به نعمت پروردگارتان ـ عزّوجلّ ـ اعتراف کنید و از همه گناهانتان به سویش توبه نمایید که خداوند، بندگان سپاسگزارش را دوست دارد. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

تحقیق فرهنگ تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 95/5/20 4:28 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق فرهنگ تحت فایل ورد (word) دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق فرهنگ تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق فرهنگ تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق فرهنگ تحت فایل ورد (word) :

• تعاریف دیگر فرهنگ
• فرهنگی شدن
• آنچه به این بحث ارتباط دارد :
فرهنگ مجموعه پیچیده ای است که در برگیرنده دانستنیها , اعتقادات ,هنرها , اخلاقیات ,قوانین ,عادات وهرگونه توانایی دیگری است که بوسیله انسان بعنوان عضو جامعه کسب شده است.
در جامعه شناسی و انسان شناسی از فرهنگ تعاریف متعددی عنوان گردیده است . معروفترین و شاید جامع ترین تعریفی که از فرهنگ ارائه گردیده است , متعلق به ادوارد تایلر TYLOR است که در بالا ذکر شد.
تعاریف دیگر فرهنگ
• رالف لینتون فرهنگ را ترکیبی از رفتار مکتب می‌داند که بوسیله اعضاء جامعه معینی از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌شود و میان افراد مشترک است .
• به نظر ادوارد ساپیر فرهنگ بعبارت از نظامی از رفتارها که جامعه بر افراد تحمیل می‌کند و در عین حال نظامی ارتباطی است که جامعه بین افراد بر قرار می‌کند.
با توجه به تعاریف فوق بطور کلی می‌توان فرهنگ را میراث اجتماعی انسان دانست که او را از سایر حیوانات متمایز می‌سازد. این وجوه تمایز را که منحصر به انسان است می‌توان مبتنی بر چهار ویژگی بشرح زیر دانست :
• تفکر و قدرت یادگیری
• تکلم
• تکنولوژی
• اجتماعی بودن(زندگی گروهی)
بعضی از صفات فوق را می‌توان در حد بسیار ضعیفی در حیوانات نیز مشاهده نمود که آنها را در حقیقت اعمال و حرکات غریزی باید تلقی نمود و نه ویژگیهای فرهنگی مثل غریزه مادری , لانه سازی و...
فرهنگ انسانی بر عکس در بسیاری از موارد بر غرایز بشری لگام می‌زند و بهمین دلیل چنانچه فرهنگ انسانی را از انسان بگیرند تمایزی بین انسان و حیوان بجای نمی‌ماند.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

آشنایی با تکنولوژی خورجینگ تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 95/5/20 4:28 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  آشنایی با تکنولوژی خورجینگ تحت فایل ورد (word) دارای 72 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد آشنایی با تکنولوژی خورجینگ تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

 

مقدمه

فرم و شکل دهی فلزات گداخته یا تحت فشار قرار دادن آن‌ها، توسط قالب‌های فورج و یا پرس‌های هیدرولیکی یا پنوماتیک و یا پتک‌های ضربه‌ای را صنعت فورجینگ می‌نامند.
اکثر قطعات صنعتی در صنایع مهم مانند ماشین‌سازی، خودروسازی و صنایع نظامی‌با روش فورج تهیه می‌شوند. عملیات فورج قطعات را می‌توان با استفاده از پتک‌های تمام اتوماتیک و  پیشرفته که قادر است تعداد ضربات لازم و ارتفاع صحیح هر ضربه را کنترل و تنظم نماید، تعیین نمود.
در روش فورجینگ (آهنگری) مواد کار با قابلیت کوره کری، و در حالت گداخته، فرم لازم را می‌گیرند. این قطعات دارای مقاومت و استحکام بیشتری نسبت به قطعات مشابه ماشین‌کاری شده هستند. زیرا در پروسه‌ی آهنگری مواد اولیه قطعات به هم فشرده شده و قعطات مهمی‌مانند میل لنگ‌ها، دسته‌ پیستون‌ها، آچارها و . . .  ساخته می‌شوند. از قابلیت‌های روش فورج در تولید فرآوره‌های صنعتی می‌توان به کاهش هزینه و انبوهی تولید و از معایب این روش به کمتر دقیق بودن قطعات تولید شده اشاره کرد. اکثر قلزات چکش‌خوار مانند فولادها، و آلیاژهای مس، آلیاژهای آلومینیوم و . . .  قابلیت عملیات آهنگری را دانرد. چدن خاکستری جزء فلزاتی است که خاصیت آهنگری نداشته، زیرا امکان شکستگی در آن وجود دارد.
قابلیت کوره‌کاری و فورج قطعات فولادی؟، به مواد آلیاژی موجود در آن ها بستگی دارد. هر چه مقدار کربن فولادها کمتر باشد، می‌توان حرارت شروع آهنگری را افزایش داد.
در پروسه‌ی فورجینگ با افزایش مدقار کربن در فلزات، از قابلیت فرم گیری و آهنگری آ‌نها کاسته می‌شود. همچنین فولادهایی برای عملیات فورج مناسب می‌باشند که مقدار فسفر و گوگرد آنها از 1% بیشتر نباشد و اگر مقدار گوگرد در وفلاد زیاد باشد باعث ایجاد شکستگی و ترک‌هایی بر رئی فولاد گداخته می‌گردد. در ساخت قالب‌های فورج از روش‌های جدید تکنولوژی ماشین‌کاری و اسپارک استفاده می‌کنند، به این شکل که ابتدا محفظه‌ی قالب‌های فورج را با روش سنتی ماشین‌کاری می‌کنند و اندازه‌ی نهایی را با ساختن الکترودهای مسی که شکل و ابعاد دقیق قطعه کار است، با عملیات اسپارک اورژن انجام می‌دهند. البته مدل‌های مسی (الکترودها) با روش کپی کاری گرافیت روی دستگه سه بعدی کپی ساز طراحی و ساخته می‌شوند که در بخش‌های بعدی کتاب مورد بحث قرار می‌گیرد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله جرم و کامپیوتر تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 95/5/20 4:28 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله جرم و کامپیوتر تحت فایل ورد (word) دارای 42 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله جرم و کامپیوتر تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله جرم و کامپیوتر تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله جرم و کامپیوتر تحت فایل ورد (word) :

