سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سزاوارترین مردم به کرم کسى است که کریمان بدو شناخته شوند . [نهج البلاغه]

پایان نامه بررسی اصل استقلال قضاوت در جمهوری اسلامی ایران تحت فا

ارسال‌کننده : علی در : 95/1/30 5:16 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پایان نامه بررسی اصل استقلال قضاوت در جمهوری اسلامی ایران تحت فایل ورد (word) دارای 89 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پایان نامه بررسی اصل استقلال قضاوت در جمهوری اسلامی ایران تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه بررسی اصل استقلال قضاوت در جمهوری اسلامی ایران تحت فایل ورد (word)

مقدمه:  
حوزه علمی قاضی تحکیم  
مبحث دوم:  استقلال قضایی در اسلام  
بند اول: مفهوم استقلال قضایی  
بند دوم: استقلال در متون انسانی  
فصل دوم  
استقلال قوه قضائیه  
مبحث اول قوه قضاییه  
بنداول- تعریف نهاد قضایی و اصول اساسی استقلال قوه قضاییه  
بند دوم: تفکیک قوا  
بخش دوم: بررسی مسیر تحول قضاوت در قوانین ایران  
مبحث اول : تعریف و توضیح شاخصهای استقلال قضات  
بند اول: شاخث عدم نفوذ و تأثیر پذیری قضات  
بند دوم: شاخص منع عزل قضات  
بند سوم : شاخث منع تغییر و انتقال قضات.  
بند چهارم:‌عدم نقص رأی قاضی  
بند پنجم: تمکن مالی قضات  
بند ششم: وظایف و تکالیف قضات در حفظ استقلال قضایی خود.  
مبحث اول: استقلال قضات در قوانین عادی در دوره مشروطیت.  
بند دوم: استقلال قضات در قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران  
بخش سوم: مسئولیت، مصونیت و تعقیب انتظامی قضات  
فصل اول: مسئولیت و مصونیت قضات.  
بحث اول: مسئولیت کیفری قضات و مصونیت آنها  
بحث دوم: مسئولیت مدتی قضات و مصونیت آنها.  
فصل سوم: تخلفات و تعقیب انتظامی قضات  
مبحث اول: تخلفات قضات  
مبحث دوم: تعقیب انتظامی قضات در جمهوری اسلامی ایران  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پایان نامه بررسی اصل استقلال قضاوت در جمهوری اسلامی ایران تحت فایل ورد (word)

1- قرآن مجید

2- نهج‌البلاغه

3- آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، جلد 1، چاپ پنجم، 1372

4- آشوری، محمد، آیین دادرسی کیفری، جلد 1، چاپ دوم، بهار 1376

5- ابوالحمد، عبدالحمید، مبانی سیاست، جلد اول، چاپ هفتم، 1376

6- انصاری، مسعود، مصونیت‌های قانونی، چاپ دوم

7- انصاری، حمید، مبانی فقهی شرایط قاضی در فقه شیعه و مذاهب چهارگانه، چاپ اول، بهار 1371

8- بوشهری، جعفر، حقوق اساسی، جلد اول، چاپ ششم، 1353

9- جعفری لنگرودی، محمد جعفر، دانش نامه حقوقی، جلد اول، چاپ سوم

10- حیدر زاده، هادی، تعقیب انتظامی قضات، چاب اول، 1373

11- حر عاملی، وسائل الشیعه، جلد 19، ص 111

12- خمینی، روح‌الله موسوی، تحریر الوسیله، ترجمه علی اسلامی

13- دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه ، جلد 38، 1339

14- رسو‌ل‌زاده خویی، اسماعیل، قضاوتها و حکومت عدالتخواهی علی (ع)، چاپ هفتم، 1357

15-     ، محمد آئین دادرسی در اسلام، 1329

16- شهید اول، المعه الدمشقیه فقه الاما فیه

17- شجیعی، زهرا، وزارت وزیران در ایران، جلد اول

18- عاملی، باقر داور وعدلیه، چاپ اول، ص  14

19- فروغی، محمد علی، دستور حضرت علی (ع) به مالک اشتر، 1319

20 – قاضی، ابوالفضل، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، جلد اول، چاپ دوم، تیرماه 1370

21- قاضی شریعت پناهی، ابوالفضل، بایسته‌های حقوق اساسی، چاپ اول، بهار 73

22- کریم زاده، احمد، نظارت انتظامی در نظام قضایی، 1367

23- کرمانی ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، بخش اول، ص 257

24- متین دفتری، احمد، آئین دادرسی مدنی، جلد اول، چاپ چهارم، 1349

25- محمدی گیلانی، محمد، قضا و قضاوت در اسلام، 1360

26- مدنی، سید جلال اورین، حقوق اساسی در جمهوری اسلامی ایران، جلد 6، چاپ اول، 1369

27- مشکینی، علی قضا و شهادت ، 1359

28- معین، محمد، فرهنگ فارسی، جلد 3، 1362

29- مونتکیو، روح القوانین، ترجمه علی اکبر مهتدی

30- مجموعه قوانین کامل سال 1370 ، چاپ روزنامه رسمی کشور

31- نجفی، شیخ محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام ، جلد چهارم، تحقیق و تصحیح محمد قوچانی

32- نراقی، احمد، مستند الشیعه، به نقل از محمد سنگلجی، ص 10

33- ولیدی، محمد صالح، حقوق جزا، سهولت کیفری، چاپ دوم، 1371

34- هاشمی، سید محمد، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، جلد دوم، چاپ دوم، 1375

مقدمه

مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذارندن زندگی رزومره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق کنند یا اینکه شخص ثالثی را برای داوری بین خود انتخاب کنند و شخصش منتخب طرفین باید با رعایت بی طرفی و از روی عدالت و راستی قضاوت می نمود و معمولاً به اشخاصی رجوع می کردند که از نقطه نظر اجتماعی در موقعیت بالاتری باشد این افراد در اجتماعات بیشتر روحانیون و پادشاهان بودند روحانیون بدلیل اینکه کمتر در امور عادی و دنیوی دخالت می کردند مورد اعتماد مردم بودند و شاه نیز بعلت بعطه و قدرتی که بر افراد جامعه داشت خواه نا خواه به عنوان قیصه دهنده اختلاف لقب گرفته بود و با توجه به اینکه شاه به تنهایی نمی توانست رفع اختلاف نماید مردم برای تسریع در احقاق حق خود به روحانیون و علماء دینی و آگاهان و مطلعین روی آوردند و این افراد موثق و قابل اعتماد بودند و عمده دلیل این اعتماد استقلال اندیشه و رأی و قضات بی طرفانه آنها بود و این استقلال برای شخص قاضی امری فطری و از اعتقادات قلبی انسان بوده است و یا تکامل اجتماعات انسانی به عنوان اصلی اجتناب ناپذیر در دستگاه قضایی هر کشور جایگاه ویژه ای پیدا کرد. استقلال در تصمیم گیری لازمه قضاوت است و استقلال دادرس امنیت قضایی را تضمین می کند. و با اعتماد به مصونیت و امنیت شغلی به حمایت از حق و درگیری با فشارها و افراد صاحب نفوذ می پردازد هسته مرکزی دستگاه تأمین کننده عدالت هر کشور، دادگستری است که مرکب از عده ای اقتصاد می باشد که دادرسان واقعی جامعه می باشند و باید مستقل و بی طرف باشند تا بتوانند وظیفه خطیر و سنگین خود را به نحو احسن انجام دهند. استقلال قضایی، و افکار عمومی را شامل می شود. وقتی شخصی پس از طی مراحل مختلف به تصدی شغل قضات رسید شأن قضاوت و موقعیت و جایگاه ویژه آن اقتصاد دارد که چنین فردی مصونیت شغل داشته باشد و با این تضمین قاضی عدالت گستر جامعه خویش خواهد بود

دین اسلام در چهارده قرن پیش اصل فوق الذکر را به رسمیت شناخته است و برای آن ارزش والا قائل شده است در کشور مار ایران پس از بروز اندیشه های قانون خواهی وارد قانون اساسی و متون مدون قانونی گردید هدف از این تحقیق بررسی استقلال قضات در قوانین و مقررات کشور ایران است که ببنیم روند قانونگذاری در مورد این اصل چگونه است و چه راه هایی و مکانیسم هایی را برای حفظ این اصل پیش بینی نموده اند

از آنجا که دین مبین اسلام یکیاز اولین ادیان تعیین کننده اصل استقلال قضات بوده است در بخش اول پس از ارائه تعاریف قضاوت به بررسی این اصل در اندیشه و متون اسلامی خواهیم پرداخت و در ادامه مباحث این بخش به بررسی استقلال قوه قضاییه می پردازیم و در بخش دوم مسیر تحول قوانین و مقررات در مورد اصل استقلال قضات مورد تحقیق و پژوهش قرار خواهد گرفت و در بخش پایانی مسئولیت، مصونیت و تعقیب انتظامی قضات مورد بررسی قرار خواهد گرفت قسمت اخیر این تحقیق نیز نتیجه گیری می باشد

مبحث اول: اهمیت قضاوت در اسلام

دین اسلام شأن والای قضاوت را به گونه ای ممتاز متمایز ساخته و موقعیت ویژه آنرا در میان سایر بخشهای اجتماعی با ارائه تعاریف و تحلیل های مختلف مستند نموده است

قرآن مجید به عنوان اولین و بزرگترین منشور زندگی مسلمانان، تعریفهای متنوعی از قضاوت بیان داشته است و احکام دینی، تمام زوایای این محکم را بررسی نموده اند علمی رواندانیشمندان اسلامی نیز به تبع آن به شرح و تفسیر آن پرداخته اند

در این مبحث ایتدا- تعاریف قضاوت پرداخته و سپس اهمیت قضاوت مورد بحث قرار می گیرد

بند اول: تعاریف قضاوت: قضا به فتح در لغت به معنی فرمان داران، حکم کردن، فتوا دادن، رأی دادن، به حاجت کسی رسیدن و روا کردن، آگاهانیدن و پند دادن می باشد.[1] در قرآن مجید لفظ قضا بر معنای متعددی اطلاق گردیده است[2] که به شرح ذیل می باشد

1-اراده نمودن مانند آیه شریفه « و اذا قضی امراً فانما یقول له کن فیکون»[3]

2- امر کردن مانند آیه شریفه!« و قضی ربک ان لاتعبد الا ایاه»[4]

3- حکم کردن مانند آیه شریفه!« ثم لا تجدوافی انفسهم حرجاً مما قضیت»[5]

4- خلق کردن و آفریدن مانند آیه شریفه: فقضهن سبع سموات فی یومین[6]

5- فعلی مانند آیه شریفه: فاقص ما انت قاض[7]

6- اعلام کردن مانند آیه شریفه: و قضینا الیه ذلک الامر[8]

اگر چه در قرآن معنای زیادی از قضاوت بکار برده شده است اما معنی اصلی و مشهور آن که در میان حقوقدانان اسلامی همان حکم کردن و دادرسی است

فقهای عالی مقام اسلام با عنایت خاص به موضوع قضاوت در بیشتر کتاب فقهی خود مبحث قضاوت را مورد بررسی قرار داده و براساس معیارهای اسلامی و استدلالات اصولی خود تعاریفی را برای قضاوت بیان داشته اند. شهید اول درکتاب دروس آنرا چنین تعریف کرده است: « القضا هو ولایع شرعیه علی الحکم والمصالح العامه من قبل امام علیه السلام[9] مرحوم نراقی در کتاب مستند می گوید: « القضا هو ولایه حکم خاص فی واقعه مخصوصه و علی شخص مخصوص با ثبات، یوجب عقربه دنیویه شرعا او حق من حقوق الناس»[10] سید محمد کاظم یزدی در کتاب عروه الوثقی قضاوت را اینچنین تعریف کرده است: دادرسی میان مردم به هنگام ستیز و برخورد و برکنار ساختن اختلاف و پایان دادن موضوع اختلاف میان و آنان»[11]

شیخ محمد حسن نجفی در کتاب معروف جواهرالکلام در تعریف قضاوت می گرید: در ولایت شرعی در صدور حکم از سوی کسی که بتواند در مسائل جزئی شرع فتوی دهد[12]شیخ ضیاءالدین عراقی در کتاب قضا در تعریف قضاوت آنرا از میان بردن ستیز و دعوی میان دو یا چند نفر می دادند. حضرت امام خمینی نیز در کتاب تحریر الوسیله در تعریف قضوت می فرماید: « و هو حکم بین الناس امرفع التنازع بینهم با شرایط الاتیه» آن حکم بین مردم است جهت رفع تنازع بین آنان با شرایطی که می فرماید.[13]

بنابراین باید گفت قضاوت منصحات از مناسب حکومت که قاضی به مقتضای این منصب به احکام و اشخاص ولایت و سلطه پیدا می کند تا بتواند استیفاء حقوق واجرای حدود و تعزیلات نماید و ان سمت ا زطرف کسی به قاضی داده می شود که اولاً خود صلاحیت تصدی به چنین امری را داشته باشد و ثانیاً شایستگی واگذاری آنرا به دیگران نیز داشته باشد. برابر عقید مسلمین. این شخص همان صاحب رسالت و نبوت است زیراولایت قضا بخشی از ولایت مطلقه صاحب رسالت، و شاخه ای از درخت پربار ریاست عمه پیغمبران و جانشینان بر حق آنهاست

قاضی بر دو قسم است قاضی تنصیب که مراد قاضی منصوب از ناحیه امام و حکومت است دوم قاضی تحکیم که چنین تعریف شده است

هر گاه طرفین نزاع و داوری فردی که بعنوان قاضی منصوب نگردیده رضایت دهند داوری وی را قضاء تحکیم و چنین دادرسی را قاضی تحکیم، حکم و یا محکم نامند[14]

