لازم ترین دانش بر تو آن است که صلاح دینت را به تو نشان دهد و مایه تباهی اش را برایت روشن سازد . [امام علی علیه السلام]

مقاله نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و فعالیتهای حضرت علی (ع) در دور

ارسال‌کننده : علی در : 94/12/27 2:54 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و فعالیتهای حضرت علی (ع) در دوران 23 سال اسلام تحت فایل ورد (word) دارای 49 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و فعالیتهای حضرت علی (ع) در دوران 23 سال اسلام تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و فعالیتهای حضرت علی (ع) در دوران 23 سال اسلام تحت فایل ورد (word)

مقدمه  
علت تشکیل سقیفه  
نظریه احمد حسین یعقوب  
خلافت ابی بکر  
ابی بکر  
علی علیه السلام در دوران خلافت 25 ساله پس از پیامبر(ص)  
الف: خلفاء و علی (ع)  
ب: موضع امام (ع) در بیان مواضع خود را خلافت  
تلاش امام برای تحقق امامت:  
علی علیه السلام در مقابل مشکلات:  
1ـ مشکل عدالت اقتصادی:  
2ـ مشکل مسائل نژادی:  
3ـ مشکل انحرافات دینی:  
4ـ مشکل فساد داخلی:  
موضع امام در اصلاح وضع داخلی:  
عایشه دختر ابی بکر «ام المومنین» و آغاز جنگ جمل  
هجرت علی (ع) به عراق  
علی (ع) و معاویه:  
همراهی معاویه و عمروبن عاص:  
مقدمات درگیری:  
حکمیت و تفرقه:  
خوارج و ویژگیها  
پس از خوارج:  
مکه، یمن و مدینه:  
قطقطانه:  
منابع و ماخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نحوه به خلافت رسیدن ابوبکر و فعالیتهای حضرت علی (ع) در دوران 23 سال اسلام تحت فایل ورد (word)

کتاب تاریخ اسلام ـ تالیف جعفر سبحانی

کتاب پیام آور رحمت ـ تالیف مصطفی رجایی خراسانی

کتاب تاریخ ده هزار ساله ایران ـ عبدالعظیم رضایی

تاریخ سیاسی اسلام ـ تالیف رسول جعفری

مقدمه

سقیفه‌ی بنی ساعده محل سرپوشیده‌ای بود که اقوام بهنگام ضرورت در آن گرد می‌آمدند. بهنگام رحلت پیامبر(ص) مهاجران و انصار در سقیفه گرد آمدند تا نسبت به تعیین خلیفه و جانشین محمد(ص) اقدام کنند. آنها برای این منظور سعدبن عباده پیشوای خزرجبان را در نظر گرفته بودند. چون ابوبکر از این خبر آگاهی یافت، به همراه عمر بدانجانب رهسپار گشت و در نتیجه‌ی کوشش و تلاش عمر و یاری مهاجران و انصار به خلافت برگزیده شد

در این نشست پیرامون امارت و فرمانروائی گفتگوی فراوان و مناقشه‌ی بسیار صورت گرفت و نوزده نفر در این باره به احتجاج برخاستند. مهاجران سبقت و پیشگامی خود را ملاک برتری خویش عنوان کردند و انصار یاریهای بی‌دریغ خود را معیار صلاحیت خود دانستند. سررشته‌داران ماجرای سقیفه می‌گفتند اگر پیامبری و خلافت هر دو در یک خاندان قرار گیرد، هاشمیان (بنی‌هاشم) بر قریش جیره خواهند شد. این امر در واقع حکایت از آن دارد که چه مهاجران و چه انصار خلافت بنی‌هاشم را مایه‌ی خشم اعراب می‌پنداشتند و شاید به منظور حفظ وحدت و اتفاق اعراب بود که خلافت علی(ع) را قربانی کردند

ابوبکر گفت: پیغمبر فرمود که خلیفه باید از قریش باشد. جمعیت انبوه حاضران با شنیدن سخنان ابوبکر در مسجد حاضر شده، وی را به خلافت برگزیدند. بنابه روایتی، ابوبکر بر بالای منبر رفت و پس از سپاسگزاری از مردم، اظهار داشت که حق این بود که علی(ع) به خلافت برگزیده گردد. ولی مردم این پیشنهاد را نپذیرفته گفتند: رسول خدا ترا صدیق خوانده و علاوه بر آن تو پیر و شیخ قبیله‌ی قریشی و این مقام حقاً به تو می‌رسد. سلمان، اباذر، مقداد، عمار یاسر و گروهی از صحابه نیز خلافت را حق علی(ع) اعلام کردند، ولی اظهارات ایشان مورد عنایت و اعتنا قرار نگرفت

ابوبکر دو سال و سه ماه خلافت کرد. در دوران حکمرانی ابوبکر، مسلمانان بر ایران حمله بردند، بخشی از عراق و شام را فتح کردند و فتنه‌ی مسلیمه‌ی کذاب که در یمامه دعوی پیغمبری می‌کرد، فرونشانده شد

ابوبکر را یار غار پیامبر می‌دانند. او نخستین مردی بود که اسلام را پذیرفت وی همه‌ی دارائی خود را در راه پیشرفت آئین محمد(ص) صرف کرد، دختر خویش عایشه را به همسری پیامبر اسلام درآورد و در سختی‌ها یار و یاور صمیم و با ارادت وی بود. ابوبکر در ماه جمادی‌الاخر سال سیزدهم هجرت چشم از جهان فروبست

علت تشکیل سقیفه

بررسی سرگذشت گروهی که در سقیفه بنی‌ساعده دور هم گرد آمده بودند، به خوبی نشان می‌دهد که چگونه در آن روز اسرار هویدا گشت و بار دیگر عصبیت‌های قومی و عشیره‌ای و افکار جاهلی از لابلای گفتگوهای یاران پیامبر خود را نشان داد و روشن گردید که هنوز تربیت‌های اسلامی در اعماق دل آنان نفوذ نکرده و اسلام جز سرپوشی بر چهره کریه جاهلیت، چیزی نبوده است

بررسی این واقعه تاریخی به خوبی می‌رساند که هدف از آن اجتماع، هدف از آن سخنرانی‌ها و پرخاشها، جز منفعت‌طلبی و سودجویی چیز دیگری نبود و هر فردی کوشش می‌کرد که لباس خلافت را که باید بر اندام شایسته‌ترین فرد از امت پوشیده شود، بر اندام خود بپوشد

چیزی که در آن انجمن مطرح نبود، مصالح اسلام و مسلمانان بود و یا جستجوی شایسته‌ترین فرد از امت که با تدبیر خردمندانه و دانش وسیع و روح بزرگ و اخلاق پسندیده خود، بتواند کشتی شکسته اسلام را به ساحل نجات رهبری کند

مرحوم استاد مظفر در السقیفه می‌نویسد

در بحث گذشته دیدیم که خدمت ممتازی که انصار به اسلام کرده بودند به خیالشان انداخته بود که در خلافت یا در زمامداری مسلمین ذی‌حقند و این حقیقت را ما از زبان نامزد خلافت از طرف انصار (سعدبن عباده) در خطبه‌ای که آن روز ایراد کرد، می‌فهمیم

به اضافه اینکه از آن بیم داشتند که امر خلافت در بست در اختیار کسانی قرار گیرد که انصار فرزند و پدر و برادرشان را کشته بودند. با این اعتقاد که مساله از دست اهلش خارج شده است و همان گونه که گذشت دلیل بر این مطلب اخیر این است که پس از آنکه ناامید شدند، خواستند با علی(ع) بیعت کنند

ما از مجموعه آنچه گذشت می‌فهمیم که اینها در این کوشش بیشتر از آنکه مهاجم باشند، مدافع بودند. حالت دفاعی همیشه از احساس ضعف و ناکامی به وجود می‌آید و این احساس برای کسانی که بخواهند در زندگی پیروز شوند، بزرگترین درد روحی است زیرا بر اثر آن، تصمیم و اراده ضعیف و سست می‌گردد و در رای و تدبیر شخصی، اضطراب پیدا می‌شود و همه این احوال در اجتماع سقیفه در چهره انصار ظاهر و هویدا بود. شاهد بر این مدعا این است که بین خود انصار انشعاب روی داد و در برابر دشمنانشان عقب‌نشینی اختیار کردند و حتی بیشتر از اینها پیش از آنکه کسی با آنان به منازعه برخیزد، یعنی پیش از آمدن مهاجرین در اجتماع آنان، حاضر شده بودند که در امر خلافت به طریق شرکت عمل کنند و سخنگوی آنان چنین گفت

وقتی که با ما منازعه کنند، خواهیم گفت: «یک امیر از ما و یک امیر از شما و هرگز به چیزی کمتر از این حاضر نخواهیم شد» که سعد پس از این سخن گفت: «هذا اول الوهن» یعنی: «این اولین گام شکست است» حقیقت این است که این گفته، اول و آخر شکست آنان بود

این حالت یعنی اینکه حاضر بودند خلافت را با شرکت دیگران متصدی شوند، حتی بعد از آمدن مهاجرین نیز ادامه یافت و علی‌رغم تذکر سعد که «این اولین شکست است» باز این کلمه را تکرار کردند

این گفته در ضمن حاکی از آن است که انصار دارای روحیه‌هایی بزرگ و با گذشت و مردمانی نرم‌خو بوده‌اند و این مطلب نیز صدق می‌کند که اینان پیش از آنکه مهاجم باشند، حالت دفاعی داشتند و خلافت و پیشوایی را برای آن نمی‌خواستند که مالک مقدرات و شؤون امت گردند، بلکه منظورشان این بود که زیان و صدمه کسانی را که از صدمه‌شان بیم داشتند، دفع کنند.[1]

ایشان در قسمت اول این بحث می‌نویسد

ما در بحث سابق کوشش کردیم متشبث به چیزهایی شویم که سوء نیت را از انصار برطرف کند ولی مطمئنیم که آنچه از طرف انصار گفتیم، چیزی خارج از یک سری وسوسه‌هایی که بالاخره کار شخص را از نقطه‌نظر دینی تجویز نمی‌کند، نبود ولی امید ما این است که انصار در کاری که کرده‌اند، معذور باشند تا ما عده فراوانی از صحابه را گمراه ندانیم

اما در وسع ما نیست که این کار انصار را فی نفسه صحیح بدانیم، اعم از آنکه سوءنیت داشته یا نداشته‌اند، زیرا مادام که فرض کنیم حقیقتی از لحاظ نص راجع به امام وجود داشته بنابراین این گونه خودرایی و پیشدستی که انصار در عقد اجتماع خویش به خرج دادند، نمی‌تواند چیزی خارج از خیانت به اسلام و تفریط بی مجوز در حقوق مسلمین به شمار آید، آن هم در موقعی که چنین فاجعه بزرگی هوش از اسلام برده و مسلمین هم از شدت مصیبت عقل از سرشان پریده و نمی‌دانند که از طرف عرب و دشمنان اسلام چه به روزشان خواهد آمد.[2]

نظریه احمد حسین یعقوب

صاحب کتاب «نظریه عداله الصحابه» در دفاع از انصار آنچنان گام جلو نهاده که مساله را به گونه‌ای دیگر بیان می‌کند. ایشان می‌نویسد

