ارسالکننده : علی در : 95/5/20 4:24 صبح
مقاله انواع مقیاسهای عملکرد تحت فایل ورد (word) دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله انواع مقیاسهای عملکرد تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله انواع مقیاسهای عملکرد تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله انواع مقیاسهای عملکرد تحت فایل ورد (word) :
اهرم، نقدینگى وجریان نقدى
مقیاسهاى اهرم، نقدینگى وجریان نقدى با ساختار مالى یک سازمان و توانایى سازمان براى پرداخت به موقع بدهیهاى خودسر وکار دارند. هر یک از این سه مقیاس به جزءجداگانه اى از این جنبه عملکرد شرکت مربوطند. مقیاسهاى اهرم، ساختارمالى سازمان را توصیف مى کنند و شامل مقیاسهایى مثل نسبت بدهى به حقوق صاحبان سهام، نسبت بدهى به کل داراییها و نسبت توان پرداخت بهره می شود. مقیاسهاى نقدینگى، توانایى سازمان را براى تبدیل داراییها به وجه نقد توصیف مى کنند و عبارتند از مقیاسهایى مثل نسبت جارى، نسبت
سریع وشاخص فاصله اى. بالاخره مقیاسهاى جریان نقدى، مقدار وجه نقدى که سازمان ایجادکرده و منابع آن را نسبت به تقاضاهاى سازمان براى وجه نقد توصیف مى کند و شامل مقیاسهایى مثل نسبت خالص جریانهاى نقدى عملیاتى به حقوق صاحبان سهام و نسبت خالص جریانهاى نقدى عملیاتى به داراییهاست. بخشهاى فرعى ذیل هریک از این سه نوع را با تفصیل بیشتر مورد بحث قرار می دهد.
مقیاسهاى اهرم
مقیاسهاى اهرم، باساختار مالى سازمان سر و کار دارند. اهرم مالى را مى توان به صورت میزان تامین مالى داراییهاى عملیاتى با بدهى درمقابل حقوق صاحبان سهام تعریف کرد(پنمان 2001)1
تعهدات بدهى کاملا”مستلزم اعلام بازخرید الزامى با وجه نقد شرکت از طریق پرداخت بهره و
بازپرداخت اصل به طور دوره اى است. از طرف دیگر حقوق عادى صاحبان سهام مستلزم اعلام
بازخرید اجبارى با وجه نقد نیست، چه براى بازده هاى دوره اى براى فراهم کنندگان سرمایه ، چه براى بازپرداخت سرمایه گذارى صاحبان سهام در شرکت. به این ترتیب دارندگان اوراق قرضه مبلغ ثابتى را دریافت مى کنند در حالیکه سهامداران بعد از اینکه همه مدعیان راضى شدند بقیه را
1- Penman
دریافت مى کنند. بنابراین اگر شرکتى بتواند سودى بیش از بهاى تمام شده سرمایه استقراضى به دست آورد، این تفاوت بین آن سود و بهاى تمام شده سرمایه استقراضى سود بیشترى مى شود براى سهامداران . اگر شرکتى نتواند سودى بیش از بهاى تمام شده سرمایه استقراضى اش به دست آورد، سهامداران به اندازه آن تفاوت زیان مى کنند در حالیکه کلیه دارندگان اوراق قرضه همچنان بازدهى به دست خواهند آورد. هرچه نسبت سرمایه فراهم شده با بدهى به سرمایه فراهم شده با حقوق صاحبان سهام بیشتر باشد، سود و زیان احتمالى براى سهامداران بیشتر مى شود. این رابطه معمولاً «پایاپایى ریسک و پاداش»1 نامیده مى شود. هرچه اهرم یک شرکت بیشتر باشد، ریسک ورشکستگى در زمانهاى بد و
برعکس سود در زمانهاى خوب براى فراهم کنندگان سهام سرمایه بیشترخواهد بود. براش و همکاران 2 (1999) دریافتند که انتخابهاى استراتژیک موجود براى مدیران در شرکتهایى که خیلى اهرمى هستند ممکن است محدود باشد زیرا نمى توانند سرمایه بیشتر با بدهى به دست آورند یا مجبورند از سرمایه پر هزینه تر حقوق صاحبان سهام استفاده کنند. در نتیجه مى توان از اهرم به عنوان یک متغیر کنترل در تحقیقات مدیریت استراتژیک استفاده کرد. (براى مثال مراجعه کنید به لوباتکین و چترجى3 1991؛ هاسکیسون و همکاران4 1993). اگرچه مى توان اهرم را به عنوان متغیر کنترل به کاربرد، بررسى مقیاسهاى به کار رفته براى نشان دادن سازه عملکرد کلى سازمان در فصل 2 هیچ تحقیقى را نشان نداد که از مقیاسهاى اهرم استفاده کرده باشند.
1- Risk-reward tradeoff 2- Brush et al.
3- Lubatkin and Chatterjee 4- Hoskisson et al.
مقیاسهاى نقدینگى
نقدینگى به توانایى یک شرکت براى انجام به موقع تعهدات مالى خود اشاره دارد. اساساً داراییهاى
متعلق به یک شرکت هنگامى داراى قدرت نقدینگى هستند که بتوانند به سرعت و به آسانى به وجه نقد تبدیل شوند.(بریلى و همکاران1 2001).مساله مهم و بحرانى عملکرد در رابطه با نقدینگى آن است که آیا سازمان سرمایه کافى که به آسانى در دسترس باشد دارد یا مشغول تهیه آن است تا به عملیاتش ادامه دهد. بنابراین، مقیاسهاى نقدینگى نشان دهنده یک بعد از ابعاد عملکرد کلى سازمانند اما به تنهایى براى نشان دادن کل ساختارکافى نیستند.
نقدینگى را هم به صورت مطلق و هم به صورت درصدى مى توان اندازه گیرى کرد. نمونه اى از یک مقیاس مطلق نقدینگى سازمان، سرمایه در گردش یا مازاد داراییهاى جارى بر بدهیهاى جارى است. یک مقیاس مطلق دیگر نقدینگى مقیاس فاصله اى است که نشان دهنده طول زمانى است که سازمان با استفاده از داراییهاى نقدى خود، بدون فروش بیشتر به عملیات خود ادامه دهد.
نمونه هایى از مقیاسهاى درصدى نقدینگى عبارتند از: تغییر در سرمایه گردش، نسبت جارى و نسبت سریع.
یک ضعف مهم مقیاسهاى نقدینگى محاسبه شده از صورتهاى مالى آن است که شامل دسترسى راحت سازمان به سرمایه از طریق خطوط اعتبار موجود و تمدید قرارداد بدهى نیست . چون معمولاً بهاى تمام شده سرمایه وامها بیش از آن است که بتوان از سرمایه گذاریهاى کوتاه مدت به دست آورد. عاقلانه آن است که همه مازاد وجه نقد براى کاهش بدهیهاى کوتاه مدت بهره دار به کار روند به شرطى که تحت قراردادهاى استقراضى موجود بتوان سرمایه را به سرعت جایگزین کرد. دسترسى به سرمایه تحت قراردادهاى استقراضى موجود یک نقدینگى اضافى دراختیارسازمان
مى گذاردکه در صورتهاى مالى سازمان گزارش نمى شود. بنابراین نقدینگى سازمان کمتر از مقدار واقعى گزارش مى شود.
1-Brealey et al.
مقیاسهاى جریان نقدى
جریان نقدى نه تنها براى انجام تعهدات جارى ضرورى است بلکه مقیاسى هم هست براى توانایى شرکت در پرداخت بازده به فراهم کنندگان منابع . نهایتاً در دسترس بودن پرداختهاى نقدى براى فراهم کنندگان سرمایه است که منفعت مالى یا ارزشى را که آنها از سازمان به دست
مى آورند تعیین مى کند. روشهاى معمول ارزشگذارى موسسه مبتنى است بر پیش بینى جریانهاى نقدى قابل دسترس و زمان بندى پرداختهاى نقدى به سرمایه گذاران.
