از محبوب ترینِ کارها نزد خداوند متعال، زیارت آرامگاه حسین علیه السلام است . [امام صادق علیه السلام]

مقاله جامعه شناسی تاریخی خانواده تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 95/6/29 5:23 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله جامعه شناسی تاریخی خانواده تحت فایل ورد (word) دارای 47 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله جامعه شناسی تاریخی خانواده تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله جامعه شناسی تاریخی خانواده تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله جامعه شناسی تاریخی خانواده تحت فایل ورد (word) :

مطالعه جامعه شناسی خانواده
طر ح مسئله: خانواده به عنوان یک نهاد اجتماعی، حیاتی و تاریخی نقشی بسیار مهم در روند سعادت و شقاوت کلیت حیات انسانی بازی می کند، بررسی آثار بسیار در این زمینه و مطالعات و پژوهشی های داخلی و خارجی گواهی صادق و راستین بر اهمیت این قضیه می باشد. اما به دنبال تحولات و تغییرات رو به رشدی که در جوامع بشری بوجود آید، نهاد خانواده هم از این تحولات بی نصیب نماند و بعضاًً در بسیاری از موارد تغییرات شگرفی را در ساختار خود پذیرفت و در حقیقت پدیده صنعتی شدن و مدرنیته شدن جوامع بشری نهاد خانواده را در بسیاری از موارد بهره مند ساخت حال بر ا سا س مطالعات گرفته در بسیاری از موارد این تغییرات منفی و در بسیاری از مواردهم مثبت ارزیابی شده است.

در حقیقت باید گفت «این تحول و دگرگونی اجتماعی می تواند پیشرو و یا واپس گرا، خود به خودی یا دستوری باشد، در جهات یا جهانی نایکسان صورت گیرد؛ بالاخره موقت یا دایمی، مثبت یا منفی باشد(Zeitlin,F.Marian,1995, p.10-13).

حتی بدون در نظر گرفتن تأثیر رشد صنعت، عواملی چون وسعت بازارهای جهانی، رسانه های گروهی، خدمات شهری، مراقبت های بهداشتی، تحصیلات، حمل و نقل و ; بعضاً باعث تشکیل خانواده های در ساختاری مدرن شده اند که کارکرد این نوع خانواده ها از جامعه ای دیگر و از فرهنگی به فرهنگ دیگر تغییر بوده است. بی تردید تشکیل این نوع خانواده ها تبعات مثبت و منفی را دربرداشته است که در اینجا به دلیل اهمیت موضوع به تبعات منفی آن که در بوجود آمدن آسیب های اجتماعی در دل این نهاد تأثیرگذار بوده است می پردازیم و در حقیقت این مشکلات و آسیب ها باعث انگیزه بوجود آمدن کار در این زمینه گردید. بنا به نظر برخی از جامعه شناسان تشکیل خانواده ها در اثر صنعتی شدن و پدید آمدن ظواهر جامعه مدرن در اینگونه خانواده ها، تبعاتی را به دنبال داشته است که عبارتند از:

1)تخریب ساختار خانواده های سنتی در اثر مدرنیزاسیون: مدرنیزاسیون جنبه های متعدد زندگی را در زمینه های ارتباطات و تجارت و آسیب های اجتماعی، در خانواده های سنتی تخریب کرده است و در حقیقت از طریق انتقال ارزش ها و هنجارها مدرن به خانواه های نسل بعد، به نوعی تأثیرگذار بوده است.

2)تضعیف اخلاق در خانواده و جامعه بر اثر تبعات صنعتی شدن: مطالعات مردم شناسان و جامعه شناسان بیانگر اثرات منفی مدرنیزم اقتصادی خانواده می باشد. دیزاردوگادلین به سال 1990 در باره موفقیت های متعدد کاپیتالیزم (سرمایه داری) و تأثیر آن در تضعیف قوانین اخلاقی و آسیب های اجتماعی و سطح بالای مسئوولیت های اجتماعی در خانواده سنتی بحث کرده اند(Marian and Zeitlin,1955,p.17). نگرش دیزارد و گادلین درباره تغییرات در روابط خانواده خوش بینانه نیست. به نظر ایشان روابط موجود در خانواده برای دستیابی به

اهداف مدرن ادامه می یابد و هدف تکامل احساسات و عواطف نیست، در حقیقت از طریق انتقال اینگونه روابط به نسل های آینده این نوع تغییرات، تأثیراتی منفی به همراه دارد. در این روند بازارهای صنعتی گسترش می یابند، اما درآمدها به علت نبود مصرف کننده و افرایش تولیدات صنعتی کاهش یافته است. بیکاری، فقر، و دیگر آسیب های اجتماعی تسری و افزایش یافته و مردم به نیازهای اصلی خود دست نمی یابند.

3)برای زنده نگهداشتن سیستم سرمایه داری، ایجاد مصرف کننده بیشتر برای بازار حانز اهمیت است و این روند از ایجاد خانواده مسئول جلوگیری کرد و بیشتر به سوی فردگرایی غیرمسئوولانه، آزاد و معنی دار منجر شود که اینگونه فردگرایی باعث ایجاد نقض در روابط انسانی می گردد و در نهایت به تخریب عشق و عاطفه میان والدین می انجامد و دیگر تبعات و آسیب های دیگر را بوجود می آورد و به نسل های بعد انتقال می دهد.

