ارسالکننده : علی در : 95/3/2 3:21 صبح
مقاله چگونه توانستم لجاجت اسرا را در کلاس اول راهنمایی کاهش دهم تحت فایل ورد (word) دارای 8 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله چگونه توانستم لجاجت اسرا را در کلاس اول راهنمایی کاهش دهم تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله چگونه توانستم لجاجت اسرا را در کلاس اول راهنمایی کاهش دهم تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله چگونه توانستم لجاجت اسرا را در کلاس اول راهنمایی کاهش دهم تحت فایل ورد (word) :
نقش اقتصاد در ورزش
ترویج ورزش امروزه بدون پشتوانه مالى امکان پذیر نخواهد بود.
در اکثر کشورهاى جهان هفتاد درصد از بودجه ورزش را دولت و کمک هاى دولتى تقبل مى کنند. بنگاههاى صنعتى و تجارى نیز بخشى دیگر از بودجه ورزش را از طریق حمایت کننده مى پردازند، اما اساس همیارى و حمایت از ورزش از طریق دولت صورت مى پذیرد. تیم هاى ملى و باشگاه
ها براى مقابله با هزینه هاى روز افزون مى کوشند تا متولیان و سرمایه گذارانى بیابند و دولت که مسئول و مجرى اولیه تأمین سلامتى جامعه است را متوجه این مساعدت و حمایت نمایند. ورزش به عنوان ناقل تصاویر و آفریننده احساس علاقمندى و حتى هیجان یکى از راههایى است که به دولت و حتى سرمایه داران خصوصى این امکان را مى دهد تا نقش اجتماعى خود را ای
فا کنند، کارکنان خود را به تحرک وادارند، اعتبار خود را بالا برده و تصویر خود را در میان مردم روشنتر و یا تغییر دهند. بر پایه تحقیقات نشانه شناختى که در این زمینه انجام گرفته است هر ورزش داراى تصویر خاصى است که سرمایه گذار خود را بدان پیوند مى دهد. بادبان مظهر فضا، خروش ساحل و مهارت است. شمشیر بازى مظهر نجابت، سنت و دقت است. در حالیکه اتومبیل نمایانگر مردانگی، تحرک، اصالت و فرارفتن از خویشتن است. در اروپا هزینه هاى متولیان ورزشى نزدیک به بیست میلیارد فرانک است و در آمریکا بالغ بر 4/5 میلیارد دلار در سال.
این ارقام ثابت نیست و آنچه بطور ثابت و مستمر منظور مى گردد، کمک هاى دولت به پدیده نهادینه شده است که مى تواند جامعه را به سوى سلامتى سوق دهد.ورزش ما در حالارد تا مقابله رشته هاى مختلف قهرمانى و توسعه ورزش همگانى بودجه مورد نیاز به آن تزریق و از این منظر تقویت شود. دولت ما که از علاقمندان و حامیان جدى ورزش و تربیت بدنى است در این راه و بر پایه بند (چ) مى تواند، ورزش را در مسیر تازه اى قرار دهد. توجه به این بند دستاوردهاى معنوى و انسانى دارد که نقش آن در آینده بیشتر روشنتر مى شود.
حجم پول در ورزش ایران
کمبود پول و اعتبار درکنار تعدادزیادى از طرح هاى نیمه تمام ورزشى، مشکلاتى را نه تنها فراروى ورزش قرارداده که یکى از چالشهاى دولت خاتمى به شمارمى آید.
این درحالى است که تأسیسات و اماکن موجود نیز نیازمند صرف هزینه هایى براى نگهدارى است.
براین اساس باید اذعان داشت نقش اقتصاد در ورزش، انکارناپذیر است و نمى توان نسبت به آن بى توجه بود.
از یکسو باید تأمین بودجه و اعتبارکرد و ازسوى دیگر درآمدسازى داشت.
اینکه دولت چقدر هزینه ورزش مى کند تا ضمن افزایش بهره ورى نیروى انسانى، نقشى سازنده درایجاد جامعه اى سالم داشته باشد، نکته اى است که ازپس آمارو ارقام و اقدامات صورت گرفته مى توان بدان دست یافت.
به گفته مهندس مهرعلیزاده معاون رئیس جمهورى و رئیس سازمان تربیت بدنى، درسالهاى 72 و 73 کلنگ برخى طرحهاى ورزشى برزمین زده شد که به دلیل عدم بررسى و برنامه به صورت نیمه تمام باقى ماند تا آنجا که همزمان با شروع به کار وى دو هزار و 3
69 طرح ورزشى نیمه تمام در سطح کشور وجودداشت که تکمیل آنها بودجه اى معادل پنج هزار و 500میلیاردریال مى طلبد.
به این ترتیب در سال هاى اخیر با افزایش بودجه ورزش کشور از 240 میلیارد ریال به 1060میلیاردریال تعدادزیادى از طرحهاى مذکور تکمیل شد، به طورى که 1180 پروژه موردبهره بردارى قرارگرفت.
ازطرفى براساس پیش بینى صورت گرفته و باتوجه به ظرفیت سازیهاى موجود سرانه فضاهاى ورزشى از 0/48مترمربع به یک مترمربع در پایان برنامه چهرم توسعه افزایش خواهدیافت.
دلارها در استانبول «چنج» مى شود
بودجه ورزش کشور در دوبخش جارى و عمرانى
صرف مى شود ضمن اینکه
سازمان تربیت بدنى براى پرداختن به امور مختلف در بدنه ورزش، سهمیه هاى ارزى تخصیصى را نیز منظورمى کند.
احمد ارشدى مدیربودجه و اعتبارات سازمان تربیت بدنى درارتباط با این بحث اظهارمى دارد: بودجه سازمان دربخش جارى، درسال ،82 بیست و هشت میلیارد و هشتصد و شصت میلیون تومان بود منتها تغییر عمده اى که تااین سال رخ داد، مربوط به سهمیه ارزى مى شد.
به این صورت که پس از درنظرگرفتن «ارز» براى دستگاههاى مختلف، سهمى از ارزى که دراختیار ریاست جمهورى قرارمى گرفت به ما داده شد. چرا که در قانون بودجه میزان ارز ما مشخص نمى شد و باید از ردیفهاى مختلف و ریاست جمهورى سهمیه مى دادند.
وى مى افزاید: چنین کارى تا ماه
هاى مهر و آبان به طول مى انجامید و نهایتاً اگر کارها سریع پیش مى رفت تا شهریورماه طول مى کشید.
این در شرایطى بود که از اوایل فروردین اعزام ورزشکار به خارج داشتیم و فدراسیونها مجبور به خریدارى دلارآزاد بودند.
پس از تأمین ارزلازم درماههاى مهر و آبان هم، فدراسیونها مجبور بودند دلارها را ببرند و به صورت آزاد کنارخیابان بفروشند تا پول اعزام ها ازمحل اعتبارریالى جایگزین شود.
این روند مشکلات زیادى به همراه داشت. به طورى که باید درفرصت باقیمانده گشایش اعتبار مى شد و براى خریدارى و مسائل موردنیاز اهم و فى الاهم
مى کردیم.
ارشدى ادامه مى دهد: خوشبختانه امسال به ما اعتبارى معادل 12/1 میلیون دلار معادل 7/2 میلیاردتومان بابت تأمین نیازهاى ارزى دادند که براى هر دلار 595 تومان داده مى شود.
درواقع آخرسال 82 متوجه شدیم که چقدر بودجه ارزى داریم و دیگر نیازى به آن همه نامه نگارى نبود و اکنون پول ریالى و ارزى با هم داده مى شود.
به عنوان مثال برپایه موافقتنامه 25درصد پول ریالى و ارزى درخردادماه داده مى شود و دیگر فدراسیونها مشکلات سال گذشته را ندارند و مجبور نیستند بروند پول قرض کنند و درچهارراه استانبول دلار بخرند.
افزایش دومیلیاردتومانى
هرچند بتازگى على کفاشیان معاون ورزشى سازمان تربیت بدنى اعلام کرد که بودجه سال جارى درمقایسه با سال گذشته افزایش چندانى نداشته اما برآن شدیم تا از قول ارشدى مستندسازى کنیم؛ «اعتبار سال 83 از رقم 28/66 میلیاردتومان درسال 82 به رقم 31/12 میلیاردتومان (دقیقاً سى و یک میلیارد و یکصدوبیست و دو میلیون و دویست هزارتومان) رسیده است که تفاوت آن دو میلیارد و دویست و شصت و دو میلیون و دویست هزارتومان است.
البته این مبلغ اضافه هم بیشتر در بخش حقوق و مزایاى کارکنان و کارهاى پشتیبانى سازمان اضافه شده است.
حال باید دید از این میزان بودجه چه مقدار در بخش جارى هزینه مى شود.
ارشدى دراین باره مى گوید: سال گذشته مبلغ بیست میلیارد و شصت و هشت میلیون تومان دراین بخش منظورشد و امسال مبلغ بیست میلیارد و یکصد و ده میلیون تومان درنظرگرفته شده که تفاوتى 42میلیون تومانى را دربردارد و این درحالى است که بودجه مذکور صرف تمامى کارهاى مربوط به ورزش اعم از فعالیتهاى آموزشى ، فدراسیونها، هیأتها و ادارات کل مى شود.
به بیان دیگر اگر این اعتبار فقط یک درصد افزایش مى یافت باید رقمى حدود 210میلیون تومان اضافه مى شد درحالى که الآن 0/2 یک درصد افزایش داشته است.
بودجه برخى فدراسیونها «صفر» شد
مدیربودجه و اعتبارات سازمان تربیت بدنى با بیان اینکه درمجموع بودجه فدراسیونها هیچ تفاوتى با گذشته ندارد، مى گوید: بودجه فدراسیونهایى را که امکان درآمد داشته اند کاهش داده ایم و حتى بودجه چندفدراسیون را «صفر» کرده ایم.
بطورکل در تعریف مان براى تخصیص اعتبار، فدراسیونها را به پنج دسته تقسیم کرده ایم که عبارتند از: فدراسیونهاى ویژه، فدراسیونهاى ورزشهاى پایه، فدراسیونهاى گروه اول، فدراسیونهاى گروه دوم و فدراسیونهاى گروه سوم.
فدراسیونهاى ویژه
فدراسیونهایى هستند که به خودى خود نمى توانند درآمد داشته باشند و ما هم باید به آنها نگاه ویژه اى داشته باشیم.
در این دسته هفت فدراسیون ورزشهاى همگانى، باستانى، جانبازان و معلولان، ناشنوایان، نابینایان، پزشکى ـ ورزشى و نجات غریق مى گنجد. ما باید به نوعى این فدراسیونها را هدایت کنیم.
البته الآن اعتبار لازم را نداریم اما اگر اعتبار موردنیاز وجودداشت حتماً بودجه این فدراسیونها را افزایش مى دادیم.
فدراسیونهاى ورزشهاى پایه
هرکس به دنبال قهرمانى باشد، نیازدارد در سه رشته دو ومیدانى، شنا و ژیمناستیک کارکرده باشد.
ما این فدراسیونها را در دسته اى قرارمى دهیم که اگر پول داشته باشیم، کمک مى کنیم.
فدراسیونهاى گروه اول
فدراسیونهایى هستند که مى توانند در سطح جهان، المپیک و آسیا مدال بگیرند.
مجموعاً 12فدراسیون هستند و بنا داریم بودجه شان را افزایش دهیم.
فدراسیونهاى گروه دوم
یازده فدراسیون هستند که درحال حاضر این امکان را ندارند درسطح آسیا، جهان و المپیک مدال بگیرند ولى زمینه آن را دارند.
به دنبال آن هستیم تاخود این فدراسیونها درآمد حاصل کنند. مثل فدراسیون هاى شطرنج و بدمینتون.
فدراسیونهاى گروه سوم
این فدراسیونهاى باید به دنبال درآمدسازى باشند مثل بیلیارد، تیروکمان و اتومبیلرانى.
بنابود از امسال بودجه این فدراسیونها را قطع کنیم. اما چون دو فدراسیون چوگان و تیروکمان اخیراً شروع به کارکرده اند و برخى هم درصدد جذب پول هستند، کمى تأمل کردیم.
فوتبال؛ 640میلیون تومان به اضافه پیش بینى نشده ها
درمیان فدراسیونهاى موجود، فدراسیونهاى فوتبال، کشتى و کاراته جزو فدراسیونهاى درآمد زا به شمارمى آیند.
به عبارتى این فدراسیونها مى توانند ازطرق مختلف نسبت به جذب پول اقدام نمایند.
به عنوان مثال فدراسیون فوتبال از بابت عقد قرارداد با شرکت ایرانول مبلغ 1/3 میلیاردتومان را (براى دوسال) درحساب خود مى بیند و یا تبلیغات دورزمین ورزشگاه آزادى را با مبلغ 1/22 میلیاردتومان واگذارمى کند.
این درحالى است که فدراسیون مذکور درسال گذشته مبلغ 640 میلیون تومان بودجه علاوه بر مبالغى که به صورت پیش بینى نشده لحاظ شده بود، دریافت کرده است.
البته از بابت درآمد حاصله از بلیت فروشى هم سهمى اندک عاید باشگاهها مى شود.
به عنوان مثال باشگاه استقلال اهواز از این محل، مبلغ 17میلیون تومان بابت نیم فصل اول دریافت کرد.
در همین ارتباط عبدالحمید رمضانى عضو کمیسیون اقتصادى اتحادیه مدیران فوتبال باشگاه هاى کشور مى گوید: الآن فوتبال ما فقط اسم
حرفه اى دارد و موارد حرفه اى که یکى از آنها درآمدزایى است، نداریم. وقتى باشگاهى مثل استقلال اهواز یک میلیارد و دویست میلیون تومان هزینه مى کند، درآمد 17 میلیون تومانى براى آن هیچ چیز نمى شود. فوتبال باید به یک صابقات منتفى است در صورتى که بازى استقلال و پرسپولیس با حاشیه هایش 100 دقیقه روى آنتن مى رود. جالبتر آنکه مبلغ هر دقیقه تیزر تلویزیونى 800 هزار تومان است. در واقع همه تیم ها بدون هیچ استفاده اى 100 دقیقه وقت را پر مى کنند.
قوانین خاص
رمضانى دیگر راه هاى درآمدزایى را مورد توجه قرار مى دهد: «پیراهنى را که تیمش مى فروشد و روى آن تبلیغ مى زند، در همه بازار پر مى شود و کسى نیست جلوگیرى کند. از طرفى با این تبلیغاتى که در فوتبال مى شود، نمى توانیم باشگاه ها را شکوفا کنیم. نظام سیاسى ما قوانین خاص خودش را مى طلبد و ما هم باید تابع باشیم. همین امر یک مقدار دست و پاى ما را مى بندد. براى مثال در دنیا از بازیکن براى تبلیغ استفاده مى شود اما این موضوع در ایران باب نشده است. به هرحال، اکنون در اتحادیه به دنبال جا انداختن اخذ حق پخش تلویزیونى مسابقات که یکى از راه هاى کسب درآمد به شمار مى آید، هستیم.
باشگاه ها؛ وبال دولت
ورود صنایع، شرکت ها و بخش خصوصى به عرصه ورزش از جمله راهکارهاى موجود براى دستیابى به ورزشى پویا به شمار مى آید و در این میان نمى توان نقش باشگاه هاى صنعتى و حضور پررنگ شان در این عرصه را نادیده انگاشت. در نقطه مقابل باشگاه هایى نیز هستند که «وبال» دولت محسوب مى شوند و همچنان ارتزاق از بخش دولتى را در دستور کار دارند. باشگاه هاى پرسپولیس و استقلال در این گروه قرار دارند و حتى مهندس مهدى قدمى معاون ادارى و پشتیبانى سازمان تربیت بدنى از کمک هاى اخیر و 50 میلیون تومانى سازمان (از طریق فدراسیون) به این دو باشگاه خبر داد.
این در شرایطى است که چند
ى پیش اکبر غمخوار مدیرعامل باشگاه پرسپولیس از صرف بودجه 2/5 میلیارد تومانى براى این باشگاه خبر داده بود. درحالى که باشگاه استقلال براى یک فصل گذشته 700 میلیون تومان هزینه کرد. براساس آمار به دست آمده در فصل گذشته لیگ برتر فوتبال باشگاه هاى کشور، چهارده تیم شرکت کننده در حدود 20 تا 25 میلیارد تومان هزینه کردند. در لیگ دسته یک نیز حداقل هزینه یک تیم 150 میلیون تومان و حداکثر 1/5 میلیارد تومان بوده است. با چنین آمار و ارقامى عضو کمیسیون اقتصادى اتحادیه مدیران فوتبال
باشگاه هاى کشور عقیده دارد تیمى که بخواهد در لیگ برتر حرفى براى گفتن داشته باشد، بودجه اش زیر مبلغ یک میلیارد تومان نیست; و اما در ارتباط با تیم هاى صنعتى، مهندس مهدى تاج دبیرکل اتحادیه مدیران فوتبال باشگاه هاى کشور از یازده باشگاه رسمى، دو مؤسسه و خیلى از شرکت هایى که در برخى رشته هاى ورزشى تیم دارند، نام مى برد و مى گوید: حداقل هزینه سالانه این باشگاه ها و تیم ها حدود 20 میلیارد تومان است.
نقل و انتقال بازیکنان به خارج از کشور از دیگر راه هاى درآمدزایى باشگاه ها محسوب مى شود که مدتى است روند آن «کند» شده است. ابراهیم طالبى دستیار سابق رولند کخ در این باره مى گوید: تا قبل از سال 82 با فعالیتى که در باشگاه استقلال داشتیم بین 4 تا 5 میلیارد تومان پول و ارز وارد کشور کردیم. درحالى که طى دو سال گذشته بابت انتقال پاشازاده، یزدانى و نیکبخت کلاً 200 هزار دلار وارد کشور شد. این رقم را فقط با مبلغ قرارداد على موسوى (1/8 میلیون مارک) مقایسه کنید. این موضوعى است که باشگاه ها باید روى آن کار کنند و یک مورد دیگر مربوط به جذب اسپانسرها مى شود. تیم هاى ما هنوز نتوانسته اند اسپانسرهاى خارجى داشته باشند در صورتى که قرار بود یک اسپانسر براى استقلال مبلغ 2 میلیارد تومان هزینه کند.