(وست و جونز19991،کوپلز و همکاران2 2000 )به عنوان مثال، در مدل کاهش سود سهام با رشد ثابت که قبلاً ارائه شد، جریانهاى نقدى صورت کسرى است که در ارزش فعلى یک سازمان به کار مى رود. بنابراین مناسب است که جریان نقدى دردسترس سرمایه گذاران را به عنوان جزئى از عملکرد سازمان سنجید. مسئله اى که براى محققان مهم است، آن است که باید جریانهاى نقدى را در طى چه مدتى اندازه گیرى کرد، چون منابع وکاربردهاى وجه نقد ممکن است سال به سال بر طبق نرخهاى رشد و فرصتهاى سرمایه گذارى کاملاً تغییر کنند.
نمونه هایى از مقیاسهاى جریان نقدى که ما در بررسى تحقیقات تجربى اخیر پیدا کردیم
عبارتند از: جریان نقدى خالص حاصل از عملیات، جریان نقدى به عنوان درصدى از سهم سرمایه (بازده نقدى حق مالکیت)، جریانهاى نقدى عملیاتى به عنوان درصدى از دارایى کل (بازده نقدى داراییها) و نرخ رشد جریانهاى نقدى عملیاتى. هر یک از این مقیاسها با وجه نقدى سر و کار دارند که سازمان در اختیار دارد تا سرمایه لازم براى سرمایه گذارى و فعالیتهاى مالى را تأمین کند.
1- West and Jones 2- Copeland et al.
مقیاسهای کارایی
کارایى مى سنجد که سازمانها چگونه از منابع خود بهره بردارى مى کنند. این منابع عبارتند از:
منابع مادى ، مالى و انسانى. نمونه هایى از مقیاسهاى کارایى عبارتند از: نسبتهاى گردش دارایى کل، مطالبات، موجودِ کالا و داراییهاى ثابت. نمونه هایى از مقیاسهاى کارایى عبارتند از: نسبتهاى گردش دارایى کل، مطالبات، موجودى کالا و داراییهاى ثابت. نسبتهاى کارایى ویژه صنعت شامل مقیاسهایى همچون سود خالص هر کارمند، سود خالص هر فوت مربع ، درصد به کارگیرى تجهیزات و کارمند، فروش هر کارمند و فروش هر فوت مربع مى باشد. بدیهى است که نسبتهاى کارایى مى تواند هم شامل اطلاعات حسابدارى و غیر حسابدارى شود.
بسیارى ازمولفان کارایى را به عنوان بعد ابتدایى عملکرد به کار مى برند. (به عنوان مثال به مقالات دراکر1 1954؛کامرون2 1986؛ ونکاترامان و رامانجام3 1986؛ و مرفى و همکاران4 1996 رجوع نمایید). در حالیکه کارایى یک بعد مهم عملکرد مى باشد، پرتر5 (1996) اشاره مى کند که آن یک شرط کافى براى عملکرد سازمانى نیست. پرتر بیان مى کند که شرکتها نه تنها باید کارا باشند بلکه باید منافع (مزایاى ) رقابتى را بر مبناى تفاوتهایشان از سایر رقبا ایجاد کنند که این تفاوتها معمولاً به وسیله مشتریان ارزشیابى مى شود.
یک موضوع مهم در مورد مقیاسهاى کارایى این است که قابلیت مقایسه را بین صنعتها و حتى شرکتهایى که داخل یک صنعت فعالیت مى کنند را به وجود مى آورد. مثلاً فروش هر فوت مربع یک مقیاس عمده براى عملکرد صنعت خرده فروشى مى باشد که هنوز براى اغلب شرکتهاى مشاوره اى بى معنى است. مثالى دیگر تلاش براى مقایسه فروش هر کارمند است. ارزش شرکتهاى صنعت اتومبیل کاملاً متفاوت خواهد بود از موسسات استخدام موقتى. حتى داخل یک صنعت مشابه هم کارایى مى تواند معناى متفاوتى براى شرکتها داشتــه باشد. مثلاً فـروش هر کارمنـد در
1-Druker 2- Cameron 3- Venkatraman and Ramanujam
4- Murphy et al. 5- Porter
ساختار شرکتهایى که اغلب نیروى کارشان بیرونى است کاملاً متفاوت خواهد بود از ساختار شرکتهایى که نیروى کارشان از داخل شرکت است .
نسبتهاى گردش همچنین در یک صنعت و حتى از شرکتى به شرکت دیگر متفاوت
مى باشند. گردش موجودى مى تواند بر مبناى صنعت تفاوت عمده اى داشته باشد. موجودى در صنعت تولیدى به طور نمونه روزانه گردش دارد در حالیکه در صنعت جواهرات گرانبها هر سال یکبار گردش دارد.
کاربرد مقیاسهاى کارایى به عنوان یک مقیاس وابسته در تحقیق نیازمند گروهى از منافعى است که تفسیر همگنى از کارایى دارند. به عنوان مثال شرکتهایى که استراتژى بهاى تمام شده پائین را دنبال مى کنند مقیاسهاى کارایى متفاوتى از شرکتهایى دارند که استراتژیهاى متفاوتى رادنبال
مى کنند. (پرتر1996). نظارت بر تفاوت (انحراف) مقیاسهاى کارایى براى همه عوامل واقعاً مشکل است. بر این اساس محققى که کارایى را به عنوان مقیاس عملکرد سازمانى به کار
مى برد باید در طرح تحقیق مراقب باشد.
مقیاسهاى عملیاتى
مقیاسهاى عملیاتى نشان دهنده عملکرد غیر مالى یک سازمانند. رواج سیستمهاى سنجش عملکردمثل «کارت امتیاز متوازن»1 که سنجش استراتژى و عملکرد را درهم
مى آمیزند تاکید جدیدى بر این مقیاسهاى غیر مالى نهاده است (کاپلان2 1984 ،کاپلان و نورتون3 1992 ). نمونه هایى از مقیاسهاى غیرمالى عبارتند از: سهم بازار ،تغییر داراییهاى نامشهود مثل حق اختراع یا مهارتها و تواناییهاى منابع انسانى،رضایت مشترى، نوآورى در محصول،
1- Balanced scorecard 2- Kaplan 3- Kaplan and Norton
بهره ورى،کیفیت و عملکرد سهامدار. مقیاسهاى غیرمالى اغلب شامل ارزیابیهاى کیفى توسط مدیریتند، نه سنجش عینى کمى . در نتیجه اعتبار این مقیاسها مورد تردید است و ممکن است نیازمند تائید طرفهایى از خارج سازمان باشد.
یک سئوال حیاتى که پژوهشگران هنگام استفاده از مقیاسهاى عملیاتى عملکرد باید به آن پاسخ دهند آن است که آیا این مقیاسها مقدم برعملکردند یا عملکرد واقعى را نشان مى دهند. مثلاً یک سازمان مى تواند حق اختراع بسیارى از محصولات جدید را به دست آورد، اما اگر بازارى براى محصولات وجود نداشته باشد، افزایش تعداد حق اختراعهاى سازمان در واقع مى تواند نشان دهنده عملکرد ضعیف باشد. به عبارت دیگر،اگر هزینه نهائى بیش از درآمد نهائى باشد سازمان
نمى تواند با افزایش فروش عملکرد مالى را بهبود ببخشد. یک مثال دیگرسنجش عملکرد بر اساس امتیازات رضایت مشترى است. نقطه اى وجود دارد که در آن هزینه افزایش رضایت مشترى از منافع حاصله فراتر مى رود. از دیدگاه کلى سازمانى یک شرکت سود محور، افزایش رضایت مشترى فقط در صورتى اهمیت دارد که به ایجاد ثروت براى مالکان منجر شود.