در انتقال ارزش ها و هنجارها و نرم هایی که در یک جامعه معمول است بی تردید خانواده نقشی اساسی را ایفا می کند، و در این میان توانائیهای بالقوه و بالفعل، نقشی مهم دارد بالاخص در فرآیند 1)جامعه پذیری کردن فرزندان، و 2) کارکردهای خانواده در طول تاریخ دستخوش تغییر فراوان بوده است و همانطور که اشاره رفت، تجددگرایی نیز ساختار خانواده و الگوی روابط آن را دگرگون ساخته است. و در حقیقت هیچ جامعه ای نمی تواند ادعای سلامت کند، چنانچه از خانواده هایی سالم برخوردار نباشد، باز بی هیچ شبهه، هیچ یک از آسیب های اجتماعی نیست که فارغ از تأثیر خانواده پدید آمده باشد (ستوده، 1384، ص 50).

«طبیعی است که خانواده نقش قابل ملاحظه ای در شکل گیری شخصیت و رفتار کودک دارد. محیط گرم و دوستانه خانواده که در آن پدر و مادر و اعضای دیگر خانواده، دارای روابط خوب و صمیمانه ای هستند، معمولا کودکانی سالم، با شخصیتی مثبت و فعال بار می آیند که بازتاب عشق و علاقه خانوادگی را به صورت کار و کمک به دیگران نشان می دهند. برعکس، خانواده از هم پاشیده و زندگی در محیط های آلوده و منحرف کننده، عدم مراقبت دقیق والدین و بی توجهی آنان به امر تعلیم و تربیت فرزندانشان، اساس کمرویی ها را در کودکی پایه گذاری می نماید که این امر در نوجوانی با شدت و حدت ظاهر می گردد (ستوده، 1384، ص 50)

مطالعات طولی نشان داده است که اکثر رفتاریها در پسران وجود عواملی چون: محرومیت از عواطف مادرانه، عزت نفس پایین، عدم نظارت والدین بر رفتار کودک، ناهماهنگی در داخل خانواده، رفتارهای ضد اجتماعی پدر، به فرزند تسری و در بزرگسالی قابل پیش بینی است.«براساس آمار نیروی انتظامی در چهار ماهه سوم سال 1380 حدود 60156 نفر نوجوان فراری توسط این سازمان دستگیر شده اند (همشهری، 23/تیر/1383).

حضور و وجود والدین در نهاد خانواده به صورتی یکسان مورد نیاز فرزندان می باشد و وجود و عدم آنها در انتقال پذیری هنجارها و کجروی های فرزندان نقشی بسزا بازی می کنند و در این باره »روانشناسان و روانکاوان بر روابط مادر و پدر و فرزندان اهمیت بسیار قائلند و می گویند: «هر چند مهم ترین عامل بزهکاری جوانان محرومیت از داشتن مادر است؛ ولی در پژوهشی که توسط رابرت اندری( 1960) به عمل آمده نکته جالب این است که روابط پسر با پدرش نیز به همان اندازه در شخصیت او مهم است. این پژوهشگر در مطالعات خود درباره 80 بزهکار نوجوان به این نتیجه رسیده است که کودک در حال رشد با وجود برخورداری از محبت مادر انتظار دارد که از جانب پدر نیز به همان اندازه محبت ببیند. کودکی که پدر خود را سالهای متمادی با نظر منفی

می نگرد ممکن است به تدریج نه تنها نسبت به او احساس دشمنی کند؛ بلکه این امکان نیز هست که بعدها دشمنی او به جامعه نیز تعمیم یابد (کواراکیوس، 1367: 32).
خانواده بعنوان سرچشمه همه آسیب ها و یا سلامت های روحی و جسمی جوامع بشری شناخته شده است، و مطمئنا تسری بخش آسیب ها و سلامت ها از طریق نهاد خانواده امری کاملاً پذیرفته شده است، آسیب هایی مانند:« آزار جنسی، اخراج از خانه، ازدواج های اجباری، افزایش بی رویه میزان طلاق، بالا رفتن سن ازدواج،بروز پدیده مشکلات نسل و

سیر رو به گسترش آن، تهدید و آزار بدنی و جنسی، خشونت علیه کودکان، زنان و سالمندان، کودک آزاری، اختلافات زناشویی، کشمکش ها و جدال های خانوادگی شدید و مستمر، روابط آزاد خارج از ازدواج بین دختر و پسر، روابط نامشروع بین زنان و مردان دارای همسر و فاقد همسر، سوء استفاده جنسی به ویژه نسبت به کودکان، خلف تربیت و آموزش رفتارهای جنسی، ناهماهنگی ها، ناسازگاری ها و عدم تناوب اخلاق جنسی در روابط زناشویی،عدم تناسب میان جمعیت زنان واقع در سن ازدواج و مردان آماده برای ازدواج، فرار از خانه، فروش فرزندان، ناکارایی و ناکافی بودن هنجارهای جنسی خانوادگی در تأمین نیازهای جنسی افراد خانواده، به ویژه نسل جوان و ;; تنها از طریق انتقال در نهاد خانواده به فرزندان و بعضاً