پیشرفت آدمی یک روند همیشگی است، ولی بکار بردن این لفظ در معنی مطلق، صحیح نمی باشد زیرا همراه این پیشرفت مسائل جدیدی مطرح میشود که زندگی را از جنبههای دیگر دشوار میسازد.
یکی از جنبههای پیشرفت، اختراعات و ساخت وسائل و ابزاری است که نیاز به آنها با توجه روند زندگی انسان حاصل میشود، انسان برای رفع حوایج خود دست به ساخت وسائلی میزند، و شاید از این روست که اشرف مخلوقات نام گرفته است و ظاهراً اشرف مخلوقات این اشرف مخلوقات کامپیوتر است.
کامپیوتر عجیبترین و پیچیدهترین مصنوعات آدمی تا به امروزاست و اگر هم بعدها اختراعات یا ابداعات بزرگتری صورت پذیرد توسط و یا بکمک کامپیوتر خواهد بود.
امکانات عملیاتی وسیع کامپیوتر، کاربرد گسترده آنرا در پی داشته است و امروزه رشتهای از امور (صنعتی، اداری، علمی، نظامی و …) یافت نمیشود که کامپیوتر در آن جائی برای خود باز نکرده باشد این کار برد وسیع و روزافزون، امکانات بیشتر کامپیوتر را طلب میکند که نتیجتاً تکامل آنرا در پی دارد و در اینجا یک دور بوجود میآید، بدین معنی که هر جه کامپیوتر پیشرفت کند، سایر رشتههائی که آنرا بخدمت گرفتهاند پیشرفت میکنند و هرچه این رشتهها به پیش روند کامپیوترها نیز پیش خواهند رفت.
کامپیوتر خدمات بسیاری میتواند انجام دهد. البته کارهائی که کامپیوتر انجام میدهد اکثراً توسط انسان قابل ارائه هستند، () لیکن کامپیوتر سرعت و دقت را بسیار بیشتر میکند و بالتبع کاری را که چندین نفر باید انجام دهند، انجام میدهد، ذکر مثالی در این زمینه موضوع را روشن میکند:
طبق محاسبهای که در آمریکا بعمل آمد چنانچه در نگهداری حسابهای جاری اشخاص از کامپیوتر استفاده نمیشد، لازم بود که در سال کلیه زنان تا سال برای اینکار در بانکهای کشور استخدام شوند.()
مثال دیگر را از کارخانه تویوتا میآوریم: جائیکه در ازاء هر پست شغلی اتومبیل در سال تئلید میشود و این رقم در آمریکا و اروپا که کمتر از کامپیوتر استفاده میکنند تا اتومبیل است.()
مثالهای مزبور لزوم استفاده از کامپیوتر را در تمام صنایع امروزی روشن میکند و بهمین علت است که برای توسعه بیشتر، کشورها سعی در تقویت صنایع وابسته کامپیوتر خود دارند.
اما نکته مهم، اشکالاتی است که استفاده از کامپیوتر برای بشر بوجود میآورد، البته باید توجه کرد که کامپیوتر فقط کاری را که از آن خواسته شده است انجام میدهد بنابراین اشکالی را که بوجود میآورد مستقیماً معلول عمل انسانها است ولی با این وجود باز میتوان یک تقسیم بندی (با توجه به خود کامپیوتر) ارائه داد:
) اشکالاتی که ناشی از عیوب سخت افزار است.() مثل خرابی کامپیوتر و اشکالات در ساخت آن.
) اشکالات ناشی از نرم افزار کامپیوتر.() بروز اینگونه اشکالات یا عمدی هستند یا غیرعمدی.
منشاء «این اشکالات هرچه باشد، بعلت پیوند زیادی که بین کامپیوتر و زندگی آدمی ایجاد شده و رو به افزایش نیز هستن، میتواند با مختل نمودن امور، زیانهای سنگینی وارد سازد. از همین رو است که کامپیوترها سوژه خوبی برای ارتکاب اعمال ضد اجتماعی شدهاند.
لذا همراه با پیشرفت کامپیوتر، لزوم وجود قواعد و قوانینی در این رابطه هر چه بیشتر احساس می شود.
تحقیق حاضر یک بررسی اولیه از کامپیوتر و تأثیر آن در حقوق (مخصوصاً جزائیه) و تأثیر متقابل حقوق در آن می باشد. در این مختصر سعی بر گردآوردن مطالب و یا بعتر بگوئیم رئوس مسائلی است که هر متخصص کامپیوتر و یا حقوق که مایل به کار در این زمینه (پیوند دو رشته مذکور) باشد، لازم است در ابتدای کار به آنها توجه نماید. به بیان دیگر این بحث میتواند وسیلهای باشد برای تهییج و تحریک فکر اشخاص که بتوانند مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد و روز بروز بیشتر نیز خواهد شد را حل کنند.
برای نیل به این اهداف ابتدا اشارهای کوتاه به تاریخچه کامپیوتر خواهیم داشت. بعد کاربرد کامپیوتر را در علوم مختلف متذکر خواهیم شد. سپس وارد بحث اصلی که ارتباط بین جرایم و کامپیوتر است خواهیم گردید (این بخش خود از فصولی چند تشکیل خواهد شد که بسته به اهمیت آنها در بحث ما، کمی طولانیتر یا کوتاهتر خواهد بود.)
در انتها نیز اشارهای کوتاه به نقش کامپیوتر در کشف جرایم و به بیان بهتر خدمات متقابل کامپیوتر به حقوق خواهیم داشت.
تاریخچه کامپیوتر
جریان به سال بر میگردد سالیکه بلزپاسکال طرح اولین ماشین حساب را ریخت. این ماشین یک وسیله مکانیکی بود. ولی این طرح خیلی زود به فراموشی سپرده شد، بدو دلیل:
مخالفت حسابدارها
مرگ زودرس پاسکال
ولی کار پاسکال توسط هموطن وی لایبنیتس () دنبال شد. او ماشین محاسب کاملتری ساخت ولی کار مهمتر او ساده کردن محاسبات بود.()
با بیج() انگلیسی در سال ماشینی با تمام اجزای ماشینهای محاسب امروزی
() ساخت.
نفر بعدی ژاکار فرانسوی بود، کسیکه کارتهای منگنه ماشینهای نساجی را ساخت و سپس آراد و لاولیس() قدمهای بعدی را در تکمیل این ماشین برداشت.
آخرین گام را یک دانشمند آمریکائی مجارالاصل بنام فون نیومن () پس از جنگ دوم جهانی برمیدارد و آن پیوند ماشینهای محاسب آنروز گارو الکترونیک بود.
بمرور زمان کامپیوترها پیشرفتهتر شدند و این پیشرفت با کوچکتر شدن حجم آنها و بیشتر شدن حافظه() و نیز کوتاهتر شدن زمان پاسخگوئی () آنها نمایان شد.
با توجه به مطلبی که تا بحال گفته شد، اینک می توان کامپیوتر را اینگونه تعریف کرد:
کامپیوتر() یک ماشین الکترونیکی است که اطلاعات را پردازش میکند. اطلاعات میتواند بشکل واقعیات، اعداد، کلمات، تصاویر یا حتی موسیقی باشد.
کامپیوتر می تواند اطلاعات خود را ذخیره کرده، منظم نموده، محاسبات را با آنها انجام داده و جوابها را به ما نشان دهد. سرعت عمل از خصایص ویژه و بارز کامپیوتر است.
البته باید توجه داشت که کامپیوترها فقط کاری که خواسته شده را انجام میدهند، نه بیشتر و نه کمتر.
کاربردهای کامپیوتر
همانطور که قبلاً نیز اشاره شده کامپیوتر در بسیاری از امور نقش فعالی را بعهده گرفته است. قبل از اینکه سوء استفادههای کامپیوتری را شرح دهیم بهتر است پارهای از کاربردهای آنرا متذکر شویم تا مکمل مبحث بعدی باشد (زیرا هر استفادهای می تواند زمینهای برای سوء استفاده باشد)
اولین کاربرد کامپیوتر به جنگ جهانی دوم بر میگردد زمانیکه انگلیسیها برای کشف رمز دستگاههای مخابراتی آلمان از یکنوع کامپیوتر استفاده کردند.()
کامپیوتر با حذف واسطههای قراردادی باعث سهولت و دقت در بسیاری از امور می شود لذا کارآیی زیادی دارد، مثلاً در مدیریت، کامپیوتر میتواند کمکهای بسیار مؤثری در اتخاذ سیاستهای مناسب و هدایت آنها در جهت استراتژی سازمانی بنماید. یک مدیر براحتی می تواند علاوه بر موارد فوق از طریق یک سیستم کامپیوتری اطلاعات مورد نیاز را از بانک اطلاعاتی () بدست آورد. شاید بهمین علت است که شمار ترمینالهای کامپیوترهای متصل به مقر ریاست جمهوری آمریکا به میرسد که وظیفه گرفتن دستور از او و نیز دادن اطلاعات به وی را دارند. () سیستم اداری بدون کاغذ نیز از دیگر کاربردهای کامپیوتر است.
سیستمی که در آن بجای ردوبدول کردن اطلاعات، تائیدیهها، نامهها و …. اداری از کامپیوترهای مرتبط استفاده میشود. سیستم بانکی بدون پول هم کاربردی دیگر است، روشیکه شخص بجای خرید با پول از کارت کامپیوتری خود استفاده کرده و کامپیوترهای محل خرید، مبلغ آنرا از حسابهای بانکی شخص برمیدارد.
و نیز پزشکهای کامپیوتری () که بتدریج رایج میشوند و با دادن مشخصات بیماری، کامپیوتر نوع آنرا مشخص میکند.
اما مهمترین وظیفه کامپیوتر همان جمعآوری اطلاعات و ارائه آنها است لذا به بعضی از کاربردهای اینگونه کامپیوترها اشاره میکنیم()
گروه استفاده کننده موارد اطلاعات
پلیس FBI – امنیت گمرکی – سیستم اطلاعاتی پلیس – دپارتمان حفاظت و نظارت شهروندان
تنظیم (امور) مالیات – پروانه – اتومبیلها
برنامه ریزی مالکین – اتومبیلها – منابع اقتصادی – اطلاعات تجاری بهداشت – آموزش – بازنشستگی – کاریابی – بیکاری – اعتبارات – اداری بانکها – وامها – مخارج ارتباطی
بازار لیستهای پستی
سازمانها طبقه بندی کارمندی- لیستهای اعاء – کادر حرفهای – نیروهای نظامی شخصیتهای حقوقی منابع تاریخ – مسائل پزشکی – مصارف دارویی – سوابق پزشکی (روانی – بدنی)
مسافرت خطوط هوائی (رزرو بلیط و اطلاعات راجع بمسافرین)- رزرو هتل – اتومبیلهای کرایه
خدمات کتابخانهها – اطلاعات طبق بندی شده – بیمهها ضبط علمی - حرفهای – عضویت در گروههای تخصصی – نتایج بهره هوشی

