ارسالکننده : علی در : 95/6/30 10:10 صبح
کارآموزی اسانسگیری تحت فایل ورد (word) دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد کارآموزی اسانسگیری تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی کارآموزی اسانسگیری تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن کارآموزی اسانسگیری تحت فایل ورد (word) :
بخشی از فهرست کارآموزی اسانسگیری تحت فایل ورد (word)
مقدمه :
معرفی 3 گیاه
1- اوکالیپتوس
2- اکلیل
3- بابونه
انواع بابونه
بابونه کبیر
بابونه رسمی
بابونه وحشی
بابونه رومی
بابونه زرد
فصل دوم:
اسانسها
تقطیر ساده
شیمی اسانسها
آشنایی با انواع مبرد
انواع کلونجر
تقطیر با بخار آب
تقطیر با آب و بخار
موکسله
اسپکتروفتومتر
بازیافت کلروفرم
جدول کارهائی که در این دوره انجام شده
کاربرد اسانس
عوارض جانبی
منابع
معلوم نیست دقیقا از چه زمانی گیاهان به عنوان دارو مورد استفاده انسان قرار گرفته اند. مسلما اطلاعات مربوط به اثرارت و خواص داروئی گیاهان از زمانهای بسیار دور به تدریج بدست آمده، سینه به سینه منتقل گشته، به طور ضمنی با آداب و سنن قومی نیز در آمیخته، سرانجام با زحمت زیاد و از طریق تجربه های مدید اهم اثرات و خواص آنها در اختیار نسلهای معاصر قرار گرفته است. طبق برخی سنگ نبشته ها و شواهد دیگر به نظر می رسد مصریان و چینیان در زمره اولین جمعیتهای بشری بوده باشند که فراتر از بیست و هفت قرن قبل از میلاد مسیح از گیاهان داروئی به عنوان دارو استفاده برده و حتی برخی از گیاهان را برای مصرف بیشتر در درمان دردها کشت داده اند. مردم یونان باستان خواص داروئی برخی از گیاهان را به خوبی می دانسته اند. بقراط حکیم بنیانگذار طب یونان قدیم و شاگرد وی ارسطو و دیگران برای استفاده از گیاهان در درمان بیماریها ارزش زیادی قائل بوده اند. آنها علاوه بر استفاده از گیاهان یونان، از گیاهان کشورهای دیگر هم استفاده می برده اند. بعد از اینان، یکی از شاگردان ارسطو به نام «تئوفراست» مکتب «درمان با گیاه» را بنیانگذاری کرد. پس از آن «دیوسکورید» در قرن اول میلادی مجموعه ای از 6000 گیاه داروئی با ذکر خواص درمانی هر یک را تهیه و به صورت کتابی درآورد که این کتاب بعدها سرآغاز بسیاری از مطالعات علمی در زمینه گیاهان مذکور گردید. طوری که مثلا «جالینوس» پزشک معروف یونانی در کارهای خود به کتاب «دیوسکورید» استفاده کرده است.
در قرن هشتم تا دهم میلادی دانشمندان ایرانی؛ ابوعلی سینا؛ محمد زکریای رازی و دیگران به دانش «درمان با گیاه» رونق زیادی دادند و گیاهان بیشتری را در این رابطه معرفی کردند و کتابهای معروفی چون «قانون» و «الحاوی» را به رشته تحریر درآوردند. بعد از آن درمان با گیاه همچنان دنبال گردید. در قرن سیزدهم «ابن بیکار» مطالعات فراوانی در موردخواص داروئی گیاهان انجام داد و خصوصیات بیش از 1400 گیاه داروئی را در کتابی که از خود به جان گذاشته، یادآور شد.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/6/30 10:10 صبح
تحقیق در مورد هندسه نقوش مساجد در ایران تحت فایل ورد (word) دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق در مورد هندسه نقوش مساجد در ایران تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد هندسه نقوش مساجد در ایران تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق در مورد هندسه نقوش مساجد در ایران تحت فایل ورد (word) :
هندسه نقوش مساجد در ایران
نمایشگاه هندسه نقوش علم و فرهنگ در هنر ایران
جام جم آنلاین: نگارخانه کمال الدین بهزاد نمایشگاهی از آثار هندسه نقوش دانشجویان دانشگاه علم و فرهنگ را برگزار می کند.در این نمایشگاه رویکرد دانشجویان دانشگاه علم و فرهنگ به هندسه ایرانی که حاصل آن نقوشی مانند شمسه است، نمایان می شود. هندسه نقوش بخش مهمی از شاکله تفکر ایرانی را بوجود آورده است و نمود این هندسه را نه تنها در کاشی کاری های مساجد بلکه در همه عرصه های معماری ایرانی مانند باغ ایرانی می توان یافت.
به گزارش ایرنا، باغ ایرانی جای امن و آرام و جایی است برای تامل و تحقیق، جایی که روح آدمی تازه و منظره ای تازه بر او مکشوف می شود؛ ویژگی و شاخصه باغ ایرانی، فضایی به غایت هندسی، منظم و از پیش طراحی شده است. این شالوده هندسی در انتزاع مفاهیم، مبانی و عناصر شکل دهنده باغ و نحوه ترکیب این عناصر و اجزا که در نهایت به ارایه شکل کلی آن می انجامد نقش دارد.
هندسه اساس هنر و معماری ایرانی است؛ نگرش انتزاعی ایرانیان به خصوص بعد از اسلام به اندیشه ، هنر و محیط انسانی پایه و اساس فهم مردم ایرانی از جهان و چهارسویی که برای آن قایل هستند. این نگرش هندسی گسترهای از معماری ایرانی از زیبایی و زیبایی شناسی تا ساختارها و شالوده ها را شامل می شود. تاثیر ساختاری هندسه از معماری ایرانی خود پهنه وسیعی از تعریف و شکل گیری فضایی و تا مسایل نیایشی و استاتیکی را تحت تاثیر قرار می دهد. این تاثیرگذاری در باغ ایرانی که در پیوند فضا های بسته و باز شکل می گیرد در تمامی عرصه ها به چشم می خورد و ما در باغ گذشته از شکل گیری هندسی فضاها شاهد آنیم که فضا های باز و عرصه های طبیعی نیز به نظم درآمده و با هندسه قوام می گیرند.
مذهب، منبع هنر معماری هندسه نقوش مساجد ایران
معماران و هنرمندان مسلمان در ساخت و طراحی مساجد نهایت ذوق و خلاقیت هنری خود را بیتوجه به اجر مادی آن به کار می بردند.
پایگاه اطلاعرسانی شهرسازی و معماری : معماری مساجد در ایران یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش باشکوه را به نمایش میگذارد که نماینده ذوق سرشار زیباییشناسی است و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمیتواند داشته باشد.
از همان ابتدای ظهور اسلام تا کنون ، ملتها و اقوام مختلف مانند یک امت واحد، با فرهنگها، آداب و رسوم و به ویژه با توانایی و درک هنری متفاوت و متنوع در کار ساختن و پرداختن مساجد در سرزمینهای وسیعی که از اندلس در باختر تا جنوب خاوری آسیا امتداد دارد، تلاش کردهاند.
بر این اساس هر آنچه که دیروز و امروز تحت عنوان معماری اسلامی در سرزمینهای گشوده شده، با سبکها و شیوههای شناخته شده، اندلسی ـ آفریقای شمالی ـ شامی و مصری ـ ایرانی و بینالنهرینی ـ عثمانی ـ هندو ـ یمنی و عربستانی ایجاد شده است، در حقیقت هنر مردمان ساکن در این نواحی است که دیرزمانی پیش از ظهور اسلام هر کدام دارای تمدنهای درخشانی بودهاند، و اینک در پرتو تعالیم اسلام دارای سمت و سو و شخصیت واحدی شدهاند.
اگرچه به ظاهر واجد تفاوتهایی بودهاند که بیش از همه در شیوه تزیین بنا، تجرید و درک هنری مبتنی بر برخی جنبههای فرهنگی مانند آداب و رسوم قومی و سنتهای قبیلهای، اقلیم، عادتها، معیارها و هنجاریهای مورد قبول آنها بوده است.
معماران و هنرمندان مسلمان تاکنون نهایت ذوق و خلاقیت هنری خویش را بدون توجه به اجر و مزدی بذل کردهاند، به گونهای که گاه حتی از نصب نام و نشان خود هم غافل شدهاند.
در بنای بسیاری از مساجد در سرزمینهای اسلامی هنرهای گونهگون در انبیق این خیزش سترگ به هم درآمیخته و معماری در این میان نقش توازنکنندهای ایفا کرده است. کاشیکاری، نقاشی ، گچبری ، منبتکاری ، خوشنویسی ، خطاطی کتیبهها ،حتی صوت خوش و موسیقی دلانگیز در صدای مؤذن و قرائت کتابخدا.