افراد مرتبط با خانواده صورت می گیرد. لذا به دلیل اهمیت این موضوع و به دلیل کمرنگ شدن کارکردهای نهاد خانواده در شرایط کنونی و جامعه معاصر و بررسی تبیینی این مسائل، که همه به نوعی، آسیب زایی نهاد خانواده را در شرایط کنونی و در جامعه معاصر مورد بررسی قرار می دهد به مسئله فوق به عنوان ریشه یک کا ر پژوهشی در نهاد خانوادهنیا ز می با شد. یکی از مسائل دیگری که به نوعی تضعیف یا قدرت عملکرد خانواده را در نظر دارد سرمایه اجتماعی است که آنرا معمولاً مجموعه ای از هنجارهای نظم بخش غیر اجتماعی خوانده اند که اعضای گروهی که همکاری و تعاون میان آن ها وجود دارد، در آن سهیم هستند. پیوند اجتماعی، اعتماد، همبستگی گروهی، پای بندی به تعهدات و همیاری، جزء شاخص های عمده سرمایه اجتماعی محسوب می شود. به این ترتیب سرمایه اجتماعی به نحوی متناظر با نظم اجتماعی است. افزایش آن، تقویت تظم و کاهش آن حاکی از وجود انحرافات اجتماعی و جنایت، فروپاشی خانواده، مصرف مواد مخدر، خودکشی و امثال آن است.

بنابراین، چنانچه سرمایه اجتماعی به معنی وجود هنجارهای رفتاری مبتنی بر تشریک مساعی باشد، کج رفتارهای اجتماعی نیز نشانه فقدان سرمایه اجتماعی است (صدیق سروستانی، 1383، ص 207). فوکویاما در اثری که آن را پایان نظم نامیده به کاهش فزاینده سرمایه اجتماعی در کشورهای صنعتی اشاره و از آن به عنوان «فروپاشی بزرگ» یاد می کند (فوکویاما، 2000،2) به نظر وی تاریخ زندگی بشر، تاریخ تغییر و تحول در نظام هنجارهای اجتماعی است. روند این تغییر با صنعتی شدن جوامع شدت گرفته و در پاره ای موارد چنان شتابان پیشرفته که بوی زوال برخی نهادها و سازمان های اجتماعی (چون نهاد خانواده) برخاسته است، افزایش نرخ طلاق، افزایش تعداد خانواده های تک والدین و افزایش نرخ تولد

کودکان نامشروع (کودکان زنان ازدواج نکرده) همه نشانه های محکم چنین زوالی هستند و این زوال همانند موجی سهمگین در همه جوامع بشری به نابودی نهاد خانواده و سرمایه اجتماعی مرتبط با نهاد خانواده کمر بسته و اگر به موقع راه حل ها و راهبردهای مناسب برای بهبود عملکرد نهاد خانواده در ایران ندهیم نه از تاک نشان ماند و نه ازتاک نشان.

همواره این تصور در ذهن می باشد که سرمایه اجتماعی، یک رهیافت مثبت است، اما مطالعات بدست آمده نشان می دهد که ما سرمایه های اجتماعی فاسد یا کاذب را که به نوعی غیر مستقیم نهاد خانواده را به سوی آسیب های اجتماعی می کشانند را نادیده گرفته ایم. در اینجا به مطلبی از «سرمایه اجتماعی فاسد-شبکه هایی که فعالیت های مجرمانه را در نهاد خانواده تشویق می نمایند، به این صورت است که با وارد شدن افراد در گروه های کجرو و برقراری ارتباط نزدیک با اعضای آن گروه به مرور زمان ارزش ها و هنجارهای فرد،

فرهنگ کجرو یاد گرفته می شود و از آن جا که انسجام درون گروهی در آن بالا می باشد از این رو فرد سعی می کند برای حفظ عضویت خود در گروه و حفظ همبستگی گروهی، رفتارهای کجرو یاد گرفته شده را بر ضد گروه های دیگر به کار بندد، در نتیجه فرد مرتکب جرم می گردد. در این حالت می توان گفت که آن نوع سرمایه اجتماعی که در بین اعضای خانواده و یا گروه و ; وجود دارد از نوع سرمایه اجتماعی درون گروهی و منفی بوده و هر چه سرمایه اجتماعی فاسد در جامعه و نهاد خانواده بیشتر باشد میزان تسری پذیری آسیب های اجتماعی و جرم و جنایت، خودکشی،; در خانواده و جامعه زیادتر خواهد بود (چلبی، 1384، ص 163).

با تو جه به مبا حث فو ق در این بحث تلا ش بر این است که به بر ر سی آسیب ها ی ا جتما عی(به طو ر خا ص خشو نت خا نو ا د گی) که به نو عی نها د خا نو ا د ه را تهد ید می کندپر دا خته و در پا یا ن بحث به ار ا ئه را هبر د ها بپر دا ز یم.