اما راجع به انصار باید گفت که به طور قطع و یقین، همه آنها در سقیفه حاضر نبودند و چنان که به موجب نص شرعی، نخبگان انصار کسانی بودند که در جنگ بدر حضور داشتند گردهمایی انصار در سقیفه بدون حضور آنان امکان‌پذیر نبود و آن دو فردی که با مهاجرین سه گانه برخورد کردند (عویم بن ساعده و معن بن عدی) از جنگاوران بدر بودند و چنان که هدف از گردهمایی از نظر انصار انتخاب و تعیین خلیفه بوده، حداقل این دو تن بدری که آن موقع خارج از اجتماع عزاداران رسول اکرم(ص) بودند، در آن شرکت می‌کردند

علاوه بر این، رسول اکرم (ص) جان به جان آفرین تسلیم نمود، در حالی که در میان خانه مبارک خود آرمیده بود. آیا پذیرفتنی است که انصار همگی او را رها کرده و آن هنگام ک عترت پاک آن حضرت، مهیای خاکسپاری او در ضریح مقدسش بودند، احدی از آنها برای وداع آن حضرتش نرفته باشد؟ این مطلبی است که قبول آن جز با تقلید کورکورانه ممکن و میسر نیست

گذشته از اینها بر فرض که انصار همگی به خاطر انتخاب و تعیین خلیفه اجتماع کرده باشند، آنها مساله‌دان بودند و به خوبی می‌دانستند که حضرت محمد(ص) از قریش است و ائمه طاهرین (ع) اصل و نسب قریشی دارند و احکام و ویژگی‌های اهل بیت پیامبر(ص) را می‌شناختند و موقع نصب و معرفی ولی و خلیفه پیامبر(ص) در غدیرخم حضور داشتند. رسول اکرم(ص) سفارش علی(ع) و اهل بیت خود را به آنها کرده بود و یک بار در اجتماع آنها چنین فرمود

«ای گروه انصار! آیا راهنمایی نکنم شما را به چیزی که اگر بدان چنگ زنید، هرگز گمراه نخواهید شد؟» همگی گفتند: چرا یا رسول الله! سپس آن حضرت فرمود

«این علی(ع) است، پس او را دوست بدارید، چنان که مرا دوست می‌دارید و به او احترام کنید، چنان که به من احترام می‌کنید به درستی که گفتار من، فرمان خداوند است که جبرئیل به من ابلاغ نموده است[3]

با این حال، چگونه ممکن است انصار این حدیث شریف را از یاد ببرند، یا همگی آن را به فراموشی بسپارند؟ چطور ممکن است ماجرای نصب و معرفی خلیفه را فراموش کنند؟ در حالی که با شعار «ناروایی فراهم آمدن خلافت و نبوت برای هاشمیان» میانه‌ای نداشتند. اصلاً آنها از قریش نبودند و لذا کنار زدن آل محمد(ص) برای آنها سود و مصلحتی در برنداشت. چگونه ممکن است گفته رسول اکرم(ص) را درباره علی(ع) از یاد ببرند که فرمود

«او بعد از من ولی و سرپرست شما است» و او بعد از پیامبر(ص) ولی هر مرد و زن مومنی می‌باشد…»

نادیده گرفتن این نصوص روشن و مسلم چه مصلحتی برای انصار داشت؟ شکی نیست که انصار برای انتخاب خلیفه از میان آنها، اجتماع نکرده بودند و این امری است که قبول آن بسیار دشوار می‌باشد، زیرا انصار نسبت به خلیفه و ولی خدا معرفت داشتند و در نبود علی(ع) وقتی متوجه شدند که خلافت از دست خارج خواهد شد، یک صدا گفتند: «با غیر علی(ع) بیعت نخواهیم کرد»

و بنا بر نقل دیگر بعضی از انصار این جمله را بر زبان آوردند[4] که اگر این روایت صحیح باشد، برخی از حاضرین می‌خواستند با غیر آن حضرت بیعت نمایند.با این حال تردید نمی‌توان کرد که یکی از این دو روایت، صحیح و انکارناپذیر است

هنگامی که انصار تسلیم بیعت ابوبکر شدند و فاطمه زهرا(ع) به آنها مراجعه کرد و درخواست یاری و کمک نمود، به آن حضرت گفتند: «ای دختر پیامبر(ص) کار بیعت ما با ابوبکر سپری شده و چنان که همسرت، دست خود را پیش از ابوبکر به سوی ما دراز می‌کرد، ابوبکر را ترجیح نمی‌دادیم»

و بشیربن سعد همان کسی که خرق اجماع انصار کرد و پیش از همه دست بیعت به ابوبکر داد، با شنیدن استدلال امام علی(ع) رو به آن حضرت کرد و گفت: «اگر انصار سخنان تو را قبل از بیعت با ابوبکر شنیده بودند حتی دو نفر در حقانیت تو اختلاف نمی‌کردند.»[5]

لذا عاقلانه نیست که افرادی با این اندیشه و تفکر، دور هم جمع شوند که در نبود ولی برای پیامبر(ص) جانشین انتخاب کنند. در صورتی که این ولی را رسول اکرم(ص) در غدیر خم و پیش چشم آنها برایشان انتخاب و معرفی فرموده و آنها خود، بهترین تبریک و تهنیتها را پیشکش کرده‌اند…

از اینها گذشته «سعدبن عباده» این صحابه جلیل القدر و رئیس قبیله خزرج و مرد قاطعی که هیچ مصلحتی را بالاتر از قبول خلافت ولی و اهل بیت پیامبر(ص) و بزرگان مهاجرین بعد از آن حضرت نمی‌دانست. این صحابی جلیل‌القدر به اتفاق همه مورخین بیمار و قادر بر حرکت نبود و چنان که توانایی می‌داشت، از دیدار واپسین رهبر و پیامبر خود صرف نظر نمی‌کرد و نیز مسلم است که منزل سعد به سقیفه و محل گردهمایی وصل بوده که بنا به نقل ابن قتیبه، او را به راحتی به منزلش برده‌اند

احتمالاً این گروه از انصار به عیادت او آمده خبر رحلت رسول اکرم(ص) را به وی داده‌اند و بعید به نظر نمی‌رسد که گفتگوی تندی میان این عده بر سر خلافت و شرایط و احوال دوره بعد از پیامبر(ص) نیز در گرفته باشد.[6]

احمد حسین یعقوب پس از بیان چگونگی ورود مهاجرین سه‌گانه به گردهمایی و چگونگی بیعت گرفتن برای ابوبکر در چند صفحه بعد می‌نویسد

حقیقت این است که داستان گردهمایی سقیفه، زیر نظر طرفداران عمر و ابوبکر ساخته و پرداخته شده است. آن هم به گونه‌ای که حساسیت حکام و زمامداران را برنیانگیزد و چهره طرفداران این ماجرا و کسانی که مهاجرین سه‌گانه را به مثابه قهرمان این داستان تاریخی، تلقی می‌کنند مخدوش نسازند.[7]

صاحب تاریخ سیاسی اسلام در بررسی علل تشکیل سقیفه دو نکته دیگر را در دفاع از انصار بیان می‌کند

یکی اینکه گویا پیامبر(ص) نیز به انصار گفته بود که بعد از او صدماتی به آنها خواهند زد و آنها که باید صبور باشند.[8] لذا آنها بدون اینکه تامل کافی درباره واقعیت امر کرده و ابتدا از علی(ع) حمایت کنند، نابخردانه دست به تشکیل سقیفه زده و تصمیم گرفتند تا سعدبن عباده رئیس قبیله خزرج را به ریاست برگزینند

دیگر اینکه اگرچه انصار در سقیفه ذکری از علی(ع) کرده و یک نفر از آنها گفته بود که اگر علی(ع) بود دو نفر بر او اختلاف نمی‌کردند.[9] اما احتمالاً گمان کرده‌اند که علی(ع) از گرفتن خلافت منصرف شده، چون به سقیفه نیامده است. لذا این کلمات کمتر مورد توجه قرار گرفته و با توجه به بحرانهای موجود مسائل دیگر برای آنها در درجه اول از اهمیت بوده است.[10]

وی در ادامه می‌افزاید

نظر قریش نسبت به علی(ع) بسیار بدبینانه بود. در ابتدا چنانچه حدیدی نیز متذکر شده، قریش او را قاتل عزیزان خود می‌دانستند! این خونها اگرچه درکنار محمد(ص) و با انگیزه دینی ریخته شده بود، اما در هر حال از شمشیر علی (ع) چکیده بود.[11]

اضافه بر آن محبوبیتی که علی(ع) نزد پیامبر(ص) داشت، برای دیگران آزردگی و حسادت به وجود آورده بود.[12]

خلافت ابی بکر

آفتاب عمر رسول گرامی غروب نمود و مسلمانان را در سوک خود فرو برد. بزرگترین مسئله‌ای که مسلمانان، پس از درگذشت پیامبر گرامی، با آن روبرو بودند مسئله رهبری امت بود. مواجه شدن با چنین مسئله‌ای بدان علت بود که امت اسلامی در هیچ زمانی بی‌نیاز از رهبر نبوده و وجود امام و خلیفه‌ای برای هدایت آنان ضروری است

از نظر شیعه وجود رهبری در زمان خود رسول گرامی حل شد و جانشین او در یک اجتماع باشکوه در غدیر خم تعیین گردید ولی از نظر برادران اهل سنت مسئله به گونه‌ای دیگر است و باید گره به دست خود مسلمانان گشوده شود؛ اکنون ببینیم این مشکل چگونه گشوده شد؟

هنوز جسد مطهر پیامبر در گوشه اطاق قرار داشت که گروهی از مسلمانان مدینه از فوت او آگاه شده و گرداگرد مسجد و خانه او جمع شدند. آنان همگی مرگ پیامبر را باور نموده و اندیشه‌ای جز انجام دادن مراسم غسل و تدفین او نداشتند. در این میان «عمربن خطاب» از میان جمعیتی که در مسجد نشسته بودند برخاست و گفت: «به خدا قسم پیامبر خدا نمرده است بلکه همچون حضرت موسی از نظر ما غایب شده و باز می‌گردد»[13] سپس عمر و مغیره اجازه گرفتند که وارد حجره پیامبر شوند و در این مورد تحقیق بیشتری کنند. در حجره دو نفر پارچه را از چهره پیامبر عقب زدند. عمر گفت: «او نمرده بلکه از هوش رفته است» ولی مغیره گفت: «قطعاً در گذشته است.»[14] عمر همچنان بر زنده بودن پیامبر پافشاری می‌کرد تا ابوبکر وارد شد. وی رو به حاضران کرد و گفت: «هرکس محمد را می‌پرستد محمد مرده است و هرکس خدای محمد را می‌پرستد او زنده است.» آنگاه این دو آیه را خواند

تو می‌میری و آنان نیز می‌میرند.[15]

محمد رسولی است که پیش از او پیامبرانی آمده‌اند اگر او بمیرد یا کشته شود به عصرهای پیشین باز می‌گردید؟ هرکس برگردد بر خدا ضرر نمی‌زند و خدا سپاسگزاران را پاداش می‌دهد.[16]

