، تدوین ضوابط و مقررات و آیین نامه های رفاهی ، خدماتی و همچنین تدوین و چاپ بیش از 60 عنوان کتاب برای دوره های علمی کاربردی بخش کشاورزی و نیز اجرای 253 طرح تحقیقاتی و مطالعاتی مرتبط با حوزه کاری موسسه برخی از دیگر فعالیت های مهم بشمار می رود.
آیا برای فارغ التحصیلان رشتههای کشاورزی تسهیلاتی در نظر گرفت شده است؟
بله به عنوان مثال اگر فارغ التحصیلان رشته های صنایع تبدیلی و تکمیلی بصورت گروهی تعاونی را تشکیل دهند مبلغ قابل ملاحظه ای وام به آنها تعلق می
گیرد و این تسهیلات در طرح های صنایع تبدیلی بیشتر ارایه می گردد چون کشور نیازمند این صنعت است.
در خاتمه مجددا تاکید می کنم؛ اگردانش آموخته بخش کشاورزی مهارت و انگیزه لازم را داشته باشد بیکار نیست. اگر به نوآوران و کارآفرینان بخش کشاورزی دقت کنید مشاهده می شود فرد قبل از هر چیز انگیزه و مهارت لازم را داشته . در سیستم آموزشی سعی گردد تا دانشجویان به سویی هدایت شوند که در طول تحصیل ، مهارت های لازم را در کنار علوم روز فراگیرند تا انشاءالله شاهد شکوفایی و آبادانی روزافزون کشاورزی میه
ن عزیزمان باشیم .
جناب دکتر رجب بیگی از فرصتی که در اختیار ما برای مصاحبه قرار دادید
سپاسگزارم.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/1 3:1 صبح
مقاله پروژه آماری تحت فایل ورد (word) دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله پروژه آماری تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله پروژه آماری تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله پروژه آماری تحت فایل ورد (word) :
پروژه آماری
مقدمه
در جهان صنعتی امروز و در دهکده ی جهانی پیشرفتهای علمی نیاز بشر به آنالیز داده های علمی نیازی اصلی و نهادین می باشد.
از اولین روزها که بشر شمردن را با رسم خطوطی بر دیواره ی غارها آغاز کرد تا امروز که پیشرفته ترین رایانه ها به کمک انسان آمده اند تا انسان در محاسبات خود سریع تر و دقیق تر به نتیجه برسد همواره علم مسیر تعالی را پیموده تا حدی که نیاز به آمار و نمودارهای آماری نه تنها در رشته ای خاص بلکه در تمام شاخه های علوم خودی نشان داده و برنامه ریزی و تصمیم گیری بدون آن امر محال می باشد.
محققین وپژوهشگران برای ارائه نمایی کلی از تحقیق خود به رسم آمار توسل جسته و از این طریق به کاربردی بدون پژوهشهای خود صحه گذاشته اند.
در تحقیق حاضر قصد بر این است که با ارائه ی طرحی دقیق مسائل مربوط به امر آب و فاضلاب در شهرستان مرند بررسی شود و امید می رود این اقدام بتواند متولیان امر اداره ی آب و فاضلاب را در تصمیم گیری ها و برنامه های آتی مدد رساند.
در ضمن از همکاری های صمیمانه کلیه کارکنان اداره آب و فاضلاب مرند که ما را در اجرای این طرح تحقیقی یاری نمودند قدر دانی نموده و برای آنان آرزوی موفقیت و بهروزی می نماییم.
بخش: اول
پیش گفتار:
آب یکی از نعمتهای بی همتای الهی است که خداوند در 66 آیه ی قرآن کریم به نوعی از باران و آب یاد کرده است و بشریت را به تفکر در این نعمت خود فرا خوانده است و آیاتی مانند:(آیا به ابی که مینوشید اندیشیده اید) یا (ما آب را از آسمان به اندازه فرو فرستادیم)و; . همه ی اینها علاوه بر اثبات وجود خالق مهربان و اینکه جهان را مولائی است که کارهایش بر اساس خرد است اما انسانهای خاکی را نیز که خداوند به عنوان اشرف مخلوقات قلمداد فرموده باید تمام کارهایمان از خردمندی نشاط بگیرد همان طوری که خداوند فرموده آب را از آسمان به اندازه فرو فرستادیم یعنی اینکه استانداردی و میزانی در آفرینش و نزول آب وجود دارد پس مگر می شود آبی که به اندازه است بی حد و حساب بیش از اندازه مصرف کرد.
