از خدا بترس هر چند ترسى اندک بود ، و میان خود و خدا پرده‏اى بنه هر چند تنک بود . [نهج البلاغه]

مقاله تفکرات انطباقناپذیر و رفتارهای منفی تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 95/2/16 2:53 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تفکرات انطباق‌ناپذیر و رفتارهای منفی تحت فایل ورد (word) دارای 38 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تفکرات انطباق‌ناپذیر و رفتارهای منفی تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تفکرات انطباق‌ناپذیر و رفتارهای منفی تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
تفکرهای انطباق‏ ناپذیر  
تفکر بسته  
تفکر خرافی  
تفکر منفی  
ذهنیت‌های منفی  
1 وابستگی  
2 مقهور‌سازی  
3 آسیب‏ پذیری از حوادث و بیماری‏ها  
4 ترس از دست دادن کنترل  
5 محرومیت عاطفی  
6 ترس از تنهایی  
7 بدگمانی  
8 احساس بیگانگی  
9 پذیرفته نشدن  
10 فقدان مطلوبیت اجتماعی  
11 فقدان صلاحیت  
12 احساس گناه  
13 شرمساری  
14 انتظارات با معیارهای سخت  
15 خودمحوری  
راه شناسایی موفقیت در مقابله با طرحواره‌های انحرافی  
راه‌های مقابله با تفکرات منفی  
تخریب یا مبارزه با عقاید و باورهای غلط  
مقایسه باورهای معقول و نامعقول، و انتخاب باورهای معقول  
مقایسه‏های خوش‌بینانه و پرهیز از مقایسه‏های بدبینانه  
توجه به حکمت نعمت‌های الهی  
تمرکز بر نقاط قوت  
توجه به آثار مثبت  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تفکرات انطباق‌ناپذیر و رفتارهای منفی تحت فایل ورد (word)

نهج‌البلاغه، ترجمه محمد دشتی، قم، پرهیزکار، 1379

قمی علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، مؤسسه دار الکتاب، 1404 ق

ابن طاووس علی بن موسی، جمال الأسبوع، قم، رضی، بی تا

ابنا بسطام عبد الله و حسین، طب الأئمه، قم، رضی،

آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات، 1366

تمیمی نعمان بن محمد، دعائم الإسلام، مصر، دار المعارف، 1385 ق

حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، 1409 ق

حرانی حسن بن شعبه، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق

شیخ بهایی، محمد بن حسین، مفتاح الفلاح، دار الاضواء، بیروت، 1405 ق

شیخ صدوق محمدبن علی، معانی‏الأخبار، قم، جامعه مدرسین، 1361،ص

صدوق محمدبن علی، التوحید، قم، جامعه مدرسین، 1398 ق

صدوق محمدبن علی، عیون اخبار الرضا، ؟تهران، انتشارات جان، 1378 ق

صدوق محمدبن علی، معانی‏الأخبار، قم، جامعه مدرسین، 1361

صدوق محمدبن علی، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1413 ق

صدوق، محمد بن علی، امالی، قم، کتابخانه اسلامیه، 1364

طبرسی ابوا الفضل علی بن حسن، مشکاه الأنوار، نجف، کتابخانه حیدریه، 1385 ق

طبرسی احمد بن علی، الاحتجاج، مشهد، مرتضی، 1403 ق

قمی علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، مؤسسه دار الکتاب، 1404 ق

کریس. ال.کلینکه، مهارت‏های زندگی، ترجمه شهرام محمدخانی، تهران، اسپند هنر،

کفعمی ابراهیم بن علی، مصباح کفعمی، قم، رضی، 1405

کلینک کریس، رویارویی با چالش‌های زندگی و فن آوری، ترجمه علی‏محمد گودرزی، تهران، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، 1382

کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365ش

کنت، دیویس، خانواده، راهنمای مفاهیم و فنون برای متخصص یاوری، ترجمه فرشاد بهاری، تهران، تزکیه، 1382

گلدارددیوید، مفاهیم بنیادی و مباحث تخصصی در مشاوره، ترجمه سیمین حسینیان، تهران، دیدار، 1374

مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 ق

مستغفری ابوا العباس، طب النبی، قم، رضی، 1362

مصطفوی جواد، بهشت خانواده، قم، دار الفکر، بی تا

مفید، محمدبن نعمان، الاختصاص، قم، کنگره شیخ مفید، 1413 ق

نوری، حسین، مستدرک الوسایل، قم، مؤسسه آل‌البیت، 1408 ق

چکیده

تفکر به منزله زیربنای رفتار انسان جایگاه ویژه‌ای دارد و برای تقویت، اصلاح و آسیب‌شناسی رفتار، لازم است تفکرات را شناسایی کرد. با توجه به اینکه تفکر، محوری سازنده، ضروری و مفید دانسته شده است، مسئله ‌مطرح در این پژوهش این است که آیا هر اندیشه‌ای را می‌توان مفید و سازنده ارزیابی کرد یا تفکرات ویرانگر و زیانبار نیز وجود دارد که باید آنها را شناسایی و مزاحمتشان را در فرایند تفکر، مهار کرد؟ هدف این پژوهش این است که به تفکرات آسیب‌زا و مضر، همچون تفکر بسته، تفکر خرافی و تفکر و ذهنیت‌های منفی که از آنها با عنوان تفکرات انطباق‌ناپذیر یاد می‌شود، بپردازد و حد و مرز، انواع و راه‌های مقابله با آن را تبیین کند. روشی که در این پژوهش به کار رفته است، روشی تحلیلی، توصیفی و متکی به متون دینی و روان‌شناسی است و یافته این پژوهش نشان می‌دهد که تفکرات انطباق‌ناپذیر، انسان را از حقیقتی که در عالم روی می‌دهد، دور می‌کند و بیراهه‌ها را راه نشان می‌دهد و سرابی می‌شود که انسان را به خطر می‌اندازد. بنابراین، باید با ظهور و بقای چنین تفکراتی مقابله کرد. راهکارهای مقابله با تفکر مزاحم، به نوع تفکر و مقایسه باورهای معقول و نامعقول ارتباط دارد که انسان‌ها می‌توانند باتمرکز بر نقاط قوت، به حذف یا کنترل آن اقدام کنند

کلید واژه‌ها:تفکر، تفکر بسته، تفکر منفی، تفکر خرافی، انطباق‌ناپذیری

 

مقدمه

آنچه بحث و گفت‌وگو درباره تفکرات انطباق‌ناپذیر را ضروری می‌سازد، این است که گرچه رفتارها ـ یعنی چیزی که با یکی از حواس پنجگانه قابل دریافت است ـ در محدوده توجه و نگاه انسان‌ها قرار می‌گیرند و ایشان در‌باره آن ارزش‌گذاری و داوری می‌کنند، این نکته دارای اهمیت است که این رفتارها خود برخاسته از برخی تفکرات است که مبنای این رفتارها به شمار می‌آیند. بی‌شک، توجه به رفتار بدون در نظر گرفتن مبنای فکری آن، ما را در تحلیل و داوری به اشتباه دچار می‌سازد. برای بررسی و تحلیل هر رفتاری، مناسب است به جای تمرکز بر پدیده رفتار، به عمق آن نفوذ کنیم و در لایه‌های زیرین، به فلسفه پدید آمدن آن و تفکری که مبنای پیدایش آن است، بیاندیشیم. این به ما کمک می‌کند که ارزیابی دقیق‌تر و جامع‌تری درباره رفتار داشته باشیم. از آنجا که همه روابط انسانی بر اساس تحلیل و قضاوت انسان شکل می‌گیرد و این جز در سایه فهم درست مبنای رفتار امکان‌پذیر نیست، شناخت مبانی رفتار، اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. برای نمونه، ناسازگاری در رفتار قطعاً برخاسته از تفکری است که منشأ آن است. برای اصلاح رفتار، ما باید به اصلاح مبنای فکری آن رفتار بیاندیشیم و تا زمانی که تفکرات انسان تغییر نیابد، رفتار او تغییر نمی‌کند. پرسش‌های اصلی این است که ما چند گونه تفکر داریم و چه ویژگی‌هایی این تفکرات را از یکدیگر متمایز می‌سازد؟ هر یک از این تفکرات، چه آثاری به همراه دارد تا شیوه داوری و ارزش‌گذاری ما با واقعیت منطبق باشد؟ پرسش‌های فرعی عبارت است از اینکه بی‌سوادی و کم‌سوادی در پدید آمدن تفکرات انطباق‌ناپذیر چه نقشی دارد؟ منحصر کردن علم به علم تجربی، در ایجاد این تفکرات چه نقشی دارند؟ ذهنیت‌های منفی کدام است و راه‌های مقابله با آن چیست؟

از بهترین تفکر، تفکر مثبت است که در روایات از آن به تفکر لطیف، سودمند، عمیق، باطن‌گرا و عاقبت‌اندیش یاد شده است. امام صادق می‌فرماید: «الطفوا الفکر و انتفعوا بالعبر و ;»؛ فکر خود را لطیف قرار دهید و از عبرت‌ها پند بگیرید. آن‌گاه حضرت در توضیح فکر لطیف می‌فرمایند: فکری لطیف است که به باطن بیاندیشد، در حالی که دیگران به ظاهر می‌اندیشند؛ به آخر و عاقبت کار فکر کند، در حالی که دیگران به اول آن می‌اندیشند. پس حلاوت آخر کار را فدای شیرینی اول آن نکند؛ همان گونه که مرارت آخر کار را به دلیل شیرینی اول آن نادیده نگیرد. این تفکر، مبتنی بر حقایق عالم و منطبق با آن است. در برابر، می‌توان از تفکرات انطباق‌ناپذیر یاد کرد که با واقعیت‌های عالم سازگاری و انطباق ندارد. این تفکرات زمینه پیدایش و بقای رفتارهای منفی است که نمونه‌های روشن آن را می‌توان در تفکر بسته، تفکر خرافی و تفکر منفی جست‌وجو کرد. در تفکر بسته، انسان برای تصمیم‌گیری با گزینه‌های فراوانی روبه‌رو نیست و نمی‌تواند بهترین راه را برگزیند. در تفکر خرافی، انسان احساس می‌کند اصلاً توان تصمیم‌گیری ندارد و نمی‌تواند حوادث را کنترل کند، مگر اینکه از علوم غریبه آگاه باشد. تصویرهای ذهنی در این تفکر، پشتوانه منطقی ندارد و برای دیگران نیز تحلیل‌پذیر نیست. در تفکر منفی، بدبینی بر خوش‌بینی غالب و حاکم است و نخستین تصویرهای ذهنی فرد تصویرهای سیاه است

در این زمینه، پژوهشی‌هایی انجام شده است که به بخشی از آنها اشاره می‌کنیم

رویارویی با چالش‌های زندگی از کریس کلینک که در بخشی از آن به سبک‌های تفکر انطباق‌ناپذیر اشاره شده است. تفکر زاید از محمدجعفر مصفا که به بخشی از تفکرات انطباق‌ناپذیر پرداخته است. تفکر فلسفی غرب از منظر مرتضی مطهری، تفکر مذهبی از محمدباقر نجفی و مهارت در اندیشیدن از ادوارد بونو. آنچه در این پژوهش کاری نو به‌شمار می‌آید، عبارت است از بررسی و تطبیق تفکرات انطباق‌ناپذیر بر نمونه‌ها و مصادیقی که در متون دینی بحث شده‌اند؛ همچنین، بررسی شاخص‌هایی که تفکرات ما را از انواع تفکر‌های انطباق‌ناپذیر متمایز می‌سازد

ما در این پژوهش برآنیم تا ویژگی‌های انواع تفکرات انطباق‌ناپذیر و کارکردهای آن را بررسی کرده، بر پایه آیات و روایات، نمونه‌های آنها را شناسایی کنیم. آن‌گاه با استفاده از راه‌کارهایی روان‌شناسانه، به رویارویی با این تفکرات و کنترل آنها بپردازیم. بر اساس این پژوهش، ما می‌توانیم تفکرات را از یکدیگر متمایز ساخته، و کارکردها و آثار هر یک را با هم مقایسه کنیم