در این جا اختلاف بر سر فوت پیامبر برطرف شد. همگان در انتظار مراسم تدفین پیامبر بودند که ناگهان دو نفر از انصار خود را به مجمع رساندند و رو به ابی‌بکر کردند و گفتند که نطفه فتنه در حال انعقاد است و انصار در سقیفه بنی ساعده گرد آمده‌اند و می‌خواهند با سعدبن عباده بیعت کنند. ابی‌بکر و عمر و ابوعبیده از جای خود برخاستند و به سرعت خود را به سقیفه رساندند.[17] آنان هنگامی رسیدند که سعدبن عباده در مجمعی از انصار سخن می‌گفت. وی ضمن تشریح خدمات انصار چنین گفت: «ای گروه انصار شما پیش از دیگران به آئین اسلام گرویدید از این جهت برای شما فضیلتی است که برای دیگران نیست. پیامبر اسلام متجاوز از ده سال قوم خود را به خداپرستی و مبارزه  با شرک دعوت نمود، جز جمعیت کمی از آنان کسی به او ایمان نیاورد ولی هنگامی که پیامبر با شما سخن گفت شما به او ایمان آوردید و دفاع از او را برعهده گرفتید، و برای گسترش اسلام و مبارزه با دشمنان جهاد نمودید و در تمام دوره‌ها سنگینی کار بر دوش شما بود و روی زمین را شمشیرهای شما رنگین کرد و عرب سرکش در پرتو قدرت شما گردن نهاد تا آنجا که رسول خدا از میان رفت و از همه شما ناراضی بود، هر چه زودتر زمام کار را به دست بگیرید که جز شما کسی لیاقت این کار را ندارد.[18]

در این موقع ابوبکر برخاست و چنین گفت: «خداوند محمد را برای پیامبری به سوی مردم اعزام نمود تا خدا را بپرستند و شریک و انبازی برای او قرار ندهند. برای عرب ترک آئین شرک و بت پرستی سنگین و گران بود، گروهی از مهاجران به تصدیق و ایمان و یاری او در لحظات سخت بر دیگران سبقت گرفتند و از کمی جمعیت نهراسیدند، آنان نخستین کسانی بودند که به او ایمان آوردند و خدا را پرستش نمودند. آنها خویشاوندان پیامبرند و به زمامداری و جانشینی شایسته‌تر می‌باشند.» سپس به فضیلت و موقعیت و سوابق انصار ر اسلام اشاره کرد و گفت

«اگر از گروه مهاجرین که در هجرت پیشقدم بوده‌اند بگذریم هیچ کس به مقام و موقعیت شما نمی‌رسد. بنابراین چه بهتر ریاست و خلافت را مهاجرین به دست بگیرند و وزارت و مشاوره را به شما واگذار کنند و هیچ کاری را بدون تصویب شما انجام ندهند.[19]

هرگاه خلافت و زمامداری را قبیله خزرج به دست بگیرند اوسیان از آنها کمتر نیستند و اگر به اوسیان واگذار شود خزرجیان از آنها دست کم ندارند. گذشته از این، میان این دو قبیله خونهائی ریخته و افرادی کشته شده و زخمهائی غیرقابل جبران پدید آمده است که هرگز فراموش نمی‌شوند. هرگاه یک نفر از شما، خود را برای خلافت آماده کند بسان این است که او خود را در میان کام شیر افکنده باشد و سرانجام میان دو فک مهاجر و انصار خرد شود.[20]

آنگاه حباب بن منذر از جانب انصار و عمر و ابوعبیده از جانب مهاجر سخن گفتند و هرکدام در دعوت به تعیین زمامدار و جانشین از گروه مهاجر و انصار دلایلی را یاد کردند. در این میان آنچه که مایه سنگینی کفه مهاجر شد این بود که شخصیتی از انصار به نام بشیربن سعد که پسر عمومی سعدبن عباده و از تمایل اوس و خزرج به گزینش او سخت ناراحت بود، سکوت مجلس را شکست و برخلاف توقع گفت پیامبر از قریش است، خویشاوندان پیامبر برای زمامداری از ما شایسته‌ترند چه بهتر کار خلافت را به خود آنان واگذار نمائیم و مخالفت نکنیم

جبهه انصار با مخالفت شخصیتی مانند بشیر وحدت کلمه را از دست داد. در این موقع ابی‌بکر رو به مردم کرد و گفت مردم! به نظر من عمر و ابوعبیده برای خلافت شایستگی دارند. با هرکدام می‌خواهید بیعت کنید. ولی هر دو نفر برخاستند و به ابی‌بکر گفتند: «تو از ما شایسته‌تری تو همسفر رسول خدا در غار ثور می‌باشی، چه کسی می‌تواند در این امر بر تو سبقت بگیرد، آنگاه هر دو نفر جلو رفتند، دست ابی‌بکر را به عنوان بیعت فشردند و از انصار بشیربن سعد که وحدت کلمه را بهم زد، دست ابوبکر را نیز برای بیعت فشرد

مخالفت شخصیتی از خزرجیان، به قبیله اوس که از لحظه نخست با پیشوائی سعدبن عباده خزرجی موافق نبودند جرئت مخالفت بخشید. رئیس آنها رو به افراد خود کرد و گفت: «هرگاه خزرجیان گوی خلافت را بربایند و زمام امور را به دست بگیرند یک نوع فضیلت و برتری پیدا می‌کنند، هر چه زودتر برخیزید و با ابوبکر بیعت کنید». سپس خود او برخاست و با او بیعت کرد واوسیان نیز همگی از او پیروی کردند و بیعت نمودند. به این ترتیب ابوبکر به بیعت دو نفر از مهاجران و بیعت رئیس اوسیان و به دنبال آن پیروان او اکتفا کرد و سقیفه را ترک گفت و به سوی مسجد آمد، ولی رئیس خزرجیان و پیروان او یادآور شدند که ما جز با علی با کسی دیگر بیعت نمی‌کنیم

ابی بکر وقتی زمام خلافت را به دست گرفت که گروهی از طوایف راه ارتداد را پیش گرفته بودند و گروهی دیگر از پرداخت زکات خودداری می‌کردند. مسیلمه کذاب نیز دریمامه دعوی نبوت می‌نمود و سپاه اسامه در اجرای فرمان رسول خدا در حال حرکت بودند. وی در دوران حکومت خود با طوائف مرتد نبرد کرد، کسانی را که از پرداخت زکات خودداری می‌کردند رام ساخت، سپاهی را برای سرکوبی مسیلمه گسیل داشت و جیش اسامه را برای نبرد با رومیان تنفیذ کرد. او در شب سه شنبه بیست و دوم جمادی‌الاخر در سال سیزدهم هجرت در سن شصت و سه سالگی درگذشت[21]

ابی بکر

[1] – اسرار سقیفه، حجتی کرمانی، ص

[2] – اسرار سقیفه، ص

[3] – شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 9، ص 170ـ حلیه الاولیاء ابونعیم، ج 1، ص 63ـ مجمع الزوائد، ج 9، ص 132ـ کفایه الطالب، کنجی شافعی، ص 210ـ ینابیع الموده، قندوزی حنفی، ص313 ـ کنزالعمال، ج 15، ص 126ـ الریاض النضره، طبری، ج 2، ص 233ـ فضائل الخمسه، ج 2، ص 98ـ مطالب السول، ابن طلحه، ج 1، ص 60 و فوائد المسمطین، ج 1، ص 197، ح 154

[4] – الامامه و السیاسه، ابن قتیبه، ج 3، ص8 و 198ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 2، ص

[5] – الامامه والسیاسه، ج 3، ص

[6] – نظریه عداله الصحابه و المرجعیه السیاسیه فی الاسلام، احمد حسین یعقوب، مترجم مسلم صاحبی، ص

[7] – همان ماخذ، ص

[8] – انساب الاشراف، قسم سوم، ص 53، چاپ بیروت

[9] – یعقوبی، ج2، ص 132ـ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 65، ص

[10] – تاریخ سیاسی اسلام، رسول جعفریان، ج 1، ص 263ـ موسسه در راه حق، پاییز 1366 هـ .ق

[11] – شرح نهج البلاغه، ج 13، ص

[12] – تاریخ العرب و الاسلام، ص

[13] – سیره ابن هشام ج 2 ص 656 و تاریخ طبری ج 3 ص

[14] – طبقات ابن سعد ج 2 ص

[15] – سوره زمر آیه

[16] – سوره آل عمران آیه

[17] – سیره ابن هشام ج 2 ص 669 و عقدالفرید ج 4 ص 257،

[18] – تاریخ طبری ج 3 ص

[19] – تاریخ طبری ج 3 ص

[20] – البیان والتبیین ج 2 ص

[21] – کامل بن اثیر ج 2 ص 287 و تاریخ الخلفاء سیوطی ص

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله مهدویت در قرآن تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 94/12/27 2:54 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مهدویت در قرآن تحت فایل ورد (word) دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مهدویت در قرآن تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مهدویت در قرآن تحت فایل ورد (word)

مقدمه  
مهدویت درادیان الهی  
عقیده به ظهور حضرت مهدی ( علیه السلام )ازنظر اقوام وادیان  
مهدویت در باور مسیح  
انجیل  
« مهدویت درزرتشت »  
« مهدویت در یهود »  
زبور  
تورات  
اسامى مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) در کتب مذهبى اهل ادیان  
منابع و مأخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله مهدویت در قرآن تحت فایل ورد (word)

1-         قدیس/ شعبان لامعی

2-         سیمای حضرت مهدی در قرآن/ محدث شهسیر و علامه خبیر سید هاشم حسینی بحرانی

3-         رسالت جهانی حضرت مهدی (عج) / فریده گل محمدی آرمان

4-         نور مهدی/ جمعی از نویسندگان

5-         قرآن کریم

6-         فصل نامه علمی – تخصصی ویژه امام مهدی – شماره چهارم

7-          فصل نامه علمی – تخصصی ویژه امام مهدی – شماره پنجم

مقدمه

ما منتظران حضرت مهدی (ع) بارها نوید فتح وظفر را درقرآن کریم خوانده ایم وطبق گفته قرآن مهدی روزی ظهور می کند وچشمان ما منتظران به نورآن بزرگوار منور می گردد. چنانکه خداوند فرموده است: «‌وزمین به نور پروردگار روشن می گردد.» (سوره زمرآیه 69 ) ویا درسوره شریفه فجربه صبح صادق وظهور مهدی موعود اشاره شده است: « قسم به صبحگاه وقسم به ده شب اول ذی الحجه وقسم به حق جفت وقسم به شب تارهنگامی که به روز روشن مبدل شود.» یا در سوره مبارکه قدر هدف از :«سلام هی حتی مطلع الفجر» تا بندگی صبح دولت آل محمد(ص) است. بله از این آیات این چنین استفاده می شود که موضوع مهدویت و امام مهدی در قرآن به طور غیر مستقیم اشاره شده است و برخی از اهل تحقیق از صدوبیست تا صدوپنجاه آیه از قرآن چنین استنباط و اجتهادی را در مورد مهدی (عج) معتقدند

یک اشارات از کل آیات قرآن برمی آید و آن اینکه : سرانجام حق و عدل و مؤمنین و متقین و صالحین و مستضعفین و آزاد  مردان پیروز می شوند و باطل و اهل باطل نابود می گردند

البته در قرآن با صراحت از امام مهدی (عج) نامبرده نشده اما هر انسانی که با بینش اجتماعی و تاریخ و ظهور و پیدایش انقلابات و مردان بزرگ و دشمنی هایی که با مردان اهل حق می شود آشنا باشد تا حدودی رفع شبه شود. حقایقی وجود دارد و مصلحت ایجاد نمی کند که آنرا به صراحت گفت و نگفتن به صراحت دلیل آن نمی شود که آن حق، وجود خارجی ندارد. قرآن عظیم می فرماید: «مومی را با آیات خود فرستادیم که: قوم خود را از تاریکی به روشنایی بیرون آر، و روزهای خدا را به یادشان بیاور و در اینکارهای خداوند برای هرشکیبای شکر گزار، عبرتهایی است (سوره ابراهیم آیه 5) در تفسیر علی بن ابراهیم که تفسیری روایی است در روایتی در تفسیر این آیه گفته: ایام خدا سه روزاست: روز قائم (ع) روز مرگ و روز قیامت

اگر این مفهوم و سنت را در نظر بگیریم که تأییدات الهی در پیروزی پیامبران و از تاریکی به روشنایی درآوردن مردمشان یک وجهش اشاره به تأییدات الهی و پیروزی «مهدی» در پایان تاریخ است ،  می توان گفت: همانطور که موسی پیامبر، ملت خود را از تاریکی به روشنایی پیامبرانه هدایت کرد امام مهدی (عج) نیز مردم زمان خویش را از تاریکی و مفاسد جهان گیر، به روشنایی «پیامبران» یاری خواهد داد. چون رحمت و نور الهی در سرتاسر تاریخ ادامه و استمرار دارد

قرآن عظیم:«ا ی ایمان آورندگان هر کس از شما از دین خود بگیرد چه باک، زودا که خدا مردمی را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند. دربرابر مؤمنان فروتن اند و در برابر کافران سرکش، در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت هیچ ملامت گیری نمی هراسند. این فضل خداست که به هرکس که    می خواهد ارزانی داردوخداوندبخشاینده و داناست (سوره مائده آیه 54)

در تفسیر علی بن ابراهیم و تفسیر«نورالثقلین» که آن هم تفسیر روایی آیات است آمده : این که درباره قائم و اصحاب او نازل شده است همانا که در راه خدا جهاد کنند و از هیچ چیز پروا ندارند. ویا درجایی دیگر قرآن مبین: خدا به کسانی از شما که ایمان آورده اندو کارهای شایسته کرده اند، وعده داده که در روی زمین جانشین دیگرشان کنند همچنان که مردمی را که بیش از آنان بوده اند جانشین دیگران کرد

 و دینشان را که خود بر ایشان پسندیده است استوار سازد و وحدتشان را به ایمنی بدل کند. مرا  می پرستند و هیچ چیزی را با من شریک نمی کنند و آنها که از این پس ناسپاسی کنند، نا فرمانند   (سوره نور، آیه55)

علامه مجلسی در بحارالانوار که اختصاص به امام مهدی دارد، در روایتی از امام صادق (ع) می فرماید: «کسانی که خدا ایشان را خلیفه و جانشین می کند قائم (ع) و اصحاب اویند». طبرسی در مجتهدالبیان در روایتی می گوید : امام زین العابدین این آیه را خواند و فرمود: اینان به خدا سوگند شیعه ی ما هستند خدا این کار را در حق آنان به دست مردمی از ما خواهد نمود

طبرسی سپس  توضیح می دهد: چون گسترش دین، در سراسر زمین و جهان گیر شدن آئین ،از گذشته تا کنون پدیدار نگشته است پس به یقین این امر در آینده خواهد بود.چه این جهان گیری دین و آئین وعده خدایی است و وعده خدایی خلف بردار نیست

خداوند در سوره آل عمران نیز به عده ا ی از افراد که این پدیداری حق نیستند هشدار داده و این چنین فرموده اند: «ای اهل کتاب چرا به آیات خدا کافرمی شوید یا آنکه خود(به درستی آن) گواهی می دهید؟» سپس خداوند به رسالت جهانی حضرت محمد(ص) اشاره کرده و در سوره سبا ء فرموده اند: «ا ی رسول ! ما تو را به عنوان نوید دهنده و هشدارگر به سوی مردم گسیل داشتیم و لیکن اکثر مردم نمی دانند»

در واقع این آیات و نمونه هایی از آن بیم ها و نویدهایی بود که قرآن مجید و پیامبران از آئین های درخشان به آن اشاره کرده و شکی نیست با آمدن مصلح جهانی در آخرالزمان حقانیت دین حق آشکار می شود. دینی که خداوند می خواهد به جهان حاکم باشد ما شیعیان نیز با آن همه بشاراتی که در قرآن دیدیم و با آن همه اخبار و روایاتی که از ائمه هدی (ع) شنیده ایم باید احساس مسئولیت کرده و وسعت آن هدف والا را دریابیم و همگی در امر فرج یگانه مصلح هستی و رسیدن به آن روزهای باشکوه تلاش کنیم، به راستی آن زمان چه فرخنده ایامی است که :«سرانجام، جهان را صالحان زمین به میراث خواهند گرفت» و مستضعفان غنی شده و بینوایان شادی را تجربه خواهند کرد، حال سلام ما برآن پادشاهی که با آمدنش غنی و فقیر ، پیرو جوان همگی شاد خواهند شد، سلام برآن حضرت که امت ها را از سرگردانی و سردرگمی رها خواهند بخشید

پروردگارا! ا ی خالق لم یزلی، ما را به دوستی آن بزرگواران منتنع گردان و در زمره اصحاب ایشان مهشور ساز و دعای ما را از کرمت مستجاب کن و ظهور پر میمنت آن حضرت را هر چه زودتر مقدر فرما و به وعده ا ی که فرموده ای وفا کن و به اخباری که از اهل بیت رسیده قوت بخش تا هر چه زودتر پیام ایشان به ثمر رسد.چنانکه پیامبر اکرم (ص) فرموده اند: «مهدی (عج) از خاندان ما  است و خداوند عزوجل کار قیام او را در یک شب اصلاح می کند»

قرآن کلیم در سوره انبیامی فرماید: ما در زبور داوود پس از تورات نوشته ایم که این زمین را بندگان صالح من به میراث خواهند برد. امام محمد باقر (ع) می فرماید: این بندگان شایسته که وارثان زمین شوند یاران «مهدی (عج) » هستند ، در آخر الزمان

و یا در سوره قصص آیه5 می فرماید: ما اراده کردیم که بر مستضعفان روی زمین نعمت دهیم و آنان را پیشوایان سازیم و میراث بران زمین گردانیم

امام علی (ع) می فرماید: کسانی که ضعیف شده اند در روی زمین آل محمد، خدای تعالی مهدی ایشان را مبعوث می کند پس ایشان را عزیز می گرداند و دشمنانشان را ذلیل. و در سوره حج آیه 41 خداوند می فرماید : همان کسان که اگر در زمین مکنت و قدرتشان دهیم نماز می گزارند و زکات می دهند و امر به معروف ونهی از منکر می کنند و سر انجام همه کارها با خداست

امام محمد باقر (ع) فرموده این آیه در شأن آل محمد است تا آخر ائمه و مهدی و اصحاب او . خداوند آنان را به مشرق و مغرب زمین مالک گرداند و دین را ظاهر گرداند و بدعت باطل را محو می کند چنان که سفیهان را مضمعل کرده اند. در آن وقت ظلم و ستم اصلاً دیده نمی شود و به معروف و امر و منکر نهی نمی کنند

چنین حکومت و قدرت مورد نظر آیه و ایده آل خداوند تا کنون بر قرار نشده و فعلاً باید «مصداق آیه» همان دولت مهدی (عج) باشد دوستی فراگیر هم از نظر تمکن و قدرت و هم از نظر مکتب و ارزش

و همچنین در آیاتی از قرآن آمده است: «می خواهند نور خدا را با دهان هایشان خاموش کنند ولی خدا کامل کننده نور خویش است، اگر چه کافران را نا خوشایند اوست خدایی که پیامبر خود را همراه با هدایت و دین راستین بفرستادتا او را به همه ادیان پیروز گرداند، هرچند مشرکان را نا خوش آید»

در تفاسیر و روایات یک وجه این آیات نیز اشاره به ماندگاری «امامت» امامان و پیروزی«مهدی» دارد.  حضرت رضا (ع) فرمود : نور خدا امام است دشمنان اراده کردند نور خدا را خاموش کنند حال که آن خدا نور خود را که امامت باشد تمام خواهد کرد. و امام صادق (ع) فرمودند: خدای تعالی تأویل و به دیگران این آیه (هوالذی) را هنوز نازل نکرده. پرسیدند: این آیه کی نازل  می شود؟ فرمود : وقتی قائم (عج) ظهور می کند زمانی که خروج کرد همه ی کافر و مشرک خروج او را مکروه و ناخوش می دارند. اگر کافر یا مشرک درون سنگ باشند سنگ می گوید: یا مؤمن ! در شکم من کافر یا مشرک است، او را به قتل برسان پس او را خدا از سنگ بیرون می کند. آن مؤمن او را می کشد

و در جایی دیگر فرمود: « آن خدایی که درمانده را چون بخواندش پاسخ می دهد و رنج از او دور  می کند و شما را در زمین جانشین پشتیبان می سازد .آیا با وجود الله ، خدای دیگری است؟ چه اندک پند می گیرید. امام باقر (ع) فرمود: این آیه درشأن قائم(عج) نازل شده زمانی که خروج کرد، عمامه بر سر گذارد و در پیش نماز مقام نماز می کند و به خدا تضرع می نماید پس پرچم و بیدق او هرگزبرنمی گردد و او مقلوب نمی شود و در سوره زخوف بیان شده است : «آیا جز آن ساعت را انتظارمی کشند که به ناگاه ایشان را فرا رسد در حالی که بی خبر و غافل باشند». محمدبن عباس گوید: از زراره بن اعین بد ایمان نقل شده که امام باقر (ع) فرمودند منظور از ساعات انتضار همان ساعت حضرت قائم(ع) است که به ناگاه خبر ظهورش به کافران می رسد. و در سوره الرحمان آمده که «مجرمین از چهره هایشان شناخته شوند پس از موه های پیشانی و پاهای آنان گرفته می شود» «محمدبن ابراهیم نعمانی گوید: علی بن احمد خبرمان داد و گفت روایت شده از امام صادق درباره این آیه ، که خداوند فرمود: خداوند آنها را می شناسد ولی این آیه درباره قائم (ع) نازل شده و اوست که آنها را به چهره هایشان می شناسد پس او و اصحابش آنها را از دم شمشیر می گذرانند. و در سوره جن بیان شده که «تا آنگاه که عذاب موعود خود را به چشم ببینند خواهند دانست که کدامیک یارانشان ضعیفتر و افرادشان کمتر است». محمدبن یعقوب از امام کاظم (ع) نقل کرده که منظور از این آیه حضرت قائم (ع) و یاران او می باشد.و باز در جایی از قرآن آمده که: «باقی مانده و ذخیره»الهی برای شما از هرچیز و هرکس دیگر بهتر است اگر مومن به غیب باشید

مردی از امام صادق (ع) درباره قائم پرسید که آیا می توان او را به هنگام سلام دادن، با «امیر المؤمنین» خطاب کرد ؟امام صادق (ع) فرمود:این اسمی است که خداوند به « امیرالمؤمنین» داده است . آن مرد پرسید: به هنگام سلام دادن به اوچه بگوییم ؟ امام صادق فرمود: همه باید بگویند«اسلام علیک یا بقیه الله» ! سپس امام این آیه را تلاوت کرد: « بقیه الله خیرلکم ان کنتم مؤمنین» امام باقر (ع) فرماید: هنگامی که قائم خروج کند دراولین سخنرانی خود در خانه کعبه ، پس از خواندن این آیه   می گوید: «ان بقیه الله فی ارضه»

