مقاله امکان علم دینی؛ بحثی در چالشهای فلسفی اسلامیسازی علوم انسا
مقاله امکان علم دینی؛ بحثی در چالشهای فلسفی اسلامیسازی علوم انسانی تحت فایل ورد (word) دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله امکان علم دینی؛ بحثی در چالشهای فلسفی اسلامیسازی علوم انسانی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله امکان علم دینی؛ بحثی در چالشهای فلسفی اسلامیسازی علوم انسانی تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
محور اول: شرایط علمشناختی امکان علم دینی
1 ناموجه بودن تمایز روشی علوم
2 امکان ورود معرفتی پیشفرضها به عرصه علم
3 امکان بحث معرفتی درباره ارزشها
محور دوم: شرایط دینشناختی امکان علم دینی
1 معرفتزا بودن گزارههای متون دینی
2 تداخل قلمروی دین با قلمروی علم
3 امکان دینی قلمداد کردن پارهای از دستاوردهای معرفت بشری
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله امکان علم دینی؛ بحثی در چالشهای فلسفی اسلامیسازی علوم انسانی تحت فایل ورد (word)
ابنسینا، حسین بن عبدالله، برهان من کتاب الشفاء، تصحیح ابراهیم مذکور، قاهره، بینا، 1977
امام خمینی(ره)، 1377، صحیفه امام، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1384
آیر. آلفرد ج، زبان، حقیقت، منطق، ترجمه منوچهر بزرگمهر، تهران، دانشگاه صنعتی شریف، بیتا
باقری، خسرو، «علم دینی، امکان، ماهیت و ضرورت»، مجموعه مقالات کنفرانس توسعه دانش و فناوری در ایران، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. ج 1، ص94 ـ 71، 1386
باقری، خسرو، هویت علم دینی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1382
بستان، حسین و همکاران، گامی به سوی علم دینی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1384
پارسانیا، حمید، علم و فلسفه، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1383
پترسون، مایکل و دیگران، عقل و اعتقاد دینی، درآمدی بر فلسفه دین، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو، 1376
جوادی آملی، عبدالله، شریعت در آیینه معرفت، قم، نشر فرهنگی رجاء، 1372
جوادی آملی، عبدالله، منزلت عقل در هندسه معرفت دینی، قم، اسراء، 1386
چالمرز، آلن ف، چیستی علم، ترجمه سعید زیباکلام، تهران، سمت، 1378
خراسانی، [آخوند] محمدکاظم، کفایه الاصول، تحقیق و تعلیق عباسعلی زارعی سبزواری، قم،موسسه النشر الاسلامی، 1384
زیباکلام، سعید، معرفتشناسی اجتماعی، طرح و نقد مکتب ادینبورا، تهران، سمت، 1384
سروش، عبدالکریم، بسط تجربه نبوی، تهران، صراط، 1385
ـــــ ، تفرج صنع، گفتارهایی در اخلاق و صنعت و علم انسانی، تهران، سروش، 1370
ـــــ ، درسهایی در فلسفه علم الاجتماع، تهران، نی، 1376
ـــــ ، علم چیست؟ فلسفه چیست؟، تهران، صراط، 1375
ـــــ ، فربهتر از ایدئولوژی، تهران، صراط، 1382
ـــــ ، قبض و بسط تئوریک شریعت، تهران، صراط، 1373
سوزنچی، حسین، «جایگاه «روش» در علم، تاملی انتقادی در باب ماهیت علم در فرهنگ جدید»، راهبرد فرهنگ، ش4، زمستان1387
ـــــ ، علم دینی، «دیدگاهی در باب نحوه تعامل علم و دین»، راهبرد فرهنگ، ش7، پاییز 1388
ـــــ ، معنا، امکان و راهکارهای تحقق علم دینی، تهران، پژوهشگاه مطالعات فرهنگی و اجتماعی، 1389
طباطبایی، سیدجواد، «سیطره سیاستزدگی بر علم سیاست» مهرنامه، ش4، اردیبهشت 89، ص69-73
طباطبایی، سیدمحمدحسین، 1422، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1389
کانت، ایمانوئل، تمهیدات، مقدمهای بر هر مابعدالطبیعه آینده که به عنوان یک علم عرضه شود، ترجمه غلامعلی حدادعادل، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1367