بدان گونه از بررسی یافتههای باستانشناسی در نجد ایران حاصل آمده، پوشش گنبدی با قاعده مدور، نخستین بار به وسیله معماران هنرمند دوران مقدم ساسانی و در بنای کاخهای خسروان، هم چون کاخ اردشیر بابکان در فیروزآباد و کاخ سروستان به کار رفته که این وضعیت صرف نظر از پوشش فضاهای وسیع و رفیع، شکوفایی بیرونی و درونی اینگونه بناها را فراهم میآورد که پیشتر با استفاده از قابهای مربع متحدالمرکز با چرخشی به مقدار نیم قائمه بر روی قاب زیرین و محاط در آن زیگوراتی را به وجود میآورد، ساخته میشد.
اکنون تبدیل آن به شکل مدور، در واقع تحولی در جهت دست یافتن به نرمش و ایستایی بهتر و تقسیم یکنواخت و متوازنتر نیروهای موجود در بنا بوده است.
به علاوه این تمدید خردمندانه، معمار را از لزوم بهکارگیری احجام و عناصر ساختمانی حجیم و وزین که از پیش برای پوشش فضاهای اصلی و جنبی فراهم آورده بود، بینیاز کرده و در عوض استفاده از آجر و یا سنگ با ابعاد کوچک و قابل حمل را مقدور میساخت و کار ساختن و پرداختن را آسان میکرد.
بناهای فاخر و نفیسی که از رهگذر این ابداع هوشمندانه حاصل میآمد، این بار مقدر بود تا در شکلدهی به بنای مساجد اسلامی و در خدمت به اهداف مقدس و جهانبینی نو کمر ببندد. ابتکار عملی که در خاستگاه اسلام به کلی بیسابقه بوده است. در آغاز تقریبا همه مساجد اسلامی در جای معابد، کاخها و کلیساهای سرزمینهای مفتوح و با استفاده از عناصر و مصالح موجود در آنها ساخته میشد.
مسجد جامع اموی دمشق به عنوان مسجد و مرکز اسلامی که هم پارلمان بوده و هم محلی که به امور جاری مسلمانان میپرداخت، با هدف نشان دادن قدرت جامعه جوان مسلمانان، در محل پرستشگاه ژوپیتر، خدای خدایان رومی که سابقا به کلیسا مبدل شده بود، ساخته شد.
در ایران هم اغلب آتشکدهها تبدیل به مسجد شدند از آن جمله میتوان از مسجد جامع اصفهان در عهد خلافت منصور نام برد.
مسجد ایرانی علاوه بر افزودن گنبد به فضای شبستان به کمک یک هندسه گامبهگام و ایجاد ایوان که به شکوه و جلال آن میافزود، دارای ویژگیهای منحصربهفردی است که لطافت و ظرافت در آراستن و تزیین بدنه در داخل و خارج بنا، از آن جملهاند.
با این همه میراث متقدمان و تتجربه به جای مانده از آنها توام با تنوع و تجربههای سنتی در استفاده از فرم و فضا به ویژه در معماری مساجد، قرنهاست که به کمال رسیده و به بلوغ هنری و ماندگاری فنی دست یافته است.
تبلور این امر را میتوان در بنای کوچک زیبا و ظریفی همچون مسجد “شیخ لطفالله” اصفهان که در اوج زیبایی، ادراک علمی و استادی مسلم است، به وضوح مشاهده کرد.
ویل دورانت مورخ مشهور و معاصر آمریکایی در باره این شاهکار بیمانند تووصیف جالبی دارد. او در تاریخ تمدن خود و در آغاز عصر خرد مینویسد: بیش از همه داخل مسجد دارای زیبایی شگفتانگیزی است که شامل نقوش اسلیمی، اشکال هندسی، چنبره[ایی با طرح کامل و یک شکل است. در این جا هنر مجرد (آبستره) را میبینیم ولی با منطق و سبک و اهمیتی که هرج و مرج مبهوتکنندهای را به عقل عرضه نمیکند، بلکه نظم قابل فهم و آرامش فکری را میرساند.
پروفسرو پوپ، ایرانشناس و مستشرق معروف معاصر در کتاب خود «بررسی هنر ایران» مینویسد: «کوچکترن نقطه ضفعی در این بنا دیده نمیشود. اندازهها بسیار مناسب اند، نقشه آن بسیار قوی و زیبا و به طور خلاصه توافقی است بین یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش باشکوه که نماینده ذوق سرشار زیباییشناسی است و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمیتواند داشته باشد.
خانم دکتر امیراحمدی، عضو هیئت علمی دانشگاه مازندران مقاله ای تحت عنوان معماری قدسی مساجد ایران ارائه کرد و گفت: «انسان به حکم فطرت در نفس خویش درک کننده زیبایی های هستی است، چه آن گاه که آن را در طبیعت محسوس می یابد و چه آن زمان که در خانه دل، بدون نمودی بیرونی به ناگاه طلوع می کند.»
دکتر امیراحمدی با نگاهی گذرا به مبانی زیبایی شناسی تا کمال گرایی افزود: «در نزد متفکران غرب با اذعان به دشواری درک ابعاد پیچیده پدیده زیبایی، رویکردی نه چندان روشن به موضوعیت هستی شناسانه آن مشاهده می گردد. آن ها شناخت زیبایی را فراتر از ادراکات حسی و یا عقلی می یابند و این در فلسفه وجود هایدگر برجسته تر می گردد. هگل در
واژه استتیک اظهار می دارد که محصور کردن زیبایی در دایره ادراکات حسی کاری بی حاصل است چرا که هنر زاده روح الهی انسان است. برای رسیدن به آن، ادراک از مرحله احساس ساده عبور می کند و به مرحله شهود روح مطلق می رسد. در نگاه دیروزین انسان به علم، هستی امری متعالی و مقدس راجع به ذات الهی است و با رویکردی وحدانی در نظامی سلسله مراتبی و حکیمانه آرام گرفته است و انسان در آن نشانه خلیفه الهی یافته است. انسان عالم صغیر است و همتایی بین او و عالم، امری وجودی است. همان که خداوند از آن در قرآن حکیم یاد می کند. علمی که بر مبنای هستی شناسی پایه ریزی می شود و گسترش می یابد حقیقتاً علمی مقدس و متعالی است.»
امیراحمدی در ادامه به ویژگی های زیبایی اشاره کرد و گفت: «زیبایی به معنای خوبی، نیکی، حسن، ظرافت، لطافت، جمال و بها است که همگی سرشتی واحد دارند. زیبایی در تمامی مراتب هستی بود و نمودی و در هر مرتبتی جلوه ای دارد که آن زیبایی وجود مطلق است و این زیبایی در مرتبت عالم مخصوص، خویشتن را در پدیده ها و اشیا ظاهر می سازد. طبیعت زیباست و زیبایی در اجزای طبیعت نیز جلوه ای بهجت انگیز دارد. اما زیباترین ظهور زیبایی در روایت قرآنی، در انسان جلوه می نماید. خداوند در قرآن به زیبایی آفرینش انسان اشاره می کند و می گوید انسان کامل، زیباترین آفریده و جامع جمیع مراتب هستی است. پس قبل از آنکه زیبایی را در عالم جست و جو کند، وجه کمال یافته آن را در خود می تواند بیابد.
خداوند تمام موجودات عالم هستی را رو به سوی کمال آفریده است؛ از یک ذره تا تمام عالم، که انسان نیز از این قاعده مستثنا نیست. گرایش به کمال جزء جدا نشدنی جنبه روحانی انسان و یا فطرت الهی اوست. حرکت و سیر نیز لازمه فطرت روح و کمال انسان است؛ سیری که اساساً از درون آغاز می شود و نهایتاً به خود می رسد.»
امیراحمدی با اشاره به مساجد افزود: «مساجد کانون این حرکت و سیر کمال گرایانه فطری است و معماری قدسی مساجد ایران وادی این حضور دائم و پیوند دهنده صورت و معنا است. هر چند که معنا در قالب یک جسم نمی گنجد، اما معماری در نهایت به اتحاد میان آن ها گواهی می دهد. معماری هنر شکل دادن و مکانت بخشیدن به فرد است. مساجد ایران مرتبه ای قاطع و سریع از مراتب وجود است که موحد را از عالم صغیر به عالم کبیر، از بیرون به درون، از صورت به باطن، و از زمان به فرای زمان انتقال می دهد. این ادبیات واحد و جامعیت صور بیانگر یک هنر قدسی است که نشانه وحدت هنر و هنرمند است. هنرمند در جلوه های بسیار، انعکاس دهنده هنر ازلی و حقیقی است. هنر واقعی ماده را به آنچه که اصلش بوده می رساند و آن مس مادی را به زر حقیقی تبدیل می کند و در آن وحدت و کمالی را نمایان می سازد که واجد آن بوده است.»
دکتر امیراحمدی به نمادگرایی معماری قدسی در مساجد ایران اشاره کرد و افزود: «ایران زمین مهد هنرمندانی است که از دیر باز به این هنر قدسی آگاه بوده اند. جلوه های آن در قبل از اسلام در معابد و محرابه ها و بعد از اسلام در مساجد نمایان است. مساجد ایرانی علاوه بر اینکه نیم نگاهی به ذهنیت هنر قبل از اسلام دارد، اما عینیتی را آشکار ساخته که تمام اجزا در عین کثرت در یک نظام هماهنگ واحد، سیر و کامل شدن را آشکار می کند.»