مزیت اصلى استفاده از مقیاسهاى عملیاتى همراه بامقیاسهاى عملکرد مالى هنگامى است که اطلاعاتى درباره فرصتهایى که ایجاد شده اند، اما هنوز از نظر مالى تحقق نیافته اند، فراهم کند. براى مثال یک شرکت دارویى وقتى اجازه وزارت غذا و دارو(FDA ) 1 را براى دارویى جدید کسب مى کند ممکن است ارزش قابل توجهى براى سهامداران تولید کند اگر چه تحقق جریانهاى نقدى که اساس آن ثروت آفرینى هستند ممکن است براى مدت زیادى رخ ندهد. یک مثال دیگر شرکت اکتشافى نفت و گاز است. هنگام کشف یک میدان نفتى جدید ارزش قابل توجهى براى سهامداران ایجاد مى شود، اما منافع مالى براى شرکت عملاً تحقق نخواهد یافت تا وقتى که ذخائر نفتى تازه کشف شده از زمین استخراج شود.
1- Food and Drug Administration
چون اصول عمومى پذیرفته شده درحسابدارى (GAAP) به شرکتها اجازه نمى دهد که ارزش مورد انتظار از اکتشافات جدید را قبل از اینکه منافع انها عملاً تحقق یابد شناسایى کنند، مقیاسهاى مبتنى برحسابدارى این اطلاعات مربوط به عملکرد سازمانى را در برنمى گیرند از سوى دیگر، مقیاسهاى مبتنى بر بازار از کل عملکرد سازمانى واکنش نشان مى دهند وقتى که بازار از اطلاعات عملیاتى که شامل نتایج مالى نمى باشد مطلع مى شود. متاسفانه مقیاسهاى مبتنى بر باراز در مورد شرکتهاى خصوصى دردسترس نیست، بنابراین درآن موارد شاید ترکیبى از مقیاسهاى عملیاتى و مقیاسهاى مبتنى برحسابدارى لازم باشد تا نماینده سازه عملکردکل باشند. به هرحال هنوز پژوهشگران باید تصمیم بگیرند از چه مقیاسهاى عملیاتى استفاده کنند و شاید مقیاسهاى عملیاتى مناسب و مختص هر صنعت باشند و در نتیجه تعمیم میان صنایع غیرعملى باشد.
مقیاسهای مبتنی بر بازار
مقیاسهای عملکرد مبتنی بر بازار ارزش بازار سازمان را در نسبتها یا نرخهای تغییر ادغام میکنند. بنابراین، این مقیاسها فقط وقتی در دسترسند که بازارهای قابل مشاهده یا برآورد ارزش بازار برای شرکتها موجود باشد مثل شرکتهای سهامی عام، شرکتهای پرتفوی بنگاههای سهامی خصوصی، یا شرکتهای فروخته شده از طریق واسطههایی که مبلغ معامله را در اختیار پژوهشگران میگذارند. مثالهایی از این مقیاسها عبارتند از: بازده برای سهامداران، ارزش افزوده بازار، بازدههای دوره تملک، آلفای جنسن و کیوی توبین.
چون برای شرکتهای خصوصی به ندرت ارزش بازار در دسترس عموم قرار میگیرد، استفاده از مقیاسهای مبتنی بر بازار برای تحقیقات کارآفرینی مساله دار است.
مقیاسهای مبتنی بر بازار را بهترین مقیاسهای ممکن برای عملکرد اقتصادی سازمان دانسته اند (برای نمونه مراجعه کنید به راپاپورت1 1986؛ رابینسون2، 1995؛ کوپلند و دیگران3 2000).
1-Rappaport 2- Robinson 3- Copeland et al.
همچنین مورد انتقاد قرار گرفته اند. (برای مثال رجوع کنید به برومایلی1 1986، 1990). چند استدلال اصلی به نفع مقیاسهای مبتنی بر بازار وجود دارد. اولاً آنها شامل ارزش ایجاد شده با استفاده از فرصتهای موجود و نیز ارزش مورد انتظار فعالیتهای آینده پس از منظور کردن ریسک مربوط که در آینده باید تحقق یابد هستند. ثانیاً و شاید مهمتر از آن، انتشارات با مقیاسهای مبتنی بر حسابداری بر بازده سهامدار اثر نمی گذارند (براش و دیگران2 2000)، چون مقیاسهای حسابداری را مدیریت میتواند دستکاری کندن اما بازاری که به خوبی مورد نظارت باشد کلاً قابل دستکاری نیست. ثالثاً اگر این فرض را بپذیریم که بازارها نسبتاً کارآ هستند (و این موضوعی است که هنوز مورد مناقشه داشنمندان است) مقیاسهای مبتنی بر بازار به سرعت اعمال مدیران و تغییرات ارزش اقتصادی سازمان را منعکس میسازند. همچنین، چون ارزش کارهای گذشته به سرعت در ارزش بازار سازمان ادغام میشود، میتوان
فرض کرد که تغییر ارزش بازار در یک دوره معین منعکس کننده اقدامات مدیریت و تغییرات شرایط کلی بازار در آن زمان خاص بوده است. بر عکس تغییرات مقیاسهای مبتنی بر حسابداری ممکن است چندین دوره نسبت به اقدامات مدیریتی تاخیر داشته باشد، که مشکلاتی بر پژوهشگران بوجود میآورد. چون ممکن است در طی این مدت رویدادهایی با تاخیر زمانی کمتر میان اقدام و اثر هم بر مقیاسهای مبتنی بر حسابداری اثر بگذراند.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/5/20 4:23 صبح
مقاله مفهوم فقر تحت فایل ورد (word) دارای 73 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله مفهوم فقر تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مفهوم فقر تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله مفهوم فقر تحت فایل ورد (word) :
مفهوم فقر
چکیده:
فقر عبارت از ناتوانی انسان درفراهم آوردن نیازهای بنیادی خود جهت رسیدن به یک زندگی آبرومندانه وشایسته می باشد. این تعریف به مفهوم عبارت ((آبرومندانه وشایسته )) بستگی دارد ، زیرا این مفهوم را فقط می توان درقالب قضاوتهای فردی و محیطی شناسائی کرد و تردیدی نیست که درهر اجتماع و از هردیدگاه تعریف متفاوتی ازآن را می توان ارائه داد . این تعریف برداشتی کلی ازمفهوم فقر را به دست می دهد . لیکن فقر را می توان از دو دیدگاه مطلق ونسبی مورد ارزیابی قرار داد . تحقیقات رونتری(Rowntree) ، پایه اصلی
بررسیهای فقر مطلق را نشان می دهد . تعریف او از فقر مطلق عبارت است از: خانوارهای مبتلا به فقر اولیه آن قدر درآمد ندارند که بتوانند حد اقل نیازهای تغذیه را برحسب ارزانترین انواع مواد انرژی زا تامین نمایند. یکی از معروفترین محققین فقر نسبی ، تاون سند(Townsend) است . اوبه نقش افراد دردرون اجتماع وبه ارتباط بین آنها و سایرین اهمیت می داد . به گفته او ، افراد درصورتی فقیر شمرده می شوند که نتوانند درزندگی مشترک جامعه ای که درآن زندگی می کنند مشارکت داشته باشند. با این تعریف درهرجامعه با درنظر گرفتن
معیارهای متفاوت می توان فقر را تعریف کرد وپائین بودن نسبی سطح زندگی مردم را درمقایسه با سطح زندگی متعارف جامعه برآورد ومحاسبه نمود. دراین حالت ، درجه محرومیت نسبی جامعه مطرح می شود وازاین طریق است که می توان فقرای هرجامعه را شناسائی کرد. خط فقر چیست؟ خط فقر ارتباطی بین فقر ونابرابری نسبی دارد. این خط پائین ترین حد درآمد لازم برای حفظ زندگی درحد اقل معیشت را نشان می دهد . دراین تعریف ، ((حفظ زندگی ))، به قضاوتهای فردی ومعیارهای اجتماعی بستگی می یابدبا توجه به اینکه فقر مطلق ویا فقر نسبی را مورد نظر قرار دهیم خطوط فقر متفاوتی خواهیم داشت. با تعاریف متفاوتی که ازفقر وجود دارد ، برآوردهای مختلفی نیز ازخط فقر می توان انجام داد . تعدادی از
روشهای موجود از این برآوردها عبارتند از: – محاسبه خط فقر براساس حداقل معیشت. – محاسبه خط فقر براساس تامین مواد غذائی درحد نرمال. – محاسبه خط فقر براساس کالری مورد نیاز روزانه. – برآورد خانوارهای آسیب پذیر بر اساس نماگرهای رفاه.