حکم قضاء تحکیم از دیدگاه فقهای شیعه و سنی

صرفنظر از اختلاف آرایی که در احکام و برخی صفات قاضی تحکیم مطرح می باشد فی الجمله قضاء تحکیم به نظر تمامی فقهای شیعه جایز می باشد. در مقام فقط عدم فقهای شیعه اعتبار تمام شرایط اساسی قضاء نظیره بلوغ، عقل، اسلام(ایمان)، عدالت، علم، طهارت مولد، زکوریت و ; را دو قاضی تحکیم معتبر و لازم دانسته اند

در مشروعیت قاضی تحکیم میان فقهای اهل سنت اختلاف است. اما به فخرالدین رازی و امام ابولاحامد مد غزالی منکر مشروعیت قاضی تحکیم می باشند ولی دیگر علماء سنتی قاضی تحکیم را مشروع دانسته اند نهایتاً گروهی گفته اند در همه امور بدون استثناء  قاضی تحکیم مشروعیت دارد و گروهی گفته اند در حقوق الله قاضی تحکیم غیر مشروع است


حوزه علمی قاضی تحکیم

در اینکه آیا حکمیت در تمام امور و احکام جایز است یا آنکه جواز حکمیت صرفاً در منازعات مالی و امثال آن می باشد ولی در حدود و قصاص و تعزیلات جایز نیست؟ اختلاف نظر وجود دارد

عده ای از فقها شیه به استناد عموم ادله قضا و اینکه وجهی برای منع قاضی تحکیم در برخی احکام وجود ندارد، زیرا هرگاه وی واجد شرایط قضا باشد که باید چنین باشد، پس حکمش در همه احکام نافذ است رأی به نفوذ حکم در همه امور داده اند

و در مقابل آنان عده ای دیگر با توجه به ویژگیها و اهمیتی که مسائل کیفری دارند بدان لحاظ که پای نفس و جان افراد در آن مطرح است دادرسی دراینگونه موارد را جایز ندانسته و حکم به مغازعاتی که مربوط به این امور می شود را منحصر به قاضی منصوب می دانند. این نظریه از آن جهت که رسیدگی به جرایم و اعمال مجازاتها مربوط به اعمال حاکمیت دولت می شود و قابل واگذاری نسبت تقویت می شود مشابه همین دو نظر در میان فقهای جنبی نیز وجود دارد و دیگر مکاتب اهل سنت تحکیم در عقوبات را جایز نمی دانند و البته برای مشروعیت قاضی تحکیم به روایتی از رسول اکرم (ص) که چنین است. « من حکم بین اثنین فتراضیا به فلم یعدل فعلیه لعنه الله تعالی و همچنین به عموم ارسه قضا همچون آیه « و اذا حکمتم بین الناس ان تحکمو با لعدل»[15] و همچنین ادله وجوب امر به معروف و نهی از منکر و اجماع استناد شده است

در اینکه آیا تحکیم در زمان غیبت نیز مقصورات عده ای از فقها آنرا برآنند که صرفاً در زمان حضور امام موضوعیت دارد. بنابراین با وجود امام حکمیت فرد واجد شرایط شروع است و در زمان غیبت فقهای جامع شرایط به حکم ازن عام امام مجاز به دادرسی
می باشد پس حکمیت دیگر معنایی ندارد. چون قاضی چه تحکیم چه تنصیب باید دارای تمام شرایط باشد از سوی دیگر برخی از فقها برای اثبات تحکیم در زمان از طریق نفی برخی از شرایط قاضی منصوب به اذن امام موضویت آنرا اثبات کرده اند

البته بعضی از فقها معتقدند که در زمان حکام جور باید به قاضی تحکیم مراجعه کرد. اما در هر صورت به نظر می رسد که با وجود تشکیلات قضایی و قضاوت رسمی در زمان حکومت ولایت مطلقه فقیه تحکیم جایز است و عملاً شیعیان در حال حاضر در دعاوی مالی و برخی مسایل دیگر نظیر نکاح و غیره به همین شیوه حل و فصل می نمایند

بند دوم اهمیت قضاوت:

قضاوت و دادرسی را ستین و همراه با حق دادرسی در نگاه حقوقدانان مسلمان پس از ایمان به خدا از استوارترین واجبات و برترین پرستسها دانسته شده است و در متون ارزشمند اسلامی در خصوص قضاوت و اهمیت آن مطالب بسیار زیادی موجود می باشد که نشانگر جایگاه ویژه این منصب الهی است. در قرآن کریم آیات بی شماری در مورد جلالت و عظمت منصب قضاوت وجود دارد که اکثر آنها وصالت صریح دارد که این مقام منیع را خداوند متعال به پیغمبران و اوصیاد معصومین آنان علیه السلام موهبت فرموده است. دو یا داوود انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس و لا تتبع الهوی فیصلک عن سبیل الله ان الذین یضلون عن سبیل الله لهم عذاب شدید بی نوا یوم الحساب»[16]

اسلام بارزترین ارزش و اهمیت را به مسأله قضاوت در جهت تأمین حقوق مردم و استقرار عدالت اجتماعی قایل شده است و آنرا امانت بزرگی تلقین کرده است.دوان الله یا مرکم ان تودو الامانات الی اهلها و اذا حکمم بین الناس ان  تحکموا بالعدل[17]

خداوند متعال در تأکید مقام عظمت عدالت و اجراء عدالت و بمنظور تخدیر و تهدید قضات از جانبداری جنایتکاران پیامبر اکرم را بدین گونه مخاطب ساخت « انا انزلنا الیک الکتاب بالحق لتحکم بین الناس بما اراک الله و لا تکن للخائفین خصیماً»[18] و بدین وسیله خاطرشان ساخت که امر خطیر قضاوت مفوض به اراده معحض پیامبر نیست بلکه او نیز می باید در کار حکومت  وارث و الهی و مجری حق باشد و دستور می دهد به آنچه که خداد فرستاده میان مردم حکم کن و در اثر خواهشهای مردم حکم حق را واهگذار

نهج البلاغه یکی از معتبرترین کتب اسلامی به لحاظ ارائه راحلها و پیشنهاد ها و یک متن اصیل اسلامی راهنمای مسلمانان بخصوص شیعیان در تمام اعصار بوده است فرمان حضرت علی علیه السلام به مالک اشتر نحغی است  تزار مصر سندی بسیار ارزشمند در تاریخ اندیشه و تفکر حکومتگزاری می باشد که اینک به بررسی چندین جمله از آن معانی گهر بار می پردازیم[19]

1- حضرت علی (ع) در اوصاف قاضی و نحوه انتخاب می فرماید: قضات را از میان کسانی انتخاب کن که در نظر تو بهتر و با فضیلت تر از دیگران هستند« ثم اختر للحکم بین الناس افضل رعیتک فی نفسک»

2-قاضی باید از کسانی باشد که از نظر وسعت اطلاعات در تعافی باشد که تراکم قضایا او را در تنگنا قرار ندهد

3- در عین نیازمندی از چنان مهارت و غنای طبعی برخوردار باشد که مغلوب آن و طمع نگردد

4- در موارد مشتبه جانب احتیاط را نگه دارد و درنگ کند تا به اصل مطلب پی ببرد

5-از آمد و شد اصحاب دعوی کمتر به ستوه آید

حضرت علی (ع) نهج البلاغه در مورد اهمیت قضاوت و بر پایه عدل و داد، عدالت و دادگری را یکی از چهار پایه ای می شمارد و می فرماید:«از او پرسیدند از ایمان فرمود: ایمان بر چهار پایه استوار است: بر شکیبایی یقین، داد و جهاد

پایگاه، قضاوت و داوری در پیش گاه خداوند از همه کارها برتر است. زیرا قضاوت همچون ترازوی الهی است که اموال مردم را برابر می سازد و بدین وسیله روزگار مردم اصلاح و کار دین استوار می گردد و به سبب اجرای حق و عدالت قوانین و شرایع به اجرا در می آید. از نظر اسلام دادرسی نوعی از عبادت و سر تا‌ آنجا که گفته شده است یک ساعت اجرای عدالت از عبارت یکسال بهتر است و گروهی به همین خاطر در مساجد ب قضاوت که نوعی عبادت بود می پرداختند

قاضی نمونه کسی است که عدالت او بر ستم او غالب باشد هیچ کس مضون از خطا و اشتباه نیست ولی هرگاه غلبه کارهای دادرسی عدل و انصاف باشد به موجب یک حدیث جای او در بهشت است و در حدیثی دیگر از محمد (ص) آمده است« چون قاضی در سند خود نشیند دو فرشته بر او نازل شود و او را استوار بدارند و راهنمایی و یاری کنند و اگر بیداد کنند او را فرو گذارند

قضاوت در اسلام از خطرترین مسئولیت ها شناخته شده است و قبول این امر مهم در شأن و کمی نیست قبول مسئولیت دربرنامه ای که در خور انسان نیست از بزرگترین شناخته شده است. پیامبر اکرم (ص) می فرماید: کسی که امری از امور مسلمین را عهده دار شود در حالیکه برتر از او در میان مسلمانان است به خدا و رسولش و همه مسلمین خیانت کرده است.[20]

حضرت علی (ع) پس از گماردن شریح حادث کندی به دادری چنین فرمود، « ای شریح تر درجایی نشسته ای که جز پیامبر یا جانشین او یا شخصی بر آن نمی نشیند»[21]

امام صادق (ع) نیز در احادیثی می فرماید

1- اتقوالحکومه انما هی للامام العالم با اقضاء العادل بین المسلمین کنبی او و محاسبی از حکومت و داوریبپرهیزید: زیرا حکومت برای پیشوا دانا و آشنا به امور قضایی و عادل میان مسلمانها مثل پیغمبر یا وحی پیغمبر می باشد.[22]

2-قضاه اربعه: ثلاثه فی النار و واحد فی الجنه، رجل قضی بجور و هو یعلم و هو فی النار رجل قضی بجور و هو لا یعلم و  هو فی النار رجل قضی بالحق و هو لا یعلم و هو فی النار رجل و قضی بالحق و هو یعلم فهو فی الجنه» دادرسان چهار دسته اند سه دسته در دوزخ و یک دسته در بهشت مردی که به ستم دادرسی می کند و او می داند در جهنم است فردی که نداسته به ستم حکم میکند نیز در دوزخ جای دارد مردی که به حق و درستی دادرسی کند ولی ندانسته و نا آگاهانه او هم در دوزخ است. مردی که با آگاهانه براستی و حق حکم می کند در بهشت است

3- اما صادق (ع) همچنین در شرافت و علو مرتبه دادرسان می فرماید: یدالله فوق رأس الحاکم یر فرف بالرحمه فاذا و کلمه الله الی نفسه» چون منصب قضاوت مسئولیت های بزرگ و دارای شرایط سخت می باشد و داد رسان باید کاملاً مطمئن باشند که تحت تأثیر امیال و خواهشهای نفسانی واقع نشود به همین خاطر در صدر اسلام حکم کردن بین مردمان وظیفه امام و برگزیدگان از طرف ایشان بوده است

امام خمینی (ره) نیز درکتاب تحریر الوسیله می نوسید « و مخفی نماند قضاوت شأن بزرگی دارد و تحقیقاً وارد شده است » ان قاضی علی نظیر جهنم  قاضی به درستی در پرتگاه جهنم قرار گرفته است

اگر چه تمام روایت، احادیث و سخنان دین نشانگرمختص بودن مقام قضاوت پیامبر و جانشینان ایشان ارزش و اعمال دادرسی را دارد. اما در صورت غیبت امام فقیه جامع الشرایط باید به این مجهم اشتغال ورزد و اگر چنانچه فقیه عادل نیز وجود نداشته باشد هر کس که بر خود اعتماد داشته باشد و شرایط لازم را برای قضاوت داده باشد. می تواند بین مردم به قضاوت بپردازد[23]

 بنابراین با توجه اهمیت شایان قضاوت شرایطی برای متصدی  آن درنظام مقدس اسلام ذکر شده است که این شرایط  مورد می باشد که به دو دسته واجب و مستحب تقسیم می شوند که شروط واجب آن عبارتند: از بلوغ، عقل، طهارت مولد،مرد بورن، ایمان، عدالت، توانایی بر نوشتن، آزاد بودن بینا بودن لال نبودن، داشتن حافظه و اجتهاد[24]. اما صفات مستحب عبارتند از آنکه قاضی زاهد مستودع و امین باشد اعمال صالحه بسیار کند، از هوای نفس شدید العضه باشد به تقوی حریص باشد، بی عفت و تندی صاحب قوت باشد ولی ضعف و سستی ملایم تا آنکه قوی در باطن او طمع نکند وضعیت از مدل او مأیوس نشود، حلیم باشد، برای امور فهیم باشد، ضابط باشد، ضابط باشد، دانا باشد، زبان اهل آن شهری که در آنجا قاضی است، از طمع منزه باشد، صادق القول باشد، صاحب رأی باشد و در شبه جزیره عربستان در دوران سلطه نظام  جاهلی، اصل «الحکم لمن غلب» معمول جود ای شیوه در دران اسلام به کلی دگرگون شد و شروع انور اسلام نظام حق طلبی و عدالت خوماهی را جایگزین آن کرد اگر چه این تغییر و تحول به آسانی صورت نگرفت و پیامبر و معصومین خود در این باره پیش قدم بودند و جهت حل وفصل اختلافات به داوری رجوع می کردند

با مطالعه تاریخ اسلام پی می بریم که گرچه پیامبرخود قاضی الاقضات بود اما در سرزمینی که نمی توانست حضور داشته باشد نماینده و شخصی را بعنوان حکم می فرستاد چنانچه حضرت علی را بعنوان نماینده وحکم به یمن فرستاد

مبحث دوم:  استقلال قضایی در اسلام

 