امیراحمدی مساجد ایرانی را تمثیلی از یک بی نهایت برشمرد و گفت: «مساجد ایرانی تمثیلی از بی نهایت است؛ رساندن انسان به کمال و ترکیب کننده رمز قدسی به گونه ای که این مکان دارای تقدس است و انسان با اشراق درونی با آن ارتباط برقرار می کند. این حرکت و سیر کمال گرایانه لازمه هر بنای مذهبی است که اساساً محل بندگی و پرستش است.
هنر به کمال رسیده ایرانیان با بهره گیری از مفاهیم هندسی کیهانی همواره نمود بی نهایت در یک نهایت یا صورت بوده است. مساجد در نهایت نفس را به حقیقت ازلی و کمال حقیقی می رساند. این نائل شدن با حضور و شهودی همراه است که همواره حرکت در مکان و دیدنی از جنس شناخت از لحظه ورود تا به انتها با موحد هم سفر است. تمامی مراتب این حرکت مکانی چون طریقت عرفانی، آرام آرام نور حقیقت را در دل آشکار کرده، انسان را از حشو و زوایدِ خارج از این مکان مقدس منزه می دارد.»
در ادامه جلسه، مهندس بهزاد (سقایی)، کارشناس ارشد معماری سخنرانی خود را در مورد نمادگرایی معماری قدسی در مساجد ایران ایراد کرد و گفت: «ورودی در مساجد ایران، جایگاه انتخاب و اطمینان است و تمایز را در مکان نشان می دهد و بیان می دارد که هویتی قدسی و کاملاً متفاوت با پهنه هیولایی اطراف در حال وقوع است. عمدتاً ورودی های مساجد ایران حرکتی روحانی به سوی آسمان دارد. به طور کلی هر چه به گذشته باز می گردیم، در می یابیم که زندگی انسان با کیهان و آسمان بیشتر مرتبط بوده است. جلوه های این ارتباط را در قالب نقوش هندسی چون خورشید، ماه و ستاره ها در معماری می یابیم که آن ها را در تزیینات به صورت آجرکاری یا کاشی کاری و یا در کل حجم معماری در قالب استفاده از احجام هندسی مطلقی چون مکعب یا مربع، مستطیل یا دایره یا احجامی از این قبیل ملاحظه می کنیم. هندسه این نقوش دارای کششی درونی و به صورت متحد المرکز و یا مرکز گرا نمایان می شود. حرکت اجزای کوچک تر و چرخش آن ها به دور اجزای دیگر بخشی از چرخش و حرکت کلی است. اجزا در یک نقش در عین حال که دارای اتحاد کلی هستند، در بین خود نیز دارای وحدتی یکسان اند و به سوی یک مرکز دارای یک حرکت درونی هستند. این در واقع قانون نظم طبیعی در جهان هستی است. منبت کاری ها، گره چینی ها و یا کاشی کاری ها به ایجاز، این نظم کیهانی را به تصویر می کشند. تمامی نقوشی که به صورت طرح های اسلیمی هستند در یک حرکت دایره وار قابل مهار شدن در دایره اند. این دوایر نامرئی چون روح و یا پهنه بی انتهای معنا، همواره در نقوش حضور دارند و بیانگر ماهیت مینویی آن اند. این نقوش اصول حقیقی را به نمایش می گذارد که بر اساس معرفت وجود و هستی شناسی علاوه بر اینکه الگویی طبیعی در جهان هستی است، در بر دارنده معنای ازلی نیز هست که ره یافتن به این معنا از طریق مشاهده و درک تحقق می یابد.»
وی سپس به تابش نور اشاره کرد و افزود: «تابش پی در پی نور در سطوح متفاوت و با زوایای مختلف در پیش طاق ایوان ورودی باعث احساس حضور نور می شود؛ حضوری که شاید در حالت عادی در سطوح احساس نمی شود، اما با تغییر تابش و ایجاد سایه های متفاوت، احساسی بلورین را در زیر طاق برمی انگیزاند. نور در این میان نقش حکیمانه خویش را با ظهوری حیات بخش ایفا می کند و تأثیر وجودی خویش را در تراش الماس گونه فضا در هماهنگی شگفت انگیز با هندسه به جای می گذارد. نور، بخشایش و رحمت الهی را بر آینه دل مؤمنین می تابد. اگر آن واجد بازتابش باشد، انوار عالی الهی را به طرق مختلف نمایان می سازد. اما با وجود تکثر این بازتابش ها، حرکت صعودی در آن ها دیده می شود و در انتها به یک خورشید یا شمسه در نور ازلی می رسند.»
او در ادامه به مناره ها اشاره کرد و افزود: «هندسه پیش طاق یا ایوان ورودی به صورت یک مستطیل کشیده است که عمدتاً با دو مناره در دو طرف ترکیب می شوند و با زبان سکوت شهادت می دهند که در این جا اتفاقی مقدس رخ می دهد. علاوه بر این تفاوت مقیاس و شکستی که در خط آسمان عناصر اطراف خود ایجاد می کند، بر حرکت عمودی رو به بالای ورودی بیشتر تأکید می کند. این عروج روحانی در پیش طاق با موتیف هایی چون مناره ها و کاشی کاری ها بر روی مناره ها به صورت آجرکاری و یا طرح های اسلیمی، مقرنس ها، پیچ های تزیینی نیلی رنگ محیط و قوس های تیزه دار بیان می شود. فضای ورودی آغاز سفر عرفانی است که درون را به آنچه شایسته رسیدن اوست، سوق می دهد.»
وی در ادامه به هشتی اشاره کرد و گفت: «در گذر از ورودی، به هشتی می رسیم؛ مکانی که عمدتاً به صورت هشت گوشه یا چهار گوشه است و به عنوان مفصلی برای تغییر جهت بنا شده است. هشتی محلی برای اندکی سکون، فکر کردن و سپس راه را انتخاب کردن است. در گذر از فضای روشن بیرون به تاریک، نور همیشه حضور دارد. حضور نور در فضاهای درونی چون هشتی و دالان همواره به صورت یک گواه و راهنما است. تاریکی، تغییر مقیاس و تغییر ناگهانی شکل و فرم جداره ها و سقف بیانگر ورود به یک وادی و یا عالمی دیگر است.
مربع محیطی که به هشت ضلعی و سپس شانزده ضلعی و تا به دایره گنبد می رسد، فرم عمومی سقف این گونه فضاها است. اعداد و نسبت های موجود در معماری اسلامی در واقع کثرت به سوی وحدت را با تقسیمات، با اشکال گوناگون امکان پذیر می سازد. نظم فرم یافته در آن نیز آشنایی با نظم الهی است. حرکت از مربع به دایره اعجاز اعداد را در قالب فرم و فضا به نمایش می گذارد و همچنین این سیر و حرکت داستان تکامل فرم از مربع به دایره است. اگر مربع یا مکعب نماد صورتی از خلقت است که بر تحول دیدن و ترکیب جهت
های مختلف دلالت دارد، فرم تکامل یافته آن دایره و یا گنبد است که از نوع شهود و حضور است که دلالت بر روح دارد و بیانگر حرکت روحانی است که از جسم و صورت آغاز می شود. ترنجی ها، رسمی بندی و یزدی بندی های زیر گنبد هشتی با تابش های متفاوت نور و پی در پی کوچک تر شدن و رسیدن به یک نقطه یا خورشید، سیر رسیدن به کمال مطلق را به تصویر می کشد.»
بهزاد (سقایی) در ادامه سخنرانی خود افزود: «دالان گذرگاه زندگی است؛ گذرگاهی که حرکتی امیدوارانه به سوی روشنایی دارد و هر لحظه به هدف نزدیک تر می شود. دالان همواره با رمز توأم است؛ رمزی که با یک معنا و مفهوم درونی همراه است. و مجالی ایجاد می کند که در حال حرکت در این مکان، در فضای درون خویش نیز سفر کنیم و کتاب درون خویش را ورق بزنیم.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/6/30 10:10 صبح
مقاله قطعات کامپیوتر تحت فایل ورد (word) دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله قطعات کامپیوتر تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله قطعات کامپیوتر تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله قطعات کامپیوتر تحت فایل ورد (word) :
قطعات کامپیوتر
قبل از پرداختن به بحث های تخصصی پیشرفته تر ، مروری خواهیم داشت بر اجزا و قطعات کامپیوتر . بدون قطعات آورده شده در زیر ، نمیتوانید کامپیوتری را مونتاژ کنید .
Case ( بدنه اصلی)
محفظه ای است که قطعات کامپیوتر در آن مونتاژ میشود . این جعبه بیشتر از فلز ساخته میشود . البته انواعی از آن نیز با پلاستیک و یا ترکیبی از فلز و پلاستیک ساخته میشوند .
Power supply (منبع تغذیه)
نیروی الکتریسیته را به دیگر اجزای کامپیوتر میرساند . منبع تغذیه معمولا همراه با بدنه اصلی کامپیوتر میباشد .
CPU (پردازنده)
در واقع ، مغز کامپیوتر است . انتخاب یک پردازنده ، مهم ترین فاکتور قدرت کامپیوترمحسوب میشود .