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله انسان کامل از دیدگاه اسلام تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 95/5/20 4:28 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله انسان کامل از دیدگاه اسلام تحت فایل ورد (word) دارای 57 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله انسان کامل از دیدگاه اسلام تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله انسان کامل از دیدگاه اسلام تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله انسان کامل از دیدگاه اسلام تحت فایل ورد (word) :

انسان کامل از دیدگاه اسلام

بسمه الله الرحمن الرحیم
الحمد رب العالمین , باری الخالق اجمعین و صلاه و سلام علی عبدالله و رسوله و جبیه و حافظه و سبیه و مبلغ رساله سیدنا زبینا و مولانا ابن القاسم محمد و الله الطیبین الطاهرین المعصومین
و اذا بتلی ابراهیم ربه بکلمات فاتمهن قال انی جاعلک لبناس
اماماً قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین

موضوع بحث انسان کامل از دیدگاه اسلام است . انسان مانند بسیاری از چیزهای دیگر کامل و غیر کامل دارد و بلکه معیوب و سالم دارد و انسان سالم هم دوقسم است : انسان سالم کامل و انسان سالم غیر کامل . شناختن انسان کامل یا انسان نمونه ازدیدگاه اسلام از آن نظر برای ما مسلمین واجب است که حکم مدل و الگو و حکم سرمشق را دارد اگر ما انسان کامل اسلام رانشناسیم قطعاً نمی توانیم یک مسلمان تمام و یا کامل باشیم

.
راههای شناخت انسان کامل از نظر اسلام :
شناخت انسان کامل از نظر اسلام دو راه دارد : یک راه این است که ببنیم قرآن در درجه اول و سنت در درجه دوم انسان کامل را چگونه توصیف کرده است . مسلمان کامل یعنی انسانی که در اسلام به کمال رسیده باشد و مومن کامل یعنی انسانی که در پرتو ایمان به کمال رسیده باشد . باید ببینیم قرآن یا سنت انسان کامل را به چه مشخصاتی بیان کرده اند و چه خطوطی برای انسان کامل کشیده اند .

راه دوم شناخت انسان کامل از راه بیانها نیست که ببنیم در قرآن وسنت چه آمده است بلکه از این راه است که افرادی عینی را بشناسیم که مطمئن هستیم آنها آنچنان که اسلام و قرآن می خواهد ساخته شده اند ووجود عینی انسانهای کامل اسلامی هستند . پیغمبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) نمونه ای ازانسانهای کامل هستند . شناخت علی شناخت انسان کامل اسلام است اما شناخت علی نه شناخت شناسنامه ای علی شناخت علی یعنی شناخت شخصیت علی نه شخص علی درهر حدی که شخصیت جامع علی (ع) را بشناسیم انسان کامل اسلام را شناخته ایم .

شیعه یعنی کسی که علی را مشایعت می کند یعنی انسان با لفظ شیعه نمی شود با مشایعت است که انسان شیعه می شود مشایعت یعنی همراهی شیعه علی یعنی مشایعت کننده عملی علی .
اگر انسان کامل اسلام را از راه بیان قرآن و سنت و از راه شناخت پرورده های کامل قرآن نشناسیم نمی توانیم راهی را که اسلام معین کرده برویم و یک مسلمان واقعی و درست شویم و همچنین جامعه ما نمی تواند یک جامعه اسلامی باشد .

فرق کمال و تمام :
در زبان عربی دو کلمه وجوددارد که نزدیک به یکدیگر ولی از لحاظ معنی ضد یکدیگرند یکی از دو کلمه «کمال » و دیگری « تمام » است . در قرآن آمده است : « الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی : امروز دین شما را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم . کمال در جهت عمودی بیان می کنند وتمام را در جهت افقی وقتی شی درجهت افقی به نهایت خود برسد میگویند تمام شد و زمانی که در جهت عمودی بالا برود میگویند کمال یافت . پس یک انسان تمام داریم و یک انسان نیمه تمام . انسان تمام می تواند کامل باشد تا به حد نهایی که انسان از آن بالاتر وجود ندارد برسد و او را انسان کامل کامل که حد اعلای انسان است بنامیم .

تعبیر انسان کامل :
اولین کسی که در مورد انسان تعبیر انسان کامل را مطرح کرد عارف معروف محی الدینعربی اندلس طائی است محی الدین عربی پدر عرفان اسلامی است . مولوی یکی از شاعران مکتب محی الدین است . محی الدین مرد عربی نژاد از اولاد حاتم طائی و اهل اندلس ( اسپانیا امروز ) بود . همه مسافرتهای او در کشورهای اسلامی بود و در شام ازدنیا رفت . اینکه عرفان اسلامی به صورت علمی آنهم علم بسیار غامض در آمده است محصول کار محی الدین و شروح صدرالدین قزنوی ( از شاگردان محی الدین ) است . افکار محی الدین به وسیله صدرالدین فزنوی به مولوی انتقال یافت .

عیبهای جسمی وروانی :
انسان دو چیز دارد : « شخص » دارد و « شخصیتی » تنی دارد و روحی ، جسمی دارد وروانی ، حساب روان از حساب جسم جداست . کسانی که منکر اصالت روح هستند و تمام خواص روحی را اثر مستقیم بلاواسطه سلسله اعصاب انسان می دانند اساساً حکمی ندارد همه چیز تابع جسم است ازنظر اینها اگر روان بیمار باشد حتماً جسم بیمار بوده که روان بیمار است

. علم امروز به آدم کم عقده روانی دارد بیمار میگویند یعنی در دستگاه روانی او اختلال پیدا شده است . بدون اینکه اختلالی در دستگاه جسمی او پدید امده باشد و لهذا این نوع بیماریها را از راه جسم نمی توان درمان کرد . مثل کسی که دارای عقده روانی « تکبر » است . امروز ثابت شده که تکبر واقعاً بیماری است .

گاهی نیز بیماری جسمی از راه روانی معالجه می شود وگاهی نیز بیماری روانی از راه جسم معالجه می شود . النفس و البدن یتعاکسان ایجاباً و اتمدادا : بدن در روان اثر میگذارد و روان در بدن و بدن کار مستقل از روان انجام می دهد و روان هم کار مستقل .
درجایی دیگر قرآن می فرماید : فی قلوبهم مرض فزادهم الله مرضا : در دل و روحشان بیماری است قلب در قرآن همان روح و روان انسان است . ننزل من القرآن ما هو شفاء و رحمه للمومنین : ما قرآن را برای شفا و رحمت ، برای مومنین فرستادیم قرآن شفای مومنین است .

امیر المومنین می فرماید : الا و ان من البلاء الفاقه از جمله بلا یا و شداید فقر است . و اشد من الناقه مرض البدن و از فقر بدتر مریضی بدن است و اشد من مرض البدن مرض القلب و از بیماری تن بدتر و شدیدتر بیماری دل وقلب انسان است .

آفات روح انسان :
از نظر روانشناسی محرومیتها منشأ بیماریهای روانی میشود یعنی منشأ بسیاری از عقده های روانی و بیماریهای روانی انسان ، احساس مغبونیتها و محرومیتهاست . آدم حسود وقتی خیر و نعمتی را در دیگران می بیند همه آرزویش این است که از اوسلب نعمت شود درباره خودش فکر نمی کند . انسان سالم غبطه دارد نه حسد . اگر یک انسان همیشه در فکر این باشد که خودش جلو بیفتد سالم است این دلیل بر عیب نیست اما اگر کسی همیشه در این اندیشه باشد که دیگری عقب بیفتد بیماری است مریض است .

انسان مسخ شده :
شنیده اید که می گویند در میان امم سالفه مردمی بودند که در اثر اینکه مرتکب گناهان زیاد شدند مورد نفرین پیغمبر زمان خود واقع و مسخ شدند یعنی به یک حیوان تبدیل شدند مثلاً به میمون ، گرگ و . . . این را مسخ می گویند . اگر انسان از نظر جسمی مسخ نشود تبدیل به یک حیوان نشود به طور یقین ازنظر روحی و معنوی ممکن است مسخ شود یعنی تبدیل به یک حیوان شود .

