سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دشمن ترینِ کسانْ نزد خدا، دشمنِ کینه توزِ ستیزه گر است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

مقاله هویت ملی و جریانهای انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان د

ارسال‌کننده : علی در : 95/3/11 6:26 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله هویت ملی و جریان‌های انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریان‌های فکری ـ سیاسی دهة ‌اول جمهوری اسلامی) تحت فایل ورد (word) دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله هویت ملی و جریان‌های انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریان‌های فکری ـ سیاسی دهة ‌اول جمهوری اسلامی) تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله هویت ملی و جریان‌های انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریان‌های فکری ـ سیاسی دهة ‌اول جمهوری اسلامی) تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
1 مفهوم‌شناسی  
الف .جریان  
ب . هویت ملی  
2 جریان‌های 1360ـ1357  
الف. جریان اسلامی  
ب . جریان ملی  
ج . جریان چپ  
د . جریان بینابینی و التقاطی  
هـ . جریان منتقد غرب  
3 جریان‌های تأثیرگذار پس از سال 1360  
4تبیین افول و صعود جریان‌ها بر مبنای هویت ملی  
ضمیمه: بررسی انتقادی کتاب «جریان‌شناسی سیاسی در ایران»  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله هویت ملی و جریان‌های انقلاب اسلامی (نقش هویت ملی ایرانیان در فراز و فرود جریان‌های فکری ـ سیاسی دهة ‌اول جمهوری اسلامی) تحت فایل ورد (word)

آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب، ترجمه کاظم نیرومند، حسن شمس‌آوری و محسن مدیر‌شانه‌چی، چ سوم، تهران، مرکز، 1379

ابوالحسنی (منذر)، علی، کارنامه‌شیخ فضل‌الله نوری، پرسش‌ها و پاسخ‌ها، تهران، عبرت، 1380

الویری، محسن، زندگی فرهنگی و اندیشه سیاسی شیعیان از سقوط بغداد تا ظهور صفویه، تهران، دانشگاه امام صادق(ع)، 1384

بیانی، شیرین، دین و دولت در ایران عهد مغول، ‌تهران، مرکز نشر دانشگاهی، ج 2، چ2، 1381

جبهه ملی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ج1، 1379

جعفریان، رسول، جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی ـ سیاسی ایران سال‌های 1357ـ1320، قم، مؤلف، چ6، 1385

ـــــ ، میزگرد «سیر تحول تاریخی هویت ملی در ایران از اسلام تا امروز»، مطالعات ملی، ش 5، پائیز 1379

جوادزاده، علیرضا، «بررسی نوشته‌های غربی درباره موضع و نقش حوزه علمیه قم در انقلاب اسلامی، با تکیه بر معیارهای تاریخی»، آموزه 9: غرب و انقلاب اسلامی، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، 1387

خسروپناه، عبدالحسین، جریان‌شناسی فکری ایران معاصر، چ دوم،قم،مؤسسه فرهنگی حکمت نوین اسلامی، 1389

دارابی، علی، جریان‌شناسی سیاسی در ایران، چ دوم، تهران، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388

رجایی، فرهنگ، مشکله هویت ایرانیان امروز: ایفای نقش در عصر یک تمدن و چند فرهنگ، چ دوم، تهران،نی، 1383

رهدار، احمد، «گفتارهای پریشان»، 15 خرداد، دوره سوم، ش 12، تابستان 1386

صالح، محسن، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 8 ج، 1385

امام خمینی(ره)، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج 20، 1379

طبری، احسان، کژ راهه: خاطراتی از تاریخ حزب توده، چ دوم، تهران، امیرکبیر، 1366

عمید، حسن، فرهنگ عمید، تهران، کتابخانه ابن سینا، 1337

فورن، جان، مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران، از سال 1500میلادی مطابق با 879 شمسی تا انقلاب، ترجمه احمد تدین، تهران، خدمات فرهنگی رسا، چ 4، 1377

کدی، نیکی، ریشه‌های انقلاب ایران، ترجمه عبدالرحیم گواهی، چ سوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1381

کریم، مجتهدی، آشنایی ایرانیان با فلسفه‌های جدید غرب، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی و مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، 1379

مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج14، تهران و قم، صدرا

معین، محمد، فرهنگ فارسی (متوسط)، چ چهارم، تهران، امیرکبیر، 1360

میرسلیم، مصطفی (زیرنظر)، جریان‌شناسی فرهنگی بعد از انقلاب اسلامی ایران (1380ـ1357)، تهران، مرکز بازشناسی اسلام و ایران، 1384

نجفی، موسی، تکوین و تکون هویت ملی ایرانیان، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، 1385

چکیده

جریان‌های فکری، سیاسی دهه اول انقلاب، به دو مقطع قابل تقسیم است: جریان‌های فعّال در سه سال اول پیروزی انقلاب، که به نوعی ادامه همان جریان‌های مبارز قبل از انقلاب می‌باشند، عبارتند از: «اسلامی»، «ملی»، «چپ»، «التقاطی» و «منتقد مدرنیته»؛ و از سال 1360 به بعد، به جز جریان «اسلامی»، سایر جریان‌ها به تدریج به انحلال یا انزوا رفتند. قدرت‌تأثیرگذاری خود را در صحنه سیاسی از دست داده، یا تأثیرشان کم شد. در این دوره، عرصه سیاسی عمدتاً در اختیار جریان اسلامی قرار گرفت. علت این فراز و فرود، و بقاء یا انزوا نسبتی بود که هر یک از جریان‌ها با عناصر هویت ملی ایرانی برقرار کرده بودند. «ایرانیت» (با مؤلفه‌هایی چون زبان فارسی، آداب و رسوم ایرانی و ; به ویژه استقلال سیاسی) در کنار «تشیع»، دو عنصر اساسی و درهم‌تنیده هویت ایرانی پس از دوره صفویه بوده‌اند. هر یک از جریان‌ها به میزان ارتباط و حساسیت نسبت به این عناصر هویتی، باقی یا حذف و منزوی شدند.

کلید واژه‌ها: جریان، هویت ملی، ایرانیت، استقلال، تشیع، مدرنیته.

 

مقدمه

سال‌های اول انقلاب اسلامی ایران، دوره‌ای بسیار مهم در تاریخ معاصر ایران ارزیابی می‌شود. در این دوره، جریان‌های مختلف و بلکه متضاد فکری ـ سیاسی، فعالیت‌های گسترده‌ای داشتند. جریان‌های مذکور را از ابعاد مختلف می‌توان مورد بررسی قرار داد. یکی از مسائل مطرح درباره این جریان‌ها، علت فراز و فرود آنها است. اینکه چرا جریان‌های« ملی»، «چپ» و «التقاطی»، که در اوایل پیروزی انقلاب فعالیت‌های قابل توجهی داشتند، پس از مدت کوتاهی، از صحنه سیاسی، حذف شده یا به انزوا رفتند. در متقابل، چگونه جریان اسلامی توانست عمده عرصه‌های سیاسی را به دست گیرد؟

نوشتار حاضر در پی آن است که با بررسی عناصر هویتی ایرانیان، به این مسأله پاسخ دهد. مدعای مقاله این است که افول و صعود جریان‌های سیاسی، در این مقطع تاریخی ـ و نه لزوما همه دوره‌های تاریخی ـ در نسبتی است که با عناصر هویت ملی برقرار کرده‌اند

آنچه در این بخش مورد عنایت قرار گرفته، نوآوری در ارائه دسته‌بندی از جریان‌ها و زیرمجموعه‌های فکری، سیاسی آنها در دوره مذکور می‌باشد. در نهایت، به تبیین هویت تاریخی ایرانیان از عصر صفویه به بعد پرداخته شده، سؤال تحقیق، پاسخ داده می‌شود

 

1 مفهوم‌شناسی

الف .جریان

«جریان» در لغت به دو معنای ‌«‌روان شدن»‌ و «وقوع یافتن امری»‌ آمده است.1 اما در اصطلاح، در معانی مختلفی به کار رفته است. یکی از موارد، مفهومی نزدیک به« حزب»، «تشکّل» و «گروه» است. اما باید توجه داشت، معنایی که از «جریان» برداشت می‌شود، با این سه واژه متفاوت است؛ خلاصه اینکه، مفهوم «جریان» از دو جهت با مفهوم«حزب» متفاوت است: 1 مفهوم جریان در مقایسه با مفهوم حزب، نوعاً، شمولیت بیشتری نسبت به افراد دارد2؛ 2 مفهوم حزب، از مجموعه‌ای منظم و منسجم و نیز قانونی حکایت می‌کند. در حالی که، در مفهوم جریان، نظم و انسجام و نیز قانونیت أخذ نشده است. مفهوم «تشکل» نیز شباهت به مفهوم حزب دارد، جز آن که میزان نظم و قانونیت آن کمتر از حزب است. اما مفهوم «گروه»، از جهتی شباهت به حزب دارد و از جهتی به جریان، از زاویه کم‌شمول بودن شبیه به حزب و از جهت نظم و انسجام و سازمانمند نبودن شبیه جریان است

با توجه به آنچه بیان شد، می‌توان «جریان سیاسی» را چنین تعریف کرد: «مجموعه افراد، گروه‌ها، تشکل‌ها و احزابی که به خاطر وجود برخی مشترکات سیاسی، در یک عنوان عام قرار گرفته، به دنبال دستیابی به اهداف مشترک می‌باشند.» طبعاً طبق معنای فوق، لازم نیست وجه یا وجوه مشترکِ میان افراد و گروه‌های تشکیل‌دهنده یک «جریان سیاسی»، ویژگی‌های اعتقادی و اندیشه‌ای باشد.3 اما در توضیح »جریان فکری ـ سیاسی»‌، باید در بخش مشترکات، اصول و مبانی فکری مشترک لحاظ شده و معیار تفاوت جریان‌ها، ویژگی‌های اعتقادی و فکری باشد

بیان دو نکته لازم است: 1 نمی‌توان جریان‌ها را از یکدیگر به صورت کامل و دقیق تفکیک کرد و معمولاً طیفی از افراد در حد واسط جریان‌ها وجود دارند که اشتراک‌ها و افتراق‌هایی با هر یک از جریان‌ها دارند؛ 2 «جریان‌ها» ‌به لحاظ کمّی دارای سطوح مختلفی هستند. از این رو، می‌توان در داخل هر جریان، خرده‌جریان‌هایی را شناسایی نمود و به آنها نیز جریان اطلاق کرد. در نتیجه، به خرده‌جریان‌ها، هم می‌توان جریان اطلاق کرد و هم ـ بسته به میزان وجود نظم و سازمان در آن ـ عناوین دیگری چون حزب، تشکل و یا گروه

ب . هویت ملی

1 «هویت» در اصطلاح، آن چیزی است که در پاسخ از چیستی و کیستی شیء و فرد یا اشیاء و افراد ذکر می‌شود. در نتیجه، هم‌چنان که اختصاص به اشیاء یا انسان‌ها ندارد، استعمال آن منحصر در جمع و گروه نبوده، درباره یک شیء و فرد نیز به کار گرفته می‌شود. هویت، آن دسته از ویژگی‌های اصلی را که متمایز کننده شیء یا فرد از غیر خود است، مشخص می‌سازد، این مسئله بیانگر اهمیت وجود «غیر» هنگام تبیین هویت می‌باشد. گرچه هر وجودی، فارغ از مقایسه آن با غیر، دارای مشخصات و ویژگی‌هایی است. اما هنگام بیان مشخصات، هرچند به صورت ناآگاهانه، با غیرسنجیده می‌شود. به عنوان نمونه، مشخصات بیان شده برای شخص «الف» هنگام مقایسه آن با شخص «ب»، با مشخصاتی که برای همان شخص«الف» هنگام مقایسه با شخص «ج» بیان می‌کنیم، متفاوت است. این أمر در واقع به دلیل آن است که همه مشخصات و ویژگی‌ها در هر مورد بیان نمی‌شود. اساساً ممکن است برخی از مشخصات مجهول باشد و در موارد خاص به دلیل حضور و بروز آن ویژگی، آگاهی حاصل گردد