تفکرهای انطباق‏ناپذیر

در میان انواع تفکر، سه سبک تفکر انطباق‏ناپذیر و ناسازگارانه وجود دارند که عبارت‌اند از: تفکر بسته، تفکر خرافی و تفکر منفی که این سبک‌های تفکر عموماً مشکل‏سازند و پیامدهای منفی فراوانی دارند

تفکر بسته

این تفکر، مرزبندی‏های شدیدی دارد؛ انعطاف در آن بسیار ضعیف است؛ دایره احتمالات بسیار محدود است؛ و انسان در انتخاب وتصمیم‏گیری، با گزینه‏های فراوانی روبه‏رو نیست. افرادی که دارای این تفکرند، معتقدند

* مردم یا با ما هستند یا بر ما، و قسم سومی وجود ندارد

* همسرم یا عاشق من است یا از من متنفر است

* دوستان من یا با من صددرصد موافق‌اند یا صد در صد مخالف

* من یا تصمیم نمی‏گیرم یا اگر تصمیم بگیرم به هیچ روی از تصمیم خود برنمی‌گردم

* اگر همسرم با من بد رفتاری کند، من نیز همان گونه رفتار می‏کنم و راه دیگری وجود ندارد

روشن است که در این سبک تفکر، انسان‌ها در زندگی از سازگاری بسیار کمی برخوردارند

از آنجا که در تفکر بسته هر فردی به طور طبیعی منافع خود را محور قرار می‏دهد، خودپسند و خودرأی می‏شود و با خود‌رأیی، عوامل هلاکت خود را فراهم می‏آورد. به همین دلیل، خودرأیی سرسلسله نادانی و حماقت قلمداد شده است. در زندگی افراد، چنین تفکری فاصله میان انسان‌ها را در یک جامعه را زیاد می‏کند و در حالی که انتظار آنها نزدیکی و انس بیشتر است، زمینه وحشت در آنان زیاد می‏شود و تنش،عصبانیت و تنفر در میان آنان افزایش می‏یابد. احساس رضایتمندی؛ اززندگی چنین کسانی محو می‏شود؛ زیرا آن گونه که خودشان در‌باره تفکراتشان قضاوت می‏کند، دیگران قضاوت نمی‏کنند. اینان خود را بزرگ می‏بینند و از دیگران انتظاراتی دارند که با فکرشان همخوان نیست. این افراد تنها می‏مانند و از رسیدن به خواسته‏های خویش ناتوان می‏شوند و برخلاف انتظار، از فزونی وکمال باز می‏مانند. به همین دلیل، اگر انسان اشتباه کند، اما متوجه شده، از کرده خویش ناراحت شود، بهتر است از اینکه فکر خوبی داشته باشد، اما خودرأی و مغرور شود

کسانی به عزت و بلندمرتبگی می‌رسند که خود را بزرگ نبینند. اینان دیگر با هیچ امر ناپسندی از جانب دیگران رو‌به‌رو نمی‏شوند

حال برای اینکه از این تفکر نامناسب دور بمانیم، ضروری است که راهکاری بیاندیشیم و بهترین راهکار این است که هرگاه چنین تفکراتی به سراغ ما آمد و خود را بزرگ دیدیم و به خودرأیی روی آوردیم، خود را با خداوند متعال مقایسه کنیم و به ناچیزی خود توجه کرده، ابهّت و بزرگی خدا را در نظر بگیریم. از این راه می‏توانیم بزرگی خود را در سایه عظمت حقیقی حضرت حق ببینیم و از پندارهای دروغین خودبزرگ‌بینی مصون بمانیم. چنین نگاهی ما را از تفکرات نادرستی که زمینه ناسازگاری را فراهم می‌آورد، دور می‌سازد و سازگاری بیشتری ایجاد می‌کند

تفکر خرافی

در این سبک تفکر، فرد حس می‏کند که وامانده است؛ توان تصمیم‏گیری برای ساختن سرنوشت خود را ندارد؛ و نمی‏تواند حوادث را کنترل کند، مگر اینکه از علوم غریبه برخوردار باشد و به طور غیرطبیعی و با سحر و جادو در برابر حوادث بایستد

چنین افرادی به باورهایی روی می‏آورند که با هیچ منطقی قابل دفاع نیست. اینها اعتقادات ویژه‌ای دارند؛ از جمله اینکه

* همه چیز به شانس ما مربوط است

* برای اینکه بدانیم امروز روز خوبی خواهد بود یا نه، باید فال بگیریم

* امروز برای من روز نحسی است؛ چون وقتی از خانه بیرون آمدم، جنازه یکی از همسایه‏ها را تشییع می‏کردند

* سفر خوبی نخواهیم داشت؛ چون مجموع روزهای سفر ما سیزده روز است

* با احمد دوست نمی‏شوم؛ زیرا چشمانش آبی است

این تفکر، فرد را بسیار محدود می‏سازد؛ آن هم محدودیتی که بر اساس عواملی غیراختیاری و بی‌مبناست و هیچ منطق درستی آن را تأیید نمی‌کند. چنین فردی هیچ راهی برای تغییر مسیر ندارد و با این تفکر، کمتر می‏توان راهی برای زندگی سازگارانه در جامعه برگزید

پس از بررسی تفکراتی همچون شانس، نحس بودن روز، شخص یا حادثه، فال بد، سحر و جادو از نگاه دینی، به این نتیجه می‏رسیم که بخشی از این امور اصلاً واقعیت ندارند و اعتقاد به وجود آنها کاملاً خرافی است. بخشی از آنها نیز بیانگر اموری است که به طور طبیعی وجود دارند و به رفتارهای اختیاری انسان مربوط است. این بخش، گرچه می‏تواند آثار شومی را در پی داشته باشد، نه غیرطبیعی و نه غیراختیاری است. بخش سومی از پدیده‏های شوم نیز هستند که ممکن است در حدوث و پیدایش، خارج از اختیار انسان باشند؛ اما برای کنترل و دفع آن، راه‏هایی برای انسان وجود دارد

حال به بررسی این سه بخش می‏پردازیم. حضرت علی‌ می‏فرماید: چشم زخم، فال نیک، قرعه و سحر حقیقت و واقعیت دارد؛ اما شوم دانستن برخی از حوادث یا روزها که در اختیار انسان نیست و به طور معمول و عادی رخ می‏دهد،حقیقت ندارد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

تحقیق رابطه جهتگیری مذهبی و خود مهارگری تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 95/2/16 2:52 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق رابطه جهت‌گیری مذهبی و خود مهارگری تحت فایل ورد (word) دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق رابطه جهت‌گیری مذهبی و خود مهارگری تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق رابطه جهت‌گیری مذهبی و خود مهارگری تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
روش پژوهش  
یافته‌ها  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق رابطه جهت‌گیری مذهبی و خود مهارگری تحت فایل ورد (word)

نهج البلاغه، ترجمه محمددشتی، قم، دفتر نشر الهادی،

کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه 1365، (ج2و5)

حر عاملی، محمدبن حسن، وسائل الشیعه، قم، موسسه آل‌البیت، 1409 ق، ج2 و 27

مجلسی، محمدتقی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء ،1404 ق، ج11،1و12

نوری طبرسی، حسین، مستدرک الوسائل، قم، موسسه آل‌البیت، 1408ه.ق، ج 2

آمدی، عبدالواحد، غررالحکم و دررالکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی،1366

آذربایجانی، مسعود، تهیه و ساخت آزمون جهت‌گیری مذهبی با تکیه بر اسلام، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، موسسه چاپ زیتون، 1382

آذربایجانی، مسعود، درآمدی بر روان شناسی دین، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385

جان بزرگی، مسعود، «جهت‌گیری مذهبی و سلامت روان»، پژوهش در پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شهید بهشتی، ش4،

بیانی، علی اصغر و همکاران، «بررسی رابطه ی جهت‌گیری مذهبی با اضطراب و افسردگی در دانشجویان»، علمی پژوهشی اصول بهداشت روانی، ش3 ،1387

بهرامی احسان، هادی، «ابعاد رابطه میان جهت گیری مذهبی و سلامت روانی و ارزیابی مقیاس جهت گیری مذهبی »، روان شناسی و علوم تربیتی، ش 69 ،

هومن، حیدر علی، استنباط آماری در پژوهش رفتاری، تهران، سمت، 1385

Tangney, J. P., et al., High self ـ control predicts good adjustment, less pathology, better grades, and interpersonal success. Journal of Personality, 2004, 72, 271-

Michael E. McCullough & Willoughby, L. B. pian, Religion, Self – Regulation, and Self – Control: Associations, Explanations,and Implications. Psychological Bulletin, 2009, Vol. 135, No. 1, 69 –

Baumeister, R. F., & Vohs, K. D, Handbook of Self – Regulation: Research, Theory, and Application. NewYork: Guilford Press,

Baumeister, R. F., & Exline, J. J, Virtue, personality, and social relations: Self ـ control as the moral muscle. Journal of Personality, 67, 1999, 1165 –

Jensen – Campbell, L.A., et al., Agreeableness, conscientiousness and effortful control processes. Journal of Research in Personality, 36, 2002, 476 –

Paloutzian .Raymond. F, Park .Crystal. L, Handbook of the psychology of religion and spirituality. New York, Guilford Press,

Desmond, S. A., et al., Religion, prosocial learning, self control, and delinquency Manuscript submitted for publication, 2008.-

چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه جهت‌گیری مذهبی اسلامی و عوامل آن، با خودمهارگری در میان زنان و مردان و نیز رابطه این عوامل با سطح اقتصادی و اجتماعی انجام شده است. برای انجام این پژوهش، 120 نفر از دانشجویان با روش تصادفی انتخاب شدند و پرسش‌نامه‌های جهت‌گیری مذهبی ـ اسلامی و خودکنترلی را تکمیل کردند. تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون‌های همبستگی پیرسون، t مستقل و تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که بین عامل جهت‌گیری مذهبی و عامل اخلاق با خودمهارگری رابطه معناداری وجود دارد. در گروه مردان، عامل عقاید ـ مناسک و خودمهارگری دارای رابطه معناداری است. از سوی دیگر، تفاوت میانگین جهت‌گیری مذهبی و عامل اخلاق در دو طبقه خودمهارگری بالا و پایین معنادار است؛ اما تفاوت معناداری در عامل عقاید ـ مناسک مشاهده نمی‌شود. بین سطوح اقتصادی خانواده، در عوامل جهت‌گیری مذهبی افراد، تفاوت معناداری وجود ندارد؛ اما بین این سطوح در میانگین خودمهارگری تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، با افزایش نمره مذهبی افراد، نمره‌های خودمهارگری آنها افزایش می‌یابد و هرچه تقید به اخلاق بالاتر می‌رود، توانایی در خودمهارگری افزایش می‌یابد. همچنین با افزایش تقید مردان در مناسک ـ عقاید اسلامی، بر میزان خودمهارگری آنها افزوده می‌شود. ازسوی دیگر، افراد با خودمهارگری بالا، در مقایسه با افراد دارای خودمهارگری پایین سطوح بالاتری از جهت‌گیری مذهبی را‌نشان می‌دهند و با تغییر سطوح اقتصادی افراد، تفاوتی در سطح دین‌داری آنها مشاهده نمی‌شود

کلید واژه‌ها: جهت‌گیری مذهبی، اخلاق، عقاید ـ مناسک، خودمهارگری

 

مقدمه

در دهه‌های اخیر مطالعه علمی دین و بررسی رابطه آن با متغیر‌های روان‌شناختی کانون توجه پژوهشگران مختلف قرار گرفته است. در واقع، دین یک نیروی روان‌شناختی است که می‌تواند بر روی نتایج زندگی انسانی تأثیر بگذارد.گستردگی این نتایج در سه حیطه بهداشت، بهزیستی روانی و رفتار اجتماعی را می‌توان به وضوح از مطالعات پژوهشگران دریافت

احتمال زنده‌ماندن افراد با سطح دین‌داری بالاتر، در هر موقعیت بیشتر از دیگران بوده، و حضور مکرر در شعائر دینی با کاهش مرگ و میر همراه است

34 درصد از 130مطالعه انجام گرفته، نشان‌دهنده تأثیر مثبت و معنادار دین‌داری بر افسردگی و اضطراب است