مقد مه:
به روایت تاریخ اجتماعی انسان، نهاد خانواده اولین نهاد اجتماعی است که برخی از جامعه‌شناسان مانند (مورگان و مارکس) پیدایش آن را هم‌زمان با ظهور مالکیت فردی می‌دانند. در جامعه ایران نیز از دیرباز نهاد خانواده اولین و مهمترین بستر اجتماعی‌شدن فرد و فراگیری آموزه‌ها ،‌ ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی بوده و هست. این ساختار بازمانده از سده‌های گذشته همواره دارای کارکردهای بسیاری بوده که منجر به قوام و دوام آن در ایران نیز گردیده و به آن سیما و کارکردی « مقدس » داده است (طا یفی،ع.، 1383)

.
همه مصلحین، حتی رؤیاگرایان و آنان که به ناکجاآباد<!–[if !supportFootnotes]–>[1]<!–[endif]–> روی کردند ، بر خانواده و اهمیت حیاتی آن برای جامعه تأکید ورزیده‌اند . به درستی هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند ادعای سلامت کند ، چنانچه از خانواده‌هایی سالم برخوردار نباشد . باز بی هیچ شبهه ، هیچ یک از آسیب‌های اجتماعی نیست که فارغ از تأثیر خانواده پدید آمده باشد .
به بیان اتوکلاین برگ، فرزند ، ‌پدر بشر است . یعنی اوست که رسالت تداوم نسل‌ها را در خود دارد و هم اوست که کیفیّت و کمیّت نسل فردا را رقم می‌زند و سلامت در تربیت فرزندان بسیار حائز اهمیت است . همچنین نوشته‌های انسان‌شناسی ، مشحون از آراء دانشمندانی است که نه تنها خانواده را پایدار می‌بینند ، بلکه آثار عمیقی از جانب آن بر فرزندان ملاحظه می‌کنند ( ساروخانی ،1382 ،ص11) .

با این همه و به رغم اهمیت حیاتی خانواده در سلامت جسم و روان انسان‌ها در تمامی جوامع ، خانواده جدید در معرض تهدیدها و آسیب‌های بسیار است و همچنین باید توجه داشت که پدیده صنعتی‌شدن از طریق رشد دادن فردیت ،و وارد کردن زنان به فعالیت تولیدی و اجتماعی خارج از خانه ، تقویت استقلال اقتصادی افراد و به تبع آن کاهش بردباری آنان نسبت به یکدیگر ،‌ شناخت و تثبیت و افزایش حقوق زنان ،‌ قانونی کردن ( تقریباً‌ جهان‌شمولِ ) حق طلاق ، شهرنشینی ، خشونت خانوادگی ، اشتغال زنان و پیامدهای آن ، مهاجرت از روستا به شهر ، تحرک اجتماعی و اقتصادی و محلی بیشتر و گسترش تماس‌ها و روابط اجتماعی ، کاهش نفوذ مرد در خانواده و بسیاری عوامل دیگر از این قبیل ، که بر وضع نهاد خانواده تأثیر

گذاشت و درواقع جامعه صنعتی ضمن حلّ بسیاری از تضادهای جوامع ماقبل خود موجب بروز تضادها و تنش‌های جدیدی شد و در مجموع ، عملکرد آن به لحاظ تأثیرگذاری در حفظ خانواده ، منفی بوده است که این منفی‌گرایی در جامعه ما هم تأثیرش را بر خانواده‌ها به‌جای گذاشته است و در حقیقت از طریق این خانواده‌ها است که ملغمه‌ای از ضدّ ارزش‌های سلطه‌گر و بیگانه و ضد ارزش‌های سلطه‌گر داخلی ( طبقه حاکم ) به عنوان ارزش‌های برتر و جاودانه معتبر بر جامعه‌های زیر سلطه حاکم می‌شود و این جامعه‌ها را برای از خود

بیگانه‌شدن و بریدن با زمینه‌های اجتماعی و طبیعی خودشان آماده می‌کند و در معرض متلاشی شدن قرار می‌دهد . روشن‌تر بگویم : اگر خانواده کهن خود ادامه و ادامه‌دهنده سنت‌هایی بود و محل پیوند انسان و زمینه‌های اجتماعی و طبیعی زندگی وی بود ،‌ خانواده‌های جدید محلی هستند که پیوند انسان را با محیط اجتماعی و طبیعی‌اش قطع می‌کنند . اساسی‌ترین وظیفه آنها ایجاد بریدگی و انقطاع فرهنگی است یعنی نسل جدیدی تحویل جامعه می‌دهند بریده از تاریخ و ناآگاه از آن . حال و آینده‌ای ذهنی و مبهم دارند . نتیجه این امر ، درد بی‌درمانی است که تمام جوامع زیر سلطه با آن مواجه یا شدیداً بدان مبتلا هستند و به قول جلال آل احمد : « انسان‌هایی قالبی و از راه مانده ،‌ ساخته و تحویل بشر شده‌اند که در مقام ابتکار عمل ،‌ علی‌رغم تحصیلات لیسانس‌ها ، دیپلم‌ها و دکتری‌های‌شان از دهقان‌زاده‌ای عقب‌ترند » و در عرصه خلاقیت نه به عنوان مغز و اندیشه حضور دارند و نه به عنوان عمل ، چرا که بریدگی‌شان از یک سلسله روابط ، بدان‌ها اجازه و امکان نمی‌دهد که در چهارچوب آن روابطی که برایشان مبهم و ناشناخته است عمل کنند .