فقر در وجه اقتصادی بمعنی عدم برخورداری از حداقل امکانات معاش میباشد، فقری کهدر برخی از جوامع گریبانگیر عده قلیلی میشد فقر موردی است و فقر دیگری که همگی افراد جامعه بجز عده معدودی دچارآن هستند ناشی از فقر فیزیکی یا محرومیت از نعم و مواهبطبیعی است. یکی از علل فقر استثمار است متخصصین تعلیم و تربیت علت فقر را به عدم وجود یک سیستم آموزشی مطلوب نسبت می دهند. متخصصین اداری نیز آنرا ناشی از فقدان یکسیستم اداری کار آمد می دانند. عده ای دیگر عقب ماندگی اقتصادی و وجود فقر در روستاها و پذیرش روحیه تسلیم در مردم اینگونه کشورها را از دیگر علل می دانند. دو راه مبارزه وسیع با فقر وجود دارد که یکی مبارزه با روحیه سازش پذیریمردم با فقیری می باشد. و دوم
تسهیل راههای گریز از فقر می باشد. این دو رشته اقدامات بطور عمیقی بهم وابسته اند. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه نه تنها قابلیتتولیدی زمین بلکه قابلیت تولید نیروی کار بطور بارزی پائین است. لذا یکی از انگیزههای کشورهای در حال توسعه در صنعتی کردن خود با انتقال نیروهای کار عاطل و نیمه عاطل بخش کشاورزی به بخش صنعتی است که نقشی در فقرزدائی دارد و نکته دیگر در مبارزه بافقر تحدید موالید درتوده ها باروری در سطح بالای 3% عملی کردن قوانین اداری و اصلاحات دستگاه اداری، سرکوبی فساد و سوء
استفاده ایجاد انضباط اجتماعی می باشد. در بررسی استراتژی توسعه می بینیم که نیازهای اساسی ارزش و اعتبار زیادی دارند کهاز دو بخش زیر تشکیل می گردند : الف- نیازهای اساسی خانواده مثل کار، تغذیه ،بهداشت روانی، مسکن و لباس ب- نیازهای اساسی همگانی مثل آب سالم، بهداشت و درمان ، امکانات تعلیم و تربیت لذا در این امر بر طرحهای بزرگ سرمایه برتکنولوژی پیشرفته ، رقابت اقتصادی ، شهر وصنعت تاکید می شود و توسعه اجتماعی، اقتصادی ، فرهنگی توسط تعداد محدودی هدایت میشود و بخش خصوصی به
سودکلانی دست می یابد که این سودهای کلان موتور توسعه شناخته میشود ولی این روش موجب نابرابری میان شهر و روستا و نابرابری اجتماعی و اقتصادی درشهرها می گردد. 2- کشورهای غنی از یکطرف محدودیت زادو ولد را در جهان سوم ترغیب می کند و از سوی دیگر سیاستهایی را در تجارب خارجی بکار می بندند که نتیجه آنها به تعویق انداختن توسعه اقتصادی کشورهای فقیر است. بنابراین فقر و گرسنگی همچنان در این کشورها وجود دارد. کمکهای غذائی موضوعی استکه میان دولتها مطرح است. اما در خصوص تاثیرات این کمکها
به ملل جهان سوم و جوامع فقیر چندین نظریه وجود دارد. الف- فروش بسیار و هدیه کم : تنها (1% کمکهای رایگان است و 2/3 کمکها در کشور استفاده کننده بفروش می رسد ولی متاسفانه اکثر آنهائی که می توانند بخرند از میان بی چیزترین نیستندو ب- نژادی مرکب از گدایان : کمک غذائی معمولاً بوجودآورنده طرز فکر اتکای بر دیگرانبوده و جلوی کوشش در جهت خودبسندگی غذائی را می گیرد و ضمناً کمکهای غذائی اغلب بازار محلی رادر هم می ریزد و درها را بر روی امپریالیسم فرهنگی باز می کند. نگرانی از این جهت نیست که کره زمین به اندازه کافی محصول نمی دهد: بلکه به گفته بانک جهانیمسئله ، مسئله توزیع است کافی است تا 2% ازتولید غلات جهانی را بسوی نیازمندان هدایت کرد تا مسئله بدی تغذیه حل
شود. در سال 1986 در سرتاسر جهان بیش از 1000 میلیارددلار صرف برنامه های نظامی شد. در صورتیکه بنا به گزارش سازمانهای بین المللی، مجموع کمکهای عمرانی به 5% این مبلغ هنگفت نمی رسد. بنابراین آنچه باید دگرگون شود عبارتست از : مشکل بیکاری، مشکلات زیست بومی و سرمایه گذاریهای ضروری جهت استفاده از منابع موجود خویش ایجاد پیوند مناسب و کارساز بینآگاهیهای عمومی و تخصصی جهت ایجاد همکاری گسترده تری بین کارشناسان و افراد عادی در جهت توسعه آگاهی از این واقعیت که توسعه باید از داخل کشورها سرچشمه بگیرد و شیوههای تولید و راه و رسمهایی که زیانبار نیستند باید تشویق شوند.
مفهوم فقر
مفهوم فقر همیشه با نحوه توزیع درآمد ملی و یا درآمد سرانه همراه میباشد. در مطالعات اقتصادی شناسایی افراد فقیر معمولا در قالب تعیین خط فقر صورت میگیرد، که به صورتهای ویژه و گاهی متفاوت ارزیابی و تعیین میگردد اصولا دو مقدار خط فقر تحت عنوان خط اول و خط دوم فقر مورد محاسبه قرار میگیرد. در روش اول پس از رتبهبندی خانوارها براساس هزینه خانوار، مقدار شاخص متناظر با میانه توزیع که 50درصد خانوارهای نمونه پایینتر از آن قرار میگیرند – انتخاب شده است. سپس ربع این مقدار به عنوان خط اول فقر و نصف آن بهعنوان خط دوم فقر تعیین شده و مورد استفاده قرار میگیرد.
این روش در برگیرنده رویکرد «فقر نسبی» است چون شخص فقیر به نسبت میزان درآمد سرانه جامعه خود سنجیده میشود و این مساله ارتباط چندانی با محرومیت مطلق ندارد. در رویکرد «فقر مطلق» بدون در نظر گرفتن میزان درآمد سرانه در یک جامعه، حداقل امکانات معیشتی قابل قبول معیار تعیین فقیر قرار میگیرد و لذا این رویکرد بسیار متغیر بوده و نمیتواند از قاعده مشخصی پیروی کند
امروزه برای فقر ابعاد گسترده ای وجود دارد که بارز ترین بعد آن ، بعد اقتصادی است و بدون شک ابعاد دیگر فقر به نوع چشمگیری به بعد اقتصادی آن مرتبط است . از ابعاد فقر می توان به موارد زیر اشاره نمود :
• فقر اقتصادی که به واسطه عدم توزیع متناسب منابع مالی و مادی ( بر اساس ملزومات زندگی در یک جامعه ) و منابع سرمایه ای ( بر اساس دستیابی به رشد و پیشرفت جامعه ) که در جهت دستیابی به قدرت صورت می پذیرد ، ایجاد می گردد .