پنکه خنک کننده پردازنده (fan)
پنکه کوچکی ایت که در روی پردازنده نصب میشود و گرمای آن را دفع میکند . این قطعه معمولا بر روی پردازنده های مدل 486DX2 به بالا نصب میگردد .
motherboard (برداصلی)
برد سخت افزاری نسبتا بزرگی است که دیگر قطعات کامپیوتر به آن متصل میشوند . پردازنده ، حافظه اصلی ، کارت گرافیکی ، دیسک سخت ، فلاپی و درایو CD و دیگر کارتهای ورودی – خروجی بر روی برداصلی نصب میشوند .
RAM (حافظه اصلی)
کارت های کوچک شامل RAM که در برداصلی نصب میشوند . RAM یکی از قطعات اساسی است که مورد استفاده کامپیوتر و نرم افزارهای مختلف قرار میگیرد . از حافظه اصلی اغلب با واژه SIMM ² که یک نام کوتاه شده است ، یاد میشود .
کارت گرافیکی
کارتی کوچک و قابل نصب در برداصلی و شامل چیپ های مخصوص برای تولید سیگنال هایی است . این سیگنال ها برای به نمایش درآوردن متن (Text) و گرافیک در صفحه نمایش تولید میشوند .
صفحه نمایش
یک صفحه نمایش ، مانند تلویزیون است که متن و گرافیک بر روی آن ظاهر میشود . صفحه نمایش از دستگاه های خروجی محسوب میشود .
کارت I/O
یکی دیگر از کارت های کوچک است که شامل قطعات الکترونیکی برای کنترل و شناساندن دیسک سخت ، درایو فلاپی ، پورت های سریال ، پورت های موازی و پورت بازی میباشد .
کارت های I/O شامل دونوع مختلف هستند :
کارت های IDE
کارت های SCSI
درایو فلاپی
این درایو عمل خواندن و نوشتن از دیسکت را بعهده دارد .
صفحه کلید
دستگکاهی است که انسان را قادر میکند اطلاعات موردنظر خود را وارد کامپیوتر کند.
حافظه Cach
یک کارت کوچک و یا چندین IC میابشد که باعث سرعت بخشیدن به حرکت و انتقال داده ها ، بین پردازنده و حافظه اصلی میشود .
دیسک سخت
دیسک سخت ، قطعه ای سخت افزاری برای نگهداری مگابایت ها و یا گیگابایت ها اطلاعات میابشد . دیسک سخت نه تدنها دارای گنجایشی به مراتب بیشتر از درایو فلاپی است ، بلکه میتواند اطلاعات را بسیار سریع تر از درایو فلاپی بخواند و یا بنویسید .
درایو CD-ROM
یکی از اجزای سخت افزاری کامپیوتر است که میتواند اطلاعات را از دیسک های CD که از جنس پلاستیک مدور هستند ، بخواند . این دیسک ها برای نگهداری برنامه ها و اطلاعات به کار بده میشوند . دیسک های CD برای استفاده از برنامه هایی با ظرفیت بسیار بالا ، کاملا مقرون به صرفه اند و این به دلیل گنجایش بالای آنهاست .
کارت صدا
یک کارت سخت افزاری قابل نصب بر روی برداصلی است که میتواند صداهای دیجیتالی را دیافت کرده و به صدای معمولی تبدیل کند . این صدا ممکن است موزیک ، صدای معمولی ، اکو ، استریو و یا مونو باشد .
بلندگو
درست مانند بلندگوهای پخش استریو ، این بلندگوها صدا را تقویت و پخش میکنند . همچنین میتواند صدای دیجیتالی را که توسط کارت صدا فرستاده شده است نیز پخش کنند .
مودم
یک کارت سخت افزاری قابل نصب بر روی برداصلی است . (کارت های مودم میتوانند خارج از کامپیوتر و داخل محفظه ای کوچک نیز قرار گیرند). کارت مودم قادر است اطلاعات دیجیتالی را به فرمی تبدیل کند که قابلیت انتقال در یک خط تلفن معمولی را داشته باشند . «مودم» برای برقراری ارتباط بین یک کامپیوتر ، با کامپیوترهای دیگر که در نقاط دیگر قرار دارند ، بکار برده میشود .
نوارگردان
یک قطعه سخت افزاری است که ازنواری که درون یک محفظه قرار دارد ، استفاده میکند . نوارگردان برای نگهداری اطلاعات (که اصل آنها بر روی دیسکت سخت ذخیره شده است) بکار برده میشود .
هنگامی که اطلاعات اصلی موجود در دیسک سخت به هردلیلی نابود شوند ، با کپی کردن نسخه پشتیبان موجود در نوار ، میتوان آنها را بازیابی کرد .
ماوس
وسیله دستی کوچکی است که بیشتر مورد استفاده کاربران برنامه های نقشه کشی و گرافیکی قرار میگیرد . از انواع برنامه های گرافیکی میتوان به «فتوشاپ» اشاره کرد .
قطعات دیگر
قطعات و ملزومات فراوان دیگری هم وجود دارند که میتوان به کامپیوتر متصل کرد . مانند چاپگرها و اسکنرها . از این قطعات میتوان به دلخواه استفاده کرد . این قطعات در ساختار اصلی کامپیوتر شما نقش اساسی ندارند .
انتخاب قطعات کامپیوتر ، مرحله ای دشوار و وقت گیر است ، شاید به این دلیل ساده که تنوع قطعات موجود کامپیوتر ، خریدار را دچار سردرگمی میکند .
دراینجا در مورد عواملی که به هنگام خرید کامپیوتر باید درنظر داشت توضیحاتی آورده شده است .
پردازنده
قبلا گفتیم که قدرت و سرعت کامپیوتر شما ، ارتباط مستقیم با پردازنده انتخاب شده توسط مشا دارد .
اساسا دو نوع پردازنده در بازار وجود دارد : که پردازنده هایی که توسط شرکت اینتل ساخته شده اند و آن هایی که توسط کارخانجات دیگر ساخته شده اند . از آنجا که کامپیوتر موردنظر ما از نوع پنتیوم آن هم با پردازنده اینتل است ، پردازنده های ساخت دیگر کارخانه ها فراموش میکنیم .
هنگامی که برای خرید قطعات به فروشگاه مراجعه میکنید ، میتوانید پردازنده مدل 486 را که ارزان قیمت نیز هست ، انتخاب کنید ، ولی چجرا ما این کار را توصیه نمیکنیم ؟ جواب ساده است ، چرا بر روی تکنولوژی دیروز سرمایه گذاری کنیم ؟ به کامپیوتر پنتیوم و قدرت و سرعت آن فکر کنید . سرعت پردازنده پنتیوم را به هنگام پردازش اطلاعات درنظر بگیرید ، سرعت آن را به هنگام کار با برنامه های طراحی و گرافیکی مدنظر داشته باشید .
هنگام خرید پردازنده به این نکته توجه داشته باشید که بین قیمت و سرعت آن ، تناسب وجود داشته باشد . البته میزان توانایی یک پردازنده بستگی به سرعت آن دارد . هرچه سرعت پردازش اطلاعات بیشتر باشد ، مسلما به همان نسبت ، توانایی و کارایی کامپیوتر افزایش مییابد . سرعت پردازنده با استفاده از مگاهرتز محاسبه میشود که میلیونها سیکل درثانیه است .
امروزه پردازنده های با سرعت های 133 مگاهرتز ، 166 مگاهرتز ، 200 مگاهرتز ، 233 مگاهرتز و حتی 300 مگاهرتز تولید شده اند . توصیه ما انتخاب پردازنده ای متناس با کار شما است . البته همانگونه که قبلا نیز گفته شد ، هرچه سرعت پردازنده بیشتر باشد ، متقابلا کارایی کامپیوتر کارایی کامپیوتر شما نیز افزایش مییابد .
در بازارهای جهانی پردازنده ها cyrix ارزان قیمت تر هستند . سرعت مدل c6x86p120+ این پردازنده ها حدودا 100 مگاهرتز است و مدل c6x86p200+ سرعتی معادل 150 مگاهرتز دارد . ازنظر جای سازی در برداصلی نیز پردازنده های cyrix ، کاملا شبیه به دیگر پردازنده های پنتیوم هستند . بردهای اصلی زیادی وجود دارند که با پردازنده های cyrix سازگاری دارند . البته درصورت استفاده از آنها باید ژامپرهای موجود در برداصلی را مطابق با سرعت پردازنده و همچنین ولتاژ مصرفی آن ، تغییر داد . در انتخاب پنکه خنک کننده پردازنده های cyrix ، باید خنک کننده مخصوص این پردازنده را انتخاب کنید ، زیرا گرمایی که توسط آن تولید میشود ، به مراتب بیشتر از گرمای تولید شده توسط پردازنده های Intel است .