صرفه جویی در مصرف آب به معنای کم مصرف کردن نیست بلکه به معنای حفظ تعادل منطقی در مصرف آب است زیرا هر کس تنها به اندازه ی نیازش آب مصرف کند مشکل کمبود آب رفع میشود و ضریب اطمینان آب رسانی دائم و مستمر به همه ی نقاط شهر افزایش می یابد بخش قابل توجهی از آب به مصرف امور بهداشتی می رسد و این حق طبیعی مردم است اما آنچه گفته می شود و به طور یقین هم علمی است مصرف بهینه ی اب است. برآوردها نشان می دهد شهروندان با یک سوم حجم آبی که اکنون به مصرف می رسانند میتوانند تمام نیازهای خود را تامین نمایند البته لازم است یاد آور شویم که متاسفانه همه ی ما در مصرف نان-آب- برق- گاز- اتومبیل رعایت اعتدال یک هنر است و ما باید هنر مصرف انرزی و از جمله آب را بیاموزیم.
مصرف بی رویه آب در بعد خانوار موجب حاکمیت روحیه ی اصراف گری اعضای خانواده و در نهایت بی توجهی به حقوق اجتماعی میشود. به هر حال اگر خانواده ای به مصرف منطقی آب بی توجه باشد به طور یقین با بهران فرهنگی – اقتصادی و حتی اخلاقی روبه رو خواهد شد در بعد ملی نیز در نتیجه اسراف در مصرف آب نیاز به سرمایه گذاری در امر صنعت آب بیشتر می شود. همچنین بهره برداری بی رویه از آب باعث کاهش منابع آب شیرین بالا آمدن سفره های زیر زمینی آب شور و افزلیش مهاجرت می گردد.
تاریخچه و موضوع فعالیت شرکت آب و فاضلاب:
به استناد ماده 1 قانون تشکیل شرکتهای آب و فاضلاب مصوب 11/10/1369 در تاریخ 15/10/1370 شرکتی تحت عنوان شرکت آب و فاضلاب استان آذربایجان غربی به جهت ایجاد تاسیسات تقسیم و توضیع آب شهری و تاسیسات مربوطه به جمع آوری ، انتقال و تصفیه ی فاضلاب همچنین بهره برداری از تاسیسات تامین تقسیم و توضیع آب شهری و و تاسیسات مربوطه به جمع آوری ، انتقال و تصفیه ی فاضلاب تشکیل و با اهداف ذیل شروع به کار نموده است.
الف- بهره برداری از تاسیسات مربوط با تامین و توضیع آب شهری بعد از آبگیر نظیر تصفیه ی خانه ها ، ایستگاههای پمپار ، خطوط انتقال ، منابع چاهها ، سیستمهای کنترل و شبکه های توضیع
ب- بهره برداری از شبکه های جمع آوری و انتقال فاضلاب ، تصفیه ی خانه هاو ایستگاههای پمپار مربوطه
ج- اجرای شبکه های مربوط به توضیع آب شهری
د- اجرای طرح های جمع آوری انتقال و تصفیه ی فاضلاب
ه- اجرای طرح های تامین و انتقال آب با توجه به تبصره ی 3 ماده 1 قانون تشکیل شرکت های آب و فاضلاب
و- سرمایه گذاری و شرکت در موسسات مرتبط با اهداف وظایف شرکت و به منظور ارتقاء کیفی وکمی فعالیت های شرکت
ز- انجام امور تحقیقاتی آموزشی در راستای اهداف شرکت و هماهنگ با برنامه ریزی شرکت مهندسی آب و فاضلاب کشور
تبصره 3 ماده 1:
اجرای طرح های تامین و انتقال آب بر حسب مورد و در صورت توانایی درخواست شرکت های آب و فاضلاب از طریق وزارت نیرو به این شرکت ها تعویض می شود.
شرکت دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی بوده و امور آن بر طبق قانون تشکیل شرکت های آب و فاضلاب و مقررات اساسنامه شرکت اداره می گردد.
بخش :دوم
مقدار اب مصرفی 80 مشترک در طی سه دوره در سال 82
دوره های انتخابی سال 82:
دوره اول:ماههای فروردین و اردیبهشت(از 1/1/82 الی 24/2/82)
دوره دوم: ماههای تیر و مرداد(از 1/4/82 الی 24/5/82)
دوره سوم: ماههای بهمن و اسفند(از 1/11/82 الی 24/12/82)
محاسبات انجام شده روی مقادیر مصرفی به قرار زیر است:
تنظیم داده ها از کوچک به بزرگ – جدول توضیع فراوانی – میانگین – چارک و صدک – میانگین پیراسته –
میانگین وینزوری – میانگین نمونه گروه بندی شده – واریانس – انحراف معیار – دامنه نمونه – دامنه میان
چارکی نمونه – بافت نگار فراوانی نسبی – نمودار میله ای – نمودار کلوچه ای – چند بر فراوانی نسبی –
فراوانی تجمعی
تذکر 1 : جدول های توضیع فراوانی به 10 رده تقسیم شده اند که در یک دوره طول رده ی 10 و در دوره
دیگر طول رده ها 20 می باشد.(بر اساس مقادیر مصرفی)
تذکر 2 : داده هایی که صفر اعلام شده اند نشانگر این هستند که یا مشترک موقع قرائت کنتور در خانه نبوده یا
اصلا آبی مصرف نکرده و یا کنتور مشترک خراب بوده است.