[1] – علی اکبر، دهخدا، لغت نامه جلد 38، تهران1339،دانشگاه تهران، ه ش ص 335

[2] – سنگلهی محمد، قضا در اسلام-چاپ دوم- انتشارات دانشگاه تهران- تهران مهر، 1347 ص 5تا

[3] – سوره مبارکه بقره آیه 117: هستی بخش آسمانها و زمین اوست و هنگامی که فرمان وجود چیزی را صادر می کند می گوید: موجود باش و او فوراً موجود میشود

[4] – سوره مبارکه اسری آیه 23: پروردگارت فرمان داده که جز او چیزی را نپرستید

[5] – سره مبارکه نساء آیه 65: وصادی بپردازند. در حال حاضر بخش غالب اقتصاد جهان را خدمات تشکیل می

[18] – سوره مبارکه نساء آیه 105- ای پیامبر ما به سوی تر قرآن را به حق فرسنادیم تا به آنچه خدا به وحی خود بر تو پدید آرد میان مردم حکم کنی و نباید برنفع خیانتکاران با مومنان به خصومت برخیزی

[19] – نهج البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران. چاپ دوم 1370، ص

[20] – مکارم اخلاق، ص 527 به نقل از محمد گیلانی، قضاد و قضاوت در اسلام، موسسه خدمات چاپ 1360، ص

[21] – هر عاملی، بابت3، حدیث 2، ص

[22] – حر عاملی همان- ص

[23] – شیخ بهایی، جامع عباسی، باب قضا،نقل از محمود آخوندی، آیین دادرسی کیفری جلد

[24] – سنگلجی، محمد، قضا در اسلام ص

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

پایان نامه مفهوم هنر تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 95/1/30 5:15 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پایان نامه مفهوم هنر تحت فایل ورد (word) دارای 78 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پایان نامه مفهوم هنر تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه مفهوم هنر تحت فایل ورد (word)

مقدمه  
دیباچه  
فرم های هنر  
یک اثر ادبی نیز بسان یک قطعه موسیقی است.  
فرم در هنرهای مصور  
1- زیبایی  

مقدمه

هنر قدیم است به قدمت بشریت- تاریخ هنر ملت ها نموداری از استعداد ها و تواناییها و اندیشه ها و پشتکار و پایداری و استقامت آنها می باشد; آثار مکشوف از طبقات مختلف زمین گویای تمدنهای گوناگون و اوضاع جغرافیایی و تأثیرات مذهب و سیاست و اقتصاد و سیستم حکومت اجتماعی و وضع زندگی ویژه ملت هاست

کتاب حاضر که از ماقبل تاریخ آغاز شده و مطالب آن به وجهی فشرده به اوایل قرون وسطی پایان می پذیرد همانند سینمایی هنرهای مصور ملتهای: آشور، کلده، سومر، ایران، یونان، روم، هند و چین را از برابر نظر شما می گذراند و از تحول تمدنها و انگیزه نشیب و فراز آنها تا آنجا که بر ما مکشوف و معلوم گشته است خواننده را آگاه می سازد

این کتاب به نیت تدریس در رشته باستان شناسی دانشکده ادبیات تهران ( که از سال گذشته به برنامه دروس این رشته افزوده گشته است) فراهم آمده است;

باستان شناسی مخصوصاً در کشورهایی مانند ایران که تمدنی بزرگ و باستانی دارند رشته بسیار مهم و سودمندی است، زیرا صرف نظر  از کشف آثار نبوغ نیاکان و دریافت راز مقاومت ها که درنشیب و فرازهای زندگی و تماس با ملل مختلف به مرحله بروز و ظهور رسیده است ( و موجب غرور ملی و تقویت نیروی روانی و سرافرازی باطنی نسل حاضر و آینده است)، از نظر حسن جریان زندگی و تماس با ملل مختلف گیتی و جلب سیاحان و رونق بازار اقتصاد کشور نیز اهمیت بسزایی دارد;. هر چه بیشتر بدین رشته توجه شود، بیشتر فرزندان این آب و خاک و اجد صلاحیت علمی برای کاوش و کشف می گردند و کشور را از متخصصان خارجی که هرگز این علاقه و بی غرضی و اطلاع از آداب و رسوم محلی را ندارند بی نیاز می سازند. به سبب محدود بودن صفحات کتاب ارائه پاره ای تصاویر که شرح آنها در مت آمده است، میسر نشد و از هر سبک و یا موضوعی فقط یک یا دو نمونه ارائه گشته است امیدوارم با « پرژکسیون» و تصاویر رنگین که در دست تهیه است ( توأم با توضیح) رفع این نقصیه بشود

دیباچه آموزنده ای از بانو« هلن گاردنر» آمریکایی درباره رسم و رنگ و فرم و تکنیک و ساخت هنرها جهت مزید دانش، دانشجویان به وسیله دوست و همکار عزیزم « بانو دکتر سمیمن دانشور» ترجمه شده است که  موجب تشکر است; مطالب این دیباچه در زمینه هنرهای عینی است و در امر ذهنی یا فلسفه هنر، و اینکه: هنر چیست؟ وارد بحث نشده است فقط با یک جمله که: « هنر چیست، نمی دانیم: واقعیتی است که در دست ماست» از بسط  مقال و تشریح مطلب و روشن شدن موضوع می گذرد; البته بحث بسیار پیچیده و بغرنجی است که قرون متمادی روی آن اندیشه شده و هر فیلسوفی آنچه به عنوان نظریه اعلام کرده است یکی از وجوه این واقعیت است;.در دو کتاب زیبا شناسی که اینجانب تألیف  کرده ام  به عناوین مختلف از آن گفتگو شده است و چون تصور می کنم نپرداختن به این موضوع، جای خالی و ابهامی در کتاب حاضر باقی می گذارد، کوشش می کنم در همین مقام عصاره آراء و اندیشه های برخی از زیبا شناسان را که تاکنون تدوین شده است تذکار نمایم: برونتیر می گوید: « هنر چیزی و زیبایی چیز دیگری است»

گاستالا معتقد است: « هنر ساخته دست بشر است»

زیبا شناسی می گوید: « بشر پیش از آنکه دانشمند باشد هنرمند بوده است، زیرا حکومت خیال مقدم بر حکومت عقل و تجربه است»

زیباشناسی می گوید:« ساخته هنری محصول دانایی به وسیله توانایی است»

زیباشناسی می گوید:« هنر لذت و شوری است که عینیت و موضوعیت یافته است»

زیبا شناسی می گوید:« هنر فقط نمایش، یا تجسم نیست، بلکه گزارش و ترجمه ای از روح هنرمند است»

زیبا شناسی می گوید:« هنرمند حقیقت نمی گردد، بلکه آن را خلق می کند»

زیباشناسی می گوید:« هنر مضراب یا زخمه طبیعت و زندگی است که بر تارهای عواطف و احساسات هنرمند نواخته می شود; از این رو همان طور که طبیعت رنگارنگ، و زندگی گوناگون است، عواطف هنرمند و تأثیر هنر او در بیننده در اعصار و طبقات و زمانها و مکانهای مختلف نیز گوناگون می باشد»

زیباشناسی می گوید: هنر زاییده احوالیست که مستقل از تجسس برای حقیقت و اخلاق و سود و یا تحریک غرایز حیوانی است

تن می گوید: « در زندگی جاری، اخلاق پادشاه است، ولی در قلمرو دانش و هنر، اخلاق را راهی نیست»

نیچه می گوید:« تشبیه همواره لذت بخش است، ما نیز از هنر لذت می بریم، زیرار هنر یک نوع تشبیهی از جهان است»

نیچه می گوید: هنر عبارت از فعالیت بشر به وسیله اعلام و ابراز آرزوها برای یک زندگی عالی تر است

نیچه می گوید: هنر گل زندگی است – و هنر مند دوست واقعی بشر است که این گل خوشبو را بدو هدیه می کند

نیچه می گوید: تعریف هنر خیلی بغرنج تر از آنست که در یک جمله بگنجد شاید یک تعریف محکم آن اینست که

« هنر بیان بلیغ ارزشهای (والور) تمام چیزهایی است که مربوط به زندگی است ( منظور از ارزش یا والور جالب و جالبتر بودن است) و اجتماعی بودن هنر از همین رو است که ارزشهای اجتماع را بیان می کند»

نیچه می گوید: « در تحلیل هنر همواره چهار هدف عمده مورد نظر است

1-   فعالیت خلاقه هنرمند

2-    ساخته هنری

3-   اقبال جامعه

4-   ارتباط هنر با نظم جامعه»

گوته می گوید : « هر هنر، می یابد مانند هر زندگی و هر کار، از پیشه که لازمه اش تقلی داست آغاز گردد»

شیللر می گوید: هنر مایه زندگی کردن نیست، بلکه وسیله بازی بی شائبه است« با زیبا، جز بازی نباید کرد»

شیلرر می گوید:« هنر دعوتی است بسوی سعادت»

خوشبختانه کتابخانه ای در دسترسم نیست والا تعداد این مثالها افزونتر می شد وا حتمالاً موجب کسالت خواننده می گشت; از آنچه تذکار شد چنین نتیجه گرفته میشود که در ابتدای امر، هنر معنای ساخت را داشته است و به تدریج هر چه ذوق آدمی لطیف تر گشته تجسس زیبایی با امر هنر بیشتر توأم شده است تا سرانجام زیبا و هنر تلفیق گشته اند که به عنوان « سودای عرفانی و علو روحانی» تعبیر شده اند

دوران این تحول، بس دارز است و در پی آن تحول فلسفه ها می آید; برای زیبا شناس و فیلسوف، هر زمان واجد بازیهای فکری بی پایانی است که به جای دور تسلسل می توان آنها را « مارپیچ یا منحنی های بی پایانی است تفکرات هنری» نام نهاد، زیرا هرگز مانند دایره بسته نمی شود وم پیوسته در تعالی است. مشکلات چونی و چرایی هنر، مانند خود هنر هر روز بغرنج تر می گردد شیوه ها یا مکتب ها یکدیگر را طرد می کنند- قواعد و اصول کهنه و فرتوت از میان می روند- مبتکر هر هنری دوستاران نوی و بوجود می آورد- کلمات کهنه می شوند، تغییر می کنند- ذوقیات تازه ای به ظهور می رسند- حیرت ندارد، مانند همه چیز زندگی است، انقلاب و سرعت عجیبی در کار است- صد هنرمند نابعه در فرانسه می شمارند که سن آنان از حدود سی سال تجاوز نمی کند! دوستاران هنر آنان فراوانند و فریادهای تحسینشان بلند است;

زیباشناس و فیلسوف، تا می رود یکی را با دیگری قیاس کند اصل موضوع منتفی می شود;.سال گذشته را در فرانسه گذراندم و دوستان هنری جدیدی یافتم، بحث و فحص و مطالعه کردم، سرانجام متوجه شدم: یا احساس تازه ای در جامعه جوان امروز پیدا شده که من فاقد آن هستم، یا واقعاً این جامعه دچار تب سوزانی گشته است که هذیان می گوید; می باید صبر کرد بحران بگذرد تا ببینیم چه باقی می ماند

برخی از خصیصه ها یا کاراکترهای هنرمند و دوستار مشترک هستند و پاره ای مقایر یکدیگرند چنان که یک کار هنری برای سازنده اش امری است تحلیلی و برای بیننده امری است ترکیبی- فلسفه جدید، آنچه مشترک میان هنرمند و دوستار هنر است به پنج قسمت تشخیص کرده است

1-   عمل افتراق: یعنی موردی که وادار می کند ما امری از امور زندگانی را نادیده گرفته به فراموشی بسپاریم

2-   عمل تصفیه شهوات: شهواتی که محل و امکان اجرا در زندگانی ندارند و به وسیله هنر اطفاء می شوند

3-    فعالیت تکنیکی: که بیشتر مربوط به سازنده است و دوستار هنر بندرت از آن اطلاع دارد

4-    عمل تکامل: که از طریق اجرای آرمانها و آمال زندگی گام نهادن است

5-   عمل افزوده: به لذتهای واقعی زندگی افزون است، خاصه برای آنان که کم دارند، یعنی لذت هایی جدید ایجاد کردن که به رایگان به دست آمده و تعلق به خود هنرمند است و از او سلب نمی گردد

در این پنج اصل، دوستار هنر با هنرمند شریک است( ولی به وجهی مبهم و اندکی سطحی ) یعنی با این تفاوت که هنرمند قادر است خلق کند اما دوستار هنر قارد نیست

همچنین برای هنرمند خلاق نیازهایی روانی قائل شده اند

1-   نیاز به بقای اثر یا دوام روح آثار

2-    احتیاج به لذت، و فرار از ناملایمات و کسالتها

3-    نیاز به خلق آثاری جهت ارضای حس خود پسندی و منیت و تفاخر و نشان دادن قدرت و توانایی

4-    احتیاج به عالم خلود، یعنی گریختن به جهانی آزاد و ایده آلی که ماوراء گرفتاری های اجباری زندگی است

5-   لذت مسبب بودن: این لذت در تمام افراد چه کوچک و چه بزرگ و حتی در حیوانات مشاهده می شود و صرف نظر از هنر، در تمام امور زندگی یک صفت بارزی است ;. بقول، لسینگ: بشر، در هر تحریک شدید، قوای خود را بیش از آنچه که هست تصور می کند شعف قدرت،‌و لذت فتح ( که مسبب جنگهاست) از همین رو است