همانگونه که قبلا اشاره شد ، برای اینکه کامپیوتر شما بیشترین کارایی را داشته باشد ، باید یک پردازنده پرسرعت را انتخاب کنید . البته میتوانید در این راه و برای اینکه فعلا در پول شما صرفه جویی شود ، یک کار اقتصادی انجام دهید . به این ترتیب که اگر پرسرعت ترین پردازنده موجود در بازار ، قیمت بسیار بالایی دارد ، میتوانید یک برداصلی تهیه کنید که با این پردازنده پرسرعت هماهنگی داشته باشد ، ولی فعلا یک پردازنده ارزان قیمت تر را در آن نصب کنید . درصورتی که قصد انجام چنین کاری را دارید ، یک باردیگر متذکر میشویم که حتما بردی را تهیه کنید که بتوانید پرسرعت ترین پردازنده پنتیوم را در آن بکار برید ، به این ترتیب ، در آینده برای تعویض پردازنده ، با مشکلی مواجه نخواهید شد .
به این نکته توجه داشته باشید بکه بهای پردازنده های سریع امروزی ، با تولید پردازنده های سریع تر ، شکسته میشود ، ولی درصورتی که مشکلات مالی ندارید ، بهتر است که از بهترین و جدیدترین قطعات استفاده کنید .
یک برداصلی پنتیوم قابل قبول باید دارای 4 شکاف توسعه ISA ، 4 شکاف توسعه PCI ، سوکتی برای افزودن حافظه cache ، سوکت هایی برای نصب حافظه اصلی 72 پین و یا 168 پین باشد .
توجه
به نوع chip های موجود در روی برداصلی توجه کنید . این chip ها نشانه های خوبی برای درک بهتر قدرت و توانایی برداصلی هستند . در بردهای قدیمی تر مانند برداصلی کامپیوتر 386 ، تعداد chip ها بسیار زیاد بود ، ولی در بردهای جدید ، به دلیل به کار بردن تکنولوژی پیشرفته ترین ، تعداد آن ها از دو یا چهار عدد تجاوز نمیکند ، همین عامل سبب پایین آمدن هزینه ساخت برداصلی میشود .
بردی را انتخاب کنید که با نوع وسرعت پردازنده موردنظر شما ، هماهنگی داشته باشد .
ما قصد مونتاژ یک کامپیوتر پنتیوم را داریم ، بنابراین باید یک برداصلی را که با پردازنده پنتیوم هماهنگ باشد ، انتخاب کنیم . دربعضی از بردهای اصلی میتوان پردازنده هایی با سرعت 133 مگاهرتز و یا حتی بیش از 233 مگاهرتز را به کار برد . تصمیم عاقلانه این است که بردی را انتخاب کنید که بتوان با بیشترین سرعت ، هماهنگی داشته باشد .
دربعضی از بردهای اصلی میتوان پردازنده های AMD و یا CYRIX را بکار برد . البته در این موارد نیاز است که تعداد از ژامپرهای موجود در برداصلی را تغییر دهید .
ازنظر نوع سیستم ، جدیدترین برد را انتخاب کنید .
بردهای اصلی پنتیوم به دو صورت PIC و یا Vl-Bus (درمدل های قدیمی تر) ساخته میشوند . از این دو مدل ، باید یکی را انتخاب کنید . این موضوع برای افزودن کارت ها ، خصوصا کارت گرافیکی ، از اهمیت ویژه ای برخوردار است . گرچه مدل Vl-Bus برای پردازنده های 486 طراحی شده است ، ولی دربعضی از انواع قدیمی تر بردهای پنتیوم نیز بکار رفته است .
بردهای PIC توانایی نقل و انتقال اطلاعات را بصورت 64 بیت و با سرعتی بیش از 66 کگاهرتز ، دارا میباشند . بنابراین ، پیشنهاد ما استفاده از یک برداصلی PIC است . البته در بردهای PIC ، چند شکاف توسعه 16 بیت نیز وجود دارد که در مواردی که کاربر بخواهد از آنها استفاده کند ، میتواند مفید واقع شود .
بطورکلی بردهای پنتیوم امروزی ، دارای 3 ویا 4 شکاف توسعه PIC و همجنین 3 ویا 4 شکاف توسعه ISA هستند .
بردی را انتخاب کنید که دارای کارت I/O باشد .
بردی که دارای کارت I/O است ، میتواند تعدادی درایو معین ، درگاه سریال درگاه موازی و درگاه بازی را کنترل کند . بهتر است برداصلی موردنظر شما ، کارت I/O را نیز در خود داشته باشد ، به این ترتیب ، نیازی به خرید این کارت بصورت جداگانه نیست . همچنین از آنجایی که ممکن است بخواهید در کامپیوتر کارت های زیادی را بکار برید ، یک شکاف توسعه ، بی دلیل اشغال نمیشود . دقت کنید که در برداصلی شما ، I/O از نوع پیشرفته EIDE باشد . نوع EIDE میتواند تا دیسک سخت یا درایو IDE را کنترل کند .
بردی را انتخاب کنید که در آن ، حافظه cache به کار رفته باشد .
حافظه cache باعث بالارفتن سرعت دسترسی به برخی اطلاعاتا میگردد . دقت داشته باشید که در برداصلی موردنظر شما این حافظه بکار رفته باشد . دربعضی از بردهای اصلی ، سوکتی برای اضافه کردن cache ، موجود است .
بردی را انتخاب کنید که با تعداد و نوع حافظه اصلی موردنظر شما ، هماهنگی داشته باشد .
اکثر بردهای پنتیوم دارای 4 سوکت 72 پین هستند و بعضی از نمونه های پیشرفته تر ، سوکت هایی برای نصب حافظه های 168 پین دارند .
درصورتی که قد دارید از حافظه های سریع تر EDO استفاده کنید ، باید بداصلی شما ، با این حافظه ها سازگاری داشته باشد .
از دیگر چیپ های استفاده شده در بردهای پنتیوم ، میتوان به نوع opti با مشخصات استفاده از 2 مگابایت حافظه cache و 512 مگابایت حافظه اصلی از نوع باپریتی و یا بدون پریتی اشاره کرد . در این نوع نیز میتوان حافظه های EDO را بکار برد . تاکنون متوجه شدیم که chip های موجود در برداصلی میتوانند در تصمیم گیری برای انتخاب ، ما را یاری کنند . به هرحال مسائل دیگری نیز وجود دارند که باید به آنها توجه کنید . شما باید یک برداصلی را انتخاب کنید که دارای BIOS یکی از کارخانجات معروف باشد . BNIOS یک IC کوچک است که شامل مهم ترین دستورات و برنامه ها برای تست کردن کامپیوتر درحال راه اندازی میباشد . همچنین بعضی از دستگاههای ورودی و خروجی را که به کامپیوتر می افزاییم ، باید در BIOS تعریف کنیم . به این ترتیب ، بعضی اطلاعات موجود در BIOS ، باید هماهنگ با تغییراتی که در کامپیوتر داده شده است ، تغییر کند .
در زیر تعدادی از کارخانه های اصلی تولیدکننده BIOS ، آورده شده اند :
AMI(American Megatrends Intenational)
Award
DTK
Microid Research
Phoenix
Plug `n´ Play
روشی جدید است که هدف آن ، خودکار کردن شناخت قطعات به کاررفته در کامپیوتر است .
هنگامی که BIOS و یا سیستم عامل ، یک ترکیب جدید ر ا تشخیص میدهند ، راه اندازی خودکار شروع بکار میکند . Plug `n´ Play میتواند بصورت خودکار تصمیم بگیرد که چگونه پیکربندی IRQ و DAM و دیگر مشخصات فنی را تغییر دهد . در واقع Plug `n´ Play خواستار آن است که BIOS ، سیستم عامل و قطعات کامپیوتر ، باهم هماهنگ باشند .
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/6/30 10:10 صبح
مقاله نمادهای عرفانی درداستان رستم و سهراب تحت فایل ورد (word) دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نمادهای عرفانی درداستان رستم و سهراب تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نمادهای عرفانی درداستان رستم و سهراب تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله نمادهای عرفانی درداستان رستم و سهراب تحت فایل ورد (word) :
پیرامون اثر گرانسنگ حکیم توس ـ شاهنامه سترگ ـ سخن بسیار گفتهاند و شنیدهایم و جای سخنهای بسیار دیگر نیز هنوز خالیست، نگاه متفاوت آقای قائمپناه به یکی از داستانهای محوری شاهنامه که میتواند سرفصلی برای نگاههای عمیقتری از این منظر باشد ما را مجاب به درج این مقاله میکند.
شاید در میان ایرانیانی که سر و سودای مطالعه دارند و علیالخصوص در وادی ادبیات فارسی قدمزنان تفرجی کرده و میکنند کمتر کسی را بتوان یافت که بیخبر باشد از اظهارنظر حکیم طوس، فردوسی نسبت به سروده ارزشمند خویش (شاهنامه) که فرمود:
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
به راستی شاهنامه کاخی بس بلند و بزرگ است که در طول تاریخ هستی خویش، نظر بزرگان و معماران عرصه علم و خرد را همواره به خود معطوف داشته است اما هنوز هم کسی نتوانسته
است همه زوایای آن را یکجا در حلقه عدسی دوربین دیدگان خویش به مشاهده بنشیند و به بیان دیگر کسی موفق نشده تمام زوایای آن را زیر سیطره دید خویش درآورد، به تعبیر نگارنده، شاهنامه چون عروس حماسی است که تاکنون به حجله زفاف هیچ دامادی درنیامده است. اما از آنجا که پریروی تاب مستوری ندارد، او نیز هرازگاهی از لابهلای حجاب محمل خویش سرک کشیده و گوشه چشمی به خواستگاران و
صفحه 2
طالبانش نشان داده است، لذا هر خواستگار و طالبی نیز فقط توانسته است از منظر و مقامی که خود بر آن واقف بوده شاهد کمان ابروی وی یا تیر مژگانش باشد و آن را تماشا و توصیف کند. بر این اساس تلاش نگارنده این سطور نیز بر آن است تا از منظر و خاستگاه عارفان نگاهی به داستان رستم و سهراب، همچنین مرگ رستم بیندازد. امیدا که به حول و قوه الهی از عهده کار (حداقل در حد توان خویش) برآید.
ابتدا لازم میدانم این مهم را با طرح چند پرسش آغاز کنم:
اولاً اینکه چطور م
میازار موری که دانهکش است
که جان دارد و جان شیرین خوش است
راضی میشود که پدر را به مرگ فرزند خویش آن هم به صورتی که خود قاتل فرزند باشد بیازارد؟ آیا عذاب روحی این موضوع برای پدر چندین برابرِ آزار مور نیست؟
و آیا عذاب وجدانی، که از خواندن چنین صحنهای به خواننده دست میدهد بیش از عذاب وجدانی که از آزار موری به انسان دست میدهد نیست؟ یا آیا درد و رنجی که از مرگ برادر به دست برادر در دل و جان انسان میپیچد بسی سنگینتر و شدیدتر از درد و رنجی که از آزار و مرگ یک مور به انسانی دست میدهد نیست؟
راستی چه شده است شاعری که انسان را از آزار مور برحذر میدارد و پرهیز میدهد، پدری را که قاتل فرزندش شده لعن و نفرین نمیکند و به دشنام برادری که برادرش را در چاهی پر از تیغ و سنان میاندازد نمیآغازد!؟ عجبا! تیغ نقد و انتقاد شاعر چرا کند شده است!؟ آیا علت، این بوده که شاعر داستانِ رستم و سهراب و مرگ وی را صرفاً داستان و افسانه تلقی میکرده؟ یا اینکه این داستان لباس رمزی است بر قامتِ حقیقتی که شاعر لطفی در
صفحه 3
عریانی آن نمیدیده و یا بیان صریح آن را صلاح نمیدانسته، به علت اینکه معتقد بوده که در عصر وی:
هنر خوار شد، جادویی ارجمند
نهان راستی، آشکارا گزند
شده بر بدی دست دیوان دراز
ز نیکی نرفتی سخن جز به راز
به نظر نگارنده در این نکته جای بسی تأمل است. و از طرف دیگر چگونه میشود باور کرد که فرد جوانمرد و مؤمنی چون رستم که در هیچ کاری بدون ذکر نام خدا مشغول و فارغ نمیشود ناجوانمردانه قاتل فرزندش شود؟ و یا چطور میتوان باور کرد رستمی که در هر امری ابتدا ستایش حق میگوید و بر او سجده میکند (که سجده خود نماد نماز در پیشگاه حق است.) با شکستن پیمان و به کار بستن خدعه، رقیبش را از میان بردارد؟ آیا در ستایش و نمازش اخلاصی نبوده است؟ آیا نماز او از آن نمازهایی نبوده که رسول حق فرمودند: «الصلوه معراج المؤمن» نماز نردبان
عروج مؤمن است. و یا بالاتر که حضرت حق فرمودند: «إنَّ الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر» نماز بازدارنده از زشتیها و ناپسندیهاست. و یا اینکه رستم از آنهایی نبود که به قول شیخ محمود شبستری خودساخته و خودباخته باشد تا نمازش سرشار از عطر و بوی حضور شود چنانکه فرمود:
تو تا خود را به کلّی در نبازی
نمازت کی شود هرگز نمازی
البته باید اقرار نمود که رستم مثل کسانی نبوده که نماز را برای شانه خالی کردن از زیر بار تکلیف و مسئولیت بهانه ساخته و کارش را ترک کند، نه، رستم نیز چون سعدی شیرازی طاعت را به جز خدمت به خلق نمیدانست. همین نکتههای ظریف و همین پرسشهای دقیق است که انسان را بر آن میدارد تا بپذیرد که قسمتهایی از شاهنامه نیز به سبک و سیاق گفتهها و باورهای عارفان بر سبیل رمز و کنایه سروده شده است و لذا باید گفت: اینکه
صفحه 4
جناب آقای دکتر محمودی بختیاری شاهنامه را آبشخور عارفان خوانده و بر این اساس کتابی تألیف نمودهاند، سخنی به گزاف وناحق نگفته و به همین دلیل بنده معتقدم که اگر از منظر عرفان به داستان رستم نظر افکنیم، نتیجه میگیریم که با توجه به مطالب فوقالذکر میتوان ادعا کرد که در داستان رستم و سهراب نیز سهراب، نماد نفس رستم است نه فرزند حقیقی وی و از آنجا که
خداوند متعال فرمودهاند: «اِنَّ النفس لاَمّارهٌ بالسوء»1 نفس اماره [هر لحظه] انسان را به کارهای زشت و ناروا وامیدارد. و از باب اینکه صادق اهل بیت(ع) فرمودند: «طوبی لِعبدٍ جاهد لله نفسهُ و هواهُ و مَن هزم جُند نفسهِ و هواهُ ظَفِرَ برضا الله»2 یعنی خوشا به حال عبدی که برای خدا و تقرّب به حضرتش همیشه در مقام جهاد و ستیز با نفس باشد و هرگز از او غافل نشود و عنان و سلسله اختیار خویش را از کف نداده و نگذارد که نفس و خواستههایش بر او چیره شوند. بلکه او غالب و نفس مغلوب او باشد و آنکه توفیق جهاد با نفس یافت و سپاه نفس اماره را مغلوب خود ساخت رضای الهی را کسب کرده است چنانکه پیامبر اکرم(ص) نیز فرمودند: «طوبی لمَن کان
عقلُهُ امیراً و نفسهُ اسیراً»3 یعنی خوشا به حال آن که عقلش در مملکت جانش امیر است و نفسش اسیر.» گفتنی است با توجه به همین آیات و روایات موجود که نمونههایی از آنها ذکر شد، عارفان علاوه بر اینکه سالکان و رهروان طریق حق را همواره به مبارزه با نفس فرا خوانده و تحریک کردهاند، در خارج از وجود خویش نیز برای نفس نمادهایی را بیان کردهاند که تعداد قابل توجهی از آنها را محقق بزرگ آلمانی خانم آن ماری شیمل در کتاب خود «ابعاد عرفانی اسلام» فراهم آورده که میتوان به طور خلاصه از جمله آنها این موارد را برشمرد. 1- سگ سیاه 2-روباه جوان 3- موش 4- زن نافرمان وگولزن 5- اسب یا استر چموش 6- شتر سرکش و نافرمان 7- خوک 8- فرعون 9- ابرهه 10 مار 11- شیطان 12-اژدها، حال چه میشود اگر سیزدهمین آنها را هم سهراب بنامیم و بدانیم.
رستم نماد سالک است و سهراب نماد نفس
صفحه 5
حالا که سخن بدینجا رسید باید گفت مگر جز این است که رسول خدا(ص) درباره نفس فرموده: «اعدا عدُوِّکَ نفسکَ التی بین جنبیکَ» یعنی دشمنترین دشمنانت نفسی است که بین دو پهلویت قرار دارد و مگر غیر از این است که آنچه در بین دو پهلوی انسان است از تمامی نزدیکان به انسان نزدیکتر است و آیا جز این است که سهراب هم به حسب اینکه از صلب رستم است و پاره جگ
ر اوست، نزدیکترین کس به رستم محسوب میشود. پس چه اشکالی دارد که همین شباهت قریب را کافی بدانیم تا سهراب را نفس رستم به حساب آوریم و بگوییم چنانکه مولانا جلالالدین گفت:
نفس اژدرهاست او کی مرده است
از غم بیآلتی افسرده است
مات کن او را و ایمن شو ز مات
رحم کم کن نیست او ز اهل صلات
می کش او را در جهاد و در قتال
مردوار الله یجزیک الوصال
بنابراین رستم با کشتن سهراب در حقیقت نفس را تربیت و تأدیب کرده و بیآلت ساخته تا افسرده شود و خود نیز از مات شدن، به دست وی ایمن شده است چرا که مرگ انسان در حقیقت امر، از کار افتادن جسم است جسمی که قالب و آلت روح انسان است. لذا وقتی که جسم از کار میافتد روح انسان در عین اینکه بقا دارد و جاودانه است بیآلت و وسیله گشته است و روح بیآلت و سلاح، مطمئناً بیخطر است.
از طرف دیگر رستم که پهلوانی بینظیر است باید نفس او هم پهلوانی قدرتمند و بینظیر باشد تا بتواند پنجه در پنجه یل سیستانی اندازد. و بر همین اساس است که سهراب هم که نماد نفس رستم است پهلوانی زورمند و جوانی است که از نظر قدرت همسنگ، و حتی قویتر از رستم است.
راستی آیا اینکه رستم اوّل بار مغلوب سهراب میشود اشارهای بر جایزالخطا بودن رستم که نماد انسان سالک است نیست؟ آیا این امر رمزی بر غیر
صفحه 6
معصوم بودن رستم نمیتواند باشد؟ از منظر عرفان یقیناً میتوان گفت چرا، این موضوع هم میتواند نمادی بر گناهی باشد که آدم ابوالبشر (انسان نخستین) به موجب آن هبوط کرده چنانکه به خاک افتادن رستم هم نشان هبوط رستم بر اثر اشتباه خویش است، و اشتباه وی عبارت است از عدم شناخت سهراب که در حقیقت عدم شناخت نفس خود است و نیز رمزیست بر وسوسهپذیری انسان، در ضمن دوباره برخاستن رستم میتواند نشانه و رمز توبه و بازگشت انسان باشد. چنانکه حضرت آدم(ع) نیز بعد از اینکه مرتکب اشتباه شد با توبه و انابه اشتباه خویش را جبران فرمود. همچنین نماد و نشان پذیرش توبه رستم (که نماد انسان سالک است) از جانب خداوند است.
سلاح، نماد دعا
همچنانکه در منابع اسلامی از امام صادق(ع) نقل شده که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: «الدُّعاءُ سلاحُ المؤمن» و علی(ع) فرمودند: «الدُّعاءُ مفاتیح النَّجاحِ و مقالیدُ الفلاح» و نیز حضرتش (امام صادق(ع)) فرمودند: «الدُّعاءُ و أنفذُ مِن السَّنانِ الحدید»یعنی پیامبر اسلام فرمودهاند: دعا اسلحه مؤمن است و علی(ع) فرمودهاند: دعا[ها] کلیدهای نجات و گنجینههای رستگاریاند و حضرت صادق(ع) فرمودند: دعا از نیزه تیز آهنی برانتر و نافذتر است.
از نظر عارفان نیز چون یکی از صفات حق تعالی جواد بوده و این صفت مستلزم وجود سائل است، شاید هم یکی از دلایل این امر قول خداوند باشد که فرمود: «ادعونی استجب لکم»5 بخوانیدم و بخواهید از من تا اجابت کنم شما را همچنان که عارف رومی نیز گفته است:
بانگ میآید که ای طالب بیا
جود محتاج گدایان چون گدا
عارف برای دست یازیدن به غایت کمال نه بر اساس خواهش دل خویش بلکه مِن باب امتثال امرالله همواره و در حالات مختلف از جمله در وقت خواب دل و دست خویش به دعا گشوده دارند تا هم از این طریق محض عبودیت خویش را اثبات کنند و هم از فیض بخشش ربوبیت خداوند محروم نمانند. رستم نیز که
صفحه 7
نماد انسان سالک است برای ستیز با نفس خویش و پیروزی بر آن که یکی از مراحل مهم تکامل است خود را محتاج آن میبیند که از باب امتثال امر رب هم که شده از خداوند متعال طلب استمداد کند. لیکن طلب استمداد مناسب جنگ تحقیقاً و یقیناً عبارت است از سلاح، اعم از پوشیدنی و غیر آن و به تعبیری اعم از دفاعی و هجومی. بنابراین آنچه را که رستم بهعنوان سپر و گرز و تیغ و سنان و یا زره و کلاهخود با خود حمل کرده و به میدان رزم میبرد نماد دعای اوست. همچنانکه در روایات اسلامی نیز از دعا گاهی بهعنوان سپر بلا و یا سپر مؤمن یاد شده و گاهی
مطلق سلاح عنوان گردیده است که نمونههایی از آنها در مطلع همین بحث از سمع و نظر شما گذشت.
بر همین اساس است که با جرئت میتوان گفت از منظر عرفان، مطلق سلاح رستم تجسم عینی دعای وی در عالم خارج و ماده است.
گریه، نماد تولد و تنبه و بیداری است
همچنانکه وقتی کودکی پا به عرصه حیات میگذارد و با تولد خویش آگاه میشود که از عالم پیشین خود یعنی شکم مادر خارج شده است گریه میآغازد، در حقیقت گریه او علامت تنبه و بیداری اوست و نیز چنان که سلطانالعارفین علی(ع) در دعای روحبخش و پرفیض کمیل در مراحل پایانی دعا یعنی بعد از اعتراف به عجز و گناه و عبودیت انسان و اقرار به توحید و ربوبیت و دیگر صفات الهی است که از گریه یاد میکند. چنانکه میفرمایند: «یا مَناسمه دوا و ذکره شفا و
طاعته غنی ارحم مَن راس ماله الرجا و سلاحه البُکا» یعنی، ای کسی که نامش دوا و یادش شفاست، و طاعتش توانگریست بر آن کس که سرمایه او امید و اسلحه او گریه است رحم کن. با کمی دقت در دعای فوقالذکر درمییابیم که بنده بعد از اینکه مراحلی از دعا را طی میکند و با قرائت دعا از خدا و خویشتن خویش به آگاهی کاملی دست مییابد و بیدار میگردد از اسلحه گریه یاد و استفاده میکند، او در حقیقت علامت بیداری خود را که گریه میباشد عیان میسازد و عینیت میبخشد.
در عرصه عرفان نیز سالکان راه الهی در مراحل مختلفی که به آگاهی یا شناخت تازهای دست یافته و بیدار گشتهاند، به فراخور حال خویش گریه و
صفحه 8
زاری کردهاند، برای مثال میتوان از مرحله فراق یاد کرد. سالک وقتی که فهمید از اصل خود دور شده و به درد فراق مبتلا گشته شکوه و زاری میکند، نینامه مولانا هم ناظر بر همین مرحله از شناخت است که میگوید:
بشنو از نی چون حکایت میکند
از جداییها شکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند
از نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
نیز حاکی از این مرحله است، شخصی که انس با حق را سرمه چشم دارد و نور ایمان به قلب او تابیده، حلاوت و همنشینی محضر حضرت دوست را چشیده و حال از درد مفارقت و فراق، دل خود را رنجور و جانش را مهجور میبیند و به زبان حال میگوید:
آن دل که تو دیدهای فگاست هنوز
و آن آتش دل بر سر کار است هنوز
و آن آب دو دیده برقرار است هنوز
همچنین است رستم (نماد انسان سالک) هنگامی که سهراب (نماد نفس خویش) را میکشد، کنایه از اینکه وی بر هوای نفس خویش غالب گشته و نفس خود را تربیت کرده است. و در حقیقت مرحلهای از مراحل سلوک را طی نموده و به مرحله جدیدی قدم نهاده است. یعنی او به آگاهی و فهم تازهتری دست یافته چرا که او در این مرحله طبق بیان شاهنامه پی برده است که سهراب فرزند وی است به علت اینکه سهراب به او میگوید: ; از این نامداران و گردنکشان
کسی هم برد نزد رستم نشان
که سهراب کشتهاست و افکنده خوار
صفحه 9
همی خواست کردن تو را خواستار
و لذا:
چو رستم شنید این سخن خیره گشت
جهان پیش چشم اندرش تیره گشت
بیفتاد از پای و بیهوش گشت
همی بی تن و تاب و بیتوش گشت
بپرسید از آن پس که آمد به هوش
بدو گفت با ناله و با خروش
بگو تا چه داری ز رستم نشان؟
که گم باد نامش ز گردنکشان
که رستم منم کم مماناد نام
نشیناد بر ماتمم پور سام
تا اینکه:
همی گفت کای کشته بر دست من
دلیر و ستوده به هر انجمن
بنابراین:
همی ریخت خون و همی کند موی
سرش پر ز خاک و پر از آب، روی
در اینجاست که چون نفس، تربیت شده و تأدیب گردیده است و به اختیار رستم درآمده، رستم را اندرز میدهد چنان که فردوسی بیان میکند.
بدو گفت سهراب کاین بدتریست
به آب دو دیده نباید گریست
از این خویشتن کشتن اکنون چه سود؟
صفحه 10
چنین رفت و این بودنی کار بود
و این موضوع حکایت از آن دارد که رستم گام در وادی شناخت نفس خویش نهاده است، این وادی همان وادی «مَن عرف نفسه فقد عرف ربه» میباشد، آری او به شناخت خویش که همان شناخت رب است توفیق مییابد و این شناخت و تنبه است که او را به اشک و به آه و به افغان و زاری
وامیدارد، و در این مقام است که ابوبکر شبلی میگوید: «وقت عارف چون روزگار بهار است، رعد میغرد و ابر میبارد و برق میسوزد و باد میوزد و شکوفه میشکفد و مرغان بانگ میکنند. حال عارف همچنین است. به چشم میگرید و به دل میسوزد و به سر میبازد و نام دوست میگوید و بر در او میگردد.»6
نوشدارو، نماد فیض الهی و شراب روحانی
به فرموده شیخ محمود شبستری
مسافر آن بود کو بگذرد زود
ز خود صافی شود چون آتش از دود
رستم نیز که سالک طریق الی ا; است در مسیر سلوک خود منازل شهوات و علایق نفسانی و لذات جسمانی را پشت سر نهاده، حجاب ظلمت را دریده، لباس جهل و نادانی را از تن به در کرده و به مقام «من عرف نفسه فقد عرف ربه» نائل گشته است.
اکنون که وی به مشکاه خودشناسی دست یافته میداند که برای رسیدن به فناء فیا; لازم است که یک گام دیگر برداشته شود و آن گام جز این نیست که باید «از ظلمت تعیّن خودی که حجاب نور اصل و حقیقت اوست، صافی گردد و پرده پندار خودی از روی حقیقت براندازد» چرا که به قول شارح گلشن راز «حجاب میان سالک و حق، هستی موهوم سالک است»
همچنین وی (رستم) ناظر به آفتاب تابناک خداشناسی است و به تجربه دریافته که باید خودی خود را بشکند و از جان بگذرد تا به وصال الهی برسد لذا درصدد آن است که در پیش رخ حضرت دوست جانافشانی کند
اما گذر از جان کار سادهای نیست. چرا که خرمن جان خرمنی انبوه است و:
صفحه 11
کار هر بز نیست خرمن کوفتن
گاو نر میخواهد و مرد کهن
اینجاست که رستم از در عجز درآمده و درخواست نوشدارو میکند. (به مَثل گویی مرد کهن دنبال گاو نر است) نوشدارو در حقیقت برای سهراب نیست برای رفع هیجانات روحی رستم است او طالب فیض رحمانی و شراب روحانی است تا در سایه آن دمی بیاساید و بتواند اضطراب هستی خود را برطرف سازد. اما انتظاری که رستم برای رسیدن نوشدارو میکشد، در حقیقت صبر بر طاعت است که خود موجب دریافت پاداش الهی است زیرا که خداوند فرموده است «انّما یوفیّ الصّابرون اجرهم بغیر حسابٍ»شکیبایان را مزدیست بیحساب.
آری رستم سینه بیکبر و کینه را آیینه ساخته و هر لحظه در او میبیند کالصبر مفتاح الفرج است. نهایتاً نوشدارو که نماد و رمزی از فیض الهی است میرسد و دل رستم را ز تنهایی نجات میبخشد. آری این فیض همدم تنهایی دل عارفان است چنان که حافظ نیز او را از خدایش میطلبید و میگفت:
سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
به بیان دیگر نوشدارو همان شراب روحانی است که عارف بزرگ عالم عشق، شیخ بهایی چون هزاران عارف دیگر طالب آن بود و میگفت:
ساقیا بده جامی، زان شراب روحانی
تا دمی بیاسایم، زین حجاب جسمانی
کاووس، نماد پیر بادهفروش
پیر کلمهای است که در ادبیات عرفانی مکرراً بهکار رفته و معانی مختلفی از آن اخذ شده است.
صفحه 12
این واژه گاه به معنی قطب و رهبر و گاهی به معنای رند خراباتی و عقل بهکار رفته است.
البته به لحاظ اینکه عقل در طول عمر انسان، نقش رهبری را ایفا میکند میتوان گفت واژه قطب و رهبر نیز توسعاً شامل عقل هم میشود، به هر حال «پیر در اصطلاح صوفیان و عارفان، به معنی پیشوا و رهبری است که سالک بیمدد و یاری آن به حق واصل نمیشود»چرا که «پیر در تصوف، قطب دایره امکان و متصدی تربیت و تهذیب سالک و ایصال او به حق است. از این رو، دستور او، بی چون و چرا در هر باب مطاع و متبع است»
از نظر احمد جام معروف به ژنده پیل، پیر باید راهدان باشد و راهرفته، عالم باشد و ناصح، نیکخواه باشد و سیرت پیغمبران داشته باشد، کما قال النبی علیهالسلام: الشیخ فی قومهِ کالنبیِّ فی امَّته همچنین نقل شده که «پیر چنان باید که بازطبع باشد نه کرکسطبع. هر پیری که کرکسطبع باشد، گرد وی نباید گردید که راه دین بر تو تباه کند و تو را در دین و شریعت چنان سرگردان کند که ندانی کجایی» کاووس هم که پادشاه و رهبر ایران، سرزمین و وطن رستم است به گفته فردوسی وقتی که گودرز فرستاده رستم پیش او میآید و میگوید که وی (رستم) گفته:
به دشنه جگرگاه پور دلیر
دریدم که رستم مماناد دیر
گرت هیچ یاد است کردار من
یکی رنجه کن دل به تیمار من
از آن نوشدارو که در گنج توست
کجا خستگان را کند تندرست
به نزدیک من با یکی جام می
سزد گر فرستی هماکنون ز پی
مگر کاو به بخت تو بهتر شود
صفحه 13
چون من پیش تخت تو کهتر شود
اما کاووس در جواب گودرز میگوید:
اگرچه رستم را در نزد ما قدر و مرتبه والایی است ولیکن:
نخواهم که هرگز بد آید بروی
که هستش بسی نزد من آبروی
ولیکن اگر داروی نوش، من
دهم زنده ماند یل پیلتن
شود پشت رستم بهنیروتَرا
هلاک آورد بیگمان مر مرا
هر خوانندهای میفهمد که امتناع ورزیدن کاووس از تسلیم نوشدارو، در ظاهر قضیه کاملاً به زیان رستم است. بر این اساس انتظار میرود، رستم که پهلوان بیرقیب خطه ایران زمین است به محض دستیازی به کاووس قصد هلاکت وی کند، و در صورت دستیابی اگر وی را از پای درمیآورد سزاوار ملامت نبود، چرا که رفع نیاز رستم با توجه به مقام و موقعیت کاووس کمترین خواستهای بود که از سوی رستم انتظار میرفت،
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/6/30 10:9 صبح
مقاله نقش و معنای آب ، نور و رنگ در معماری اسلامی تحت فایل ورد (word) دارای 7 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نقش و معنای آب ، نور و رنگ در معماری اسلامی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقش و معنای آب ، نور و رنگ در معماری اسلامی تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله نقش و معنای آب ، نور و رنگ در معماری اسلامی تحت فایل ورد (word) :
خلاصه
طراحی بناهای اسلامی به روز تنها استفاده ظاهری از ویژگی های معماری اسلامی نه تنها مناسب نیست بلکه به اصول معماری اسلامی نیز ضربه میزند. در پس شاخص های معماری اسلامی دنیایی از معنا و مفهوم نشسته است. آب و نور و رنگ نیز از شاخص های مهم معماری اسلامی به شمار می روند که روح و لطافت خاصی به آن می دهند. در این مقاله نگارنده در ابتدا با ذکر توضیحاتی در مورد هنر اسلامی و نماد پردازی و بررسی مفهومی و جداگانه آب و نور و رنگ سعی در عبور از ظاهر آنها و رسیدن به باطنشان کرده است تا طراحان با دانستن آن سعی در به وجود آوری معماری واقعی اسلامی در روزگار پر زرق و برق معماری جهان کنند. بدین ترتیب طراح این شاخص ها را به شکل ظاهری و تقلید کارانه در کار خود قرار نمی دهد بلکه با نگاهی عمیق تر به معنای آنها به شکل درست و به جا از آنها استفاده می کند.
واژه های کلیدی: هنر اسلامی،معماری اسلامی ،نماد پردازی ،آب ، نور،رنگ
مقدمه
بورکهارت:”ذات رمزی هنر دینی :هنر دینی با تجدید و تکرارآفرینش یا صنع الهی به صورت مجمل در قالب تمثیلات ،نشان دهنده ذات رمزی و نمادی جهان است و بدینگونه روح انسان را از قید وابستگی به وقایع مادی خام و گذرا رهایی می بخشد.
اسلام ، نخستین دین آسمانی است که نظر انسان را به گستره زیبایی و زینت در آفریده ها جلب می کند و به او می نمایاند که بعد انسانی و روحانی فطرت خویش را ارج نهاده تا به فراسوی زندگی حیوانی رهنمون شود. زیبایی و زینت ، تعبیر همین مفهوم و عصاره هنر های زیبا به شمار می رود . تمام نظم تجریدی هنر متعالی اسلامی ، بازتابی است از محتوای عارفانه ای که بر پایه ایدئولوژی اسلام بنا شده است. به یقین نمی توان ، مسائل عقلانی و انتزاعی را از ابعاد احساسی و عاطفی آن جدا دانست . تا این احساس برانگیخته نشود و وجدان و فطرت انسانی احیا نگردد ایمان ، ریشه ندوانیده است. از این حیث می توان ادعا کرد که دین با هنر نقاط اشتراک متعددی دارد.
1 دانشجوی کارشناسی ارشد معماری دانشگاه شاهرود
2 استاد یار و رییس دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه شاهرود
در این تحقیق سعی بر آنست با بررسی جنبه باطنی آب ، نور و رنگ در مساجد اسلامی به ماهیت بهره گیری آن پی برد و معنای درونی هر یک از آنها را کشف کرد تا بدینوسیله در طراحی بناهای اسلامی در معماری امروز از این موارد به صورت ظاهری و گذرا استفاده نشود بلکه با دقت به عمق معنای هرکدام راه درست در استفاده آنها انتخاب شود.
کلمات کلیدی :