قرآن از « بل هم اضل » یعنی از مردمی که از چهارپا هم پست تر هستند جسم خوک با روح آن تناسب دارد وانسان ممکن است تمام خصلتهایش خوک باشد اگر انسانی اینگونه باشد از انسانیت مسلخ شده و در معنی و باطن و نزد چشم حقیقت بین و در ملکوتواقعا یک خوک است . شخصی می گویند : با امام زین العادین (ع) در صحرای عرفات بودیم از آن بالا نگاه کردم دیدم صحرا از حاجی موج می زند به امام عرض کردم مااکثر الحجیج امام فرمود : ما اکثر الفجیج و اقل الحجیج چقدر فریاد زیاد است

و چقدر حاجی کم است آن شخص میگوید من نمیدانم امام چه کردو چه چشمی را در من بینا کرد وقتی به من گفت حالا نگاه کن دیدم صحرایی است پر از حیوان یک باغ وحش کامل که فقط یک عده انسان هم در لابه لای این حیوانها دارند حرکت می کنند . در سوره مبارکه نباء می خوانیم : یوم ینفخ فی الصور فتأتون افواجا و فتحت المساء و فکانت ابوابا و سیرت الجبال فکانت سرابا در روز قیامت مردم گروه گروه مبعوث و محشور می شدند که فقط یک گروه از مردم به صورت انسان محشور می شوند و یا در جایی دیگر می فرماید یحشر الناس علی نیانتهم : مردم در قیامت مطابق منویات و مقاصد و خواسته ها و مطابق خصلتها و صفات واقعی شان محشور می شوند .

قران به موجودهایی که در دنیا پول جزء وجودشان شده و غیر از پرستش این فلز « پول »کار دیگری نداشته اند می گویند همین پولها او را در آن دنیا داغ می کنند آتشهای جهنم او هستند .

علت تفاوت کمال در انسان با سایر موجودات :
کامل درهر موجودی با موجود دیگر متفاوت است مثلا انسان کامل غیر ازفرشته کامل است . در حدیث آمد که خلایق مجدی خلق عالم راسه گانه آفرید یک گروه از نور مطلق آفریده شده اند و گروه دیگر حیوانات است از خشم وشهوت آفریده شده اند و خدا انسان را مرکب آفرید . تفاوت انسان با فرشته به دلیل همان ترکیب ذاتش است که در قرآن آمده است

انا خلقنا الانسان من نطفه امتاج نبتلیه ما انسان را از نطفه آفریدیم که در آن مخلوطهای زیادی وجوددارد انسان را از نطفه ای که مجموعی از شجها یعنی استعدادهای گوناگون و ترکیبات گوناگون است خلق کردیم و به همین دلیل اورا درمعرض امتحان قرار دادیم ولی موجودهای دیگر چنین شایستگی را ندارند . بنابراین از این بیان قرآن معلوم می شود که «کامل انسان » امشاج بودن با « کامل فرشته » فرق می کند .

لزوم هماهنگی در رشد ارزشها :
کمال انسان در تعادل و توازن است انسانی کامل است که به سوی یک استعداد گرایش پیدا نکند و استعدادهای دیگرش را محمل و معطل نگذارد و همه را در یک وضع متعادل و متوازن همراه هم رشد دهد مقصود از هماهنگی در اینجا این است که در عین اینکه همه استعدادهای انسان رشد می کند رشدش رشد هماهنگ باشد علی (ع) انسان کامل است برای اینکه « همه ارزشهای انسانی » و به طور هماهنگ در او رشدکرده یعنی هر سه شرط مذکر را دارا است .

روح انسان دائماً در حال جذر و مد است از این طرف و آن طرف کشیده میشود جامعه هانیز گاهی به این طرف و آن طرف کشیده می شوند البته منشاء کشیده شدن جامعه ها ممکن است افراد یا جریانهای دیگری باشد مثلاً جامعه ها از راه گرایش صددرصد به باطل کشیده نمی شوند بلکه از راه افراط یک حق به فساد کشیده می شوند انسانها نیز مثل جامعه هستند گاهی یک گرایش در آنها رشد کرده و گرایشهای دیگر به حد کافی رشد نمی کنند و انسان کامل انسانی است که همه گرایشها در آن رشد کند .

نمونه هایی از افراط در رشد یک ارزش خاص :
1- عبادت :
عبادت یک ارزش واقعی است ولی اگر مراقبت نشود جامعه به حد افراط به سوی این ارزش کشیده میشود یعنی اسلام فقط می شود عبادت کردن به مسجد رفتن ، نماز خواندن ، روزه گرفتن ، غسل کردن و . . . اگر جامعه در این مسیر به حد افراط برود همه ارزشهای دیگر آن محو می شود .

به پیغمبر اکرم (ص) خبر دادند که عده ای از اصحاب غرق درعبادت شده اند ناراحت و عصبانی به مسجد رفتند و فریاد کشیدند : ما بال اقوام چه می شود گرودهمایی را شنیده ام چنین افرادی درامت من پیدا شده اند من که پیغمبر شما هستم این طور نیستم همه شب تا صبح را عبادت نمی کنم قسمتی را استراحت می کنم قسمتی را کار می کنم و همه روزها روزه نمی گیرم کسانی که این کارها را پیش گرفته انداز سنت من خارجند .

2- خدمت به خلق :
یکی از ارزشهای قاطع و مسلم انسان که اسلام آن را صد درصد تائید می کند و واقعاً ارزش انسانی است خدمتگزار خلق خدا بودن است . بعضی فکر می کنند شکم خلق خدا را سیر کنند و تنشان را بپوشانند تازه به خلق خدا خدمت کرده اند در صورتی که به یک حیوان خدمت کردهاند چون این امیال حیوانی است خدمت به انسان ارزش والایی است ولی انسان به شرط انسانیت علاوه بر خدمت به جسم انسان باید روح آن نیز خدمت کند . پس اینکه انسانیت یعنی خدمت به خلق وهیچ ارزش دیگری ندارد باز یک نوع افراط است .

3- آزادی
آزادی دیگر از بزرگترین و عالیترین ارزشهای انسانی است و به تعبیر دیگر جزء معنویات انسان است و معنویات یعنی چیزهایی که مافوق حد حیوانیت است بعضی افراد می گویند بشریت و بشر یعنی آزادی و غیراز آزادی ارزش دیگری وجود ندارد یعنی می خواهند تمام ارزشها را در یک ارزش که نامش آزادی است محو کنند مثل ارزش عدالت ، ارزش حکمت ، ارزش عرفان را فراموش کرده اند .

4- عشق :
گاهی عشق مثل آنچه که د رعرفان و تصوف و در غزلیات عرفانی ماهست تنها ارزش انسانی میشود
فرشته عشق نداند که چیست قصه مخوان بخواه جام وگلابی به خاک آدم ریز عرفا که گرایششان به ارزش عشق است اصلاً گرایش ضد عقل دارند و رسماً با عقل مبارزه می کنند حافظ می گویند

صوفــی از پرتونـی راز نهانـی دانـست گوهر هر کس از این لعل توانی دانست
شرح مجموعه گل مرغ صحر داند و بس که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
می خواهد بگوید فقط و فقط عارف با مرکب عشق به عرفان حق میرسد پس از نظراینها اساساً انسان در انسانیت عبارت از عشق می شود و عقل به دلیل اینکه عقال و پایبند است به کلی محکوم می شود .

اوصاف حضرت علی (ع) :
وقتی شب می شود و خلوت شب فرا میرسد هیچ عارفی به پای او نمی رسد آن روح عبادت که جذب شدن و کشیدن شدن به سوی حق و پرواز به سوی خداست با شدت در او رخ می دهد

مثل آن حالتی که انسان در مطلبی داغ می شود علی در حالت عبادت آنچنان گرم می شود و آن عشق الهی چنان شعله ور می شود که اصلاً گویی در این عالم نیست خود حضرت علی (ع) این گروه از آدمها را این چنین تعریف میکند : با مردمند و با مردم نیستند در حالی که با مردند روحشان به عالیترین مقامها وابسته است در حال عبادت تیر را از بدنش بیرون می آورند ولی او آنچنان مجذوب حق و عبادت است که متوجه نیمیشود حس نمیکند

. آنچنان در محراب عبادت می گرید و به خودمی پیچد که نظیرش را کسی ندیده است . درباره حضرت علی گفته اند : در محراب عبادت بسیارگریان و در میدان نبرد بسیار خندان است .