نکته دیگر این است که ظهور خانواده جدید ناشی از تغییرات پدید آمده در شرایط اجتماعی دو قرن اخیر است . از نتایج این تحول می‌توان انتقال نقش‌های اقتصادی ، حفاظتی ، آموزشی ، تفریحی از خانواده به جامعه را نام برد . این انتقالِ کارکردهای خانواده ، به شکل روزافزونی در حال تکامل است . تغییر نقش تولیدی و مصرفی خانواده سنتی و انتقال و واگذاری آن به نهادهای متعدد جامعه جدید ، زوال تدریجی خانواده سنتی را به دنبال دارد . اشتغال و ورود زنان در امور اجتماعی نیز مزید بر علت می‌شود و به جایگزینی خانواده جدید به خانواده سنتی کمک می‌کند و از جانبی شاهد رقابت دیگر نهادها و سازمان‌هایی نظیر وسایل ارتباط جمعی با خانواده‌ایم ،‌ تکنولوژی عظیم ارتباطات در همه جا ، از جمله خانواده ، جای یافته

و هیچ گریزی از آن نیست و بدین قرار ، خانواده نو ، در کنار وسایل ارتباط جمعی هر چند ، جهاتی مثبت یافت ، اما با رقابتی شدن نیز مواجه شد . همین رقابت بین خانواده و سازمان‌های آموزشی نیز پدید آمد . آن‌چنان‌که دیگر ذهن و روان فرزندان به تمام معنی در اختیار والدین‌شان نیست ، ‌گاه آنها خود پیام‌های دیگری را به خانواده می‌آورند و در این میان رسانه‌های ارتباط جمعی اثرات بعضاً منفی بر نهاد خانوداه به‌جای می‌گذارند و شاید از همین روست که همه روزه بخصوص در کلان‌شهرهایی همچون تهران ، بیش از بیشتر شاهد افزایش مشکلات و نابسامانی‌های خانوادگی و زناشویی و سیر صعودی آمارهای تکان‌دهنده رو به رشد طلاق ، خشونت خانوادگی ،‌ آسیب‌های ناشی از اشتغال زنان ، کودک آزاری ، همسر‌آزاری ، فقر ، بزهکاری ،‌ اعتیاد و ; که همگی حکایت از عدم رعایت حقوق و حریم خانواده توسط اعضای آن دارند ، را در مطبوعات و جراید مشاهده می‌کنیم و به اعتقاد من ، درصدی از این نابسامانی‌ها و آسیب‌های اجتماعی ناشی از کژکارکردی رسانه‌های ارتباط جمعی در جامعه ما می‌باشند .

فقر ، بی‌سرپرستی دائم و موقت ، بیکاری ، کاهش مسؤولیت‌پذیری مردان در زندگی مشترک ، کمرنگ‌شدن ارزش‌های ملی و مذهبی ، اعتیاد ، طلاق ، ناکافی‌بودن مهارت‌ها و آگاهی‌های خانواده برای مقابله با آسیب‌ها و عدم وجود نظام کارآمد اجتماعی برای حمایت از این نهاد ، از خطراتی است که در جامعه امروز خانواده‌های ایرانی را نشانه گرفته است .
به همین دلیل سرمایه‌گذاری و توجه هر چه بیشتر به خانواده ، امروز بیش از هر زمان دیگری در میان کارشناسان و صاحب‌نظران مطرح شده است ،‌ به‌طوری‌که دولت‌ها توجه خاصی نسبت به رشد و توسعه کیفی خانواده مبذول داشته و با در اختیار قرار دادن امتیازات ، تسهیلات رفاهی ، آموزشی ، مشاوره‌ای و به طور کلی ارتقای سطح بهداشت و سلامت خانواده ، سعی بر افزایش کیفیت زندگی خانواده‌ها دارند ، زیرا مسلماً ارتقای سطح کیفی خانواده تأثیر مستقیمی بر تربیت نسل‌های آتی جامعه خواهد داشت . چرا که از طریق خانواده است که ارزش‌ها و هنجارها به فرزندان و نسل‌های بعد منتقل می‌شود .

خانواده آسیب‌دیده ، جامعه را نیز در معرض آسیب قرار می‌دهد . خانواده‌های آسیب‌دیده علاوه بر این که خود با مشکل مواجه می‌شوند، جامعه را نیز به نوعی تحت تأثیر قرار می‌دهند ، به‌طوری‌که جامعه نیز از وضعیت پدیدآمده برای این خانواده‌ها متضرر شده و زمینه توسعه آسیب‌های اجتماعی را از محیط خانه به اجتماع فراهم می‌آورد . یکی از مشکلات خانواده‌های آسیب‌دیده ناکارآمدی و تطبیق‌ناپذیری آنها است ، به‌طوری‌که این نوع خانواده‌ها به خوبی وظایف خود را به لحاظ اجتماعی ،‌ فرهنگی ، اقتصادی و تربیتی ایفا نمی‌کنند .