گیلیس، دانالد، فلسفه علم در قرن بیستم، ترجمه حسن میانداری، تهران، سمت و کتاب طه، 1381
مصباحیزدی، محمدتقی، تعلیقه بر نهایه الحکمه علامه طباطبایی، تهران، الزهراء(س) ، 1363
مطهری، مرتضی، اسلام و مقتضیات زمان، تهران، صدرا، 1368
ـــــ ، آشنایی با علوم اسلامی، ج1، تهران، صدرا، 1369
ـــــ ، سیری در نهجالبلاغه، تهران، صدرا، 1354
ـــــ ، فطرت، تهران، صدرا، 1370
ـــــ ، هدف زندگی، در: تکامل اجتماعی انسان. تهران: صدرا، 1378
مظفر، محمدرضا، اصول الفقه، تهران، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1410
ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی، جستارهایی درباب عقلانیت و معنویت، تهران، نگاه معاصر، 1381
هاشمی، محمدمنصور، دین اندیشان متجدد، روشنفکری دینی از سروش تا ملکیان، تهران، کویر، 1386
هایدگر، مارتین، «عصر تصویر جهان»، ترجمه یوسف اباذری، ارغنون، ش 11 و 12، پاییز و زمستان 1375
Carnap, R, “The Elimination of Metaphysics through Logical Analysis of Language”, In A. J. Ayer (ed.) Logical Positivism, Free Press, pp 60 ـ 81, 1959
Shand, John, Philosophy and Philosophers, London: University College London,
چکیده
از آنجا که برخی از مبانی حاکم بر علوم جدید با مبانی معرفتی اسلامی تعارض دارد، ورود علوم جدید، به ویژه علوم انسانی به کشور ما، از ابتدا چالشهایی را به همراه آورد.. عدهای راهکار را در تولید «علم دینی» معرفی کردند. از این رو، مهمترین سؤال این است که «علم دینی» به چه معنا و تحت چه شرایطی ممکن است؟
مبانی معرفتی امکان علم دینی، به دو دسته مبانی علمشناختی و مبانی دینشناختی تقسیم میشود. در محور اول، سه چالش وجود دارد: یکی، اینکه هویت علم و معرفت در گروی بهرهمندی از روش تجربی قرار گرفته است. دوم، اینکه ارزشها کاملاً خارج از حوزه علم و معرفت دانسته شده و سوم، اینکه هرگونه ورود معرفتی پیشفرضها به عرصه علم نفی شده است. در محور دوم، مهمترین چالش، تبیین معرفتزا بودن گزارههای موجود در متون دینی است. با پذیرش این امر، قلمروی دین با علم تداخل جدی دارد. از اینرو، علم دینی نهتنها ممکن است، بلکه اساساً علم نمیتواند به گزارههای دینی بیاعتنا باشد. از اینرو، مفهوم «علم دینی»، نه از حیث «علم» بودن و نه از حیث «دینی» بودن به هیچ تناقض و نابسامانیای مبتلا نمیباشد.
کلیدواژهها: علم، دین، علم دینی، اسلامی شدن دانشگاه، علوم انسانی و سکولاریسم.
مقدمه
از آنجا که برخی از مبانی معرفتی و ارزشهای حاکم بر علوم جدید تفاوتهای اساسی با مبانی معرفتی و ارزشهای اسلامی داشته، ورود علوم جدید به کشور ما از همان ابتدا چالشهایی را به همراه آورد و این مسئل، به ویژه در حوزه علوم انسانی مشهودتر بود. مسئله اصلی، ناهمخوانی بسیاری از بحثها، رویکردها، مبانی و ارزشهای حاکم بر این علوم با معارف و دغدغههای اسلامی رایج در جامعه ما بود و همین دغدغهها چند سالی است در قالب بحثی با عنوان «علم دینی»، خود را عرضه کرده است. اما از همان ابتدا این بحث با چالشهایی روبهرو شد، از جمله: «مگر علم، دینی و غیر دینی دارد؟ علم، علم است و علم دینی به هیچ معنای قابل قبولی امکان ندارد». بدین ترتیب، به نظر میرسد اولین و مهمترین گام در بحث علم دینی آن است که: «علم دینی» به کدام معنا و تحت چه شرایطی ممکن است؟