ملاحظه می فرمایید که ما نیز سرانجام به نتیجه نهایی یا مثبتی نرسیدیم;.منتهی، کاری که شد شاید این باشد که اندکی ذهن شما را روشن کرده و موجبات تفکر بیشتری را در این امور فراهم ساخته باشد. در خاتمه باید بگوییم که ممکن است در تحلیل اوضاع تاریخی و جغرافیایی و مذهبی و فلسفی کشورهایی که ذکر هنرشان در این کتاب آمده است و همچنین در کوششی که جهت نشان دادن تأثیرات مذهب و سیاست و اقتصاد هر کشوری در هنرهای آنان مبذول داشته ام چنانکه باید توفیق نیافته باشم و حتی خطاها و لغزشهایی نیز مشاهده شود ولی چون برای اولین بار چنین کتابی به زبان فارسی انتشار می یابد امید دارم همکاران گرامی و صاحبنظران و منتقدان بر اینجانب منت نهند و از نادرستی ها مرا آگاه فرمایند تا در چاپ آینده و یا در جلد دوم تصحیح گردد

دیباچه

فرم های هنر

دیباچه حاضر از کتاب « هنر در طول قرون The art through the ages تألیف: خانم هلن گاردنر  Helen Gardner نویسنده نامدار آمریکایی ترجمه شده است

جوهر هنر: هنر چیست؟  نمی دانم;.. جوهر اصلی این پدیده اسرار آمیز و وصف ناپذیر ما را حیران می سازد. اما در عین حال بطور قطع و یقین می دانیم که از قدیمترین زمانها تاکنون افراد بشر تجارب فردی و خصوصی خود را به صور مجسمی منعکس ساخته اند که ما آنها را آثار هنری می نامیم;. و ضمناً می دانیم که هنر در زندگی بشر، اصلی اساسی است

اگر از ما آثار معماری، نقاشی، کاشی سازی، موسیقی، شعر و نمایش و رقص را باز گیرند چه نوع زندگانی ما خواهد گشت؟

آثار هنری همواره موجود بوده و جاودانه وجود خواهند داشت و برای سعادت بشری اصلی اساسی بشمار می روند;آثار هنری تجارب انسانی هستند که شکل به خود گرفته اند و ما از دریچه حواسمان بدانها می نگریم و لذت می بریم ما نقاشی و رقص را با چشم می بینیم، ادبیات را با گوش می شنویم و هم با دیده می نگریم، موسیقی را استماع می کنیم، نقشی بر سنگ یا بر سطحی فلزی یا گلی را با دست لمس می کنیم و نرمی مخمل یا ابریشم را بمدد حس لامسه احساس می کنیم، لکن راه هنر به همین سادگی نیست; تأثیرات حسی ما به عکس العمل های احساسی منجر می شود. و ذکاء ما به عقل می انجامد و سرانجام، احساس و ذکاوت ما به مرحله ادراک منتهی می گردد. این ادراک چگونه حاصل می شود؟ فرمولی قطعی و صریح موجود نیست که ادراک هنری را روشن کند. پیچیدگی یا تعقید پدیده ای که هنر نام دارد در آنست که از نظرهای گوناگون مورد بحث قرار می گیرد و هیچیک از این نظرها را بر دیگری برتری نیست- هر کس در برابر یک اثر هنری از نقطه نظر خود، نقطه نظری که عادت و اخلاق و روحیه شخصی او در آن دخالت دارد، قضاوت می کند و این قضاوت با قضاوت دیگری که دید خاص و متفاوتی دارد بی شک دیگرگون خواهد بود- در نقد هنری مهم این است که نقاد از تمام نقطه نظرها، هنر را مورد مطالعه قرار دهد، و این چنین ادراکی ذکاوتمندانه و غنی خواهد بود

بنابراین در مطالعه یک اثر هنری می باید اصول زیر را در نظر داشت: باید دانست که یک اثر هنری عبارت از شکل یا فرمی است که هنرمندی آفریده است; این اثر بر اساس قواعد زمان و مکان و تمدنی خاص بنا شده است، دارای موضوع و محتوی می باشد و معمولاً خدفی را شامل است

بهتر است در این اصول تعمق و موشکافی کنیم: هنری واجد فرمی است، یعنی دارای ساختمانی سرشار از زندگی است که به مجموعه هم آهنگی منتهی شده اسسست، این ساختمان اصیل باعث می شود که اثر هنری از اشیاء دیگر تمیز داده می شود; – این اثر راچه کسی آفریده است؟- هنرمند.- پس، هنر عبارت می شود از تجسم یک تجربه انسانی- و هنرمند هم کسی است که از میان تجارب زندگی خود موادی بر می گزیند، آنها را می آراید، یا می پیراید و بدانها شکل می بخشد» ( توماس مونرو Thomas Munro  ) بنابراین خلق آثار هنری فعالیتی است ترکیبی یعنی عبارتست از انتخاب مواد و بهم پیوستن آنها بوجهی که مجموعه ای کامل از آن به دست آید. اگر این مجموعه دارای آن خاصیت نامحسوس «وحدت» باشد. اگر زندگی درونی در آن بدر بخش. هنرمند در خلق اثر خود توفیق یافته است. « تنها همین خاصیت نامحسوس است که اهمیت دارد» (لاورنس  D.H.Lawrence  ) – یک اثر هنری ممکن است از نظر تکنیک قابل انتقاد باشد و درعین حال عاری از حیات هم جلوه کند، اما وجود همین خاصیت درونی، و نامحسوس، آنرا مافوق انتقاد قرار دهد..، این گفته که از چینی ها ست مؤید این ادعاست: « اگر نقاشی بخواهد نقش ببری را با مهارت ترسیم نماید، در صورتی موفق می شود که در درون خویش احساس کند که خود به توانایی و قدرت ببری می باشد»

بیننده و منقد هنری، یک اثر هنری را از جهت مخالفی و را نقطه نظر هنرمند مشاهده

می کند. یعنی از نظر تحلیلی می نگرد نه از نظر ترکیبی ;به بیان دیگر تماشاچی، اثر تمام تمام شده، و شکل و فرم کامل را مشاهده می کند اما منقد می کوشد در بیابد که هنرمند چگونه مواد را بهم پیوسته است تا اثر کاملی را که اینک در برابر اوست بوجود آورده است; هر چند مشکل است که بیننده عین تجربه هنرمند را از دریچه اثر هنری او بیازماید، اما منقد اثر هنری، به این تجریه بی حد نزدیک می گردد و در اثر ممارست به جایی می رسد که عین احساس درونی ، یعنی جوهر و اصل روحی و نا محسوس هنر را درک می کند. گفتم: یک اثر هنری شکلی است که به وسیله هنرمند از تجربه انسانی او ترسیم یافته است، اینک اضافه می کنیم: که ریشه و زمینه این اثر در تمدن ملتی است که هنرمند از آن بر خاسته است

هنر در زمان وجود دارد و وابسته به زمان است- نیروهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی در هنر تأثیر شگرف دارند; از این نظرها که به هنر بنگریم، می بینیم هر فرمی در هر زمانی گویای سبکی است و سبک عبارتست از راه و رسمی معین، در زمانی که اثر هنری بوجود آمده است- سبک راه و رسمی است که تمام آثار هنری را در یک زمان، به رنگی خاص می آراید، رنگی که خاص زمان معین و خاصیت رنگی همان زمان است; معماری، نقاشی، مجسمه سازی، سفال سازی و فلز کاری- ادبیات، موسیقی،‌ نمایش و خلاصه تمام مظاهر هنری یک عهد به رنگ زمان همان عهد رنگ آمیزی شده اند;.. به طوری که هر هنر در هر زمان بیان کننده هنر دیگر همان زمان است، سبک نیز بسمان زمان، هرگز ساکن و ثابت نیست، بلکه گذر است; نطفه سبکی تکوین می یابد،‌ سپس به بلوغ می رسد، و آنگاه می پژمرد و زوال می یابد;. بنابراین ممکن است یک اثر هنری از سبک زمان خود پیروی کند، ممکن است یک اثر هنری انقلابی باشد و هنرمند چنین اثری دیده به آینده داشته باشد، به آزمایش بپردازد، مواد تازه ای را که سروش سبک نوی است در اثر خود بگنجاند

همچنین گفتیم: هر اثر هنری دارای محتوی است، حتی آثاری نظیر ماسکها، سفالها و نقشهای مجرد یا هندسی. پارچه ها و کوزه ها و کاشیها که در بادی امر بنظر تزینی می آیند، ممکن است واجد یک معنای انسانی عمیق باشند;.. محتوی هر اثر هنری، ارتباط مستقیمی به زمان آفرینش آن اثر دارد; تصادفی نیست که نقاشان عهد رنسانس این همه تصویر از حضرت مریم نقش کرده اند، و هم چنین اتفاقی نیست که نقاشان مدرن متوجه طبیعت جاندار شده اند و به نقش های مجرد و یا تزیینی صرف، توجه یافته اند و چینی ها در منظره سازی طریق کمال را پیموده اند،  و نیز تصادفی نیست که نقش های روی آثار برنزی چین قدیم، و یا سفالهای سرخ پوشان بومی امریکا، این همه باد و باران را منعکس می سازد، و یا نقش اصلی حجاریهای مایان ها مارپردار، و یوزپلنگ می باشد

بنابراین، هدف هنر، خود موضوع مهمی است که باید مورد مطالعه قرار بگیرد، به اغلب احتمال بسیار از آثار هنری به خاطر مقاصد و هدفهای معین بوجو آمده اند، شک نیست وقتی دیدار کننده ای پا به موزه ای می گذارد، متوجه این هدفها نمی شود، زیرا موزه انبان ذخیره ایست مصنوعی که در آن، اشیا، از زمان و مکان اصلی خود بسی دور مانده اند، اما اگر این اشیاء را تک تک مورد مطالعه قرار بدهیم و زمان و مبدأ آنها را در نظر آوریم، علت خلق آنها و همچنین سبب فرم خاصشان روشن می گردد، و در می یابیم که لباس ها و مجسمه ها مناسب بناهای خاصی بوجود آمده بوده اند. قالی ها برای کاخهای عظیمی بافته شده بوده اند، کوزه های هندی جهت حمل آب در دشتهای خشک به این شکل در آمده بوده اند، و صراحی های چینی بدان سبب بلند و باریک ساخته شده بوده اند که در مراسم پرستش در گذشتگان از می مالامال گردند;. هدف معماری، معمولاً به سهولت دریافته می شود. اما باید دانست که بسیاری از نقش ها، مجسمه ها، تزیین ها، سفالها و فلز کاری ها هم بسان معماری، برای هدفی بوجود آمده اند

بنیاد شکل( یا جوهر فرم) از میان این همه موارد قابل مطالعه در هنر، بهتر است ابتدا به سراغ شکل یا فرم برویم و از چگونگی این دیدار سخن بگوییم

فرم یا شکل، عبارت از مجموعه ای واحد و کامل و زنده ( ارگانیک) است- ترکیب عناصری است که مجموعه ای را بوجود آورده است. روش و سبکی است که هم آهنگی میان این عناصر برقرار کرده است، خلاصه عاملی است که شخصیت ممتاز و یگانه ای به مجموعه بخشیده است. مراد،‌ از لفظ زنده، یا ( ارگانیک) بر حسب « فرهنگ وبستر » چنین است: « زنده، یعنی واجد بودن ساختمانی کامل و قابل مقایسه با بدن آدمی – یعنی اجزایی که مجموعه واحدی را تشکیل داده اند- یعنی اجزایی که هم با یکدیگر و هم با مجموع متناسب هستند»- مراد ما از ساختمان ( مطابق فرهنگ یاد شده) چنین است: « ساختمان، یعنی انچه بنا شده است، یعنی نظم اسقرار یافته میان قسمتهای مختلف بدن یا یک شیئی»; این بوده معنای ظاهری مفهوم وسیع فرم;. لیکن چینی ها ضرب المثلی دارند که بسیار معروف است، می گویند: « باید به گوش جان شنید، و آنچه شنید دید» آقای پریستلی. می گوید: « این گفته چستر تون بس حکیمانه است: فرق است میان مرد مشتاقی که کتابی را از سر اشتیاق می خواند با مرد خسته ای که در جستجوی کتابی است تا برای امرار وقت و مشغولیت بخواند».- خواندن کتابی، استماع آهنگی، تماشای تصویری، می باید با نهایت تمرکز قوای ذهنی و به کمک احساس و ذوق صورت بگیرد

وقتی به استماع یک قطعه موسیقی مشغول هستید، اصواتی به گوشتان می خورد که گاه هم آهنکگ و گاه در هم به نظر می آیند و ممکن است موجب تحریک حس شادی یا غم شما بشوند: اگر به همین اکتفا کنید به کمترین حد لطافت آن قطعه پی برده اید- ولی باید گفت: ادراک لطافتی تا این حد ناقص،موسیقی شناسی نامیده نمی شود;شاید نا آشنایی یا تنبلی سبب این عدم ادراک است;. در صورتی که اگر به عکس، به دقت گوش فرا دهید تا جایی که نغمه ای از آن قطعه را به ذهن بسپارید، و همین نوا را گاه در مایه اصلی خود و گاه در مایه ای دیگر بشنوید و تغییر مایه را تشخیص بدهید و مخصوصاً در بیابیدکه خاصیت هر نوایی در هر سازی متفاوتست، و این نکات را در سراسر قطعه دنبال کنید و از هیچ چیز حتی اگر جزیی هم باشد غفلت نورزید و در ضمن این پیروی، پیوستگی نغمات را ادراک کنید و تکرار نغمه ها و مدگردیهای قطعه و تغییر و زنها و حرکات را دریابید، در این صورت اول را در راه شناختن موسیقی برداشته اید

یک اثر ادبی نیز بسان یک قطعه موسیقی است

نویسنده، از کلمات مدد می گیرد، کلمات را با هم ترکیب می کند تا جمله ها بوجود آیند، و جمله ها عبارات را تشکیل می دهند- با تکرا، تنوع، و بهم آمیختگی کلمات و ایجاد تحرک، نویسنده اثر خود ر اقدم به قدم جلو می برد تا به اوج برساند; و بدینوسیله نمونه ای ابداع می کند که نه تنها واجد محتوی و مضمون است بلکه به علت نبوغ و مهارت خاص نویسنده، محرک نیز هست و می تواند عکس العملی احساسی در خواننده ایجاد کند، همین مهارت است که باعث میشود مضمون، زنده و محرک گردد، زندگی و تحرکی که فقط مرهون کلمات و معنای آنها نیست.. بنابراین: نه موسیقی یک سلسله اصوات پی در پی است و نه ادبیات سیل کلمات ردیف شده می باشد;;مهم  در ادبیات و موسیقی ارتباط و کمال تناسب اصوات و کلمات می باشد