2 «ملت»‌ واژه‌ای است عربی به معنی راه و روش. این واژه تا یک ـ دو سده قبل، بیشتر به معنای دین و راه و روشی، که یک رهبر الهی از طرف خداوند بر مردم عرضه می‌نمود، به کار می‌رفت. البته به تناسب در پیروان دین نیز استعمال می‌شد. اما در سده اخیر، مفهوم مغایری با مفهوم اصلی خود پیدا کرده است.5طبق مفهوم جدید، ملت یک واحدِ بزرگ انسانی است که قلمرو جغرافیایی مشترک داشته و افراد آن نسبت به سرزمین مذکور و نسبت به یکدیگر احساس تعلق و دلبستگی دارند. این افراد، دارای حکومتی واحد بوده، اکثر آنها در اموری چون سابقه‌ تاریخی، زبان، نژاد، دین، آداب و رسوم یا در برخی از این موارد، دارای اشتراکاتی هستند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

تحقیق رابطه دینداری و حمایت اجتماعی در دانشجویان تحت فایل ورد (w

ارسال‌کننده : علی در : 95/3/11 6:26 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق رابطه دین‌داری و حمایت اجتماعی در دانشجویان تحت فایل ورد (word) دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق رابطه دین‌داری و حمایت اجتماعی در دانشجویان تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق رابطه دین‌داری و حمایت اجتماعی در دانشجویان تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
فرضیه‌ تحقیق  
سوال‌های تحقیق  
روش  
نمونه و روش نمونه‌گیری  
ابزارهای اندازه‌گیری  
روش آماری تجزیه و تحلیل داده‌ها  
یافته‌ها  
بحث و نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق رابطه دین‌داری و حمایت اجتماعی در دانشجویان تحت فایل ورد (word)

اعظم آزاده،منصوره، توکلی،عاطفه، «فردگرایی، جمع گرایی و دینداری»، فصلنامه انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات، ش 9، 1386، ص 125-101

جوادی یگانه،محمدرضا، هاشمی، سیدضیا، «بررسی تاثیر دینداری بر رفتارهای جمع گرایانه از منظر انتخاب عقلانی»، مطالعات فرهنگی و اجتماعی، ش 1، 1384، ص 230-207

زارع، مهدی، «مقایسه رابطه حمایت اجتماعی و سخت رویی با فرسودگی شغلی رانندگان اتوبوس‌های شرکت واحد اتوبوسرانی و رانندگان شرکت تاکسیرانی شهر تهران»، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه علامه طباطبایی، 1382

عناینی، میرصلاح الدین و همکاران، «مقایسه سلامت عمومی، عزت نفس و حمایت اجتماعی در بیماران خودسوز و غیرخودسوز بستری در بیمارستان سوانح و سوختگی چرومی گنادوه»، ارمغان دانش، ش 41 (11)، 1385، ص 92-83

سراج زاده، سیدحسین، پویافر، محمدرضا، «دین و نظم اجتماعی:بررسی رابطه دین‌داری با احساس آنومی و کجروی اجتماعی در میان نمونه ای از دانشجویان»، فصلنامه مسایل اجتماعی ایران، ش 63، 1387، ص 105-71

فقیهی، علی نقی و همکاران، «بررسی الگوی دینداری از منظر قرآن و سنت»، فصلنامه اندیشه دینی دانشگاه شیراز، ش 19، 1387، ص 70–41

قمری، محمد، «بررسی رابطه دین‌داری و میزان شادمانی در بین دانشجویان به تفکیک جنسیت و وضیعت تاهل»، فصلنامه روانشناسی و دین، ش11، 1389، ص 91-75

گلزاری، محمود، «مقیاس عمل به باروهای دینی»، خلاصه مقاله همایش دین و بهداشت روان، 1379، ص 122-121

میرشاه جعفری، ابراهیم، عابدی، محمدرضا، دریکوندی، هدایت الله، «شادمانی و عوامل موثر بر آن»، فصلنامه تازه‌های علوم شناختی، ش 3(4)، 1381، ص 58-50

Atchley, R. C., Social Forces and Aging: An Introduction to Social Gerotology (9 thed), Beaumont, CA: Wadsworth,

Butler, M. H. et al., “Prayer as a conflict resolution ritual: clinical implication of religious couple’s report of relationship softening, healing, perspective, and change responsibility”, Journal of Family Therapy, v 30(1), 2004, p 19-

Chan, C. et al., Religiousness and Psychological Distress of Women After Hurricane Katrina, University of Massachusetts, Boston,

George, L., Ellison, C. G., Larson, D. B.,”Explaining the relationship between religious involvement and health” Psychological Inquiry, v 13, 2000, p 19-

Halman, L., Heunk. F., DeMoor, R., “A study into the values of the Dutch in a European context”,Personality and Individual Differences, v 25, 1987, p 91-

Kim, Y. M. et al., “Spirituality and affect: A function of changes in religious affiliation”, Journal of family Psychology, v 3(3), 2004, p 861-

Koeing, H. G., McCullough, M. E., Larson. D. B., Handbook of Religion & Health, Oxford, England: Oxford university press ,

Lee, B., Alcohol- Induced Stress and Social Support as Influences of the Adult Substance Abuser’s Health and Well- Being, University of Pittsburgh, school of social work ,

Lu, L., “social support, reciprocity and well- being”, Journal of Social Psychology, v 131, 1997, p 618-

Lyons, J. A., General Strain Theory and Social Support: A Study of African Americans, Louisiana state university, the department of sociology,

Mason, W., Windle, M., “Delinquency risk as a function of number of early onest of problem behavior”, Offender Therapy & Comparative Criminology,v 45, 2001, p 436-

Mccullough, M. E., Laurenceau, J. P., “Religiousness and the trajectory of self- rating health across adulthood”, Personality and Social Psychology Bulletin, v 31(3), 2005, p 1-

Mccullough, M. E., Willoughby, B. L., “Religion, self-Regulation, and self-control: Associations, Explanation, and implications”, Psychological Bulletin, v 135(1), 2009, p 69-

Meyers, D. G., Diener, E., “Who is happy”, Psychological Science, v 6, 1995, p 10-

Miller, W. R., Thoresen, C. E., “Spirituality and health an emerging research field”, American Psychologist, v 58, 2003, p 24-

Myers, D. G., “The friends and faith of happy people”, American Psychologist, v 55, 2000, p 56-

Smith, B. W. et al., “Noah revisited: Relioious coping by church members and the impact of 1993 Midwest flood”, Journal of Community Psychology, v 28, 2000, p 169-

Smith, T. B., Mccullough, M. E., Poll, J., “Religiousness and depression: Evidence for a main affect and the moderation influence of stressful life events”, Psychological Bulletin, v 129, 2003, p 614-

چکیده

هدف تحقیق حاضر، تعیین رابطه دین‌داری و حمایت اجتماعی در بین دانشجویان بوده است. روش تحقیق از نوع همبستگی است. برای انجام تحقیق، هشتصد نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای، انتخاب شده‌اند. برای اندازه‌گیری متغیر‌های تحقیق، از پرسش‌نامه‌های معبد گلزاری و حمایت اجتماعی واکس و همکارانش استفاده شده است. برای تحلیل داده‌ها از ضریب همبستگی پیرسون و آزمون Z و T استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می‌دهد که بین دین‌داری و حمایت اجتماعی، رابطه معناداری وجود دارد. رابطه دین‌داری و حمایت اجتماعی در دانشجویان دختر و پسر متفاوت نیست. دانشجویان دختر بیشتر از دانشجویان پسر دین‌دار هستند، اما تفاوت معناداری در حمایت اجتماعی آنان وجود ندارد. برخورداری از حمایت اجتماعی یکی از مؤلفه‌های بسیار مهم در بهداشت روانی افراد است. بنابراین با توجه به نتیجه تحقیق حاضر، تقویت روحیه دین‌داری دانشجویان و آشنایی کامل با آموزه‌های دینی می‌تواند در فراهم کردن حمایت اجتماعی برای آنها مؤثر باشد.

کلید واژه‌ها: دین‌داری، حمایت اجتماعی، دانشجویان.

 

مقدمه

دین، نیروی اجتماعی قدرتمندی دارد. تاریخ، توانایی دین برای تمرکز و هماهنگ کردن تلاش انسان، ایجاد شکوه و ترس، ایجاد جنگ و صلح، متحد کردن گروه‌های اجتماعی، برانگیختن آنها علیه یکدیگر را تأیید می‌کند. با این حال، دین علاوه بر بهره‌مندی از قدرت اجتماعی، نیروی روانی نیز دارد که می‌تواند نتایج زندگی افراد بشر را تحت تأثیر قرار دهد. در حقیقت، دامنه پیامدهای مربوط به سلامت رفتاری و اجتماعی که مذهب با آنها در ارتباط است هم بحث بر انگیز و هم گیج کننده است1 دین، جامعه را متحد، همبستگی اجتماعی را تقویت و انسجام اجتماعی را حفظ می‌کند. همچنین دین به نظم اجتماعی، رسمیت و اعتبار می‌بخشد و در نتیجه، مبنایی برای کنترل اجتماعی فراهم می‌کند

دین از نظر روان‌شناختی، پیچیده و شامل مجموعه‌ای از مقوله‌های روان‌شناختی، از جمله هیجانات، باورها، ارزش‌ها، رفتارها و محیط اجتماعی است. از دیدگاه پترسون و همکارانش3 به طور کلی، دین مجموعه‌ای از اعتقادات، احساسات و اعمال فردی یا جمعی است که حول مفهوم حقیقت غایی یا امر مقدس سازمان یافته است. این حقیقت غایی را می‌توان برحسب تفاوت ادیان با یکدیگر، واحد یا متکثر، مشخص یا نامشخص، الوهی یا غیر الوهی و نظیر آن تلقی کرد. جیمز و پرات، دین را شناخت، عاطفه و رفتاری که بر اساس آگاهی یا تعامل ادراک شده با هستی ماوراءالطبیعه صورت می‌گیرد و فرض می‌شود که در امور انسان، نقش مهمی بازی می‌کند، تعریف می‌کنند.4 مناسک دینی به افراد، انضباط شخصی و زهدگرایی که از ضروریات زندگی اجتماعی است، می‌آموزند و به این ترتیب، آنان را برای زندگی اجتماعی آماده می‌کنند. مراسم دینی مردم را گرد هم جمع می‌کند و از این رو پیوندهای مشترک آنها را تثبیت و انسجام اجتماعی را تقویت می‌نماید. اعضای جامعه از طریق مراسم دینی، از میراث اجتماعی خود عمیقاً آگاه می‌شوند و اصلی‌ترین عناصر وجدان جمعی زنده می‌ماند. سرانجام اینکه دین در پیروانش احساس خوشِ سعادت و خوشبختی اجتماعی به وجود می‌آورد و در نتیجه، احساس ناکامی، بی‌ایمانی و تردید را از دل آنها می‌زداید

ابعاد دین‌داری از دیدگاه گلاک و استارک عبارت‌اند از: بعد اعتقادی؛ باورهایی است که پیروان هر دین بدان پایبندند. بعد مناسکی یا اعمال دینی؛ اعمال دینی مشخصی که انتظار می‌رود پیروان هر دین آنها را به جا آورند. بعد تجربی یا عواطف دینی؛ در عواطف، تصورات و احساسات مربوط به واقعیت غایی یا اقتدار متعالی ظاهر می‌شود. بعد فکری یا دانش دینی؛ اطلاعات و دانش اساسی در مورد اصول عقاید دینی و کتاب‌های مقدس است که انتظار می‌رود پیروان دین آن را بدانند. بعد پیامد یا آثار دینی؛ شامل پیامدهای باور، عمل، تجربه و دانش دینی در زندگی روزمره فرد معتقد و روابط او با سایرین است.6 با توجه به بعد آخر دین‌داری، از جمله پیامدهای آن را می‌توان بهره‌مندی از حمایت اجتماعی دانست