وى مى افزاید: تنها اسپانسر خارجى
ما، شرکت پوما بود که قرار بود براى چهارسال مبلغ 2/5 میلیارد تومان به ایران از نظر وسایل و پول تزریق کند. اما قرارداد 4 ساله این شرکت (در آستانه جام جهانى 98) به چهارماه تقلیل یافت و پوما مبلغ 600 هزار دلار براى ما هزینه کرد.
کمک بخش خصوصى به سازمان تربیت بدنى
جلب مشارکت هاى مردمى و جذب بخش خصوصى به ورزش از جمله سیاست هاى سازمان تربیت بدنى بوده که با توجه به حجم ا
نبوه پروژه هاى نیمه تمام و نیاز به فضاهاى ورزشى بیشتر و به تبع آن تزریق مالى بیشتر، در دستور کار قرار گرفته است. در واقع صرف بودجه عمرانى منظور شده براى سازمان ورزش، جوابگوى حل مشکلات نیست و رویکرد به بخش خصوصى یک راهکار به شمار مى آید.
در همین ارتباط احمد ارشدى مدیر بودجه و اعتبارات سازمان تربیت بدنى مى گوید: در سال گذشته اعتبار عمرانى سازمان 36/916 میلیارد تومان بود و امسال این اعتبار معادل 37 میلیارد و سیصد میلیون تومان است. البته در سال گذشته دکتر عارف دو سه مورد کمک خاص به ما کردند که یکى از آنها مبلغ 2 میلیارد و 905 میلیون تومان از محل اعتبار ارزى دراختیار نهاد ریاست جمهورى بود. همین رقم خیلى از مشکلات سازمان، ادارات مرکزى و فدراسیون ها را حل کرد. البته قرار بود مبلغ یک میلیارد و 900 میلیون تومان نیز کمک عمرانى صورت گیرد که متأسفانه نشد و حال با نظر مساعد دکتر عارف قرار بر اهداى کمک پنج میلیارد تومانى شده است. آنچه مسلم است براى دولتمردان ما این موضوع جا افتاده که ورزش چرخ پنجم نیست.
وى با اشاره به ادامه بازسازى و نگهدارى مجموعه هاى ورزشى آزادى و شیرودى عنوان مى کند: مبلغ چهار میلیارد تومان را براى این مهم پیش بینى کرده ایم که البته عمده آن مربوط به ورزشگاه آزادى مى شود. همچنین قصد داریم در سال جارى احداث ورزشگاه ویژه بانوان در تهران و احیا و تکمیل مجموعه فرهنگى آرامگاه تختى را انجام دهیم
. ساخت ورزشگاه ویژه بانوان براى نخستین بار در کشور صورت مى گیرد که اعتبار اولیه 1/5 میلیارد تومان براى آن پیش بینى کرده ایم. در فاز بعدى نیز که در سال 84 تحقق مى یابد 1/5 میلیارد تومان دیگر براى آن منظور مى شود. در ارتباط با احیا و تکمیل مجموع
ه فرهنگى آرامگاه تختى نیز قصد داریم بر سر مزار وى در ابن بابویه و یا در جوار مزارش مجموعه اى با گود زورخانه و سالن آمفى تئاتر احداث نماییم که براى این کار مبلغ 500 میلیون تومان هزینه خواهیم کرد و احتمالاً در ماه هاى تیر و مرداد کار مکان یابى انجام خواهد شد.
ارشدى ادامه مى دهد: جداى از اینها احداث 14 ورزشگاه 15 هزار نفره در نقاط مختلف کشور را در دستور کار داشته ایم که امسال پنج ورزشگاه تکمیل و مورد
بهره بردارى قرار مى گیرد و 9 ورزشگاه دیگر نیز تا پایان سال جارى و طى سال آینده آمادهسبزوار را در دستور کار داریم. لازم مى دانم این را اضافه کنم که این پروژه ها جداى از پروژه هاى ورزشگاه هایى با گنجایش بیشتر مثل 50 هزار نفرى تبریز و 70 هزار نفرى اصفهان است. ما تصمیم داریم با توجه به حجم بالاى پروژه هاى نیمه تمام در سطح کشور، دیگر هیچ طرحى را مگر در موارد خاص شروع نکنیم.
وى درخصوص جذب کمک هاى مردمى عنوان مى کند؛ ما طرح خیرین ورزشگاه ساز مثل خیرین مدرسه ساز را داریم. براین اساس چنانچه این خیرین 40 درصد از هزینه هاى یک پروژه را متقبل شوند و یا این میزان از محل کمک هاى مردمى تأمین شود، اولویت تکمیل طرح هاى ورزشى با آنها خواهد بود و مابقى بودجه لازم از طریق کمک هاى ملى و استانى تأمین مى شود.
روایت دیگری از دخالت سیاست و اقتصاد در ورزش و المپیکها
حرف من این است: ما بهآتن میرویم ـ آتن 2004 ـ تا فرشته المپیک را در پای همان کوه اساطیری المپ و معبد زئوس بهخاک بسپاریم.
آخرین بازیهای المپیک یا المپیادی با مفاهیم به وجود آمده در دوران مدرن، و عصر مدرنیسم در مونترال برپا شد. ـ 1987 ـ در قالب اصول ارزشها و مفاهیم کهنه جهانی ـ مگر المپیکهای نوین 108 سال پیش بهراه نیفتاد؟ ـ برای معرفی بهتر این نظام کهنه جهانی باید تاکید کرد که همه چیز از لندن آغاز شد. ـ بازیهای المپیک 1948 ـ و بهمونترال 78 ختم شد.
در عصر المپیکهای ایدئولوژیک و قطببندی شده، شما باید یا وارد اردوگاه سوسیالیستی میشدید، یا به اردوگاه به اصطلاح دنیای آزاد، دنیای غرب میپیوستید، یا در اردوگاه جهان سومیها و یا غیر متعهدان میماندید. المپیک مونترال، آخرین المپیکی است که آلمان شرقی، نه تنها آلمان غربی را پشت سر میگذارد. ـ از نظر نتای
ج و مدال ـ بلکه تهدیدی است برای آمریکا، ابرقدرت کاپیتالیستی. هنوز دیوار برلین وجود دارد.
تا دهه 70، اگر توجه کنید، پرچمها مارک دار بودند. ملیگرائی هم رواج داشت. کشورها نشان میداند که در کدامین اردوگاه قرار دارند. در المپیک 76 بود که سوسیالیسم برای استفاده از ورزش، در تبلیغ نظامش، دنیای غرب را پشتسر میگذاشت. آلمان شرقی برای نخستینبار در شنا به اندازه آمریکا مدال آورد. کوبا بهعنوان یک ابرقدرت ورزشی در ینگه دنیا مطرح شده بود. در جمع مدالها در رده پنجم تابلو ایستاد.
یک عروسک بسیار با هوش به نام نادیاکومانچی برای نخستینبار در تاریخ در تابلوی نتایج از سوی داوران ده میگیرد از ده امتیاز ممکن. 5 مدال المپیک برای این دخترک 14ساله. کورنلیا راندر عروسک دیگر دستگاههای لابراتواری ورزشی سوسیالیسم ـ اینبار از آلمان شرقی چهار مدال طلا در شنا میگیرد. او در 21سالگی خداحافظی میکند.
ایران هم بزرکترین کاروان ورزشی تاریخش را به مونترال فرستاده است. بعد از این قدرت نمایی بلوک شرق در المپیک مونترال، بهدهه 80 میرسیم. یک دوره انتقالی در راه است. برخوردهای انتقامی ابرقدرتها، مرحله پیشا سقوط شوروی. در این دوره انتقالی المپیک مسکو 1980 از راه میرسد. بیستودومین بازیهای المپیک دوران نوین.
تحریم سیاسی اردوگاه غرب ـ آمریکاییها ـ المپیک مسکو را تا سطح یک اسپارتاکیاد پائین می برد. المپیک مسکو، المپیک نبود. سال 1984 لسآنجلس، با وجود همه بزرگنمایی آمریکاییها به ویژه در قالب چهره سازی کارللوئیس ـ برنده چهار مدال طلا دوهای سرعت ـ این المپیک هم چیزی شبیه جشنواره ورزشی پانامریکن بیشتر نبود و شبیه المپیک نبود. در این صحنه، با پیروزی فیشر آمریکایی بر اسپاسکی مغز متفکر شطرنج شورویها در ریکیاویک ایسلند آغاز شده بود. ـ 1972 ـ آمریکاییها اعتماد بهنفس پیدا کرده بودند.
انتشار دکترین و رسالههای مختل
ف، منتشر میشد که میتوانیم خود شوروی را نیز مات کنیم. نومحافظهکاران که همین امروز هم در قدرت به سر میبرند، ندا میدادند که میشود از نظر سیاسی و اجتماعی هم کرملین را مات کرد و شوروی را به زیر کشید.
آمریکا دیگر نیازی نمیدید در المپیک، روند برخورد اردوگاهها صورت بگیرد. شوروی هم به دلیل بحرانهای سیاسی و اقتصادی حاکم برجامعهاش، توان مقابله را چون گذشته نداشت.
در سئول 1988 ماجرا به انگونه بود. المپیک بود، اما مثل اینکه برگزار نشد. عصر دیگری آغاز شده بود. عصر تیشرتها و کفش کتانیهای مارکدار. با این همه آمریکاییها در صحنههای دیگر به یکهتازی شوروی پایان میدادند. در هاکی روی یخ، پیروزی معجزهآسای تیم آمریکا برابر تیم پرقدرت شوروی. مردان والیبال آمریکا، به قدرت و آقایی والیبالیستهای شوروی و ژاپن پایان دادند. ژیمناستیک هنری که در عرصههای سیاسی و تبلیغاتی، در انحصار مسکو و بلوک شرق بود، به وسیله آمریکاییها تسخیر شد. در کشتی آزاد آمریکاییها ارباب جدید جهان شدند.
آمریکا دیگر نیازی نمیدید که با شوروی در این زمینهها رقابت کند و اردوگاه چپ را شکست دهد. مبارزه و شکستها و پیروزیها در صحنههای ورزش و المپیکها، اساس مبارزه ایدئولوژی دو ابرقدرت را تشکیل میداد.
در واقع پیروزی ابرقدرت غرب در دهه 90، پس از سقوط امپراتوری و فروپاشی شوروی و مکانیزه شدن بلوک شرق، در بارسلون 92، نخستین تجربه ورزشی و المپیک در دوران گلوبالیسم را شاهد هستیم. المپیک بارسلون، عصر رنسانس فرهنگی و بیزینیسی ورزش آغاز شد. دیگر پرچمهای مارکدار قدرت واقعی نبودند. قدرت تعیین کننده کارتلهای مارکدا
ر بودند. عصر پیتزا، مسترزکارت، کوکا و پپسی، نایک و آدیداس و کارتلهای فراملیتی آغاز شده بود.
برای نخستینبار در تاریخ جشنواره المپیک، شاهد حضور گرانترین تیم ورزشی، یا کارتل ورزشی. تیم بسکتبال رویایی آمریکا هستیم، چندین بازیکن چند صدمیلیون دلاری در یک تیم جمع شدهاند. رویای آماتوریسم آقای کوبرتن سالها بود که بهفراموشی سپرده شده بود. این سرآغاز عصر جدبد گلوبالیسم ورزشی بودکه به گفته یک جامعه شناس ورزشی آمریکا، مایکل جوردن نخستین پیامبر این ایدئولوژی بود. مذهب جدید ورزش جهانی. این قدم بعدی
و پایانی برای تمامی افکار و رویاهای انسان دوستانه مسیو کوبرتن در نهضت المپیسم او بود. این رویاها بهخاک سپرده شدند.
در یکصدمین سال برپایی بازیهای المپیک نوین، قرار بود، شعله المپیک در همان زادگاهش فروزان شود، اما آتلانتا برنده شد. چرا آتلانتا؟ اینجا کعبه نوین اقتصاد امریکاست. دو نماد فرهنگ آمریکایی کوکاکولا، و دیگر پدیده جهانی شدن C.N.N هر دو مرکزشان در آتلانتا بود و هست. بنابراین رویای مسیو کوبرتن دفن شد. بهخاک سپرده شد و تبدیل شدند به لوحه یادبود. و افکار سزار آمریکایی آقای نیوت گرفیگریچ رئیس کنگره آمریکا در زمان رئیس جمهوری کلینتون، در دستور کار قرار گرفت. تمدن آمریکایی;
دنیا از این پس با فرهنگ و تمدن آمریکایی زندگی میکند. برای همین است که امروز آقای بوش تاکید میکند: “تا دیروز تاریخ را دیگران نوشتند. از امروز ما مینویسیم.“
دنیا در عصر پس از تاریخ قرار گرفته است به گفته پرفسور فوکویاما..: ما بهعصر برخورد شبکهها رسیدهایم، نه عصر برخورد تمدنها. شبکههای تروریستی، شبکههای امنیتی و ضد تروریستی.
لشگر کشی نیروهای امنیتی را این روزها در آستانه برپایی المپیک آتن شاهدی
م. آتن جدید، آتن قرن بیستویکم، نخستین میعادگاه چنین تجربهایست.
شاید آخرین المپیک، بهصورت جشنواره ورزشی ملتها; شاید در آینده نزدیک این جشنواره بزرگ هر چهار سال یکبار روی کره زمین، به بلوکههای جغرافیایی مبدل شود.
شاید ما شاهد مجموعه تیمهای اتحادیه اروپا در برابر اتحادیه افریقا قرار گیرد. جهان عرب در مقابل بلوک زردها، لاتینوها در مقابل آمریکنهای شمالی; در دنیای فردا جایی برای المپیاد انسانگرایانه، یا اتوپیای انسانگرایانه وجود ندارد.
دنیا در عصر جهانی شدن ـ گلوبالیسم ـ و بردهداری کارتلها، فقط جشنواره دوستی برپا میکند.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/2 3:20 صبح
مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران تحت فایل ورد (word) دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران تحت فایل ورد (word) :
آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران
آزادی آرمان شکوهمند بشری است به همین دلیل قابلیت بدست دادن تعابیر و تفاسیری بس ناهمگون را در خود نهفته دارد.مستبدان و نیز آنان که از پی اهوا و یا مثابه ایدئولوژی اغواگری سیاسی در مقاطعی به آرمان آزادی تمسک جستهاند، هر دو از ه
مین ویژگی سوء استفاده میکنند.به همین خاطر است که خیلی زود بحث آزادی به بحث از تعابیر و تفاسیر آن، مبانی و قوتها و کاستیهای هر قرائت میانجامد.آزادی از مفاهیم اساسی در فلسفه سیاسی غرب و اسلام است این مفهوم در فلسفه سیاسی غرب در سیر تاریخی خود تحول زیادی یافته است .چرا که مفهوم چون دیگر مفاهیم انسانی و ا
جتماعی بشدت از دو متغیر زمان و مکان تاثیر میپذیرذ.تحول مفهوم آزادی در فلسفه سیاسی غرب از آن جهت مهم است که تفکر ایران بخصوص پس از مشرو
طه تحت نفوذ اندیشههای غرب بودهاند.همین مساله باعث تغییر مفهوم آزادی یعنی از اخلاقی به حقوقی سیاسی در ایران شد.ولی باید گفت آزادی در مکتب اسلام با آزادی در فلسفه غرب یعنی لیبرالیسم (بعنوان آموزه برجسته چهار قرن اخیر) تفاوت ماهوی با یکدیگر دارند.در لیبرالیسم آزادی به منزله “هدف ” است ولی در اسلام آزادی “ابزاری” جهت تکامل
و به فعلیت رساندن استعدادهای بشری است .پس از انتخاب دوم خرداد 1376 و نتایج آن بر محیط اجتماعی و سیاسی و ادبیات سیاسی جناحهای کشور، شاهد شکوفایی و روییدن و گسترش مطبوعات و نشریات در کشور بودیم.جریانهای مختلف سیاسی هر کدام در پشت صفحات روزنامهای یا روزنامههای خاصی با برداشتهای ویژه خود از مفهوم آزادی به طرح دفاع از آرمانهای خود پرداختند.برداشتها و رویکردهای جناحهای سیاسی از آزادی بستگی به مبانی معرفتی، تحولات داخلی و خارجی و نزدیکی یا دوری از قدرت دارد.جناح راست با توجه ب
ه مبانی معرفتی خود یعنی قرائت سنتی از اسلام، فلسفه کلاسیک غرب و اندیشه ایران باستان مفاهیم درون دینی مثل اولویت بر آزادی درونی، جهتدار بودن آن و ; از آزادی ارائه میده
د.جناح چپ با توجه به اصول معرفتی خود یعنی قرائت دموکراتیک از اسلام، فلسفه کلاسیک غرب و لیبرالیسم غرب هم مفهوم درون دینی مثل جهتدار بودن آزادی، آز
ادی را به منزله ابزار دیدن و ; هم برون دینی مثل قانونگذاری تاکید بر آزادیهای سیاسی و اجتماعی و ; ارائه میدهد گر چه اولویت را به آزادیهای درونی میدهد جناح ملی – مذهبیها هم با توجه به مبانی معرفتی خود یعنی اسلام بازسازی شده، لیبرالیسم غرب و ناسیونالیسم ایتالیایی بیشتر مفاهیم برون دینی مثل تاکید بر آزادی بیرونی، دموکراسی، آزاد
ی مخالفان و ; از آزادی ارائه میدهد هر جناحی با توجه به مبانی معرفتی و مسائل دیگر نگرش خاصی به آزادی دارد.در نتیجه ا
جماعی در مورد آزادی وجود ندارد.برای رسیدن به وفاق و تعریف مشترک از آزادی باید تحولاتی در مبانی انسان شناسی و معرفت شناسی جناحها صورت بگیرد.به عبارت دیگر باید ساخت نظری و نگرش جناحها به انسان، قدرت ، دین و ; به یکدیگر نزدیک شود.