قرآن اینچنین انسانی را می خواهند : ان ناشئه اللیل هی اشد و طا و قاوم قبلا ان لک فی النهار سبحا طویلا : شب را برای عبادت بگذار و روز را برای شناوری در زندگی و اجتماع . علی (ع) گویی یک شخصیت روز و یک شخصیت دیگری در شب داشت . حافظ می فرماید :
روز در کسب هنرکـــوش که می خـــوردن روز دل چون آیینه در زنگ ظلام اندازد
آن زمان وقت می صفح فروغ است که شب گرد خرگاه افق پرده شام انـــدازد

درد انسان ازدیدگاه های مختلف :
می دانیم که درباره حقیقت وماهیت انسان اختلاف نظرهایی وجود دارد به طور کلی دو نظر به اساسی در مقابل یکدیگر قرار گرفته اند : نظریه « روحیون » و نظریه « مادیون »
بر اساس نظریه روحیون انسان حقیقتی است مرکب از جسم وروان و روان انسان جاویدان است وبا مردن اوفانی نمی شود . نظریه دوم این است که انسان جز همین ماشین بدن چیز دیگری نیست و با مردن به کلی نیست و نابود می شود و متلاشی می شود بدن یعنی متلاشی شدن شخصیت انسان . درباره یک مسئله دیگر هیچگونه اختلاف نظری نیست

و آن این است که یک سلسله اموروجود دارند که در عین اینکه از جنس ماده و مادیات نیستند و میشودآنها رامعنویات گذاشت به انسان ارزش و شخصیت میدهد انسان بودن انسان به این امور است یعنی اگر این معانی رااز انسان بگیرند هیچ فرقی با حیوان ندارد . سعدی می گوید :
تن آدمی شریـــــف است به جــان آدمیـــت نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
اگر آدمی به چشم است و زبان و گوش و بینی چه میان نقش دیوار و میان ادمیـــت

آدم بودن یک سلسله صفات و اخلاق ومعانی ای است که انسان به موجب آن ها انسان می شود و ارزش و شخصیت پیدا می کند و ارزشهای انسانی نامیده میشود . انحرافاتی که برای فرد و جامعه پیدا می شود دو نوع است یکی خرافاتی است که ضد ارزشها در مقابل ارزشها ایستادگی می کند مثل آنچه که ظلم در مقابل عدل یاخداشناسی و بی بند وباری در مقابل عبادت و خداپرستی می ایستد بیشتر انحرافات بشر به این صورت است که همانطور که دریا جزومد دارد گاهی یک ارزش از ارزشهای بشر رشد سرطان مانندی می کند بطوریکه ارزشهای دیگر را محو می کند . مثلاً گاهی می بینیم یک فرد در جامعه آنچنان به زهدگرایش پیدا می کند و در زهد محو میشود که همه چیز برای او می شود « زهد » انسانی که فقط یک عضوش مثلاً بینی اش رشد می کند و عضوهای دیگر از رشد باز می مانند .

درد وفوائد آن :
معیار اصلی انسانیت آن چیزی است که از آن به « درد داشتن » و « صاحب درد بودن » تعبیر می شود فرق انسان و غیر انسان دراین است که انسان صاحب درد است معیار انسانیت که درد داشتن است مگر می شود که درد چیز خوبی باشد باید بگوئیم ما میان درد و منشاء درد اشتباه می کنیم مثلاً درمورد زخمی که در معده یا روده هست که انسان دردش را احساس می کند آنچه بد است وجود آن زخم است یا ضایعه ای است که درمعده یا روده وجود دارد ولی درد در عین اینکه انسان راناراحت میکند موجب آگاهی و بیداری برای انسان است .

اگر درد در بدن انسان نمی بود احساس درد نمی کرد اولاً هیچگاه ازدرد اطلاع پیدا نمی کرد و آگاه نمی شد و ثانیاً این درد مثل یک مامور نافذالحکم انسان را وادار به چاره جویی می کند و او رامامور می کند که زود در فکر حل مشکل بر آید مولوی در اینجا چقدر شیرین می گوید :
حسرت و زاری که در بیماری است وقت بیماری همه بیداری اسـت
پس بدان این اصل را ای اصل جو هر که را درد است او برده است بو
هــر کــه او بــیـدارتــر پــر دردتر هـــر کــه او آگاهتــر رخ زردتـــر

بی درد مساوی بالختی بی حسی بیشعوری و بی ادراکی و احساس درد مساوی است با آگاهی و بیداری و شعور وادراک در مثل است که می گویند : « انسان اگر سقراطی باشد نحیف و لاغر بهتر است از این که خوکی باشد فربه .» یعنی اگر انسان دانا و دانشمند باشد ولی محروم بهتر است از اینکه مانند یک خوک همه نوع وسایل برایش فراهم باشد ولی هیچ چیز را نفهمد

. آن کس که به مقام انسانیت برسد و ارزش درد داشتن و حساس بودن را درک کند هرگز نمی گوید : « دشمن جان من است عقل من و هوش من » بلکه کلام پیغمبر(ص) را می گوید : صدیق کل امریء عقله و عدوه جمله : دوست راستین هر کس عقل و هوشیاری او و دشمن واقعی هر کس جهل ونادانی اوست . خطرعمده سرطان از این جهت است که بیخبری یعنی بدون درد وارد می شود بنابراین این که ارزش ارزشها در انسان درد داشتن است را نمیشود به این عنوان که درد بد چیزی است رد کرد .

درد انسان :
وقتی صحبت از درد در انسان می کنیم مقصود داشتن دردسر و یا درد پا نیست بلکه مقصود عرفا آن دردی است که در انسان سراغ دارند و دائماً آن را تقدیس می کنند وآن درد خداجویی است و یکی از برتریهای انسان نسبت به فرشته همین درداست که انسان درددارد ولی فرشته بدون درد است . طبق نظر اسلام انسان یک حقیقیت است که نفخه الهی در او دمیده می شود و از دنیا دیگر آمده و با انسانی که در طبیعت وجود دارد تجانس کامل ندارد . انسان در این دنیا یک نوع احساس غربت و احساس بیگانگی با همه موجودهای عالم می کند

چون همه فانی و متغیر و غیر قابل دلبستگی هستند ولی انسان دغدغه جاودانگی دارد این درد همان است که انسان را به عبادت و پرستش خداو راز ونیاز و به خدا نزدیک شدن و به اصل خود نزدیک شدن می کشاند . مولوی انسان را تشبه به نی کرده که او را از نیستان بریده اند و او دارد دائماً ناله و فریاد می کند و فریادش برای فراق است

بشنــو از نـی چون حکایــت می کنـــد وز جدایی ها شکایت می کند
کــز نـیـستــان تــا مــرا ببریـده انـــد و ز نفیرم مرد و زن نالیده اند
سیــــنــه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگویم شرح درد اشتـیــاق

مولوی در جای دیگر می گوید :
پـیـل بـــــایــد تــا خسبد اوستــان خــواب بینــد خطه هندوستــان
خر نبیند هیچ هنــدوستان به خــواب خر زهندوستان نکرده است اغتراب
می گویند فیل را که از هندوستان می آورند باید دائماً به سرش بکوبند و اگر نکوبند به یاد هندوستان می افتد ولی الاغ هرگزهندوستان را به خواب نمی بیند چون غریب هندوستان نیست و او را از آنجا نیاورده اند پس مولوی می خواهد بگوید انسان است که دغدغه بازگشت به عالم دیگر را دارد دردعرفان دارد ، درد بازگشت به سوی حق و به سوی خدا دارد درد مناجات و وصال حق را دارد .

درد انسان درکلام امیر المومنین :
حضرت علی ( ع ) به کمیل می فرماید : یاکمیل بن زیاد ان هذه القلوب اوعیه فخبرها او عاها فاحفظ عنی ما اقول لک : دل انسان به منزله ظرف است بهترین ظرفها آن است که ظریفش بیشتر باشد یا بهتر نگهداردی کند . افرادی هستند که علم حقیقی در نهایت بصیرت آنها هجوم آورده و به مقام یقین کالم رسیده اند به روح یقین اتصال پیدا کرده اند و فاصله ای با روح یقین ندارند آن چیزهایی که برای اهل ترف و ماده پرست ها خیلی سخت است برای آنها رام و نرم است آنچه برای نادانها به وحشت است

یعنی حلوت با حق برای آنها مایه انس است صحبوالدنیا بابد ان ارواحها معلقه بامحل الاعلی : اینها در دنیا با مردم همراهند ولی با روحهایی که مجذوب عالم بالا هستند درد علی و به تعبیر ما دردهای عرفانی علی و دردهای عبادتی علی یک مسئله بسیار واضح و روشن است کارش در عبادت به جائی می رسد که آنچنان از خود بی خود میشود و گرم محبوب و معشوقش می شود که از آنچه در اطراف او می گذرد بی خبر است حتی اگر تیری از بدنش بکشند احساس نمی کند .