حمایت اجتماعی، طبق نظر موس(1973م)7 «احساس ذهنی از تعلق داشتن، پذیرفته شدن، دوست داشته شدن، و مورد نیاز بودن، به خاطر خود فرد و به خاطر آنچه می‌تواند انجام دهد»، است. بیرچ حمایت اجتماعی را نشان دادن مراقبت یا همدردی با شخص دیگر یا گوش دادن به شخص یا بودن در آنجا هنگامی که او به یک دوست نیاز دارد، تعریف می‌کند. لو8 معتقد است که حمایت اجتماعی آثار رویدادهای استرس‌زا را تعدیل می‌کند و به تجربه عواطف مثبت می‌انجامد و با شادکامی و سلامت روانی، رابطه مثبت دارد. طبق نظر آتچلی9 حمایت اجتماعی مرکب از مردمی است که می‌توانیم برای فراهم‌کردن حمایت اجتماعی، تصدیق (تأیید)، اطلاعات و کمک، به‌ویژه در زمان‌های بحران، روی آنها حساب کنیم. مفهوم حمایت اجتماعی، درک در دسترس بودن حمایت، رفتاری که در مدت حمایت رخ می‌دهد، حمایتی که واقعاً ارائه می‌شود و اینکه آیا حمایت، مفید بوده یا نه، را در بر می‌گیرد. علاوه بر این، حمایت می‌تواند یکی از سه نوع مختلف باشد: ابزاری، هیجانی و اطلاعاتی

حمایت هیجانی به فراهم سازی مراقبت، همدلی، عشق و اعتماد گفته شده است. حمایت عملی نیز به فراهم‌کردن یک شیء یا کمک عینی مانند ارائه کمک مالی یا انجام دادن کار تعیین شده برای دیگران، گفته می‌شود. حمایت اطلاعاتی نیز فراهم کردن اطلاعات برای شخص دیگر در زمان فشار روانی، تعریف شده است. منابع حمایت اجتماعی، شامل خانواده / خویشاوندان، دوستان، حمایت اجتماعی در محیط کار (کارفرما / همکار) و حمایت اجتماعی مذهبی است. چون مؤسسات مذهبی فرصت‌های جامعه‌پذیری را در میان اعضای معتقدان ارتقا می‌دهد، آنها می‌توانند پایه‌ای قوی برای حمایت اجتماعی فراهم کنند.11بسیاری از روان درمانگران، حمایت اجتماعی را عامل مهمی در امر درمان بیماران روانی می‌دانند. برای مثال، مازلو معتقد است که فراهم نمودن حمایت اجتماعی برای بیماران روان نژند باعث بالا رفتن عزت نفس آنها و رویارویی مؤثرتر با مشکلات و تعارض‌های فردی و اجتماعی بسیار گوناگون می‌شود و محیط خانواده به عنوان محل کسب اولین تجارب حمایت اجتماعی، و منابع دیگری از قبیل دوستان، خویشاوندان، همسایگان، همکلاسی‌ها و ; در این طیف گسترده قرار می‌گیرند. برخی از این منابع، مثل دوستان و همسایگان به طور غیر رسمی و عامیانه، و برخی دیگر، مثل مؤسسه‌های مشاوره و بهداشت روان به شکل رسمی و تخصصی حمایت خود را عرضه می‌نمایند. طبعاً هر چه تعداد این منابع حمایتی و میزان کمک‌هایی که به فرد ارائه می‌شود بیشتر باشد و همچنین هر چه ذهن فرد در مورد مساعدت‌های بالقوه روشن‌تر و مطمئن‌تر باشد، توانایی وی در سازگاری با مشکلاتش بیشتر خواهد بود. حتی حمایت اجتماعی در درمان اختلالات جسمانی نیز می‌تواند نقش تسهیل کننده‌ای بازی کند

نگارنده با مرور گسترده‌ای که بر ادبیات تحقیق انجام داده، پژوهشی که مستقیماً رابطه دین‌داری را با حمایت اجتماعی، مطالعه کرده باشد، پیدا نکرد، با این‌حال، ادبیات غنی در مورد ارتباط دین‌داری با بسیاری ازپیامدهای مثبت وجود دارد که در این قسمت به برخی از آنها اشاره می‌شود

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله تأمّلی در روششناسی فلسفه سیاسی تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 95/3/11 6:26 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تأمّلی در روش‌شناسی فلسفه سیاسی تحت فایل ورد (word) دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تأمّلی در روش‌شناسی فلسفه سیاسی تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تأمّلی در روش‌شناسی فلسفه سیاسی تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
مفهوم‌شناسی  
الف) مفهوم روش و روش‌شناسی  
ب) مفهوم فلسفه سیاسی  
روش‌شناسی فلسفه سیاسی  
روش ریاضی فیثاغورسیان  
ب) روش دیالکتیک سقراطی  
ج) روش منطقی ارسطو  
د) روش شهودی  
ر) روش برهانی  
نتیجه‌گیری  
پی‌نوشت‌ها:  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تأمّلی در روش‌شناسی فلسفه سیاسی تحت فایل ورد (word)

ابراهمیان، حسین، معرفت‌شناسی در عرفان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1378

ارسطو، سیاست، ترجمه حمید عنایت، تهران، امیرکبیر، 1386

ــــ ، منطق ارسطو، ترجمه عبدالرحمن بدوی، بیروت، دارالقلم، 1980م

ــــ ، منطق ارسطو، ترجمه میرشمس‌الدین ادیب‌سلطانی، تهران، نگاه، 1378

اشتراوس، لئو، فلسفه سیاسی چیست؟، ترجمه فرهنگ رجایی، تهران، علمی و فرهنگی، 1373

افلاطون، مجموعه آثار، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، خوارزمی، 1380

آیتو، جان، فرهنگ ریشه‌شناسی انگلیسی، ترجمه حمید کاشانیان، معین، 1386

پارسانیا، حمید، «روش‌شناسی و اندیشه یساسی»، علوم سیاسی، ش28، زمستان 1383

پزشکی، محمد، چیستی فلسفه سیاسی در حوزه تمدن اسلامی، قم، بوستان کتاب، 1382

دکارت، رنه، قواعد هدایت ذهن، ترجمه منوچهر صافی، تهران، دانشگاه شهید بهشتی، 1372

رضوانی، محسن، «درآمدی بر روش‌شناسی فلسفه سیاسی»، پژوهش، سال اول، ش 1 ، بهار و تابستان 1388

سویفت، آدام، فلسفه سیاسی، ترجمه پویا موحد، تهران، چاپ شمشاد، 1385

شاله، فلیسین، شناخت روش علوم یا فلسفه علمی‌، ترجمه یحیی مهدوی، تهران، دانشگاه تهران، 1344

شیروانی، علی، دین عرفانی و عرفان دینی، قم، دارلفکر، 1377

صدرالدین شیرازی، محمد، الحکمه المتعالیه فی الاسفار العقلیه الاربعه، بیروت، احیاء الثرات العربی، 1360

طباطبائی، سیدمحمدحسین، رسائل سبعه، رساله «الترکیب» و رساله «التحلیل»، قم، بنیاد علمی استاد محمد حسین طباطبایی با همکاری نمایشگاه کتاب، 1362

ــــ ، نهایه الحکمه، قم، نشر اسلامی، 1362

کاپلستون، فردریک، تاریخ فلسفه، ترجمه سیدجلال‌الدین مجتبوی، تهران، علمی فرهنگی، 1362

کاظمی، سیدعلی‌اصغر، روش و بینش در سیاست، تهران، موسسه چاپ و انتشارات امور خارجه، 1374

کرم، یوسف، تاریخ الفلسفه الیونانیه، لبنان، بیروت، بی‌تا

کوئینتن، آنتونی، فلسفه سیاسی، ترجمه مرتضی اسعدی، تهران، بین المللی المهدی، 1371

گمپرتس،تئودور، متفکران یونانی، ترجمه محمدحسن لطفی، تهران، خوارزمی، 1375

لاریجانی، محمدجواد، رساله‌ایی در موضوع و روش فلسفه سیاسی، تهران، سروش، 1380

محمودی، سیدعلی، «روش‌شناسی علم سیاست و فلسفه سیاسی»، فصلنامه سیاسی ـ اقتصادی، ش 154-153

مصباح، محمد تقی، آموزش فلسفه، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1378

ــــ ، در جستجوی عرفان اسلامی، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1388

ــــ ، «فلسفه سیاست؛ مفهوم‌شناسی و روش شناسی»، معرفت سیاسی، ش 2، زمستان 1385

مظفر، محمدرضا، المنطق، قم، دارالتفسیر، 1377

ملکیان، مصطفی، تاریخ فلسفه غرب، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379

میلر، دیوید، فلسفه سیاسی، ترجمه بهمن دارالشفایی، تهران، نشر ماهی، 1387

نورانی، مصطفی، شناخت فلسفه و فلاسفه، قم، مکتب اهل بیت(ع)، 1378

همپتن، جین، فلسفه سیاسی، ترجمه خشایار دیهمی، تهران، طرح نو،

چکیده

روش‌شناسی از جمله مباحثی است که در زمینه‌های گوناگون دانش بشری مطرح است و طبعاً در حوزه‌های پویا و چندبعدی مانند سیاست، به طور ویژه دارای اهمیت و کاربرد خواهد بود. یکی از مهم‌ترین حوزه‌ها در سیاست به دلیل اهمیت مسائل آن، فلسفه سیاسی است که از دیرباز به مثابه یکی از شاخه‌های اصلی معرفت سیاسی مطرح بوده است. از این‌رو، مقاله حاضر به بررسی روش‌شناسی فلسفه سیاسی می‌پردازد

در این تحقیق از روش توصیفی تحلیلی استفاده کرده‌‌ایم. در فلسفه سیاسی از دیرباز روش‌های متعددی به کار برده شده و یا دست‌کم چنین ادعا شده است؛ بنابراین، در این مقاله ضمن بیان آنها، به طرح و بررسی روش کارآمد در فلسفه سیاسی خواهیم پرداخت

کلیدواژه‌ها: روش، روش‌شناسی، فلسفه سیاسی، منطق ارسطویی، دیالکتیک، شهود، برهان

 

 مقدمه

هر اثر پژوهشی، به ویژه در حوزه علوم انسانی و سیاسی، نیازمند یک چارچوب علمی در ساختار و رویکرد، و رهیافتی روشمند در متن و محتوای پژوهش است. نوشته‌ها و آثار فاقد این دو، هرچند مملو از دانش، تجربه و اطلاعات باشند، ارزش علمی ندارند؛ نه دانشی بر دانش موجود می‌افزایند و نه مشکلی را حل می‌کنند. از این‌رو، محققان همواره بعد از انتخاب موضوع تحقیق، با روش‌ها‌، چارچوب‌ها و رهیافت‌های متعددی برای انجام پژوهش مواجه‌اند که انتخاب یکی از آنها ضروری و در عین حال ممکن است کشل آفرین باشد؛ زیرا انتخاب روش‌های گوناگون، غالباً به نتایج متفاوتی در تحقیق می‌انجامد. بنابراین، اگر روش انتخابی با ماهیت موضوع تحقیق متناسب نباشد، نتایج به دست آمده قابل توجه نخواهد بود. در واقع، روش‌ها، مسیر درست اندیشیدن را به ما نشان می‌دهند. به همین دلیل، نوع روش انتخابی در تحقیقات اهمیت خاصی دارد؛ تا آنجا که دکارت در بیان اهمیت روش می‌گوید: ذهن نیکو داشتن کافی نیست، بلکه عمده مطلب آن است که ذهن را درست به کار ببرند. به عقیده او، بدون وقوف کامل به راه و روشی که باید اتخاذ شود، ذهن بیهوده سعی کرده است و خود را خسته می‌کند. او می‌گوید بهتر آن است که بدون روش، کسی اصلاً فکر جست‌وجوی حقیقتی را نکند؛ زیرا محقق است که تحقیقات و مطالعات بدون نظم و درهم و برهم نور طبیعی را مختل و ذهن را کور می‌سازد.1 به دلیل این اهمیت‌، روش‌شناسی از جمله مباحثی است که در زمینه‌های گوناگون دانش بشری مطرح می‌باشد و طبعاً در حوزه‌های پویا و چندبعدی مثل سیاست اهمیت و کاربرد ویژه‌ای دارد. یکی از مهم‌ترین حوزه‌ها در سیاست، به دلیل اهمیت مسائل آن، فلسفه سیاسی است که از دیرباز به مثابه یکی از شاخه‌های اصلی علم سیاست مطرح بوده است. به تبع اهمیت فلسفه سیاسی، بحث از روش‌شناسی آن نیز جایگاه خاصی دارد؛ اما با وجود این، در این زمینه نوشته‌ها و مقالات قابل توجهی وجود ندارد؛ هرچند بحث‌های مختصری در ضمن برخی از مباحث فلسفه سیاسی مطرح شده است؛ به طوری که در یکی از مقاله‌ها با همین عنوان، کمترین حجم مقاله به این بحث اختصاص داده شده، و افزون بر این، در مواردی هم به لحاظ محتوا قابل مناقشه است. به همین دلیل، این نوشتار بر آن است تا ضمن تبیین مفهوم روش‌شناسی و فلسفه سیاسی، به بررسی روش‌هایی بپردازد که در فلسفه سیاسی به کار گرفته شده یا حداقل چنین ادعایی در مورد آنها مطرح شده است، و در پایان روشی را که متناسب با ماهیت فلسفه سیاسی، و در این حوزه از سیاست کارآمد است، مورد تبیین و بررسی قرار دهد