چکیده : تأمین امنیت اجتماعی از وظایف مهم نظامی سیاسی
و دولت به حساب می آید. حوزه و گستره امنیت اجتماعی، بستگی به تصویری دارد که نظام سیاسی از دولت و ساختار و هدف خود می دهد. از آنجا که محور اصلی در این نوشتار، قانون اساسی جمهوری اسلامی است در این زمینه به بررسی جایگاه امنیت اجتماعی با عطف توجه به تعریف آن و تبیین دولت ، در قانون اساسی پرداخته شده است. با توجه به اندیشه سیاسی اسلام و لزوم هدایت و به سعادت رساندن مردم ، انقلاب و ایدئولوژی انقلاب اسلامی، حوزه های امنیت اجتماعی در ابعاد قضایی، اقتصادی، سیاسی و اداری
فرهنگی، اجتماعی، و نظامی قابل ترسیم است که بیانگر جامعیت نظری و گستردگی و حداکثری دولت در نظام اسلامی است.
واژه های کلیدی: امنیت، امنیت اجتماعی، دولت، نظام سیاسی، قانون اساسی
مقدمه:
«امنیت» به معنای اولیه آن یعنی صیانت نفس یکی از مسائلی است که «دولت» به خاطر آن به وجود آمده است. به این معنا که ضرورت اساسی ایجاد و تأسیس دولت، استقرار و حفظ امنیت در اجتماع بوده است. البته بحث امنیت در هر زمانی، معنای خاص داشته
است؛ گاه تنها معنای «حفظ جان و صیانت نفس» (در اندیشه ای هابز) داشته و زمانی دیگر، «حفظ اموال و دارایی» (در اندیشه ای لاک) به معنای آن اضافه شده است. (لئو اشتراوس، 1373، ص62) امروزه معنای امنیت علاوه بر مسائل جانی و مالی به حوزه های متفاوت آزادی، مشارکت سیاسی، تأمین اشتغال و رفاه و حتی بهره گیری از اوقات فراغت و برآوردن استعدادها هم کشیده شده است. البته میزان و محدوده این موضوعات و حوزه ها متناسب با بینش و اندیشه نظام های سیاسی و نوع آنها می باشد؛ دینی یا سکولار و لائیک بودن، لیبرالیستی یا مارکسیستی بودن، توتالیتر و انحصارگرا یا دموکرات بودن، به جامعه مدنی و حوزه خصوصی افراد اهمیت دادن و عواملی دیگر بر مؤلفه ها چارچوب امنیت تأثیر می گذارد. از آنجا که دولت در جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب در بهمن ، 57 «اسلامی» شد در این زمینه اندیشه های سیاسی اسلام خصوصاً تشیع و بحث انقلاب و ایدئولوژی انقلاب اسلامی، تأثیر زیادی بر چگونگ
ی تدوین و محتوای قانون اساسی و نوع نظام سیاسی آن گذاشته اس
ت. با توجه به این موضوع سؤال اصلی در نوشتار این است «جایگاه امنیت جامعه در قانون اساسی جمهوری اسلامی چیست؟»
از آنجا که بحث تأمین امنیت جامعه وظیفه دولت است لازم می آید تا به دولت از منظر اندیشهای نیز نگریسته شود که این موضوع در ابتدا و به اختصار آورده شده است. فرضیه اصلی نوشتار هم این است: «با توجه به اندیشه سیاسی تشیع و لزوم هدایت و زمینه سازی برای به سعادت رسیدن مردم، شاهد ظهور و رشد رویکردی هستیم که بر اساس آن دولت به عنوان متولی وظایف بالا، رشد نموده و توسعه می یابد. این ایده در مقابل رویکرد تحلیلی قرار دارد که با توجه به اینکه بحث امنیت در حوزه های حقوقی (جانی و مالی) در گذشته مطر
ح بوده اما سرایت و گسترانیدن آن در قالب امنیت اجتماعی به حوزه های قضایی (پایمال نشدن حقوق افراد در دادگاههای نظام سیاسی)، سیاسی (بحث مشارکت سیاسی در قالب احزاب، مطبوعات، گروهها و سندیکاهها و آزادیها)، اداری (برخورد مناسب اداره جات با مراجعین)، اقتصادی (تأمین شغل، مسکن، رفاه، جلوگیری از تورم زیاد، رفع فقر)، فرهنگی (ازدواج، هنر و برآوردن استعدادها) در دوران جدید اتفاق افتاده است؛ قائل به تعریف این مفهوم در حیطه حوزه غیر دولتی می باشد. مطابق این رویکرد طرح مسایلی چون ا
همیت این مسایل ریشه در افزایش فردیت افراد و حقوق آنها ـ با توجه به مسائلی چون موضوعیت یافتن تک تک افراد، آزادی، رفاه، فعلیت یافتن استعدادها و; ـ موید این مدعاست.
در این نوشتار ابتدا به مفهوم شناسی پرداخته شده، بعد چارچوب نظری تحقیق و در مرحله بعد موضوع امنیت اجتماعی آمده است. سپس محورها و زمینه های امنیت اجتماعی در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر شمرده شده و در نهایت نتی
جه گیری مولف آمده است.
نکته آخر آنکه این نوشتار «تبیینی» است؛ یعنی صرفاً به تبیین جایگاه امنیت جامعه و دولت در قانون اساسی جمهوری اسلامی پرداخته شده است.
الف. مفهوم شناسی
امنیت
«امنیت» از جمله مفاهیم پچیدهای است که ارائه تعریف واحدی از آن به سادگی میسر نیست. «امنیت» پیش از آنکه مقوله ای قابل تعریف باشد پدیده ای ادراکی و احساسی است یعنی این اطمینان باید در ذهن توده مردم، دولتمردان و تصمیم گیران به وجود آید که برای ادامه زندگی بدون دغدغه امنیت لازم وجود دارد [یا نه] (کاظمی، 1352، ص117).
در تعریف «لغوی» امنیت عبارت از «محافظت در مقابل خطر، احساس ایمنی و رهایی از تردید است.» (بوزان، 1378، ص52) در «فرهنگ لغات» امنیت به معنای ایمن شدن، در امان بودن و بدون بیم و هراس بودن آمده است؛ به عنوان مثال در فرهنگ «معین» امنیت به معنای ایمن شدن، در امان بودن و بی بیمی تعریف شده است. (فرهنگ معین، 1363، ص352)، در فرهنگ عمید ایمنی، آرامش و آسودگی (فرهنگ عمید، 1379، ص233) و در فرهنگ «المنجد» اطمینان و آرامش خاطر (فرهنگ المنجد، 1973، ص18) معنا شده است.
در مجموع می توان مفهوم «امنیت» را به مصونیت از تعرض و تصرف اجباری بدون رضایت و در مورد افراد، به نبود هراس و بیم نسبت به حقوق و آزادی های مشروع و به مخاطره نیفتادن این حقوق و آزادی ها، و مصون بودن از تهدید و خطر مرگ، بیماری، فقر و حوادث غیرمترقبه و در کل هر عاملی که آرامش انسان را از بین ببرد؛ تعریف نمود. (Wyne Jones, 1999: 102-4)
امنیت اجتماعی
درون «مقوله» امنیت بحثی قابل طرح است که به بعد داخلی امنیت برمی گردد. یعنی مسائلی که در حوزه های متفاوت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و قضایی، افراد جامعه با آن مواجهه هستند. آنها در چارچوب بحث «امنیت اجتماعی» قابل بررسی هستند.
گاه ممکن است جایگاه امنیت فردی در مقابل امنیت جامعه مورد سؤال قرار گیرد. «امنیت فردی»، آرامش و آسایشی است که فرد بدون در نظر گرفتن امکانات جامعه و دولت برای خود فراهم می کند. اما «امنیت اجتماعی» عبارت است از «آرامش و آسودگی خاطری که جامعه و نظام سیاسی برای اعضاء خود ایجاد می کند. (سروستانی، بی تا، ص116) به طور کلی «امنیت اجتماعی» به قلمروهایی از حفظ حریم فرد مربوط می شود که به نحوی
در ارتباط با دیگر افراد جامعه هستند و به نظام سیاسی و دولت مربوط می شود. این قلمروها می توانند زبان، نژاد، قومیت، اعتبار، نقش اجتماعی، کار، درآمد، رفاه، مشارکت سیاسی، آزادی، اعتقاد و ; باشند.
دولت
دولت اجتماعی، انسانی است که در محدوده یک سرزمین مشخص، مدعی انحصار خشونت فیزیکی مشروع به عنوان حق مختص به خود است. (وبر، 1368، 106) به عبارتی دولت عالی ترین مظهر بهره گیرنده از قدرت و حاکمیت است، که در همه جوامع وجود دارد. منظور از دولت در این نوشتار صرفاً قوه مجریه نیست بلکه نهادهای دیگر حکومت، هیأت وزارء، سه قوه و کل نظام سیاسی و حکومت را هم در برمی گیرد. (پهلوان، 1379، ص 277).
دولت حداکثری یا گسترده
گسترش حضور و نفوذ قدرت دولت در عرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است که به معنای وسیع شدن حوزه هایی است که دولت در آنها دخالت و نقش آفرینی می کند. در دولت حداکثری خیلی از مسایل مردم به دولت ارتباط پیدا می کند؛ از کار و اشتغال و غذا و اقتصاد گرفته تا آزادی، ازدواج، تفریح، سرگرمی و مشارکت سیاسی و ; (Migdal, 1988: 10)
نظام سیاسی
مجموعه ای از ترتیبات شکل یافته که درمجموع به تدوین و اجرای تصمیماتی می پردازد که در تمام جامعه قابل اجرا است. (ژان بلاندل، 1378، ص32). به عبارت دیگر نظام سیاسی مجموعه ای از نهادها و سازمانهاست که با صورت بندی و شکل خاصی به اجرای برنامه ها برای رسیدن به اهداف ترسیم شده در قانون اساسی خود می پردازد. نظام سیاسی به دلیل داشتن حق مشروع اعمال قدرت، از افراد تحت حاکمیت خود طلب اطاعت در قبال این تصمیمات می نماید. (آلموند و دیگران، 1376، ص5)
قانون اساسی
قانون اساسی، ساختار رسمی دولت، قدرتها و نهادهای مرکزی حکومت را ترسیم می کند. همچنین حقوق شهروندان و حوزه محدودیت ها و وظایف حکومت در آن مشخص شده است. (قوام، 1373، ص32)
ب. چارچوب نظری
این نوشتار براساس روش نهادگرایی تدوین شده است. «نهادگرایی»، برقواعد، رویه و سازمانهای رسمی حکومت تمرکز می کند (مارش و استوکر، 1378، صص 102-101) «نهادگرایی» در واقع علم دولت است. (همان، ص106) «نهادگرایی» به عنوان یک روش تحلیل سیاسی دارای سه رهیافت: 1 توصیفی ـ استقرایی 2 رسمی ـ حقوقی 3 تاریخی ـ تطبیقی است.
«رهیافت رسمی – حقوقی» به عنوان الگوی حاکم بر روش شناسی انتخاب شده که در آن قانون اساسی به مثابه متغیر مستقل و ابعاد متفاوت امنیت اجتماعی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. در این رهیافت قانون اساسی به عنوان مبنا و به اصطلاح مادر قوانین که معیار عملکرد نهادهای سیاسی است مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل نهادگرایان قرار می گیرد. در این رهیافت از خلال قوانین عمومی و سازمانهای رسمی حکومتی (به صورت حوزه ای) به مطالعه شکل، ماهیت، ساختار و عملکرد آنها می پردازد. از طریق نهادهای سیاسی به مطالعه دولت و ماهیت فلسفه سیاسی حاکم پرداخته می شود.
قانون اساسی که با توجه به نظریه نهادگرایی مورد بررسی قرار گرفته بیانگر شالوده محتوایی و ساختار نظام سیاسی ایران است از درون آن می توان به عنوان مثال مسائلی چون هدف نظام سیاسی و در نتیجه ابعاد امنیت اجتماعی را استخراج کرد. حقوقی که در قانون اساسی برای تک تک افراد ترسیم شده از وظایف دولت به شمار می آید که در رهیافت نهادی مورد بررسی قرار می گیرند.
از آنجا که حوزه حقوق، اصول و اهداف مصرح در قانون اساسی ملهم از اندیشه های سیاسی اسلام و ایدئولوژی انقلاب اسلامی است در ابتدا به این بحث (اندیشه های سیاسی اسلام در ارتباط با دولت و وظایف آن) پرداخته می شود بعد، با توجه به قانون، ابعاد امنیت اجتماعی که همان «نهادگرایی» است استخراج می شود. به عبارت دیگر از آنجا که محور تأمین امنیت جامعه است بحث دولت از لحاظ اندیشه ای از منظر متفکرین اسلامی به صورت اجمالی در ابتدا مورد بررسی قرار می گیرد.
در یک تقسیم بندی نظام ها از لحاظ محتوایی به دینی و غیر دینی (سکولار و لائیک) تقسیم می شوند هر کدام از این نظام ها تعریف خاصی از نظام س
یاسی و مؤلفه ها و اهداف آن می دهند. عمده جوامع اسلامی به عنوان جوامعی دینی به دنبال ایجاد نظام های سیاسی دینی هستند. نظام سیاسی دینی در جوامع اسلامی برگرفته از اندیشه ها و تفکرات سیاسی خاصی است. در نظام جمهوری اسلامی به عنوان نظامی دینی که برگرفته از اندیشه های سیاسی شیعه است مقوله «امامت و رهبری» جایگاه مهمی دارد. امامت و رهبری از اصول دین و از ستون های پایه ای مذهب آن به شمار می آید. این مسأله هم در شرع (نقل) آمد. و هم از نظر عقلی توسط اندیشمندان مسلمان به اثبات رسیده است که در ادامه برخی از آنها ذکر خواهد شد.
1 دولت از دیدگاه اندیشمندان مسلمان
در دیدگاه اندیشمندان و متفکرین اسلامی برای جلوگیری از هرج و مرج و ناامنی، رفع مخاصمات و بقای نسل بشر و برآوردن نیازها و احتیاجات آن، مقابله با دشمن و حفظ مرزها دولت ضروری است. همه اندیشمندان اسلامی، اعم از شیعه و سنی، همانند فارابی، ابن سینا، ماوردی، اخوان الصفا، عامری، غزالی، ابن جماعه، ابن خلدون، ابن تیمیه و; در آثار و کتب خود بر ضرورت دولت اشاراتی داشتند.[1] در این خصوص کلام حضرت علی (ع) روشنگر است، آنجا که خوارج شعار لا حکمه الا لله سر می دادند میفرمایند:
«; در جامعه باید حاکم (حکومت) وجود داشته باشد چه صالح و چه فاجر؛ تا مؤمن در حکومت او کار خویش کند و کافر بهره خود را برد و در سایه حکومت او مال دیوانی را فراهم آورند و با دشمنان پیکار کند و راه ها را ایمن سازد و به نیروی او حق ناتوان را از توانا بستانند تا نیکوکردار روز به آسودگی به شب رساند و از گزند تبه کاران در امان ماند.»[2] (نهج البلاغه، خطبه 40)
2 وظایف دولت
در خصوص وظایف دولت بین اندیشه گران معمای اختلاف آراء وجود دارد. با این حال چارچوب اصلی در این بحث را می توان مستند به کلام حضرت علی (ع) ا
ستخراج نمود، آنجا که از محورهای زیر بعنوان وظایف اصلی حکومت ها یاد می کنند:
1-2- نصحیت مردم، آگاهی بخشی به معنای راه درست و غلط را نشان دادن (یکی از تفاوتهای نظام های اسلامی با غیراسلامی این است که دولت مردم را نصیحت می کند ارائه طریق می کند و آنها را راهنمایی می کند)
2-2- توفیر فی ء ، ایجاد رفاه و آسایش، تقسیم ثروت جامعه، بودجه و بیت المال (وظیفه اقتصادی دولت: در جامعه اسلامی فقر، ضد ارزش است و دولت بای
د تلاش کند که شکم فقرا را سیر کند.)
3-2- آموزش و تعلیم، برای جلوگیری از جهالت تمام زمینه های علمی، فنی و تکنولوژیکی و تربیت مردم نسبت به رعایت شؤون همدیگر و اخلاقیات در جامعه (وظیفه فرهنگی دولت)
4-2- تاسیس سیستم قضایی و مجازات متخلفین و گناهکاران از طریق قانون.[3] (نهج البلاغه، خطبه 340)
نامه حضرت(ع) به مالک اشتر (نهج البلاغه، نامه 53) هم سرشار از سفارشات سیاسی و تذکر و یادآوری وظایف حکومت و حاکم در قبال مردم است.
به طور کلی در نظرات و اندیشه های متفکرین اسلامی وظایف ذیل استخراج می شود:[4]
یک. اجرای احکام شرع و حفظ دین
دو. اجرای عدالت و انصاف قانون در جامعه
سه. بالا بردن توان نظامی، اقتصادی جامعه
چهار. تأمین امنیت و حفظ مرزها
پنج. رفع مخاصمات و نزاعها و حفظ نسل بشر
شش. برآوردن نیازهای جسمانی و روحانی انسان
هفت. مدیریت و تدبیر بالای امور مردم و مملکت
هشت. تأمین احتیاجات و مصالح مردم و حفظ حقوق آنها
نه. راهنمایی و هدایت مردم با آموزش ها و تدارک بسترهای لازم برای به کمال رساندن مردم
ده. تعلیم علمی و آموزشی مردم
یازده. توزیع ثروت و بودجه در جامعه
مشاهده می شود در اندیشه های سیاسی اندیشمندان مسلمان در ارتباط با دولتهای اسلامی هدف اصلی از اداره جامعه ”هدایت مردم به سمت سعادت و کمال“ است لذا حساسیت بیشتری نسبت به دغدغه های و نگرانی هایی که باعث می شوند فرد
در مسیر سعادت و کمال نیفتد نشان می دهد.
با ارائه تعریف و توضیحاتی که در ارتباط با نظام سیاسی اسلامی از جانب اندیشمندان و متفکرین دینی داده شد. هدف نظام سیاسی و دولت، «لزوم هدایت مردم به سمت سعادت و کمال و در نظر گرفتن ابعاد جسمانی و روحانی انسان و این دنیایی و آن دنیایی برای رشد» است. این هدف در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی هم آمده است:
«قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبین نهادهای فرهنگ
ی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران براساس اصول و ضوابط اسلامی است» (مقدمه قانون اساسی، 1381، ص7) که حکومت در آن «به خود سازمان می دهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید» (همان، ص13) و «هدف از حکومت رشد دادن انسان در حرکت به سوی نظام الهی است تا و الی الله المصیر زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به منظور تجلی ابعاد خدا گونگی انسان فراهم آید (تخلقو باخلاق الله) (همان، ص15) پس به طور کلی هدف اصلی حکومت در قانون اساسی رشد معنوی انسان به سوی آمال ترسیم شده از طرف اسلام است.