• فقر قدرت که به واسطه عدم توزیع متناسب مقام و رتبه ( بر اساس شایستگی های فردی ) که ریشه در بهره برداری از منابع سرمایه ای و اقتصادی دارد ، ایجاد می شود
• فقر فرهنگی که به واسطه وجود خرده فرهنگ ها که خود به دلیل توزیع نامناسب بینش ها و آگاهی های مربوط به تربیت فردی ، هنجارهای مورد قبول جامعه ، گذشته و تاریخ جامعه ، موجودیت و جایگاه جامعه ، اهداف پویایی و حرکت جامعه و ; و همچنین به دلیل ایجاد تصلب باورها در باره سنن و آیین حاکم در جامعه ، بوجود آمده و ریشه در توزیع نامناسب قدرت و منابع سرمایه ای دارد ، ایجاد می گردد .
• فقر سیاسی که به واسطه عدم توزیع مناسب اعتماد دیپلماتیک بر اثر ناتوانی در ایجاد ارتباطات دیپلماتیک که ریشه در گسترش فاصله طبقاتی اقتصادی و قدرتی در بین جوامع مختلف دنیا دارد ایجاد می شود .
• فقر اطلاعاتی که به واسطه عدم توزیع مناس
ب دانش ویا عدم توزیع مناسب روش های دستیابی به منابع مورد نیاز جوامع که به منظور ایجاد و گسترش فاصله طبقاتی از نظر اقتصادی و قدرت صورت می گیرد ، ایجاد می شود .
هرجند این ابعاد از بارزترین بعدها ی فقر می باشند ولی ابعاد دیگری از فقر نیز وجود دارد که در تمام جوامع به وضوح دیده می شود همانند فقر غذایی ( سوء تغذیه ) ، فقر علمی ، فقر مدیریتی ، فقر عاطفی ، فقر روانی و ; که همه این ابعاد یاد شده به نوعی با یکدیگر ، علی الخصوص با فقر اقتصادی و فقر قدرت ارتباط داشته و از یکدیگر نشأت می گیرند .
تودارو در کتاب توسعه اقتصادی در جهان سوم به دانشجویان اینگونه گوشزد می کند : “دانشجویان باید آگاه باشند که نابرابری های قدرت ، اعتبار ، موقعیت ، رضایت شغلی ، شرایط کار ، درجه مشارکت ، آزادی انتخاب و بسیاری از ابعاد دیگر که بیشتر به دومین و سومین جزءمعنای توسعه یعنی اعتماد به نفس و آزادی انتخاب مربوط می شود ، اگر نه بیشتر ، لااقل اهمیتی در حد نابرابری اقتصادی دارند ، ولی به مانند اکثر روابط اجتماعی ، واقعاً نمی توان نمودهای دیگری را ، اغلب طی یک فرایند پیچیده و وابسته به یکدیگر علت و معلولی ، تقویت می کنند” . (مایکل تودارو ، توسعه اقتصادی در جهان سوم ، ترجمه دکتر غلامعلی فرجاد ، چاپ نهم ، انتشارات بازتاب ، ص 138 )
به دلیل آنکه انسان ، موجودی بسیار پیچیده است ، تفاوت انسان ها در کسب منابع ، کسب فدرت ، کسب اطلاعات ، یاد گیری ، ایجاد روابط ، جلب اعتماد و ; بسیار زیاد است . از طرفی انسان ، موجودی است که طالب بهترین ها و بیشترین ها است و به خاطر این امر ، موجودی است قدرت طلب و همین امر باعث می شود که سعی نماید فاصله خود را از نظر قدرت ، دارایی و دانسته ها از بقیه بیشتر نماید و به عبارتی برتری خود را بر دیگران بوجود آورده و تثبیت نماید . این شرایط در زمانی که جوامع کوچک بوده و رقابت بین افراد در کسب مال و ثروت و قدرت و دانسته ها کم است شدت کم تری داشته و با افزایش جمعیت و رقابت بین افراد شدت می یابد .
نابرابری و فقر در همه جوامع اعم از بزرگ یا کوچک ، توسعه یافته و یا در حال توسعه و حتی عقب مانده ( خواسته یا ناخواسته ) وجود داشته و دارد . ” فقر یک مفهوم نسبی است . وضعیتی است که تنها بر حسب مقایسه شرایط یک گروه از مردم با شرایط گروهی دیگر تعریف می شود . مسئله ای که پیرامون فقر وجود دارد این است که مقیاس هایی که توسط یک فرد برای مقایسه جمعیت ها به کار گرفته می شود به یک سری از فرضیات ، پیرامون استانداردهای مناسب زندگی _ که برخی استفاده می کنند و برخی دیگر فاقد آنند _ منجر می شود ” . ( مصطفی ازکیا ، جامعه شناسی توسعه ، نشر کلمه ، چاپ چهارم ، 1381 ، ص 27 )
از آنجایی که همه ابعاد فقر به نوعی ریشه در قدرت و ثروت دارد ، شاخص ترین بعد فقر که بسیار نیز بدان پرداخته شده و بر روی آن بحث های زیادی شده است فقر مالی و اقتصادی است .
فقر قدرت و فقر اقتصادی تشدید کننده یکدیگرند . کسب مال و ثروت به خاطر بدست آوردن قدرت بیشتر و کسب قدرت به دلیل بدست آوردن مال و ثروت جذابیت دارد . همین امر باعث می گردد که انسان ها سعی کنند تا قدرت را به خاطر ثروت و ثروت را به خاطر قدرت برای خود بیشتر ذخیره سازی نمایند . حتی فردی که در یک گروه کوچک مانند خانواده اعمال قدرت می نماید سعی دارد بر منابعی که در خانواده مطرح است تسلط داشته باشد وتوزیع آن را در اختیار گیرد . این مسئله شامل کلیه منابع مالی ، مادی ، انسانی و ; می گردد .
هیچ جامعه ای وجود ندارد که در آن فقر و نابرابری وجود نداشته باشد و این امری است طبیعی . در تمام جوامع انسانی ، غیر انسانی و حتی مجموعه های طبیعی و مصنوعی نابرابری ها و ضدیت ها مشاهده می شود . ” اگر از زاویه زیبایی شناسی به هر مسئله ای بنگریم مسلماً توازن خاص و منطقی را مابین اعضای تشکیل دهنده آن مشاهده خواهیم نمود ;
ولی آنچه که بیش از همه در تمام این توازن ها به چشم خورده و قابل ملاحظه می باشد وجود مکانیسم برقراری ارتباط مسالمت آمیز در بین اجزاء متضاد در یک مجموعه است . به طور مثال وجود خوبی ها در کنار بدی ها ، پستی ها در کنار بلندی ها و همچنین کمی ها و زیادی ها ، سیاهی ها و سپیدی ها ، تاریکی ها و روشنایی ها ، صداها و سکوت ها ، اوج ها و حضیض ها و ; نهایتاً زشتی ها و زیبایی ها که همه اینها ( بسته به نوع ترکیب ) زمانی که در یک مجموعه کنار یکدیگر مورد بررسی قرار می گیرند نشان دهنده تلفیق بسیار زیبایی علیرغم ضدیت های خود می باشند “. (اردشیر بزرگ نیا ، بررسی ریتم از نظر زیباشناسی – ارتباط مسالمت آمیز ارکان متضاد ،نشریه هنری دریچه هنر ، شماره پنجم ، سال سوم ، بهار 1381 ، بخش موسیقی ) ولی می توان گفت که این ارتباط مسالمت آمیز ارکان متضاد زمانی که ضدیت ها شکل نامتعارفی را به خود می گیرد به سادگی از بین می رود .
نابرابری های اجتماعی نیز جزئی از این ارتباط مسالمت آمیز ارکان متضاد بوده که لازمه وجودی جوامع انسانی است . در جامعه ای که همه انسان ها به یک نسبت از همه چیز برخوردار باشند عدالتی بر قرار نمی باشد . حتی انسان ها در بهره برداری از اکسیژن هوا نیز با یکدیگر متفاوتند ولی اگر تفاوت ها و نابرابری ها از حد متعارف خود خارج شود زشتی ها زیبایی ها را محو می نماید .