 مفهوم‌شناسی

 الف) مفهوم روش و روش‌شناسی

روش از لغت «متد» از واژه یونانی «متا»2 به معنای «در طول» و «اودوس»3 یعنی «راه» گرفته شده است و مفهوم آن در «پیش گرفتن راهی» برای رسیدن به هدفی با نظم و توالی خاص است.4 رنه دکارت فرانسوی در چهارمین قاعده هدایت ذهن می‌گوید: «یافتن حقیقت به روش نیاز دارد.»5 مقصود او از روش، رعایت قواعد مشخص و ساده‌‌ای است که اگر کسی آن را دنبال کند، هرگز امر خطا را حقیقی فرض نخواهد کرد

به عقیده کلود برنارد، فکر به مثابه بذر، و روش به منزله زمین است که شرایط رشد و نمو را فراهم می‌کند تا بذر بر حسب طبیعتش بارور شود. چه‌بسا روش بد باعث تیرگی و ضعف نبوغ فکر در امر اکتشاف علمی شود؛ در صورتی که روش نیکو آن را بسط و توسعه می‌دهد

روش‌شناسی به تحلیل نظری یا تحلیل فلسفی روش‌هایی اشاره دارد که به شاخه‌ای از دانش اختصاص دارد. روش‌شناسی اشاره صرف به مجموعه‌ای ساده از روش‌ها نیست. روش‌شناسی به مفروضات عقلانی و فلسفی‌ای اشاره دارد که مبنای فهم خاصی را تشکیل می‌دهد. روش‌شناسی در واقع به دنبال استخراج مبنای عقلی و فلسفی اصول و روش‌هاست. به همین دلیل، آثار دانشگاهی، اغلب شامل بخشی درباره روش‌شناسی است. این بخش بیش از آنکه ترسیم خطوط کلی روش‌های تحقیق باشد، باید دیدگاه‌های ماهیت‌شناسانه و معرفت‌شناسانه را توضیح دهد.7 از این‌رو، روش‌شناسی در علوم سیاسی، بیشتر بحثی معرفت‌شناختی است

پس روش‌شناسی غیر از روش است. در واقع روش مسیری است که دانشمند در سلوک علمی خود طی می‌کند؛ اما روش‌شناسی دانش دیگری است که به شناخت آن مسیر می‌پردازد. روش همواره در متن حرکت فکری و تلاش‌های علمی یک دانشمند قرار دارد و روش‌شناسی دانشی است که از نظر به آن شکل می‌گیرد. به همین دلیل، روش‌شناسی همواره یک دانش و علم درجه دوم است

بررسی روش‌ها از بعد فلسفی صرفاً جنبه تجویزی و دستوری ندارد. به عبارت دیگر، مأموریت فلسفه‌ای که موردنظر ماست، این نیست که بیاموزد چه بکنید یا چه هدفی را برای شناخت یک پدیده دنبال کنید و برای رسیدن به آن هدف از چه مراحلی بگذرید؛ بلکه منظور بحث روش شناختی این است که دریابیم دانشمند، پژوهشگر و دانشجو از چه طریقی در قلمرو خود به تبیین پدیده‌ها می‌پردازد. البته طبیعی است که هر روش درجه و اعتبار خاص خود را دارد. در یک بررسی مقایسه‌ای ما نیز گاهی صحت و اعتبار نتایج را داوری، و سودمندی و ارزش روش‌ها را مطرح می‌کنیم؛ چه بسا در نهایت به تجویز اولویت و مفید بودن یک روش نسبت به دیگر روش‌ها منجر شود8 و در مواردی هم ممکن است به انحصار یک روش منتهی شود

بنا بر آنچه بیان شد، در تفاوت روش‌شناسی و روش تحقیق نیز می‌توان گفت روش تحقیق مجموعه‌ای از فنون و مهارت‌هایی است که از طریق آنها می‌توان پدیده‌ها و موضوع‌ها را در حوزه‌های مختلف علوم بررسی کرد؛ اما چیزی که در علوم از آن با عنوان روش‌شناسی نام می‌بریم، بیش از آنکه شیوه‌های گوناگون برای تحقیق یا پژوهش باشد، بیانگر انواع رویکردها و نظرگاه‌ها به پدیده‌های سیاسی است. در واقع وقتی از طرح تحقیق، برنامه‌ریزی تحقیق، فرآیند تحقیق، متغیرها، فرضیه‌ها، تعریف‌های مفهومی و عملیاتی، جمع‌آوری اطلاعات، اندازه‌گیری اطلاعات و; سخن می‌گوییم، درباره روش تحقیق سخن گفته‌ایم؛ ولی وقتی از رویکردهای عقلی، پوزیتویستی، هنجاری، نهادی، رفتارگرایی، فمینیستی، تجزیه تحلیل گفتمانی، انتخاب عقلایی و; سخن می‌گوییم، به بحث روش‌شناسی پرداخته‌ایم. عدم تمایز بین این دو ساحت موجب آشفتگی‌های ذهنی و عملی خواهد شد

 ب) مفهوم فلسفه سیاسی

آسان‌ترین راه تعریف فلسفه سیاسی آن است که بگوییم فلسفه سیاسی همان چیزی است که موضوع مشترک یک سلسله کتاب‌های مشهور مثل جمهور افلاطون، سیاست ارسطو، شهریار ماکیاولی، لویاتان هابز، رساله‌های درباره حکومت مدنی لاک، قرارداد اجتماعی روسو، فلسفه حق هگل، رساله در باب آزادی استوارت میل و; است. به هر حال، این عنوان‌ها یک گرایش عمده در تاریخ تفکر غرب، یعنی سنت گسترده تفکر جامع درباره سیاست را باز می‌کند؛ اما نگاهی به گذشته نشان می‌دهد تعداد این‌گونه آثار به هیچ‌‌وجه‌ برای تعریف فلسفه سیاسی به منزله یک مشغله و تلاش فکری بالنده کافی نیست.9 در پرتو تفسیر مفهومی یا نظری فلسفه روشن می‌شود آثاری که سنت عظیم اندیشه سیاسی را فراهم آورده‌اند، از نظر روش‌شناسی بسیار مغشوش و ناخالص‌اند. آثار مزبور گرچه عموماً بسیار مهم و قابل توجه‌اند، تا حدود اندکی نمی‌توان آنها را کار فلسفی به معنای دقیق کلمه به شمار آورد؛ زیرا این آثار افزون بر استدلال‌های معمول، شامل یک نوع عنصر غیرفلسفی نیز هستند؛ یعنی گزارش‌های واقعی یا توصیفی از نهادها و فعالیت‌هایی که در حیطه مباحث فلسفه سیاسی نمی‌گنجند؛ زیرا فلسفه سیاسی درباره جوامع سیاسی با جهت‌‌گیری خاصی بحث می‌کند؛ یعنی جوامع سیاسی چه هستند، کدام صورت‌هایشان توجیه‌پذیر است و باید چه باشند. فیلسوفان سیاسی سیاست‌های روزمره دولت‌ها را در کانون توجه قرار نمی‌دهند و علاقه‌شان در وهله نخست درک و فهم هیچ نهاد خاصی در دولت‌های موجود نیست. وظیفه فلسفه سیاسی توصیف سطحی جوامع سیاسی خاصی نیست. در برابر،‌ فیلسوفان سیاسی می‌خواهند در عمیق‌ترین لایه‌ها، شالوده‌های دولت‌ها و توجیه اخلاقی آنها را درک کنند؛ یک جامعه چگونه باید باشد تا بتوان آن را جامعه سیاسی نامید؟ جوامع سیاسی چگونه به وجود آمدند؟ چرا این جوامع را باید از نظر اخلاقی مشروع دانست؟ ملاک و معیار ما برای تمییز جامعه سیاسی خوب از جامعه سیاسی بد چیست؟ مردم در این جوامع چگونه با هم پیوند پیدا می‌کنند؟ آیا واقعاً برای ما مهم است که چه نوع حکومتی داریم؟ آیا ما در این زمینه امکان انتخاب داریم یا تعیین نوع حکومت خارج از اختیار ماست؟ چرا ما به دولت یا فرمانروای سیاسی احتیاج داریم؟ اینها پرسش‌هایی است که ذهن فیلسوفان سیاسی را به خود مشغول ساخته است و پاسخ بدان‌ها را نمی‌توان با بررسی کارکردهای روز‌به‌زور جوامع موجود فراهم آورد. بنابراین فیلسوفان سیاسی باید از سطح توصیف صرف فراتر روند و به تبیین تحلیلی مفهومی و نظریه‌پردازی اخلاقی بپردازند تا بتواند پاسخ‌های ممکن را صورت‌بندی کنند

بنابراین، فلسفه سیاسی ادعا می‌کند که حقیقتی را درباره سیاست و موضوع‌هایی که ذهن فیلسوف سیاسی را مشغول می‌سازد، آشکار خواهد کرد؛ حقیقتی که متفاوت از عقاید ما در زندگی روزمره‌مان است. نمایان‌ترین صورت طرح این ادعا، تمثیل غار در کتاب جمهور افلاطون است که غالباً پدر فلسفه سیاسی خوانده می‌شود. افلاطون افراد عادی را به زندانی‌هایی تشبیه می‌کند که در غاری به زنجیر کشیده شده‌اند؛ به گونه‌ای که فقط می‌توانند سایه‌های اشیا را به روی پرده‌ای که روبه‌رویشان است ببینند. افلاطون می‌گوید آنها می‌پندارند تنها چیزهای واقعی همین سایه‌هاست. حال فرض کنید یکی از زندانیان رها شود و وارد روشنایی خیره‌کننده شود. اندک‌اندک او چیزهای واقعی را در جهان می‌بیند و می‌فهمد هرچه پیش از این دیده، سایه‌ای بیش نبوده است، اما اگر او به غار برگردد و سعی کند همراهانش را قانع کند که در اشتباه هستند، بعید است آنها حرف او را باور کنند. به نظر افلاطون، وضعیت یک فیلسوف نیز چنین است. فیلسوف شناختی اصیل دارد؛ در حالی که اطرافیان او عقاید ناصحیحی دارند؛ اما چون راه رسیدن به شناخت فلسفی طولانی و دشوار است، تعداد کمی حاضر به پیمودن این راه هستند

پس فیلسوف سیاسی را باید جست‌وجوگر حقیقت نامید12و فلسفه سیاسی را کوششی برای نشاندن معرفت به ماهیت امور سیاسی به جای گمان درباره آنها.13 اما باید توجه داشت که فیلسوفان سیاسی تنها به یافتن حقیقت قناعت نمی‌کند، بلکه از آن عبور کرده، طرحی برای ساماندهی امور سیاسی جامعه ارائه می‌دهند. به همین دلیل، افلاطون در کنار کتاب مرد سیاسی و جمهور، کتاب دیگری به نام قوانین می‌نویسد تا نشان دهد فیلسوف سیاسی باید در عین کشف حقیقت امور سیاسی، آن را با سرنوشت جامعه سیاسی درهم‌آمیزد و به دنبال سامان آن باشد و پیوندی بین آرمان‌هایش و واقعیت‌ها برقرار سازد. اگر این نکته در خصوص فلسفه سیاسی مورد غفلت قرار گیرد، در آن صورت به مرور زمان فلسفه سیاسی پویایی و کارآمدی خود را از دست داده، به یک تفنن علمی و دانشگاهی تبدیل خواهد شد