کتر محمد تقی شیخی در این مو ر د می گو ید : این نوع خانواده‌ها از نوع خانواده‌های طلاق گرفته و گسسته، خانواده‌های دارای فرد یا افراد معتاد ، خانواده‌های تک والدی و خانواده‌های ورشکسته به لحاظ اقتصادی هستند .این جامعه‌شناس با هشدار نسبت به این که خانواده‌‌های آسیب‌دیده در آینده طیفی وسیع‌تر از گذشته خواهند داشت ، معتقد است : از آنجا که تغییرات اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی سریعاً در جامعه به وقوع می‌پیوندد ، بسیاری از خانواده‌ها به طور نسبی در معرض آسیب قرار دارند ، بنابراین نهاد خانواده امروزه باید در قالبی منظم، هوشیارانه و دقیق عمل کند تا با بن‌بست و انحرافات ناشی از آسیب‌های اجتماعی مواجه نشود .

خانواده مکانی برای تربیت و پرورش انسان‌ها است که تنها در صورت وجود سلامت روحی و روانی می‌تواند انسان‌هایی پاک و سالم تحویل اجتماع داده و به این ترتیب مدعی ادای وظیفه اساسی خود شود ، برای شکل‌گیری یک خانواده مستحکم و سالم علاوه بر انتخاب مناسب و آگاهانه ، به دست آوردن علم و دانش اولیه جهت شروع یک زندگی مشترک برای طرفین امری بدیهی است که این اقدام باید از طرف دولت حمایت شود و مرکز مشاوره‌ای قبل از ازدواج برای دختران و پسران پیش‌بینی شود تا در آینده به صرف یک سری جهالت‌های اولیه ، نهاد خانواده از هم گسسته نشود .

براساس اعلام سازمان ثبت احوال کشور ، آمار طلاق در سال 82 با 6/7 درصد رشد به 72 هزار و 429 فقره رسیده و این در حالی است که امر طلاق در تهران نیز با رشد 1/5 درصدی در سال گذشته به 30 هزار و 244 فقره ثبت طلاق افزایش یافته است ، افزایش طلاق در کشور ما در سال‌های اخیر به عنوان یک مسأله اجتماعی توجه بسیاری از صاحب‌نظران و کارشناسان را به خود معطوف کرده است .

65 درصد کودکان بزهکار ، محصول پدیده طلاق هستند .
خانواده به عنوان نخستین کانون تجربه زندگی مشترک و جامعه‌پذیری کودکان و تسری‌بخشی آسیب و یا سلامت به نسل‌های آینده هستند ، همان‌طور که می‌تواند در کنترل انحرافات اجتماعی نقش مؤثری داشته باشد ، از طرف دیگر در صورت نابسامانی و بحرانی‌بودن کانون آن در بروز بسیاری از آسیب‌های اجتماعی از جمله بزهکاری بسیار تأثیرگذار خواهد بود به‌طوری‌که مسؤولان معتقدند که 65 درصد کودکان بزهکار از خانواده‌های نابسامان ، ازهم‌پاشیده و طلاق گرفته برخاسته‌اند !

معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در این باره می‌گوید : فرار کودکان ،‌ بیماری‌های اخلاقی ، اعتیاد ، تعارض شخصیتی و افت تحصیلی از جمله معضلات ناشی از ناتوانی در برقراری ارتباط سالم خانوادگی است ، به همین دلیل حمایت از حقوق فرزندان و جایگاه آنها و توانمندکردن و قادرسازی خانواده‌های نیازمند ، امری مهم و ضروری است . چرا که به هر حال ما ناگزیر از توجه ویژه به سلامت نهاد خانواده هستیم و در صورت کم‌توجهی به این نهاد کوچک و سستی بنیان آن ، بسیاری از آسیب‌های اجتماعی بزرگ در متن آن آماده شکل‌گیری خواهد بود .

30 درصد کودک‌آزاری‌ها در خانواده‌های طلاق رخ می‌دهد.
به اعتقاد کارشناسان و مسؤولان امر 30 درصد موارد کودک‌آزاری‌ها در خانواده‌های از هم پاشیده و در معرض طلاق رخ داده و تنها 20 درصد کودکان خیابانی کشور واقعاً بی‌سرپرست و فاقد سرپناه هستند و نزدیک به 80 درصد آنها محصول بی‌توجهی ، بدسرپرستی و نابسامانی خانواده هستند . همچنین 50 درصد خشونت و بدرفتاری نسبت به کودکان در خانواده‌هایی که پدیده شوم اعتیاد در آن ریشه افکنده به چشم می‌خورد .

رئیس سازمان بهزیستی ضمن اشاره به نقش خانواده در سلامت جامعه ، کاهش آسیب‌های اجتماعی و انتقال فرهنگ ملی و مذهبی به نسل آینده معتقد است : وقتی فقر و تنگدستی در خانواده‌ای رسوخ پیدا می‌کند نباید توقع داشت که سلامت آن دچار خدشه نشود . همچنین بی‌سرپرستی ، بیکاری و نبود درآمدکاری ، کمرنگی ارزش‌های ملی و مذهبی ، اعتیاد ، طلاق ، نبود مهارت‌های کافی در خانواده و به عبارتی نبودن سر مایه اجتماعی مناسب به منظور برخورد با معضلات و آسیب‌های اجتماعی از جمله عواملی هستند که استحکام و دوام خانواده ایرانی را در معرض آسیب قرار می‌دهد .