همان طوری که قبلاً نیز اشاره شد فقر یک مفهوم نسبی است ولی این مفهوم زمانی معنا پیدا می کند که تفاوت ها و نابرابری ها درک شود . برای کودکی که هنوز غذا و پوشاک متنوعی را پیرامون خود ندیده است ، غذا و پوشاک روزانه حتی اگر پست ترین آنها باشد ، حکم بهترین آن را داشته و فقر و نابرابری معنایی پیدا نکرده است حتی اگر از سوء تغذیه رنج ببرد .
درک نابرابری ها زمانی رخ می دهد که فاصله تفاوت ها از حد معینی فراتر رود . در حالت عادی هیچ کس به تنفس دیگری حتی اگر حجم آن زیاد تر از حجم تنفس خود باشد ( و به فرض آنکه این واقعیت درک شده باشد ) معترض نمی شود ولی اگر کسی بخواهد حق تنفس عادی را از دیگری سلب کند بلافاصله مورد اعتراض واقع می شود حتی اگر آن اعتراض به طور نامحسوسی در حرکات چهره بروز نماید ( مانند سیگار کشیدن در جمع ) . فقر نیز زمانی قابل درک می شود که نابرابری هایی که منجر به بروز آن شده است از حد استاندارد زندگی عادی در آن جامعه خارج شود .
تفاوت های انسان ها در توانایی ها ، تفکر ، یاد گیری ، کسب در آمد ، اعمال نفوذ به دیگران ، درک پدیده های اجتماعی پیرامون خود ، پیشبینی مسائلی که به دنبال یک فعالیت ممکن است اتفاق افتد ، تحمل و واکنش ها در برابر اتفاقات روزمره و بسیاری از خصوصیات دیگر فردی و اجتماعی آنچنان متفاوت است که هیچ نوع برابری در هیچ جامعه ای معنای عادلانه ای نخواهد داشت . تنها برابری که در این دنیا برای همگان مطرح است حق زیستن است که آن نیز در برخی موارد به دلیل کنترل های اجتماعی و مجازات های عملکرد های غیر قانونی ممکن است از برخی انسان ها سلب شود . از طرفی می توان گفت که تمام پدیده ها و اتفاقات مرتبط با زندگی یک انسان به نوعی با یکدیگر در ارتباط بوده و یکدیگر را تشدید یا تضعیف می نمایند .
بنا بر این ، رویدادهای روزمره و پیوسته در زندگی یک انسان با توجه به توانایی ها و روحیاتی که آن انسان دارد باعث می گردد که روند زندگی ، تعاملات ، کنش ها و در نتیجه عکس العمل ها و پیشرفت های زندگی وی با تمام انسان های دیگر متفاوت باشد ( هرچند تشابهاتی در زندگی افراد وجود دارد ) . حال با توجه به اینکه همین انسان باید در یک جامعه در کنار همنوعان خود زندگی کند اگر تعاملات مناسبی در بین آنها وجود نداشته باشد مسلماً تفاوت ها و شکاف بین آنان به خاطر وجود تمایل به پیشرفت در درونشان ، روز به روز زیاد تر شده و از حد استانداردی که مانع از تضاد ها و مخالفت ها و مخاطرات خواهد شد ، خارج می شود .
شکاف ها و فواصل هرچه عمیق تر باشند ، نابرابری ها و فقر را ایجاد نموده و فقر هرچه گسترده تر شود ضدیت ها و مشاجرات و آشوب ها را بوجود می آورد ، چنان که اگر در روند تمامی انقلاب ها و حتی جنگ ها بنگریم سرمنشأ آن را در نابرابری ها ، تفاوت ها ، کمبودها و زیاده خواهی ها پیدا خواهیم نمود .
مفهوم فقر زمانی معنا پیدا می کند که در برابر غنا و توانگری مطرح شود وگر نه فقر به تنهایی مفهوم خاصی نخواهد داشت . وقتی فقر به عنوان مفهومی در برابر توانگری مطرح می گردد بیانگر نابرابری هایی بین انسان ها می شود که این نابرابری ها مفهوم فقر را روشن می سازند .
فقر را می بایست پدیده ای اجتماعی عنوان نمود ؛ پدیده ای که برای مطرح شدن نیازمند افراد متعددی است و قابلیت مطرح شدن به صورت فردی را ندارد . در جوامع نیز هرچقدر به سمت گسترش و بزرگی جامعه پیش برویم قابلیت مطرح شدن فقر نیز بیشتر می شود .
گیدنز وقتی جوامع امروزین و پیش از امروزین را مطرح می کند می گوید :” بجز در بخش بسیار کوچکی از زندگی ما بر روی این سیاره ، انسانها در گروه های کوچک یا قبیله هایی زندگی کرده اند که اغلب بیشتر از سی یا چهل نفر نبوده اند ; ” و بعد با اشاره به جوامع شکار می گوید :” در مقایسه با جوامع بزرگ _ به ویژه نظام های صنعتی امروزین _ در گروه های شکارگر و گرد آورنده خوراک ( اشاره به جوامع کوچک ) نابرابری کمتر است ; بنابر این چندان تفاوتی میان اعضای جامعه از لحاظ تعداد یا نوع دارایی های مادی وجود ندارد . تفاوت های مقام یا مرتبه نیز معمولاً محدود به سن و جنس هستند “. ( جامعه شناسی ، آنتونی گیدنز ، ترجمه منوچهر صبوری ، نشر نی 1385 ، چاپ هجدهم ، بخش دوم ، فرهنگ و جامعه ، انواع جامعه پیش از امروزین )
به طور کلی معنای فقر ، کمبود و یا عدم وجود خصوصیتی است در برابر وجود و فراوانی آن ( به شرطی که مزایای وجود آن خصوصیت در حدی معین جزئی از ضروریات زندگی هر انسانی بوده باشد ، به عبارتی دیگر می توان گفت حق هر انسانی است که از بخش معینی از مزایایی که حاصل آن خصوصیت است بهره مند گردد ) . این تفاوت زمانی اتفاق می افتد که توزیع منابعی که آن خصوصیت را ایجاد می کند به صورت تعدیل شده و عادلانه صورت نگرفته باشد .
امروزه و قتی صحبت از فقر به میان می آید ناخود آگاه اذهان عمومی به سمت فقر مالی و مادی و یا به عبارتی فقر اقتصادی گرایش پیدا می کند ، در صورتی که فقر ابعاد بسیار متفاوتی را می تواند داشته باشد . فقر و نابرابری اقتصادی چشمگیر ترین نوع فقر در جوامع مختلف است ولی همان طوری که در گفته های گیدنز نیز مشهود است فقر و نابرابری قدرت نیز در جامعه شناسی امروز مورد اهمیت است .
شاید از بسیاری از نابرابری های اجتماعی به وسیله کلمه فقر یاد نشود ولی مطمئناً این نابرابری ها در هر جامعه ای ایجاد فقری را خواهد نمود که در بسیاری از موارد با فقر اقتصادی در ارتباطند .
با ورود به قرن بیستم تا حدی توجه به فقر کاهش یافته و سایر موضوعات جامعه شناختی مورد توجه محققان قرار گرفته بود، اما در سال 1929 بحران بزرگ موجب شد تا تعداد فقرا در کوتاه مدت افزایش چشمگیری پیدا کند و همین موضوع به علاوه اعتراضات اتحادیه های کارگری دولت ها را بر آن داشت تا به مسأله فقر توجه بیشتری نشان دهند.
اروپای پس از جنگ هم به دلیل بحران های ناشی از جنگ نیازمند توجه به فقر و فقزدایی بود. اما به تدریج با مطرح شدن جامعه مرفه بودجه های تحقیقاتی کاهش یافت. پس از آن در دهه 1960 جنبش های گروه های اجتماعی اقلیت موجب شد تا دوباره فقرزدایی از اهداف اصلی دولت ها شود. اما با روی کار آمدن تاچر در انگلستان و ریگان در آمریکا سیاست های نئولیبرال جایگزین حمایت های اجتماعی پیشین شد و در نتیجه تعداد فقرا افزایش یافت. همچنین سیاست های تعدیل ساختاری در کشورهای در حال توسعه موجب شد تا شورش های موسوم به شورش های نان شکل بگیرد و در نتیجه توجه به فقر و فقرزدایی وارد مرحله تازه ای شد.