پس از روشن شدن ماهیت فلسفه سیاسی، توجه به چند نکته درباره آن ضروری است

نیاز به فلسفه سیاسی به زمان و مکان خاصی محدود نمی‌شود؛ بلکه برای پاسخ به پرسش‌های بنیادین درباره سیاست، فلسفه سیاسی ضرورتی انکارناپذیر است؛ به ویژه در زمان‌هایی که با مسائل جدیدی مواجه می‌شویم که نمی‌توانیم با فهم رایج روز آنها را حل کنیم. در چنین مواقعی باید با کاوشی ژرف‌تر،‌ و به بنیان باور سیاسی‌مان برسیم؛ در این صورت به فلسفه سیاسی خواهیم رسید

حقیقتی که فلسفه سیاسی عرضه می‌کند، مدعی است با تغییر جامعه و حکومت تغییر نمی‌کند. اینکه در طول تاریخ پاسخ‌های متعددی به پرسش‌های بنیادین فلسفه سیاسی داده شده است، به معنای نفی جهان‌شمولی آنها نیست؛ زیرا منشأ این تفاوت‌ها نوع رویکردها به مباحث است. بنابراین، این تفاوت‌ها بدین معنا نیست که اگر افلاطون یک فیلسوف سیاسی قرن بیستمی بود، پاسخ‌های دیگری متناسب با شرایط قرن بیستم می‌داد. البته، می‌پذیریم که متناسب با شرایط خاص پرسش‌های جدیدی می‌توان در دستور کار فیلسوف سیاسی و فلسفه سیاسی قرار داد؛ اما این به معنای سیّال بودن فلسفه سیاسی و تأثیر آن از اوضاع و شرایط اجتماعی نیست. اینکه مدل حکومت به چه شکلی باید باشد، از منظر فلسفه سیاسی با تغییر شرایط، پاسخ‌ها متفاوت نمی‌شود؛ اما فیلسوفان سیاسی می‌توانند در یک زمان و یا در طول تاریخ پاسخ‌های متعددی به آن بدهند.15 البته باید توجه داشته باشیم که این به معنای بهره‌مندی همه آنها از حقیقت به یک اندازه نیست

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله تأثیر بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا

ارسال‌کننده : علی در : 95/3/11 6:26 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تأثیر بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا تحت فایل ورد (word) دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تأثیر بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تأثیر بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
چارچوب مفهومی بنیادگرایی مسیحی  
بنیادگرایی مسیحی؛ سیاست و حکومت در آمریکا  
1 تأثیر آموزه‌های بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده  
1ـ1 حمایت از اسرائیل؛ اولویت سیاست خارجی آمریکا  
2ـ1 بنیادگرایی مسیحی و فروپاشی کمونیسم  
3ـ1 بنیادگرایی مسیحی و سیاست‌های خاورمیانه‌‌ای ایالات متحده  
4ـ1 بنیادگرایی مسیحی و گسترش میلیتاریسم در آمریکا  
نتیجه‏ گیری  
پی‌نوشت‌ها:  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تأثیر بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده امریکا تحت فایل ورد (word)

احمدوند، شجاع، «اسرائیل و ایدئولوژی صهیونیسم سیاسی»، پژوهش حقوق و سیاست، سال ششم، ش 12، پائیز و زمستان

ال.برگر، پیتر، دین خیزش گر و سیاست جهانی، ترجمه افشار امیری، تهران، پنگان، 1380

السماک، محمد و دیگران، «تخریب بیت المقدس و واکنش مسلمین»، ترجمه قبس زعفرانی، موعود، سال هشتم، ش 46، شهریور 1383

ازغندی، علی‌رضا، نظام بین الملل، بازدارندگی و همپایگی استراتژی، تهران، قومس، 1370

پیشگویی‌ها و آخرالزمان، مجموعه مقالات، تهران، موعود، 1385

جرجیس، فواز. ای، آمریکا و اسلام سیاسی، ترجمه سیدمحمدکمال سروریان، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، 1382

جوویور، مری، درآمدی بر مسیحیت، ترجمه حسین قنبری، قم، ادیان، 1381

دورانت، ویل، تاریخ تمدن «اصلاح دینی، ج6»، ترجمه فریدون بدره‌ای و دیگران، چ سوم، تهران،‌آموزش انقلاب اسلامی، 1371

دهشیار، حسین، سیاست خارجی آمریکا و هژمونی، تهران، خط سوم، 1381

روستین، لئو، فرهنگ تحلیلی مذاهب آمریکایی، ترجمه محمد بقایی، تهران، حکمت، 1376

زرشناس، شهریار، نیمه پنهان آمریکا، تهران، کتاب صبح، 1381

سایزر، استیون، صهیونیسم مسیحی، ترجمه حمیده بخشنده و قدسیه جوانمرد، قم، طه، 1386

شوایتزر، پیتر، جنگ ریگان، ترجمه علیرضا عیاری، تهران، اطلاعات، 1384

صاحب خلق، نصیر، تاریخ ناگفته و پنهان آمریکا، چ دوم، تهران، هلال، 1385

عبدالله‌خانی، علی، کتاب آمریکا، تهران، ابرار معاصر، 1383

فیلیپس، کوین، تئوکراسی آمریکایی، ترجمه شهریار خواجیان، تهران، اختران، 1387

قانون اساسی ایالات متحده آمریکا

کپل، ژیل، اراده خداوند، ترجمه عباس آگاهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1370

کگلی، چارلز دبلیو، ویتکوف ،اوجین آر، سیاست خارجی آمریکا؛ الگو و روند، ترجمه اصغر دستمالچی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه، 1382

گارودی، روژه، تاریخ یک ارتداد، ترجمه مجید شریف، چ سوم، تهران، رسا، 1377

لودتکه، لوتراس، ساخته شدن آمریکا، ترجمه شهرام ترابی، تهران، وزارت امور خارجه، 1382

لوران، اریک، جنگ بوش‌ها، ترجمه سوزان میرفندرسکی، تهران، نی، 1382

متقی، ابراهیم، تحولات سیاست خارجی آمریکا، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1376

مونتگومری وات، ویلیام، حقیقت دینی در عصر ما، ترجمه ابوالفضل محمودی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1379

محمدی، منوچهر، استراتژی نظامی آمریکا بعد از یازده سپتامبر، تهران،‌سروش، 1382

وایل، ام. جی. سی، سیاست در ایالات متحده آمریکا، ترجمه ابوذر گوهری مقدم، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384

هال سل، گریس، تدارک جنگ بزرگ، ترجمه خسرو اسدی، تهران، رسا، 1377

ـــــ ، یدالله، ترجمه قبس زعفرانی، چ دوم، تهران، هلال، 1385

هلال، رضا، مسیحیت صهیونیست و بنیادگرایی آمریکا، ترجمه علی جنتی، قم، ادیان، 1383

هی وود، اندرو، درآمدی بر ایده ئولوژی‌های سیاسی، ترجمه محمد رفیعی‌مهرآبادی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین الملی،1379

Auerdach, Jerold, Are we one Jewish Identity in the United States and Israel, New Jersey: Rutgers university press,

Bard, Mitchell G, “Deconstruction George W. Bush’s middle east strategy,” Fall

Domke, David, God willing Political fundamentalism in the white house, London: Pluto press

Froese, Paul and Menken, F. Carson, Social Science Quarterly Aus Holy war: Baler University,

Govern, P.mc, All American: why I believe in Football, God and the War in Iraq, New York: Harper Collins,

The Encyclopedia Americana: Americana Corporation, Vol

Kimball, Charles, When Religion Becomes Evil, New York: Harper Collins e-book

King, Salli B.”A Quaker Response to Christians Fundamentalism,” www.bym-rsf.org

Lewis, Bryan E, How Has Dispensationalist Affected American Policy in the Middle East: Ambridge University,

Lindsay, Hall, The Late Great Planet Earth, Michigan: Zonderran,

North, Gary, Millennialism and Social Theory, Texas: Tyler,

Smith, Robert O, “Toward a Lutheran Response to Christian Zionism, “ continent desk direct for Europe and the Middle East, Elca- Global Mission, March,

Specter, Stephen, Evangelicals and Israel: the Story of American Christian Zionism, New York: Oxford University press,

Iboden, William, Religion and American Foreign Policy, New York: Cambridge University press,

چکیده

بنیادگرایی جنبشی مذهبی است که بازگشت به اصول و بنیادها را مفروض گرفته و عمدتاً خواستار عبور از مدرنیسم و بازگشت به سنت‌ها می‌باشد. تصلّب، تأکید بر جامعیت دین، مخالفت با سکولاریسم و تأکید بر خشونت جهت پیشبرد اهداف، از ویژگی‌های اصلی جریان‌های بنیادگرا و از جمله بنیادگرایی مسیحی است. جنبش‌های بنیادگرا با چنین رویکردی درصدد تأثیرگذاری بر محیط پیرامون خود بوده‌اند

تحقیق حاضر به بررسی تأثیر آموزه‌های بنیادگرایی مسیحی بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در چهار حوزه حمایت از اسرائیل، فروپاشی کمونیسم، سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا و گسترش میلیتاریسم در این کشور خواهد پرداخت

کلیدواژه‌ها: بنیادگرایی مسیحی، صهیونیسم مسیحی، ایالات متحده امریکا، سیاست خارجی ایالات متحده امریکا

 

مقدمه

بنیادگرایی مسیحی پدیده‌ای نو و محصول دوران مدرن است. این جنبش بین سال‌های 1910 تا 1915 و پس از انتشار سلسله مقالاتی از سوی رهبران محافظه‌کار کلیسا پدید آمد. این حرکت درصدد بود تا مسیحیت را در مقابل تهدیدهایی که از سوی مطالعات انتقادی بر انجیل و همچنین تئوری‌های داروین و در مجموع مشکلاتی که علوم جدید برای مسیحیت ایجاد کرده بود، حفظ کند. بنابراین بنیادگرایی مسیحی واکنشی به مدرنیسم و آموزه‌های اصلی آن است.1 اگرچه بنیادگرایان مسیحی برآنند که این جریان کاملاً مبتنی بر نص (کتاب مقدس) می‌باشد، اما پیدایش آن را به عنوان جنبشی دینی باید در نهضت دین‌‌پیرایی رصد کرد. نهضت دین‌پیرایی باعث احیای گرایش به عهد عتیق شد. حق تفسیر کتاب مقدس از انحصار مقامات کلیسا خارج و در دست عموم قرار گرفت. این جریان کمک فراوانی به رشد بنیادگرایی مسیحی کرد

مقصود از بنیادگرایی جریانی است که به خطاناپذیری کتاب مقدس معتقد است؛ یعنی تمسک به الفاظ انجیل و تورات. به همین دلیل بنیادگرایی مسیحی را به بنیادگرایی صهیونیستی نیز تعبیر می‌کنند، که به مفاهیم تحت‌‌اللفظی کتاب مقدس و پیشگویی‌های تورات در مورد بازگشت یهود به فلسطین اعتقاد دارد. این جریان را در دهه هفتاد قرن نوزدهم «جریان تدبیرگرا» نیز می‌نامیدند

مورخ غربی، ارنست‌.آر.ساندین، معتقد است که احیای بنیادگرایی نشان‌دهنده درگیری جامعه نوین با نظام اعتقادی مبتنی بر تدبیرگرایی و هزاره‌گرایی است؛ به این معنا که پروردگار بدون آگاهی انسان‌ها، تاریخ را به سمت بازگشت دوباره مسیح سوق داده تا بر هزار سال خوشبختی بر جهان حکومت کند. ساندین و متکلّم ایرلندی جان نلسون داربی اعتقاد دارند که در پایان قرن 19 جریان تدبیرگرا، تاریخ را به چند مرحله تقسیم کرد که آخرین مرحله آن بازگشت مسیح برای نجات مسیحیان به سوی بهشت قبل از پایان تاریخ (قیامت) است. در آن موقع جنگی در هرمجدون بین نیروهای خیر و شیطان رخ خواهد داد تا بدین‌گونه مسیح و پیروانش هزار سال بر جهان حکومت کنند