این درد انسان است یعنی درد جدائی از حق و آرزو و اشتیاق تقرب به ذات او و حرکت به سوی او و نزدیک شدن به او تا انسان به ذات حق نرسد این دلهره و اضطراب از بین نمی رود قرآن می فرماید :« الا بذکر الله تطمئن القلوب بدانید که فقط و فقط با یک چیز از اضطراب و دلهره آرام می گیرد این درد بشر به وسیله یک چیز است که آرامش پیدا می کند

و آن یاد حق و انس با ذات پرورگار است حضرت علی (ع) در دعای کمیل می فرماید : اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعا : خدایا آن گناهانی که سبب می شود دعا کردن من حبس شود و درد دعا کردن و مناجات کردن از من گرفته شود بیامرز . این است که می گویند دعا برای انسان هم مطلوب است هم وسیله . یعنی دعا همیشه برای استجابت نیست و اگر استجاب هم نشود استجاب شده است دعا خودش مطلوب است .

درد انسان نسبت به خلق خدا :
می گویند معیار انسانیت انسان به این است که درد دیگران راداشته باشد یعنی ناراحتیهای که متوجه دیگران است و هیچ به شخص او مربوط نیست در اودرد ایجاد می کند او غمخوار دیگران است به قول سعدی
مـن از بــیـنوائـی روی زرد غــم بـیـنــوایــان رخــم زرد کــرد

اگر درد دیگران و غمخوارگی در کسی پیدا شد از گرسنگی دیگران خوابش نمی برد گرسنگی برای خودش از گرسنگی دیگران آسانتر است . می گویند این درد انسان است ، دردی است که به انسان شخصیت و ارزش می دهد و این است منشاء همه ارزشهای انسانی هر چیزی که بازگشتش به احساس مسئولیت انسان و درد انسان انسانهای دیگر باشد آن را انسانی می دانند و هر چیز غیر از این باشد آن را انسانی نمی دانند باز این محو شدن ارزشها در یک ارزش دیگر است . ازنظر معیارهای اسلامی انسان کسی است که درد خدا را داشته باشد و چون درد خدا را دارد درد انسانهای دیگر را هم دارد .

قرآن راجع به پیغمبر اکرم (ص) می فرماید : فلعلک باخع نفسک علی اثارهم ان لم یومنوا بهذا الحدیث اسنا پیغبر آنچنان برای هدایت و سعادت مردم و نجات آنان از اسارتها و گرفتاریهای دنیا و آخرت حریص است که می خواهد خود را هلاک کند خطاب می رسد که چه خبر است ؟ مثل اینکه می خواهی خود را به خاطر مردم تلف کنی .

یا در جایی دیگر قرآن می فرماید : مردم پیغمبری از میان شما و از جنس شما برای شما آمده است اولین خصوصیتش این است که عزیز علیه ماعنتم دغنت یعنی شفقت ، رنج و ناراحتی رنجهای شما بر او ناگوار است و او درد شما را دارد پس مسلمان کیست ؟ مسلمان کسی است که هم درد خدا داشته باشد و هم درد خلق خدا را . همه سخن از هم دردی است از درد دیگران را احساس کردن است از اینکه همانند حضرت علی زیستن است و مثل او درد دیگران همانند درد خودش احساس کردن است .

درد مطلوب :
درد دیگران داشتن لذیذ است درد هجران حق هم لذیذ است بوعلی سینا در اشاره به این مسئله که گاهی یک چیز درد هست ولی در عین اینکه درد است لذیذ است مثال می آورد این نوع درد نظیرش خارش بدن است که بدن خارش دارد و انسان وقتی خارش می دهد خوشش می آید این درد درد تلخی نیست . دردی که جان را می سوزاند ، اشک را جاری می کند اما غم محبوب است غم مطلوب است چطورمی شود

وقتی به ما بگویند مجلس ذکر مصیب امام حسین (ع) برقرار است می خواهیم به آنجا برویم انسان تادلش نسوزد و درد نگیرد اشک نمی ریزد ولی درعین حال انسان دلش می خواهد این درد را احساس کند واین اشک را بریزد وقتی این قطرات اشک می ریزد انسان صفائی رااحساس می کند که آن درد دیگر در مقابل این چیزی نیست این درد انسانیت است . شاعر عرب می گوید :
و لذاکانت النفوس کباراً تعمت من مرادها الاجسام

روحها وقتی بزرگ شد وای به حال آن بدنها روح وقتی بزرگ شد و روح همه بدنها شد و درد همه را احساس کرد کارش به آنجا می کشد که مجازات می بیند برای غافل ماندن از حال بندگان همانند حضرت علی (ع) که وقتی از کوچه ای می گذرد و زنی را می بیند که مشک به دوش گرفته است به سرعت خودرا به جلو انداخته ومی گوید

خانم اجازه بدهید که شما را کمک کنم و مشک را گرفته و به خانه پیرزن می رود و به آن زن می گوید که چرا خودتان آب کشی می کنید زن می گوید شوهرم در رکاب علی علیه ابن ابیطالب کشته شد و من هستم و چند یتیم علی وقتی به خانه برگشت تا صبح نخوابید و استغفار کرد که چرا از حال آن زن غافل مانده است و صبح با مقداری آذوقه به در خانه زن می رود و یتیمها را روی زانو نشانده و نوازش می کند . خدایا تو را قسم می دهیم به حقیقت علی ابن ابیطالب که درد اسلام را در دل ما ایجاد کن احساس همدردی با خلق خدا را در ما ایجاد کن ما را از پرتو نور ولایت علی (ع) بهره مند فرما .

درد خداجوئی در انسان :
بسیاری از علمای معرفه النفس جدید همه به این مطلب اعتراف دارند که در انسان چیزهائی یافت می شود که با حسابهای مادی این دنیا قابل توجیه نیست و نشان می دهد که حساب دیگری درکار است . پیغمبر اکرم می فرماید : من عرف نفسه فقد عرف ربه هر کس خودش را بشناسد خدا را می شناسد .

قرآن کریم می فرماید : سنریهم ایاتنا فی الآفاق و فی انفسهم ما نشانه های خود را در آفاق عالم یعنی در عالم طبیعت ارائه میدهیم و در نفوس خود مردم چیزهائی که با اینکه بشری است و تعلق به همین عالم دارد ولی با ساختمان مادی انسان درست نمیشود غیر مادی است ثانیاً این چیزهایی که ملاک انسانیت انسان است

وملاک شخصیت و فضیلت انسانی انسان است به دست طبیعت ساخته نمی شود فقط و فقط به دست خود انسان ساخته میشود . انسان خودش دروازه معنویت است و از دوازده وجود خود به عالم معنایی برده است چنانچه امام هشتم حضرت علی بن موسی الرضا ( ع ) می فرماید : لا یعرف هنالک الا بما هیهنا : آنچه در عالم معنا هست از راه آنچه در درون انسان است شناخته می شود که این خودش یک مسئله ای است

. بعضی از عرفا تکیه شان روی درد غربت انسان ودر عدم تجانس و بیگانگی انسان با این جهان است چرا که انسان حقیقتی است که از اصل خود جدا شده و دور مانده و از دینای دیگر برای انجام رسالتی آمده است و این دورماندگی از اصل است که در او شوق و عشق و ناله واحساس غربت آفریده است از بهشت رانده شده و به عالم خاک آمده است و می خواهد بار دیگر به آن بهشت موعود خودش باز گردد . درد انسان فقط در خواست درد دوری از حق است و میل او میل بازگشت به قرب حق وجوار رب العالمین است انسان به هر مقام و کمالی برسد باز احساس می کند که به معشوق خود نرسیده است .