تحقیقات در ایران نیز رابطه مثبت و معنادار مذهبی بودن و سلامت روانی را اثبات کرده است. همچنین رابطه منفی و معنادار جهت‌گیری مذهبی و افسردگی و اضطراب در میان دانشجویان به اثبات رسیده است. و

در حیطه اجتماعی نیز در یک فراتحلیل از 60 مورد معلوم شد که دین‌داری با میزان پایین بزهکاری و جرم ارتباط داشته است. پژوهش‌های دیگر نیز‌نشان می‌دهد نوجوانانی که از سطح بالاتری از دین‌داری برخوردارند، میزان پایین‌تری از انحراف جنسی و نیز بارداری خارج از حیطه قانونی را گزارش می‌کنند

امّا اساساً دین چگونه بر روی این سه حیطه تأثیر می‌گذارد؟ پژوهش‌ها‌نشان داده است که نیروی «خود مهارگری» در عرصه‌های مختلف زندگی، تعیین کننده موفقیت است. ارتباط خودمهارگری با سازگاری روان شناختی، روابط بین فردی، پیشرفت در تکالیف و عملکرد تحصیلی اموری است که پژوهشگران رابطه مثبت و معنادار آن را ‌نشان داده‌اند. رابطه منفی خودمهارگری و میزان بزهکاری و مصرف الکل نیز‌نشان داده شده است. از یک طرف بعضی از دانشمندان علوم اجتماعی تأخیر در ارضای خواسته‌ها را یکی از رفتارهای پویا و بنیادی افرادی می‌دانند که به زندگی پس از مرگ معتقدند. بر همین اساس، وانر و آزکن ‌نشان دادند که افراد با دین‌داری بالاتر، آینده را بیش از افراد کمتر مذهبی در تصمیم‌گیری‌های فعلی خود در نظر می‌گیرند. از طرف دیگر، پژوهش‌های شخصیتی‌نشان می‌دهد که افراد در ابعاد شخصیتی با وجدان بودن و سازگاری بالا در حفظ اصول و قوانین برای انجام وظیفه، بهتر از دیگران ظاهر شده، در بازداری از یک پاسخ غالب و مسلط در برابر پاسخ غیرغالب بهتر نمایان می‌شوند. در عین حال، این افراد با نمره‌های بالا در ابعاد شخصیتی مذکور، سطح دین‌داری بالاتری را بروز می‌دهند. پژوهش ساروقلو به این نتیجه منجر شد که میان پنج عامل بزرگ شخصیت، «توافق» و «باوجدان بودن» پایاترین همبستگی را با دین‌داری‌نشان می‌دهند. توافق و با وجدان بودن شامل جنبه خودمهارگری می‌باشد؛ زیرا این عوامل به ترتیب متضمن توانایی «سازگاری» رفتار شخص با آرزوها و احساسات دیگران و توانایی تحمل خواسته‌ها می‌باشند

همچنین محققان دریافتند که عامل «G» در تست 16عاملی شخصیت کتل، تنها عاملی است که قوی‌ترین ارتباط را با گرایش به مسیحیت نشان داده است

در یک فرا تحلیل توسط باگ و رابرتز معلوم شد افراد «با وجدان» (که مشخصاً شامل خودمهارگری است)، سطوح بالاتری از فعالیت بدنی، مصرف کمتر الکل و مواد مخدر، عادات خوراکی سالم‌تر و رانندگی ایمن‌تر را در مقایسه با افراد کمتر وظیفه‌شناس نشان می‌دهند. همچنین شواهدی مبنی بر رابطه منفی خودمهارگری و جنایتکاری وجود دارد. پس خودمهارگری نیز با سه حیطه بهداشت، بهزیستی روانی و رفتار اجتماعی روابط معناداری را ‌نشان می‌دهد. در حالی که به پژوهش‌های نشان دهنده ارتباط این نتایج با سطح بالای دین‌داری اشاره کردیم

بنابراین، می‌توان گفت دین‌داری با خودمهارگری در مسیر زندگی انسانی مرتبط است و این رابطه باید سهم بسزایی در تبیین ارتباطات دین‌داری با نتایج مهم زندگی داشته باشد

پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی رابطه بین جهت‌گیری مذهبی اسلامی و خودمهارگری بپردازد تا بتواند در تبیین چگونگی تأثیرگذاری دین بر بهداشت، بهزیستی روانی و رفتارهای اجتماعی، این هدف را دنبال کند که عامل خودمهارگری می‌تواند تبیین‌گر روابط ذکر شده باشد. با توجه به رویکرد اسلامی پژوهش، اهمیت توصیه‌های مکرر دین اسلام مبنی بر توسعه و تقویت نیروی خودمهارگری در روان آدمی هرچه بیشتر آشکار شده و در پی آن، برای ارتقای سطح سلامت افراد و جامعه، به تقویت عامل خودمهارگری، آن هم از طریق آموزه‌های دین اسلام پرداخته شود

در پژوهش‌های انجام شده، پژوهشی با موضوع بررسی رابطه دین‌داری اسلامی با عامل مستقل خودمهارگری دیده نمی‌شود و در پژوهش‌های ایرانی نیز پژوهش مستقلی در این زمینه یافت نمی‌شود

فرضیه اصلی پژوهش این است که جهت‌گیری مذهبی اسلامی با خودمهارگری رابطه مثبت معناداری دارد. فرضیه‌های دیگر پژوهش عبارت‌اند از: 1 عقاید ـ مناسک مذهبی به منزله یکی از عوامل جهت‌گیری مذهبی اسلامی با خودمهارگری ارتباط مثبت معناداری دارد؛ 2 اخلاق اسلامی به مثابه یکی دیگر از عوامل جهت‌گیری مذهبی، رابطه مثبتی با خودمهارگری دارد. پرسش‌های این پژوهش عبارت‌اند از اینکه آیا بین میانگین جهت‌گیری مذهبی زنان و مردان در خودمهارگری بالا و پایین تفاوت معنادار وجود دارد؟ آیا سطح اقتصادی و اجتماعی خانواده، رابطه مثبتی با سطح دین‌داری و خودمهارگری افراد دارد؟

 

روش پژوهش

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

تحقیق رابطه عوامل شخصیت و خودشیفتگی بیمارگون با جهتگیری دینی تحت

ارسال‌کننده : علی در : 95/2/16 2:52 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق رابطه عوامل شخصیت و خودشیفتگی بیمارگون با جهت‌گیری دینی تحت فایل ورد (word) دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق رابطه عوامل شخصیت و خودشیفتگی بیمارگون با جهت‌گیری دینی تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق رابطه عوامل شخصیت و خودشیفتگی بیمارگون با جهت‌گیری دینی تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
آیا هیچ دلیل تجربی در حمایت از این مواضع وجود دارد؟  
نارسیسیزم  
فرضیه‌های پژوهش  
روش  
ابزارهای پژوهش  
پرسش‌نامه شخصیت پنج عاملی (گلدبرگ، 1992)  
پرسش‌نامه جهت گیری‌های دینی درونی و بیرونی  
مقیاس جهت‌گیری دینی جستجو (بتسون، 1993)  
مقیاس جهت‌گیری دینی مسلمانان ـ مسیحیان32  
مقیاس نارسیسیزم (توماس و مارگولیس،1980)  
نتایج  
گزارش کلی  
یافته‌های پژوهش           بررسی فرضیه‌ها بر اساس یافته‌های پژوهش  
اجتماعی شدن دینی  
بازگشت به الگوی کلونینگر  
تحلیل یافته‌های پژوهش در خصوص نارسیسیزم  
تبیین ارتباط عامل ثبات هیجانی با جهت‌گیری جستجو  
تبیین ارتباط عوامل شخصیت و جهت‌گیری بیرونی  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق رابطه عوامل شخصیت و خودشیفتگی بیمارگون با جهت‌گیری دینی تحت فایل ورد (word)

ـ قربانی، نیما و واتسن، پل جی، «بررسی خودشیفتگی ناسالم در نمونه‌ای از دانشجویان ایرانی و آمریکایی»، روانشناسی معاصر، ش 1، 1385، ص 20-28

ـ قربانی، نیما، سبک‌ها و مهارت‌های ارتباطی، تهران، نشر تبلور، 1384

ـ کیومرثی، محمدرضا، رابطه جهت‌گیری مذهبی با عوامل شخصیت، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی€، 1382

ـ امام خمینی، شرح چهل حدیث، تهران. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی€، 1371

ـ ولف، دیوید ام، روان‌شناسی دین، ترجمه محمد دهقانی، تهران، رشد، 1386

Argyle, M., & Hills, p. (2000). Religious experience and their relationship with happiness and personality. International Journal for the Psychology of Religion, 10, 157-

Batson, C. D., and Burris, C. T. (1994). Personal Religion. The Psychology of Prejudice. P. 149-

Costa, P. T., & McCrae, R. R. (1995). Primary traits of Eysenck’s P-E-N system: Three and five factor solutions. Journal of personality and Social Psychology, 69, 308-

Donahue, M. J. (1985). Intrinsic and extrinsic religiousness. Journal Of Personality and Social Psychology, 48, 400-

Eysenck, H. J. (1954). The psychology of politics. London: Routledge & Keegan Paul

Eysenck, H. J., & Eysenck, S. B. G. (1964). Manual for the Eysenck Personality inventory. San Diego, CA: Educational and Industrial Testing Service

Eysenck, M. W. (1998). Personality and the psychology of religion. Mental Health, Religion and Culture, 1, 11-

Francis, L. J. (1992). Is Psychoticism really a dimension of personality fundemental to religiosityPersonality and Individual Differences, 13, 645-

Francis, L. J., Lewis, J. M., Brown, L. B., & Philipchalk, R. (1995). Pertsonality and religion among undergraduate students. Journal of Psychology and Christianity, 14, 250-

Goldberg, L. R., Johnson, J. A., Eber, H. W., Hogan, R., Ashton, M. C., Cloninger, C. R., & Gough, H. G. (2006). The international personality item pool and the future of public-domain personality measures.Journal of Research in Personality, 40, 84-

Ghorbani, N., Watson, P. J., Gharamaleki, A. F., Morris, R. J., Hood, R. W. (2002). Muslim-Chritian Religious Orientation Scales: Distinctions, Correlations, and Cross- Cultural Analysis in Iran and the United States. The International Journal for The Psychology of Religion, 12(2), 69-

Gorsuch, R. L. (1984). Measurement: the Boon and Bane of Investigating Religion. American Psychologist, 39, 228-

Hills, P., & Argyle, M. (1998). Positive moods derived from leisure and their relationship to happiness and personality. Personality and Individual Differences25, 523-535

Hills, P., Francis, L. J., Argyle, M., & Jackson, C. J. (2004). Primary Personality trait correlates of religious practice and orientation. Personality and Individual differences, 36, 61-

Hood, R. W., Jr., and Morris, R. J. (1985). Conceptualization of Quest. Review of Religious Research, 26, 391-

Kirkpatrick, L. A.& Hood, R. W. (1990). Intrinsic-Extrinsic Religious Orientation. Journal for the Scientific Study of Religion, 29, 442-

Lewis, C. A. (1999). Is the relationship between religiosity and personality …. Mental Health, Religion and Culture, 2, 105-

Maltby, J. (1999). Religious orientation and Eysenk’s personality dimentions. Personality and Individual Differences, 26, 79-

Pargament, K. I. (1997). The psychology of Religion and Coping. Newyork: Guilford Press

Paloutzian, R. F., & Park, C. L. (2005). Handbook of The psychology of religion and spirituality. New York: Guilford Press

Pfeifer, S., & Waelty, U. (1995). Psychopathology and religious commitment. Psychopathology, 28, 70-

Roman, R. E., & Lester, D. (1999). Religiosity and mental health. Psychological Report, 85,

Saroglou, V. (2002). Religion and the five factors of personality: a meta-analytic review. Personality and Individual Differences, 32, 15-

Siegman, A. W. (1963). A Cross-cultural investigation of the relationship bet. Introversion-extroversion, social attitudes and anti-social behaviour. British Journal of Social and Clinical Psychology, 2, 196-