رئیس سازمان بهزیستی به برخی اقدامات پیشگیرانه بهزیستی در جهت تحکیم خانواده اشاره کرده و می‌افزاید : پرداخت مستمری و تأمین معاش خانواده‌های زنان خودسرپرست و زنان سرپرست خانوار ، ایجاد اشتغال برای آنها ، کمک به تأمین ودیعه مسکن زنان و بهبود وضعیت تحصیلی و تغذیه کودکان تحت پوشش ، پرداخت کمک هزینه زندگی به خانواده‌های کودکان خیابانی و تلاش برای ایجاد اشتغال و درآمدزایی برای آنها ، ارائه خدمات حمایتی و توانبخشی به خانواده‌های دارای افراد معلول و بیماران روانی از جمله اقدامات سازمان بهزیستی برای حمایت از خانواده‌های در معرض آسیب تحت پوشش این سازمان است . به اعتقاد مسؤولان اصلاح قوانین مربوط به خانواده ، اصلاح مقررات طلاق ، حق حضانت فرزندان به مادر ،‌اعزام بانوان به تزریق واکسن ضدّ کزاز ، تغذیه با شیر مادر ، حمایت از مادران در دوران شیردهی و تنظیم خانواده از جمله اقدامات موفق دولت در زمینه کاهش آسیب‌های اجتماعی خانواده در طول سال‌های اخیر بوده است .

خانواده‌ها در مقابل اختلافات و تنش‌ها آسیب‌پذیرتر شده‌اند.
آنچه در جامعه امروز بیشتر به چشم می‌خورد این است که متأسفانه برخلاف زندگی پدران و مادران ما ، تضاد ، اختلاف نظر ، تنش و بحث و جدل بیش از گذشته در میان خانواده‌ها و بخصوص زوجین جوان مشاهده می‌شود و بی‌تردید به نسل‌های آینده هم تسری پیدا می‌کند ، به‌طوری‌که گاهی حتی یک اختلاف نظر کوچک و سطحی تبدیل به کوهی عظیم از تنش‌ها و اختلافات خانوادگی شده و خانواده را در خطر جدی طلاق تهدید می‌کند .

معاون دادگاه خانواده با اظهار این که امروزه اکثر افراد مراجعه‌کننده به دادگاه در سال‌ها و یا ماه‌های ابتدایی شروع زندگی تصمیم به جدایی می‌گیرند و امروزه این امر در تهران بیشتر دیده می‌شود می‌گوید : بررسی‌ها نشان می‌دهد امروزه اعتیاد و بیکاری همسران بیشترین عوامل مراجعه زوجین به دادگاه برای طلاق است که اگر چه برخی از آنها با صلح و سازش حل می‌شود اما در اکثر موارد به طلاق می‌انجامد . رنجبر با اشاره به واحد صلح و سازش در دادگاه خانواده می‌گوید : این واحد سعی می‌کند تا حدّ امکان صلح و سازش را بین زوجین برقرار کرده و مانعی برای جدایی آنان شود اما اکثر افراد مراجعه‌کننده به دادگاه راه‌های صلح و سازش را در بیرون دادگاه طی می‌کنند و دیگر تمایلی به ادامه زندگی مشترک ندارند و بیشتر به جدایی فکر می‌کنند . وی با بیان این که زنان تمایل کمتری به طلاق دارند ، تصریح می‌کند : در اکثر مرافعات بین زوجین دیده می‌شود زنان به علت وابستگی که به فرزندان و همسر خود دارند تمایل کمتری به طلاق دارند و در اکثر مواقع حاضرند به خاطر فرزندان خود بسیاری از مشکلات را بپذیرند و به زندگی خود ادامه دهند .

5/2 میلیون کودک در معرض اعتیاد قرار دارند .
کارشناسان معتقدند که بسیاری از آسیب‌های اجتماعی نتیجه رخنه دیو اعتیاد در میان اعضای خانواده است . بر این اساس در بسیاری از مواقع اعتیاد والدین موجب گرایش فرزندان نوجوان آنها به سوی مصرف مواد مخدر می‌شود که این امر شدت و نزدیکی این خطر را در دید کارشناسان و صاحب‌نظران آشکار می‌سازد .