اکنون به یک تابلو نگاه کنید: اگر در این تابلو توجه شما به موضوع نقش شده جلب شود و آن را مانند تصویری از یک واقعه تاریخی، یا عکسی از گوشه ای از طبیعت تلقی کنید، و این طرز تلقی باعث تداعی معانی و تذکار خاطره های شما گردد، حد اعلای لطافت هنر نقاش را ادراک نکرده اید

یکبار دیگر نگاه کنید: ممکن است حس کنجکاوی شما تحریک گردد واز خود بپرسید: چرا این نقش چنین احساسی در شما می انگیزد؟ اینک ممکن است به نظرتان برسد که مثلاً رنگ آبی بر رنگهای دیگر تابلو حکومت می کند;.. می بینید که این رنگ در یک قسمت عمده تابلو جلوه گری کرده است و بعد در چند جای دیگر هم به مقدار کمی تکرار شده است;.. متوجه می شوید که این رنگ آبی در تابلو مورد نظر، گاه کمرنگ و بی رنگ، و گاه تیره تر بکار رفته است- ضمناً متوجه قسمتهای زرد می شوید و ملاحظه می کنید آبی ها و زردها در هم آمیخته شده اند، چنانکه گویی درخشش همدیگر را تأیید و تأکید می کنند یا ممکن است قسمتی به رنگی روشن و درخشان در تابلو به نظر آید، شاید این قسمت به شکل هندسی، مثلث باشد، در این صورت چشمان شما در تابلو به گردش می پردازد و هادی شما در این گردش مثلث های روشن است که تکرار گردیده اند، در کنار این مثلث های روشن رنگهای دیگری هم خوابیده اند، این رنگها و این درخشندگی ها تکرار می شوند، تنوع می یابند و مانند نواهای موسیقی در هم می آمیزند و با هم ارتباط می گیرند، و در نتیجه مجموعه متناسبی مانند یک قطعه موسیقی بوجود می آورند;

یک نفر نقاش را هنگام ترسیم نقشی در نظر بیاورید: می بینید که رنگهای خود را به تناسب روی بوم می گذارد در وهله اول- این رنگها نمایش دهنده هیچ موضوع خاصی نیستند;.. اما بعد، کم کم طرح خانه ای از میان منطقه روشن با رنگهای روشن پدیدار می شود;.. در آنجا که آبی نهاده بود;.. در حقیقت همان تناسب است که محتوی و مضمون را زنده و محرک جلوه می دهد و به تابلو تحرکی می بخشد که تقلید صرف از طبیعت، مطلقاً از چنان تحرکی برخوردار نیست;.. فرق میان هنر و طبیعت همین است

در این سه هنر، و همچنین در تمام هنرها، می بینیم: اساس و اصل، طرز ساختمان و ترکیب است. و همچینن مشاهده می کنیم که همین طرز ساختمان و بنای اثری هنری است که به مضمون روح می بخشد و چشم و گوش را ارضا میکند;. اگر کسی بخواهد از راز هنر پرده برگیرد باید قادر به دیدن همین ساختمان و ترکیب باشد و بتواند ساختمان یک اثر هنری را با بینشی هنر مندانه تشخیص بدهد« در حقیقت شبان و روزان، چشمانم را به روی جهان محسوس گشوده ام،‌و هم گاه بگاه چشمانم را بسته ام، تا شاید شکوفه های بینش در درون من بشکفد و سرانجام مرا بیک نظام منطقی هدایت کنند;.. من بدین گونه نقاشی کرده ام»

عناصر فرم هنرمندی که یک اثر هنری می آفریند، در حقیقت ادراک خاص خود را به وسیله عناصر محسوس و عینی صورت مجسم می بخشد;; بخاطر تحقق بخشیدن به این هدف، جهان خلقت، تمام عناصر بی شمار خود را در برابر هنرمند به نمایش گذاشته است تا او از آن میان کدام را برگزیند که رساننده ادراک خاص او از جهان باشند;.. هنرمند مسلماً از چگونگی جنس مواد یا عناصری که برای هدف هنرش شایسته هستند بخوبی آگاه است و قدرت آنها را از نظر فنی به نیکویی می داند و طریق استفاده از آنها را به بهترین وجه اطلاع دارد و می داند چگونه آنها را به کاربرد که در شخصیت شکلی که به وجود می آورد تأثیر کلی داشته باشند; چکش و تیشه است که می تواند با قدرت و آرامش، هیکلی از سنگ سخت و تسلیم ناشدنی بیافریند، و انگشتان آدمی است که به چابکی می تواند بر روی گل مطیع، بلغزد و شکلی بوجود می آورد;..نقششی رنگین که برای فرش مناسب است، ممکن است در حجاری نامناسب جلوه کند- تشخیص تناسب این مواد با موضوع، نخستین قدم در راه شناختن و ادراک هنر است

مواد دیگر یا عوامل متشکلی که هنرمند در آفرینش آثار هنری بکار می برد و فقط چشمی که تربیت یافته است به مشاهده آنها توفیق می یابد عبارتند از: خط- سایه و روشن- رنگ- زمینه یا بافت –سطوح هندسی – مواد- حجم حرکت و مکان

اگر هنرمندی بادو بعد: عرض و طول، سرو کار دارد و بر روی سطح صاف کار می کند مثلاً در نقاشی و کاشی کاری و منسوجات، از خط، رنگهای روشن و تیره، زمینه  وسطح هندسی استفاده می کند، در این نوع آثار عمق به طور عملی وجود ندارد، اما طرز کار ممکن است بعد سوم، یا عمق را به بیننده القا کند;

اگر سروکار هنرمند، با سه بعد، یعنی طول و عرض و ارتفاع است مانند: معماری، مجسمه سازی و کوزه گری و سبد بافی- در این صورت هنرمند از مواد: حجم و مکان هم علاوه بر عوامل متشکله هنرهای دو بعدی استفاه می کند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله معنای هنر از نظر نظامهای فکری و جهان بینیهای مختلف تحت فای

ارسال‌کننده : علی در : 95/1/30 5:15 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله معنای هنر از نظر نظامهای فکری و جهان بینی‌های مختلف تحت فایل ورد (word) دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله معنای هنر از نظر نظامهای فکری و جهان بینی‌های مختلف تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله معنای هنر از نظر نظامهای فکری و جهان بینی‌های مختلف تحت فایل ورد (word)

آیا اصولاً می‌توان هنر را به شاخه‌های مختلفی تقسیم کرد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، انواع هنر کدامند؟  
آیا این قاعده در درون خود، دچار استثنایی نشده است؟  
استاد! غایت هنر از دیدگاه شما نظر به کدام سو دارد؟  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله معنای هنر از نظر نظامهای فکری و جهان بینی‌های مختلف تحت فایل ورد (word)

1- «سید محمد نوحی، معماری و کنش اجتماعی، مجله آبادی، شماره 21، سال ششم، تابستان 1375

2- اینیاسی زاکس، بوم‌شناسی و فلسفه توسعه، ترجمه سید حمید نوحی، انتشارات کیان، 1373

3-Encyclopedie Guinness 1991 Milan

4- Dictionaure Encylopedique Hachete 1980 Paris

مقدمه

معنای هنر و تعریف آن با روش‌های گوناگون و از نظر نظام‌های فکری و جهان‌بینی‌های مختلف مورد پژوهش و بررسی واقع شده و مطالب زیادی در این زمینه موجود است. فلاسفه، زیبائی شناسان، مورخین، باستان شناسان، مردم شناسان و بالاخره ناقدین هنر نیز به نوبه خود هر یک از منظر خاص خود موضوع را بررسی کرده و سعی کرده‌اند راه به جائی ببرند. اما تاکنون یک تعریف واحد و مقبول همگان ارائه نشده است. بلکه برخلاف تصور، مسأله آنقدر گسترده و پیچیده است که پژوهشگر به یاد این دو بیتی خیام می‌افتد که

آنانکه محط فضل و آداب شدند                                   در جمع کمال شمع اصحاب شدند

ره زین شب تاریک نبردند برون                                    گفتند فسانه‌ای و در خواب شدند

علاوه بر اختلاف روش‌ها، اختلاف مشرب‌ها و روحیات، اختلاف جهان‌بینی‌ها و مرام‌ها نیز مزید بر علت شده، و به اختلافات دامن زده است. در صورتی که هنر یک مقوله علمی و یا تجربی نیست که بتوان مستقل از ذهنیت‌ها و روحیات و حتی اهداف و آرمان‌های فردی و اجتماعی به آن پرداخت و یا آن را تعریف کرد. اگر در علوم محض و علوم تجربی بتوان تا حدودی ـ و تاکید می‌کنم تا حدودی ـ شاهد و مشهود را از یکدیگر جدا کرد، در مورد هنر به هیچ روی نمی‌توان «تماشاگر» و «بازیگر» یا «ناظر» و «منظر» را از یکدیگر جدا کرد. در امور هنری، ناظر، منظر و منظور چنان با یکدیگر آمیخته‌اند که نه تنها جدا کردنشان از یکدیگر دشوار است، بلکه در آمیختگی این سه عنصر شناخت چنان عمیق است که منجر به پیدایش نظریات کاملاً متفاوت در تعریف هنر شده. در حالی که هیچ یک از این نظریات را نمی‌توان کامل و بی‌عیب و نقص دانست. تعدادی از این تعاریف به شرح زیر است

- استعداد تجسم آزادانه بخشیدن به افکار

- انتقال احساسات و عواطف

- گریز از هیولی (بی‌شکلی ماده خالص ـ فلاسفه یونان) یا جبران خلاء و تنگی فضای عالم خاکی

- کوششی برای خلق زیبایی یا‌ آفرینش صور لذتبخش

- عاطفه‌ای که صورت خوب از آن حاصل شود

- بیان و خلق

- روزنه‌ای به ماوراء یا کوششی برای اتصال به منشاء وجود

- انجام کاری برحسب قواعد یا به دست آوردن نتیجه از طریق استعدادهای طبیعی

- درک بی شائبه از جهان و;

به طوری که ملاحظه می‌شود این تعاریف بعضاً تفاوت‌های اساسی با یکدیگر دارند. بعضی اشراقی و عارفانه‌اند برخی فلسفی. و برخی واقع‌گرایانه و تحققی (پوزیتیویستی). بعضی‌ها بسیار کلی و عمومی و بعضی‌ها خاص هستند. بعضی اساساً واجد ویژگیهای اولیه یک تعریف علمی که عبارتست از جامع و مانع بودن نمی‌باشند (تعداد زیادی از این نوع تعاریف وجود دارند که ذکرشان در این مختصر نمی‌گنجد)

در عین حال این پراکندگی و اختلاف آراء موجب نمی‌شود که گمان کنیم پژوهش‌ها و مطالعات تفصیلی و زیادی که تاکنون برای کشف ماهیت هنر و منشاء آن شده بی‌فایده بوده و یا خواهد بود. برخلاف، در فراگرد این پژوهش‌های تاریخی و کوشش‌های نظری، همواره چشم‌اندازهای تازه‌ای پیدا شده و ناشناخته‌هائی به شناسائی آمده، و مسائلی به تدریج طی شده و چیزهای بسیاری کشف شده که قبلاً مشکوف نبوده است

از طرف دیگر بد نیست به این مطلب توجه کنیم که آنچه بسیاری از اوقات به عنوان تعریف هنر تلقی می‌شود اساساً تعریف هنر نیست، بلکه یا بیان منشاء هنر است یا توصیف هنر و یا احکام و دستورات و راهبردها. باید این چهار مقوله را از یکدیگر تشخیص داد و هر یک جداگانه مورد بررسی و نقادی و تجزیه و تحلیل واقع شوند. به عنوان نمونه نظریات و مباحثاتی که تحت عنوان «هنر برای هنر» یا «هنر برای مردم» (جامعه) ابراز می‌شوند، گر چه خارج از حوزه فلسفه هنر نیست اما غالباً دستوری

(Normative) یا راهبردی بوده ارزشی علمی ندارند. این دو نظریه آنچناکه گاهی کاملاً متناقض می‌نمایند آنقدرها هم متناقض نیستند. البته متفاوت هستند اما لزوماً و تحت همه شرایط تاریخی  متناقض نبوده‌اند و نمی‌باشند. وقتی به مقصود گویندگان و شارحین این نظریات توجه کنیم می‌بینیم داستان به این صورت نیست که هر که می‌گوید هنر برای هنر لزوماً مقاصد فردپرستانه، غیراجتماعی و یا بدتر از آن ضداخلاقی داشته باشد، و یا هرکس می‌گوید هنر برای جامعه به لطافت‌ها و عناصر درون شخصیتی، درون ذاتی و عاطفی هنر توجه نداشته باشد و نداند که هنر از دل برمی‌آید و در محدوده خشک دیدگاه‌های اجتماعی با اهداف سیاسی نمی‌گنجد. درگیری‌ها و نفی و اثبات‌های تحت این عنوان در سطوح پایین تخصصی غالباً شعاری، مجادله آمیز، و مناقشات لفظی ناشی از تعبیر و تفسیر دلخواهانه و ظاهر کلامی و لغوی این دو راهبر است. برخورد صوری هم با این داستان که دارای یک سیر تحول طولانی (یکصد ساله یا بیشتر) با زیر و بم‌ها، فراز و نشیب‌ها، درست و نادرستیها، تنوع‌ها و گرایشات گوناگون، و تعابیر و تفاسیر و دیدگاه های متفاوت در درون هر یک از دو جریان است، راه به جائی نبرده، نمی‌برد و نخواهد برد. این دو جریان هر یک دارای بسترهای تاریخی  ـ اجتماعی و موجبات خاصی هستند که به نوبه خود قابل توجیه و قابل درک است. هر گونه داوری بدون درک و فهم موجبات، خاستگاه‌ها و بستر تاریخی ـ اجتماعی هر یک، نادرست و سطحی است و به تنزیه و  تفکیرهای یک جانبه می‌انجامد

به هر صورت من به نوبه خود چاره‌ای ندارم جز اینکه تعریف مورد نظر خودم را که خواسته‌اید ارائه دهم. به نظر من عبارت است از: دریافت معنی و معنی دادن به / رمزگشائی و رمز‌پردازی از/ رازگشائی و رازگویی با / اشیاء و پدیده‌ها به طریقه عاطفی و  احساسی (شهودی و بی‌واسطه). به عبارت ساده‌تر هنر عبارت است از : «کشف معنی ـ با معناهای ـ پنهان و مکنون در ذات اشیاء و پدیده‌ها و انتقال آنها از دل به دل.»