بحث از امکان علم دینی فقط یک رویکرد دفاعی در برابر شبهات و مخالفتها نیست، بلکه از جهت دیگری نیز اهمیت دارد. اگر به قاعده «تلازم حد و برهان» توجه کنیم،1 برهان ما بر اثبات امکان علم دینی، در تعیین مراد از علم دینی نیز بسیار مؤثر خواهد بود، به ویژه با توجه به معانی مختلفی که از این مطلب اراده میشود، نه تنها محصولات کاملاً متفاوتی به عنوان علم دینی پدید خواهد آمد، بلکه بر اساس هر معنا، برنامهریزیهای علمی نیز سمت وسوی خاصی پیدا میکند
جهت سومی که ضرورت این بحث را نشان میدهد، این است که سیطره علوم مدرن بر فضای رسمی اغلب مراکز علمی کشور، درک و تلقی خاصی از مفهوم علم را با خود به همراه داشته که این تلقی ناخودآگاه بسیاری از بحثها را به بیراهه میبرد. این تلقی که میتوان آن را تلقی پوزیتیویستی (یا حداکثر، تلقی پوپری) از علم نام نهاد، عمدتاً در آرای کانت، فیلسوف آلمانی، ریشه دارد. بر اساس این تلقی، علم دینی و اسلامیسازی علوم انسانی هیچ معنای موجهی ندارد و هدف از آن فقط «تسویه حساب سیاسی با دانش و دانشگاه»2 است. اما اشکالهای حاصل از این تلقی، صرفاً به همین مخالفتها ختم نمیشود، بلکه این تلقی بهقدری شدید و تأثیرگذار بوده است که حتی بسیاری از مدعیان علم دینی که حتی در آثار خود تلقی پوزیتیویستی را مانعی جدی بر مسیر تحقق علم دینی قلمداد کردهاند،3 دیدگاههایی مطرح نمودهاند که ناخودآگاه بر اساس مبانی معرفتشناختی همین تلقی، شکل گرفته و از اینرو، بسیاری از اشکالهای وارد بر این تلقی بر این دیدگاهها نیز وارد است.4 تا زمانی که بحث از «امکان علم دینی» که مستلزم کاوشی جدی در مبانی فلسفی و معرفتشناختی علم است به سرانجام نرسد، معنای دقیق و عمیقی از اسلامیسازی علوم انسانی نیز در کار نخواهد بود و به تبع، با لغزشهای متعددی روبهرو خواهیم شد و فضای عمومی جامعه، این لغزشها، سطحینگریها و تعصبورزیها را در باب علم، مصادیقی از علم دینی خواهد پنداشت
با توجه به اینکه تعبیر «علم دینی» ترکیبی از دو واژه «علم» و «دین» است، طبیعتاً مبانی معرفتی بحث را میتوان به دو دسته مبانی علمشناختی و مبانی دینشناختی تقسیم کرد، از اینرو، بحث در دو محور مییابد
محور اول: شرایط علمشناختی امکان علم دینی
مقصود از «علم» در بحث حاضر، «رشته علمی» (discipline) و به تعبیر دقیقتر، مجموعه گزارههای منسجمی است که وحدت خاصی با یکدیگر پیدا کرده و حوزه دانش خاصی را پدید آوردهاند. تحولات معرفتی پس از رنسانس در غرب، تلقی خاصی را از علم شکل داده که پوزیتیویسم، ثمره طبیعی آن بوده است. چنانکه گفته شد این تلقی مهمترین مانع معرفتی پذیرش امکان علم دینی است. اهم ابعاد این تحول آن بوده است که: 1 هویت علم و معرفت در گروی بهرهمندی از روش تجربی قرار گرفته؛ 2 ارزشها کاملاً خارج از حوزه علم و معرفت دانسته شده است. این دو مطلب که مشخصاً با ظهور کانت در فلسفه غرب مستقر گردید، بهتدریج زمینه پیدایش مطلب سومی را پدید آورد و آن؛ 3 نفی هرگونه ورود معرفتی پیشفرضها به عرصه علم است؛ یعنی اگرچه پساپوزیتیویستها با نشان دادن حضور پیشفرضها در هر دانشی از دانشهای مدرن، محال بودن سودای خام پوزیتیویستها را در باب علم تجربی (که طرفدار خالصکردن علم از هرگونه گزاره غیر تجربی بودند) نشان دادند، اما از آنجا که همچنان در پس ذهن خویش، شناخت عینی و واقعی را منحصر در معرفت تجربی میدانستند، عملاً ماهیت این پیشفرضها را نیز همواره غیر معرفتزا قلمداد کرده و با نفی معرفتزایی تجربه از سویی، و نفی هر گونه امکان بحث معرفتی در باب پیشفرضها از سوی دیگر، عملاً در بنبست شکاکیت گرفتار آمدند، در حالی که این بنبست چارهپذیر است. در قسمت اول مقاله حاضر، تلاش میشود با تبیین محل اشکال در هر یک از این سه مطلب، مبنای علمشناختی قابل دفاعی برای علمدینی مطرح شود
1 ناموجه بودن تمایز روشی علوم
کلمات کلیدی :