نتایج بررسی مشترک دفتر کنترل مواد مخدر سازمان ملل و سازمان بهزیستی بین سال‌های 78 – 77 بیانگر این امر است که 4/93 درصد از معتادان ایرانی را مردان متأهل بین 23 تا 44 سال سن تشکیل می‌دهند که این افراد می‌توانند به نوعی بر روی سایر اعضای خانواده نیز تأثیر منفی برجای گذارند و این در حالی است که چنانچه تعداد کل معتادان ایرانی را دو میلیون نفر محاسبه کنیم که تنها 70 درصد آنها متأهل باشند و فقط 85 درصد آنها بیش از دو فرزند نداشته باشند ، ‌بر این اساس حدود 2 میلیون و 500 هزار کودک پدر معتاد در کشو

ر شرایط دشوار و سردرگم‌کننده را در انتظار آینده‌ای مبهم تجربه می‌کنند . از سوی دیگر تحقیقات کارشناسان در خصوص رابطه میان نابسامانی و تشنج محیط خانوادگی از یک سو و گرایش کودکان و نوجوانان آنها در گرایش به مواد مخدر واقعیات تلخی را آشکار کرده است . بر این اساس دانش‌آموزانی که مشکلات خانوادگی دارند بیش از دیگران در معرض خطر اعتیاد به سیگار قرار گرفته و در واقع سیگارکشیدن برای آنها نوعی واکنش منفی نسبت به عملکرد والدین و نمایشی از بزرگ‌شدن است .
کارشناسان معتقدند که مبنای اصلی گرایش دانش‌آموزان به سیگار ، اختلافات خانوادگی و سرخوردگی‌های اجتماعی است و در این میان تحقیر و توجه نکردن به نیازهای عاطفی ، درگیری‌های خانوادگی ، محیط نامناسب و غیرصمیمی مدرسه و عدم اعتماد به نفس از عمده‌ترین دلایل گرایش دانش‌آموزان به سیگار و پس از آن اعتیاد است .
نوجوان فراری و بزهکار ، ثمر‌ه دیگر خانواده‌های نابسامان

ترک خانه و بزهکاری یکی دیگر از پیامدهای جبران‌ناپذیر نابسامانی و تشنج در کانون خانواده است . نوجوان دختر یا پسر پس از ماه‌ها و سال‌ها تحمل وضعیت نابسامان خانواده ، سرانجام تاب تحمل خود را از دست داده و به امید رهایی از آشفتگی‌ها ، نزاع و درگیری‌های روزمره زندگی مشترک والدین خود از ظلم خانه به ظلم جامعه پناه می‌برد غافل از این که روزهای به مراتب سخت‌تری در آینده انتظارش را می‌کشد ! سرپرست مجتمع قضایی دادگاه اطفال نیز در این باره می‌گوید : پسران درصد قابل توجهی از بزهکاری‌ها را به خود اختصاص داده‌اند و این در حالی است که سهم دختران در بزهکاری کمتر از 5 درصد است .

جعفری با اشاره به این که امروزه سرقت‌های کوچک ، اعمال منافی عفت و فرار از خانه بیشترین عامل مراجعه دختران به دادگاه است ، ادامه می‌دهد : برخورد نامناسب والدین با فرزندان ، ضرب و شتم کودکان و حتی برخورد والدین با یکدیگر عاملی برای دورشدن فرزندان از والدین می‌شود به‌طوری‌که دیگر حاضر به تحمل والدین خود نیستند . وی معتقد است در اکثر مواقع تحمل محیط‌های نامناسب خانوادگی برای نوجوان طاقت‌فرسا می‌شود و نوجوانان نیز به دلیل داشتن روحیه حساس ، حاضر نیستند چنین محیطی را تحمل کنند . بنابراین ، از خانه متواری می‌شوند و این اولین قدم برای بزهکاری کودک است . جعفری با بیان این که نوجوانان والدین را مهمترین عامل بزهکاری خود می‌دانند ، خاطرنشان کرد : اکثر نوجوانان جداشدن و یا درگیری‌های میان والدین را از عوامل مؤثر در بزهکاری خود می‌دانند و حتی حاضر به بازگشت به خانه نیز نمی‌شوند . وی تصریح می‌کند : با توجه به این که والدین مه

مترین نقش را در آینده و شکل‌گیری شخصیت نوجوانان دارند ، باید نسبت به سرنوشت و وضعیت کودکان خود حساسیت بیشتری داشته باشند و نگاه و نوع برخورد با کودکان خود را تغییر دهند . در غیر این صورت هر ساله با تعداد بیشتری از پرونده‌ها در دادگاه مواجه خواهیم بود . به هر حال اکثر قریب به اتفاق صاحب‌نظران علوم اجتماعی بر اهمیت و نقش خانواده به عنوان زیربنای هر جامعه سالم تأکید ویژه دارند و در شرایط فعلی نمی‌توان از کنار این واقعیت تلخ گذشت که مأسفانه نهاد مقدس خانواده به طور جدی مورد تهدید قرار دارد که این

امر خود هشداری جدی برای متولیان امور است تا هر چه زودتر تمهیداتی دراین زمینه بیندیشند ، چرا که در غیر این صورت در آینده‌ای نه چندان دور با یک بحران پیچیده اجتماعی روبه‌رو خواهیم بود که حلّ آن اگر نگوییم غیرممکن ولی به طور قطع دشوار خواهد بود و در حقیقت باید متوجه این نکته بود که فرزندان امروز ، مادران و پدران آینده هستند و اگر در معرض آسیب باشند ، در آینده‌ای نه‌چندان دور ، نه اثری از خانواده‌ای سالم می‌ماند و نه فرزندان سالم .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :