مقاله بنیادهای علوم انسانی از دیدگاه دیلتای و ملاصدرا تحت فایل و
مقاله بنیادهای علوم انسانی از دیدگاه دیلتای و ملاصدرا تحت فایل ورد (word) دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بنیادهای علوم انسانی از دیدگاه دیلتای و ملاصدرا تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بنیادهای علوم انسانی از دیدگاه دیلتای و ملاصدرا تحت فایل ورد (word)
چکیده
مقدمه
مبانی مابعد الطبیعی علوم انسانی از دیدگاه دیلتای
پیآمدها و دلایل نفی مابعدالطبیعه به عنوان مبنای علوم انسانی
پیامدهای نفی مابعدالطبیعه
دلایل به نفی مابعدالطبیعه
آراء ملاصدرا
مشابهتهای دیدگاه صدرا و دیلتای
جواهر روحانی و جسمی و ارتباط میان آنها
مابعدالطبیعه و مشمولیت قانون تغییر
تغییر در جهان
علیت
نتیجهگیری
منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بنیادهای علوم انسانی از دیدگاه دیلتای و ملاصدرا تحت فایل ورد (word)
دیلتای، ویلهلم، مقدمه بر علوم انسانی، ترجمه منوچهر صانعی دره بیدی، تهران، ققنوس، 1388
فروند، ژولین، آراء و نظریهها در علوم انسانی، ترجمه علیمحمد کاردان، تهران، نشر دانشگاهی، 1388
ملاصدرا، اسرار الآیات، به کوشش محمد خواجوی، انجمن حکمت و فلسفه، تهران، 1360ش، الف
ملاصدرا، الحاشیه علی الهیات الشفاء، به کوشش نجفقلی حبیبی، تهران، بنیاد حکمت صدرایی، 1382
ملاصدرا، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1983م
ملاصدرا، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، به کوشش سیدجلالالدین آشتیانی، مشهد، المرکز الجامعی للنشر، 1360ش، ب
ملاصدرا، ایقاظ النائمین، به کوشش محسن مؤیدی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه، بیتا
ملاصدرا، سه رسائل فلسفی، به کوشش سیدجلالالدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1387
ملاصدرا، مفاتیح الغیب، به کوشش محمد خواجوی، تهران، موسسه تحقیقات فرهنگی، 1363
چکیده
بیشک دیلتای نقش مهمی در نظریات مربوط به علوم انسانی دارد. این نقش را باید در نوع ملاحظه استقلالی در مورد علوم انسانی جستوجو کرد. وی، علیرغم تأثر از نظریات شخصیتهای گوناگونی که بسیاری از آنها علوم انسانی را مستقل از علوم طبیعی نمیدانستند، به استقلال علوم انسانی و تمایز سه گانه آن از جهت موضوع، غایت و روش معتقد است. از اینرو، سعی نموده به صورت عملی ویژگی علوم انسانی در هر سه جهت نامبرده را تبیین نماید.
کمبود منابع در زبان فارسی در مورد دیدگاههای دیلتای در این زمینه، موجب شد تا این مقاله به تبیین دیدگاههای وی بپردازد. هدف اصلی نگارنده، کشف بنیادهای فکری دیلتای، به خصوص در منبع مهم «مقدمه بر علوم انسانی»، که اخیرا به زبان فارسی ترجمه شده و مقایسه آن با فیلسوف بزرگ مسلمان ملاصدرای شیرازی است. این مقایسه نشان میدهد که اگرچه علوم انسانی به معنای امروزین آن مرکز توجه اندیشمندانی چون ملاصدرا نیست، ولی دیدگاههای دیلتای به نوعی نقد مابعدالطبیعه ارسطویی و قرون وسطایی استوار است. البته این نقد بر مابعدالطبیعه صدرایی وارد نیست. توجه به مبانی فکری صدرایی بر اساس این نقد، میتواند مدخلی برای صدراییان در خصوص تبیینی متفاوت از علوم انسانی به حساب آید.
کلید واژهها: علوم انسانی، دیلتای، ملاصدرا، مبانی علوم انسانی، مابعد الطبیعه.