Spilka, B., Hood, R. W., Hunsberger, B., & Gorsuch, R. (2003). The psychology of Religion: An Empirical Approach (3rd ed.). New York: Guilford Press

Spilka, B., Kojetin, B., and McIntash, D. (1985). Forms and Measures of Personal Faith. Journal Scientific study of Religion, 24, 437-

Taylor, A., & McDonald, D. A. (1999). Religion and the five factor model of personality. Personality and Individual Differences, 27, 1243-

Watson, P. J., (1994). Complexity of self-consciousness subscales. Journal of Social Behavior and personality, 9, 761-

Watson, P. J., Ghorbani, N., Davison, H. K., Bing, M. N., Hood, R. W., & Gharamaleki, A. F. (2002). Negatively Reinforcing Personal Extrinsic Motivations: Religious Orientation, Inner Awareness, and Mental Health in Iran and the United States. The International Journal for The Psychology of Religion, 12 (4), 255-

Wulff, D. M. (1997). Psychology of Religion: Classic and Contemporary (2nd ed.). New York: Wiley

 

 

چکیده

در این پژوهش، رابطه پنج عامل بزرگ شخصیت و نارسیسیزم پاتولوژیک، به عنوان یک ساختار شخصیتی ناسالم با جهت‌گیری دینی دانش‌پژوهان مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی قم بررسی شده است. گروه نمونه، شامل 104 دانش‌پژوه مرد و 48 نفر زن بود. دانشجویان به پرسش‌نامه‌های 5 عامل بزرگ شخصیت گلدبرگ، جهت‌گیری دینی درونی/ بیرونی آلپورت و راس، جهت‌گیری دینی جستجوی بتسون، جهت‌گیری دینی مسلمانان- مسیحیان، نارسیسیزم ناسالم مارگولیس پاسخ دادند. فرضیه اصلی این پژوهش مبنی بر ارتباط ویژگی‌های شخصیتی و جهت‌گیری دینی تأیید شد، اما قدرت پیش بینی دینداری از سوی عوامل شخصیت، برخلاف انتظار، چشمگیر نبود. از میان عوامل شخصیت، بیش از همه عامل پایداری هیجانی، نوع جهت‌گیری دینی را پیش‌بینی می‌کرد. عامل پایداری هیجانی، به طور مثبت پیش بینی کننده جهت‌گیری درونی، و به صورت منفی پیش بینی کننده برخی ابعاد جهت‌گیری بیرونی و جهت‌گیری جستجو بود. عامل وظیفه‌شناسی نیز جهت‌گیری دینی فرهنگی را پیش‌بینی کرد. اما شواهدی دال بر تأیید نقش عوامل توافق و گشودگی به تجربه در پیش‌بینی جهت‌گیری دینی به دست نیامد. نارسیسیزم پاتولوژیک با جهت‌گیری درونی ارتباط منفی، و با برخی ابعاد جهت‌گیری بیرونی از جمله جهت‌گیری آخرتی منفی ارتباط مثبت داشت

کلیدواژه‌ها: عوامل شخصیتی، جهت‌گیری دینی، نارسیسیزم، شخصیت، خودشیفتگی، بیمارگون

 

 

مقدمه

شیوه‌های دینداری افراد متفاوت است. این امر را می‌توان با مشاهده افراد مذهبی، حتی در یک آئین و کیش، نیز تأیید نمود. محققان نیز تلاش کرده‌اند تا سبک‌های مختلف دینداری را از یکدیگر تفکیک نمایند، در این جهت، سنخ‌شناسی‌های متعددی از سوی فلاسفه و روان‌شناسان ارائه شده است. سنخ‌شناسی‌های اولیه از تعاریف دقیق و تمایز کمتری برخوردارند، ولی به تدریج سنخ‌شناسی‌های پیچیده تر و دقیق تری ارائه شده است.1 یکی از سؤالات اساسی حوزه روان‌شناسی دین این است که، تفاوت دینداری افراد از چه چیزی ناشی می‌شود. آیا این تنوع ناشی از تفاوت‌های فرهنگی است؟ یا محصول جریان تحول است؟ آیا نقش خانواده و همسالان در این میان اهمیت خاصی دارد، و یا رّدپای صفات و ابعاد شخصیتی را می‌توان در نوع دینداری افراد جستجو کرد

تعیین این موضوع، که دینداری چگونه با ابعاد اصلی شخصیت انسان ارتباط می‌یابد، نقطه شروع مهمی در شکوفایی پیوند میان روان‌شناسی شخصیت و بررسی علمی دین بوده است. در دهه اخیر، بسیاری از محققان در مورد این موضوع تحقیق کرده‌اند که، آیا تفاوت‌های فردی در دینداری با تفاوت‌های فردی در صفات شخصیتی سه عامل بزرگ شخصیت، یا طبقه بندی P-E-N؛ یعنی، روان گسیخته خویی، برون‌گرایی، روان رنجورخویی، و پنج عامل بزرگ شخصیت، یا Big Five؛ یعنی گشودگی به تجربه، وظیفه‌شناسی، برون‌گرایی، توافق، و روان‌رنجورخویی ارتباط دارند یا خیر؟

آیسنک (1954)، بر اساس نظریه یادگیری اجتماعی و اینکه درون‌گراها نسبت به برون‌گراها با سهولت بیشتری اجتماعی می‌شوند، اظهار داشت که، درون‌گراها نسبت به باورهای اخلاقی و دینی همدلی بیشتری دارند.2 تلاش‌های اولیه برای نشان دادن ارتباط منفی بین برون‌گرایی و دینداری نتایج متعارضی به دست داده است. سیگمن3 (1963) دریافت که درون گرایی‌ـ برون‌گرایی یک منبع مهم واریانس در رفتار دینی شرکت کنندگان است. اما جهت ارتباط به واسطه جنسیت، و تعلق دینی بین شرکت کنندگان یهودی و پروتستان متفاوت است.4 یک بررسی در لهستان نشان داد که، در میان ساکنان یک شهر، مردان و زنان درگیر در فعالیت‌های مذهبی «کاملاً درون گرا» بودند. همچنین، برای نمونه‌ای از دانشجویان انجمن مسیحی کمبریج، اعمال دینی با نمرات پایین تر برون‌گرایی در میان مردان، و نه در میان زنان، ارتباط داشت. در نقطه مقابل، تحقیقات ناوس5 نشان داد که، روحانیان و کارآموزان روحانی به برون‌گرایی تمایل دارند. اما سایر بررسی‌ها نتوانست هیچ ارتباط معناداری با برون‌گرایی نشان دهد.6

دیدگاه‌های نظری متفاوتی در خصوص روان آزرده خویی وجود دارد. همان طور که بیان شد، فروید مدعی بود که افراد مذهبی، یا حداقل افرادی که در مناسک دینی شرکت می‌کنند، به یک نوروز وسواس مبتلا هستند. این ادعا به این پیش بینی منجر می‌شود، که افراد مذهبی نسبت به افراد غیرمذهبی در بعد روان رنجورخویی نمره بالاتری می‌گیرند. دیدگاه جیمز درخصوص شیوع ناراحتی روانی در میان افراد به شدت مذهبی، تأثیر مشابهی را نشان می‌دهد. اما یونگمدعی است که یک چشم انداز دینی، سلامتی بخش و منشأ بهزیستی روانی است، و پرات ادعا می‌کند که تجارب دینی خفیف با آشفتگی روانی ارتباط ندارند و یک منبع شادکامی فزاینده به حساب می‌آیند.7

آیا هیچ دلیل تجربی در حمایت از این مواضع وجود دارد؟

هیلز و آرگیل (1998) نمرات روان رنجورخویی پائین تری را در میان اعضای کلیسا نسبت به دیگران پیدا کردند. همچنین، تیلور و مک دونالد8 (1999)، در کار بر روی یک نمونه 110 دانشجوی کانادایی، گزارش دادند که نمرات روان رنجور خویی مقیاس پنج عاملی برای افراد فاقد تعلق مذهبی بزرگتر بود، و این تأثیر به خصوص در میان زنان چشمگیر می‌نمود. سینگ و گوپتا (1996) در یک بررسی در هند نشان دادند که، روان رنجورخویی با ارزش‌های دینی ارتباط مثبت دارد. یک فراتحلیل جدید نشان داده است که، دینداری بیرونی با سطوح بالای روان رنجور خویی ارتباط دارد، در حالی که «دینداری و معنویت گشوده و رشدیافته» منعکس کننده ثبات هیجانی است. اما بررسی‌های متعدد نتوانسته‌اند ارتباطی میان میزان رفتار مذهبی و روان رنجورخویی کشف کنند.9

یک اجماع قوی تر در مورد ارتباط معکوس بین روان گسسته خویی و رفتار مذهبی وجود دارد. فرنسیس10 (1992) از یک بررسی بر روی بیش از 1300 جوان بریتانیایی نتیجه گرفت که، روان گسسته خویی جنبه‌ای از شخصیت است که برای تفاوت‌های فردی در خصوص دینداری بنیادی است، و این یافته با دو بررسی جدید آرگیل (2000) و آیسنک(1998) و یک فراتحلیل ساراگلو(2002) تأیید شد. بررسی اعضای کلیسای ارتدوکس یونان و مسلمانان توس ویلد و جوزف (1997) نشان داد که، نتیجه‌گیری فرانسیس ممکن است در سایر فرهنگ‌ها نیز تکرار شود. آیسنک (1998) نشان داد که، ارتباط بین روان گسسته خویی و دینداری، ممکن است تحت تأثیر مقبولیت اجتماعی، آن گونه که توسط مقیاس لی ارزیابی شده است، قرار داشته باشد

روان گسسته خویی پائین و دینداری بالا هر دو از لحاظ اجتماعی مطلوب تلقی می‌شوند، لذا ادعا شده است افرادی که در مقبولیت اجتماعی نمره بالایی دارند، در روان گسسته خویی نمره پایین و در دینداری نمره بالا کسب می‌کنند.11

اما چندین بررسی نشان داده است که، ارتباط روان گسستگی و دینداری، پس از اینکه سهم نمرات مقیاس لی یا سایر مقیاس‌های مقبولیت اجتماعی کنار گذاشته شود نیز معنادار است.12

تیلور و مک دونالد (1999)، با استفاده از یک نمونه وسیع (1100> N ) از دانشجویان کانادایی، هیچ ارتباطی میان برون‌گرایی و مقیاس‌های رفتار دینی، از جمله دینداری بیرونی و درونی، نیافتند. فایفر و والتی (1995) به هیچ ارتباطی بین روان رنجورخویی و دینداری درونی پی نبردند. مالتبی13 (1999) گزارش کرد که دینداری بیرونی و دینداری درونی هیچ ارتباط معناداری با برون‌گرایی یا درون گرایی ندارد. برعکس، چائو، جانسون، باورز، دارویل، و دانکو (1990) گزارش کردند، روان رنجورخویی با جهت‌گیری بیرونی ارتباط منفی و با دینداری درونی ارتباط مثبت دارد. در حالی که، یک فرابررسی توسط ساراگلو،14 یک ارتباط مثبت بین دینداری بیرونی و روان رنجورخویی را نشان داد. این نتایج متعارض، احتمالاً ناشی از تأثیر متغیرهای واسطه باشد. هاچینسون، پاتوک پکهام، چئونگ، و ناگوشی15 (1998) دریافتند، دینداری درونی پیش بینی کننده صفات شخصیت وسواسی- اجباری (روان آزردگی) در میان مسیحیان کاتولیک است. رابینسون(1990) به روابط کوچک اما مثبت میان جهت‌گیری بیرونی و روان گسسته خویی پی برد. در حالی که، مالتبی (1999) به این نتیجه‌گیری رسید که، روان گسسته خویی تنها با جهت‌گیری درونی ارتباط دارد.16

ساراگولو (2002) یک فراتحلیل از روابط بین الگوی پنج عاملی ( FFM) و مقیاس ‌های دینداری،17 پختگی معنوی،18 بنیادگرایی دینی، و دین بیرونی اجرا کرد. وی اظهار کرد که دینداری، یعنی، شرکت در فعالیت‌های دینی، مثل نیایش، با ابعاد توافق و وظیفه‌شناسی ارتباط دارد. پختگی معنوی با تمام پنج بعد شخصیت مرتبط است، در حالی که، دین بیرونی با روان رنجورخویی همبستگی بالا دارد. بنیادگرایی دینی با تمام ابعاد به استثنای وظیفه‌شناسی ارتباط دارد.19

در ایران به خصوص درباره رابطه عوامل شخصیت و دین و مسائل ارزشی پژوهش‌هایی انجام گرفته است. تحلیل رگرسیونی نتایج برخی تحقیقات، مثل تحقیق دلخموش و احمدی، بیانگر تأثیر عوامل شخصیت بر دینداری است.20

همان‌طور که با مرور پیشینه پژوهشی این حوزه مشخص می‌شود، نتایج تحقیقات متفاوت و بعضاً متناقضند. این مسئله ضرورت گسترش تحقیقات در این زمینه و بررسی نقش میانجی‌های دینداری را روشن می‌سازد. بررسی نحوه تأثیر صفات شخصیتی بر دینداری نیز اهمیت فراوانی دارد، که طرح آن مجال دیگری می‌طلبد

نارسیسیزم

نارسیسیزم یا خوددوستداری ناسالم، یک ساختار شخصیتی با مؤلفه‌هایی همچون حسادت، تکبر، بهره کشی، احساس محق بودن، ناتوانی در همدلی با دیگران و ; است. بر اساس طبقه بندی اختلالات روانی، نارسیسیزم وقتی در شکل افراطی خود در قالب اختلال شخصیت ظاهر می‌شود، یک الگوی فراگیر خودبزرگ بینی در خیال یا عمل، نیاز به تحسین، و فقدان قدرت همدلی است که از اوایل بزرگسالی شروع شده و نشانه‌های آن به شرح زیر است

احساس خودبزرگ بینی و مهم بودن؛ خیالپردازی در زمینه قدرت، موفقیت، استعداد، زیبایی و عشق؛ پندار استثنایی بودن و این که فقط افراد خاصی می‌توانند او را بفهمند و با او ارتباط برقرار کنند؛ نیاز به تحسین افراطی؛ احساس محق بودن، انتظار این که دیگران باید با تمام نیازها و توقعات وی موافقت کنند؛ بهره کشی از دیگران، استفاده از دیگران برای مقاصد خود و گروه؛ فقدان قدرت همدلی، نسبت به درک و ملاحظه احساسات دیگران؛ حسادت نسبت به دیگران، و یا اعتقاد به این که دیگران به او حسد می‌برند؛ نمایش نگرش‌ها یا اعمال خودخواهانه و پرنخوت.21

گذشته از حالت‌های افراطی نارسیسیزم، که در قالب یک اختلال شخصیت ظاهر می‌شود، همه انسان‌ها کم و بیش درجاتی از نارسیسیزم را نشان می‌دهند. هر اندازه آدم‌ها از پختگی و سلامت بیشتری برخوردار باشند، کمتر دچار حالت‌های خودشیفتگی‌اند، اما بسیار به ندرت پیش می‌آید نارسیسیزم کاملاً از وجود انسان‌ها رخت بربندد.22

یافته‌های پژوهشی در جمعیت‌های بهنجار نشان می‌دهد که، نارسیسیزم یک ساختار پیچیده چندوجهی شخصیتی است و با سلامت روان به شکلی پیچیده مرتبط است. مؤلفه‌های نارسیسیزم به عنوان یک ساختار یا ویژگی شخصیتی عبارتند از: بهره کشی‌ـ احساس محق‌بودن،23 رهبری‌ـ اقتدار،24 برتری طلبی‌ـ نخوت،25 و خودتحسین گری- خودفرورفتگی26.27

الگوهای ارتباطی پرخاشگری و سلطه گری از همبسته‌های اساسی نارسیسیزم است. بر اساس الگوی پنج عاملی شخصیت، نارسیسیزم برابر است با برون‌گرایی بالا، توافق پائین، پایداری هیجانی پائین. در میان عامل‌های استخراجی از مقیاس خودشیفتگی، بهره کشی‌ـ احساس محق بودن، پیش بینی کننده مشکلات روانی مثل افسردگی و اضطراب است. در حالی که، رهبری‌ـ اقتدار، برتری طلبی‌ـ نخوت، و خودتحسین گری- خودفرورفتگی ابعاد سالمی همچون ارزش خود را به صورت ضعیف پیش بینی می‌کنند و با سازش نایافتگی‌هایی همچون اضطراب و افسردگی بی ارتباطند.28

در این پژوهش، از آن جا که نارسیسیزم یک ساختار شخصیتی ناسالم در نظر گرفته می‌شود، در جنب بررسی رابطه عوامل شخصیت با نوع جهت‌گیری دینی، رابطه نارسیسیزم نیز با نوع انگیزه‌های دینداری بررسی می‌شود. این بررسی به ما کمک می‌کند تا سبک‌های ناسالم دینداری را مورد توجه قرار دهیم

فرضیه‌های پژوهش

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

تحقیق رابطه میزان انس با قرآن و الگوی مصرف در میان کارکنان سازما

ارسال‌کننده : علی در : 95/2/16 2:52 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق رابطه میزان انس با قرآن و الگوی مصرف در میان کارکنان سازمان‌های دولتی تحت فایل ورد (word) دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق رابطه میزان انس با قرآن و الگوی مصرف در میان کارکنان سازمان‌های دولتی تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق رابطه میزان انس با قرآن و الگوی مصرف در میان کارکنان سازمان‌های دولتی تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
پیشینه بحث  
روش  
ابزارهای اندازه گیری  
نتایج  
نتیجه گیری  
پرسش‌‌‌‌‌نامه انس با قرآن  
پرسش‌نامه الگوی مصرف  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق رابطه میزان انس با قرآن و الگوی مصرف در میان کارکنان سازمان‌های دولتی تحت فایل ورد (word)

آقامیری، سیده‌طاهره، نمای شخصیت در فر هنگ نامه ایمان و کفر در قرآن. ساوه: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی ساوه، 1383

احمدی، علی اصغر، روانشناسی شخصیت از دیدگاه اسلامی، تهران، امیر کبیر، 1374

باقری، فریبرز، پیش «فرض‌ها، عناصر و بنای روانشناسی و روانپزشکی مبتنی بر قرآن»، اخلاق در علوم رفتاری، ویژه نامه اخلاق پزشکی. پیوست شماره 1، 1385

بخشوده، محمد و فرج زاده، زکریا، بررسی رفتار مصرف کنندگان شهری ایران: با تاکید بر الگوی مصرفی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی(SID)،1383

توانایی، محمدحسین، قرآن و بهداشت روانی، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی(SID)، 1387

جلوداران، مریم، الگوی مصرف از منظر قرآن، چاپ در خبرگزاری جمهوری اسلامی. 18 فروردین، 1388.

دلاور،علی، احتمالات و آمار کاربردی در روانشناسی و علوم تربیتی، تهران، رشد، 1385

راغب اصفهانی، مفردات الفاظ قرآن، بیروت، الدار الشامیه، 1421ق

رحمتی، محمد، بهترین الگوی مصرف از دیدگاه قرآن، چاپ شده در روزنامه کیهان، اول اردیبهشت 1388

صالح نیا، نرگس و دیگران، «بررسی تعرفه‌های آب شرب شهری و تاثیر آن بر الگوی مصرف آب مشترکان، مطالعه موردی: شهر نیشابور»، آب و فاضلاب، ش 63، 1386

طوسی، محمدبن حسن، الخلاف، قم، موسسه النشر الاسلامی، 1417 ق

کلانتری، علی اکبر، اسلام و الگوی مصرف، قم، بوستان کتاب، 1388

گروه راهکار، راهکارهای استفاده بهینه از رایانه، پورتال جامع الگوی مصرف، 31 فروردین، 1388

مصباح یزدی، محمدتقی، چکیده اخلاق در قرآن، به قلم علی شیروانی، قم، دارالفکر، 1378

موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، نظری اجمالی بر اصول و مبانی مصرف در اسلام، تهران، وزارت بازرگانی، 1368

مهدوی راد، محمد علی و زرسازان، عاطفه، «روش تربیت انسان در سیره انبیا از دیدگاه قرآن کریم»، پژوهش دینی، ش 14، 1385، صفخات 143-

مهدوی کنی، محمدرضا، اخلاق عملی، تلخیص و تنظیم : محمد سلمانی کیاسری. قم، مسجد مقدس جمکران، 1386

Samuel,W, Personality searching for the sources of human behaviours. Mc Grow Hill,

چکیده

هدف این پژوهش، بررسی رابطه میزان انس با قرآن و الگوی مصرف در میان کارکنان سازمان‌های دولتی شهرستان ارومیه است. به همین منظور، از جامع آماری 200 نفر به عنوانه نمونه‌، انتخاب گردید و با استفاده از پرسش‌نامه محقق ساخته، میزان انس با قرآن و الگوی مصرف، سنجیده شد و داده‌های لازم گردآوری گردید. نتایج تحلیل آماری، با آزمون t نشان داد که : 1 بین میزان انس با قرآن در سطح بالا، و الگوی صحیح مصرف در ابعاد مصارف فردی و دولتی، رابطه معناداری وجود دارد. 2 افراد دارای انس قرآنی در سطح متوسط، به طور معناداری الگوی صحیح مصرف در ابعاد مصارف فردی دارند، ولی این رابطه در مصارف دولتی ضعیف است. 3 افراد دارای انس قرآنی در سطح پایین، به طور معناداری الگوی صحیح مصارف فردی و دولتی را رعایت نمی‌کنند. همچنین، بین کارکنان مرد و زن دارای انس قرآنی بالا و متوسط، از لحاظ بالاترین و پایین ترین الگوی مصرف تفاوت دیده شد. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که، ترویج آموزه‌های قرآنی در میان آنان و برخورداری کارکنان از درجه بالای انس با قرآن، در الگوی صحیح مصارف فردی و دولتی تأثیر قابل توجهی خواهد داشت.

کلید واژه‌ها: انس با قرآن، الگوی مصرف، مصارف فردی، مصارف دولتی، کارکنان سازمان‌های دولتی، شهرستان ارومیه.

 