البته نفس وقوع انقلاب هم برافزایش مسئولیتها و ابعاد آن و حداکثری شدن نظام سیاسی تأثیر می گذارد. در این زمینه هانتینگتون می گوید:
«انقلابها، حکومتهای نیرومند را جانشین حکومتهای ضعیف می سازند. این حکومتهای نیرومند براثر تمرکز قدرت و از این مهم تر، به خاطر گسترش قدرت در نظام سیاسی پدید می آیند [;] کارکرد تاریخی و راستین انقلابها، احیاء و تقویت قدرت است.» (هانتینگتون، 1370، ص453).
دولتهای انقلابی غالباً به مداخله وسیع در عرصه اقتصاد می پردازند و سیاستهای ملی کردن و دولتی نمودن بنگاهها و مؤسسات اقتصادی را به سرعت اجرا می کنند. انقلاب، فرهنگ سیاسی جدیدی به وجود می آورد و ارزش ها و هنجارهای تازه ای را ترویج می نماید که این فرهنگ سیاسی جدید برگرفته از ایدئولوژی و آرمانهای انقلاب است (معظم پور، ج2، 1382، ص321)
ایدئولوژی انقلاب اسلامی تأثیر زیادی برگستره نظام سیاسی و دولت دارد. ایدئولوژی انقلاب اسلامی با تأکید برعدالت اجتماعی و ضرورت کاهش شکاف طبقاتی و رسیدگی به زندگی مستضعفان، هم در قانون اساسی تبلور یافت و هم در عمل، زمینه لازم را برای افزایش تصدی فعالیت های اقتصادی توسط دولت فراهم آورد. ای
ن ایدئولوژی «با تأکید بر عدل و قسط اسلامی و اجرای سیاستهای مساوات گرایانه از قبیل دولتی سازی صنایع مادر و دولتی سازی سیستم بانکی کشور مصادره ها و توقیف اموال طبقات ثروتمند و وضع مالیتهای تصاعدی و مالیات بر درآمد و ثروت و پرداخت سوبسیدهای مصرفی» (کرباسیان، 1374، ص44) اقدمات وسیعی برای توزیع عادلانه تر درآمد از سوی دولت انجام گرفت.
با توجه به مسائل فوق الذکر از لحاظ اندیشه ای و نظری محورها
و حوزه هایی که رابط میان مردم و حکومت و نظام سیاسی در قانون اساسی از لحاظ نظری تبلور می یابد، گسترده و متنوع می شود. این محورها و حوزه های گسترده و متنوعی که مردم با نظام سیاسی ارتباط برقرار می کنند حوزهای سیاسی
، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و قضایی را شامل می شود. از این جهت، حقوقی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی برای انسان ترسیم شده از لحاظ نظری جامعیت دارد و تمام حقوق و نیازهای انسان را تحت الشعاع قرار می دهد. این حقوق که در ارتباط با اجتماع و نظام سیاسی و جمع است، حوزه «امنیت جامعه» است. این حقوق باعث امنیت بخشی به جامعه، حداقل از لحاظ نظری می شود. پس به طور کلی در نظام جمهوری اسلامی با توجه به قانون اساسی از یک طرف هم سطح
توقعات و انتظارات مردم بالا می رود و در هم سطح و حوزه امنیت و آرامش آنها گسترده می شود. در این زمینه چون دولت و نظام سیاسی خود را متصدی امورات متفاوت مردم معرفی کرده، برای مردم و آسایش ذهی و روانی به وجود می آورد.
ج. ابعاد امنیت اجتماعی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
با نگاهی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران براساس نظریه «نهادگرایی»، در حوزه های متفاوت حقوقی و قضایی اقتصادی فرهنگی سیاسی و اداری و نظامی اصول و حقوقی که به اجتماع و دولت جمهوری اسلامی مربوط می شود و جزء اهداف جامعه نظام سیاسی قار گرفته و برای مردم و افراد جامعه و اجتماع امنیت بخش است و از آنجا که به جامعه و نظام سیاسی ارتباط پیدا می کند و در جمع و اجتماع مطرح هستند و تأثیر دیگران بر آنها بیش از تأثیر خود فرد است در بر آوردن یا عدم برآوردن آنها در زیر مجموعه امنیت اجتماعی آورده شده اند که عبارتند از:
1 حوزه حقوقی و قضایی
در حوزه حقوقی و قضایی اصول و اهداف حقوقی آمده که برای فرد امنیت بخش است اینکه:
مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان سبب امتیاز نخواهد بود. [5] (اصل نوزدهم)
حقوق زن و مرد برابر و مساوی است (اصل بیستم)
برای حفظ کیان و بقای خانواده باید دادگاه ایجاد شود. (اصل بیست و یکم)
جان، مال، حقوق، حیثیت، مسکن و شغل اشخاص می باید مصون از تعرض باشد (اصل بیست و دوم)
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض مواخذه قرار داد (آزادی عقاید) (اصل بیست و سوم)
هر کس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید و همه ملت حق دارند اینگونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند. (دادخواهی) (اصل سی وسوم)
در همه دادگاهها طرفیق حق دارند برای خود وک
یل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد. (اصل سی وپنجم)
مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد. (اصل سی وششم)
اصل بر برائت است و هیچ کسی از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود مگر آنکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد. (اصل سی وهفتم)
گرفتن اقرار یا کسب اقرار با شکنجه ممنوع است (اصل سی و هشتم)
هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، ب
ازداشت، زندانی یا تبعید شده است ممنوع است (اصل سی ونهم) اینکه قوه قضائیه باید:
یک. به رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات بپردازد، دعاوی را حل و فصل و تخاصمات را رفع کند.
دو. به احیای حقوق عامه وگسترش عدل و آزادیهای سیاسی بپردازد.
سه. به نظارت بر حسن اجرای قوانین بپردازد.
چهار. به کشف جرم و تعقیب و مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزای اسلام بپردازد.
پنج. به اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین بپردازد. (اصل یکصد و پنجاه و ششم)
2 حوزه اقتصادی
در حوزه اقتصادی اصول، اهداف و حقوقی به شرح زیر ترسیم شده که برای فرد در حوزه اجتماع امنیت بخش است اینکه:
دولت باید اقتصاد صحیح و عادلانه ای بر طبق ضوابط اسلامی جهت رفاه، رفع فقر و بر طرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه پی ریزی کند. (اصل سوم، بند 12)
دولت باید تبعیضات ناروا را رفع کند و امکانات عادلانه برای همه ایجاد نماید. (همان، بند 13)
دولت موظف است برای مردم شغل ایجاد کند و هر کسی هر شغلی خواست می تواند برگزیند[6] (اصل بیست و هشتم و اصل چهل و سوم، بند 2)
دولت موظف است از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات تأمین اجتماعی برای بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کار افت
ادگی و بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشکی به صورت بیمه و غیره تدارک ببیند. (اصل بیست و نهم)
هر فرد در خانواده ایرانی باید متناسب با نیاز خود مسکن داشته باشد (اصل سی و یکم و اصل چهل و سوم، بند 1)
ساعات کار و محتوای آن باید طوری باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت ف
عال در افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد. (اصل چهل و سوم، بند 3)
اقتصاد بیگانه بر اقتصاد کشور نباید سلطه داشته باشد (همان، بند 8)
کشور باید خود کفا باشد[7] (همان، بند 9)
اموال شخصی مردم محترم است . (اصل چهل و هفتم)
باید در بهره برداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استانها و توزیع فعالیتهای اقتصادی در میان استانها و مناطق مختلف کشور تبعیض صورت نگیرد (اصل چهل و ششم)
دولت موظف است ثروتهایی که از راههای نامشروع به دست آمده اند را ضبط کند[8] (اصل چهل و نهم)
3 حوزه فرهنگی و اجتماعی
در حوزه فرهنگی – اجتماعی اصول، اهداف و حقوقی ترسیم شده که برای فرد در اجتماع امنیت بخش می باشد و عبارتند از:
دولت باید محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان، تقوی و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی ایجاد کند (اصل سوم، بند یکم)
دولت باید سطح آگاهی های عمومی در همه زمینه ها را با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی و وسایل دیگر بالا ببرد. (همان، بند دوم)
دولت باید به تقویت روح، بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینه های علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان بپردازد. (همان، بند چهارم)
دولت باید خودکفایی در علوم و فنون را تأمین کند (همان، بند سیزدهم)
همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی ها باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری و قداست آن و استواری روابط خانوادگی برپایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد. (اصل دهم)
برای بیوگان و زنان سالخورده و بی پرست بیمه درست شود (اصل بیست و یکم، بند چهارم)
باید زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن ایجاد شود (همان، بند یکم)
برای نشریات و مطبوعات باید آزادی بیان وجود داشته باشد تا بتوانند آزادانه مطالب خود را بیان کنند (اصل بیست و چهارم)
تجسس ممنوع است (اصل بیست و پنجم)
دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان، برای همه ملت تا پایان متوسطه فراهم سازد (اصل سی ام، اصل چهل و سوم، بند 1 و اصل سوم بند سوم)
دولت باید تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح فراهم کند (اصل سوم، بند سوم)
4 حوزه سیاسی و اداری
در حوزه سیاسی اصول، اهداف و حقوقی مطرح شده که برای فرد در اجتماع امنیت بخش می باشد و عبارتند از:
استعمار و نفوذ خارجی باید طرد شود (اصل سوم، بند و پجم)
هرگونه استبداد، خودکامگی و انحصارطلبی باید محو گردد (همان، بند ششم)
آزادیهای سیاسی و اجتماعی باید تأمین شود (همان، بند هفتم)
عامه مردم باید در تعیین سرنوشت سیاسی خویش مشارکت داشته باشند (همان، بند هشتم)
در نظام جمهوری اسلامی امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود و از راه انتخابات کشور اداره شود (اصل ششم)
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/2 3:20 صبح
مقاله بحران آب تحت فایل ورد (word) دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بحران آب تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بحران آب تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله بحران آب تحت فایل ورد (word) :
بحران آب
مایع شگفت انگیز:
انسان ها از زمان های قدیم در تشریح شگفتی های آب بسیار کوشیدهاند و در ابتدا نظارت بر آن را به فرشتگانی نسبت میدادند که اعمالشان را به صورت آواز و در قالب اسطورهها و افسانه ها می ریختند. بسیاری از مفاهیم نهادین چون سرچشمه حیات، گوهر پالاینده و عنصر بارورنده با آب عجین است.
آب با همه سادگیاش، با ارزش ترین منبع طبیعی است که در زمین وجود دارد و بدون آن، حیات وجود نخواهد داشت. با اینحال آنچه در چند دهه اخیر مشاهده میکنیم این است که انسان، آب را تلف کرده، از منابع موجود بیش از حد بهره گرفته و کنترلی در استفاده از آن اعمال نکرده است. عواقب این رفتار بی فکرانه، بتدریج گریبان او را میگیرد. اکنون نشانههای کمبود آب فراواناند: سطح سفرههای آب زیر زمینی پائین می آید، از وسعت دریاچهها کاسته میشود و زمینهای مرطوب
ناپدید میشوند. به دلیل بهرهبرداری خودسرانه و غیر علمی از منابع زیرزمینی، دشتها نشست کرده اند و فرو نشست زمین، به معنی فشردگی ذرات آن و نفوذ پذیری کمتر آن است. نتیجه، از طرفی عدم نفوذ آب به درون زمین و تجدید مجدد منابع آبهای زیرزمینی است و از طرف دیگر جاری شدن سیل و شسته شدن خاک های حاصلخیز کشاورزی که خود سبب فقر منطقه و خشکسالی های بیشتر می شود.
مهندسان، ” راه حل” مشکل آب را احداث سدهای هر چه عظیمتر و طرحهای انحراف آب رودخانه ها میدانند که هزینه های کمر شکن دارد و به روندهای طبیعی آسیب فراوان میرسانند. مسئله صحرازایی نیز برای انسان اهمیت فراوان دارد. بر اساس بررسی به عمل آمده توسط برنامه محیط زیست سازمان ملل، تاکنون یک چهارم از زمینهای آبیاری، نیمی از کشت های دیم و سه چهارم چراگاهها، به صحرا تبدیل شده اند. در این امر، انسان نیز به اندازه شرایط اقلیمی مقصر است. با اینحال او قادر به متوقف کردن و بهبود این وضعیت نیز هست.
اکنون واضح است که امکان ندارد چشمانمان را به نتایج ناشی از تاثیر انسان بر منابع آب، ببندیم. این پیامد ها نیاز به تحقیق گستردهای دارند و به عبارت دقیقتر، وظیفه ای بسیار پیچیده اند که به همکاری صمیمانه دانشمندان سراسر دنیا احتیاج دارد تا به نفع همه بشریت بکوشند.
توزیع منابع آب در زمین:
اگر چه سه چهارم کره ما را آب تشکیل داده است، اما فقط درصد کوچکی از آن آب شیرین و قابل استفاده برای ما است: 97 درصد آبهای زمین در اقیانوسها و دریاها جای دارد. از 3 درصد باقیمانده، حدود 2 در صد به صورت یخچالها و یا یخهای نواحی قطبی تجمع یافته است. مابقی عمدتا بهصورت آبهای زیرزمینی هستند که دسترسی به آنها گاهی غیر ممکن است. دریاچهها و رودخانهها، بزرگترین منابع آب آشامیدنی دنیا را تشکیل میدهندکه کمتر از 001 درصد از کل آبهای زمین راشامل میشوند.
خواص منحصر به فرد آب:
ویژگیهای غیرعادی و حتی منحصر به فرد آب، به وجود پیوند های هیدروژنی در این ملکول بر میگردد. از جمله این ویژگی ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ظرفیت گرمایی_ Heat Capacity :
مقدار حرارتی است که برای بالا بردن دمای جرم مشخصی از ماده، به اندازه 1 درجه سانتیگراد، لازم میباشد. آب، بالاترین ظرفیت گرمایی را در بین مایعات و جامدات متداول دارد. این خاصیت آب، تاثیرات مهمی در کنترل آب و هوای زمین دارد: آب مقادیر فراوانی از گرمای اتمسفر را جذب میکند بدون اینکه دمای خودش زیاد تغییر کند.به این ترتیب در گرمای تابستان، آب اقیانوسها، گرما را جذب میکند و سپس در زمستان، آن را به آهستگی پس میدهد. اگر آب در سطح کره زمین وجود نداشت، زمین هم مانند ماه یا مریخ، اختلاف دمای چند صد درجهای را در زمستان و تابستان خود، تحمل می نمود.
جرم حجمی:
دانسیته یا چگالی بیشتر مایعات با کاهش دما، افزایش مییابد و در نقطه انجماد آنها به حداکثر خود می رسد. دانسیته آب در 4 درجه سانتیگراد به حداکثر خود می رسد و سپس کاهش مییابد. این پدیده ویژه، امکان ادامه حیات آبزیان را در مناطقی که آب یخ میزند، فراهم میکند: یخ، سبکتر از آب میشود و در زیر آن، حیات ادامه مییابد. در ضمن تفاوت دانسیته، سبب ایجاد جریان های داخلی در آب می شود که آب غنی از اکسیژن و مواد غذایی حاصل از فتوسنتز را که در طی تابستان در لایه بالایی آب جمع شده( Epilimnion )، به لایه های زیرین ( Hypolimnion )در طول زمستان، میرساند.
حلالیت:
آب یکی از بهترین حلال های دنیا است و می تواند بسیاری از ترکیبات را در خود حل کند و بنابراین واسطه ای عالی در انتقال مواد غذایی به گیاهان و جانوران است. در ضمن واسطهای مناسب برای حمل مواد سمی و آلایندهها میباشد.
مدیریت بحران آب:
با افزایش سرسام آور جمعیت انسان و جهان رو به توسعه، تقاضا برای مصرف آب به طور چشمگیری افزایش یافته است. جداول میزان آب در همه قاره ها و در بسیاری از نواحی سقوط کرده، کمبود آب در بعضی مناطق سبب پیدایش قحطی و مشکلات غذایی شده و آلودگی آبها نیز به این مشکلات افزوده است. هم اکنون بحران آب، یکی از پنج موضوع اساسی مذاکرات کشورها میباشد. به گزارش بانک جهانی، هنوز بیش از یک میلیارد نفر در دنیا، قادر به استفاده از آب سالم نیستند و همه ساله حدود 3 میلیون نفر به خاطر آب آلوده از بین می روند.
ایجاد سدها، کشاورزی و حیات وحش منطقه را به خطر می اندازد. انحراف آب رود خانه ها، باعث ایجاد کشمکش بین همسایه ها میشود. هم اکنون مصر که بیشتر آب مصرفی خود را از ” نیل” تامین میکند، با اتیوپی که سرچشمه های نیل را در اختیار دارد، درگیر است. سد هایی که در ترکیه بر رودخانه های فرات و دجله زده شده است، آب کشورهای سوریه و عراق را به شدت کاهش میدهد. منطقه خشک خاور میانه در جستجوی آب است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که جنگ دیگری در این منطقه رخ خواهد داد. اما اینبار نه برای نفت بلکه بر سر آب: منبعی که جایگزینی ندارد.
اکنون تعارض نگران کنندهای میان هر دو نقش آب پدید آمده است: آب به عنوان یک کالا و آب به عنوان عنصری تعیین کننده در حمایت از زندگی و بقای همه انواع موجودات. این نقش دوگانه، به رویکردی زنده و تازه نیاز دارد. رویکردی که برای وظایف حیاتی این عنصر گرانبها، ارزش و احترام عظیمی قائل باشد.