برخی ازمفسران آیاتی از سوره نور را که خدواند می فرماید:«الله نور السموات والارض …» نور الهی را که چهارده نور مقدس ازپیامبر تا امام مهدی معنا کرده اند . وپس از تفسیر کلمه به کلمه این آیه برای حضرت حجت گفته اند : خداهر کس را بخواهد بدان نور راهم می نماید: قائم ما «مهدی» است . سلام بر مهدی آن کس که خدای عزو وجل آمدنش را به امتها نوید داده تا به وجودش خلق های پراکنده را یکی کرده وجهان را کران تا کران از داد ودادگری پرنماید وبدین سان وعده مؤمنان را جامه عمل پوشاند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 94/12/27 2:54 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا تحت فایل ورد (word) دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا تحت فایل ورد (word)

منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا  
منشأ پیدایش دین از نظر فویرباخ  
منشأ پیدایش دین ازنظر اگوست کنت و هربرت اسپنسر  
منشأ دین از نظر راسل  
نظریه ویل دورانت در مورد پیدایش دین  
نظریه مارکسیسم در مورد پیدایش دین  
منشأ پیدایش دین از نظر دورکهیم  
نظریه فروید در مورد منشأ پیدایش دین  
نظر ویلیام جیمز در مورد منشأ دین  
نظر اینشتاین در مورد منشأ دین  
منشأ دین از نظر قرآن  
منبع  

منشأ دین از نظر جامعه شناسی دینی اروپا

علمی در اروپا به وجود آمده است به نام ” جامعه شناسی مذهب(جامعه شناسی دینی) ” که‏ این علم ابتدا یک چیزی را به عنوان ” اصل موضوع ” انتخاب می‏کند چنانکه هر علمی یک ” اصل موضوع ” دارد که ابتدا نمی‏تواند آن را اثبات‏ کند بلکه آن را مفروض می‏گیرد بعد بر اساس آن ” اصل موضوع ” نظریات‏ خودش را بار می‏کند . در ” جامعه شناسی مذهب ” از ابتدا فرض بر این‏ است که مذهب یک پدیده‏ای است که مولود فعل و انفعالات جامعه است ، یعنی یک ریشه الهی و ماورائی ندارد ، و اصلا این که مذهب ریشه الهی‏ دارد جزء فرض نیست ، مثل اینکه اگر به ما بگویند راجع به علت‏ پیدایش فکر نحوست ” سیزده ” بروید تحقیق کنید که چطور شده که فکر نحوست ” سیزده ” در میان مردم پیدا شده ، چون انسان می‏بیند منطقا هیچ‏ فرقی میان عدد سیزده و عدد چهارده یا عدد دوازده نیست که انسان احتمال‏ بدهد که یک دلیل عقلی یا تجربی در کار است ، می‏گوید این باید یک ریشه‏ غیر منطقی داشته باشد ، آن ریشه غیرمنطقی چیست ؟
اینها درباره دین و مذهب از اول بنا را بر این گذاشتند که دین یک‏ ریشه منطقی که نمی‏تواند داشته باشد ، حال که ریشه غیر منطقی دارد آن ریشه‏ غیر منطقی چیست ؟ پس ، اصل موضوعشان این است که دین یک ریشه منطقی‏ و الهی ندارد . زمانی آمدند گفتند دین مولود ترس است ، بشر از طبیعت می‏ترسیده ، از صدای غرش رعد می‏ترسیده ، از هیبت دریا می‏ترسیده ، از صدای غرش رعد می‏ترسیده ، از هیبت دریا می‏ترسیده ، و نتیجه ترس سبب شده که فکر دین در سر مردم پیدا شود . یکی از حکمای قدیم روم بنام لوکریتوس گفته است : نخستین پدر خدایان ترس است ، در زمان ما هم بوده و هستند کسانی که همین فرضیه‏ قدیمی و کهنه را تأیید می‏کنند و مکرر در سخنان خود بعنوان یک فکر تازه‏ آنرا بازگو می‏نمایند
بعضی گفتند علت پیدایش دین جهل و نادانی بشر است ، بشر می‏خواسته‏ حوادث جهان را تعلیل نماید و برای آنها علت ذکر کند و چون علتها را نمی‏شناخته است ، علت ماوراء طبیعی برای حوادث فرض کرده است . بعضی دیگر گفته‏اند علت اینکه بشر بسوی دین گرائیده علاقه‏ایست که بنظم‏ و عدالت دارد ، وقتی که در دنیا از طرف طبیعت یا اجتماع بی عدالتی‏ می‏بیند برای اینکه تسکینی جهت آلام درونی خود پیدا کند دین را برای خویشتن می‏سازد . صاحبان فرضیه‏های فوق گفتند : علم را توسعه بدهید ، دین از میان می‏رود . چنین فرض کردند که با توسعه علم خود به خود دین از میان می‏رود ، عالم‏ شدن مساوی است با بیدین شدن . بعضی آمدند برای پیدایش دین یک علت دیگر فرض کردند و گفتند دین‏ وسیله‏ایست برای کسب امتیاز در جامعه‏های طبقاتی . این فرضیه مارکسیست‏ هاست .صاحبان فرضیه‏های دیگر گفتند علم چاره کننده دین است ، اگر علم بیاید دین از میان می‏رود ، اما این فرضیه ، یعنی فرضیه مارکسیست ها ، علم را چاره کننده دین نمیدانند ، اینها بعد از اینکه دیدند علم آمد و دین باقی‏ ماند و دیدند دانشمندان طراز اولی همچون پاستور و غیره در آستانه دین‏ زانو زدند ، گفتند خیر ، علم چاره کننده دین نیست ، دین اساسا مولود جهل نیست ، مولود ترس هم نیست ، مولود علاقه فطری انسان به نظم و عدالت هم نیست ، دین اختراع طبقه حاکمه‏ در مقابل طبقه محکوم است تا وقتی که جامعه طبقاتی وجود دارد ولو آنکه‏ علم بعرش هم برسد باز دین هست . جامعه اشتراکی بوجود بیاورید ، طبقات‏ را از میان ببرید ، طبقات را که از میان بردید دین هم خود بخود از میان‏ خواهد رفت دین یک ابزاری است ، یک دامی است ، یک شبکه‏ایست که طبقه‏ حاکم نصب کرده است ، وقتی خود آن طبقه از بین رفت ابزار کارش هم از میان می‏رود ، خلاصه اینکه مساوات کامل برقرار کنید ، دین از میان خواهد رفت . به هرحال به طور کلی می توان نظریات مختلف را در مورد منشأ پیدایش دین اینگونه بیان نمود

 

منشأ پیدایش دین از نظر فویرباخ

فویرباخ که یک فیلسوف مادی است حرف عجیبی زده است . خواسته‏ دین و مذهب را تحلیل روانشناسانه و جامعه شناسانه کرده باشد بر همان‏ اساسی که از اول فرض بر این است که مذهب مبنای منطقی ندارد . می‏گوید انسان دارای دوگانگی وجود است . ( خود همین حرف را از مذهب‏ گرفته ) . انسان ، وجودی عالی دارد و وجودی دانی . همین چیزی که ما می‏گوییم جنبه علوی و جنبه سفلی . جنبه سفلی انسان جنبه حیوانیت انسان‏ است که مانند حیوان جز خور و خواب و خشم و شهوت چیزی سرش نمی‏شود ، و جنبه علوی انسان همان انسانیت انسان است – که فویرباخ این را دیگر جزء وجود انسان دانسته و ناچار برای آن اصالت‏ قائل شده است – ، و آن همانی است که دارای یک سلسله فضائل است ، شرافت ، کرامت ، رحمت ، خوبی ، نیکی ، همه این حرفها در آنجاست . بعد می‏گوید که انسان ( ناچار باید بگوید که همه انسانها اینجور هستند ) تن‏می‏دهد به دنائتها یعنی تابع جنبه سفلی وجودش می‏شود ، بعد که تابع جنبه‏ سفلی وجود خودش شد می‏بیند آن جنبه‏های علوی با خودش جور در نمی‏آید ، چون‏ خودش حالا شده یک حیوان پست منحط . بعد در حالی که همین شرافتها و اصالتها در خودش است فکر می‏کند که پس اینها در ماورای اوست ، و خدا را بر اساس وجود خودش می‏سازد . طبق نظریه آقای فویرباخ، مذهب عن قریب پایان پیدا می کند، یعنی انسان هر چه خودش را بیشتر بشناسد نیاز او به فرض خدا کمتر می شود و وقتی انسان خودش را خوب شناخت دیگر اصلا جایی برای مذهب باقی نمی ماند و انسان به جای اینکه خدا را بپرستد، به جای اینکه خدا را تجلیل کند خودش را تجلیل کند

منشأ پیدایش دین ازنظر اگوست کنت و هربرت اسپنسر

اینها گفته اند مذهب مولود جهل است البته به دو گونه :نظر اگوست کنت به همان مسأله تعلیل حوادث است، یعنی می خواهد بگوید بشر بالطبع اصل علیت را پذیرفته است منتها بشرهای اولیه چون علل اصلی حوادث را نمی شناختند اینها را به یک سلسله موجودات غیبی، خدایان و امثال اینها نسبت می دادند. مثلا می دیدند باران می آید؛ چون علت آمدن باران را نمی شناختند می گفتند «خدای باران»؛ طوفان می آمد، نمی دانستند علت آن چیست، می گفتند «خدای طوفان» و همچنین حوادث دیگر.بنابراین از نظر او این فقط یک فکر است برای انسان، مثل آنچه که ما در باب توحید می گوییم که این فقط مربوط به مرحله شناخت است
اسپنسر و دیگران به شکل دیگری مطلب را گفته اند و آن این است که انسان، اولین بار به دوگانگی وجود خودش به معنی دوگانگی روح و بدن معتقد شد از باب اینکه در خواب، مردگان و یا افراد زنده را می دید؛ مخصوصا خواب دیدن مردگان.افراد که می مردند، بعد از مردن به خوابش می آمدند، آنگاه فکر می کردکه این که در خوابش آمده یک موجودی است واقعا از خارج و آمده نزد او، و چونفکر می‏کرد که این که در خوابش آمده یک موجودی است واقعا از خارج آمده‏ نزد او ، و چونمی‏دانست که او جسمش در زیر خاک پوسیده پس معتقد شد که او یک روحی‏ دارد .اینجا بود که معتقد شد همه ما انسانها روحی داریم و بدنی . بعد این را تعمیم داد به همه اشیاء ، یعنی برای همه اشیاء جان قائل شد ، برای‏ دریا جان قائل شد ، برای طوفان جان قائل شد ، برای خورشید جان قائل شد . . . ، آنگاه در گرفتاری و هنگامی که با این نیروهای طبیعی مصادف می‏شد همچنانکه وقتی با یک انسان قدرتمند مصادف می‏شد همچنانکه وقتی با یک‏ انسان قدرتمند مصادف می‏شد برایش هدیه و نذر می‏برد ، احیانا تملق می‏کرد و از اینجور کارها ، شروع کرد همین کارها را یعنی پرستش در مقابل‏ نیروهای طبیعت انجام دادن .اسپنسر مسأله پرستش را توجیه می‏کند که اول‏ بار پرستش از کجا پیدا شد ، و از اینجا پرستش نیروهای طبیعت پدید آمد .پس اگوست کنت فقط توجیه نظری و فکری مطلب را بیان می‏کند ، اسپنسر ریشه پرستش را بیان کرده که اولین بار پرستش از کجا شروع شد ، از پرستش نیروهای طبیعت شروع شد و این عملی است از قبیل تملقها و پیشکش‏ بردنها و هدیه بردنهایی که انسانها برای انسانهای زورمندتر از خودشان‏ انجام می‏دهند . همان طور که برای انسانها هدیه می‏بردند برای آنها قربانی‏ می‏کردند ، و همان طور که در مقابل انسانها تملق می‏گفتند در مقابل آنها عبادت می‏کردند ، ذکر می‏گفتند و امثال اینها

منشأ دین از نظر راسل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

پایان نامه مصلح جهانی در کتب ادیان تحت فایل ورد (word)

ارسال‌کننده : علی در : 94/12/27 2:54 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پایان نامه مصلح جهانی در کتب ادیان تحت فایل ورد (word) دارای 58 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پایان نامه مصلح جهانی در کتب ادیان تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه مصلح جهانی در کتب ادیان تحت فایل ورد (word)

مقدمه :  
اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى  
انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى  
مسیح هاى دروغین  
عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود  
اسامى مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) در کتب مذهبى اهل ادیان  
مهدى موعود(علیه السلام) در کتب مقدسه هندیان  
الف) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب اوپانیشاد  
« مهدى(علیه السلام) بر اسب دست و پا سفیدى سوار است»  
ب) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «باسک»  
ج) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «پاتیکل»  
د) بشارت ظهور حضرت بقیه اللّه(علیه السلام) در کتاب «وشن جوک»  
هـ) بشارت ظهور حضرت ولى عصر(علیه السلام) در کتاب «دید»  
و) بشارت ظهور حضرت قائم(علیه السلام) در کتاب «دادتگ»  
ز) بشارت ظهور حضرت حجه اللّه(علیه السلام) در کتاب «ریگ ودا»  
ح) بشارت ظهور آخرین حجّت خدا(علیه السلام) در کتاب «شاکمونى»:  
2 ـ در حدیثى از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است که فرمود:  
بشارات ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «تورات»  
الف) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در «زبور داوود»  
ب) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «اشعیاى نبى»  
ج) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب بوئیل نبى  
د) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «زکریاى نبى»  
سرنوشت یهودیان مغرور  
اخراج یهود از سرزمینهاى اسلامى  
صهیونیسم و تشکیل دولتى به نام اسرائیل  
هـ) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «حزقیال نبى»  
و) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب حجّى نبى  
ز) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «صفیناى نبى»  
ح) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «دانیال نبى»  
بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «انجیل»  
بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در منابع «زرتشتیان»  
ماخذ :  

مقدمه

انتظار ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى، و امید به آینده و استقرار صلح و عدل جاویدان، امرى فطرى و طبیعى است که با ذات و وجود آدمى سر و کار داشته و با آفرینش هر انسانى همراه است و زمان و مکان نمى شناسد و به هیچ قوم و ملّتى اختصاص ندارد

از این رو، همه افراد طبق فطرت ذاتى خود مایلند روزى فرا رسد که جهان بشریّت در پرتو ظهور رهبرى الهى و آسمانى و با تأیید و عنایت پروردگار، از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات یافته، شور و بلوا در جهان پایان پذیرد و انسانها از وضع فلاکت بار موجود نجات یابند و از نابسامانى و نا امنى و تیره روزى خلاص شوند و سرانجام به کمال مطلوب و زندگى شرافتمندانه اى  نایل آیند

به همین دلیل، در تمام ادیان و مذاهب مختلف جهان، از مصلحى _ که در آخر الزمان ظهور خواهد نمود و به جنایتها و خیانتهاى ضد انسانی خاتمه خواهد داد و شالوده حکومت واحد جهانى را بر اساس عدالت و آزادى واقعى بنیان خواهد نهاد _ سخن به میان آمده و تمام پیامبران و سفیران الهى در این زمینه به مردم با ایمان جهان، نویدهایى داده اند

در این زمینه، یکى از نویسندگان معروف چنین مى نویسد

«موضوع ظهور و علایم ظهور، موضوعى است که در همه مذاهب بزرگ جهان واجد اهمیّت خاصّى است. صَرفِ نظر از عقیده و ایمان که پایه این آرزو را تشکیل مى دهد، هر فرد علاقه مند به سرنوشت بشریّت، و طالب تکامل معنوى وقتى که از همه نا امید مى شود، و مى بیند که با وجود این همه ترقّیات فکرى و علمى شگفت انگیز، باز متأسّفانه، بشریّت غافل و بى خبر، روز به روز خود را به سوى فساد و تباهى مى کشاند و از خداوند بزرگ بیشتر دورى مى جوید، و از اوامر او بیشتر سرپیچى مى کند; بنا به فطرت ذاتى خود متوجّه درگاه خداوند بزرگ مى شود، و از او براى رفع ظلم و فساد یارى مى جوید

از این رو در همه قرون و اعصار، آرزوى یک مصلح بزرگ جهانى در دلهاى خداپرستان وجود داشته است. و این آرزو نه تنها در میان پیروان مذاهب بزرگ، مانند: زرتشتى و یهودى و مسیحى و مسلمان، سابقه دارد، بلکه آثار آن را در کتاب هاى قدیم چینیان و در عقاید هندیان، و در بین اهالى اسکاندیناوى و حتّى در میان مصریان قدیم و بومیان و حتّى مکزیک و نظایر آنها نیز مى توان یافت»

آرى! عقیده به ظهور یک مصلح بزرگ آسمانى در پایان جهان، یکى از مسایل بسیار مهمّ و حسّاسى است که نه تنها در آیین مبین اسلام، بلکه در همه ادیان آسمانى، و نه تنها در میان پیروان ادیان و مذاهب بلکه در نزد بسیارى از مکاتب مختلف جهان سابقه دیرین دارد، و تمامى پیروان ادیان بزرگ عالم از مسیحیان، کلیمیان و زرتشتیان گرفته تا پیروان مکتب هاى الحادى، همه و همه بدان عقیده دارند

ناگفته نماند که پیروان ادیان و مذاهب گوناگون، و دیگر ملل و اقوام گذشته و مکاتب مختلف جهان درباره نام آن بزرگوار باهم اختلاف نظر دارند، مسلمانان او را «مهدى موعود منتظر(علیه السلام)»، و پیروان سایر ادیان ومکتبها و ملّتها و توده هاى محروم، وى را «مصلح جهانى» یا «مصلح غیبى»، یا «رهاننده بزرگ» یا «نجات بخش آسمانى» و یا «منجى اعظم» مى نامند; ولى در باره اوصاف کلّى، برنامه هاى اصلاحى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى، و ظهور او در آخرالزمان اتّفاق نظر دارند

جالب توجّه این که حتّى در این اواخر نیز، این عقیده در بین گروهى از دانشمندان و فلاسفه بزرگ جهان به عنوان: «لزوم تشکیل حکومت واحدجهانى» درسطح وسیعى مطرح گردیده است: «در عصر اخیر دوشادوش پیشرفت همه جانبه اى که در تمام مسایل علمى نصیب بشریّت شده، این ایده و عقیده نیز از مرز ادیان و مذاهب قدم فراتر نهاده و به عنوان یکى از مهمترین مسایل حیاتى مورد بحث و بررسى قرار گرفته است»

آرى ! امروز بسیارى از اندیشمندان و فلاسفه مشهور جهان نیز عقیده دارند که با پیشرفت سریع صنعت و تکنولوژى، زندگى ماشینى، رقابت هاى نا سالم نظامى، بازیهاى خطرناک سیاسى، و احساس یأس و نا امیدى در بین جوامع بشرى براى رهایى از اوضاع نا بسامان کنونى، تشکیل حکومت واحد جهانى بر اساس عدالت و آزادى لازم و ضرورى است

بنابراین، برغم افکار بیمارگونه کوته نظران کج اندیش که مى پندارند مسأله مهدویّت و انتظار ظهور یک رهبر بزرگ آسمانى در پایان جهان، از مختصّات مسلمانان و یا از عقاید خاص شیعیان است و مى کوشند تا با تلاش مذبوحانه خود آن را در یک مکتب خاصّ محصور کنند، این مسأله اختصاص به مسلمانان و شیعیان ندارد; بلکه یک اعتقاد عمومى مشترک است که همه اُمّتها و ملّتها و پیروان ادیان ـ و حتّى مکاتب مختلف، فلاسفه، دانشمندان و اندیشمندان واقع بین جهان نیز ـ در این عقیده و مرام باهم شریک اند

 

 اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى

عقیده به ظهور یک نجات دهنده بزرگ آسمانى و امید به یک آینده روشن که در آن، نگرانیها و هراسها مرتفع گردد، و به برکت ظهور یک شخصیّت ممتاز الهى همه تاریکیها از پهنه گیتى برچیده شود، و ریشه ظلم و جهل و تباهى از روى کره زمین برکنده شود، یک اعتقاد عمومى ثابت است که همواره در همه وقت، در همه جا، و در همه زمانها بین تمام ملّتها شایع و رایج بوده است

بر اساس تحقیقات پژوهشگران مسایل اسلامى، این عقیده در طول دوران زندگى انسانها پیوسته در میان همه ملّتها و پیروان ادیان بزرگ موجود بوده، و حتّى اقوام مختلف جهان چون: اسلاوها، ژرمنها، اسنها و سلتها، نیز معتقدند که سرانجام باید پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، بى عدالتى ها را از بین برده، حکومت واحد جهانى تشکیل داده، و در بین مردم بر اساس عدالت و انصاف داورى کند

آنچه از تاریخ اُمّتها استفاده مى شود این است که: مسأله عقیده به ظهور یک رهبر مقتدر الهى و آمدن مصلحى در آخر الزمان به نام مُنجى موعود جهانى به قدرى اصیل و ریشه دار است که در اعماق دل ملّتها و پیروان همه ادیان الهى، و تمام اقوام و ملل جهان جا گرفته است تا جایى که در طول تاریخ بشریّت، انسانها در فراز و نشیب هاى زندگى، با یادآورى ظهور چنین رهبر مقتدرى، پیوسته خود را از یأس و نا امیدى نجات داده، و در انتظار ظهور آن مصلح موعود جهانى در پایان جهان، لحظه شمارى مى کنند

براى اثبات این مطلب، کافى است بدانیم که عقیده به ظهور یک «نجات دهنده» حتّى از نظر یهود و نصارى نیز قطعى است. و حتّى این که در میان همه طوایف یهود و همه شاخه هاى مسیحیّت وجود این عقیده قطعى و مسلّم است

 انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى

نویسنده آمریکایى کتاب «قاموس مقدّس»، درباره شیوع اعتقاد به ظهور، و انتظار پیدایش یک «منجى بزرگ جهانى» در میان قوم «یهود» چنین مى نویسد