مقدمه

با توجه به مرور ادبیات موجود درباره انس با قرآن و الگوی مصرف، می‌توان رابطه این دو متغیر را از دو بُعد آسیب شناختی و اصلاح الگوی مصرف مورد توجه قرار داد. الگوی صحیح مصرف از جمله مقولاتی است که در فرهنگ اسلامی بسیار مورد تأکید قرار گرفته و آیات قرآن کریم و کلمات ائمه اطهار نیز بیانگر اهمیت این مسئله است. در مقابلِ الگوی صحیح مصرف، الگوی نادرست و یا «اسراف» مطرح است. «اسراف» عبارت است از: بیهوده خرج کردن مال، حیف ومیل کردن مواد مورد نیاز زندگی و زیاده روی کردن در استفاده از بیت المال و همچنین به معنای بی توجهی به الگوی صحیح مصرف در امور مختلف زندگی است.286 محقق اردبیلی287 در ذیل آیه «; و لا تسرفوا» می‌نویسد: اسراف، با حرام نمودن حلال و حلال نمودن حرام و هر گونه تعدّی از حدود و احکام الهی تحقق می‌یابد. شیخ طوسی در یکی از فروع مربوط به زکات می‌نویسد: «هرگاه دهنه اسب انسان مزین به طلا یا نقره باشد، زکات آن لازم نیست و استفاده از آن حرام است؛ زیرا از مصادیق اسراف است».288 راغب اصفهانی289 تحقق اسراف را هم در اندازه مصرف مردم و هم در چگونگی آن دانسته و نقل می‌کند: «آن‌چه در غیر طاعت الهی خرج کنی، اسراف است اگرچه اندک باشد». از آن جایی که انسان موجودی تجاوزگر از حدود و تعدی کننده است، خداوند برای مدیریت رفتاری وی، به ویژه در مورد تصرفات هستی و جهان، قوانین و سنت هایی را به دو شکل تکوینی و تشریعی بیان کرده است. قوانین تکوینی، که از آن به قوانین طبیعی و جبری یاد می‌شود، خود به اشکال مختلف، بازدارنده انسان از تصرفات نادرست و نابجا در ابعاد هستی می‌باشد. با این همه، از آن جایی که هدف از آفرینش انسان به عنوان موجودی دارای اراده و اختیار و انتخاب، آن است که آدمی بتواند با آزادی کامل هدف خویش را یافته و از همه ظرفیت‌ها و امکانات برای تعالی و تکامل خود و سایر موجودات هستی استفاده کند، به وی این امکان داده شده تا بر خلاف سایر موجودات بتواند در همه چیز تصرف کند و آن را تغییر شکل و ماهیت داده، به کار گیرد. این گونه است که حیطه آزادی و تصرفات بشر فوق العاده بیش از سایر موجودات است. در این راستا، هرگونه الگوی رفتاری مصرف نادرست یا اسراف می‌تواند نه تنها سد راه تکامل و پیشرفت فردی شود، بلکه جامعه را با خطرات جدّی مواجه سازد.290 در مقابلِ اسراف، قناعت به عنوان یکی از ویژگی‌های افراد با ایمان و از امتیازات انسان‌های با فضیلت مطرح شده و یکی از مصادیق اخلاق عملی به حساب می‌آید. به گونه‌ای که قناعت موجب می‌شود رضایت خاطر و روحیه بالا نسبت به مقدرات عالم شکل بگیرد و فرد نسبت به موجود بودن به اندازه کفاف و حتی کمتر از آن راضی باشد. 291 درآیات قرآن کریم و کلمات ائمه اطهار از اسراف به شدت نهى شده است؛ به گونه ای که درقرآن کریم چندین بار واژه اسراف با الفاظ گوناگون به کار رفته است. در نکوهش اسراف، تبذیر، ارزش و جایگاه میانه روی و الگوی صحیح بهره‌گیری از نعمت‌های الهی و قناعت، در آیات قرآنی و روایات اسلامی سخن فراوان به بیان آمده است: از جمله خداوند در قرآن می‌فرماید: «اسراف کاران از اصحاب آتش‌و همراهان آتش اند.»(غافر:43)؛ «و بدینسان گمراه کند خدا هر که را که فزونی خواه و شک آورنده است.»(غافر:34)؛ «اسراف نکنید، چرا که خداوند اسراف‌کنندگان را دوست نمی‌دارد.»(انعام:141)؛ «و این چنین جزا می‌دهیم به هر کس اسراف کند و به آیت‌های خداوند نگرود و برای او عذاب سخت و پاینده است.»(طه:127)؛ «خداوند مسرفان را دوست ندارد.»(اعراف: 31)؛ «از رفتار روسای مسرف ستمگر پیروی نکنید.»(شعرا:151)

ائمه اطهار نیز مردم را به پرهیز از اسراف و در پیش گرفتن راه صحیح بهره‌گیری ازموهبت‌های الهی، بسیار سفارش و توصیه کرده‌اند. حضرت علی بخشش و ترحم اسراف کار را مذموم و نکوهش کرده، می‌فرماید: زیاده روی و اسراف مکن؛ زیرا بخشش اسراف کار مورد ستایش نیست و تنگدستی او هم موردترحم واقع نمی‌شود» حضرت علی همچنین می‌فرمایند: «آگاه باشید مال را در غیر مورد استحقاق صرف کردن، تبذیر و اسراف است. ممکن است این عمل انسان را (به ظاهر) در دنیا بلند مرتبه کند، اما مسلماً در آخرت پست و حقیر خواهد بود. در نظر توده مردم ممکن است سبب اکرام شود، اما در پیشگاه خداوند موجب سقوط مقام انسان می‌شود.»

از اشارات و روایات قرآن کریم و ائمه اطهار چنین بر می‌آید که «اسراف» و «تبذیر» همواره مورد نکوهش بوده و در ردیف یکی از ناپسندیده‌ترین کارها قرار دارد که هیچگاه انسان را به سمت سعادتمندی سوق نخواهد داد و در آخرت نیز عذابی دردناک به همراه دارد. 293 در مقابل، رعایت الگوی مصرف و قناعت مورد تحسین بوده است. امام علی از قناعت به حیات طیبه تعبیر کرده‌اند294 و آن را پایدارترین عزت شمرده اند.295 به طور کلی، رعایت الگوی مصرف می‌تواند موجب سرفرازی فرد شده، او را بی نیاز و صاحب گنجی بی پایان نماید. در مقابل، عدم رعایت الگوی مصرف و قانع نبودن، موجب ذلّت و خواری انسان شده و او را همیشه در نگرانی قرار خواهد داد

عوامل مختلفی در الگوی صحیح مصرف دخالت دارند که می‌توان آنها را در سه دسته عوامل فردی، اجتماعی و خانوادگی بیان کرد. یکی از عوامل فردی، ویژگی‌های شخصیت است. شخصیت هر انسان‌، همان چیزی است که رفتار او را شکل داده و جهت بخشیده، موجب پیش بینی رفتار فرد شده و تفاوت‌های فردی را به وجود می‌آورد. شخصیت یک مولفه چند عاملی است. عوامل وراثتی، زیستی، شناختی، محیطی و اجتماعی آن را شکل می‌دهند.297 مفاهیم و آموزه‌های قرآن در ابعاد گوناگون زندگی از جمله شکل‌گیری، رشد و تکامل شخصیت تأثیرگذار است. از همان دوران اولیه زندگی، انس با قرآن از طریق آموزش‌های رسمی و غیررسمی آغاز می‌شود و بسته به میزان انس با مفاهیم و معانی عمیق قرآن و به کارگیری آنها در زندگی عملی، میزانی از شخصیت دینی در فرد شکل می‌گیرد. تأثیرات قرآن درشخصیت انسان چندگانه است. از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد: الف. درمان دردهای درونی: «‌و از قرآن‌، آنچه شفا و رحمت است، بــرای مؤمنان نازل کردیم.»(اسراء:82)؛ ب. نتیجه شخصیت قرآنی دانستن و فهمیدن است: «آنان که خدا را در حال ایستاده و نشسته و آن‌گاه که بر پهلو خوابیده‌اند، یاد می‌کنند و در اسرار آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند.»(آل‌عمران: 191)؛ ج. مسئولیت‌پذیری‌: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خودتان و کسان خود را از آتشی که سوخت آن مردم و سنگ‌ها هستند حفظ کنید.»(تحریم:6)؛ د. روحیه برابری و برادری‌: «همانا مؤمنان برادران یک دیگر می‌باشند.»(نشر:9)؛ ه‍ . ایثار وفداکاری‌: «و آنها را بر خود مقدم می‌دارند، هر چند خودشان بسیار نیازمندباشند.»(حجرات:10)؛ و. اعتدال و پرهیز از افراط و تفریط: «آنها کسانی هستند که هر گاه انفاق می‌کنند نه اسراف می‌کنند و نه سخت گیری، بلکه در میان این دو حد اعتدالی قرار دارند.»(فرقان: 67)؛ و ویژگی‌های مختلف دیگری چون پرهیز از تقلید کورکورانه و ترغیب به استقلال فکری، استواری و پایداری، ترغیب به بندگی خدا و رهایی از بندگی دیگران‌، اعتقاد به مبدأ و معاد، فروتنی و تواضع، اعراض از لغو، پرداخت زکات، پاسداری از عفت، رعایت امانت مردم و امانت الهی، مراقبت بر نماز، خوف از مجازات الهی، عبادت شبانه، شرک ستیزی، توکل بر خدا و مبارزه با فساد به دنبال شخصیت قرآنی در فرد شکل می‌گیرد.298 قرآن سلامتی شخصیت انسان را مقدمه زندگی اخروی سعادتمندانه برشمرده است‌، به گونه‌ای که می‌فرماید: «امّا کسی که در این جهان از دیدن چهره حق‌نابینا بوده است‌، در آخرت نیز نابینا و گمراه‌تر است.»(اسراء:72) انس با قرآن در سطوح مختلف، ویژگی‌های خاص خود را دارد. مثلاً آیا شما هر روز قرآن می‌خوانید، یا هر چند روز یا هر چند هفته یا هر چند ماه؟ تا چه اندازه در زندگی عملی خود به معانی قرآن توجه می‌کنید و زندگی قرآن وار دارید؟ مسلماً درجه انس با قرآن در افراد جامعه متفاوت است، همین امر می‌تواند به عنوان یک عامل فردی در مورد الگوی مصرف نقش ایفا نماید

پیشینه بحث

تحقیقات گوناگون، آثار قرآن را در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی بررسی کرده اند. باقری (1385) در تحقیقی با عنوان «پیش فرض ها، عناصر و زیر بنای روان شناسی و روان پزشکی مبتنی بر قرآن» به این نتیجه رسیده که بیش از نیمی از کلمات قرآن، به مباحث روان‌شناختی مربوط هستند و در چهار حوزه روان‌شناسی عمومی، رشد، اجتماعی و شخصیت تقسیم بندی می‌شوند. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که قرآن یکی از عوامل شکل گیری شخصیت انسان است

مهدوی راد و زرسازان (1385) در تحقیق خود با عنوان «روش تربیت انسان در سیره انبیا از دیدگاه قرآن کریم»، به روش‌های الگوبرداری، موعظه، مهرورزی، محبت، عبرت آموزی، تشویق، تنبیه و مداومت در عمل در تربیت و شکل گیری شخصیت انسان از دیدگاه قرآن اشاره کرده‌اند.300 در یک بررسی با عنوان «بررسی رفتار مصرف کنندگان شهری ایران: با تاکید بر الگوی مصرفی»، محققان ضمن بررسی رفتار مصرف کنندگان شهری طی دوره 79-1359، نقش عادات مصرفی را در شکل‌گیری الگوی مصرف بررسی کرده‌اند. در تحلیل‌های پویای اقتصاد خرد اعتقادبر این است که رفتار مصرف کنندگان علاوه بر دو اثر جانشینی و درآمدی حاصل از تغییرقیمت، که در تحلیل‌های ایستا مطرح می‌شود، از عادات مصرفی (موسوم به اثر رفتاری)گذشته نیز متاثر می‌شود. اقلام مورد مطالعه از گروه مواد خوراکی و دخانی شاملِ آرد، رشته و نان، انواع گوشت، لبنیات و تخم‌مرغ، روغن‌ها و چربی‌ها، میوه وسبزی، خشکبار و حبوبات، قند و شکر و چای، چاشنی‌ها و نوشابه و دخانیات می‌باشد. نتایج حاصل از تفکیک اثر کل تغییر قیمت، حاکی از اهمیت بالا و تعیین‌کننده نقش اثر رفتاری در تغییرات مصرف کالاهای مورد مطالعه می‌باشد. بدین معنی که، علی‌رغم افزایش قیمت دراغلب گروه‌ها، مصرف کنندگان تمایل به حفظ عادات مصرفی گذشته دارند. پس از اثر رفتاری نیز به اهمیت دو اثر درآمدی و جانشینی قرار دارند

در تحقیقی با عنوان «بررسی تعرفه‌های آب شرب شهری و تأثیر آن بر الگوی مصرف آب مشترکان، مطالعه موردی: شهر نیشابور» تعرفه‌های موجود در بخش آب شرب و الگوی مصرف مربوط به جامعه آماری مشترکان در شهر نیشابور، طی سال‌های 1380 تا 1383 و برای شش دوره دو ماهه در هر سال بررسی شد. نتایج نشان می‌دهد که، متوسط سرانه مصرف 135 لیتر در شبانه روز بوده و این سرانه از دوره اول تا دوره سوم سیر صعودی، و از دوره چهارم تا دوره ششم سیر نزولی داشته است. همچنین بیشترین درصد مشترکان (35/70 درصد با 50 درصد کل مصرف)، مصرفی بین 5 تا 5/22 مترمکعب در ماه و کمترین درصد مشترکان (51/0 درصد با مصرف 85/6 درصد کل مصرف)، مصرفی بیش از 65 مترمکعب را به خود اختصاص داده اند. نتایج ترکیبی تعرفه‌ها و مقادیر مصرف آب شرب، نشان دهنده عدم تطابق بین الگوی مصرف جامعه آماری با الگوی مصرف پیشنهادی و تعرفه‌های وضع شده از سوی دولت است