بنیادگرایی مسیحی همچون توتالیتاریسمِ قرن بیستم زائیده مدرنیسم است و به سان همزاد خود رو‌درروی خالق خود ایستاد. تشابه در منشأ پیدایش این دو جنبش، همسانی در شیوه مبارزه را به همراه نداشت. اریک فروم علت ایجاد حکومت‌های توتالیتر را جدایی انسان غربی از پناهگاه‌های اصیل خود می‌‌داند که مسبب چنین روندی مدرنیسم است. در چنین شرایطی انسان رهاشده از همه‌جا، در بیابان مدرنیسم سرگردان شده و به دنبال تکیه‌گاهی است که حکومت‌های توتالیتر همچون فاشیسم و نازیسم و رهبران فرهمندی چون هیتلر و موسولینی به عنوان پشتوانه‌های انسان سرگردان سربرآوردند و مورد اقبال عمومی قرار گرفتند. جنبش بنیادگرایی مسیحی نیز در چنین شرایطی شکل گرفت؛ اما برای تقابل با مدرنیسم راه دیگری را برگزید. توتالیتاریسم در پاسخ به تخریب عناصر هویت‌ساز، با ایجاد تکیه‌گاه‌های جدید، انسان مدرن را به سوی خود فرا خواند، در صورتی که بنیادگرایی مسیحی به دنبال بازسازی عناصر هویت‌ساز پیشامدرن بوده است. بی‌جهت نیست که جنبش بنیادگرایی مسیحی بر مخالفت با سکولاریسم، اندیویدوآلیسم و همچنین تحکیم بنیان خانواده تأکید بسیار دارد. شاید این جنبش به دنبال آن بوده تا خدا، دولت و خانواده را در کادوی بنیادگرایی مسیحی پیچیده و به انسان پسامدرن تقدیم کند. بنیادگرایی مسیحی ضمن تأکید بر عناصر سه‌گانه فوق، دین را محور قرار داده و همه امور را در سایه آن تفسیر می‌کند. چنین نگرش جامعی به دین (با تکیه بر عناصر پیشامدرن) موجب بروز تحولات گسترده در کشورهایی شده که بنیادگرایی در آنها نضج گرفته است. یکی از کشورهایی که جنبش بنیادگرایی در آن رشد یافته و موجب تغییرات گسترده شده، ایالات متحده امریکاست. در این تحقیق ما در پی پاسخ به این پرسش هستیم که بنیادگرایی مسیحی چه تأثیری بر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا داشته است؟ بر مبنای این پرسش فرضیه خود را بر این اصل استوار کرده‌ایم که بنیادگرایی مسیحی در چهار حوزه حمایت از اسرائیل، فروپاشی کمونیسم، سیاست‏های خاورمیانه‌ای آمریکا و گسترش میلیتاریسم بر سیاست خارجی آمریکا تأثیر داشته است. در ذیل به تفصیل به این موضوع می‌پردازیم

 

چارچوب مفهومی بنیادگرایی مسیحی

بنیادگرایی واژه‌ای بحث‌برانگیز و در برخی موارد کاربرد آن مخاطره‌آمیز است، به ویژه در فضایی که برای منکوب کردن رقیب از آن استفاده گردد. از این منظر بحث و بررسی پیرامون این واژه قبل از ارائه چارچوب مفهومی از آن «ره به ترکستان بردن» است

 یکی از بهترین چارچوب‌ها پیرامون واژه بنیادگرایی از جانب چارلز کیمبال ارائه شده است. وی در اثر خود با نام آن‌گاه که مذهب شوم می‌شود، سه ویژگی اصلی را برای تمامی نمونه‌های بنیادگرایی برمی‌شمارد که بر اساس این ویژگی‌ها جریان بنیادگرایی از دیگر جریان‌های مذهبی و سیاسی متمایز می‌شود. ویژگی‌های عمومی جریان‌های بنیادگرا از دیدگاه کیمبال عبارتند از: 1 اعتقاد به آخرالزمان زودرس؛ 2 اعتقاد به جنگ مقدس؛ 3 ادعای کشف حقیقت مطلق. بر این اساس عیار جنبش‌های اجتماعی به لحاظ تعلق به جریان‌های بنیادگرا، با سه محک فوق مشخص خواهد شد

دومین چارچوب ارائه‌شده پیرامون مفهوم بنیادگرایی که در این مجال از آن بحث می‌شود، متعلق به اندرو هی‌وود است. وی از چهار ویژگی اصلی برای مرزبندی بنیادگرایی با سایر جریان‌های دینی و سیاسی نام می‌برد که عبارتند از: پیوند دین و سیاست، تعهد به ارزش‌ها و عقاید بنیادین، ستیز با نوگرایی و روحیه ستیزه‌جویی؛ هی‌وود در میان این ویژگی‌ها، مضمون اصلی بنیادگرایی عدم تمایز میان دین و سیاست را می‌داند.6 به همین دلیل پیتر ال.برگر بنیادگرایی را نقطه مقابل سکولاریزاسیون می‌داند و افول سکولاریزاسیون را در ارتباط مستقیم با پیشرفت بنیادگرایی برمی‌شمارد

تحقیق پیش‌رو ضمن بهره‌گیری از عناصر ارائه‌شده در چارچوب‌های فوق، از پیوند میان دین و سیاست به عنوان شاخصه اصلی جریان‌های بنیادگرا سود برده است و به عبارت دیگر به تبعیت از هی‌وود و برگر وجه اصلی تمایز میان بنیادگرایی با جریان‌های مشابه را جامعیت دین بنیادگر می‌داند. بنیادگرایی دین را از گوشه کنج عزلت بیرون کشیده و به تمامی عرصه‌های زندگی اجتمای و فردی تسری داده است. البته پیوند میان دین و سیاست تنها در کنار دیگر عناصر ارائه‌شده در چارچوب‌های فوق به ایجاد یک جریان بنیادگرا منجر می‌شود و صِرف اعتقاد به پیوند میان دین و سیاست موجب بنیادگرایی یک جنبش سیاسی مذهبی نمی‌شود‌

نکته مهم دیگر اینکه بنیادگرایی جنبشی کاملاً دینی است، بنابراین در جوامعی که به رشد و بالندگی می‌رسند، زمینه‌های دین‌داری به وفور یافت می‌شود؛ اما این نکته به این معنا نیست که در هر جامعه‌ای که دین‌داری رشد کرد درخت بنیادگرایی نیز تنومند می‌شود بلکه مهیا شدن تمامی زمینه‌های ذکرشده برای ایجاد یک جریان بنیادگرا ضروری است، ولی به هر حال جهت بررسی وجود و تأثیر یک جریان بنیادگرا، ابتدا باید زمینه‌های دینی موجود در آن جامعه بررسی شده و سپس این نکته واکاوی شود که آیا بنیادگرایی در چنین فضایی رشد کرده است یا خیر؟

بنیادگرایی مسیحی؛ سیاست و حکومت در آمریکا

تاکنون در میان جهانیان، مسلمانان متهم به بنیادگرایی بوده‌اند. ولی موضوع جدید جریان‌های بنیادگرا در میان مسیحیان مغفول مانده و یا دست‌کم گرفته شده است. کوین فیلیپس در مورد نقش مذهب در سیاست و حکومت ایالات متحده با عبارتی مقصود خود را بیان می‌کند: «بسیار دست‌کم گرفته شده؛» وی حتی معتقد است در مورد انتخابات و چگونگی رأی دادن مردم، اولین پرسشی که در نظر گرفته می‌شود، باید قومی – مذهبی باشد، نه پرسش‌هایی با مبنای اقتصادی، جغرافیایی، فرهنگی و;

برخلاف سایر کشورهای صنعتی، مذهب نقش اساسی در فرهنگ آمریکایی‌ها دارد.9 مطالعات اخیر در آمریکا نشان داده است که تقریباً 4 الی 5 درصد از جمعیت این کشور به خدا اعتقادی ندارند و بیش از 90 درصد مردم آمریکا معتقد به وجود خدا هستند. بنابراین تعداد افرادی که کاملاً ضدمذهب باشند، بسیار اندک است و این تعداد کمتر از تعداد افراد غیرمعتقد در دیگر کشورهای صنعتی است

مطالعه دیگری که در سال‌های اخیر در مورد نقش مذهب در جامعه آمریکا صورت گرفته است، نشان می‌دهد که 82 درصد آمریکایی‌ها خود را اصول‌گرا می‌دانند، درحالی که این نسبت در بریتانیا 55 درصد، در آلمان 54 درصد و در فرانسه 48 درصد است. همین مطالعات نشان می‌دهد که در آمریکا نسبت افرادی که هر هفته به کلیسا می‌روند 44 درصد است، در حالی که در آلمان 18 درصد، در انگلستان 14 درصد و در فرانسه 10 درصد است.11 البته صرف مذهبی بودن یک جامعه به معنای بنیادگرا بودن آن نیست، اما از آنجایی که بنیادگرایی جنبشی کاملاً مذهبی است بنابراین بستر اولیه برای رشد چنین جنبش‌هایی تنها در جوامع مذهبی مهیا است

آمارهای فوق جایگاه مذهب در میان جامعه آمریکا را به خوبی نشان می‌‌دهد. مذهب در میان جامعه آمریکا، جایگاهی رفیع دارد و نه تنها در امور شخصی و خصوصی، بلکه در تصمیم‌سازی‌های سیاسی نیز نقش اساسی دارد. البته فهم این مطلب که آیا در امریکا تأثیرگذاری مذهب بر سیاست و جنگ، از روی اعتقادات قلبی است و یا اینکه از مذهب به عنوان ابزار استفاده می‌شود، کمی مشکل است، اما همان‌گونه که دوتوکویل بیان می‌کند، اینکه همه آمریکایی‌ها به دین معتقدند یا خیر، امر کاملاً محتومی نیست، اما آنان به لزوم مذهب برای بقای نهادهای جمهوری اعتقاد دارند

یکی از پیامدهای عمده رشد بنیادگرایی در آمریکا، پیوند دین و سیاست در این کشور است. تمایل به این اعتقاد که آمریکا همواره کشوری سکولار بوده و دین را به عرصه‌های فردی زندگی انسان‌ها عقب رانده است، همواره در میان پژوهش‌گران مسایل آمریکا مطرح است. این تمایل ممکن است از دو عامل تأثیر پذیرفته باشد. اول اینکه آمریکا به عنوان یک کشور مدرن، عناصر مقوّم مدرنیسم، بخصوص سکولارسیم را پذیرفته است. عامل دوم که باعث کاهش نقش دین در سیاست آمریکا شده، قانون اساسی آمریکاست. نکات ذکرشده در اصلاحیه اول اصل هفتم قانون اساسی ایالات متحده آمریکا پیرامون «منع کنگره در خصوص ایجاد مذهب»13، باعث شده که بسیاری بر این اعتقاد باشند که چون حکومت از دخالت در حریم مذهب منع شده است، مذهب نیز وارد حریم‌های سیاسی نشده و تنها به امور فردی می‌پردازد

عبارتی در اساس‌نامه دیوان عالی ایالات متحده آمریکا، به طور تلویحی دیدگاه مذهبی مستقر در فرهنگ آمریکایی را بیان می‌دارد. مضمون این عبارت بیان دارد که جامعه مدنی در رابطه با مذهب باید به طور تام و کمال بی‌طرف باشد؛ اما این عبارت تنها سیاست را از ورود به ساحت مذهب باز می‌دارد و به نوعی آزادی مذهبی را تضمین می‌کند؛ اما هیچ‌گاه مانع ورود مذهب به عرصه سیاست نمی‌شود. مردم آمریکا عموماً قانون عدم وجود مذهب رسمی در قانون اساسی این کشور را نوعی بی‌طرفی یا مخالفت با دین نمی‌پندارند. آنها نسبت به خودشان به عنوان کشور و ملتی که تحت مشیت الهی هستند، می‌اندیشند، آنها مذهب را نه تنها برای شخصیت و فرهنگ فردی، بلکه برای جامعه مدنی نیز مفید می‌دانند

کتاب مذهب و سیاست آمریکا از انتشارات دانشگاه کمبریج که توسط جمعی از نویسندگان برجسته تألیف شده است، درباره نقش مذهب در سیاست‌گذاری‌های آمریکا چنین می‌نویسد

پژوهشگران اجتماعی دست‌اندرکار بررسی سیاست‌های قرن بیستم تا همین اواخر فرض می‌کردند که مذهب در آمریکا امری خصوصی است و نفوذ عمومی کمی دارد. نتیجه این فرض چنین است که مذهب ارزش آن را ندارد که جامعه‌شناسان و محققان سیاسی به آن توجه کنند، آن‌گونه که ایشان به نژاد، سطح درآمد، تعلیم و تربیت و دیگر متغیرهای مهم اجتماعی توجه می‌کنند. پژوهش در باب آمریکای قرن نوزدهم، اساس این فرضیه‌ها را به لرزه درآورده است؛ اما تا ظهور راست‌مذهبی، پژوهشگران اهمیت مستمر مذهب در زندگی سیاسی را جدی نگرفته بودند