«عبرانیان منتظر قدوم مبارک «مسیح» نسلاً بعد نسل بودند، و وعده آن وجود مبارک . . . مکرّراً در «زبور» و کتب انبیا، على الخصوص، در کتاب «اشعیا» داده شده است. تا وقتى که «یحیاى تعمید دهنده» آمده، به قدوم مبارک وى بشارت داد، لیکن «یهود» آن نبوآت (پیشگوییها) را نفهمیده با خود همى اندیشیدند که «مسیح» (سلطان زمان) خواهد شد، و ایشان را از دست جور پیشگان و ظالمان رهایى خواهد داد، و به اعلا درجه مجد و جلال ترقّى خواهد کرد»

نویسنده کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در کتاب خود ازیهودیان، زبان به شکایت مى گشاید که دعوت عیساى مسیح را بعد از آن همه اشتیاق و انتظار، سرانجام نپذیرفتند و او را مسیح واقعى نپنداشتند و او را با مسیح موعودى که سلطان زمان خواهد بود و منجى واپسین و مژده اش را کتاب مقدّسشان داده بود و سالها در انتظارش در التهاب سوزان لحظه شمارى مى کردند، مطابق نیافتند. از این رو، با او به دشمنى برخاستند، حتّى وى را جنایتکار به ملّت اسرائیل، و تعالیمش را، ضدّ آرمان اساسى کتب مقدّس «عهد عتیق» (تورات و ملحقات آن) دانستند، ناچار به محاکمه اش فراخواندند و به اعدام محکومش کردند، و همچنان با احساس غبنى جانکاه مجدداً در انتظار «مسیح موعود» و رهایى بخش از رنج و ستم، نشستند

مسیحیان، با این که حضرت عیسى(علیه السلام) را «مسیح موعود» یهودیان مى دانستند، چون نسبت به پیروى او احساس ناتمامى کردند، یکباره امیدشان از «زمان حال» برکنده شد; حماسه انتظار را از سرگرفتند و در انتظار «مسیح» و بازگشت وى از آسمان، در پایان جهان نشستند

طبق نوشته «مستر هاکس» آمریکایى، در کتاب خود «قاموس کتاب مقدس» کلمه «پسر انسان» 80 بار در «انجیل» و ملحقات آن (عهد جدید) به کار رفته که فقط 30 مورد آن با حضرت عیسى(علیه السلام) قابل تطبیق است، و 50 مورد دیگر از «مصلح» و نجات دهنده اى سخن مى گوید که در آخر زمان ظهور خواهد کرد

 مسیح هاى دروغین

اعتقاد به ظهور یک «منجى بزرگ جهانى» و اشتیاق، به ظهور یک رهبر آسمانى در میان یهود و نصارى، آن چنان اصیل و ریشه دار است که در طول تاریخ این دو ملّت، مدّعیان شگفتى را پدید آورده، و افراد زیادى پیدا شده اند که خود را به دروغ «مسیح موعود» معرّفى کرده اند. به طورى که صاحب کتاب «قاموس کتاب مقدّس» در باره شماره مدّعیان دروغین «مسیح موعود» مى نویسد

«24 نفر مسیحیان (مسیح هاى) دروغگو در میان بنى اسرائیل ظاهر گشتند که مشهورترین و معروفترین آنها «برکوکبه» است که در اوایل قرن ثانى مى زیست. و آن دجّال معروف ادّعا مى نمود که رأس و رئیس و پادشاه قوم یهود است

و در مائه دوازدهم تخمیناً ده نفر از مسیحیان، ـ یعنى: مسیح هاى دروغگو ـ ظاهر گردیده، جمعى را به خود گروانیده، و این مطلب اسباب فتنه و جنگ شده، و جمعى کثیر نیز در آن معرکه، طعمه شمشیر گردیدند. و آخرین مسیحیان ـ مسیح هاى دروغگو ـ «مردخاى» است. او شخصى بود آلمانى که در سال 1682 میلادى ظهور کرده، اسباب اشتداد فتنه، و اشتعال نائره فساد گشت، و چون آتش فتنه بالا گرفت، فرارى گردیده معدوم الاثر شد

نویسنده کتاب «دیباچه اى بر رهبرى» بعد از نقل این جریان از کتاب «قاموس کتاب مقدس» مى نویسد

«متأسّفانه اطّلاع مؤلّف آمریکایى ـ کتاب «قاموس کتاب مقدّس» به زبان فارسى، که سالها نیز ساکن «همدان» بوده است ـ درباره شماره مدّعیان «مسیحائى» و همچنین درباره آخرین کسى که به عنوان «مسیح موعود» قیام کرده است، نارساست

شماره این مدّعیان، به مراتب بیشتر از آن است که وى یادآور شده است، همچنین قیام «مردخاى» آلمانى در قرن هفدهم، واپسین قیامى نیست که تاریخ مسیحیّت آن را به یاد مى آورد. تنها طى دو قرن هیجده و نوزده در انگلستان، بالغ بر شش تن، به نام «مسیح موعود» ظهور کرده اند، و اغتشاشهایى را هم دامن زده اند، و پاره اى از آنان نیز به کیفر رسیده اند»

«البته به موازات دین مسیح، در دین یهود نیز، مسیح هاى دروغین متعدّد ظهور کرده اند. از جمله، یکى از مسیح هاى یهودى، «داود آل روى» از یهودیان ایران است. او در اواسط قرن دوازدهم در میان یهودیان ایران، مدّعى شد که او «مسیح موعود» است»

 عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود

مسأله عقیده به ظهور مصلحى جهانى در پایان دنیا امرى عمومى و همگانى است، و اختصاص به هیچ قوم و ملّتى ندارد. سر منشأ این اعتقاد کهن و ریشه دار، علاوه بر اشتیاق درونى و میل باطنى هر انسان ـ که به طور طبیعى خواهان حکومت حقّ و عدل، و برقرارى نظام صلح و امنیّت در سرتاسر جهان است ـ نویدهاى بى شائبه پیامبران الهى در طول تاریخ بشریّت به مردم مؤمن و آزادى خواه جهان است

تمام پیامبران بزرگ الهى در دوران مأموریّت الهى خود به عنوان جزیى از رسالت خویش به مردم وعده داده اند که در آخر الزمان و در پایان روزگار، یک مصلح بزرگ جهانى ظهور خواهد نمود و مردمان جهان را از ظلم ظالمان و ستم ستمگران نجات خواهد داد و فساد، بى دینى و بى عدالتى را در تمام جهان ریشه کن خواهد ساخت و سراسر جهان را پر از عدل و داد خواهد کرد

سیرى کوتاه در افکار و عقاید ملل مختلف جهان مانند: مصر باستان، هند، چین، ایران و یونان و نگرش به افسانه هاى دیگر اقوام مختلف بشرى، این حقیقت را به خوبى روشن و مسلّم مى سازد که همه اقوام مختلف جهان با آن همه اختلاف آرا، عقاید و اندیشه هاى متضادّى که با یکدیگر دارند، در انتظار مصلح موعود جهانى، بسر مى برند

اینک براى این که در باره این موضوع سخنى به گزاف نگفته باشیم فهرست مختصرى از بازتاب این عقیده را در میان اقوام و ملل مختلف جهان در اینجا مى آوریم

1 ـ ایرانیان باستان معتقد بودند که: «گرزا سپه» قهرمان تاریخى آنان زنده است و در «کابل» خوابیده، و صد هزار فرشته او را پاسبانى مى کنند تا روزى که بیدار شود و قیام کند و جهان را اصلاح نماید

2 ـ گروهى دیگر از ایرانیان مى پنداشتند که: «کیخسرو» پس از تنظیم کشور و استوار ساختن شالوده فرمانروایى، دیهیم پادشاهى به فرزند خود داد و به کوهستان رفت و در آنجا آرمیده تا روزى ظاهر شود و اهریمنان را از گیتى براند

3 ـ نژاد اسلاو بر این عقیده بودند که از مشرق زمین یک نفر برخیزد و تمام قبایل اسلاو را متّحد سازد و آنها را بر دنیا مسلّط گرداند

4 ـ نژاد ژرمن معتقد بودند که یک نفر فاتح از طوایف آنان قیام نماید و «ژرمن» را بر دنیا حاکم گرداند

5 ـ اهالى صربستان انتظار ظهور «مارکو کرالیویچ» را داشتند

6 ـ برهمائیان از دیر زمانى براین عقیده بودند که در آخر زمان «ویشنو» ظهور نماید و بر اسب سفیدى سوار شود و شمشیر آتشین بر دست گرفته و مخالفین را خواهد کشت، و تمام دنیا «برهمن» گردد و به این سعادت برسد

7 ـ ساکنان جزایر انگلستان، از چندین قرن پیش آرزومند و منتظرند که: «ارتور» روزى از جزیره «آوالون» ظهور نماید و نژاد «ساکسون» را در دنیا غالب گرداند و سعادت جهان نصیب آنها گردد

8 ـ اسن ها معتقدند که پیشوایى در آخر الزمان ظهور کرده، دروازه هاى ملکوت آسمان را براى آدمیان خواهد گشود

9 ـ سلت ها مى گویند: پس از بروز آشوبهایى در جهان، «بوریان بور ویهیم» قیام کرده، دنیا را به تصرّف خود درخواهد آورد

10 ـ اقوام اسکاندیناوى معتقدند که براى مردم دنیا بلاهایى مى رسد، جنگهاى جهانى اقوام را نابود مى سازد، آنگاه «اودین» با نیروى الهى ظهور کرده و بر همه چیره مى شود

11 ـ اقوام اروپاى مرکزى در انتظار ظهور «بوخص» مى باشند

12 ـ اقوام آمریکاى مرکزى معتقدند که: «کوتزلکوتل» نجات بخش جهان، پس از بروز حوادثى در جهان، پیروز خواهد شد

13 ـ چینى ها معتقدند که «کرشنا» ظهور کرده، جهان را نجات مى دهد

14 ـ زرتشتیان معتقدند که: «سوشیانس» (نجات دهنده بزرگ جهان) دین را در جهان رواج دهد، فقر و تنگدستى را ریشه کن سازد، ایزدان را از دست اهریمن نجات داده، مردم جهان را هم فکر و هم گفتار و هم کردار گرداند

15 ـ قبایل «اى پوور» معتقدند که: روزى خواهد رسید که در دنیا دیگر نبردى بروز نکند و آن به سبب پادشاهى دادگر در پایان جهان است

16 ـ گروهى از مصریان که در حدود 3000 سال پیش از میلاد، در شهر «ممفیس» زندگى مى کردند، معتقد بودند که سلطانى در آخرالزمان با نیروى غیبى بر جهان مسلّط مى شود، اختلاف طبقاتى را از بین مى برد و مردم را به آرامش و آسایش مى رساند

17 ـ گروهى دیگر از مصریان باستان معتقد بودند که فرستاده خدا در آخر الزمان، در کنار خانه خدا پدیدار گشته، جهان را تسخیر مى کند

18 ـ ملل و اقوام مختلف هند، مطابق کتاب هاى مقدّس خود، در انتظار مصلحى هستند که ظهور خواهد کرد و حکومت واحد جهانى را تشکیل خواهد داد

19 ـ یونانیان مى گویند: «کالویبرگ» نجات دهنده بزرگ، ظهور خواهد کرد، و جهان را نجات خواهد داد

20 ـ یهودیان معتقدند که در آخر زمان «ماشیع» (مهدى بزرگ) ظهور مى کند و ابد الآباد در جهان حکومت مى کند، او را از اولاد حضرت اسحاق مى پندارند، در صورتى که «تورات»، کتاب مقدّس یهود، او را صریحاً از اولاد حضرت اسماعیل دانسته است