روش های فراهم کردن آب شیرین:
چگونگی پیدایش ابرها؛ امکان ایجاد باران مصنوعی:
انسان از زمان های قدیم در جستجوی آب و امکان دستیابی به باران بوده است. از باران سازهای قبیلههای دور دست تا تکنولوژیقرار دادن هسته های مصنوعی در ابرها به منظور جذب و جمع آوری رطوبت. با چندین روش ایجاد باران یا آب شیرین، آشنا شوید:
ترکیبات خوشه ای؛ دسته جدیدی از مواد: از زمانی که جان دالتون تئوری اتمی را مطرح کرد، مطالعه رفتار ماده به دو شاخه تقسیم شده است: یک شاخه به بررسی خواص انفرادی اتمها و ملکولها میپردازد و شاخه دوم بر روی خواص جمعی اتمها و ملکولها که توده ماده را میسازند، بحث میکند. از سال 1970، مرز مستقل این دو شاخه ازبین رفت و دسته جدیدی از مواد معرفی شدند که امروزه آنها را مواد خوشهای_ Clusters مینامیم. این ذرات که نه ماکروسکپی و نه میکروسکپی هستند، نه تنها از لحاظ بررسی های علمی محض جالب توجهاند، بلکه کاربرد های زیادی هم در تکنولوژی دارند.( کاتالیزورها، میکروالکترونیک، سرامیکها و;)
خوشههای یونی: خوشههایی که بار الکتریکی داشته باشند، خوشه یونی نامیده میشوند. در شعله ها و فرآیند های تابشی( هر جا که ماده در معرض یونش قرار گیرد) ایجاد می گردند. این ترکیبات در اتمسفر بالایی و پایینی، حتی در فضا وجود دارند. یونهای مختلف مثل OH- ، NH4+ ، Na+ و; میتوانند با ملکولهای موجود در اتمسفر( H2O، CO2 ، N2O ، SO2 و;) واکنش دهند و خوشههای یونی را بوجود آورند.
هسته سازی و تشکیل ابرها: برای تجمع ذرات آب، تشکیل ابر و سپس باران، آئروسل ها، به میان میآیند. آئروسل ها، خوشههای بزرگ در سوسپانسون های گازی هستند. قطر آنها بین 0001- 01 میکرو متر است و غلظت آنها به طور طبیعی بین 104_ 106 ذره در سانتی متر مکعب میباشد. بدون آنها هرگز ابر و بارانی نخواهیم داشت. این ذرات، منجر به عمل ” هستهسازی” مایعات در فاز بخار می شوند. ” هسته سازی همگون”، تشکیل خوشه های ریز از یک فاز جدید، درون فاز تودهای قدیم اطلاق میشود. در ” هسته سازی ناهمگون” ، ذرات کوچک حل شونده یا مواد خارجی، آغاز کننده عمل تراکم هستند که این امر معمولا قبل از رسیدن به درجه فوق اشباع رخ میدهد. آئروسل ها در این نوع هسته سازی اهمیت دارند و این پدیده اساس ایجاد بارانهای طبیعی و مصنوعی( بارور کردن ابر ها) است.
توجه داشته باشیم که همواره ممکن است این آزمایشات، خطراتی را بهدنبال داشته باشد؛ از جمله باران های شدید و غیر قابل کنترل. بدیهی است هر گونه دخالت در طبیعت، بایستی با احتیاط بسیار صورت پذیرد. در غیر این صورت، ما به زودی با مشکلات دیگری روبرو خواهیم بود.
پاشیدن آب دریا به داخل ابرها:
محققان جدیدا بر روی روش جدیدی برای تولید باران کار میکنند. در این روش، با کمک یک باد قوی، مقادیر فراوانی از آب دریا، به سطح پایینی ابر، اسپری می شود. به این ترتیب هم رطوبت ابر بیشتر میشود و هم ذرات نمک،به عنوان “هسته” در جمع آوری رطوبت ، به تشکیل قطرات باران کمک میکنند. عمل اسپری شدن نه با پمپ بلکه با کمک سانتریفوژ انجام میشود و پاشندگی در ناحیه ای وسیع، به ارتفاع 10 متر انجام میشود. پروفسور سالتر در این زمینه می گوید ماشین باران ساز وی، در 10 تا 20 کیلومتری نواحی ساحلی_ کوهستانی، نظیر دریای سرخ یا خلیج فارس کارگذاشته میشود. سپس نیاز به یک باد ساحلی است تا هوای پر از رطوبت را به سمت خشکی براند و به کوهها اجازه دهد تا این رطوبت را جمع کند و ابر را تشکیل بدهد. در همین زمینه روسها بر روی دستگاهی کار می کنند که بتواند باد شدید را ایجاد کند، اما اختلاف نظراتی در این مورد وجود دارد.
استفاده از فشار اسمزی معکوس: پدیده فشار اسمزی، باعث نفوذ آب از غشا نیمه تراوا و از قسمت رقیق( آب شیرین) به قسمت غلیظ ( آب شور) می شود. اما در صورت اعمال فشار خارجی، فرآیند اسمزی معکوس میشود و آب از قسمت غلیظ به رقیق منتقل میشود. در حال حاضر در برخی از کشور ها نظیر عربستان سعودی از این روش به میزان قابل ملاحظه ای برای تامین آب شیرین استفاده می شود.
نمک زدایی از آب دریا: این فرآیند که با تقطیر آب دریا امکان پذیر است، به دلیل نیاز به انرژی زیاد، مقرون به صرفه نیست. به علاوه، نمک باقیمانده حجم بسیار زیادی دارد که امکان استفاده از آن( در این حجم زیاد) وجود ندارد. اگر بتوان از انرژی خورشید در فرآیند تقطیر استفاده کرد، ممکن است در آینده بتوان از این روش در مقیاس اقتصادی بهره مند شد.
بحران آب را جدی بگیریم
بی برو برگرد امسال از نظر میزان بارندگی سال خشکی است ; استان های خوزستان و فارس از خیلی پیش درگیر کم آبی بوده اند. سطح آب بیشتر سد ها هم نسبت به همین زمان در سال های گذشته خیلی پایین تر است.
در بیشتر کشور های پیشرفته آبی که وارد فاضلاب ها می شود مجددا تصفیه شده و وارد شبکه شهری می گردد.در شهری مثل لندن این کار گاهی تا چهار بار هم اتفاق می افتد، البته به خاطر وجود املاح زیاد عملا آب لوله کشی برای شرب استفاده نمیشود;
اما در ایران
تصفیه آب در ایران هزینه های زیادی دارد، هزینه ای که شرکت های آب منطقه ای از مشترکین دریافت می کنند عملا جوابگوی هزینه های خرید آب از تصفیه خانه ها نیست. همیشه هم میزان آب خریده شده با آب فروخته شده برابری نمیکند که این به علت هدر رفتن آب به صورت های مختلف است که اصطلاحا آب به حسا ب نیامده نامیده می شود.
بگذریم; مشکل فعلا کمبود آب است که تا چند وقت دیگر گریبان تهرانی ها را هم میگیرد.
بد نیست فرهنگ مصرف آب را عوض کنیم. من چند نکته که به نظرم می آید می نویسم
1- یک لیوان آب برای مسواک زدن کافی است ، فوقش دو لیوان ; شیر آب را باز نکنید و همان طور که دارید مسواک میزنید محو کجی دماغتان و جوش های سر سیاه روی پیشانی و موهای سفید شقیقه شوید .
2- هنگام دوش گرفتن بعد از خیس کردن بدن و زمان لیف کشیدن شیر آب را ببندید; دیگر آن دوران که یک ساعت توی حمام کیسه میکشیدند گذشت ; برای کسی که هر روز یا یک روز در میان دوش میگیرد لازم نیست که یک ربع زیر آب داغ بایستد تا چرک های تنش ور بیاید.
3- آبی که از شستشوی سبزی و میوه باقی می ماند برای آبیاری گلدان ها استفاده کنیم .
4- کسانی که شلنگ میگیرند دستشان و با آب لوله کشی هر روز حیاط را میشورند و یک ساعت باغچه آب می دهند و دیوارها را خیس میکنند که بوی خاک بلند شود و حال کنند، ایشالله که امسال روزی دو ساعت هم در شبانه روز آب نداشته باشن. ( من بیشتر مواقع تذکر میدهم ولی همیشه هم این جمله را جواب می شنوم که آب مصرف میکنیم پولشم خودمون میدیم.)
( خدا رحمت کند مادربزرگم را ; روزی 17 بار حیاط و 24 بار جلوی در خانه را آبپاشی میکرد، طوری که وقتی از پیچ کوچه میپیچیدیم و جلوی در را خشک میدیدم می فهمیدیم که مادربزرگ ام خونه نیست.)
5- اگر مثل من عادت دارید ظرفها را دو روز بعد در حالی که باقیمانده غذا و چربی روی آنها ماسیده بشورید ، بهترین راه این است که ابتدا یک کتری آب جوش بیاورید و روی ظرفها بریزید تا چربی ها از سطح ظروف کنده شوند.
هنگام شستن ظروف آب را مدت طولانی باز نگذارید.
6- قبل از جواب دادن به تلفن شیر آب را ببندید.
7-اگر مثل من مامانی دارید که عادت دارد چپ و راست سیفون دستشویی را به مدت نیم ساعت باز میگذارد و می رود ;. خوب بهتر است با مامانتان کل کل نکنید.
8- شبی دو رکعت نماز باران بخوانید ; جواب نمیدهد البته ، ابرها بی دین و ایمان تر از این حرفها هستند!
تأثیر بحران آب بر توسعه موزون کشاورزی
خشکسالی و کمآبی از واقعیتهای پر سابقه کشورمان است.
در سالجاری این پدیده آثار خود را با شدت بیشتری نصیب بخش کشاورزی کرده است. از این رو، پرسشهای متعددی درباره آینده این بخش مطرح است از جمله اینکه با وجود کمآبی، توسعه پایدار کشاورزی در کشور چگونه باید انجام شود. آیا بخش کشاورزی توانایی مقابله با خشکسالی و بحران آب را دارد و آیا در شرایطی که دنیا خود با بحران آب روبهروست برای تامین امنیت غذای مردم میتوان به بازارهای جهانی چشم دوخت؟برای دستیابی به پاسخ این پرسشها با مهندس احمد آلیاسین متخصص آب و عضو جامعه مهندسان مشاور ایران به گفتوگو نشستیم.
وی مولف 14 جلد کتاب درباره مسائل آب است که از آخرین آنها میتوان به تقابل منابع سیاره زمین و الگوی توسعه و مصرف اشاره کرد. آلیاسین معتقد به توسعه کشاورزی موزون با توجه به محدودیت آب و منابع تجدیدشونده است و در این راستا بر تثبیت جمعیت کشور، مدیریت بهینه آب و خاک و استمرار سیاستها و برنامهها تاکید میورزد. به گفته وی با اضافه شدن نیمی از جمعیت چین و هند به طبقه متوسط جهانی که دارای الگوی مصرف بالا هستند، بازار جهانی محصولات اساسی کشاورزی، مانند گذشته برای همه کشورها وجود نخواهد داشت و در آینده نباید متکی به این بازارها بود.
• با توجه به اینکه ایران در منطقه خشک و نیمه خشک واقع شده آیا الگوهای کشت و مصرف آب در بخش کشاورزی متناسب با شرایط اقلیمی کشورمان است؟
در این پرسش دو محور نهفته است. یکی محور مصرف آب در کشاورزی که باید گفت متأسفانه وضعیت در این زمینه رضایتبخش نیست، زیرا از حدود 5/7 میلیون هکتار اراضی آبی کشور حدود 8/1 میلیون هکتار اراضی کشاورزی زیر سدها به شبکههای آبیاری مدرن مجهز شدهاند. علاوه بر این در هیچیک از نظامهای آبیاری سنتی و مدرن از راندمان مطلوب آبیاری که در کشورهای پیشرفته وجود دارد برخوردار نیستیم. در حال حاضر راندمان آبیاری در کشورهای پیشرفته حدود 65 درصد و در ایران 35 درصد است.
محور دوم پرسش مربوط به انطباق الگوهای کشت با اقلیم کشورمان است. همان طور که میدانید ایران از اقلیم خشک و نیمه خشک برخوردار است و اقلیم نسبتا مرطوب تنها در حاشیه خزر و نوار غربی ایران قرار دارد که دارای بارندگی بیشتری است. با این وجود ایران با چند هزار سال سابقه و تجربه در زمینه کشاورزی و آبیاری، صاحب الگوهای ویژه کشت منطقهای شده که تا حدودی با اقلیم مناطق مختلف سازگاری دارد. کارشناسان نیز برای بهبود این الگوها ایفای نقش کردهاند و با توجه به شرایط اقلیمی هر منطقه، الگوهای کشت ویژهای را ایجاد کردهاند.
• با این وصف، آیا بخش کشاورزی توانایی مقابله با بحران آب و خشکسالی را دارد؟
در گذشته زارعان با انواع خشکسالی خود را عادت داده و به دانش بومی خود متکی بودند، اما اکنون وضع فرق میکند. امروزه با جمعیت 70 میلیون نفری کشور، نیاز به غذا و تولید، بیشتر شده و این در حالی است که کاهش اراضی کشاورزی در اثر توسعه شهرها و تاسیسات صنعتی و همچنین فرسایش خاک و توسعه بیابانزایی اتفاق افتاده است. بنابراین مقابله با کمآبی و پدیده خشکسالی نیازمند برنامه صحیح کشاورزی با الگوهای منطقی کشت متکی به بهرهوری از آب و زمین، جلوگیری از کوچک شدن و تغییر کاربری اراضی کشاورزی، توسعه تحقیق، آموزش و ترویج و استمرار سیاستها و برنامهها است.
در مورد سیاستها و برنامهها در بخش کشاورزی باید گفت طی سه دهه گذشته برنامههای کشاورزی استمرار نداشته و قربانی دولت سالاری و مدیرسالاری شده است. هر مسئول یا مدیری که روی کار آمده همواره این تصور را داشته که پیشینیان فاقد دانش و آگاهی بودند و اوست که رسالت دارد تا اصلاحات را پیاده کند، درصورتی که در یک جامعه مدنی برای دستیابی به یک برنامه مناسب و جامع باید به خرد جمعی مراجعه کرد.
• شما به موضوع افزایش جمعیت کشور اشاره کردید، کنترل جمعیت را برای توسعه کشاورزی مبتنی بر کمآبی تا چه حدی ضروری میدانید؟
چالش اصلی در واقع بین توسعه و مصرف و منابع طبیعی است. توسعه کشاورزی در کشور ما باید وجود داشته باشد، اما لازم است این توسعه، سازگار با منابع پایه آب و خاک و محیط زیست باشد. برای دستیابی به توسعه کشاورزی موزون و پایدار با توجه به محدودیت منابع تجدیدشونده و تکرار پدیده خشکسالی، دولت باید نسبت به تثبیت جمعیت اقدام کند.
ما در ایران ظرفیت حداکثر 10 میلیون هکتار زراعت آبی داریم، بنابراین منابع آب و خاک در کشور در اوج خودش میتواند 100 میلیون نفر را تغذیه کند. البته این روزها مسئولان بخش کشاورزی از کشت گلخانهای برای مقابله با خشکسالی و کمآبی صحبت میکنند، اما محصولات گلخانهای غذای اصلی مردم را تشکیل نمیدهد. بنابراین تثبیت جمعیت در وضعیت کمآبی کشور باید در اولویت قرار گیرد.
• با توجه به اینکه گفته میشود جهان با بحران آب روبهروست، فکر میکنید بازارهای جهانی محصولات کشاورزی، چه سرنوشتی پیدا کنند. آیا این بازارها در آینده میتوانند تکیهگاه مطمئنی برای رفع کمبود
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/2 3:20 صبح
مقاله تاثیر روانی رنگ تحت فایل ورد (word) دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تاثیر روانی رنگ تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تاثیر روانی رنگ تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله تاثیر روانی رنگ تحت فایل ورد (word) :
تاثیر روانی رنگ
رنگ عاملی است نیرومند آه میتواند احساسات و درونیات ما را تحریک آند یا تسکین بخشد، به هیجان آورد و آرامش بخشد.
رنگ عاملی است نیرومند آه میتواند احساسات و درونیات ما را تحریک آند یا تسکین بخشد، به هیجان آورد و آرامش بخشد.
احساسی از گرمی و سردی، شادی و غم، سرعت و سکوت ایجاد آند، درست مانند موسیقی آه میتواند در لحظاتی خوشایند و در لحظاتی هم ناخوشایند باشد. همه رنگها با ما سخن میگویند، لبخند میزنند، ما را در خود فرو میبرند و تاثیرات گوناگون میگذارند، همانگونه آه اصوات چنیناند. در طول قرنها، رنگ برای اشخاص مختلف معانی متفاوتی داشته است. رنگ برای سنت آگوستین انعکاس افطونی خدا بود، برای ایزاک نیوتن انرژی نوری و برای واسیلی آاندینسکی، یک شیوه بیان روح.
برای اثبات اهمیت رنگها، توضیح چندانی زم نیست. رنگها در ذات وجودی مخلوقات قرارگرفتهاند و جداییناپذیرند. همانگونه آه نمیتوان جنسیت را از اشیا گرفت، رنگ را نمیتوان از آن جدا آرد.
امروزه ثابت شده است رنگها براحتی روی سیستم عصبی، قدرت بینایی، سیستم گوارش، حات روحی روانی افراد و اخق فردی آنها تاثیر میگذارند، بنابراین برای استفاده مفید از رنگ زم است اثر روانشناختی آن را آه میتواند در انتخاب دآوراسیون، لباس، محیط و; وارد عمل شود، درک آنیم.
گاه به آارگیری آام ناشیانه رنگ به وسیله افراد، تاثیرات منفی برخی مذاهب و فرهنگها، خلق و خوی فردی افراد و وضع برخی قوانین، عدم تنوع و یکنواختی در به آارگیری بعضی رنگها،
آاربرد رنگ را بخصوص در پوششهای فردی با اشکات بزرگ و قابلتوجهی روبهرو آرده است آهدر دراز مدت تاثیرات مخرب آن آشکارا به چشم میخورد.
انتخاب رنگ در لباس در ارتباطات میان فردی اهمیت ویژهای دارد، چرا آه لباس افراد اگر چه شان
و شخصیت افراد را شکل نمیدهد، اما اغلب پایهای برای قضاوت اولیه در مورد افراد است و تاثیر
شگرفی بر قضاوتهای دیگران نسبت به آنها میگذارد.