از زمانی که مهاجران اولیه پای به کیپ کد(Cape cad) نهادند، مذهب به عنوان عامل مهمی در سیاست آمریکا مطرح بوده است. هرچند که این تأثیر پس از روی کار آمدن راست‌مذهبی نمایان‌تر شد، اما همواره دین در آمریکا سیاست را تحت تأثیر خود قرار داده است. عامل مذهب، در انتخابات و میزان رأی‌دهی به سیاست‌مداران و همچنین تعیین سرنوشت منازعات سیاسی در آمریکا نقش مهمی دارد

چنانچه گفته شد، پیوستگی دین و سیاست پس از روی کار آمدن راست‌مذهبی و ائتلاف آن با محافظه‌کاران سیاسی، چهره خود را بیشتر نمایان کرد. دهه 1970 میلادی نقطه اوج این پیوستگی بود. روی کار آمدن رؤسای جمهوری چون کارتر و ریگان که خود را مسیحیان تازه متولدشده می‌دانستند، بسیاری از حقایق را آشکار کرد.17 بخصوص با روی کار آمدن ریگان چهره سیاست آمریکا دگرگون و یا به تعبیر بهتر آشکار شد. رئیس‌جمهور جدید تا حد زیادی از سوی نهضت‌های سیاسی ـ مذهبی حمایت می‌شد که خود را انجیل‌گرا یا بنیادگرا ‌دانسته و کاملاً بر روی صحنه شطرنج سیاسی، در جناح راست قرار می‌گرفتند. همچنین گروه‌های فشار متعددی تشکیل شد که هدف آنها تأثیرگذاری هرچه بیشتر بر تصمیمات سیاسی آمریکا به منظور مسیحی‌کردن هرچه بیشتر این کشور بود

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله نبوت و امامت در اندیشه ملاصدرا تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 95/3/11 6:26 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نبوت و امامت در اندیشه ملاصدرا تحت فایل ورد (word) دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نبوت و امامت در اندیشه ملاصدرا تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نبوت و امامت در اندیشه ملاصدرا تحت فایل ورد (word)

چکیده  
مقدمه  
1 نظریه نبوت  
1-1 خصایص سه‌گانه نبی  
2ـ1 وجوب بعثت انبیا  
3ـ1 ختم نبوت  
4ـ1 ولایت  
2 نظریه امامت  
1ـ2 فواید وجودی امام  
2ـ2 وجوب وجود امام در هر زمان  
3 اعتقاد به مهدویت  
1ـ3 در باب امام دوازدهم  
2ـ3 رد اعتراض بر غیبت امام دوازدهم  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نبوت و امامت در اندیشه ملاصدرا تحت فایل ورد (word)

ابن‌سینا، ابوعلی حسین‌بن عبدالله، الاشارات و التنبیهات، مع شرح نصیرالدین‌الطوسی و قطب‌الدین الرازی، الجزء الثالث، تهران، مطبعه‌‌ الحیدری، 1379ق

ـــــ ، الشفاء (الهیات)، راجعه و قدم له ابراهیم مدکور، تحقیق‌الاب قنواتی و سعید زاید، القاهره، الهیئه العامه‌ لشؤون للمطابع الامیریه، 1380 ق/1960م. (افست ایران، قم: منشورات مکتبه آیه‌الله العظمی المرعشی النجفی، 1404ق)

ـــــ ، النجاه، نقحه و قدم له ماجد فخری، بیروت، دارالآفاق الجدیده، الطبعه‌ الاولی، 1405 ق/ 1985م

سهروردی، شهاب‌الدین یحیی، پرتونامه، (مجموعه مصنفات شیخ اشراق)، ج3، تصحیح، تحشیه و مقدمه سیدحسین نصر، با مقدمه و تحلیل فرانسوی هانری کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، 1380 ش

ـــــ ، التلویحات، (مجموعه مصنفات شیخ اشراق)، ج1، تصحیح و مقدمه هانری کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، 1380 ش

ـــــ ، حکمه‌الاشراق، (مجموعه مصنفات شیخ اشراق)، ج1، تصحیح و مقدمه هانری کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، 1380 ش

ـــــ ، فی ‌اعتقاد الحکماء، (مجموعه مصنفات شیخ اشراق)، ج2، تصحیح و مقدمه هانری کربن، تهران پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، 1380 ش

ـــــ ، اللمحات، (مجموعه مصنفات شیخ اشراق)، ج4، تصحیح، تحشیه و مقدمه نجفقلی حبیبی، تهران پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ سوم، 1380 ش

السید المرتضی، ابی‌القاسم علی‌بن الحسین، الذخیره فی علم الکلام، تحقیق السید احمد الحسینی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، 1411 ق

ـــــ ، رساله‌ فی غیبه‌الحجه، رسائل‌الشریف المرتضی، تحقیق السید احمد الحسینی، الجزء الثانی، قم، دارالقرآن، 1410 ق

ـــــ ، المقنع فی‌الغیبه، تحقیق محمدعلی الحکیم، قم، مؤسسه آل‌البیت علیهم السلام للاحیاء التراث، 1374 ش

الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد، بیروت مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، الطبعه الثالثه، 1410ق

ـــــ ، النکت الاعتقادیه، تحقیق رضا مختاری، بی‌جا، المؤتمر العالمی لالفیه الشیخ المفید، 1413 ق

صدرالمتألهین، تفسیر القرآن الکریم، ج6، تصحیح محمد خواجوی، قم، بیدار، چاپ سوم، 1380 ش

ـــــ ، شرح اصول الکافی (کتاب العقل و الجهل)، به تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1366

ـــــ ، شرح اصول الکافی (کتاب فضل العلم و کتاب الحجه)، به تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1367

ـــــ ، الشواهد الربوبیه فی المناهج السلوکیه، تصحیح، تحقیق و مقدمه سیدمصطفی محقق داماد، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، 1382

ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح، تحقیق و مقدمه محمد ذبیحی و جعفر شاه‌نظری، ج2، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، 1381

ـــــ ، المظاهر الالهیه فی اسرار العلوم الکمالیه، تصحیح، تحقیق و مقدمه سیدمحمد خامنه‌ای، تهران، بنیاد حکمت اسلامی صدرا، چاپ اول، 1378

ـــــ ، مفاتیح‌الغیب مع تعلیقات للمولی علی‌النوری، صححه و قدم له محمد خواجوی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، انجمن اسلامی حکمت و فلسفه، چاپ اول، 1363

الفارابی، ابونصر محمدبن محمد، آراء اهل المدینه الفاضله، قدم له علی بو ملحم، بیروت، دار و مکتبه الهلال، 1995

الکلینی الرازی، ابی جعفر محمدبن یعقوب بن اسحاق، اصول کافی، ترجمه و شرح سیدجواد مصطفوی، الجزء الاول، قم، دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام، 1389ق/1348ش

میرداماد، محمدباقر بن محمد، الرواشح السماویه فی شرح احادیث الامامیه، چاپ سنگی، بی‌تا

ـــــ ، القبسات، باهتمام مهدی محقق، سیدعلی موسوی بهبهانی، توشیهیکو ایزوتسو و ابراهیم دیباجی، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1374

ـــــ ، نبراس الضیاء و تسواء السواء فی شرح باب البداء و اثبات الجدوی الدعاء، مع تعلیقات الملا علی النوری، تحقیق و تصحیح حامد ناجی اصفهانی، تهران، هجرت، دفتر نشر میراث مکتوب، چاپ اول، 1374

نصیرالدین طوسی، ابوجعفرمحمد بن محمد، تجرید الاعتقاد، حققه محمد جواد الحسینی الجلالی، قم، مرکز النشر و مکتب الاعلام الاسلامی، الطبعه‌ الاولی، 1407‌ق

ـــــ ، تلخیص المحصل، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل شعبه تهران با همکاری دانشگاه تهران، چاپ اول، 1359

ـــــ ، رساله الامامه، تلخیص المحصل، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مک گیل شعبه تهران با همکاری دانشگاه تهران، چاپ اول، 1359

ـــــ ، فصول خواجه طوسی و ترجمه تازی آن، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1335

چکیده

این مقاله، پس از بررسی رأی صدرالمتألهین پیرامون نبوت و کیفیت دریافت وحی، و بحث از نظریه امامت در حکمت متعالیه، به بیان استدلال‌های ملاصدرا بر وجوب وجود امام، رأی او را پیرامون اعتقاد به مهدویت می‌پردازد. با بیان دیدگاه صدرالمتألهین در باب وجود و غیبت امام دوازدهم، به مقایسه اجمالی آرای وی با نظریات فارابی، ابن سینا، شیخ اشراق و میرداماد و مواضع متکلمان امامیه همچون شیخ مفید، سید مرتضی و خواجه نصیرالدین طوسی پیرامون مهدویت می‌پردازد. نکته قابل تامل اینکه آرای صدرالمتألهین نه تنها جامع تمامی نظریات متفکران پیش از خود است، بلکه حاوی نکاتی بدیع و بی‌سابقه در این باب می‌باشد.

کلید واژه‌ها: مهدویت، نبوت، امامت، ولایت، وحی، غیبت، ملاصدرا

 

مقدمه

اعتقاد به وجود و ظهور مهدی(عج) در آخرالزمان، ریشه در احادیث و روایات مأثور از نبی ‌اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) دارد. اما با نگاهی اجمالی به تاریخ علوم اسلامی معلوم می‌شود که بحث از این اعتقاد، تنها مورد توجه محدثان نبوده است، بلکه بیشتر متکلمان، عرفا و فیلسوفان هم در آثار خود این بحث را وارد کرده و به مقتضای نظام فکری مختار خود، به تحلیل و تبیین آن پرداخته‌اند. آنچه از بررسی تحلیل‌ها و تبیین‌های مختلف متکلمان، عرفا و فیلسوفان از این اعتقاد، روشن می‌شود آن است که وجه مشترک این نظریات قول به ضرورت وجود و حضور یک امام در هر زمان است و بیانات و استدلال‌های آنها نیز در تبیین و دفاع از مهدویت، بیشتر به همین بخش مشترک باز می‌گردد. بنابراین، در بررسی آرای فیلسوفان اسلامی پیرامون اعتقاد به مهدویت، که موضوع همین مقاله می‌باشد، باید بیش از هر چیز به استدلال‌های آنها بر ضرورت وجود امام در هر زمان توجه کرد. با کند و کاو در این بخش از آثار فیلسوفان اسلامی، این حقیقت معلوم خواهد شد که بحث از مهدویت همواره یکی از دغدغه‌های اصلی حکمای اسلامی از فارابی تا صدرالمتألهین بوده است، اما وضوح و ضرورت‌ این بحث در نظام‌های فلسفی فارابی و ابن سینا کمتر از حکمت اشراق، و در حکمت متعالیه حایز بیشترین حد است

در مقاله حاضر نخست گزارشی جامع از دیدگاه ملاصدرا پیرامون مهدویت ارائه می‌شود، سپس موضع وی در این باب با مواضع برخی از متکلمان و فیلسوفان سلف او مورد مقایسه قرار می‌گیرد. برای نیل به این دو مقصود، پیش از هر چیز، از آن رو که وی میان نبوت و امامت، تفاوت اساسی قایل نیست، نظریه او پیرامون نبوت، خصایص نبی و کیفیت دریافت وحی و الهام و به مقتضای بحث، مطالبی در باب ولایت و ختم نبوت ذکر می‌شود. پس از تمهید این مقدمات، نظریه ملاصدرا در باب امامت، فواید وجودی امام و نیز به دلیل ارتباط وثیق میان قول به ضرورت وجود یک امام در هر زمان و قول به مهدویت، استدلال‌های ده‌گانه او بر اثبات وجوب وجود امام، به تفصیل مورد بحث قرار می‌گیرد و با بیان عقیده وی پیرامون امام دوازدهم و غیبت آن امام، گزارش آرای او در باب مهدویت به انجام خواهد رسید. در پایان هم به عنوان نتیجه بحث، با بررسی استدلال‌های ملاصدرا بر اثبات وجوب وجود امام و مقایسه آنها با استدلال‌های دیگر متفکران سلف او، جایگاه وی در تاریخ این مسئله روشن خواهد شد