21 ـ نصارا نیز به وجود حضرت مهدى(علیه السلام) قایلند ومى گویند: او در آخر الزمان ظهور خواهد کرد و عالم را خواهد گرفت، ولى در اوصافش اختلاف دارند

آنچه از نظر خوانندگان گرامى گذشت ـ گرچه همه آنها با حضرت مهدى(علیه السلام)کاملاً تطبیق نمى کند و حتّى برخى از آنها اصلاً با مهدى موعود اسلام وفق نمى دهد. ـ از یک حقیقت مسلّم حکایت مى کند و آن این که

این افکار و عقاید و آرا که همه آنها با مضمون هاى مختلف، از آینده اى درخشان و آمدن مصلحى جهانى در آخر الزمان خبر مى دهند، نشانگر این واقعیّت است که همه آنها در واقع از منبع پر فیض وحى سرچشمه گرفته است، و لکن در برخى از مناطق دور دست که شعاع حقیقت در آنجا کمتر تابیده است در طول تاریخ به تدریج از فروغ آن کاسته شده، و فقط کلّیاتى از نویدهاى مهدى موعود و «مصلح جهانى» در میان ملّتها به جاى مانده است

 البته سالم ماندن این نویدها در طول قرون متمادى، خود بر اهمیّت موضوع مى افزاید، و مسأله «مهدویّت» و ظهور مصلح جهانى را قطعى تر مى کند

بنابراین، عقیده به ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) در آخر الزمان یک عقیده عمومى است و اگر کلمه «مهدى» و واژه هاى دیگر را ـ که پیروان سایر ادیان و مذاهب مختلف جهان بر آن حضرت اطلاق مى کنند ـ  از قالب اصطلاح اختصاصى آنها درآوریم، و آن حضرت را «نجات بخش بزرگ آسمانى» یا «مصلح جهانى» و یا «رهایى بخش غیبى» بنامیم، اختلاف اسمى هم رفع مى شود

 اسامى مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) در کتب مذهبى اهل ادیان

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله انگلیسی سطح نانو و نانوتکنولوژی از دید مهندسی عمران با ترج

ارسال‌کننده : علی در : 94/12/27 2:54 صبح

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله انگلیسی سطح نانو و نانوتکنولوژی از دید مهندسی عمران با ترجمه فارسی تحت فایل ورد (word) دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله انگلیسی سطح نانو و نانوتکنولوژی از دید مهندسی عمران با ترجمه فارسی تحت فایل ورد (word)   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله انگلیسی سطح نانو و نانوتکنولوژی از دید مهندسی عمران با ترجمه فارسی تحت فایل ورد (word)

چکیده     
1-علوم نانو    
2 کاربری مواد نانو برای ساخت و ساز     
21 نانولوله های کربنی     
22 . نانوذرات دی اکسید تیتانیوم ( TiO2 )    
23 نانوذرات دی اکسید سیلیکون ( SiO2 )    
24 نانوذرات اکسید روی     
25 نانوذرات نقره     
26 نانوذرات اکسید آلومینیو (   )     
27 نانوذرات اکسید زیرکونیوم ( ZrO2 )     
28 نانوذرات اکسید تنگستن ( wolfram ) ( WO2 )    
3 نانوتکنولوژی در ساخت و ساز     
31 نانوتکنولوژی برای بتن     
32 نانوتکنولوژی برای فولاد     
33 نانوتکنولوژی برای چوب     
34 . نانوتکنولوژی برای شیشه     
35 نانوتکنولوژی برای پوشش دهی و نقاشی     
36 نانوتکنولوژی برای عایق کاری حرارتی     
37 نانوتکنولوژی جهت حفاظت در برابر حریق     
38 نانوتکنولوژی برای مانیتورینگ ساختاری     
4 نتیجه گیری     

 

REFERENCES

Broekhuizen F.A, Broekhuizen J.C., Nanotehnologia în industria european a construciilor – Stadiul actual al tehnologiei (transl. from English). 2009, 7-30, www.efbww.org. Ge Z., Gao Z., Applications of Nanotechnology and Nanomaterials in Construction. First Internat. Conf. on Constr. In Develop. Countries (ICCIDC–I): “Advancing and Integrating Construction Education, Research & Practice”, Karachi, Pakistan, August 2008, 235-240. Gogotsi Y., Nanomaterials Handbook. Taylor & Francis Group, LLC, 2006, 1-2. Lee J., Mahendra S., Alvarez P., Nanomaterials in the Construction Industry: A Review of their Applications and Environmental Health and Safety Considerations. ACS Nano, 4, 7, 3580-3590 (2010). Mann S., Nanotechnology and Construction. European Nanotechnology Gateway – Nanoforum Report, Institute of Nanotechnology, November 2006, 2-10 Nazari A., Shadi R., Sharin R., Shamekhi S.F., Khademno A., Al2O3 Nanoparticles in Concrete. J. of Amer. Sci., 6, 4, 94-97 (2010). Sadrmomtazi A., Barzegar A., Assessment of the Effect of Nano-SiO2 on Physical and Mechanical Properties of Self-Compacting Concrete Containing Rice Husk Ash. Sec. Internat. Conf. on Sustain. Constr. Mater. a. Technol., U.P.M., Ancona, Italy, June 2010, 3-

NANOMATERIALS AND NANOTECHNOLOGIES FOR CIVIL ENGINEERING

BY RADU OLAR* “Gheorghe Asachi” Technical University of Iai, Faculty of Civil Engineering and Building Service

Abstract

The recent researches on nanomaterials and nanotechnologies have highlighted the potential use of these materials in various fields such as medicine, construction, automobile industry, energy, telecommunications and informatics. This is due to the special characteristics of materials at the nano scale. Building materials domain can be one of the main beneficiaries of these researches, with applications that will improve the characteristics of concrete, steel, glass and insulating materials. Improving the materials resistances and the increasing of their durability will reduce environmental pollution by reducing the carbon footprint of the building. In general, the largest amount of pollutants are due to the production of various construction materials and to the energy required during their service.The use of nanomaterials in the composition of some materials, such as cement, will result in significant reductions of CO2 pollution and the use of performance thermal insulations will result in efficient use of energy for air conditioning. Moreover, nanomaterials applied to the surfaces of structural elements of the building can contribute to environmental cleaning by photocatalytic reactions

Key words: nanomaterials; nanotechnologies; structural behavior; construction

Introduction

Nanomaterials can be defined as those physical substances with at least one dimension between 1…150 nm (1 nm = 10–9 m). The nanomaterials properties can be very different from the properties of the same materials at micro (10–6 m) or macro scale (10–6…10–3 m). The nanoscience representss the study of phenomena and the manipulation of materials at nanoscale and is an extension of common sciences into the nanoscale. The nanotechnologies can be defined as the design, characterization, production and application of structures, devices and systems by controlling shape and size at the nanoscale. Nanotechnology requires advanced imaging techniques for studying and improving the material behavior and for designing and producing very fine powders, liquids or solids of materials with particle size between 1 and 100 nm, known as nanoparticles (Gogotsi, 2006). Currently, the use of nanomaterials in construction is reduced, mainly for the following reasons: the lack of knowledge concerning the suitable nanomaterials for construction and their behavior; the lack of specific standards for design and execution of the construction elements using nanomaterials; the reduced offer of nanoproducts; the lack of detailed informations regarding the nanoproducts content; high costs; the unknows of health risks associated with nanomaterials. In order to be able to use in the construction industry the nanomaterials at wide scale it is necessary that the researches to be conducted following the next stages: the choice of nanomaterials with potential use in construction and the study of their characteristics; the behavior study of the building elements that contain nanomaterials under various loads; the development of specific design and construction standards. This paper is part of the first stage of research and represents a synthesis of nanomaterials proper to be used in construction

چکیده

تحقیقات اخیر در رابطه با مواد نانو و نانوتکنولوژی باعث برجسته شدن کاربری بالقوه این مورد در
زمینه های مختلفی مثل داروسازی ، ساخت و ساز ، صنایع خودرو ، انرژی ، مخابرات و انفورماتیک شده است. این امر ناشی از مشخصه های خاص مواد در مقیاس نانو است . مصالح ساختمانی نیز از جمله
زمینه هایی است که از این نوع تحقیقات بهره مند می شود و کاربردهایی وجود دارد که باعث بهبود مشخصه های بتن ، فولاد شیشه و مواد عایق می شود. بهینه سازی مقاومت مواد و افزایش دوام آن ها باعث کاهش آلودگی زیست محیطی و مواد کربنی می شود. هرچه میزان آلاینده ها بیشتر باشد ( که ناشی از تولید مصالح ساختمانی مختلف است ) انرژی لازم برای خدمات مثل سیمان باعث کاهش قابل توجهی آلاینده CO2 شده و استفاده از عایق حرارتی باعث کاهش کاربری موثر انرژی برای تهویه خواهد شد. مواد نانو برای سطح سازه های ساختمانی نیز به کار رفته که منجر به پاک سازی ساختمانی با واکنش فوتوکاتالیست می شود

کلیدواژه ها:

مواد نانو، نانوتکنولوژی، رفتار ساختاری و ساخت و ساز مواد نانو، مواد فیزیکی حداقل یک بعد 1….150nm هستند ( 1nm =  ) خواص مواد نانو با توجه به مشخصه های مقیاس میکروماکرو کاملا تغییر می کند (  و  )

1-علوم نانو

علوم نانو شامل مطالعه رخدادها و کار با مصالح در مقیاس نانو است که نمونه توسعه یافته علوم در مقیاس نانو می باشد. نانوتکنولوژی را می توان به صورت طراحی تعیین مشخصه ها ، تولید و کاربری سازه ، سیستم و دستگاه ها بر اساس کنترل شکل و سایز در مقیاس نانو تعریف کرد. در نانوتکنولوژی به شیوه های پیشرفته تصویر برداری برای مطالعه و بهینه سازی رفتار مواد نیاز بوده و طراحی و تولید پودرهای بسیار ریز مایعات و جامدات نیز سایز ذره در مقیاس 1 و 100nm تعیین می شود ( ذرات نانو )

اخیرا استفاده از مواد نانو در ساخت و ساز کاهش یافته که چند دلیل برای آن وجود دارد : فقدان اطلاعات در رابطه با مواد مناسب جهت ساخت و ساز و رفتار آن ها فقدان استانداردهای خاص برای طراحی و اجرای ساخت و ساز با استفاده از مواد نانو و کاهش پیشنهادات موارد نانو ، فقدان اطلاعات دقیق در مورد مواد نانو و هزینه بالا عدم آگاهی از ریسک سلامت ناشی از مواد مذکور برای استفاده از مواد نانو در مقیاس بزرگ و در صنایع ، لازم است که تحقیقاتی در چند مرحله صورت گیرد

گزینه مواد نانو و کاربری بالقوه در ساخت و ساز باید مورد مطالعه کامل قرار گرفته و المان های ساختاری تحت بارهای مختلف بررسی شود. بر این اساس باید طرح خاص و استاندارد مناسبی برای ساخت و ساز ارائه گردد. مقاله حاضر بخشی از تحقیقات مرحله اول بوده که وضعیت تولید مواد نانو و کاربری در ساخت و ساز را نشان می دهد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

<   <<   101   102   103   104   105   >>   >