قدم اول شناخت فقر و معنای آن است. ساده ترین و متداول ترین تعریف فقر، تعریف اقتصادی آن است. معمولاً در تعاریف متداول فقر را به فقر مطلق و فقر نسبی تقسیم می کنند. فقر مطلق بر این اساس تعریف می شود که هر فرد حداقل نیازهای پایه برای معیشت دارد که عدم تأمین آنها وی را دچار مشکل می کند. در نتیجه خط فقر مطلق میزان درآمدی است که شخص با کمتر از آن نمی تواند احتیاجات اصلی خود را تأمین کند. برای این منظور قیمت این کالاها محاسبه و با یکدیگر جمع می شود. احتیاجات پایه عبارتند از تغذیه، مسکن و بهداشت (Harvey، 1993: 106).
مهم ترین این پیمایش ها کار بوث (1889) و رونتری(1901) بود. آنها غذا، مسکن و پوشاک را نیازهای اساسی انسانی تشخیص داده بودند و در نتیجه عدم تأمین آنها را نشانه فقر می دانستند. یکی از مهم ترین انتقاداتی که به محاسبه خط فقر مطلق وارد می شود همین تفاوت تعریف نیازهای پایه انسانی است. در اصل توافقی بر روی نیازهای اساسی وجود ندارد تا تنها بر مبنای آن فقر تعریف شود. به عنوان مثال سازمان جهانی بهداشت تنها بر اساس میزان کالری مصرفی روزانه خط فقر را تعریف می کند که در اصل خط سوء تغذیه است. انتقاد مهم دیگری که به این تعریف می شود در نظر نگرفتن نیازهای اجتماعی انسان در تعیین خط فقر است. به هر حال انسان در کنش با سایر انسان هاست و عدم توجه به نیازهای اجتماعی او وضعیت بهداشتی و معیشتی او را مخدوش می کند.
فقر نسبی مفهومی مقایسه ای و راه حل عالمان اجتماعی برای غلبه بر انعطاف ناپذیری اندازه گیری فقر مطلق است. فقیر با توجه به خط فقر نسبی خطی است که افراد را فقیر می داند اگر نتوانند استاندارد زندگی در جامعه خود را برآورده کنند. بنابراین با این تعریف در بریتانیا فردی که نتواند خانه خود را گرم کند یا فردی که در ایران تلویزیون نداشته باشد فقیر به حساب می آید.
بنابراین فقر نسبی استانداردهای زندگی در یک جامعه خاص در زمان معین را مشخص می کند و از یک مقدار مطلق حداقلی آغاز نمی کند. نکته مهم علاوه بر عنصر مکانی در فقر نسبی عنصر زمانی است؛ همان طور که پیش تر گفته شد عدم دسترسی به تلویزیون در حال حاضر ایران فقر است اما مسلما در دهه 1330 چنین نبوده است. فقر نسبی تا حد زیادی توانسته است مشکل زمانی و مکانی و مطلق نبودن مفهوم فقر در زندگی اجتماعی را حل کند، اما همواره مشکل ترین سوال در مورد فقر نسبی آن است که چگونه باید اندازه گیری شود.
سؤال این است که آیا باید درآمد افراد در جامعه را برای محاسبه فقر در جامعه در نظر گرفت یا آن که بر اساس نابرابری در جامعه فقر نسبی تصمیم گیری کرد. آیا باید در محاسبات خانوار را به عنوان واحد در نظر گرفت یا خانوار؟ سوالاتی این چنین موجب شده است که حتی در سطح یک کشور هم شاهد تعداد زیادی خط فقر نسبی باشیم که در نتیجه آمار متفاوتی در اختیار برنامه ریزان قرار داده است. به همین دلیل در آمریکا در دوره ای سه برابر هزینه خوراکی خانواده فقیر نوعی به عنوان خط فقر نسبی در نظر گرفته شد، بعدها که ناکارآمدی این نسبت مشخص شد خط فقر نسبی به پنج برابر حداقل هزینه خوراکی افزایش یافت.
معمولا برای مشخص کردن حالت شدید و حاد فقر خط دیگری با نام خط گرسنگی در نظر گرفته می شود . گرسنگی یا فقر بسیار شدید حداقل درآمدی است که فرد را زنده نگاه می دارد. در نتیجه توجه آن بیشتر به هزینه های خوراکی است و حتی هزینه های مسکن و پوشاک را هم در نظر نمی گیرد. در اصل خط گرسنگی بیانگر قوت لایموت افراد یک جامعه است.
خط فقر چیست؟
خط فقر ارتباطی با فقر و نابرابری نسبی دارد. این خط پائین ترین حد درآمد لا زم برای حفظ زندگی در حداقل معیشت را نشان می دهد.
در این تعریف، «حفظ زندگی»، به قضاوت های فردی و معیارهای اجتماعی بستگی می یابد با توجه به این که فقر مطلق یا فقر نسبی را مورد نظر قرار دهیم خطوط فقر متفاوتی خواهیم داشت.
با تعاریف متفاوتی که از فقر وجود دارد، برآوردهای مختلفی نیز از خط فقر می توان انجام داد. تعدادی از روش های موجود از این برآوردها عبارتند از:
– محاسبه خط فقر براساس حداقل معیشت.
– محاسبه خط فقر براساس تامین مواد غذائی در حد نرمال.
– محاسبه خط فقر براساس کالری مورد نیاز روزانه.
– – برآورد خانوارهای آسیب پذیر بر اساس نماگرهای رفاه.
رابطه بین تورم و فقر
با توجه به تعریف تورم مبتنی بر افزایش عمومی مداوم سطح قیمتها، وجود همبستگی مثبت بین نرخ تورم و میزان فقر در جامعه قابل توجیه به نظر میرسد، اما نظرات گوناگونی نیز در این ارتباط ارائه شده است. بعضی از اقتصاددانان معتقدند که وجود یک تورم ملایم در سیستم اقتصادی باعث تاثیرات مثبتی بر اوضاع اقتصادی از طریق متغیرهای واسط میشود. در این دیدگاه اینگونه ادعا میشود که اولا، تورم برای قشرهای کم درآمد نوعی کمک محسوب میشود چرا که غالبا در ترازنامه اقشار کم درآمد، میزان بدهیها از درآمد بالاتر بوده و بروز تورم باعث میشود که بازپرداخت این بدهیها آسانتر صورت پذیرد. البته باید توجه داشت که این امر در هنگامی صحیح است که گروههای کم درآمد به منابع مالی گستردهای دسترسی داشته باشند که بتوانند از آنجا استقراض کنند و بعد از طریق تورم، قدرت بازپرداخت ایشان افزایش یابد. بنابراین در نظامهای تحریر شده اقتصادی، این گروههای کم درآمد به نظامهای بانکی کشور دسترسی چندانی ندارند که در چنین حالتی توزیع ثروت از طریق تورم امکانپذیر نخواهد بود.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/5/20 4:23 صبح
مقاله طرحی نو در اندازیم تحت فایل ورد (word) دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله طرحی نو در اندازیم تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله طرحی نو در اندازیم تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله طرحی نو در اندازیم تحت فایل ورد (word) :
مقدمه
تحقیق و پژوهش یک معلم از مسائل کلاس و دغدغههایش در سر کلاس درس ناشی میشود و در این راستا مسائل و مشکلاتی همواره در سر راهش وجود دارد که تمام ذهن و وجود و حتی زندگیاش را تحتالشعاع خود قرار میدهد. چون با انسان، با فکر و اندیشه و مغزها سروکار دارد بنابراین هر تحولی در جامعه پیش آید و هر چه جهان صنعتیتر شود مشکلات او هم متغیر میشود.