آیا اصولاً می‌توان هنر را به شاخه‌های مختلفی تقسیم کرد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ، انواع هنر کدامند؟

 

هنر انواع مختلف دارد. تقسیم‌بندی عمومی و کلی عبارت است از هنرهای محض و هنرهای کاربردی؛ که تحت عناوین دیگری همچون هنرهای زیبا و صنایع هنری، هنرهای مطلق و نسبی، حقیقی و مفید، درجه اول و درجه دوم و ; نیز بیان شده است. بعضی‌ها با جدا کردن معماری از این تقسیم بندی دو گانه، سه نوع هنر تشخیص داده‌اند: درجه اول، بینابینی (معماری)، و درجه دوم. آنچه اهمیت دارد عناوین این طبقه‌بندی‌ها نیست. بلکه موضوع آن است. موضوع طبقه‌بندی عمومی هنر این است که دسته‌ای از هنرها دارای ویژگیهای زیراند

1- از لحاظ استفاده عملی نامشروط‌اند

2- نیازمند مقبولیت و مشروعیت (جامعه‌پسندی) نیستند

3- نیازمند امکانات تولیدی و سرمایه‌گذاری به منظور تولید نمی‌باشند

4- مشروط به فایده و استفاده اجتماعی فوری نمی‌باشند. گرچه بنابر ماهیت بدون تردید دارای کارکردهای اجتماعی‌اند. با این حال فرآیند خلق آنها مستلزم و منوط به فایده و کارکرد اجتماعی نیست

5- خلق آن مشروط به سود‌آوری نیست. بلکه چنین شرطی مخل خلاقیت است

6- آزادی هنرمند محدود نیست بلکه آزادی نامحدود ضروری و اقتضای طبیعی خلاقیت است

نقاشی، مجسمه‌سازی، موسیقی، شعر، ادبیات ـ و به طور کلی تمام آثار هنر که برای پیدایش نیازمند چیزی شخص هنرمند و استعداد طبیعی او نیستند ـ غالباً و علی الاصول در این طبقه جای دارند

 آیا این قاعده در درون خود، دچار استثنایی نشده است؟

اینکه گفته می‌شود غالباً و علی الاصول به این معنی است که این ویژگیها در روند عمومی تاریخ پیدایش و گسترش و تکامل این دسته از هنرها غلبه داشته است. به طور استثنائی در پاره‌ای از موارد یا در برخی ادوار آثاری وجود داشته که دارای این ویژگیها نبوده‌اند. اما اولاً آن آثار پایدار و ماندگار نشده‌اند. ثانیاً چهره عمومی هنر را دگرگون نکرده‌اند. به عبارت ساده‌تر و به هر صورت، در تمام طول تاریخ بشریت یک سلسله آثار پر ارزش هنری داریم که دارای این ویژگیها بوده‌اند و بلکه ارزش آنها اساساً ناشی از همین ویژگیها بوده است. این گونه آثار هستند که کیفیت و فراگرد عمومی تاریخ هنر را رقم زده، بر روی جامعه و تاریخ تکامل بشریت مؤثر واقع شده‌اند

آثار هنری در تاریخ از این چهارچوب یا از دسته هنرهای کاربردی‌اند که زیبائی را با عملکرد مادی توأماً دارند و فی‌نفسه نمی‌توانند دارای این ویژگیها باشند. همچون: صنایع دستی (قالی، سفال و ;) هنرهای تزئینی و آرایشی، نجاری، حجاری، معماری، گرافیک و یا بخشی از هنرهای دسته اول هستند که با هدف تولید کلان و یا تحت شرایط غیرآزاد ارائه می‌شوند. مانند: نقش پارچه، طراحی کالاها و مصنوعات صنعتی و ;

در این جا بد نیست روی این مطلب تأکید کنیم که به طور کلی همه هنرها دارای بازتابهای علمی و نقش اجتماعی‌اند. با این حال با توجه به فرآیند شکل‌گیری و خلق آنها و وسعت و عمق رابطه متقابلشان با جامعه و همچنین نقش ‌آنها در نظام اجتماعی تولید به دو دسته «محض» و «کاربردی» تقسیم می‌شوند. هنرهای کاربردی که من در جای دیگر «هنرهای مولد» نامیده‌ام به پاره‌ای از هنرها گفته می‌شود که به طور عمده و اصالتاً با هدف مبادله، تولید و به بازار عرضه می‌شوند. در حالی که هنرهای محض مستقل از نظام تولید و صرفاً برای ارضای مقاصد و نیات درونی هنرمند ایجاد شده‌اند، و قرار گرفتن در نظام مبادله و یا حضور در فرآیند تولید اجتماعی کالا هدف اصلی خلق آنها نیست. با این حال هنرهای محض مادر هنرهای کاربردی‌اند. دست کم در دوران مدرن و به خصوص از انقلاب صنعتی به بعد که تولید انبوه جایگزین تولید کوچک و هنرمندانه (Artisanal) می‌شود، چنین بوده است. به این ترتیب هنرهای محض ذوق و سلیقه مردم را جهت و پرورش داده، از طریق ارتقاء ذهنی آنان عنصر مهم تأثیرگذاری روی نظام ترجیحات حسی در هر دوره بوده و متعاقباً هنرهای کاربردی را به خاطر مشروط کردن سلایق مردمان ـ بازار و خریداران هنر ـ از یک طرف، و مشروط کردن سلایق اهل حرف و صنایع و هنرورزان از طرف دیگر، تحت تأثیر قرار می‌دهند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله خلاصه نویسی چند کتاب درباره شاهنامه فردوسی تحت فایل ورد (w

ارسال‌کننده : علی در : 95/1/30 5:15 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله خلاصه نویسی چند کتاب درباره شاهنامه فردوسی تحت فایل ورد (word) دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله خلاصه نویسی چند کتاب درباره شاهنامه فردوسی تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله خلاصه نویسی چند کتاب درباره شاهنامه فردوسی تحت فایل ورد (word)

شاعر و پهلوان در شاهنامه  
/ الگار دیویدسن- مترجم: دکتر فرهاد عطایی- تهران: نشر تاریخ ایران، زمستان   1378  
بلور کلام فردوسی  
/ رحیم رضازاده ملک- تهران: انتشارات کلبه و فکر روز، سال 1378  
فردوسی«رمان تاریخی»/ ساتم الغ زاده- تهران: انتشارات سروش،1378  
ادبیات تطبیقی و شعر کلاسیک فارسی/ الگادیوسن ترجمه فرهاد عطایی- تهران: نشر فرزان، 1380  
بوسه برخاک پی‌حیدر/ علی‌ابوالحسنی (منذر)- تهران:  نشرعبرت، 1378  
مایه های دینی و عرفانی در شاهنامه فردوسی/ مرتضی گودرزی – تهران: انتشارات راه سبحان، 1380  
بیژن نامه  / ایرج وامقی – تهران: انتشارات سوده، 1380  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله خلاصه نویسی چند کتاب درباره شاهنامه فردوسی تحت فایل ورد (word)

-         ابوالحسنی، علی. بوسه بر خاک پی حیدر. تهران: نشر عبرت، 1378

-         الغ زاده، ساتم. فردوسی «رمان تاریخی». تهران: انتشارات سروش، 1378

-         برومند، پوراندخت. فرهنگ آرایه‌های ادبی در شاهنامه‌ فردوسی. تهران: نشر دیگر، 1380

-         دوستخواه، جلیل. حماسه ایران یادمانی از فراسوی هزاره‌ها. تهران: نشر آگه، 1380

-         دیوید سن، الگا. ادبیات تطبیقی  و شعر کلاسیک فارسی. تهران: نشر فروزان، 1380

-         دیوید سن، الگا. شاعر و پهلوان شاهنامه. تهران: نشر تاریخ ایران، 1378

-         رستنده، مجید. قرآن و حدیث در شاهنامه‌ فردوسی. همدان: انتشارات مفتون همدانی، 1378

-         رضازاده ملک، رحیم. بلور کلام فردوسی. تهران: انتشارات کلبه و فکر روز، 1378

-         گودرزی، مرتضی. مایه‌های دینی و عرفانی در شاهنامه فردوسی. تهران: انتشارات راه سبحان، 1380

-         وامقی، ایرج. بیژن نامه. تهران: انتشارات سوده، 1380

شاعر و پهلوان در شاهنامه

/ الگار دیویدسن- مترجم: دکتر فرهاد عطایی- تهران: نشر تاریخ ایران، زمستان   1378

این اثر مقدمه مترجم، پیشگفتار و مقدمه مولف و نه فصل را شامل می‌گردد. در مقدمه مترجم، او پس از توضیحی کوتاه پیرامون فردوسی و شاهنامه به شیوه‌ی پژوهش پروفسور دیویدسن اشاره می‌کند و بیان می‌دارد که او معتقدست اتکا به منابع مکتوب به تنهایی نمی‌تواند ما را به شاهنامه‌ی فردوسی رهنمون گردد. به اعتقاد او، بر اساس شواهد خود شاهنامه و شواهد بیرونی، فردوسی بخش مهمی از شاهنامه‌اش را از منابع شفاهی گرفته و خود روایات را حین اجرای نقالی دیده و شنیده است

در پیشگفتار، اینگونه بیان می‌کند که موضوع اساسی کتاب این است: که «چگونه می‌توان یک شکل از ادبیات کلاسیک را تداوم یک سنت شفاهی پیشین دانست؟» دیویدسن معتقدست که شاعر در این کتاب در حقیقت به مفهوم پادشاهی اعتبار می‌بخشد بدینصورت که شاعر پا پروردن و اعتبار بخشیدن به پهلوان از او پاسبانی برای تخت شاهی و شاهنشاه می‌سازد پس شاعر قوام بخش و اعتبار دهنده به مفهوم شاهنشاهی است در مقدمه شاعر (که خود فردوسی ست) و پهلوان (رستم، کسیکه در ذهن ما شخصیت‌های حماسی و اساطیری را تداعی می‌نماید) را محور اصلی کتاب حاضر بر می‌شمرد

نویسنده معتقدست که منظور اصلی این کتاب نه زندگی نامه‌ی شخصی فردوسی است و نه «تاریخی» که می‌توان از خلال شاهنامه نگاشت. بلکه منظور شعری‌ست که زندگی شاعر نمونه‌ی آن است و داستانی‌ست که شاعر روایت می‌نماید آن هم شعری که آمیز‌ه‌ای است از تاریخ و اسطوره

در مورد رستم با شخصیتی روبرو هستیم که مخلوق شاعرانه‌ای از نوع اساطیر به نظر می‌آید، نه یک واقعیت تاریخی

همچنین نویسنده اذعان می‌دارد که در این تحقیق نظری مخالف نظر نولدکه و سایر متخصصان ایران شناسی – که روایات رستم را خارجی و یا داخل شده در سنت پادشاهان می‌دانند – مطرح می‌گردد

در ادامه‌ی مقدمه با نگاهی اجمالی به نکات برجسته‌ی چهار سلسله‌ی امپراتوری ایران قبل از اسلام یعنی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانی بیان می‌کند که دو سلسله‌ی اول، بخصوص اول، ریشه در اساطیر دارند و دودمان بعدی، تاریخی‌اند

در فصل یک، پیرامون اعتبار فردوسی که خالق تنها حماسه ملی معتبر ایران است به بحث می‌پردازد و به سخن ژول مول در این باره اشاره می‌نماید که ماهیت شاعر و پهلوان را نشان می‌دهد. ژول مول می‌نویسد: فردوسی چنان تجلیلی از زندگی رستم کرده است که دیگر هیچ نویسنده ایرانی نمی‌تواند پس از او اینگونه در این باره قلم بزند

«فصل دوم درباره‌ی « اعتبار شاهنامه فردوسی» است. و در اثبات اعتبار شاهنامه به بقای آن استدلال می‌نماید و معتقدست که برای مشخص شدن برتری فردوسی بر سایر سرایندگان حماسه ملی نیازی نیست ضوابط امروزی شعری خود را به کار گیریم بقای شاهنامه‌ی فردوسی نشانه‌ای روشن بر برتری فردوسی و شاهنامه‌اش بر سایر شاهنامه‌هاست و بقای آن باعث شد، تا هیچ کس برای بازگویی روایت شاهنامه طبع آزمایی نکند

«میراث شعر شفاهی» فردوسی فصل سوم را تشکیل می‌دهد. در این فصل مولف بیان می‌کند که شاهنامه‌ی فردوسی ادامه‌ی سنت شفاهی در کسوت مکتوب است اما مستقل، و نشانه‌ی بسیار مهم مستقل بودن نقالان از شاهنامه‌ی فردوسی را در مطالب زیادی می‌داند که در سنت روایات شفاهی هست در حالی که در هیچ یک از ادبیات حماسی شناخته شده وجود ندارد