تحقیقات نشان داده اگر شما لباس مرتبط با پایگاه اجتماعی بایی را در برداشته باشید و هیچ
آس شما را نشناسد، در عبور از عرض یک خیابان شلوغ بیشتر از آسی آه لباس مربوط به پایگاه
اجتماعی پایینی را در بر دارد، مورد توجه خواهید بود و آسانتر به شما راه خواهند داد.
اصو لباس، عوه بر محافظت انسانها از سرما و گرما، وسیلهای برای ارتباطات غیر آمی
است و به تنهایی قادر است حداقل 01 پیام اساسی را به دیگران منتقل آند:
1 – سطح اقتصادی
2 – سطح تحصیلی
3 – اعتبار اجتماعی
4 – وضعیت اجتماعی
5 – سطح پیچیدگی
6- زمینه اقتصادی
7- زمینه اجتماعی
8- زمینه تحصیلی
9- سطح موفقیت
01- ویژگیهای اخقی
استفاده درازمدت افراد از لباسهایی به رنگهای سیاه، خاآستری، قهوهای و سورمهای بسیار
نامناسب است، چرا آه این رنگها با گذشت زمان آسالتهای روحی و روانی با خود به همراه
دارد یا آنها را به نوعی تقویت خواهد آرد؛ به عنوان مثال اگر چه رنگ سیاه در دنیای مد و لباس
اهمیت خاصی دارد و معانی گوناگونی را انتقال میدهد، اما گروه آثیری از مردم از رنگ سیاه
متنفرند، چرا آه سیاه، رنگ مرگ است و بیشتر در فرهنگها در مراسم عزاداری به آار برده
میشود.
اگر چه جنبه مثبت سیاه آن است آه نشانه دانش و آگاهی است، اما در بروز و تشدید حالت
افسردگی و غم دخالت دارد و افرادی آه عقهمند به استفاده از رنگ سیاه هستند، تمایل دارند
سرشت واقعی خود را پنهان آنند و اسرارآمیز به نظر برسند. همینطور افرادی آه مکرر لباسهای
خاآستری میپوشند، اینطور القاء میآنند آه وضعیت سختی دارند یا نشان دهنده این است
آه خود زیر فشار دنیای خارج له شده و محتاج اندآی آرامش برای تجدید قواست. اگر چه جنبه
مثبت خاآستری این است آه عقل و تدبیر را نشان میدهد، زیرا تداعیآننده قشر خاآستری
مغز است.
در طول قرنها، نقاشان در آثارشان از قهوهای برای رساندن مفهوم غم استفاده آردهاند. در زبان
فرانسوی »« brunبه معنی اندوه، آسالت و غم است و آسانی آه قهوهای را دوست دارند و به
طور دائم از این رنگ در لباس خود استفاده میآنند، افراد بدون تخیل، آسلآننده و بیش از حد
تابع اطرافیان هستند، ولی در عوض این رنگ قدرت تمرآز را بخصوص در دانشآموزان و دانشجویان افزایش میدهد.
امروزه در ارتباطات میان فردی، مردم بیش از آن آه به حرفهای شما توجه داشته باشند، به
لباسی آه پوشیدهاید و به وضعیت ظاهری شما توجه دارند، بنابراین رنگها میتوانند همچون
مهمانی ناخوانده بر روابط شما با دیگران تاثیر بگذارند. بیشک بیش از این آه تنوع رنگها برای
شما موثر باشد، در جذب مخاطبان شما موثر خواهد بود.
اگر محدودیت استفاده رنگها از فرهنگ اجتماعی آمی دور میشد، رنگ چه معجزهها آه
نمیآرد، چون اگر رنگها و تنوع آنها مهم نبودند، زیباترین نمادهای آفرینش یعنی آسمان و زمین،
گلها و درختان، دریاها، اقیانوسها و; با این همه تنوع رنگ آفریده نمیشدند. تنوع در لباسها
در هر سنی آه هستید، در اولین برخورد شما با مخاطبانتان بویژه آنها آه همیشه شما را
میبینند، لبخندی نرم و پرنشاط ایجاد میآند آه این خالی از لطف نیست.
استفاده از رنگهای گرم و پرنشاط )سبز روشن، زرد، قرمزهای مختلف و نارنجی( و امثال اینها
سن افراد را آمتر نشان میدهد و در آنها نشاط و خندهرویی بیشتری ایجاد میآند، ولی
رنگهای سیاه، قهوهای، خاآستری، بنفش آدر و آبیهای تیره میتوانند در ایجاد یک صورت و
شخصیت آام رسمی با قدرت اراده با موثر بوده و سن افراد را بیش از آنچه هست، نشان
میدهد.
رنگهای زرد، صورتی، یاسی، گلبهی و امثالهم در خلق و پیدایش صورت و اندامی جوان،
شخصیتی پرانرژی و مهربان و قابل نفوذ موثر خواهد بود. در حقیقت رنگهای سرد و آدر فشار
خون را پایین میآورد و نشاط را از دیدگان دور میآند. استفاده از رنگهای شفاف و روشن باعث
افزایش روحیه و ایجاد حالت شادابی میشود. همچنین رنگهای گرم در با بردن احساس نشاط
و هیجان، تقویت و قدرت حافظه و بینایی و گرمای بیشتر بدن موثر است.
بر این اساس میتوان گفت شناخت و استفاده درست از رنگها بخصوص در لباس افراد میتواند
نقش موثری در برقراری یک ارتباط موثر و سازنده با مخاطب داشته باشند؛ مث افرادی آه بکرات
لباسهای آبی تیره میپوشند در برقراری ارتباط واقعی با دیگران مشکل دارند و بیدلیل مضطرب
میشوند، چراآه آبی تیره توانایی اعتماد آردن به دیگران را از میان میبرد. چنین فردی با تمرآز
شدید روی عقل و منطق ممکن است تماس خود را با احساساتش از دست بدهد. پوشیدن
لباسهایی به رنگ آبی تیره نشاندهنده شخصی است آه
” رنگهای زرد، صورتی، یاسی، گلبهی و امثالهم در خلق و پیدایش صورت و اندامی جوان،
شخصیتی پرانرژی و مهربان و قابل نفوذ موثر خواهد بود; “
بیش از حد استرس دارد و مشکت ذهنش را مشغول آرده است. اگر رنگ غالب پوشاک شما
آبی است ] بخصوص در مورد آقایان[زم است احساسات منفی خود را بتدریج و به آرامی تخلیه
آنید تا مبادا یکدفعه خشمگین شوید و در نتیجه آنترل خود را از دست بدهید.
آبی در بسیاری از اصطحات آمی امروزه آورده میشود آه معروفترین آن Feeling Blueاست،
یعنی افسردگی احساس آردن یا دقیقتر از آن، سرخوردگی روحی احساس آردن. در گذشته
اصطح ، blue-Stockingاصطحی ضد زن بود و برای مسخره آردن زنان تحصیلکرده به آار
میرفت و به زنی اطق میشد آه تحصیت دانشگاهی داشت، زیرا به نظر مخالفان چنین
زنی، زنانگی خود را نادیده میگرفت تا درس بخواند، چراآه در آن زمان زن بودن و داشتن هوش
آآادمیک با یکدیگر سنخیت نداشتند.
اثرات روانی رنگ
از دیرزمان اثر روانی رنگ، در اشخاص مختلف مورد توجه دانشمندان بوده است و به مرور، این
تحقیقات گسترش یافته است.
ثابت شده اتاقهایی از بیمارستانها آه رنگ آبی یا شیشههای آبیرنگ دارند، اثر خوبی روی
بیماران دارد یا اشخاصی آه نزدیکبین هستند و چشم آنها در مطالعه زیاد خسته میشود باید
آاغذهای سبز و آبی به آار برند آه بسیار مناسب است.
همچنین نتایج تحقیقات نشان داده قرار گرفتن زیر نورهایی با رنگ خاص تاثیر روانی زیادی بر
فرد دارد؛ به عنوان مثال وقتی شما دودل هستید یا اطمینان آافی راجع به مسالهای ندارید،
پوشیدن لباسهای زرد یا محاصره شدن در محیطی پر از رنگهای زرد زنده به شما آمک خواهد
آرد تا توجهتان را روی مشکل پیش آمده متمرآز آنید تا بتوانید به دودلی خود پایان دهید.
استفاده از رنگ زرد در برقراری ارتباط نیز آمک میآند.
اگر احساس تنهایی میآنید یا قادر نیستید با دیگران تماسهای خوبی برقرار آنید، استفاده از
این رنگ روشن، جریان آلمات شما را آسان و شیوایی آم شما را تقویت خواهد آرد. از نظر
فیزیکی، در محاصره قرمز بودن باعث افزایش خون میشود و آدرنالین را به بدن تزریق میآند.
وقتی شخصی بشدت خسته یا افسرده است یا نیروی ارادهاش تحلیل رفته است، قرمز میتواند به عنوان عاملی انرژیزا استفاده شود. همچنین پوشیدن لباسهای قرمز یا قرار گرفتن در محیط قرمز، وقتی فرد بشدت ناراحت، هیجانی، مضطرب یا تحت فشار است میتواند به بروز خشم یا ایجاد خشونت منجر شود.
در زمان بقراط حکیم معتقد بودند رنگها در پیشرفت یا بهبود بیماریها تاثیر بسزایی دارد و از
آن تاریخ درمان با رنگ ) (chromotherapyآغاز شده است آه امروزه اهمیت خاصی دارد و مورد مطالعه و توجه پزشکان قرار گرفته است. درمان با رنگ اثر فوری ندارد و باید به صبر و حوصله منتظر نتیجه آن بود.
رنگ در اعتقادهای مذهبی
در انجیل، عهد عتیق و جدید، به رنگهای زیادی اشاره شده است. رنگهای نمادین مسیحی و
یهودی هنوز هم در مناسک این مذاهب وجود دارد. رنگ سبز زمردین با عیسی مسیح پیوند
یافته است. مسیحیان اغلب رنگ آبی را به حضرت مریم باآره اختصاص میدهند.
در متون اسمی از رنگهایی آه در جامعه مکروه است، سخن رفته است. بهترین رنگها در
جامعه سفید است و پس از آن به ترتیب زرد، سبز، سرخ آمرنگ، آبود و عدسی. سرخ تیره
رنگ )بخصوص در نماز( و جامه سیاه آراهت شدید دارد.
ما دیل زیادی داریم آه رنگ سبز مایل به آبی رنگ ویت مطلق الهی است. بهشت موعود ما
بهشتی است با رنگ سبز مایل به آبی. در دین اسم حدیثی نداریم آه بگوید پوشش حجاب
چه رنگی باشد اما احادیث زیادی داریم بر آراهت رنگ سیاه. رنگ سیاه ایجاد غرور و در عین
حال آدورت روحی میآند. رنگ سیاه رنگ غم است.
رنگ اندوه است. ما برای رنگ سیاه شب حدیث داریم آه پیش از غروب آفتاب، چراغ روشن آنید
به خاطر اینآه هیچوقت نور از زندگی ما بیرون نرود و تیرگی شب بر ما سلطه پیدا نکند.
اثر روانی رنگ در آودآان
به موجب تحقیقاتی آه از طرف انستیتوی روانشناسی رنگ آه مرآز آن شهر اسن آلمان
است به عمل آمده رنگهای قرمز، نارنجی، زرد و آبی رنگهای مورد عقه اطفال هستند و
رنگهای خاآستری، قهوهای، سیاه و سفید هیچگاه مطلوب آنها نیستند. این انستیتو برای
تعیین درجه نفوذ رنگ در اطفال، در آودآستانهای آلمان به مطالعات مداوم و پیگیری پرداخت
و متوجه شد مث یکی از خانمهای معلم فقط به خاطر آت و دامن قهوهای آه میپوشد، مورد
نفرت اطفال واقع شده و لقب بدعنق گرفته، ولی همین معلم پس از آنآه لباسهایی به رنگ
روشن و جالب تن آرد، موفق شد محبوب شاگردان آودآستان شود.
رنگها نفوذ عجیبی بر سلسله اعصاب آودآان دارند؛ مث چنانچه رنگ سیاه یا سفید مطلق
مدتی مرتب در معرض دید آودآان قرار گیرد یا بزرگسان اطراف آنها دائم با لباس سیاه ظاهر
شوند، اعصاب آنها خسته و مختل میشود.
طی سالها، آزمایشهای فراوانی برای تعیین ارجحیت رنگها صورت گرفته است؛ مث نوزادان
به رنگهای درخشان مثل زرد، سفید، صورتی و قرمز بیشتر خیره میشوند و با بزرگ شدن
آودآان عقه به رنگ زرد به تدریج آم میشود و قرمز و آبی جای آن را میگیرد.
پس از بلوغ، عقه به رنگهایی با طول موج آوتاهتر )آبی و سبز( بیشتر از رنگهای با طول
موج بلند )قرمز، نارنجی و زرد( میشود. در این حالت عقه به رنگها به صورت زیر است:
آبی، قرمز، سبز، بنفش، نارنجی و زرد
آودآان و نوجوانان به رنگ بیشتر از شکل واآنش نشان میدهند و با لذت تمام به آن دل
میبندند. تحقیقات نشان داده آودآانی آه در نقاشیهای خود رنگهای سرد مانند آبی یا
سبز را انتخاب میآنند، متفکرتر و سنجیدهتر هستند. به آار بردن رنگهای قهوهای و
خاآستری نشاندهنده ناراحتیهای درونی آنان است.
استفاده آزادانه از رنگ قرمز توسط آودآان خصومت یا نیاز به صحبت را نشان میدهد و از
طرفی هم بیانگر عشقی ساده و بیآیش است.
رنگ آبی در نقاشی آودآان بیانگر سازگاری، تمایل به اطاعت و آنترل یا سرآوب احساسات
است و نیز آودآانی آه زیاد از رنگ سبز استفاده میآنند، معمو به طور محسوسی فاقد
احساسات قوی و آشکار هستند. آودآان بندرت به رنگهای قهوهای، سیاه یا خاآستری عقه
دارند. استفاده در هم و برهم از رنگ قهوهای مشخصه اعتراض به والدین است.
همچنین اگر آودک به طور مداوم از رنگ سیاه برای رنگآمیزی استفاده آند، نشاندهنده
اعتراض، ترس یا اضطراب است.
اصو هیچ رنگی برای هیچ سنی ممنوع نیست. این خود ما هستیم آه با طرح قوانین بسته یا
نسبتا بسته همه چیز را در محدودهای معین متوقف میآنیم. رنگ لباس از نظر علمی زمانی
نامناسب است آه در آن یک ترآیببندی مناسب برای ایجاد یک هارمونی موفق به آار نرفته
باشد.
رنگها در لباس باید دارای یک ترآیببندی هنرمندانه و علمی باشد تا چشم نوازش شود و
احساس درونی انسان نفسی تازه آند. در جامعه ما آه افسردگی با ضرایب گوناگون، درصد قابل
توجهی از جوانان و مردم را در برگرفته آه آسالتها و خستگیهای درازمدت از مهمترین نتایج آن
است، پیشنهاد میشود برای بهبود این وضعیت از لباسهایی با رنگهای پر نشاط استفاده
شود، چرا آه انرژی رنگ در افراد تاثیر خواهد داشت.
پس بهتر است ابتدا سلیقههایمان را آمی تغییر دهیم و در استفاده از رنگهای لباسهایمان
مقداری تجدیدنظر آنیم. رنگهای مختلف را در لباسهای دیگران عجیب و غریب ندانیم و آنها را
سبک نپنداریم، چرا آه همه رنگها زیبا هستند.
رنگها و تاثیرات آنها
رنگ زمانی ظاهر می شود که فرکانس نوری در محیطی متناسب شدت گرفته و متظاهر گردد. رنگ علیرغم خصوصیات ایجاد انگیزه، هوس، شادمانی، ساختاری و حتی تهیجی، دارای خصوصیات سوزاننده و برنده نیز هست. هر رنگ دارای خصوصیات منحصر به فرد درمانی و تعادل بر انگیزی است. یکی دیگر از خصوصیات رنگها این است که می توانند تا اعماق نیروی ادراک و شعور ما نفوذ نمایند.
رنگ ها را می توان به سه قسمت اسامی یا سه گروه تقسیم کرد. نخستین گروه (گروه اصلی) قرمز – زرد – آبی. گروه دوم همان رنگ هایی که از ترکیب رنگ اصلی بدست می آیند و گروه سوم نیز از ترکیب رنگ های اصلی با رنگهای نوع دوم حاصل می شود. در ادامه به تاثیرات رنگها در ذهن – روان و محیط فیزیکی اطرافمان اشاره می کنیم که در بین این متون از تاثیر رنگ ها به گونه ای از بیماری ها اشاره خواهد شد که ناگفته نماند که این فهرست ها صرفا حالت پیشنهادی داشته و به صورت نسخه نبایستی تلقی گردد.
برای مبارزه با ناراحتی ها و بیماریها استفاده از رنگها در علم پزشکی پیشرفته صرفا چاره ساز نبوده و این پیشنهادات در کنار بهره گیری از سایر موارد درمان می تواند بسیار موثر باشد و بهبودی را سریعا برای انسان به ارمغان بیاورد;.
رنگ سفید:
رنگ سفید در بنیه تمامی طیفها نهفته و وجود دارد. رنگ سفید متظاهر کننده احساسات نبوغ و استعدادهای بالقوه فرد بوده و رنگی است که نبوغ و توانایی های فرد را تقویت نموده و برای تمامی بنیه رنگها مناسب تشخیص داده می شود.
برای درمان توسط رنگها بهتر است با این رنگ شروع شود و با این رنگ نیز پایان یابد.
رنگ سیاه:
رنگ سیاه نیز مانند سفید در تمامی طیفهای نوری متمرکز و وجود دارد. سیاه در ورای پرده ای درهم ریخته و آشفته مخفی گردیده. بسیاری از افراد از رنگ سیاه به عنوان رنگ درمان کننده استفاده می کنند. این رنگ در زمانی که فرد دچار مشکلات روحی شده و بسیار آشفته حال است، می تواند حالت آرامش بخش و حفاظت کننده را ایفا کند.