و من نیز، که از سال 58 بعنوان معلم دینی و قرآن در منطقه 20 سعادت خدمت به جامعه و نسل جوان پیدا نمودم، با این عنوان بیش از حد احساس مسئولیت و سنگینی این بار عظیم را بر دوش خود حس میکردم، که چگونه میتوانم این کتاب وحی، و این هدایتگر بشر را آنگونه که شایسته و بایسته است با شیوهای درخور سن و ذهن و استعداد این نونهالان عزیز تدریس کنم.
ابتدا از خدای خود و ائمه معصومین کمک خواستم تا مرا در این راه پر خطیر یاری بفرمایند تا شاید بتوانم ذرهای از اقیانوس بیکران را در وحله اول خود و بعد به عزیزانم بچشانم.
مسائل و مشکلات
من نیز با مسائل و مشکلاتی روبرو بودم. از جمله ظاهر کتاب قرآن: که بسیار ساده و بدون هیچ نقش و نگار و بدون رنگآمیزی که بتواند قدری دانشآموزان را به خود جلب کند. با آیات طولانی که به نظر میرسید برای نوجوانان غیر قابل تحمل وخسته کننده است، و کلاس نیز ظاهری خشک و بیروح، در صورتیکه قرآن سراسر زیبائیست، همه آیاتش از زیبایی و محتوی و ریتم و خاصی برخوردار است. و بسیار جذاب و شیرین است. در فکر این بودم پس چرا به ظاهر آن توجه نمیشود که در دانشآموزان ایجاد شوق و انگیزه و رغبت کند، تا آنان با عشق و علاقهای خاص به این کتاب آسمانی و راهگشای زندگی بشر رو میآورند تا خود راه حق و باطل را تشخیص دهند.
راهکار
در وحله اول دیدم کاری از من ساخته نیست که بتوانم تغییراتی در ظاهر قرآن ایجاد کنم چون مسئول و مولف کتاب نیستم و پیشنهاد و انتقادها هم به این زودی جواب نخواهد داد. سعی و تلاشم را بر این نهادم از راههای مختلف، و آنچه در توان دارم بکار گیرم، تا ایجاد انگیزه و شوق و شور و اشتیاق را در دانشآموزان، این فطرتهای پاک بوجود آورم. شاید از این طریق بهتر به سخنان خدای خود و استعدادهای خداداده و پاک خود پیبرده و چراغ هدایتی در فراسوی راهشان باشد و همواره با قرآن انس و الفت خاص پیدا کنند و سرشار از عشق و معنویت شوند و بذری باشد که انشاءالله روزی ببار نشیند.
با این اندیشه هر لحظه در فکری، خلاقیتی و تحولی برای کلاس درس خود بودم.
اولین گام
اولین قدم این بود که احادیث ائمه معصومین (احادیث کوتاه) را با ریتمی که در خور سلیقه و شوق دانشآموزان بود آماده میکردم و هنگام شروع کلاس برایشان میخواندم و آنها تکرار میکردند و چون آهنگین بود لبخند و شوق و علاقه را در آنها لمس میکردم و این باعث شد که هر هفته کاری جدید ارائه دهم، هر موقع احساس میکردم خسته شدند از آنها میخواستم حدیث را بخوانند. و با اشتیاق زیادی شروع به خواندن میکردند و گاهی میگفتند: خانم دوباره دوباره.و یا بعضی از قسمتهای کتاب قرآن را با ریتمی خاص تلاوت میکردم و تحولی در کلاس ایجاد میشد، و باعث شادی و شوق در ورحیه آنان میشد. گاهی از خود آنان میخواستم حدیثی، یا آیهای را اینگونه تهیه و برای دوستانشان بخوانند. با این کار هم دانشآموز یک حدیث را آموخته و کلاس هم شاد و پر شور و شوق میشد و بعد سعی میکردم که بتوانند در عمل پیاده کنند . (مثلاً حدیث امام علی (ع): میگفتم قال علی (ع) (2) فکّر فکّر ثُمّ تَکّلُم (2) فکر کن، فکر کن، بعد صحبت کن (2).
که حضرت فرمودند دوبار فکر کن و بیندیش، و بعد از اندیشیدن صحبت کن.
تا اینکه در سال 60 از طرف اداره منطقه 20 تهران به سمیناری برای بررسی کتب دینی دعوت شدیم و در آنجا ساعتها مشغول شنیدن بودم. فقط مستمع بودیم! و خیلی خسته شدیم در بین این ساعات وقتی برای استراحت و پذیرائی مختصر انجام شد من که گرسنه و خسته شده بودم این پذیرائی برایم دلچسب و لذیذ بود و به جانم نشست. این خود جرقهای در ذهنم ایجاد نمود که من هم میتوانم طرحی برای بهتر شدن کلاس قرآن داشته باشم. با دانشآموزان مشورت کردم و آنها نیز نظرشان مثبت بود. بفکر کاری هدفمند و خداپسندانه شدم از جمله:
طرح- 1
1- نام کلاس: جشن قرآن
2- گروهبندی دانشآموزان
3- روسری سفید
4- پذیرایی
5- اجرای برنامهی ده دقیقهای
6- تهیه جوایز
7- تغییر ظاهری شکل کلاس
8- انتخاب نام برای گروهها
که بعنوان نمونه یک ورقه از کار دانشآموزی ضمیمه میشود.
اهداف طرح
برای هر طرح هدفی را بیان نمودم.
1- جشن قرآن: احساس کردم کلمه جشن در ذهن دانشآموزان شادی و ذوق و هنر و علاقه ایجاد میکند واین واژه باعث میشود نسبت به کلاس قرآن ذهنیت مثبت پیدا کنند و کلاس از خشک بودن و بیروح بودن خارج شود و با آن انس و الفتی زیبا پیدا کنند و همیشه عاشق قرآن و معارف آن شوند.
2- گروهبندی: دانشآموزان دوست دارند در مدرسه یا در کلاس مسئولیتی به آنها ;.
بسم الله الرحمن الرحیم
گروه شمس
اجرای برنامه
1- سوره شمس، 1 آیه توسط خانم رویا یاری
2- سئوالاتی از سوره بقره آل عمران
3- جوایز
4- پذیرایی
5- نمایش
6- سرود
7- دعای ختم قرآن
اعضای گروه: سحر پیر براقی، رویا یاری، معصومه شریفی، هیوا غضنفری
کلاس: 5/3
دبیر محترم : سرکار خانم ساغری
منطقه 5
مدرسه راهنمایی حضرت فاطمه (س)
محول شود و از این عمل بسیار لذت میبرند و احساس غرور و شایستگی میکنند. ذوق و انگیزه در آنان ایجاد و فعالتر میشوند و حتی خّلاق میشوند در ضمن کلاس از معلم محوری خارج میشود و دیگر معلم سخنگو و متکلم وحده نیست و دانشآموز خودش را بهتر میشناسد و فرصتی است تا حرکتی، جنبشی و ابتکاری از خود بروز دهد.
3- روسری سفید: نشانهای از روح و قلب پاک و بدون آلودگی است. که خداوند سبحان ما را اینگونه پاک کرده همانطور که مراقب هستید روسریهایتان لک و کثیف نشود باید مراقب روحتان هم باشید که خدایی نکرده آلوده نشود و همیشه سفید و پاک و شفاف بماند همانگونه که خداوند سبحان خلق کرده مطهر و دور از گناه نگه داریم.
4- پذیرائی: به دانشآموزان میآموزم که با تلاوت قرآن زبان و گوش و تمام وجود و روحمان و حتی در و دیوار قرآنی میشود یعنی متبرک میشود و چیزهایی که در کلاس به عنوان پذیرایی آورده میشود با تلاوت قرآن همه آنها متبرک میشوند و با خوردن آن جسممان و حتی تک تک سلولهای ما قرآنی میشود.
کلمات کلیدی :