انسان طالب کمال مطلق :
انسان همیشه طالب آن چیزی است که ندارد وقتی همان چیز رادارا شده و دلزدگی برایش پیدا می شود و این یک امر غیر منطقی است . افلاطون می گوید : انسان هر معشوقی که دارد ابتدا با یک جذبه و عشق و وهم فراوان به سوی او میرود ولی همین که به وصال رسید عشق در آنجا دفن می شود و آغاز دلزدگی و تنفر . انسان موجودی است که نمی تواند عاشق فانی باشد نمی تواند عاشق نیستی باشد

که به زمان و مکان محدود است . انسان عاشق کمال مطلق است عاشق ذات حق است یعنی عاشق خداست همان کسی که منکر خداست عاشق خداست حتی منکرین خدا که به خدا فحش میدهند نمی دانند که در عمق فطرت خود عاشق کمال مطلقند ولی راه را گم کرده اند . پیغمبران نیامده اند که عشق خدا و عبادت را به بندگان یاد دهند

چون این فطری هر انسانی است بلکه آمده اند که راههای کج وراست را نشان دهند آمده اند بگویند ای انسان توعاشق کمال مطلق هستی خیال می کنی که پول برای تو کمال مطلق است خیال میکنی مقام ، زن و . . . برای توکمال مطلق است درد انسان آن دردخودایی است که اگر پرده های اشتباه از جلو چشمش کنار رود و معشوق خود را پیدا کند به صورت همان عبادتهای عاشقانه ای در می آید که در علی (ع) سراغ داریم .

قرآن می گوید : اگر بشر خیال می کند که با رسیدن به ثروت و مقام به آسایش می رسد اشتباه کرده است قرآن نمی گوید دنبال اینهانروید می گوید اینها را باید تحصیل کرد اما اینها به بشر آسایش نمی دهد فقط یاد خداست که دلها را آرامش می دهد بسیاری از مکاتب تکیه شان روی دور ماندن انسان از اصل خوداست . بعضی مکاتب می گویند درد انسان درد خداست بعضی می گویند : درد انسان درد خلق خداست و بعضی دیگر می گویند درد انسان درد خدا و خلق خداست . در واقع انسانیت درد خداست ، درد انسان از درد خدا داشتن است .

سیر انسان کامل از نظر عرفا :
عرفا میگویند سیر انسان کامل در چهار سفر رخ میدهد :
1- سفر انسان از خود به خدا
2- سفر انسان همراه خدا درخدا ( یعنی شناخت خدا )
3- سفر انسان همراه خدا نه به تنهایی به خلق خدا
4- سفر انسان همراه باخدا در میان خلق خدا برای نجات خلق خدا

لزوم همراه بودن گرایشهای برونی ودرونی :
اگر بنا شود از جاده معتدل اسلام خارج شویم چه فرقی می کند که عبادتگزاری جامعه گریز باشیم یاجامعه گرای خدا گریز خداونددر آیه آخر سوره فتح می فرماید : صحابه و تربیت شدگان پیغمبر در مقابل دشمنان حقیقتشدید قوی و با صلابت و محکم هستند و در مقابل در میان خود یک پارچه عطوفت و مهربانی ، یگانگی و وحدت هستند این است رشد گرایشهای انسانی .

ذلک مثلهم فی التوریه و مثلهم فی الانجیل کزرع اخرج شطاه : قرآن می فرماید جامعه حکم یک گیاه را دارد که در اول ضعیف و کوچک است ولی بعد رشد می کند و رشد می کند به طوری که همه کشاورزان را به حیرت وشگفتی وا میدارد .

خداوند درجایی دیگر می فرماید : عبادت کنندگان ستایش کنندگان وروزه گیرندگان همانهایی هستند که مصلح جامعه خودهستند ودرجامعه امر به معروف ونهی از منکر می کنند . یعنی هم به ارزشهای درونی خود پرداخته و هم به ارزشهای بیرونی خود که مربوط به جامعه است پرداخته اند . در اوصاف اصحاب حضرت حجت آمده است که : در شب را همانند شب که به سراغ آنها میروی گویی سراغ یک عده راهب رفته ای ولی روز که سراغشان می روی گوئی سراغ یک عده شیر رفته ای .

قدم اول این است که به خدای خودنزدیک شویم و با نزدیک شدن به خدای خودمان است که آنوقت سایر مسئولیتهایمان و از آن جمله مسئولیتهای اجتماعی را می توانیم به خوبی انجام دهیم کوشش میکنیم که این گرایشهای یک جانبه را که همیشه اسلام دچار این درد گرایشهای یک جانبه ملت خویش بوده است کنار بگذاریم تا دین دچار این بیماری گرایش یک جانبه نشود .

ارزش عبادت را هرگز کم نگیریم در لحظات آخر که امام صادق ( ع) در حال رفتن بودند همه خویشان را جمع کردند چشمهایشان را برای آخرین بار باز کردند و یک جمله گفتند : لن تنال شفاعتنا مستخفا باصلوه شفاعت ما شامل کسی که نما ز را کوچک بشمارد نمی شود . فالموت فی حیاتکم مقهورین والحیاه فی موتکم قاهرین : زندگی آن است که بمیرید و پیروز باشد و مردن آن است که زنده باشید و محکوم دیگران حضرت علی ( ع ) نمونه از انسان است

که کمالات معنوی در حد اعلی و بسیار بالا در او رشد کرده است هنگامی که از کار مردم فارغ می شد به راز ونیاز عاشقانه و عابدانه اش می پرداخت و می گفت خدایا تو از هر انیسی برای اولیاء خودت انیس تر هستی یعنی با هیچ انیسی مانند تو انس نمی گیرم انیس من توئی وقتی با هر که غیر تو هستم تنها هستم فقط وقتی با تو هستم با کسی هستم .

کسانی که به تو اعتماد می کنند می بینند از هر کس دیگری حاضرتری برای اینکه به سراغ کسانی که به تو اعتماد می کنندمی روی خدایا تو دوستان و عاشقانت را در آن سر ضمیرشان مشاهده می کنی و از باطن ضمیرشان آگاهی اسرارشان پیش تو پیداست و دلهایشان پیش تو پرواز ( فرازی از خطبه های نهج البلاغه ).

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 95/5/20 4:27 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت تحت فایل ورد (word) دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت تحت فایل ورد (word) :

قاطعیت و زمان بندی در علم مدیریت

فهرست:
مقدمه
کارکردها
کارکردها
زمینه فرهنگی قاطعیت
زمان قاطعیت
هدفهای اجتماعی
هدفهای کارکنان

مقدمه
در گذشته خیلی از کارکنان آموخته اند که اگر بخواهند حرفشان را بزنند از ترقی و اضافه حقوق خبری نخواهدبود و ممکن است کار خود را نیز از دست بدهند. اما روز به روز پیشرفتهایی برای ایجاد جامعه ای مبتنی بر ارزشهای قاطعیت، حاصل شده است.

افراد نسبت به گذشتــــه راحتتر نظر خود را بیان می کنند. روابط میان افراد به برابری طرفین توجه دارد هرچند رفتار بعضی از مدیران به گــونه ای است که اگر در عصر قبلی زندگی می کردند، خوشحالتر بودند.

اما به دلایل متعدد، محل کار تا حد زیادی انسانی تر شده است و کارکنان ابراز عقیده می کنند و به رغم مخالفت رئیس، دیـــدگاههای خود را بازگو می کنند.

قاطعیت برای همـه افراد در سازمان می تواند سودمند باشد و نتایج سودمندی فراهم کند به نحوی که مدیر قاطع رابطه بهتری با زیردستان و برخورد موثرتری با مافوق خود دارد.

رفتار قاطع اغلب با رفتار پرخاشگرانه اشتباه می شود. ازجمله تمایزات اساسی میان مدیران قاطع و مدیران پرخاشگر این واقعیت است که مدیر قاطع مورد احترام دیگران است، همان گونه که برای خود ارزش و احترام قایل می شود، به دیگران نیز احترام می گذارد.

چنین مدیری به جای آنکه دیگران را مجبور به تبعیت از خواسته های خود کند با آنهــــا مشورت می کند. درحالی که مدیران پرخاشگر به تابعیت محض زیردستان عادت کرده اند نه مشارکتشان.

 

تعریف قاطعیت
قاطعیت یکی از جنبه های قابل اصلاح ارتباط میان افراد است. این مهارت می تواند افراد را در برخورد با همکاران مافوق و زیردست بسیار یاری دهد. به اعتقاد لازاروس قاطعیت دارای چهار مؤلفه است.

اول، رد تقاضا
دوم، جلب محبت دیگران و مطرح کردن درخواستهای خود،
سوم، ابراز احساسات مثبت و منفی
چهارم، شروع، ادامه و خاتمه گفتگوها .
به اعتقاد کیت دیویس قاطعیت فرایند بیان احساسات، درخواست تغییرات، دادن و دریافت کردن بازخـــور صادقانه است.