این رنگ باعث می شود که احساسات زنانه در افراد به حرکت بیفتد و همین امر باعث می گردد که در وجودشان انرژی مغناطیسی نیرو مندی را حس نمایند. اگر رنگ سیاه در لباسهای مورد استفاده، به وفور مورد استعمال قرار گیرد، باعث می گردد فرد دچار افسردگی و آشفتگی روحی گردد. و روانشناسان که سعی در درمان با رنگها را دارند سعی می کنند این رنگ را به همراه سفید استفاده کنند. زیرا تاثیرات منفی هر دو رنگ باعث می شود که حالات متعادلی ایجاد شود و همین امر باعث می شود فرد از درون آرامش یابد و عدم تعادل و توازن وی نیز از بین می رود. رنگ سیاه باعث می گردد که رفتارهای ناشی از غیر شعور افراد به نظم سوق پیدا کند. برای رسیدن به این نتیجه بهتر است رنگ سیاه را به تمام، بر تن نکنید و حتما پیراهن یا کفش و یا چیزی از لباستان را به رنگ سفید انتخاب کنید.
رنگ قرمز یا سرخ:
رنگ سرخ به نهایت روح افزاد و جان بخش است. این رنگ به لحاظ داشتن خصوصیات خود باعث می گردد که چاکراها به حرکت بیفتند. (چاکراها محلهایی هستند که در بدن انسان به وفور وجود داشته و انرژی های لازم از طریق آنها وارد بدن شده و یا از آن خارج می گردند، ما باید توجه داشته باشیم که این مراکز و نقاط با بدن فیزیکی ما هیچ ارتباطی نداشته و تاثیراتی در حرکات و عملیات فیزیکی ما ندارند و تنها در شرایط تاثیر گذاری و یا تاثیر پذیری روحی ما انسانها کار برد دارند.
رنگ قرمز به سبب داشتن انرژی شدید در خود باعث می گردد که تحریکات و احساسات فیزیکی و عوامل و اسباب فیزیکی خود را بیدار سازد و همین بیداری آنها را به شدت به فعالیت وا می دارد. این رنگ می تواند سرماخوردگی، ناراحتیهای گردش خون و وجود عفونت در نایژه ها و ریه ها مفید واقع شود و آنها را درمان نماید.
اما باید توجه داشت که این رنگ احساسات مربوط به انتقام، کینه، بی منطقی، جسارت، عشق و سکس را نیز تهییج می نماید. اگر مقدار رنگ قرمز بیشتر مورد استفاده قرار گیرد منجر به ناملایمات احساسی و افسردگی های ناپایدار می شود.
علاوه بر این باعث افزایش فشار خون در انسانها نیز می شود. به طور خلاصه رنگ قرمز، باعث می شود که حرارت و دمای بدن انسان بیشتر شود و گردش خون و جریان آن را سریعتر می سازد و برای افرادی که دارای فشار خون پایینی هستند مفید می باشد.
رنگ نارنجی:
این رنگ با مشخصه بسیار شاخص و ساده خود، سمبل نشاط و شادمانی و از طرفی نشانه دانش و آگاهی است. این رنگ احساسات اجتماعی بودن و شدن را افزایش داده و فعالیتهای اجتماعی را در افراد تقویت می بخشد.
موثرترین بخش بدن انسان، سیستم عضلانی و ماهیچه های انسان است که به سرعت از این رنگ تاثیر می پذیرد. استفاده افراطی از رنگ نارنجی سبب نامتعادلی و ناهماهنگی در سیستم عصبی افراد می شود. و توصیه می شود که این رنگ به همراه رنگ سبز یا آبی استفاده شود.
اعضای مختلفی از بدن از جمله طحال، غده پانکراس، معده، روده ها و کلیه ها از این رنگ متاثر هستند. ناراحتی و افسردگی های شدید نیز می توانند به وسیله رنگ نارنجی درمان شوند. برای رفع ناراحتیهای گذرا در سیستم گوارشی نیز استفاده از رنگ نارنجی مفید می باشد.
لازم به ذکر است: اگر توجه کنید در بازی فوتبال کمک داوران که پرچم نارنجی و زردی که در دست دارند اگر بازیکنان فوتبال با عصبانیت به سمت آنها حرکت کنند و رای و حکم آنها معترض می شوند آنها پرچم خود را در پشت خود نگه می دارند چون رنگ پرچم کمک داوران باعث بروز خشم بیشتر بازیکنان می شود.
رنگ زرد:
تاثیر گذارترین نقطه ای که در بدن انسان می تواند از رنگ زرد متاثر گردد، ذهن آدمی است. تمامی فعالیتهای ذهنی فرد به وسیله نیروی رنگ زرد به حرکت در می آید. از طرفی برای از بین بردن ناملایمات و یأس و ناامیدی رنگ زرد مفید واقع می شود. زیرا نیروی رنگ زرد به فرد امیدواری به زندگی و نیروی زیستن می بخشد. به وسیله رنگ زرد، خوش بینی و اعتماد به نفس را در خود افزایش می دهد.
سیستم عصبی، معده، روده ها، کلیه ها و تمامی جهاز هاضمه تحت تاثیر این رنگ قرار دارند. و اگر ناراحتی در آنها ایجاد شود به وسیله رنگ زرد می توان آن را درمان نمود. رنگ زرد و زرد طلایی هم واکنشهای فرد را در رابطه با زندگی و هم تصورات خوش بینانه در انسان را تقویت می بخشد.
رنگ سبز:
رنگ سبز یکی از رنگهایی است که در جهان بیش از بقیه رنگها دیده می شود. رنگ سبز حالت آرام بخشی دارد و به عنوان سمبل شفقت و مهربانی و متعادل بودن روح و روان و رفتار به شمار می رود. این رنگ از طرفی دل رحمی، مهربانی و مودت و دوستی را در انسانها افزایش می دهد. رنگ سبز روشن که به طیف نوری آبی نزدیکتر است، در بسیاری از درمانها مفید واقع می شود و بهترین رنگ برای درمان دردها محسوب می گردد. این رنگ در تقویت احساسات دوستی، امیدواری، ایمان و صلح بسیار موثر می باشد و برای این بیشتر پرچم کشورهای صلح طلب دارای چنین رنگی است و اگر جامعه ای بیشتر به این رنگ گرایش داشته باشد، از آرامش و ثبات بهتری برخوردار می باشد.
مهمترین نقطه ای که از رنگ سبز متاثر می گردد، چاکرای قلب است. این حالت باعث می گردد که ناراحتی های قلبی، فشار خون زیاد و یا کم، سردردهای ناموزون و ناهماهنگ میگرن، بی حالی و سستی در بدن و هم چنین رنگ پریدگی از طریق رنگ سبز درمان می شود و آنچه که نبایستی در این قضیه فراموش شود اینکه، از رنگ سبز نبایستی در درمان بیماریهایی از قبیل سرطان و یا بیماریهای غده ای از آن استفاده کرد. زیرا رنگ سبز باعث می شود که سرعت رشد و توسعه و پیشرفت هر چیزی افزایش یابد و این رنگ باعث رشد تومورهای سرطانی شده و بسیار خطرناک است.
رنگ آبی:
رنگ آبی حالت خنک کنندگی سیستم انرژی را دارد و به طور کلی رنگی است که حالت آرام بخشی و استراحت دهندگی را دارد. این رنگ انرژیهای موجود در بدن را متعادل ساخته و حالت آنتی سیتیک (گندزدایی) را در بدن نشان می دهد. این رنگ در انتظام بخشی سیستم تنفسی نیز مفید واقع می شود. از طرفی رنگ آبی باعث می شود که فشار خون بالا کاهش یابد و در رفع ناراحتی ها و بیماریهای گلو و حنجره نیز مفید واقع می شود.
استفاده از رنگ آبی در درمان بیماریهای مربوط به آسم، آبله مرغان، زردی و یرقان رماتیسم و بیماریهای شایع کودکان بیسار مفید بوده و حتی مانع از بروز بیماری می شود از طرفی این رنگ منجر به افزایش قدرت پیش بینی می شود و حدس را در افراد افزایش می دهد و از این جهت رنگ آبی مناسب ترین رنگ برشمرده می شود. اگر می خواهید بیشتر از هر رنگی از رنگ آبی استفاده کنید، همیشه آن را رنگهای گرم به طور مشترک مورد استفاده قرار دهید. در کنار لباس آبی از رنگهای قرمز و نارنجی بهره بگیرید.
استفاده از رنگ آبی در کنار رنگهای گرم باعث می شود که احساسات هنری – فکری فرد افزایش می یابد و منبع مربوط به آن به طرز بسیار وسیعی به حرکت در می آید.
رنگ لاجوردی:
این رنگ در رفع بیماریهای روحی و فیزیکی بسیار مفید می باشد. مهمترین تاثیر این رنگ در منطقه مربوط به چاکرای ابروها است. به تناسبی همین رنگ به جهت ارتباط با مراکز چاکرای عصبی باعث می شود که حالت متعادلی در سیستم عصبی پدید آید و واکنشهای مثبت را موجب می شود. از طرفی نیروی بخشش و عفو را در بدن افزایش داده و تقویت می بخشد. نیروی خالی این رنگ به خوبی خون را تمیز کرده و شستشو می دهد. از این جهت بسیاری از توکسینها (سمومی که به وسیله میکروبها تولید می شوند) از طریق این رنگ از بدن و گردش خون خارج می شوند و این رنگ تعادل و توازن لازم را در میان دو نیم کره مغز ایجاد کرده و تاثیرات مثبتی می گذارد. این رنگ در رابطه با چهره انسان نیز بسیار موثر و مفید است و تمامی سینوسهای صورت را تحت تاثیر نهاده و اگر در بخشهای مختلف صورت از جمله اطراف چشم،گوش، بینی ، دهان، گونه ها و ناراحتی هایی مشاهده گردد، می توان از رنگ لاجوردی استفاده کرد و بیماری را بهبود بخشید.
با تمام این اوصاف، نبایستی از خاصیت آرام بخشی و ساکن و ساکت سازی آن چشم پوشید. به طور مثال کسانی که با تمرکز حواس و یا مدیتاسیون مشغول فعالیت هستند، در بین مراحل مختلف تمرینات خویش جایگاه ویژه ای را به رنگ لاجوردی اختصاص می دهند. زیرا این رنگ احساسات ذی شعور را به همراه قوه تخیل و حدس و گمان را پیش فرض تقویت می کند.
در محیطی که زندگی کرده و یا کار می کنید باید توجه داشته باشید که رنگ لاجوردی حالت افسردگی و بی قیدی در برابر دیگران و حالت عدم مسوولیت را در انسان افزایش می دهد.
کلمات کلیدی :
ارسالکننده : علی در : 95/3/2 3:20 صبح
مقاله نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی تحت فایل ورد (word) دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی تحت فایل ورد (word) کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی تحت فایل ورد (word) ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی تحت فایل ورد (word) :
نقش اعتماد به نفس در پیشرفت تحصیلی
مقدمه :
یکی از عوامل بسیار موثر بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان داشتن اعتماد به نفس تحصیلی است نتایج تحقیقا ت مختلف نشان دهند ه این
امر است که اعتماد به نفس متغیر تا ثیر گذار تر از هوش در موفقیت ها ی تحصیلی است معمولا دانش آموزانی که به طور مکرر از یک یا چند درس نمره کم می گیرند اعتماد به نفس تحصیلی خودرا از آن دروس از دست می دهند واین نگرش که آنها توانایی پیشرفت در آن درس را ندارندشکل می گیرد برای رفع این مشکل معلمان می توانند با استفاده از آزمون های ساده که در آن دانش آموزان می توانند نمره بالا بگیرن
د احساس موفقیت را در دانش آموزان ضعیف تقویت نمایند تادانش آموزان مزه ی کسب نمرات با لا را در دروسی که انتظاری جز شکست برای آنها ندارند
بچشند وبه تدریج در دانش آموزان تجربه های موفقیت آمیزی ایجاد شودوبعد از آنکه دانش آموزان با کسب نمره خوب اعتماد به نفس لازم را کسب نمودند به تدریج سطح دشواری سوالات را تغیرداد
عزت نفس عبارت است از احساس ارزشمند بودن. عزت نفس و خودارزشمندی از اساسی ترین عوامل رشد مطلوب شخصیت دانش آموزان محسوب می شود. حس ارزشمند بودن هر فرد از مجموع افکار، احساس ها، عواطف و تجربیات او در ط
ول زندگی ناشی می شود. مجموعه برداشت ها و تجربه هایی که فرد از خویش دارد، باعث می شود که نسبت به خود احساس خوشایند و یا بر عکس احساس ناخوشایندی داشته باشد. احساس ارزشمندی، واسطه ای از یک طرف میان تجربه حمایت و کفایت اجتماعی دانش آموزان و از طرف دیگر جهت گیری انگیزشی و عاطفی وی در موقعیت تحصیلی است.
عزت نفس، از مهم ترین عوامل تعدیل کننده فشارهای روانی- اجتماعی بوده و بر زمینه های روابط خانوادگی، تعامل های اجتماعی، موفقیت های تحصیلی، تصور بدن
ی و احساس خودارزشمندی کلی مبتنی است و میزان اهمیت این زمینه ها با توجه به تفاوت های فردی و رشد فرد تغییر می کند. نحوه برخورد، پذیرش، دوست داشتن و مساعدت با دانش آموز، وی را برای ایفای نقش های اجتماعی و برطرف ساختن نیازهایش یاری می دهد. رشد و حفظ احساس ارزشمندی مثبت منحصراً برحسب تجربه دانش آموزان از احترام دیگران نسبت به ایشان در نظر گرفته می شود.
ارتباط و پیوند افراد خانواده و رعایت احترام متقابل یکدیگر، در سلامت روانی- جسمانی دانش آموز تأثیر بسزایی دارد، به گونه ای که الگوهای رفتاری وی را در بزرگسا
لی بنیان نهاده و موجبات امنیت خاطر و عزت نفس را در وی فراهم می آورد. به تدریج که کودکان به سوی نوجوانی می روند، پذیرش اجتماعی توسط همسالانشان نقش مهمتری نسبت به خانواده در شکل گیری عزت نفس کلی آنان ایفا می کند.
هر چه خود ایده آل فرد با خود و یا خویشتن وی نزدیکتر باشد، عزت نفس او بیشتر و شخصیت وی متعادل تر است.
خود ایده آل یا آرمانی، مجموعه ویژگیهای شخصی و شخصیتی است که ما دوست داریم واجد آن باشیم. این تمایل، ممکن است هدفی فردی و ذهنی باشد که ما در تخیّل خود می خواهیم به آن دست یابیم و یا تصویری است که میل داریم از خود به دیگران نشان دهیم. خود ایده ال، ممکن است بسیار دور از واقعیت و غیرقابل دسترس باشد. خودپنداره نیز به معنای نگرش، ادراک و برداشتی است که شخص از خود دارد و محور اصلی این پندار، عبارت است از نام شخص، احساساتش نسبت به اندام و بدن خود، تصور ازکل بدن، جنسیت، سن و یا حتی طبقه اجتماعی- اقتصادی، مذهب، پیشرفت های فردی و یا هر عامل دیگری که او را از دیگران جدا می سازد.
اگر تصوّر از خود مثبت و نسبتاً متعادل باشد، شخص دارا
ی سلامت روانی است.برعکس اگر خودپنداری شخص منفی و نامتعادل باشد او از لحاظ روانی ناسالم شناخته می شود. تصوری که فرد از خود دارد در تعیین روابط با دیگران نیز سهم عمده ای دارد.
تغییرات عزت نفس دانش آموزان را می توان با دو عامل اصلی تبیین کرد:
1- تجربه قبلی آنان نسبت به حمایت دیگران.
2- احساس توانا بودن در حوزه های مهم زندگی. گذشته از این تفاوت های مهم فردی به میزان قابل توجهی در پیدایش عزت نفس ک
مک می کنند.
دلیل عمده ایجاد عزت نفس را باید در رابطه فرد با
جامعه اش و به ویژه در دوران پراهمیت کودکی و نوجوانی جستجو کرد. این روابط عبارتند از:
الف) واکنش دیگران،
ب) مقایسه خود با دیگران،
ج) همانند سازی با الگوها،
د) نیاز به احساس ارزش و عزت نفس.
باید این مطلب مهم را در نظر داشت که جوامع پیشرفته بشری با عنایت به توسعه آموزش و پرورش خود توانسته اند پله های ترقی و توسعه همه جانبه را به پیمایند.در توسعه آموزش و پرورش ملاکها و فاکتورهای متعددی نقش دارند .مهمترین آن نظام ارزشیابی در آموزش می باشد .آموزش را می توان به عنوان فرایند کنش متقابل معلم و دانش آموز تعریف کرد که به موجب آن تجارب مناسب یادگیری برای رسیدن دانش آموزان به هدف های آموزش و پرورش فراهم می شود . در آموزش و پرورش سنتی ارزشیلبی به عنوان آخرین حاقه های فرایند یاددهی ،یادگیری تلقی می شود که در پایان دوره آموزشی برای جدا
کردن دانش آموزان با توانایی یادگیری متفاوت به کار می رفت . امروزه ارزشیابی را بخش جدایی ناپذیر فرایند یاددهی – یادگیری می داند که همراه با آموزش و در ارتباط تنگا نتگ با آن ، به گونه ای مستمر انجام می گیرد و به جای تاکید بر طبقه بندی دانش آموزان و مقایسه آنان با یکدیگر ، هدایت یادگیری آنان را مرکز توجه خود قرار می دهد.
به منظورنظام بخشی به فعا
لیت های ارزشیابی پیشرفت تحصیلی دانش آموزان با توجه به رویکردها ونگرشهای نوین درتعلیم وتربیت.اصول زیرتحت عنوان (اصول حاکم برارزشیابی پیشرفت تحصیلی ) تعیین شده است .
1- جدایی ناپذیری ارزشیابی ازفرایند یاددهی-یادگیری:
ارزشیابی دانش آموزان باید به عنوان بخش جدایی ناپذ یر فرآیند یاددهی-یادگیری ونه به عنوان نقطه پایانی آن تلقی شود .
2-استفاده ازنتایج ارزشیابی دربهبود فرآیند یاددهی-یادگیری واصلاح برنامه ها وروشها.