مقدمه
ویلهلم دیلتای،1 فیلسوفی آلمانی است (1833-1911م) که با مبنای هرمنوتیکی و گشودن مباحث تاریخی، نظریه مهمی در خصوص علوم انسانی و ایجاد معرفتشناسی مستقل در این علوم مطرح نموده است. البته اکثر آثار او در زمینه معرفتشناسی بالاخص اثر او به نام «مقدمه بر مطالعه علوم انسانی» ناتمام ماندهاند.2 او معتقد است تمام رشتهها یا نظامهای علمی، که واقعیت اجتماعی ـ تاریخی یا به عبارتی جامعه را موضوع تحقیق خود قرار دادهاند، ذیل عنوان «علوم انسانی» قرار گرفتهاند.3 از نگاه وی، جریان حوادث در جامعه رابطهای دو طرفه و متقابل با افراد جامعه دارد. به همین دلیل در بررسی هر یک از اجزای تشکیل دهنده جامعه، باید تاریخ آن را نیز مورد مطالعه قرار داد.4 به هر حال، او فصل مستقلی را به بیان ادله خویش در خصوص استقلال علوم انسانی اختصاص داده5 و در عین حال، به ارتباط و نسبت این علوم با علوم طبیعی نیز معتقد است
از نظر وی، مقصود از «علم» مجموعهای از قضایا (نوعی ترکیب از امور واقع ذهنی) است که سه ویژگی داشته باشند: اولاً، مفاهیم آن به نحو کامل تعریف شده، ثانیاً ارتباط این مفاهیم با یکدیگر به درستی تدارک شده و ثالثاً این مفاهیم یک کل به هم پیوسته را تشکیل میدهند.7 از نظر وی آنچه در مفهوم علم مندرج است، عموماً به دو بخش فرعی تقسیم میشود که یکی از آن دو، در زمان دیلتای «علوم طبیعی» نام داشته و دیگری، نام مشخصی نداشته است. به همین دلیل، دیلتای از آن تعبیر به (Geisteswissenschaften) نموده است. در این تعبیر، (Geist) به معنای «روح» و واژه (wissen) به معنای «علم» و واژه (schaft)، به معنای «کاربرد» و معنای این عبارت، چیزی شبیه به «علوم روحی» به زبان فارسی و «human science» به زبان انگلیسی است. وی البته در این تعبیر، قائل به نوعی کاستی است که به خاطر آن دارای دلالت تام و کاملی نیست. این کاستی از نظر او، ناشی از آن است که هیچ نظریهای نمیتواند خود را صرفاً به روح انسان محدود کند، بلکه باید طبیعت بشری را نیز ملاحظه نماید.8 اما اصطلاح مورد نظر وی این امتیاز را دارد که نشان میدهد علوم انسانی ریشه در عمق و کلیت خودآگاهی انسان دارد؛ چرا که انسان در اموری چون خودآگاهی، حاکمیت اراده، مسئولیت در قبال افعال، اندیشه، مقاومت ارادی و اختیاری در مقابل هر نوع تعدی، از سایر واقعیات موجود در طبیعت متمایز است.9 وی اصرار دارد که خواننده از این تعبیر، علوم اجتماعی، جامعهشناسی، علوم اخلاقی، علوم تاریخی و علوم فرهنگی را برداشت نماید
به نظر میرسد، موضوع اصالت طبیعت و تلاش پیروان آن برای احاطه پیآمدهای این نظریه بر علوم انسانی، توسط هواداران تحصلی مذهب، مهمترین انگیزه را در دیلتای برای مخالفت با نظر ایشان فراهم کرده است. علوم طبیعی از دیدگاه فیلسوفان تحصلی، از الگویی خاص برخوردار است که تسری آن به علوم انسانی و اجتماعی، موجب میشود جامعهشناسی و دانشهای انسانی را تحت عنوان «فیزیک اجتماعی» بدانیم که قواعد و اصول دانشهای طبیعی مانند فیزیک را در پدیدههای اجتماعی جاری بداند. بدین ترتیب، قوانین جامعهشناسی و قوانین علوم طبیعی از نوعی واحد میباشند. از اینرو، باید روش علوم طبیعی و اجتماعی و انسانی را نیز واحد دانست. دیلتای به صراحت با چنین دیدگاهی مخالف است. این مخالفت در حالی است که برخی، مبانی قائلان به این نظریه را پذیرفتهاند. اینکه چگونه ممکن است آن مبانی را پذیرفت و در عین حال، وحدت علوم انسانی و طبیعی به لحاظ موضوع، غایت و روش را منتفی دانست، امری است که بر مبنای تفصیل دیدگاه دیلتای امکانپذیر خواهد بود. به هر حال وی معتقد است که باید برای تاریخ، سیاست، حقوق، اقتصاد، الهیات (کلام)، ادبیات و هنر همان کاری را انجام داد که کسانی چون بیکن و هرشل، برای علوم طبیعی انجام دادهاند: بنیاد و روش