داده ها و جدول توضیع فراوانی:دوره اول(1/1/82الی 24/2/82)
19 19 19 18 18 17 17 14 14 14 14 14 13 12 10 10 6 5 4 4 4 2 2 0 0 0
32 32 31 31 31 31 31 29 28 27 27 27 25 25 25 23 22 21 20 20 19 19
53 52 50 50 48 47 47 45 43 43 41 40 38 37 37 36 35 34 33 33 33 32
99 84 75 72 70 62 62 59 58 53
درصد فراوانی تجمعی فراوانی تجمعی درجه Mi Fi MiFi
فراوانی نسبی فراوانی مطلق مرکز
دسته رده ها
(C-L)
12
12 54 75/330 63 15/0 12 25/5 5/10-0
20
20 81 5/4324 279 22/0 18 5/15 5/20-5/10
41
41 5/49 75/7152 5/280 13/0 11 5/25 5/30-5/20
58
58 5/76 25/21424 5/603 21/0 17 5/35 5/40-5/30
68
68 45 5/20702 455 12/0 10 5/45 5/50-5/40
73
73 5/22 25/15401 5/277 06/0 5 5/55 5/60-5/50
75
75 9 5/8580 131 02/0 2 5/65 5/70-5/60
78
78 5/13 75/17100 5/266 03/0 3 5/75 5/80-5/70
79
79 5/4 25/7310 5/85 01/0 1 5/85 5/90-5/80
80
80 5/4 25/91207 5/95 01/0 1 5/95 5/100-5/90
360 75/111447 2497 1 80 جمع
محاسبات آماری دوره اول:
– میانگین:
میانگین آب مصرفی 80 خانوار در طی این دوره 21/31 متر مکعب می باشد.
– چارک ها:
در حدود 25 درصد از 80 خانوار مقدار 9/14 متر مکعب آب مصرف کرده اند.
در حدود 50 درصد از 80 خانوار مقدار 6/38 متر مکعب آب مصرف کرده اند.
در حدود 75درصد از 80 خانوار مقدار 5/42 متر مکعب آب مصرف کرده اند .
میانگین پیراسته و وینزوری و میانگین نمونه گروه بندی شده:
609/27=میانگین پیراسته
437/28=میانگین وینزوری
2125/31=میانگین نمونه گروه بندی شده
– دامنه نمونه و دامنه میان چارکی نمونه:
99 =0-99=دامنه نمونه
مقادیر مصرفی آب در این دوره بین 0 تا 99 پخش شده است.
6/27=9/14-5/42=دامنه میان چارکی
مقادیر 9/14 تا 5/42 در نیمه مرکزی مقادیر مصرفی آب در این دوره پخش شده است.
– واریانس و انحراف معیار نمونه گروه بندی شده:
داده ها وجدول توزیع فراوانی:دوره دوم(1/4/82الی24/5/82)
29 27 27 27 26 26 24 22 20 19 19 18 17 12 11 10 9 7 6 6 4 2 0
48 47 45 45 45 44 41 40 38 38 38 37 37 36 35 34 33 33 32 31 31 31
84 79 78 77 76 75 74 73 70 68 67 67 65 62 61 56 56 55 55 53 53 51
199 189 137 134 121 118 106 101 98 88 87 85
درصد فراوانی تجمعی
فراوانی تجمعی
درجه
Mi Fi
MiFi
فراوانی نسبی
فراوانی مطلق
مرکز
دسته
رده ها
(C-L)
15 15 5/67 9375/1575 75/153 18/0 15 25/10 5/20-0
38 38 5/103 75/21395 5/701 28/0 23 5/30 5/40-5/20
52 52 63 5/3573 707 17/0 14 5/50 5/60-5/40
66 66 63 5/69583 987 17/0 14 5/70 5/80-5/60
72 72 27 5/49141 543 07/0 6 5/90 5/100-5/80
75 75 5/13 75/36630 5/331 03/0 3 5/110 5/120-5/100
78 78 5/13 75/51090 5/391 03/0 3 5/130 5/140-5/120
78 78 0 0 0 0 0 5/150 5/160-5/140
78 78 0 0 0 0 0 5/170 5/180-5/160
80 80 9 5/72580 381 02/0 2 5/190 5/200-5/180
360 18/337702 25/4178 1 80 جمع
کلمات کلیدی :