هدف غایی ارزشیابی ، اصلاح وبهبود فرآیند یاد دهی-یادگیری است ونتایج ارزشیابی ها بایددراصلاح برنامه ها وروشها مورداستفاده قراگیرد .
3- هماهنگی میان هدف ها محتوا روش های یاددهی-یادگیری و فرآیند ارزشیابی:
در ارزشیابی باید تناسب و هماهنگی بین هدف ها، محتوا و روش های یاددهی-یادگیری مربوط به هردرس مورد توجه قرار گیر د
4- توجه به آمادگی دانش آموزان:
در طراحی و اجرای انواع برنامه های ارزشیابی باید به آمادگی های جسمانی ، عقلی ، عاطفی و روانی دانش آموزان توجه شود 0
5-توجه به رشد همه جانبه دانش آموزان:
در ارزشیابی باید به جنبه های مختلف رشد بدنی، عقلی ،عاطفی، اجتماعی، اخلاقی و حرکتی دانش آموزان توجه شود 0
6-توجه همه جانبه به دانش ها، نگرش ها و مها رت ها:
در ارزشیابی، متناسب با محتو
7- توجه به ارزشیابی دانش آموز از یادگیری های خود (خود ارزشیابی:
در ارزشیابی باید شرایطی فراهم شود که دانش آموز نیز بتواند از یادگیریها و عملکرد های خود و دیگر دانش آموزان ارزشیابی کند 0
8- ارزشیابی از فعالیتهای گروهی:
در نظام ارزشیابی ،علاوه بر ارزش یابی فردی، باید از فعالیتهای گروهی نیز ارزشیابی به عمل آید 0
9- توجه به فر آیند های فکری منتهی به تولید پاسخ:
در ارزشیابی باید علاوه بر پاسخ نهایی، به فرآیندی که منجر به تولید پاسخ شده است توجه کرد0
10-تاکید بر نو آوری و خلاقیت :
در ارزشیابی باید با تاکید بر روش حل مساله ، زمینه رشد و شکوفایی دانش آموزان را فراهم کرد .
11- تنوع روش ها و ابزار های اندازه گیری و سنجش پیشرفت تحصیلی:
با توجه به اهداف ، ماهیت و نوع موارد ارزشیابی ، از انواع مختلف روش ها و ابزارهای ارزشیابی (مانند پرسش های شفاهی ،آزمون های عملی ،انواع پرسش های عینی و انشایی، روشهای مشاهده رفتار ، پوشه های مجموع
ه کار ، ارایه مقالات و طرح ها ، گزارش مربوط به فعالیت های تحقیقاتی ، ارزشیابی عملکردی ، ارزشیابی مستمر ، انواع دست ساخته ها ، روش خود سنجی و ; استفاده می شود .
12- استفاده از انواع ارزشیابی:
در فر آیند یاددهی- یادگیری لازم است با توجه به هدف ها ، محتوا و روش های تدریس از انواع ارزشیابی ها ( از قبیل تشخیصی، تکوینی، مجموعی، هنجار مرجع، هدف مرجع ، درونی، بیرونی ، ملی و ;) استفاده شود .
13- استقلال مدرسه ومعل
م در فرآیند ارزشیابی:
در فرآیند ارزشیابی باید استقلال مدرسه و معلم در چار چوب سیاست های کلی آموزش و پرورش حفظ شود .
14- اصل رعایت قواعد اخلاقی و انسانی در ارزشیابی:
به موجب این اصل ، ارزشیابی باید به گونه ای سازماندهی و اجرا شود که موجب خدشه دار شدن حقوق ، تعاملات انسانی ، اعتماد به نفس و سلامت روانی دانش آموز یا معلم نگردد .
15-اصل توجه به تفاوت های فردی:
در انجام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی می بایست به تفاوت های فردی دانش آموزان توجه شود .
16-ضرورت هماهنگی در تحقق اصول ارزشیابی:
در به کارگیری اصول فوق الذکر باید میان سازمانها ، مراکز ، ادارات، واحدها و سایر بخش های مسئول ارزشیابی در مورد روش ها ، ابزارها، معیار ها و برنامه های اندازه گیری و سنجش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، تعهد و هماهنگی کامل وجود داشته باشد .
یکی از عمده ترین دلایل «کمرویی» نیز
نزد کودکان و نوجوانان، ضعف در اعتماد به نفس و احساس خود ارزشمندی است. پدیده کمرویی که امروزه به عنوان یک معلولیت اجتماعی مطرح است، رابطه مستقیمی با چگونگی نگرش فردت نسبت به خود واحساس خود ارزشمندی وی دارد. در درمان کمرویی هم برای کاهش اضطراب و افزایش مهارتهای اجتماعی (مثل شمرده و رسا صحبت کردن، برقراری ارتباط بصری با مخاطبین و;)، بدون توجه اساسی به اصول و روشهای تقویت اعتماد به نفس اقدام مؤثری انجام نمی پذیرد.
خودشناسی و پذیرش مسؤولیت اجتماعی از مهمترین هدفهای تربیتی در هر جامعه ای است و برخورداری از حس «خود ارزشمندی» و «اعتماد به نفس» قوی به مثابه ی یک سرمایه ی ارزشمند حیاتی، برای همه ی انسانها، بویژه کودکان و نوجوانانی که از مهارتهای اجتماعی کمتری بهره مند هستند، از مؤثرترین عوامل پیشرفت و شکوفایی استعدادها و خلاقیتها به شمار می آید. به طور کلی فرآیندهای شناختی، احساسات، انگیزه ها، برقراری روابط فی مابین، شیوه زندگی، تصمیم گیریها و انتخابهای ما قویاً متأثر از چگونگی احساس خودارزشمندی و اعتماد به نفس است.
یک اراده قوی در گرو اعتماد به نفس قوی و استوار است.تسلیم ناپذیری، مطمئن، مصمم و راسخ قدم بودن از صفات برجسته رهبران بزرگ تاریخ انسانهاست.* به عبارت دیگر تنها عوامل تعیین کننده ی رفتار، اعتماد به نفس و احساسی است که ما نسبت به خودمان داریم. به قول «مازلو1»(1954) ما برای سلامت روانی خود نیاز به احساس اعتماد به نفس مثبت و قوی داریم. بنابراین برای برخورداری از اعتماد به نفس، انسان نیاز دارد که از احترام و شأن اجتماعی مطلوب و نگرش مثبت به خویشتن بهره مند باشد.
تحقیقات انجام شده در مدارس مختلف بویژه مدارس اس
تثنایی نشان می دهد که بین پیشرفت تحصیلی و نگرش فرد نسبت به خودش رابطه ی مستقیمی وجود دارد. هر قدر فرد احساس و نگرشی مثبتی نسبت به خود داشته باشد، موفقیت بیشتری در امور تحصیلی از خود نشان می دهد (فرانک21976).
در این میان والدین، خواهران و برادران، معلمان و همسالان کودکانی که به دلایلی نظیر کمرویی، اضطراب، ناتوانی در انجام تکالیف درسی و یا عقب ماند
گی ذهنی از اعتماد به نفس لازم برخوردار نیستند، نقش بسیار مهمی در ایجاد و تقویت حس «خودارزشمندی» و اعتماد به نفس آنها دارند. آنچه برای بهداشت روانی، پیشرفت تحصیلی و شغلی این قبیل دانش آموزان ضروری می باشد، این است که به آنها کمک نماییم تا حس خودپنداری واقعی و اعتماد به نفس قوی در آنان رشد یابد. به دیگر سخن بوجود آمدن و تقویت کارآیی و احساس ارزشمندی در شکوفایی شخصیت و توانمندیهای کودکان و نوجوانان بسیار مهم است.
روشهای تقویت اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان
عوامل متعددی می تواند در پرورش و تقویت حس اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان، آنهایی که دچار کمرویی و یا عدم تمرکز هستند، با توجه به ویژگیهای جسمانی و قابلیتهای ذهنی و توانمندیهای عمومی آنها دخیل باشد. خانواده ها و مربیان مراکز آموزشی می بایست، اطمینان حاصل کنند که همه ی افرادی که با ایشان محشور هستند در اتخاذ تصمیمات و انجام فعالیتهای مختلف از اعتماد به نفس کافی برخوردار می باشند. باید تلاش نمود تا احساس «کارا» بودن، مفید واقع شدن و بالطبع «خود ارزشمندی» و قابل احترام
بودن را در آنها تقویت کرد. باید توجه داشت که رفتارهایی از قبیل بی توجهی، تحقیر، تهدید، و ایجاد موانع و محدودیتهای بی جهت برای فعالیتهای فردی که از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیست، از آفتهای رشد این ویژگی در او محسوب می شوند. طبیعی است از نوجوانی که فاقد اعتماد به نفس کافی باشد، نمی توان پیشرفتهای قابل ملاحظه ای را در امر تحصیل، فعالیتهای شغلی و حرفه ای و مهارتهای ارتباطی انتظار داشت. نوجوانی که احساس کارآیی، ارزشمندی و اعتماد به نفس نداشته باشد، چگونه می تواند با انگیزه ا
ی قوی و تصمیم و اراده ای استوار که اساس پیشرفت در هر کاری است در امر تحصیل و کسب مهارتهای لازم موفق شود.
در این جا به چند عامل بسیار مهم برای پرورش و تقویت حس اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان اشاره می نماییم.
الف) همواره سعی نمایید که در برخورد با کودکان و نوجوانان توانمندیهای آنها را مدنظر قرار دهید، نه ضعفها و ناتواناییها را:
لازم است پیوسته با دید و بازخورد مثبت و سازنده به آنان نگریست. هرگونه احساس و نگرشی که ما نسبت به کودکان و نوجوانان داریم، بدون شک در رفتار فی مابین تأثیر بسزایی خواهد داشت. اگر احساس و نگرش ما نسبت به کودک مملو از ضعف و درماندگی او باشد، منجر به رفتارهایی نظیر بی رغبتی و بی توجهی نسبت به او، یا حمایت بیش از حد از وی خواهد شد، که در هر دو صورت کودک نمی تواند از حس ارزشمندی و اعتماد به نفس لازم برخوردار باشد.
فرزند هبه الهی است و باید با دید منت بر او نگریست، تقدیر خالق در خلقت وجود انسان همیشه در احسن تقویم است،*به عبارت دیگر آنچه خداوند هبه می کند در راستای بهترین صورتهاست، اما تأثیرپذیری نطفه از اختلالات ژنتیکی و یا عوامل
دیگر، امری است که در بسیاری از مواقع کنترل آن خارج از توان انسان می باشد.
لذا با پذیرش قلبی هبه الهی** در وضعیت موجود، باید نقاط قوت و توانمندیهای کودک را مدنظر قرار داده، برای شکوفایی استعدادهای بالقوه اش تلاش کرد. از جمله این که محیط خانه، مدرسه و محله کودک را به صورت صحنه هایی از نمایش به فعلیت رسیدن مهارتها و استعدادهای بالقوه او درآوریم.
وجود نگرش منفی نه تنها تأثیر سوء و یا بازدارن
ده روی کودک خواهد گذاشت، بلکه صاحبان چنین اندیشه ها و نگرش هایی خود را نیز در پس دیواره ای از برداشتهای آزاردهنده و ویرانگر محبوس کرده، از خلاقیتها و ابتکار عمل، نشاط و سرزندگی و بالاتر از همه امید، توکل و تحرک باز می دارند.
ب) برای نوجوانان و جوانان تجارب خوشایندی از فعالیتهای مستقل و آزاد فراهم نمایید؛
به آنها فرصت دهید تا با فعالیتهای مستقل، احساس مسؤولیت و مراقبت از خویشتن را بیابند. برای این کار ایجاد انگیزه های لازم برای تحرک و فعالیتهای داوطلبانه بسیار حائز اهمیت است. غالباً نوجوانان با انگیزه های محیطی به فعالیت افتاده با رضامندی و احساس خوشایند درونی پیشرفت می کنند. بدیهی است فعالیتهای مستقل و آزاد در زمینه ی انجام کارهای روزانه از نظارت مستمر و بعضاً هدایت، ارشاد و تشویق خانواده بی نیاز نخواهد بود. اما آنچه مهم است این که نظارت بزرگسالان، به معنای دخالت مداوم ایشان در فعالیتها و امور نوجوانان نیست. نباید در همه کارهای آنان دخالت کرده و به جای این ک
ه ابتکار عمل به دست نوجوانان باشد، آنها را به عناصر منفعل و غیرفعال تبدیل سازیم.
ج) تجارب موفقیت آمیز کودکان و نوجوانان را افزایش دهید:
یکی از مهمترین عوامل ایجاد و تقویت حس اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان، بویژه نوجوانان کمرو و یا ناموفق، فراوانی موفقیتهای آنها در انجام فعالیتهای مختلف می باشد. به عبارت دیگر لازم است برنامه های آموزشی و فعالیتهایی که برای آنها پیش بینی می شود به گونه ای تهیه و تنظیم گردد که با سعی و تلا
شی که از خود نشان می دهند موفق به انجام آنها بشوند.
جوانی که تجارب چندانی از موفقیت در خانه و مدرسه ندارد، هر قدر در انجام فعالیتهای مختلف با موفقیت بیشتری مواجه گردد، حس کارآیی، ارزشمندی و بالطبع اعتماد به نفس در او تقویت می شود. آنچه در این ارتباط بسیار مهم و قابل توجه است این که تلاش افراد هدفمند و جهت دار باشد، یعنی کسب هرگونه موفقیت می بایست در سایه تلاش و تقلا انجام پذیرد، تا آنها احساس خوشایندی از دقت و تلاش داشته باشند. بدیهی است که این انتظار که همه فعالیتها و تلاشها بدون استثناء منجر به موفقیت گردد، همواره نمی تواند امری طبیعی و ایده آل باشد، بلکه توقع نامعقول آن است که با توجه به شرایط ذهنی و روانی افراد برنامه های آموزشی و تربیتی خاص نوجوانان و جوانان به گونه ای تنظیم گردد که در غالب موارد آنها با تلاش مستمر خود به نتیجه مطلوب دست یابند.
بی تردید در غیر این صورت، یعنی
وقوع شکستها و ناکامیهای پیاپی به دلیل کمرویی و یا دشواری تکالیف ارائه شده و بالطبع دلسردیها و دلزدگیهای مستمر، نوجوان حس کارایی و ارزشمندی خود را از دست داده، احساس بی کفایتی بر او مستولی می گردد، اعتما
د به نفس وی نیز به حداقل می رسد.
اولیاء و مربیان باید به خاطر داشته باشند که آنچه در رشد و پیشرفت این قبیل افراد، مهم و حائز اهمیت است. مسأله انگیزه و تلاش آنهاست و نه صرف نتایج حاصل از آن. افراد با هم فرق دارند و در انجام یک فعالیت مشخص و یکسان انگیزه و تلاشهای متنوعی از خود نشان می دهند. در این رهگذر امکان دارد نوجوان تیزهوشی با حداقل تلاش بتواند به نتیجه مورد نظر دست یابد، در حالی که ممکن است نوجوانی که با عقب ماندگ
ی ذهنی مواجه است با حداکثر تلاش قادر نشود به حداقل نتیجه مورد نظر نایل گردد. لذا صرف نگریستن به نتایج کار، یعنی نمرات حاصله نمی تواند رویه ای منطقی و عادلانه باشد. به ح
کم عقل سلیم، آنچه مهم است و باید تشویق و تقویت بشود همان نفس تلاش مستمر و هدف دار بودن آن است .و بس.
همه افراد بویژه نوجوانان و جوانان کمرو در فعالیتها و تلاشهایشان به تشویق و ترغیب نیاز دارند. موفقیتهای ایشان در انجام مهارتهای مختلف موجب تقویت انگیزه و رغبت آنها برای ادامه کار و تلاش بیشتر می شود. به عبارت دیگر تجارب موفق، انگیزه، جرأت، تلاش، پشتکار و اعتماد به نفس آنها را تقویت می کند.
د)قدرت تحمل کودکان و نوجوانان را برای مواجه شدن با ناکامیهای احتمالی افزایش دهید:
بدون تردید، علی رغم همه تمهیدات و برنامه ریزی های مناسب، فردی که دارای اعتماد به نفس ضعیف است و یا از توان ذهنی مطلوب و مهارتهای لازم اجتماعی برخوردار نیست، در زندگی خانوادگی، آموزشگاهی و اجتماعی به دلا
یل گوناگون در انجام فعالیتهای متنوع بعضاً با تجارب ناخوشایندی از ناکامیها و شکستها مواجه خواهد شد. والدین و مربیان می بایست از این قبیل تجارب ظاهراً ناخوشایند برای او نیز نهایت حسن استفاده را بنمایند و با تشویق و ترغیب نوجوان به سعی و تلاش دوباره، مسأله ناکامی او را به سکوی پرش و جهشی تازه تبدیل کنند.گاه تجربه ی شکست و ناکامی در بعضی از افراد انگیزه ای قوی تر و غنی تر برای کوشش و ادامه کار بوجود می آورد. آنچه در این مورد فوق العاده مهم است چگونگی نگرش و تلقی ما از تجربه
شکست یا عدم موفقیت نوجوان در انجام کار است. اگر ما یاد بگیریم که نوجوان را به دلیل ناتوانی و ناکامی اش در انجام کاری، سرزنش، تحقیر و تنبیه نکنیم، آن وقت خواهیم توانست، چنین شرایط ظاهراً ناخوشایند را به بهترین تجربه ها و آموخته ها در زندگی او مبدل سازیم.
افراد می توانند از ناکامیها و سرخوردگیها، درس صبر و مقاومت، طرح ریزی اندیشه نو و تلاش تازه را بیاموزند. بالاتر از همه، تجارب ناشی ا
ز ناکامیها و سرخوردگیها به نوجوانان و جوانان می آموزد که دیدی واقع بینانه نسبت به تواناییهای خود، فعالیتها و امور مختلف زندگی داشته باشند. بالطبع برخورداری ایشان از نگرشی واقع بینانه نسبت به توانمندی خود و مسائل و م
شکلاتی که با آن مواجه می شوند، موجب تقویت کارآیی و ارزشمندی شخصی و اعتماد به نفس خواهد شد.
کلمات کلیدی :