دیلتای تاریخگرا12 است و دستیابی به ارکان فلسفی علوم انسانی را بر رویکرد تاریخی مبتنی میداند. به همین دلیل، نظام علوم انسانی را از رشدی متفاوت نسبت به علوم طبیعی برخوردار میداند.13 او معتقد است که هر اندیشه و پدیدهای را، اعم از یک نظریه علمی، یا یک جریان و نظام اجتماعی و یا یک اثر هنری و یا متن ادبی و یا اثر معماری، باید در موقعیت زمانی و تاریخی خاص آن مورد فهم قرار داد.14 این فهم با نوعی روش تأویلی امکان پذیر است که متن آن را همان شرایط و موقعیت زمانی و مکانی آن حادثه تشکیل میدهد. از نظر دیلتای، هر علمی با چنین بُعد تاریخی مربوط به مسائل و نظریات آن، امری است تاریخی که «علم تاریخ» را تشکیل میدهد. روشن است که چنین دیدگاهی، هیچ گاه نمیتواند باب فهم را به روی اندیشهها و پدیدهها ببندد، بلکه به عکس بر مبنای عقل تاریخی و تجربه زیسته، شکست سد زمان میان مؤلف و مفسر، قائل به انفتاح فهم میباشد. آنچه در این خصوص لازم است نوعی همدلی و درک از نیّت صاحب اندیشه و راهیابی به درون حیات و زندگی او است. به عبارت دیگر، در علوم انسانی، تفسیر یک اندیشه به معنای نوعی هم زمانی مفسر و صاحب متن است؛ به این معنا که مفسر خود را با مؤلف هم عصر میسازد. در نتیجه، این نوع نگاه تاریخی با نگاه تاریخی هگل متفاوت است. دیلتای معتقد بود اگر در علوم طبیعی، «موضوع»، اشیای خارجی و مستقل از فاعل شناسا هستند، که ساخته و پرداخته انسان نیستند، اما در علوم انسانی، «موضوع» عبارت است از: آنچه ساخته و پرداخته انسان بوده و از آثار او به شمار میرود.15 غایت علوم انسانی، تبیین علی و معلولی پدیدههای عینی نیست، بلکه صرفا فهم آثار انسانی است.16 البته از دیدگاه وی میان دو روش «فهم و تفسیر» و «تبیین» مرز دقیقی وجود ندارد17 «فهم»18 بازسازی و تفسیر حالت و تجربه پدید آورنده اثر است که به عنوان یک «متن» ملاحظه میشود و تجربه کننده به عنوان «مفسر» و مدرک هنگام انجام آن فعل در درون خویش این تفسیر را به انجام میرساند. در این تفسیر، مفسر حیات متجلی در متن را میشناسد، نه معنای متن را. علوم انسانی در روش نیز مبتنی بر روش تجربی و استقرایی بر اساس آزمون و خطا نیز نیست. اگرچه تجربه میتواند از معنایی عام برخوردار باشد که استقرای مبتنی بر آزمون و خطا یکی از انواع آن است. با توجه به این معنای عام است که دیلتای، اصولاً هر علمی را اعم از طبیعی و یا انسانی، تجربی میداند و معتقد است: هر تجربهای باید به شرایط و زمینه آگاهی، که خاستگاه آن بوده باز گردد و اعتبار خود را از آن به دست آورد.19 بدین ترتیب، اگر مفهوم تجربه را گسترش داده و آن را شامل درک بیواسطه امور درونی بدانیم، در این درک واسطهای میان تجربه کننده و تجربه شونده وجود ندارد و به تعبیری با یکدیگر متحدند، روش علوم انسانی را باید تجربه بیواسطه دانست؛ اصطلاحی که دیلتای در مورد چنین تجربهای به کار میبرد، عبارت است از «Erlebnis» که آن را به «تجربه زیسته»20 یا «به جان دریافته» ترجمه کردهاند. این نوع تجربه، با تجربه با و اسطه یا به تعبیر دیگر، «نمود»21 متفاوت است. «نمود» تجربهای است از نوع تجربه با واسطه به تعبیر دیگر، تجربه حصولی.22 دیلتای معتقد است که زندگی و حیات، خود را به اَشکال مختلفی متجلی میسازد و فاهمه انسان میتواند از آن تجربهای درونی و بیواسطه داشته باشد. این نوع تجربه است که مبنای استقلال علوم انسانی در مقابل علوم طبیعی است. از نظر دیلتای، تجربه زیسته قابل قیاس با هیچ نوع تجربه حسی از طبیعت نیست.23 از نظر وی مراد از این حیات، معنای زیستشناختی آن، که مشترک میان انسان و حیوان است نمیباشد، بلکه امری است فراگیر که البته خودش قابل درک نیست، اما مظاهر آن از قبیل اندیشهها، مذاهب، آثار هنری و ادبی، تفکرات فلسفی، نهادهای بشری و; . قابل درک و تجربه است. چنین تجربهای، با تحقق در یک فرد انسانی، برای سایر انسانها نیز قابل فهم است؛ چرا که برخلاف پدیدههای فیزیکی، با برخورداری از طبیعت بشری میتوان باطن این آثار و افعال را شناخت. از اینرو، «فهم» عبارت است از فهم انسانی در درون انسانی دیگر بر پایه ماهیت مشترک انسانی.24 البته انسانها همه در یک زمان واحد زندگی نمیکنند. به همین دلیل، فهم افعال و آثار بشری انسانهایی که در غیر زمان ما زندگی میکنند، تنها مبتنی بر ماهیت انسانی مشترک ما با آنها نیست، بلکه برای تحقق چنین فهمی باید حالات آن انسانها را، با توجه به شرایط تاریخی صاحبان آن، از طریق بازسازی تاریخی آن پدیدهها و متنها شناخت. به این ترتیب، میتوان گفت از نظر دیلتای، علوم انسانی عبارت است از: کشف اصول فهم حیات تاریخی انسان. این مطلب نشان میدهد که او برای روانشناسی در علوم انسانی به نقشی بنیادی معتقد است. از دیدگاه وی، روانشناسی اساس علوم اجتماعی و اساساً شرط هر گونه معرفت است. چنان که معرفت نیز نوعی روانشناسی پویا و در حرکت است
کلمات کلیدی :