در فصل چهارم که عنوان آن «کتاب شاهان، حماسه‌ی پهلوانان» است و مولف در اینجا بر این باورست که این دو گانگی می‌تواند در قالب نوعی سنت داستانسرایی وجود داشته باشد، سنتی که باورهای مردم درباره‌ی شاهان را با باورهای پهلوانان به هم می‌آمیزد. در این فصل به تمایز این دو مقوله و روشنفکری پیرامون هر یک پرداخته می‌شود

و فصل پنجم با عنوان «شاه و پهلوان»  تا حدی ادامه‌ی فصل گذشته است بر سازگاری مفهوم ایرانی «کتاب شاهان» با «حماسه‌ی پهلوانان» تأکید می‌کند و تلفیق حکایات پادشاهان داستان‌های پهلوانان، بخصوص رستم، در عهد ساسانیان و حتی قبل از آنان، در زمان اشکانیان، را به سنتی ملی تعبیر می‌نماید و در ارائه‌ی این استدلال، جزئیات بیشتری را از اساطیر یونان باستان درباره‌ی رابطه‌ی بین اریستئوس به عنوان پادشاه و هرکول به عنوان پهلوان اضافه می‌نماید

«رستم، پاسدار حکومت» موضوع فصل ششم است در این فصل از رستم به عنوان پاسدار حکومت یاد می‌کند و در بررسی موضوع رستم او را جزئی جدایی ناپذیر از خود مفهوم پادشاهی می‌داند که به تنهایی فتنه را دور می‌کند و در دفاع از تاج و تخت موظف به حمایت از پادشاه‌ست حتی اگر شاه، او را برسر جمعیت و در حضور همگان سرد و بی آبرو کرده باشد. همانطور که خود نیز بر تاج بخشی‌اش اذعان می‌دارد

به درشد به خشم‌اندر آمد به رخش

منم گفت شیر اوژن و تاج بخش

فصل هفتم «موضوع پدری پیشرس و نارس در داستان رستم و سهراب»‌است در این فصل مولف بعد از گزارشی به اجمال از داستان رستم و سهراب، به داوری می‌نشیند. و معتقدست که رستم فقط کاری را که مجبور به انجام آن بود، کرد زیرا هر چه باشد او مدافع تاج و تخت ایرانی‌ست و باید پیوسته متناسب با عنوان خود، تاج بخش، عمل کند، اگر چه شایستگی لازم جهت شاهی را داراست

هشتمین فصل («دیوسکوریسم» بین پدر و پسر، سرمشقی برای اقتدار در شاهنامه) است

است. واژه‌ی دیوسکوریسم از نام یونانی Dioskouroi به معنی «فرزندان آسمان» گرفته شده و به دو قلوهای ملکوتی گفته می‌شود که در اساطیر و آیین یونانی به کاستر و پلی دیوکس معروفند. او نوعی مکمل بودن را در رفتار دوقلوها می‌یابد؛ اگر یکی تمایل به ستیزه جویی و جنب و جوش دارد، دیگری منفعل و کم تحرک است و در این مبحث بر همین جنبه‌ی پدر و پسر بحث شده است

«بزم و رزم» به عنوان فصل پایانی‌ست که مولف آنها را بهترین مناسبت برای شاعر و پهلوان بر می‌شمرد در شاهنامه معمولاً پهلوانان شخصیت‌هایی هستند، جنگجو که به دو کار علاقه‌ی خاص دارند: بزم و رزم

بزم قالبی است برای بازگو کردن داستان ماجراجویی‌های رزم آوران یعنی جنگیدنشان، و این قالب بهترین مناسبت است برای بیان اقتدار شاهانه از طریق قابلیت‌‌های پهلوانی و مهارتهای شاعرانه

در سخن پایانی، مولف تلاش فردوسی را تلاش شاعرانه‌ای بر می‌شمرد که یک بار دیگر و بطور کامل حماسه‌ی پهلوانان را با کتاب شاهان در هم در آمیخته و وحدت هنرمندانه حاصل از این در آمیختن مدیون کهن‌ترین سنت‌های اساطیری است که بازگو می‌کنند چگونه یک پهلوان، فر پادشاه ولی نعمت خود را نجات داده است

بلور کلام فردوسی

/ رحیم رضازاده ملک- تهران: انتشارات کلبه و فکر روز، سال 1378

اثر حاضر بعد از یادداشتی کوتاه پیرامون فردوسی و سبب نظم شاهنامه و شرحی پیرامون دقیقی همراه با ابیاتی از شاهنامه آغاز شده و به هفت موضوع در شاهنامه می‌پردازد

دربخش اول با نظر به شاهنامه و پادشاهی جمشید و اقدامات و کارهای انجام گرفته درعصر او طبقات اجتماعی دوران ساسانیان را بر می‌شمرد که در عصر جمشید به چهار دسته‌ی کاتوزیان (زاهدان و عابدان)، نسودیان (کشاورزی و برزگران، نساریان (سپاهیان و لشکریان) و اهتوخوشی (پیشه وران) تقسیم شده‌اند. سپس به نظر محققین و پژوهشگران مختلف که به این موضوع پرداخته‌اند و در جهت یافت ریشه‌ی این واژگان کوشیده‌اند می‌پردازد و در این‌باره گفتار محققینی چون: میرزا عبدالحسین‌خان بردسیری، پورداوود، معین، بهار را در کنار هم قرار داده و سپس تک تک درباره‌ی هر یک گفتگو می‌نماید

در بخش دوم به موضوع «تأسیس نورور جمشیدی» می‌پردازد و ابیاتی را که فردوسی در آغاز داستان‌های شاهنامه، در پادشاهی جمشید، شهریار پیشدادی، در جایی پس از برشمردن نهادها و کارهای او می‌سراید، می‌آورد. سپس این ابیات را که تعداد آنها 10 بیت بیشتر نبود در چاپ‌های گوناگون شاهنامه‌های مختلف مسکو، ژول مول، بروخیم، رمضانی و امیرکبیر بررسی می‌کند و تفاوتهای گوناگون واژگانی و کاستی و فزونی ابیات را مطرح می‌نماید و در پایان بخش، صورت صحیح و معقول ابیات را به توالی منطقی می‌آورد

بخش سوم «چو اردیبهشت آفتاب از بره» است که مصرعی از بیتی است که ارجاسب در نامه‌ای خطاب به گشتاسب می‌نویسد

همی تافتی بر جهان یکسره

چو اردیبهشت آفتاب از بره

مولف نظر پژوهشگران مختلف را در مورد اشکالی می‌آورد که به اذعان آنان در پایان بیت وجود دارد به این منظور که این بیت، یک اشکال در تاریخ تألیف منظومه ایجاد می‌کند. این بیت  جزو گشتاسبنامه‌ی دقیقی به حساب می‌آید و چنین می‌نمایاند که در زمان دقیقی و تاریخ نظم شاهنامه‌ی او، ماه اردیبهشت در موقع بودن آفتاب در برج حمل می‌افتاد، در صورتی که در تاریخی که تألیف شاهنامه در آن حدس زده می‌شود اردیبهشت ماه از 7 ثور تا 6 جوزا واقع می‌شد

مولف نظر پژوهشگرانی همچون سید حسن تقی زاده، ذبیح الله بهروز، علی حصوری و منصور رستگار را می‌آورد که یکی از نظریات حسن زاده را نقل نمودیم

موضوع بخش بعدی «سیمرغ و سیندخت» است. در این بخش مولف ابتدا ماجرای دو سیمرغ در شاهنامه را مطرح می‌نماید. اولی سیمرغی‌ست که اسفندیار با نیرنگ در خوان پنجم او را از پای در می‌آورد و دومی پرونده‌ی زال و به دنیا‌ آورنده‌ی رستم، آموزنده‌ی راه مرگ و موضع خطر پذیر اسفندیار به رستم است یعنی بخرد است و چاره‌گر و پزشک و با آدمیان سخن می‌گوید و این سیمرغ دوم بسیار عجیب و صاحب اعمالی خارق العاده و موضوع اصلی بحث مولف در این بخش است

«زن بارگی بهرام گور» موضوع بخش پنجم کتاب حاضر است و ماجرایی از بهرام گور و برخورد او با چوپانی در بیشه در هنگام تخجیر که در شاهنامه آمده، می‌آورد. از چوپان در مورد صاحب گوسفندان می‌پرسد و متوجه می‌شود که از آن صاحبی با مال و تکمین‌اند که دختری زیبا  نیز در خیل خویش دارد. یکی از موکبیان بهرام نظر به شناختی که از بهرام داشته به همراهان در مورد حرکت به سوی صاحب گوسفندان و خواستگاری دخترش برای شاه  سخن می‌گوید و این سخن توسط مولف در 8 بیت از شاهنامه فردوسی نقل شده و سپس مولف به داوری و بحث پیرامون واژگان و ترتیب ابیات نشسته و در پایان بیتی را نیز از شمار ابیات، که اضافه به نظر می‌آمده، کاسته است

 بخشش ششم به «شمار ابیات شاهنامه» تعلق دارد که در آن تعداد ابیات شاهنامه را پس از تحلیل ابیات گوناگون در این زمینه 000/60 بیت برشمرده است

در بخش پایانی کتاب به بحث و بررسی پیرامون شکل‌های گوناگون و معانی مختلف واژه‌ی «کهبد» در کتب مختلف از جمله لغت فرس اسدی، صحاح الفرس، فرهنگ قواس، تحفه الاحباب، فرهنگ جعفری پرداخته است

قرآن و حدیث در شاهنامه فردوسی/ مجید رستنده – همدان: انتشارات مفتون همدانی، 1378

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

پایان نامه بررسی تأثیر تابش اشعه لیزر کم توان بر وزوز و شاخصههای

ارسال‌کننده : علی در : 95/1/30 5:15 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پایان نامه بررسی تأثیر تابش اشعه لیزر کم توان بر وزوز و شاخصه‌های آزمون الکتروکوکلئوگرافی و آزمون گسیلهای صوتی گوش تحت فایل ورد (word) دارای 63 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پایان نامه بررسی تأثیر تابش اشعه لیزر کم توان بر وزوز و شاخصه‌های آزمون الکتروکوکلئوگرافی و آزمون گسیلهای صوتی گوش تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه بررسی تأثیر تابش اشعه لیزر کم توان بر وزوز و شاخصه‌های آزمون الکتروکوکلئوگرافی و آزمون گسیلهای صوتی گوش تحت فایل ورد (word)

4-2- اثرات بیوانرژتیک یا القای بیولوژیک:  
5-2- مکانیسهای فعال سازی ( اکتیواسیون ) نوری  
6-2- وزوز:  
7-2- مروری بر مطالعات و آمار موجود:  
فصل سوم  
1-3- روند اجرای کار:  
1-1-3-  ادیومتری تون خالص:  
2-1-3- ادیومتری ایمیتانس:  
3-1-3- آزمون الکتروکوکلئوگرافی :  
4-1-3- آزمون گسیلهای صوتی اعوجاجی گوش (DPOAE)  
2-3- تابش اشعه لیزر کم توان :  
3-3- چگونگی جمع‌آوری داده‌ها:  
4-3- جمعیت مورد مطالعه :  
5-3- روش تجزیه و تحلیل داده ها :  
6-3- محدودیت‌های موجود در مطالعه:  
فصل چهارم  
یافته های حاصل از پژوهش  
1-4- توزیع سنی:  
2-4- نتایج ارزیابیهای شنوایی:  
3-4- عوامل زمینه ای وزوز:  
1-3-4- محل درک وزوز :  
2-3-4- تطابق زیر و بمی وزوز:  
3-3-4- ساعات آگاهی از وزوز:  
4-3-4- آزمون تطابق بلندی وزوز:  
6-3-4- بررسی میزان آزاردهندگی وزوز بر حسب شاخص دیداری- قیاسی(VAS) :  
4-4- تغییرات مربوط به شاخصه‌های آزمون Ecoch :  
1-4-4- تغییر آستانه پتانسیل عمل مرکب:  
3-4-4- تغییرات نهفتگی پتانسیل عمل مرکب (CAP) :  
5-4- تغییرات مربوط به آزمون DPOAE :  
فصل پنجم  
1-5- نتایج کلی بررسی:  
2-5- بحث :  
3-5- اشکالات و محدودیت های مطالعه:  
4-5- ارائه پیشنهادها برای تحقیقات بعدی:  
فرم موافقت نامه آگاهانه  
پرسشنامه  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه پایان نامه بررسی تأثیر تابش اشعه لیزر کم توان بر وزوز و شاخصه‌های آزمون الکتروکوکلئوگرافی و آزمون گسیلهای صوتی گوش تحت فایل ورد (word)

- Anon. Definition and classification of tinnitus, In Tinnitus , ciba foundation symposium 85, edited by D.Evered and G.Lowrenson, Appendix I, P: 300-302 (1981)

- hazell. J, history and Medical Investigation the 16th european Instructional course on tinnitus and it’s management (14-16 April 1996) pp:21-

- hall, James w, Hand Book of Aditory Evoked Responses, 1992, Allyn and Bacon

- HahnA, Ivan Sejna, kpistina stolbova and Ales cocek. Combined laser-Egb 761 tinnitus therapy. Acta otolaryngol 2001, suppl 545: 92-

- Hahn.A, M.Prochazha, clinical Results of comprehensive Laser therapy in a Groupe  of 200 Patiants 2001, email: tusita @ m box.vol.cz

- Mirz F, zacharie B, Anderson SE, Nielsen AG, johansen Ln, Bjer P, pedersen CB. Treatment of tinnitus with low-intesity laser-ugeskr laeger. 2002 Jun 19. 162(25): 3607-

- Nakashima T, veda H, Misawa H, suzuki, et al. Transmeatal low-power laser irriadiation for tinnitus. Otol Neuro tol. 2002 May, 23(3): 269-

- Prochazka Miroslav. M.D. the role of LLLT in treatment of tinnitus LASER. PARTNER. 2003. Tusita @ mbox.vol.cz

- Rogowski M, Mnich S, Gindzienska E, lazerczyk B. low-power Laser in the treatmant of tinnitus-a placebo controlled study-otolayngolpol. 1999 53(3): 315-

- Stach, Brad.A, comprehensive Dictionary of Audiology Illustrated , 1997, william & wilkins

- ShiomI Y, Takahashi H, Honjo I, kojima H, NaitoY, FujikiN. Efficacy of transmeatal low power Laser irriadiation on tinnitus preliminery report. Auris Nasus lary پایان نامه بررسی تأثیر تابش اشعه لیزر کم توان بر وزوز و شاخصه‌های آزمون الکتروکوکلئوگرافی و آزمون گسیلهای صوتی گوش تحت فایل ورد (word) 1997 24(1): 39-

- Tuner jan and Lars Hode low level laser therapy. clinical practice and scientific Background

- Tatiana. soloviera. low level laser therapy 1999 vol

- Vitagraf, Lasers in Medicine and Dentisting: basic science and up-to-date clinical application of low level laser therapy

- Zenker, and j. Barajas Evaluation of chronic tinnitus patient. Fundacin canaria Para la prevencin de la sordera 2004,

چکیده

در پژوهش حاضر، تأثیر تابش اشعه لیزر کم توان بر وزوز بیماران دارای سابقه ضربه صوتی حاد و یا مزمن را بررسی نمودیم. و نیز شاخصه‌های آزمونهای الکتروکوکلئوگرافی و آزمون گسیلهای صوتی ناشی از اعوجاج را نیز قبل و بعد از تابش اشعه لیزر، ثبت و بررسی نمودیم. بیماران حدود 12 جلسه تحت درمان با لیزر کم توان m.w 200 به مدت حدود 42 دقیقه  قرار می‌گرفتند و این روند درمان 2 مرتبه در هفته و به مدت 12 جلسه صورت گرفت. طول موج لیزر مورد استفاده n.m 830 بود. ارزیابیهای ادیومتری تون خالص و ادیومتری ایمیتانس و ارزیابی وزوز شامل تطابق بلندی و تعیین زیر و بمی وزوز، میزان بلندی ذهنی وزوز بر حسب معیار قیاسی- دیداری و میزان آزاردهندگی ذهنی وزوز بر حسب معیار قیاسی- دیداری و آزمون الکتروکوکلئوگرافی و گسیلهای صوتی ناشی از اعوجاج نیز قبل  و بعد از دوره لیزر درمانی ثبت و بررسی گردید. تطابق بلندی وزوز با  تغییرات آماری معناداری را در قبل و بعد از تابش اشعه لیزر کم توان نشان داد. میزان بلندی ذهنی و آزار دهندگی ذهنی نیز کاهش یافت و لی بدلیل محدود بودن تعداد نمونه‌گیری این اختلاف معنادار نبود

مقدمه

وزوز درک صدا یا نویز بدون حضور یک منبع خارجی واقعی می‌باشد که این عارضه همراه با انواع گوناگون کم شنوایی می‌باشد وزوز اغلب با کم شنوایی ناشی از نویز همراه می‌باشد. مطالعات اپیدمیولویک نشان داده‌اند که حدود 17% از جمعیت وزوز دارند در حالیکه تنها فقط 5/0 الی 6/1 % به طور شدیدی تحت تأثیر قرار می‌گیرند. در میان افراد با آسیب شنوایی حدود 67% از وزوز رنج می‌برند (Zenker.F 2004)

در این پژوهش، تأثیر اشعه لیزر کم توان را بر وزوز و شاخصه‌های آزمون الکتروکوکلئوگرافی و آزمون گسیلهای صوتی ناشی از اعوجاج را بررسی نمودیم. اشعه لیزر کم توان، یک روش غیر تهاجمی بدون عوارض جانبی می‌باشد که به جهت پایین بودن توان خروجی لیزر و نیز طول موج منحصر به فرد آن، میزان جذب آن از طریق پوست کاهش یافته و عمق نفوذ پرتو در بافت افزایش می‌یابد. اشعه لیزر کم توان باعث فعالیت ATP سازی در سلولها می‌گردد

متدو روشها

پژوهش حاضر بر روی 5 فرد مبتلا به وزوز ناشی از ضربه صوتی صورت گرفت. 3 نفر از بیماران وزوز یکطرفه و 2 نفر دارای وزوز دوطرفه بودند که مجموعاً 7 گوش تحت درمان با اشعه لیزر کم توان قرار گرفت

بیماران قبل از دوره درمان، مورد آزمایشات ادیومتری تون خالص و ادیومتری ایمیتانس قرار می گرفتند و در صورت لزوم جهت رد ضایعات فضاگیر، آزمایشات تکمیلی شامل MRI و ABR انجام می‌شد. ارزیابی وزوز بیماران شامل آزمون تطابق بلندی وزوز و تعیین زیر و بمی وزوز در آنها صورت گرفت. و پرسشنامه‌ای جهت بررسی میزان بلندی ذهنی وزوز و  میزان آزاردهندگی وزوز بر حسب معیار دیداری- قیاسی- تکمیل می‌گردید. جهت پایش تغییرات احتمالی میکرومکانیکهای حلزونی آزمایشات الکتروکوکلئوگرافی ثبت می‌گردید. در این آزمون، سطح آستانه پتانسیل عمل مرکب (CAP)، دامنه CAP و زمان نهفتگی CAP[1] و نسبت دامنه پتانسیل تجمعی به پتانسیل عمل (Sp/AP) ثبت گردید

آزمون گسیلهای صوتی ناشی از اعوجاج (DPOAE) به صورت رسم Dp-gram در دو سطح شدتی  و  ثبت  می‌گردید

این آزمایشات قبل و بعد از تابش اشعه لیزر کم توان صورت می‌گرفت در هر فرد حدود 12-10 جلسه لیزر درمانی به صورت 2 جلسه در هفته صورت می‌گرفت و در هر جلسه در گوش مبتلا به وزوز، تابش اشعه لیزر کم توان با توان m.w200 به مدت حدود 42 دقیقه صورت می‌گرفت. حدود J180 انرژی از طریق تابش به زائده ماستوئید و حدود J 90 انرژی از طریق تابش به مجرای خارجی گوش صورت می‌گرفت

نتایج

در این پژوهش، برای تجزیه و تحلیل اطلاعات، از آزمون Parred t-test و آزمون Willcoxon استفاده گردید. تطابق بلندی وزوز قبل و بعد از لیزر درمانی تفاوت آماری معناداری  نشان داد. میزان بلندی ذهنی وزوز و میزان آزاردهندگی ذهنی در مبتلایان به وزوز کاهش یافت( ما بدلیل محدویت تعداد نمونه‌ها، اختلاف آماری معناداری را نشان نداد هیچکدام از شاخصه‌های آزمون الکتروکوکلئوگرافی، شامل آستانه CAP، دامنه CAP، زمان نهفتگی CAP و نسبت دامنه SP/AP در مراحل ارزیابی قبل و بعد از تابش اشعه لیزری، از نظر آماری اختلاف معنادرای نشان ندادند

آزمون DDOAE در سطح شدت  ،  در تمام بیماران مقادیر منفی و کوچکی را قبل و بعد از تابش اشعه لیزر کم توان نشان داد

در سطح شدت  در سه نقطه  و  و  و  و  و  قبل و بعد از لیزردرمانی اندازه گیری گردید. نقطه  و  اختلاف آماری معناداری را نشان داد. بعد از تابش اشعه لیزر، کاهش دامنه در این نقاط دیده می شد

بحث

در این پژوهش، نیز در مورد تطابق میزان بلندی وزوز، شاهد اختلاف معناداری بودیم که در نتیجه محققان Prochatka و همکاران (2000)، که در بررسی تأثیر لیزر کم توان m.w200 و داروی Egb761 به 26% بهبودی کامل و 36% بهبودی بیشتر از 50% می یافتند

Hahn.A و همکاران در سال 2001، در مطالعه ای بر روی 200 بیمار، در بررسی تأثیر لیزر کم توان و درمان دارویی EGb761 به 26% بهبودی کامل و 43% بهبودی بیش از 50% دست یافتند. که لیزر با توان m.w300 را استفاده نموده بودند. این محققین تأثیر ترکیبی دارو و لیزر کم توان را بررسی نمودند

Nakashima و همکاران (2002) در بررسی تأثیر لیزر کم توان m.w60 را در درمان وزوز به کار بردند و به تفاوت آماری معناداری در نتایج ارزیابی وزوز و DPOAE دست نیافتند. گزارش نمودند که درمان لیزری m.w 60 را جهت کنترل وزوز مؤثر نمی باشد

Rogowski و همکاران (1999) در مطالعه 32 بیمار تحت درمان لیزر کم توان، معیار دیداری – قیاسی بلندی وزوز و TEOAE را قبل و بعد از درمان به کار بردند و تفاوت آماری معناداری در بلندی وزوز و تغییرات دامنه TEOAE نیافتند

Mirz.f و همکاران (2000) در یک مطالعه دو سویه کور، با استفاده از لیزر توان m.w50 و طول موج nm830 را در 49 بیمار در کنترل وزوز را بررسی نمودند و با وجود آنکه 18% بیماران بهبودی را نشان دادند، اشعه لیزر کم توان را وسیله ارزشمندی در درمان مبتلایان به وزوز دیر درمان دانستند

در پژوهش حاضر، بین تأثیر لیزر و تغییرات حلزون با استفاده از آزمون‌EcochG و DPOAE به تغییرات معناداری دست نیافتیم. اما تأثیر لیزر بر بلندی وزوز و کاهش میزان بلندی ذهنی وزوز و میزان آزاردهندگی آن را احتمالاً بدلیل استفاده از از توان بالای لیزر m.w200 می باشد

میزان بهبودی وزوز در تحقیقاتی که توان بالاتر لیزر را همراه با داروی EGb6761 به کار برده بودند، بیشتر از تحقیقات دیگر می باشد

فصل اول

1-1-  موضوع و اهمیت آن

این تحقیق جهت بررسی تاثیر تابش اشعه لیزر کم توان بروزوز و شاخصه های آزمون های الکتروکوکلئوگرافی  و گسیلهای صوتی گوش انجام شده است. امروزه تعداد زیادی از افراد از وزوز گوش خود رنج می برند. با وجود تدابیر متعددی که در این زمینه به کار گرفته شده است هنوز درمان قطعی و معینی برای این مشکل یافت نشده است

عوامل متعددی در ایجاد این مشکل دخیل هستند که از جمله آنها می توان به اختلالات حلزونی، ضایعات عصبی و اختلالات مرکزی، ناراحتیهای عروقی، اختلالات گردنی و … اشاره نمود. فرد مبتلا به وزوز بسته به میزان بلندی وزوز از احساس صدا در گوش رنج می برد و این مشکل آرامش روحی و روانی شخص را متاثر می سازدDavis (1996) گزارش نمود که یک سوم از همه بزرگسالان برخی از انواع وزوز را گزارش می کنند و در حدود 10 درصد افراد، وزوز خود بخودی طولانی مدت (P.S.T)[2] را گزارش می کنند که در حدود 5 درصد آنها دچار وزوز ناراحت کننده نسبتاً شدیدی می باشند و حدود 4-2 درصد افراد مبتلا به مراکز بیمارستانی دارای سرویسهای درمانی ارجاع داده شده اند

وزوز مشکلی است که در افراد مبتلا اضطراب و پریشانی، عصبانیت، افسردگی، تحریک پذیری، بی خوابی، آشفتگی، ترس، انزوا ایجاده نموده و کیفیت زندگی افراد مبتلا را تحت تاثیر قرار می دهد

در این تحقیق، تاثیر اشعه لیزر کم توان را بر وزوز بررسی نموده ایم. یکی از کاربردهای بسیار مهم لیزر، در امر پزشکی است. اصولاً به کارگیری انرژی فوتون به جای تیغ جراحی بیش از دو دهه است که به کار گرفته شده است

یکی از کاربردهای لیزر در پزشکی، استفاده از لیزرهای کم توان در لیزر درمانی می باشد

این روش درمان که شکلی از پرتو درمانی به شمار می رود، در سالهای اخیر مورد توجه پزشکان و متخصصان قرار گرفته است. در این تکنیک طول موج انتخابی پرتوهای لیزر به گونه ای است که عمق نفوذ فراوانی در بافت داشته و به راحتی از لایه های بافت عبور کرده و به عمق چند سانتیمتری ( حداکثر تا cm7 ) رسیده و با سلول مورد نظر وارد واکنش می شود. در درمان لیزر، انرژی فوتونهای نوری جذب سلول شده، سبب تحریک آن و واکنشهای فتوبیولوژیکی می گردد. از آنجاییکه اشعه لیزر یک محرک بیولوژیک خوب به حساب می آید، از لیزر درمانی می توان در مواردی که احتیاج به تقویت واکنشهای موضعی و عمومی ارگانیسم هست استفاده کرد

با توجه به استفاده گسترده و موفقیت آمیز اشعه لیزر در طب، در این مطالعه ما میزان تاثیر تابش اشعه لیزر کم توان را بر وزوز بررسی نموده ایم و جهت بررسی و پایش تغییرات فیزیولوژیک احتمالی حلزون، از آزمونهای الکتروکوکلئوگرافی و آزمون گسیلهای صوتی گوش بهره گرفته ایم

2-1- متغیرهای اصلی یا لغات کلیدی در مطالعه و تعاریف آنها

 

[1] Compouid Action Potential

[2] – P. S.T (Prolonged spontaneos tinnitus)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

<      1   2   3   4   5   >>   >