با این پیشینه نظری و تحقیقاتی اشاره شده، این مقاله، به بررسی رابطه میزان انس با قرآن و الگوی صحیح مصرف در بین کارکنان دولت در شهرستان ارومیه پرداخته است

روش

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

تحقیق سازوکارهای روانشناختی فرایند درونیسازی ارزشهای اخلاقی تحت

ارسال‌کننده : علی در : 95/2/16 2:52 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق سازوکارهای روان‌شناختی فرایند درونی‌سازی ارزش‌های اخلاقی تحت فایل ورد (word) دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق سازوکارهای روان‌شناختی فرایند درونی‌سازی ارزش‌های اخلاقی تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق سازوکارهای روان‌شناختی فرایند درونی‌سازی ارزش‌های اخلاقی تحت فایل ورد (word)

چکیده  
بیان مسئله  
چیستی درونی‌سازی  
رویکردهای درونی‌سازی اخلاقی  
الف. رویکرد روان‌تحلیل‌گری  
ب: رویکرد یادگیری اجتماعی  
ج: رویکرد اسناد  
د: رویکرد شناختی ـ تحوّلی  
ه‍ : نظریه شناختی ـ عاطفی  
نتیجه گیری  
جدول تطبیقی سازوکارهای درونی‌سازی اخلاقی در رویکردهای مختلف  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق سازوکارهای روان‌شناختی فرایند درونی‌سازی ارزش‌های اخلاقی تحت فایل ورد (word)

شولتز، د. و شولتز، آ. س، نظریه‌های شخصیت، ترجمه یحیی سیدمحمدی، تهران، نشر ویرایش، 1998

کارور، چارلز. اس و شی‌یر، مایکل. اف، نظریه‌های شخصیت، ترجمه احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، 2007

محسنی، نیک‌چهر، نظریه‌ها در روان‌شناسی رشد: شناخت، شناخت اجتماعی، شناخت و عواطف، تهران، پردیس57، 1383

هرگنهان، بی. آر و السون، م. اچ، مقدّمه‌ای بر نظریه‌های یادگیری، ترجمه علی‌اکبر سیف، تهران، دوران، 1385

Bandura, A, Social learning theory, Englewood Cliffs, NJ: Prentice Hall,

Duvall, S., Duall, V. H., & Nealy, R. Self-focus, felt response, and helping behavior. Jornal of personality and social psychology, 1979, 37, 1769-

Freedman, J. L, Long-term behavioral effects of cognitive dissonance. Journal of abnormal and social psychology, 1, 1965, P.145-

Grusec, J. E, The internalization of altruistic dispositions: A cognitive analysis. In E. T. Higgins, D. N. Ruble, & W. W. Hartup (Eds), Social cognition and social development (PP. 275-293). New York: Cambridge University Press,

Grusec, J. E. & Goodnow, j. j, Impact of parental discipline methods on the child’s internalization of values: A reconceptualization of current point of view. Developmental psychology, 1994, P.30, 4-

Grusec, J. E. The development of moral behavior and conscience from a socialization perspective, In Killen, M & Smetana, J. Handbook of moral development, London, Lawrence Erlbaum Associates, Inc., Publishers,

Hetherington, E. M. & Parke, R.D,Child psychology: A contemporary viewpoint, London, MC Graw- Hill Book Company,

Hoffman, M.L. Moral development, In P. H. Mussen (ED.), Carmichael’s handbook of child psychology, Vol. 2, PP.261-359, New York: Wiley,

Hoffman, M. L, Identification and conscience development. Child Development, 42, 1971, P.1071-

Hoffman, M. L, Developmental synthesis of affect and cognition and its implication for altruistic motivation. Developmental psychology, 11, 1975, P.607-

Hoffman,M. L, Sex differences in emphathy and related behaviors. Psychological Bulletin, 84, 1977, p.712-

Hoffman, M. L, Is altruism part of human nature Journal of personality and social psychology, 40, 1981, p.121-

Hoffman, M. L, Affective and cognitive processes in moral internalization. In E. T. Higgins, D. N. Ruble & W. W. Hartup (Eds.), Social cognition and social development, Cambridge, England: Cambridge university press,

Hoffman, M. L, Moral development. In M. H. Bornstein, & Lamb, M. E. Developmental Psychology: An advanced Textbook, NJ, Hillsdale,

Kohlberg, L, Moral development. In Sills, D. L. International encyclopedia of the social sciences, Vol.9, New York, The Macmillan company&The free press,

Kohlberg, L, The moral atmosphere of the school. In H. Giroux and D. Purpel (Eds.), The hidden curriculum and moral education: deception or discovery Berkely: McCutchan Publishing Corporation,

Kohlberg, L, Moral stages and moralization: The cognitive developmental approach. In L. Kohlberg (Ed.), The psychology of moral development: The nature and validity of moral stages, San Francisco: Harper & Row,

Lepper, M, Social control processes, attributions of motivation, and the internalization of social values. In E. T. Higgins, D. N. Ruble & w. w. Hartput (Eds.). Social cognition and social development: A sociocultural perspective, New York, Cambridge University Press,

Milgram, S, Behavioral study of obedience, Jornal of personality and social psychology, 1963, 67, 371-

Reber, S. A, Dictionary of psychology, London: Pengun Books,

Rest, J. R, The hierarchical nature of moral judgment: A study of patterns of comprehension and preference of moral stages, Journal of personality, 41, p.86-109,

Rest, J. R, “ Morality”. In P. Mussen (series Ed.) & J. H. Flavell & E. M. Markman (Eds.), Handbook of child psychology: (Vol.3). Cognitive development, (PP. 920-990). New York: Wiley,

Shaffer, D.R, Developmental psychology: Children and adolescence, California: Brooks/cole publishing company,

Turiel, E, The development of morality. In Nancy Eisenberg. Handbook of child psychology (Vol.3): social, emotional and personality development, (PP.789-857). NJ: John Wiley & Sons,

چکیده

پژوهش حاضر به شیوه تحلیل محتوا و با صرف‌نظر از ویژگی کمّی آن، به بررسی سازوکارهای فرایند درونی‌سازی اخلاقی در رویکردهای روان‌شناختی عمده می‌پردازد. رویکرد روان‌تحلیل‌گری، مبدء این فرایند را فشارهای اجتماعی برای مبادرت به اعمال مورد پذیرش جامعه می‌داند و همانندسازی و تکوین فرامن، با انگیزه پرهیز از از دست‌دادن عشق والدین را سازوکارهای اصلی می‌داند. بر حسب رویکرد شناختی- اجتماعی، هنجارهای اخلاقی در اصل پدیده‌ای بیرونی و اجتماعی بوده و از طریق فرایندهای تجربه تنبیه، الگوبرداری، تقویت خود، خود‌نظم‌دهی و احساس همدلی در خزانه رفتاری فرد جای می‌گیرند. از دیدگاه شناختی- تحوّلی، ارزش‌های اخلاقی یک نظام استدلال در درک روابط اجتماعی می‌باشند. سازوکارهای اساسی این فرایند را تعارض شناختی، کنش‌های مکمّل جذب و انطباق و در نهایت، تعادل‌جویی تشکیل می‌دهند. رویکرد شناختی- عاطفی، تحوّل درونی‌سازی اخلاقی را از خلال فنون نظم‌دهی، پردازش‌های شناختی و سطح بسنده انگیزش فرد صورت تبیین می‌کند. هر چند همه رویکردها بر تعامل تعیین‌کننده‌های درونی و محیطی تأکید می‌ورزند، امّا میزان مشارکت آنها در درونی‌سازی متفاوت است. رویکردهای روان‌تحلیل‌گری و شناختی- اجتماعی، نقش پدیده‌های اجتماعی ـ برونی را مؤثرتر می‌دانند و دیدگاه‌های شناختی- تحوّلی و شناختی- عاطفی بر تعیین‌کننده‌های درونی، تأکید بیشتری دارند.

کلید واژه‌ها: ارزش‌های اخلاقی، درونی‌سازی، سازوکار روان‌شناختی

 

بیان مسئله

هرچند ارزش‌های اخلاقی و هنجارهای رفتاری مورد پذیرش فرهنگ‌های گوناگون، در جوامع مختلف انسانی با یکدیگر تفاوت دارند، امّا هر جامعه، نظامی از ضوابط مشخص و ملاک‌هایی برای رفتارهای درست و نادرست اعضای خود تدارک می‌بیند. کنش اساسی دیگر هر نظام اجتماعی، در همه جا، کوشش برای آموزش و انتقال معیارهای اخلاقی مورد نظر، ایجاد و تقویت زمینه‌ها و شرایط لازم برای ظهور هر چه بیشتر رفتارهای پسندیده و کاهش نابهنجاری‌های رفتاری در میان آحاد آن جامعه، به ویژه در دهه اوّل و دوّم زندگی آنها، از طریق برقراری نظام تربیتی کارآمد و مؤثر می‌باشد. اگر نظام توالی مرحله‌های تحوّلی انسان را ملاک قرار دهیم، عواملی که در مراحل اولیه تحوّل، نقش اصلی را در مهار رفتار کودکان به عهده دارند، تعیین‌کننده‌های بدون واسطه بیرونی، از قبیل نفوذ و اقتدار یک چهره مهمّ و مقتدر یا ترس از شکل‌های گوناگون تنبیه می‌باشند. با وجود این، چنین به نظر می‌رسد که به موازات افزایش سن کودک، سازوکار‌های مهارکننده رفتار، به شکل فزاینده‌ای از طریق ملاک‌هایی که کارکرد اصلی آنها در غیاب قید و بندهای خارج از وجود فرد بروز پیدا می‌کند، تأثیرگذار خواهند بود. نظام‌های تربیتی موجود هم، فراتر از آموزش‌های اخلاقی، وضعیتی را نشانه رفته‌اند که آدم‌ها در صورت نقض هر یک از ملاک‌های موردنظر، نوعی تنش درونی را تجربه کرده و در فرض رعایت آنها، احساس رضایت باطنی و آرامش خاطر داشته باشند. به بیان دیگر، اولویت اساسی‌تر هر نظام تربیتی، آن است که مقاومت در برابر وسوسه‌گری‌ها را به طور ذاتی در افراد برانگیخته و احساس ندامت و گناه را در موارد نقض هنجارهای اخلاقی، بدون نیاز به حضور تعیین‌کننده‌های خارج از ذات‌تجربه کنند؛1 یعنی وضعیتی که انتقال از عوامل بیرونی به احساسات درونی و باورهای اخلاقی به عنوان بنیان‌های رفتار اخلاقی،2 ویژگی اصلی آن به شمار می‌رود؛ چیزی که به اعتقاد بسیاری از دانشمندان حوزه‌های مربوط فرایند اصلی تحوّل اخلاقی تلقّی می‌شود

در زمینه این فرایند اساسی، که اصطلاحاً درونی‌سازی هنجارهای اخلاقی3 نامیده می‌شود، مباحث متعدّدی در حوزه دانش‌های اجتماعی مرتبط، از قبیل تعلیم و تربیت و روان‌شناسی تحوّلی و حتی روان‌شناسی اجتماعی مطرح است. یک یا چند بُعدی بودن این فرایند،4 میزان تأثیرگذاری هر یک از ابعاد مفروض در جریان وقوع آن، تصویر زمان‌مند مراحل احتمالی آن،5 پیشایندهای درونی‌سازی اخلاقی، مقایسه نقش درونی‌سازی و جایگاه عوامل موقعیتی بر رفتار اخلاقی،6بخشی از خطوط پژوهشی مرتبط با این موضوع را تشکیل می‌دهند. یکی از مباحث مهمّی که در مورد این فرایند تحوّلی، همواره مورد اهتمام پژوهشگران و نظریه پردازان ِبا نفوذ در علوم اجتماعی بوده است، مسئله سازوکارهای درونی‌سازی هنجارها در انسان و چگونگی وقوع این پدیده مهمّ در ضمن فرایندهای تحوّلی دیگر است. مسئله دیگری، که رویکردهای عمده روان‌شناختی در این زمینه مطرح می‌کنند، منشأ درونی یا برونی ارزش‌های اخلاقی، به ویژه آن دسته ازفرایندهایی است که این ارزش‌ها را در درون افراد شکل داده، سازمان‌دهی می‌کنند

هدف از تدوین مقاله حاضر بررسی این دو مسئله اساسی در حوزه روان‌شناسی اخلاق می‌باشد. بنابراین، دو پرسش عمده زیر مسیر این نوشتار را ترسیم می‌کنند: 1) درونی‌سازی اخلاقی در یک نگاه کلان از کدام خاستگاه تأثیر می‌پذیرند؟ منشأ این فرایند عمده روان‌شناختی تعیین‌کننده‌های بیرونی و محیط اجتماعی می‌باشد یا این که عوامل درونی، و به ویژه جریان‌های تحوّلی، بر آن اثرگذارخواهند بود؟ و2) سازوکارها یا فرایندهای اصلی درونی‌سازی اخلاقی در رویکردهای عمده روان‌شناختی کدام‌اند؟

در مورد اهمیت بحث می‌توان گفت: از یک سو، شناخت گسترده‌تر و احتمالاً عمیق‌تر از کمّ وکیف تحوّل این پدیده در انسان‌ها به کشف عوامل عمده و موانع پدیدآیی به موقع آن در پرتو یافته‌های پژوهشی منتهی می‌شود. از سوی دیگر، به طرّاحی اقدامات تربیتی لازم و هماهنگ با یافته‌های علمی و ارائه آموزش‌های مؤثر در حوزه تربیت اخلاقی، کمک‌های شایانی خواهد کرد

در پیشینه بحث درونی‌سازی ارزش‌های خلاقی، علاوه بر موارد یاد شده فوق، می‌توان به پژوهش‌های تجربی و نظری فراوانی مراجعه کرد که حاصل تعدیل و ادغام یافته‌های هر گروه از آنها، زمینه تکوین یک نظریه خاص در گستره سازوکارهای ضروری برای بروز چنین رویداد تحوّلی و تربیتی را فراهم کرده است. این دسته از پژوهش‌ها، به بررسی و مطالعه فرایندهایی می‌پردازند که در نهایت، نوعی احساس اخلاقی و استقلال فزاینده فرد از فشارها و تنگناهای موقعیت‌های بیرونی را شکل می‌دهند و شاخص تعیین‌کننده‌ای برای عملکرد اخلاقی او خواهند بود. چنین درک و احساسی می‌تواند فرد را در موقعیت‌هایی که مشتمل بر تعارضِ میان خواسته‌های فردی و نیازهای دیگران می‌باشند، بدون نیاز به استفاده از تأیید اجتماعی یا عوامل خودمحورانه دیگر، برای عمل بر طبق ملاک‌های اخلاقی برانگیزد. ارائه، بررسی و نقد آنچه که در باره سازوکارهای این فرایند اخلاقی و تحوّلی بنیادین در نظریه‌های گوناگون و یافته‌های برنامه‌های پژوهشی تجربی مربوط مطرح است، بخشی از اهداف مقاله حاضر است. روشن است که بالندگی مباحث تجربی و نظری یادشده می‌تواند به ارائه شیوه‌هایی برای آموزش قوانین و اصول اخلاقی به منظور رشد فضایل، صفات خوب و رفتار پسندیده، از طریق برنامه‌ریزی‌های آشکار و پنهانِ مراکز آموزشی و تربیتی، که کارکرد اصلی فرایند تربیت اخلاقی7 شهروندان هر جامعه را شکل می‌دهد، هم منجر شود

 

چیستی درونی‌سازی

درونی‌سازی، آن گونه که ربر8 در فرهنگ تخصّصی روان‌شناسی تفسیر می‌کند، به معنای پذیرش یا سازگاری باورها، ارزش‌ها، نگرش و معیارها به مثابه آن چیزهایی که به خود فرد تعلّق دارد، می‌باشد. شیفر9 در تعریف این واژه، منشأ این امور را هم تعیین کرده و آن را فرایند کسب ویژگی‌ها یا معیارهای آدم‌های دیگر و پذیرفتن این ملاک‌ها به مثابه آن‌چه که به خود فرد تعلّق دارد، معرّفی می‌کند. به بیان ‌روشن‌تر، درونی‌سازی فرایندی است که در ضمن آن ارزش‌هایی که از طریق عوامل بیرونی به فرد داده شده است، با افکار و اعمال او یکی می‌شوند.10 در توضیح این معنا می‌توان چنین گفت که استمرار ثبات اجتماعی در هر بخش از عالم، در گرو آن است که اعضای آن جامعه مجموعه‌ای از ضوابط مربوط به رفتارهای خوب و بد را در موقعیت‌های عملی رعایت کنند. لازمه تحقّق این امر مهمّ آن است که، آدم‌ها چنین معیارهایی را از طریق فرایندهای مربوط یاد گرفته و با به کارگیری آنها در موقعیت‌های وسوسه‌کننده واقعی، رفتار خود را کنترل کنند. مهارهای نخستین رفتار اعضای خردسال جامعه، عمدتاً از ناحیه عوامل قدرتمند بیرونی و کنترل‌های بدون واسطه، از قبیل حضور یک چهره مقتدر یا ترس از تنبیه و سرزنش افراد مهّم حاصل می‌شوند. امّا به نظر می‌رسد، در مسیر عادی تحوّل و به موازات افزایش سن کودک، مهارهای رفتار به شکل فزاینده‌ای از خلال تطبیق با معیارهایی حاصل می‌شود که به کنترل رفتار در غیاب قید و بندهای بیرون از فرد منجر می‌شوند. انتقال از عوامل ناظر بیرونی به احساسات شخصی و باورهای اخلاقی، به عنوان بنیاد رفتار اخلاقی فرد، همان درونی‌سازی اخلاقی خواهد بود. چیزی که به اعتقاد بسیاری از روان‌شناسان فرایند اصلی و عمده تحوّل اخلاقی محسوب می‌شود.11 حاصل این انتقال در فرد وضعیتی است که نقض هر یک از آنها، نوعی رنج هیجانی یا احساس ناگوار شرم و حیا را به دنبال خواهد داشت و رعایت آنها به احساس رضایت خاطر و آرامش درونی او منتهی می‌شود. محور مرکزی یان مقاله، همین معنای خاصّ با همه خصوصیات یادشده خواهد بود

در باب نسبت درونی‌سازی و تحوّل اخلاقی باید گفت تحوّل اخلاقی به رشد توانایی‌های فرد در تفکیک درست از نادرست، رشد نظام ارزش‌های اخلاقی و یادگیری انجام عمل به شیوه درست آن گفته می‌شود. در حالی که نظریه‌های تحوّل اخلاقی، به ویژه نظریه‌های مرحله‌ای، شیوه‌های اخلاقی را توصیف کرده و می‌کوشند تفاوت‌های کیفی کودکان را در شیوه‌هایی که در ضمن رشد خود به کار می‌گیرند، معرفی کنند. درونی‌سازی ارزش‌های اخلاقی به تجربه‌ها و فرآیندهایی مربوط می‌شوند که یک حسّ اخلاقی را برای آدمی به ارمغان آورده و این انگیزش را به آنها می‌دهند که در موقعیت‌هایی که میان نیازهای آنها و خواسته‌های دیگران تعارضی وجود دارد، بدون این‌که به تأیید اجتماعی و مسائل خودمحورانه توجّه کنند، به شیوه‌ای اخلاقی عمل کنند

رویکردهای درونی‌سازی اخلاقی

الف. رویکرد روان‌تحلیل‌گری

1 نظریه فروید: اوّلین نظریه کامل در مورد درونی سازی به فروید12 تعلّق دارد که در ضمن مطالعات منتشر شده او در دو دهه دیده می‌شود. درک نظریه روان‌تحلیل‌گری در زمینه درونی‌سازی ارزش‌های اخلاقی در کودک، بدون طرح برخی از مفاهیم عمده رویکرد کلّی آن به نظام رفتاری و روانی انسان، کاری بس دشواری خواهد بود. یکی از این مفاهیم به رابطه اضطراب و کشاننده‌ها مربوط می‌شود که در این نظریه، دارای اهمیت بنیادی است. علّت بروز ‌سازوکارهای دفاعی را تبیین می‌کند و فرایند عمل و کنش‌وری پایگاه‌های شخصیت را نشان می‌دهد. کشاننده‌ها در سطح ناهشیار فردی، نیازها را به وجود می‌آورند. این نیازها، که مبتنی بر نیازهای جسمانی یا فیزیولوژیکی هستند، در سطح روانی به حدّ میل متجلّی می‌شوند. تنش، پیامد میل ارضاء نشده‌ای است که در صورت ارضاء، از بین رفته یا کاهش می‌یابد. فروید عقیده دارد که رهایی از تنش، لذت‌بخش است. به عبارت دیگر، ارضای میل ناشی از کشاننده با از بین بردن تنش به لذّت منتهی می‌شود. اگر میل ارضاء نشود، یا فقط بخشی از آن برآورده شود، تنش باقی می‌ماند و اضطراب را در پی دارد

مشهورترین مفاهیم این رویکرد، الگوی ساختاری ذهن یا روان یا سطوح شخصیت فرد را تشکیل می‌دهند. سه ساختی که وی بُن، من و فرامن نامید و دارای مبانی جسمانی در مغز نیستند، بلکه سازه‌های فرضی می‌باشند. بُن نخستین و قدیمی‌ترین بخش شخصیت به‌شمار می‌رود و شامل غرایز موروثی یا امیال نشأت گرفته از غرایز مرگ و زندگی است. فروید «بُن» را یک مخزن مملو از تحریکات و منبع تمامی انرژی روانی می‌داند. در واقع، احکام ارزشی در بُن وجود ندارد: نه خوب و نه بد، نه اخلاق. حتّی به نظر می‌رسد که وضعیت نیرویی برانگیختگی‌های غریزی آن با نواحی دیگر ذهن متفاوت و تحرّک و توان برون‌ریزی آن به مراتب ییشتر است. «بُن» فقط تابع یک اصل است: دستیابی بلافاصله به تحقق امیال. فروید این اصل را اصل لذّت نامیده است؛ زیرا کاهش تنش ناشی از ارضای میل، یک تجربه لذت‌بخش است

«من» که از قلب «بُن» بیرون می‌آید، مسئولیت بقاء و تداوم فرد را به عهده دارد. این پایگاه، که برای درک و ارزشیابی چگونگی تحقّق خواسته‌های غریزی و غیرعقلانی بُن می‌باشد، بخش منطقی شخصیت را تشکیل می‌دهد و طبق اصل واقعیت عمل می‌کند. این اصل حاکی از این واقعیت است که رفتار بایستی با موقعیت جهان خارج و اقتضاءات آن هدایت شود، نه فقط با نیازها و امیالی که از درون برمی‌خیزند

آخرین جزء شخصیت «فرامن» است. «فرامن» نیز مانند «بُن» و «من»، یک سازه فرضی است که به سازماندهی و حفظ هنجارهای اخلاقی، هدف‌ها و آرمان‌های مقبول می‌پردازد. کنش‌وری بهینه آن به هماهنگی درون ـ روانی و بین‌شخصی منجر می‌شود و سازش‌یافتگی اجتماعی را تسهیل می‌کند

برای فهم دقیق‌تر فرایند درونی‌سازی اخلاقی، توجه به سازوکار تحوّل در یکی از مراحل تحوّل روانی کودک، یعنی مرحله تناسلی کودک، هم ضرورت دارد. ویژگی اصلی این مرحله، وجود احساسات لذّت و تعارض‌های جنسی نیرومند و برانگیختگی‌های ناشی از آنها در کودک است. توجّه کودک به این نیرو از کنش تولید‌مثل آن ناشی نمی‌شود، بلکه نتیجه لذّت ناشی از خودشهوت‌گرایی و اهمیت اعضای تناسلی به منزله ابزار متمایزکننده دو جنس (پسر و دختر) است. کودکان در این مرحله، بسیار کنجکاوند و این کنجکاوی، که فراتر از توانایی آنها در درک عقلی مسائل جنسی است، موجب می‌شود به خیال پردازی‌های گسترده‌ای دست بزنند که از دیدگاه فروید بر شخصیت آنها تأثیر می‌گذارد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

<   <<   106   107   108   109   110   >>   >