 

1 نظریه نبوت

ملاصدرا در مهم‌ترین کتاب خود، الحکمه المتعالیه فی اسفار العقلیه الاربعه که جامع تمام آرای فلسفی اوست، فصل مستقلی به نبوت اختصاص نداده است، ولی در آثار فلسفی دیگرش همچون الشواهد الربوبیه، المبدأ و المعاد، المظاهر الالهیه، مفاتیح الغیب و سرانجام شرح اصول الکافی، به نحو بسیار مفصلی از نبوت و ولایت سخن می‌گوید. این نوشتار در صدد بیان تفصیلی آرای ملاصدرا پیرامون نبوت نیست؛ بلکه به دلیل آنکه در فلسفه او نظریه نبوت به نحو تنگاتنگی با نظریه امامت مرتبط است، از میان انبوه مباحثی که وی پیرامون نبوت مطرح می‌کند، فقط به بیان مطالبی می‌پردازد که به ما در ترسیم نظریه امامت و مهدویت در فلسفه او مدد می‌رساند

1-1 خصایص سه‌گانه نبی

خصیصه اول نبی، علم بی‌واسطه و عظیم اوست. به نظر صدرالمتألهین، نفوس مردم از حیث کسب علم دارای مراتب مختلفی است؛ برخی چنان نفس ضعیف، تیره و تاریکی دارند که حتی به واسطه تعلیم هم چیزی از معارف در نفس آنها جای نمی‌گیرد. در عوض، کسانی هستند که نفس و قوه حدسشان به چنان حدی از شدت می‌رسد که در زمانی کوتاه، علوم بسیاری را فرا می‌گیرند. به همین ترتیب، در طرف کمال این طیف از مراتب مختلف قوه عقلیه، نفوس مقدس انبیا قرار دارد که در اندک زمانی بدون تعلیم بشری، تمام علوم و معارفی که حصول آن برای بشر ممکن است، واجد می‌شوند. وی در تبیین این خصیصه انبیا، متذکر می‌شود که نفس ناطقه آنها، به دلیل خلوص و صفای بی‌بدیلشان با عقل کلی یا روح اعظم که همان عقل فعال باشد، متصل می‌شود و معارف عظیم الهی، از طریق این اتصال به عقل فعال، به نفس نبی افاضه می‌گردد. به عقیده وی، این مقام را هم انبیا و هم اولیا می‌توانند کسب کنند

خصیصه دوم، آن است که نفس نبی در مرتبه قوه خیالش به چنان مرتبه‌ای از شدت و قوت رسیده است که می‌تواند در حالت بیداری عالم غیب، عالم صور جزئیه یا علم خیال را به چشم باطنی ببیند. در این مرتبه، قوه خیال نبی به حدی از فعلیت رسیده است که صورت ملک حامل وحی برای وی متمثل می‌شود و کلامی از این ملک از جانب خداوند می‌شنود. صدرالمتألهین، بر این باور است که این مرتبه خاص نبی است و ولی را با او در این مقام شراکتی نخواهد بود

خصیصه سوم آن است که نفس نبی چون از جهت قوای تحریکی و عملی نیز به کمال رسد، به تأثیر بر هیولای عالم ماده، بدین نحو که صورتی را از آن برگیرد و صورتی دیگر به جای آن آورد، قادر خواهد شد. بدین ترتیب، معجزات عملی انبیا، چون شفای مرضی و احیای اموات و دیگر خوارق عادات مأثور از آنها، معنی محصلی به خود می‌گیرد.4 صدرالمتألهین در تعلیل این رأی خود، اظهار می‌کند که نفوس فلکی در هیولای عالم و اعطای صور مختلف به آن، مؤثر است؛ پس هرگاه نفوس انسانی نیز به کمال رسد و قوای عملی و تحریکی خودش را به سرحد کمال برساند، شبیه به نفوس فلکی می‌گردد و می‌تواند همچون این نفوس، در عالم کائنات به دخل و تصرف بپردازد. صدرالمتألهین در این خصیصه هم، چون خصایص سابق، قایل به تشکیک در شدت و ضعف است و بر آن است که اگرچه در یک طرف این طیف نفوس قدسی انبیا و اولیا واقعند، اما از جانب دیگر، نفوس ضعیف آدمیان دیگری نیز وجود دارد که دایره تأثیر ‌آنها از حدود بدن جسمانی خودشان فراتر نمی‌رود و اینان تنها قادر به تأثیر و مطیع ساختن قوای عملی بدن خود هستند

مطلبی که ذکر آن در اینجا لازم به نظر می‌رسد، آن است که به نظر صدرالمتألهین، هر یک از این سه خصیصه خود معجزه و خرق عادت است؛ چرا که غیر انبیا از نیل به این مراتب عاجز می‌باشند و این خود نشانه‌ای از صدق آنها و رسالتشان از جانب خداست. اما کمال نبی در تعقل، به عقیده وی، ارزشمندترین این معجزات است و خواص علما و اهل نظر این خصلت پیامبر را والاترین قسم از اقسام معجزات و کرامات می‌دانند

چنان‌که ملاحظه می‌شود، ملاصدرا از میان خصایص سه‌گانه نبی فقط خصیصه دوم را مختص انبیا می‌داند و این خود نشانگر آن است که وی اختلافی اساسی میان امامت و نبوت قایل نیست. علاوه بر این، وی حصول مرتبه پایین‌تری از وحی را برای ائمه و اولیا که «الهام» نام دارد، ممکن می‌داند. او تفاوت میان ایحاء و الهام را اولاً، از حیث شدت وضوح معرفت حاصل از عقل فعال یا همان ملک حامل وحی (در ایحاء) و وضوح کمتر آن (در الهام)، و ثانیاً به لحاظ شناسایی علت معطی معرفت یا ملک وحی (در ایحاء) و عدم شناسایی (در الهام)، می‌داند.6 ملاصدرا از طرف دیگر، در شرح اصول الکافی، به تعداد دیگری از اوصاف نبی و امام اشاره می‌کند، اما از آن رو که این اوصاف بنا بر نظام فکری وی واجد اهمیت فراوانی در اثبات وجوب وجود امام در هر زمان و نیز ضرورت اعتقاد به امام حاضر است، ما این اوصاف را تحت عنوان «فواید وجودی امام» در بخش نظریه امامت ذکر خواهیم نمود

2ـ1 وجوب بعثت انبیا

صدرالمتألهین، استدلال خود بر وجوب بعثت را در کتاب‌های الشواهد الربوبیه، المبدأ والمعاد، مفاتیح الغیب و سرانجام در شرح اصول الکافی ذکر می‌کند. این استدلال‌ها اگرچه دارای مضمونی کم یا بیش واحدند، اما نوع بیان و نحوه ترتیب مقدمات آنها با هم متفاوت هستند. ما در اینجا، از میان تقریرهای مختلف او، استدلالی را که در کتاب شرح اصول الکافی اقامه می‌کند، به دلیل نظم بیان و احتوای آن بر تمامی نکات موجود در استدلال‌های دیگر، گزارش خواهیم داد.ملاصدرا این استدلال را در شرح حدیث اول از باب «الاضطرار الی الحجه» در چند مقدمه مطرح می‌کند

مقدمه اول: ما خالق و صانعی داریم که بر همه چیز قدرت دارد

مقدمه دوم: این خالق، جسمانی، متعلق به ماده و در نتیجه محسوس نیست

مقدمه سوم: این خالق به جهت علم و حکمت مطلقش بر جهات خیر و مصالح بندگان خود در زندگی این دنیا و آخرت، نیک آگاه است

مقدمه چهارم: از آن‌ رو که خداوند جسمانی و متعلق به ماده نیست و نمی‌تواند به طور مستقیم در کثرات و امور مادی تأثیر کند، دارای وسایطی در ایجاد، تأثیر و تدبیر امور است

مقدمه پنجم: مردم در تدبیر امور زندگی و آخرتشان نیازمند کسی هستند که امورشان را تدبیر کند و به ایشان راه وصول به سعادت و نجات حقیقی را بیاموزد

ملاصدرا در بیان دلیل مقدمه پنجم ذکر می‌کند که مردم نمی‌توانند به تنهایی تمام حوایج خویش را برآورند، بلکه نیازمند کسان دیگری از نوع خودشان هستند که در برخی از امور یاری شان کنند. بنابراین، نوع انسان اجتماعات و گروه‌هایی ایجاد می‌کند که در آن افراد با یکدیگر همکاری دارند و به رفع نیازهای یکدیگر می‌پردازند. از سوی دیگر، وقتی جوامع ایجاد می‌شوند، از آن رو که هر کس در پی منافع خویش است، احتمال خواهد داشت که نزاع‌هایی بین افراد درگیرد. بنابراین، به قوانین و شرایعی نیاز خواهد بود که رافع این تنازعات و تعارضات باشد. قوانین و شرایع نیز خود مقتضی وجود قانونگذار و شارع می‌باشند. این شارع، لزوماً باید انسان باشد؛ چراکه مردم نمی‌توانند ملائکه را به جهت غیر جسمانی بودنشان، مشاهده کنند و فقط دسته قلیلی از انسان‌ها هستند که شدت و قوت نفسشان به جایی می‌رسد که می‌توانند ملائکه را به صورت‌های جسمانی، مشاهده کنند. به عقیده وی، این شارع همچنین باید واجد امور خارق‌العاده و معجزاتی نیز باشد که نشاندهنده صدق ادعای او باشد و اطاعت و انقیاد مردم در برابر او بیشتر شود

صدرالمتألهین پس از بیان مقدمات یادشده، عنوان می‌کند: از این مقدمات، اثبات می‌شود که وجود شخص نبی برای بقا و سعادت نوع انسان خیر و مصلحت است. پس از آن رو که خداوند عالم و حکیم مطلق است، لازم است که از خیر بودن بعثت انبیا آگاه باشد. از سوی دیگر، چون علم خداوند، علمی فعلی است، به محض آنکه عنایت الهی متوجه امری خیر شود، آن چیز، محقق و موجود خواهد شد. در آخر اینکه، چون نیاز انسان به نبی و واسطه‌ای از جانب خداوند، در هر زمانی وجود دارد، بنابراین، خداوند به جهت مصلحت داشتن وجود انبیا، در هر زمانی، نبی‌ای مبعوث می‌کند. وی در تحکیم این نتیجه، می‌افزاید: آن خداوندی که از اموری نه چندان ضروری، چون رویاندن ابروان بر بالای چشم و مقعر ساختن کف پا، برای انسان غفلت نکرده، پس به طریق اولی در انجام امری همچون وجود نبی برای بقا و سعادت نوع انسان، که به مراتب از امور دیگر ضروری‌تر و لازم‌تر است، اهمال نخواهد کرد

ملاصدرا تصریح می‌کند که نتیجه این استدلال، دارای سه جزء است: اول آنکه وجود نبی واجب است، دوم آنکه این نبی باید از نوع انسان باشد و سوم آنکه این نبی باید با معجزاتی از دیگر افراد، اختصاص یابد

از بررسی این برهان و مقایسه آن با براهین دیگر فلاسفه اسلامی و نیز براهینی که ملاصدرا در کتاب‌های الشواهد الربوبیه، المبدأ و المعاد و نیز مفاتیح الغیباقامه کرده است، این نکته معلوم می‌شود که براهین دیگر، فقط مشتمل بر مقدمه پنجم هستند و در آنها بیشتر بر نیاز امت اسلامی در تدبیر و رتق و فتق امور اجتماعی، سیاسی و اقتصادی اجتماع مسلمان توسط نبی تاکید شده است. اما امتیاز این برهان، آن است که مشتمل بر چهار مقدمه دیگر می‌باشد و به همین سبب، اگرچه از نیاز امت اسلامی به وجود نبی غفلت نشده، اما بر عنصر و هسته اصلی هدایت الهی توسط انبیا تأکید بیشتری به عمل آمده است و این امر یعنی هدایت الهی در مقایسه با نیاز اجتماعی، سیاسی و اقتصادی امت اسلامی به نبی، از اهمیت بیشتری برخوردار است. به همین دلیل، در این برهان، راه بر دفاع از ضرورت وجود امام حاضر به عنوان امام غایب عصر که همچون زمامداران سیاسی، متصرف در امور امت نیست، هموارتر می‌شود

3ـ1 ختم نبوت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

<   <<   11   12   13   14   15   >>   >