لنج و جاکوبسکی معتقدند قاطعیت عبارت است از گرفتن حق خود و ابراز افکار، احساسات و اعتقادات خویش به نحوی مناسب، مستقیم و صادقانه به صورتی که حقوق دیگران زیرپا گذاشته نشود .

قاطعیت با درک و پذیرش اینکه هر فردی حق انتخاب و کنترل زندگی خود را دارد آغاز می شود. قاطعیت به معنای بهره کشی از دیگران نیست، بلکه به معنای محافظت از خود و منابع خود است .هر تعریفی که از قاطعیت موردقبول قرار گیرد باید در آن بر رعایت و احترام به حقوق خود و دیگران تاکید و بین گرفتن حقوق خود و پایمال کردن حقوق دیگران تمایز قایل شد.

کارکردها
مهارت قاطعیت به فراخور موقعیت چند هدف را برآورده می سازد. به طور کلی استفاده ماهرانه از قاطعیت به فرد کمک می کند که:
• جلو پایمال شدن حقوق خود را بگیرد
• تقاضاهای نامعقول دیگران را رد کند
• بتواند از دیگران درخواستهای معقولی داشته باشد
• با مخالفتهای نامعقول دیگران، برخورد درست و موثری بکند.
• حقوق دیگران را به رسمیت بشناسد
• رفتار دیگران در برابر خود را تغییر دهد
• از رفتارهای پرخاشگرانه غیرضروری خودداری کند
• در هر موردی موضع خود را با اعتماد به نفس و آزادانه مطرح سازد.

زمینه فرهنگی قاطعیت
زمینه فرهنگی بر قاطعیت تاثیر می گذارد. به طور مثال، فرهنگهایی که اعتقادات مذهبی شدیدی دارند، گاهی قاطعیت را به عنوان یک روش معتبر رد می کنند، و فروتنی، تقدیرگرایی، عدم صراحت، رعایت شعائر و; را رواج می دهند. آموزش قاطعیت برای این افراد، بی معنا و مشکل آفرین است.

همچنین در برخی از فرهنگها احترام و اطاعت از بزرگسالان واجب است و هرگونه قاطعیت کوچکتـــــرها را در برابر بزرگسالان تقبیح می کنند. برخی از فرهنگها قاطعیت را رفتاری »مردانه« دانسته و از زنان انتظار تسلیم و خدمتگذاری دارند.

طبقه بندی رفتار افراد
به طور کلی می توان افراد (رفتار افراد) را به سه دسته کلی تقسیم کرد.
• دسته اول : افراد به تحقیر دیگران می پردازند، حقوق دیگران را نادیده می گیرند، دیگران را می رنجانند و فقط به اهداف خود توجه دارند، این افراد را افراد پرخاشگر می نامند.

پرخاشگری ممکن است هدفهای فرد را برآورده سازد، اما اسباب مرارت دیگران را فراهم می کند.

• دسته دوم: افراد کمرو هستند که فاقد قاطعیت هستند، نمی توانند احساسات خود را نشان دهند، احساس رنجش دارنــــــد و حق انتخاب خود را به دیگران می دهند. افراد کمرو بندرت به هدفهای خود می رسند.

• دسته سوم : افراد قاطع، افرادی هستند که با صداقت احساسات خود را بیان می کنند، اغلب به هدف می رسند، حتی اگر به هدف نرسند احساس خوبی دارند زیرا رفتار مناسبی داشته اند. به جهت اهمیت این سه دسته رفتار هریک در زیــــر مفصل تر موردبررسی قرار می گیرد.

• افراد پرخاشگر: پرخاشگری یعنی تهدید دیگران و نادیده گرفتن حقوق آنها (WEISS, 1996, P.120) . مردم افراد پرخاشگر را افرادی ناسازگار، زورگو، سلطه گر و غیرخویشتندار می دانند.

(GORDON, 1993, P.295) . اگرچه این افراد با نهیب زدن و ترساندن دیگران می توانند حرف خود را بـــه کرسی بنشانند، اما باعث می شوند تا دیگران از آنها بیزار و گریزان شوند.

افراد پرخاشگر همواره به دنبال برنده شدن هستند، حتی اگر این برنده شدن به بهای ضرر رساندن به دیگران باشد.

این افراد معتقدند که همیشه حق با آنان است و دیگران هیچ حقی ندارنـــد و آنچه خود می گویند، نسبت به گفته های دیگران از اهمیت بیشتری برخوردار است، و نقش و کمکشان در مقایسه با نقش و کمکی که دیگران ارائه می دهند، با ارزش تر است.

این افراد تلاش می کنند با بلند حرف زدن، قطع کردن صحبت دیگران، قلدری، استفاده ازکنایه، و یا با استفاده از گفته های تهدیدآمیز و نگاههای خصمانه بر دیگران غلبه کنند.

افزون بر این، اطمینان اغراق آمیزی نسبت به خود دارند. کلمه »من« را با تـــاکید به کار می برند، دیگران را در گفته های خود نادیده می گیرند، بسیار زود برافروخته می شوند و به شدت از دیگران انتقاد می کنند و دراغلب اوقات موضعی صریح دارند، همیشه پیشنهادات و خواسته هایشان را طوری مطرح می کنند که گویا درحال دستور دادن هستند.

هدف افراد پرخاشگر، برنده شدن بدون رعایت حقوق دیگران است. به طورکلی می توان علائم رفتاری افراد پرخاشگر را بدین صورت بیان کرد:
• فریاد کشیدن
• درها را به هم کوفتــــــن
• ناسزاگفتن
• اخم کردن
• تمسخر کــردن
• چشم غره رفتن
• انگشت خود را سوی دیگران نشانه رفتن
• پوزخند زدن
• تکان دادن مشتها
• صحبت دیگران را قطع کـــردن
• تحقیر دیگران در حضور جمع
• همه تقصیرات را به گردن دیگران انداختن.
• مدیریت افراد پرخاشگر: این افراد خود را مصمم نشان می دهند اما درواقع این راهی است برای مخفی ساختن فقدان اعتماد به نفس شان.

منطق این افــــــــراد آن است که باید برای آنچه می خواهند بجنگند و به هر قیمتی شده از خود دفاع کنند.

وظیفه مدیریت در مواجهه با این افراد آن است که به آنان تفهیم کند ضرورتی ندارد همواره وضع تدافعی اتخاذ کنند، زیرا همه مترصد این نیستند که آنان را زمین بزنند. و اینکه می توانند بدون سرزنش دیگران هم به خواسته های خود برسند.

مدیران برای کمک به این افراد لازم است:
• به آنان گوش سپارند و در هنگام بحث نگاهشان کنند
• روی مواردی تاکید کنند که با آنان توافق دارند
• به طور تلویحی نشان دهند که می شود در پایان همه پیروز باشند
• به خاطر مشارکتشان از آنان تشکر کنند.

• افراد کم رو: افراد کم رو (SUBMISSIVE PEOPLE) نقطه مقابل افراد پرخاشگر هستند. تمایل عمده آنان پرهیزاز برخورد، حتی به بهای تضییع حق ‌شان است(WEISS, 1996, P.120) . اگرچه پرهیز از برخورد، در اغلب اوقات مطلوب است، اما همواره نمی توان از آن اجتناب ورزید.

افراد کم رو نه تنها در دفاع از حق خود طفره می روند، بلکه از قراردادن خود در موقعیتهایی که باید باشند نیز پرهیز می کنند. این افراد معتقدند دیگران »حق« دارند اما خودشان »محق نیستند.

سخن خود را بسیار آهسته شروع می کنند. به دیگران اجازه می دهند تا سخنانشان را قطع کنند و در مقابل انتقاد، مضطرب می شوند و با اندک تهدیدی برخلاق میل خود عمل می کنند.

(GILLEN, 1994, P.11) کمرویی یعنی درنظر نگرفتن خود و اتخاذ سبک انفعالی به نحوی که دیگران افکار، احساسات و حقوق ما را به راحتی نادیده بگیرند. افرادی مرددند که این سبک »خاضعانه را دارند.

علایم رفتارهای افراد کم رو را می توان به این صورت فهرست کرد:
• عدم تمایل به ابراز عقیده
• خود را دست کم گرفتن
• موافقت با انجام کارهایی که تمایلی به انجام آن ندارند
• با خود زیرلب حرف زدن
• پرحرفی کردن
• گریه کردن
• پشت سر دیگران گله و شکایت کردن
• برقرار نکردن تماس چشمی
• با خود و اشیای دوروبر بازی کردن
مدیریت افراد کمرو

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

<   <<   121   122   123   124   125   >>   >